هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

لخت کردن آخوندهای ختنه نشده توسط رضاشاه

لخت کردن آخوندهای ختنه نشده توسط رضاشاه


احمد شمّاع زاده


رضا شاه در ابتدای سلطنت خویش، ارادتی به روحانیون و بزرگان دین داشت و زمانی که به شهرهای مختلف سفر میکرد، حتما به دیدار این دسته از روحانیون میرفت!

از قضا در سفری به جنوب، از اصفهان عبور میکند که در آنجا آخوندی به نام آیت الله اصفهانی حضور داشته، رضا شاه دورادور به او ارادتی داشته و تصمیم به دیدار او میگیرد، اما پس از رسیدن به منزل آخوند میبیند که حاج آقا فوت کرده است!

رضا شاه بزرگ پس از همدردی با اهالی خانه و شاگردان، زمان مرگ و علت آنرا جویا میشود؛
شاگردان، علت مرگ را سکته و زمان آن را حدود ده روز قبل بیان میکنند!

رضا شاه غبار از تن نگرفته، میخواهد به مزار حاج آقا برود و میگوید؛ مراسمی بر پا کنند تا اینکه دستور ساخت مقبره و مراسمی در خور برای حاج آقا بدهند!

اما مریدان میگویند که حاج آقا را هنوز خاک نکردند و ایشان هنوز در سرداب پایین خانه هستند!
رضا شاه با تعجب برافروخته میشود و با نعره فریاد میزند؛ جنازه فاسد میشود. چه کسی همچین غلطی کرده؟!

شاگردان میگویند؛ این وصیت خود حاج آقاست، ایشون خواستند که حتما حاج آقا اردبیلی از اردبیل بیاد و ایشون رو بشوره…

رضا شاه میگه :

ایشون خیلی بی جا کرده، آمدیم حاج آقا اردبیلی یکماه دیگه هم نیومد، تکلیف چیه ؟ همه اهالی مریض میشن… برید پایین، بیاوریدش، بشوریدش و خاکش کنید!

شاگردان مانع میشن و رضا شاه دستور میده کتک مفصلی به اونها بزنند!
پس از آنکه حاج آقا رو از پارچه باز میکنن تا بشورن میبینن که حاج آقا ختنه نشده!
پس از کتک زدن دوباره شاگردان، چیزی از اونها در نمی آید و بی اطلاعی همه در این مورد ثابت میشه!
رضا شاه میگه اینو خاکش کنید و شاگردا رو هم جایی حبس کنید و مراسمی برای آخوند بگیرید تا اردبیلی بیاد، ببینیم اون کیه دیگه...
بعد از چند روز حاج آقا اردبیلی پیداش میشه و میاد به خونه مرحوم. از راه که میرسه بهش میگن حاج آقا رو شستن و خاکش هم کردند…
تا به فکر فرار میفته، دستگیرش میکنن و میارنش پیش رضا شاه...
رضا شاه میگه لختش کنید ...
لختش میکنن و میبینن؛ اینم ختنه نشده!!
رضا شاه میگه داغ و درفش بیارید تا به حرف بیاد ... آخونده تا اسم داغ رو میشنوه میگه همه چیزو میگم… آخونده میگه:
ما انگلیسی هستیم و دو دوست قدیمی، ماموریت گرفتیم که از جوانی با خواندن زبان فارسی بیاییم نجف و با خواندن دروس حوزه علمیه نجف آخوند بشیم و بیاییم ایران برای جاسوسی و شوراندن مردم علیه دولت!
این مأموریت انجام شد؛ اول اون اومد اصفهان و شد حاج آقا اصفهانی و من رفتم اردبیل و شدم حاج آقا اردبیلی!
رضا شاه میپرسه چند تا دیگه مثل شما هستند؟
آخونده میگه نمیدونه و این دوستش رو هم از بچگی میشناخته و همیشه با هم بوده اند!

همین میشه که دستور رضا شاه برای لخت کردن آخوندها در کوی و برزن راه میفته که داستانش رو همه میدونند و عکسهاش رو دیدند! از همه مهمتر اینکه رضا شاه دستور میده که اونها رو خلع لباس کنند.

تصاویر بسیاری از آخوندهایی که در سفارت انگلیس پناهنده شده اند موجود است که بیانگر این واقعیت بوده و فرار آنان به وطن اصلی خودشان یعنی انگلیس را حکایت میکند...!
و اکنون باید به دنبال نشانه های دیگری برای انگلیسی بودن جاسوسان خارجی در لباس روحانیت گشت.

این حکایت از طریق شبکه‌های اجتماعی به دست نگارنده رسیده و منبع آن را تاریخ معاصر ایران ذکر کرده اند که البته نشانی کاملی نیست.


کسانی که مایلند این نوشته را کاملتر ببینند به نشانی زیر بازگشت کنند:


لخت کردن آخوندهای ختنه نشده توسط رضا شاه: https://www.academia.edu/38661069


نظرات 7 + ارسال نظر
بختیار جمعه 10 تیر 1401 ساعت 03:31

سید جیکاک یک نمونه بارزیست که یک جاسوس انگلیسی بود ودر لرستان و به زبان لری مسلط بود و فتوا هم میداد ودر مانع تراشی برای ملی شدن صنعت نفت فعالیت زیادی داشت و در گوگل نیز موجود است و فیلتر نیست و داستان جالبی دارد خواندنش خالی از لطف نیست

درسته و داستان وی را نیز خوانده ام و ممکنه در یکی از مقاله هایم هم از او یادی کرده باشم. در همین راستا این دو مقاله را هم بخوانید:
بهره برداری آخوندها از جهالت مردم ایران: https://www.academia.edu 34968231/
جهالت مردمان و پولدوستی حاکمان: https://www.academia.edu/35357169

مهدی جمعه 12 فروردین 1401 ساعت 17:51

سلام.
آوردن پسوند شهر برای افراد خیلی قبل از رضا شاه در ایران مرسوم بوده،
نظامی گنجوی" گنجه نام شهر" فردوسی طوسی، سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، قطران تبریزی، رودکی سمرقندی، خوجه نظام الملک طوسی، عطار نیشابوری، کسایی مروزی" اهل مرو" سنایی بلخی، کمال ین عبدالرزاق اصفهانی، صائب تبریزی، امیر خسرودهلوی، محتشم کاشانی، ابوالفضل بیهقی" بیهق نام روستا"، خواجه حسن میمندی" میمند نام روستا" شهاب الدین سهرودی" سهرود نام روستا"، ذکریای رازی" منسوب به ری. به اهل ری رازی می گفتند" ابو نصر فارابی" فاراب نام شهر"، جنید بغدادی، عبدالرحمان جامی" تربت جام"، حکیم سبزواری، شیخ اخی فرج زنجانی" قرن 5"، شیخ محمود شبستری.......
همه اینها

با سلام متقابل. چون اطلاع رسانی کرده اید، نظر شما را منتشر میکنم ولی ربطش را با مقاله ندانستم. مگر در مقاله نوشته شده پیش از رضاشاه پسوندی که نشانه زادگاه کسی باشد مرسوم نبوده؟ برای مثال، میرزای شیرازی پیش از رضاشاه مفتی شهیر شیعه بوده است!!

احد احدی شنبه 30 بهمن 1400 ساعت 03:06

این داستان را اگر دقت کنید ساختگی بودنش از آنجا روشن می‌شود که دو انگلیسی زبان اول با سختی فارسی یاد می‌گیرند و بعد به نجف میروند و عربی یاد می‌گیرند و در کلاسهای درس عربی شرکت می‌کنند و بعد از اجتهاد هم به ایران می‌آیند یکی اصفهان رفته که فارس زبان است دومی هم به معجزه انگلیس ترکی یاد گرفت و به اردبیل رفت که آن زمان بیش از ۹۹ درصد مردم اردبیل فارسی نمیدانستند و آن جا حاج آقای اردبیلی شد داستان نویس به معجزه ی انگلیس این داستان را نوشت با هر کس مشکل دارید در صدد تخریبش برنیایید که شما در صورت صحت پست تر از او هستید و در صورت عدم صحت واویلا

این داستان چه ساختگی باشد و چه نباشد، پیامی دارد برای هشیاری مردم؛ تا فریب نخورند از این پس.
دوم اینکه متوجه نشدم اگر با کسی مشکل دارید یعنی چه و با چه کسی؟ من که نام کسی را نیاورده ام... در این داستان تنها از رضاشاه نام برده شده که آنهم به سودش هست و نه به زیانش... یعنی مشکلی با او ندارم.

Mohamad چهارشنبه 22 دی 1400 ساعت 14:32

این داستان و سند کاملا درسته و تخیلی نیست بنظر بنده اگر هم در کتاب تاریخ معاصر ایران نباشد این کتاب مورد حذفیات قرار گرفته که طبیعی است و دلیل دوم اینکه اگر رضا شاه بد میشد و ظالم و دروغگو اکنون از او در مباحث مختلف اعم از مسولیت پذیری و حقوق مردم عادی و راه سازی و اولین پایگاه های نظامی به نیکی نام برده نمیشد چرا بخاطر برخی مسائل از گذشتگان بنام خودمون بد بگیم.

ابراهیم چهارشنبه 10 آذر 1400 ساعت 22:46

چه جالب، کتاب تاریخ معاصر ایران، سرچ کنید دهها مورد کتاب با این عنوان میاد کدومش منظور بوده؟ کدوم صفحش؟
آیت اله اصفهانی و آیت الله اردبیلی، چه جالب که دو شخصیت تو این داستان هست هر دو صرفا اسم اصفهانی و اردبیلی دارند، اسامی عام که اگر اسامی خاصی باشه قابل بررسی و صحت سنجیه
جدا از اعتقادات افراد ، از نظر محتوای ظاهری این داستان، واقعا افرادی پیدا می شوند که ساختگی بودن این مطالب را متوجه نشوند.

علیرضا چهارشنبه 13 مرداد 1400 ساعت 00:16

من دقیق نمیدونم حقیقت داره یا ن فقط میتونم زمان رضاشاه روحانیون فرار کردن به خارج

به خارج فرار نکردند. آن موقع مثل الان نبود که مردم ایران زود بتونند برند یک کشور دیگه. شاید منظور شما پناهنده شدن برخی از مخالفان به سفارتخانه ها باشد که آن هم در زمان قاجار بود و به یاد نمیآورم در زمان رضاشاه هم چنین اتفاقی رخ داده باشه. تنها به مسجد گوهرشاد مشهد پناهنده شدند که داستانش را میتوانید سرچ کنی و بیابی.

سهیل یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 12:59 http://adsad@yahoo.com

اقا جون این چرت و پرتای ب ی سند چیه بترسید از عاقبتتون خجالت بکشید

اینها چرت و پرت نیست. اینها اگر واقعیت هم نداشته باشند، ولی حقیقتی است غیرقابل انکار و ناگفته هم چنین است و هوشیاران دانند!!
• بهره برداری آخوندها از جهالت مردم ایران: https://www.academia.edu/34968231
• جهالت مردمان و پولدوستی حاکمان: https://www.academia.edu/35357169

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد