شرح و بسط عبارت «من دون الله» در قرآن
احمد شمّاع زاده
پیشگفتار:
یک- چرا همت نگارنده بر دوری از شرک (همتاپرستی) است؟
زیرا یکتاپرستی یا باور به یگانگی و بی همتایی خداوند، زیربنای هدفمند کردن زندگی انسانها و پایایی جوامع انسانی است. خداوند در قرآن کریم روی خداپرستی کمتر تأکید دارد و بیشتر تأکیدش بر یکتاپرستی یا یگانه پرستی است؛ یعنی دوری جستن از شرک نسبت به او و باور داشتن به توحید. به همین دلیل، 113 بار با به کارگیری عبارتهای من دون الله و من دونه و شبیه آنها، به مسلمانان سفارش کرده که غیر مرا مخوانید! غیر مرا سرپرست خود قرار مدهید! غیر مرا دوست مگیرید!
شعار آغازین اسلام (قولوا لا اله الّا الله تفلحوا) نیز دعوت به یکتاپرستی میکند و نه خداپرستی؛ زیرا همان بت پرستان نیز معتقد به خداوند بودند؛ و بتها را واسطه ای میان خود و خداوند میدانستند؛ همچون شیعیان سنّتی که امامان را واسطه میان خود و خداوند قرار میدهند. است؛ یعنی دوری جستن از شرک نسبت به او و باور داشتن به توحید. شعار آغازین اسلام (قولوا لا اله الّا الله تفلحوا) نیز دعوت به یکتاپرستی میکند و نه خداپرستی؛ زیرا همان بت پرستان نیز معتقد به خداوند بودند؛ و بتها را واسطه ای میان خود و خداوند میدانستند؛ همچون شیعیان سنّتی که امامان را واسطه میان خود و خداوند قرار میدهند.
دو- آیات آغازین سوره «فرقان»، به معنای فرق گذاری میان حق و باطل:
تَبَارَکَ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِیَکُونَ لِلۡعَٰلَمِینَ نَذِیرًا (1) ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِیرٗا (2) وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ لَّا یَخۡلُقُونَ شَیۡـٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ وَلَا یَمۡلِکُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا یَمۡلِکُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَیَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا
ترجمه: برکت دهنده است خداوندی که فروفرستاد وسیله تشخیص حق از باطل را بر بنده اش، تا باشد برای جهانیان هشداردهنده ای. آنکه ملک کیهان از آن اوست و هرگز نمیگیرد فرزندی را، و در ملک او هرگز برای او شریکی نیست؛ و هرچیزی را که آفرید، پس آفریده را اندازه گذاری کرد؛ و برگرفتند از غیر او، خدایگانی که نمی آفرینند چیزی را، و خود آفریده میشوند؛ و (نه تنها) مالک سود و زیان خود نیستند، (بلکه) مالک هیچ مرگ و زندگی، و رستاخیزی نیستند.
این دو آیه فصل الخطاب همه آیات من دون الله دار هستند. خداوند در آیات آغازین این سوره که نامش فرقان، به معنای فرق گذاری میان حق و باطل است، دو دسته از مشرکین را مورد خطاب قرار میدهد: یکی مسیحیانی که مسیح را فرزند خدا میخواندند، و دوم شیعیانی که بعدها خواهند آمد، و امامان را خدایگان میشمارند.
در توضیح باید گفت: چرا خداوند در آیه اول میفرماید هرچیزی را که آفرید، پس آفریده را اندازه گذاری کرد؟ پاسخ این است که تا آن کسانی که الهه خوانده میشوند، هم خود از حدومرز خویش بیرون نروند؛ و هم دیگران آنان را بالاتر از آنچه که هستند، بزرگ نشمارند. زیرا مسیحیان، مسیح را خدایگونه و فرزند خدا نخوانند؛ و در برابر عکس او و مادرش زانو نزنند، و شیعیان هنگامی که به زیارت گندوبارگاه امامان میروند و یا در خانه و مسجد زیارتنامه میخوانند، از امامان چیزی نخواهند، بلکه هر نیازی که دارند تنها از خداوند متعالی که مسیح و مریم و امامان را آفریده در خواست کنند.
خداوند در آیه دوم، در وصف مادون الله هایی که مردم آنان را الهه (خدایگان) می خوانند، میفرماید: چیزی نمی آفرینند. خود آفریده میشوند. مالک سودوزیان خویش نیستند چه برسد به اینکه موجب سودی برای کسی شوند. مالک زندگی نیستند که ضامن زندگی کسی شوند؛ تا شفای امراض خود را از آنان بطلبید. مالک رستاخیز نیستند؛ تا از آنان شفاعت بجویید.
***
آیات 41 تا آخر 43 سوره عنکبوت:
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ ۖ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْءٍ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ ۖ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ
ترجمه: مثل کسانی که غیر خدا را سرپرست یا دوست خود میگیرند، مانند عنکبوت است که برای خود خانه (پناهگاه) درست کردهاست. اگر میدانستند، بیپایه ترین خانهها همانا خانه عنکبوت است. خداوند آنچه را که از غیر خدا درخواست میکنند، میداند؛ و او بسیار بزرگوار بسیار حکمتدان است و این مثلها را برای مردم میزنیم؛ و جز دانشمندان در این مثلها اندیشه نمیکنند.
تا آنجا که در توانم بود و کوشیدم، دریافتم تنها آیات «من دون الله» داری که در پی میآیند، از تحریفهای کلان آیات مشابه خود، در ترجمه و تفسیرها، بویژه در تفسیر آقای قرائتی در امان مانده اند:
از تفسیر نور محسن قرائتی:
وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ (احقاف: 5 و6)
و کیست گمراه تر از کسى که به جاى خداوند، کسانى را مى خواند که تا روز قیامت پاسخش را نمى دهند و حتّى از خوانده شدن خود بى خبرند؛ و آنگاه که مردم محشور شوند، آنها دشمن شان خواهند بود و عبادتشان را انکار خواهند کرد.
بالاترین گمراهى، انحراف در شناخت است و کسى که خداى علیم و قدیر و سمیع و بصیر را رها کرده و به سراغ غیر او مى رود، گرفتار چنین گمراهى شده است؛ زیرا غیر خدا توان انجام هیچ کارى را ندارد. مشابه آیه 5، آیه 29 سوره یونس است که مى فرماید: معبودهاى مشرکان در قیامت به آنها میگویند «فَکَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ» خداوند میان ما و شما گواه است که ما از عبادت شما بى خبر بودیم. پایان نقل.
***
من دون الله به معنای از غیر خدا یا جز خداست؛ و ترجمه و تفسیر کردن آن به بت و بت پرستی، تحریف کلام الله مجید است؛ که آقای محسن قرائتی در این زمینه ید طولایی دارد؛ تا دست شیعیان سنّتی را برای درخواست از امامان و امامزادگان و نشاندن آنان بر جای خداوند در دعاهایشان باز گذارد. بسیارند از شیعیان، از میان سلبریتی ها گرفته تا معمّمین و از افراد عادی گرفته تا اشخاص ویژه که حاجات خود را از حضرت عباس و امامان درخواست کرده و میکنند.
این گونه درخواست از کجا آمده؟ موضوع درخواست از خداوند، روشن است. خداوند کریم در قرآن مجید میفرماید: ادعونی استجب لکم؛ ولی در این هزار و چند صد سال کدام امامزاده یا امامی زنده شده و کی امام زمان ظهور کرده و گفته ادعونی استجب لکم که شیعیان چنین کنند؟
لازم است همه شیعیان، چه سنّتی (منظور از شیعه سنّتی همان شیعه صفوی است؛ در کلام دکتر شریعتی) و چه علوی این را بدانند که هرگاه به زیارت امامان معصوم و یا امامزاده ای ( البته بیشتر امامزادگان امامزاده نیستند؛ بلکه اگر شجره نامهای داشته باشند و درست باشد، سادات اند.) رفتند، هیچگاه خود آنان را مخاطب قرار ندهند؛ که مخالف صریح آیات قرآن کریم است؛ بلکه طبق آیه ادعونی استجب لکم، برای اجابت درخواستشان مستقیماً و بی واسطه، خداوند را مخاطب قرار دهند و از او بخواهند «به احترام این امام یا آن امامزاده نیاز ما را برآورده کن!»؛ تا دچار شرک نشوند.
این را هم بدانند که در طول تاریخ، هر که از هر غیرخدایی درخواستی کرده و اجابت شده، آن غیرخدا نبوده که آن نیاز را برآورده کرده، یا آن زیان یا مرض را برطرف کرده، بلکه تنها خداوند بوده و چنین کارهایی تنها از خداوند بر می آید و نه کس دیگری؛ طبق آیات بسیاری از جمله:
ان یمسسک الله بضرٍ فلاکاشف له الّا هو و ان یمسسک الله بخیرٍفهو علی کل شیءٍ قدیرٌ (انعام: 18)
خداوند این روزهای شیعیان سنّتی را هم پیشبینی کرده که این آیه را بر آیه بالا افزوده و در آن، آب پاکی روی دست شیعیان ریخته و میفرماید: و هوالقاهر فوق عباده و هو الحکیم الخبیر
او بر بندگانش (امام و امامزاده) تفوّق و چیرگی دارد و اوست که حکیم و بسیار آگاه است.
منظور از عباده در این آیه تنها بندگان عادی نیست؛ که لازم باشد خداوند برای چیزی که از بدیهیات است آیه نازل کند؛ بلکه بیشتر ناظر بر بندگان ویژه ای همچون امامان است!
زبان حال آیه این است که ممکن است خواسته ات طبق سنن الهی برآورده شود؛ ولی تفاوت کار در آن است که آیا با توحید و یکتاپرستی به خواسته ات رسیده ای یا با شرک؟ چرا راه توحید را که خداوند سفارش کرده و پیامبران را برای عملی کردن آن فرستاده، واگذاریم؛ و به سوی شرک رویم که خط قرمز خداوند است و هرگز از آن درنمیگذرد. خداوند دعایت را برآورده میسازد؛ ولی از حق خود بر تو که با شرک ورزی نادیده گرفته ای، و آن واسطه را مؤثر دانسته ای، درنمیگذرد!
در همین راستا انسانها باید بدانند رزق و روزی آنان طبق سنن الهی به هر روی به آنان میرسد؛ چه آن را از راه حلال به دست آورند و چه از راه حرام؛ ولی کدام انسان باشعوری راه درست را وامیگذارد و راه کج و ناشایست و ناشی از تجاوز به حقوق دیگران را برمی گزیند؟!!
چرا خداوند را روزی رسان نمیدانی و با تملق و چاپلوسی یا سر کج کردن در برابر رئیس و مدیر و یا با ریا و ریاکاری میکوشی روزی بیشتری به دست آوری و خدا را فراموش میکنی که اگر اراده کند، مرضی به تو میدهد که چندین برابر همه اندوخته هایت را از دست بدهی!!
و این به معنای تاریخی کردن آیات قرآن است؛ یعنی بتهایی بودهاند که دیگر نیستند و این آیات تنها به درد آن زمان میخورده اند و نباید در این عصر به آنها اهمّیّت دهیم! و این در حالی است که خداوند اگر هم واژه بت را به کار برده بود، {که به قصد روشنگری به جای واژه صنم و اصنام (بت و بتان)، عبارت من دون الله را به کار برده است}، ما باید به درست کردن بتهای کوچک و بزرگ از انسانها ربطش میدادیم؛ نه اینکه از کنار این موضوع مهم بگذریم و آن را تاریخی جلوه دهیم؛ (یعنی همان موضوعی که قرآن در آیه 41 سوره عنکبوت یاداور شد؛ که این کار دانشمندان است: و جز دانشمندان در این مثلها اندیشه نمیکنند.)
جنبه تاریخی آیات قرآن پیرامون بتها، تنها در چند آیه با به کارگیری واژگان اصنام و اوثان آمده که بیشتر در شرح ماجراهای پیامبران و بویژه حضرت ابراهیم هستند و نه بازداشتن مسلمانان از شرک به او. بدین ترتیب متوجّه میشویم که هرگاه خداوند عبارت «من دون الله» را به کار برده، منظورش بت نبوده؛ بلکه بتهای انسانی بوده که برخی مردمان از برخی کسان، و بویژه «شیعیان» از «ائمه اطهار» ساختهاند.
تحریف آیات قرآن کریم توسط آقای قرائتی در توجیه و تأیید اعمال شیعیان سنّتی:
الف- آیات 20 و 21 سوره نحل:
ب- وی در تفسیر آیه سی ام سوره لقمان، کلی بافی میکند و نمیگوید منظور خداوند از آوردن عبارت من دون الله چیست:
ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ
ترجمه: این همه، دلیل بر آن است که خداوند، حقّ، و آنچه غیر از او مىخوانند باطل است، و همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.
و در آخر بخش نکته ها آورده است:
تنها خداوند و آنچه از جانب او و یا وابسته به او باشد، حقّ است و هر چه غیر از او و یا وابسته به غیر او باشد، باطل و ناپایدار است.
بدین ترتیب وی شیطنت را به اوج خود رسانده و دست شیعیان را برای شرک ورزی به خداوند باز گذاشته است. به صراحت به شیعیان میگوید چون پیامبر از جانب خداست و چون امامان وابسته به خدا هستند، میتوانید آنها را نیز در دعاهایتان بخوانید؛ و این در حالی است که خداوند واژه هو را برای جلوگیری از اینگونه تعبیر و تفسیرها آورده است؛ یعنی من، من تنها!
وی در بخش پیام ها، موضوع دعوت از غیرخدا را به مسائل اجتماعی تقلیل می دهد:
1- منشأ همهى افعال و صفات خداوند در آفرینش، ثابت و پایدار بودن اوست.
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ»
2- حقّ و باطل، ملاک انتخاب است، نه تقلید، تبلیغ، تطمیع و یا تهدید. «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ»
3- در بیان حقیقت، صراحت و قاطعیّت داشته باشیم. (در این آیه، سه مرتبه کلمهى «أَنَّ» به کار رفته که نشانهى تأکید است.
نکته دیگر اینکه آقای قرائتی دو بخش آیه را مورد بررسی قرار میدهد؛ ولی پیرامون بخش سوم یعنی علیٌ کبیرٌ، نمیگوید چرا خداوند در این آیه خود را بدین گونه وصف میکند. اگر منظور مقایسه خود با بتها بود، که به خود توهین کرده است؛ بلکه خداوند میخواهد بگوید هر بزرگی و عزیزی (همچون امامی) را که بخوانید در برابر من ناچیز است و من علیٌ کبیرٌ هستم.
وی نه در نکتهها، و نه در پیامها، هیچ اشارهای به پیام این آیه نمیکند که:
نباید غیر خدا را بخوانید و سفره دل در نزد او باز کنید هرچند آن غیر خدا امام باشد!!
ج- آیات 72 تا 76 سوره نحل:
وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَیْئًا وَلَا یَسْتَطِیعُونَ (73)
فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (74)
ترجمه محسن قرائتی:
و به جاى خداوند بتهائى را مىپرستند که نه مالک چیزى از آسمانها و زمین هستند و نه مىتوانند مالک شوند. پس بتها را امثال ومانند خدا نشمارید. همانا خداوند مىداند و شما نمىدانید.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوکًا لَا یَقْدِرُ عَلَىٰ شَیْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا ۖ هَلْ یَسْتَوُونَ ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ (75)
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لَا یَقْدِرُ عَلَىٰ شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَىٰ مَوْلَاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّهْهُ لَا یَأْتِ بِخَیْرٍ ۖ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ ۙ وَهُوَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (76)
پیام ها
1- شما که دو انسان (مولى و عبد) را یکسان نمىدانید، چگونه خالق و مخلوق را مساوى مىدانید. «هَلْ یَسْتَوِی»
2- با سؤال ومثال، وجدان مردم را بیدار وبه فکر وادارید. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا ... هَلْ یَسْتَوِی
من نمیدانم آقای قرائتی نمیفهمد و یا خود را به نفهمی زده است. حتّا حاضر است کلام خداوند را دگرگونه کند؛ ولی حقیقت را نگوید. وی در این ترجمه شرم و حیا را به کنار میگذارد و مستقیماً من دون الله را بت ترجمه میکند!
آقای قرائتی شما خداوند کریم و عظیم را بچهای فرض کردهای که از جانب او سخن میگویی! گویی خداوند نمیتوانسته بگوید اصنام، و شما حرف توی دهن خدا میگذاری و به جای ترجمه من دون الله، ترجمه اصنام را به خورد خلق الله میدهی و تصور میکنی کسی هم مچت را نمیگیرد!!
از سوی دیگر کدام بت پرستی آمده و گفته که بتها به ما رزق و روزی می رسانند؟ تنها غالیان بودند و پیروانشان که هنوز هستند و میگویند ائمه معصومین ارزاق را تقسیم میکنند، بیماران را شفا میدهند و... و خداوند برای همین کسان که میدانسته در آینده پیدایشان میشود، این آیه را نازل کرده است.
در آیه 74 خداوند میگوید برای خدا مثال نزنید یعنی مثل آقای قرائتی مصداق تعیین نکنید که من دو الله یعنی بت؛ ولی وی با وجود این هشدار باز هم ترجمه میکند بتها را امثال خدا نشمارید!! که هیچ بت پرستی چنین ادعایی نداشته و در آیات بسیاری به این موضوع اشاره شده است.
خداوند در آیات 75 و 76، حجّت را تمام میکند و مثالهایی میزند تا کسانی همچون آقای قرئتی یافت نشوند تا غیر خدا را بت ترجمه کنند و برای مقایسه خود با غیر خود (من دون الله) دو مثال میزند تا خود را در یک کفه ترازو بگذارد و غیر خود را که ممکن است همچون امامان همه فضائل را نیز داشته باشد ولی کاری از دستش بر نمیآید، در کفّه ای دیگر میگذارد و میپرسد آیا این دو برابرند؟
مسلماً منظور خداوند از این مثال این نیست که خود را با بت مقایسه کند که هم پرستان میدانستند و هم هر بچهای میداند که این دو قابل قیاس با یکدیگر نیستند. پس منظور خداوند امثال ائمه معصومین و رؤسایی هستند که کار شما نزد آنها گیر کرده و تنها با موافقت او مشکلتان رفع میشود. آنها من دون الله هستند و نباید کسی جز خداوند را کارگشا و در دستگاه آفرینش کارهای بدانید؛ هرچند رسول اکرم و امام معصوم باشد.
د- آیات 86 و 87 سوره نحل:
وَ إِذا رَأَى الَّذِینَ أَشْرَکُوا شُرَکاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکاذِبُونَ «86»
ترجمه محسن قرائتی:
وچون کسانى که شرک ورزیدند، شرکاى (پندارى) خود را (در قیامت) ببینند، گویند پروردگارا اینان شریکان (خیالى) ما بودند که ما به جاى تو مىخواندیم (ولى شرکا به سخن آمده) حرف آنان را به خودشان برگردانده (وپاسخشان دهند) که شما بدون شک دروغگویید.
آقای قرائتی، بر واژه شرکا، واژگان پنداری و خیالی را در پرانتز آورده، تا حواس خواننده را از امامان منحرف کند؛ زیرا شیعیان سنتی میدانند آنان پنداری و خیالی نیستند بلکه حقیقت داشته و دارند.
وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ «87»
ه- آیات 13 و 14 سوره فاطر:
ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ ۚ وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ (13) إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ ۖ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ ۚ وَلَایُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ
ترجمه محسن قرائتی: این است خداوند پروردگار شما، فرمانروایى مخصوص اوست. و کسانى که به جاى او مىخوانید مالکِ پوست هستهى خرمائى نیستند.
و در توضیح ها آورده است: دعا و طلب باید از مقام برتر باشد؛ بتها نه برتر از شما هستند و نه مالک سود و زیانى. «ما یَمْلِکُونَ»
اگر آن (بت) ها را بخوانید، دعاى شما را نمىشنوند و اگر بشنوند پاسخى به شما ندهند، و روز قیامت شرک شما را انکار خواهند کرد، و هیچ کس مانند (خداوند) خبیر، تو را (به حقیقت کارها) آگاه نکند.
آقای قرائتی موضوع را باز نمیکند؛ بلکه چیزهای موهومی را زیر عنوان تفسیر قرآن سربسته خورد خلق الله میدهد:
یک- واژه الذین به معنای کسانی است؛ و این ضمیر برای افراد با شعور کاربرد دارد و نه بتان.
دو- آیه قرآن میگوید آنان را که میخوانید مالک اندک چیزی نیستند. مگر بتان مالک چیزی هستند که خداوند بخواهد این موضوع را به ما گوشزد کند؟!!
سه- خداوند میگوید اگر آنان را بخوانید صدای شما را نمی شنوند! مگر بتان شنوایی دارند که خداوند بخواهد این موضوع را به ما یاداوری کند؛ بلکه خود بت پرستان نیز میدانستند که بت شنوایی ندارد و در اصل بت را نمی پرستیدند؛ بلکه مانند شیعیان، غیر خدا (من دون الله) را واسطه خود و خداوند قرار میدادند.
چهار- آیه میگوید اگر کسانی را که میخوانید صدای شما را بشنوند (یعنی گوش دارند و بت نیستند)، اگر مرده باشند صدای شما را نمی شنوند و اگر زنده باشند نمیتوانند دعای شما را براورده کنند؛ و در رستاخیز که همگان زنده شوند، شرک شما را نسبت به خود نفی و رد میکنند.
پنج- وقتی میگویم آقای قرائتی دست شیعیان سنتی را برای شرک ورزی باز گذاشته و با آنها همفکر است، کاملاً درست گفتهام؛ زیرا وی در توضیح آیات 13 و 14 می افزاید دعا باید از مقام برتر باشد!! بدین ترتیب بر خلاف خواست خداوند و این همه آیاتی که من دون الله دارند، جواز دعا از غیر خدا را صادر کرده و گفته هرکس که مقام برتری نسبت به شما داشته باشد میتوانید درخواست برآورده کردن دعاهای خود را از او داشته باشد!!
از سوی دیگر در توضیح این دو آیه موضوعی را آورده که زحمت مرا در اثبات محکومیت وی به توسعه شرک در میان شیعیان سنّتی کم میکند. (خود قضاوت کنید):
«فرقهاى از مسلمانان (وهّابیون) براى تأیید عقاید خود مبنى بر جایز نبودن توسّل به پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به این آیه استدلال مىکنند، غافل از آن که این آیات دربارهى توسّل به بتهاست نه اولیاى الهى که خداوند حتّى پس از مرگ آنان نیز با آنها سخن مىگوید. در آیات متعدّدى از قرآن خداوند به انبیا سلام کرده از جمله: سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ»
ایرادهای وارده بر این نظر آقای قرائتی:
یک- چرا اشاره به وهّابیون کرده و نگفته است اهل تسنّن؟! زیرا وهّابیون بیش از دیگر فرق اهل تسنن بر یکتاپرستی و دوری از شرک تأکید دارند؛ و این در حالی است که همه فرق اهل تسنّن به توسل به غیرخدا (من دون الله) اعتقادی ندارند.
دو- توسّل یعنی وسیله قراردادن. یعنی به درگاه الهی یاری بجویی و بگویی به خاطر فلان کس که نزد تو آبرویی دارد، مرا ببخش یا نیاز مرا برآورده ساز؛ ولی می بینیم که در دعای توِسّل مشهور، رفتهایم پیش ائّمه و با آنها همکلام شدهایم و آنها را مخاطب قرار داده و به آنها میگوییم
«ای امام! ای امامزاده! تو که پیش خداوند آبرو داری، در نزد خداوند از ما شفاعت کن»!
سه- به قرآن کریم تهمت وارد میسازد که این آیات درباره توسّل به بتهاست، نه اولیای الهی؛ که چون اکنون بتی نیست، پس ایرادی بر توسل شیعیان به ائمه هم نیست؛ و موضوع را تاریخی جلوه میدهد؛ و کاربرد آیه قرآن را از همه جایی و همه زمانی تهی میکند؛ و این در حالی است که واسطه قراردادن ائمه همان است که بت پرستان بتها را واسطه ارتباط با خداوند میدانستند و میگفتند ما به خدا اعتقاد داریم؛ ولی چون خدا را نمیبینیم، بتها، تنها وسیلهای برای ارتباط ما با خدا هستند. آنان هم همانند شیعیان، از این واسطه گری سود میبردند و حاجاتشان برآورده میشد.
تصور اینکه آنان بیجهت به بت خود عشق می ورزیدند تصور باطلی است؛ ولی باید دانست براورنده حاجات همه بندگان، خداوند است؛ نه امام برای امام پرستان! و بت برای بت پرستان.
چهار- باز هم بر قرآن تهمت وارد میسازد، که چون خداوند به پیامبران اولوالعزم سلام فرستاده، پس قرآن اولیای الهی و از جمله امامان را نیز زنده میداند!!
یکی از مهمترین اختلافهای میان علمای اهل تسنن و علمای شیعه آن است؛ که آنان حتّا رسول خدا را زنده نمیدانند چه برسد به ائمّه معصومین! ولی علمای شیعه اگر بگویند امامان مردهاند، دکانشان تعطیل میشود؛ و بدترین استدلال این است که چون خداوند به پیامبران اولوالعزم و نه هر پیامبری سلام گفته، پس شیعیان میتوانند امامان را به جای خداوند بنشانند و شرک بورزند!!!
آقای قرائتی! دور و برت را با دقت نگاه کن! تا بدانی چقدر بتهای کوچک و بزرگی را میبینی که بسیاری از مردم و ممکن است خود شما آنان را بزرگ میدارید و به آنها وابسته شدهاید که نکند با شکستن این بتها دکانتان تعطیل شود…
آیا امامان میتوانند براورنده حاجات مردم باشند؟: https://www.academia.edu/38813910
توسّل به قرآن یا به امامان!؟: https://www.academia.edu/34761773
همتاپرستی شیعیان سنّتی: https://www.academia.edu/49066686
نگارش: آبان 1400
ویرایش دوم: دی 1400
ویرایش سوم: بهمن 1400
ویرایش چهارم: مرداد 1402
ویرایش پنجم: مهر 1402
ویرایش ششم: آذر 1402
ویرایش هفتم: دی 1403
احمد شمّاع زاده
یکتاپرستی در قرآن
احمد شماع زاده
اشاره:
خداوند روی خداپرستی کمتر تأکید دارد و بیشتر تأکیدش بر روی یکتاپرستی یا یگانه پرستی یا بیهمتایی او، یعنی توحید است. حتا شعار اولیه اسلام، قولوا لا اله الا الله تفلحوا دعوت به یکتاپرستی میکند و نه خداپرستی؛ آنهم برای مردمی که بت پرست بودند. یعنی خداوند میدانسته که آنان بت را جانشین آن خدایی کرده اند که هر یک از آن جماعت تصوری از خداوند در ذهن خود داشته، و آن را خدای خود میدانسته است؛ و پیامبر خویش را برای آن برانگیخته است تا به آنان بفهماند که خداوند یگانه یعنی الله و هیچکس هیچ خدایی را نپذیرد جز الله (خدای اسلام) را. به همین دلیل، خداوند در قرآن 113 بار با به کارگیری عبارتهای من دون الله و من دونه و شبیه آنها، به مسلمانان سفارش کرده است که غیر مرا مخوانید! غیر مرا سرپرست خود قرار مدهید! غیر مرا دوست مگیرید!
خدای اسلام چگونه خدایی است؟
خداوند صفات خود را نیز در آیه های بسیاری یاداور شده تا بگوید خدای اسلام این گونه است و اگر غیر از این را میپرستید به بیراهه رفته اید:
خداوندی که رحمن(هستی بخش)، رحیم(بسیار مهربان)، بینیاز(صمد)، بسیار دانا (علیم)، بسیار بینا(بصیر)، بسیار شنوا(سمیع)، فعال لما یرید(بسیار انجام میدهد آنچه را که اراده کند.)، یفعل مایشاء(هر کاری که بخوهد انجام میدهد)، یهدی من یشاء و یضل من یشاء(هر که را که بخواهد هدایت، و هر که را که بخواهد گمراه میکند) است.
اهمیت یکتاپرستی
چرا خداوند به این موضوع در بسیاری آیه ها و سوره ها پرداخته است؟
یکتاپرستی زیربنای پایداری فرد در فرازونشیب زندگی و موجب استواری، دوام و بقاء جامعه است. خواست خداوند آن بوده است تا همگان بدانند که در کیهان تنها یک خداوند وجود دارد که تمام اجزاء کیهان به او وابسته و پیوسته است و هر کس در هر جا که باشد و هر خطایی را که مرتکب شود از چشم تیزبین او پنهان نخواهد بود. تا بدین گونه مردم به یک پلیس یا ناظر بسیار قوی، همه جایی و همه گاهی باور داشته باشند و کمتر مرتکب گناه و خطا شوند؛ و بدین گونه جامعه نیز از فقروفحشاء در امان بماند و بر دوام و بقاء آن افزوده شود.
در این زمینه تنها یک آیه میآورم:
لو کان فیها آلهة الّا الله لفسدتا فسبحان الله ربّ العرش عمّا یصفون(انبیاء: 22)
اگر در آن(کیهان) رب النوعی جز خداوند بود هراینه هر دو فاسد میشدند. پس منزه است خداوند عرش پرور از آنچه که او را وصف میکنند.
رد پسرخواندگی حضرت عیسی
چرا خداوند با پسرخواندگی عیسی بن مریم علیهما سلام تا این اندازه مخالف است که مسلمانان را وادار میکند تا هرروزه در نمازهایشان سوره توحید یا اخلاص را بخوانند؟
در همان راستایی که گفته شد، خداوند باید بینیاز باشد و فرزند داشتن نشانه نیاز است. در میان انسانها نیز اگر این نیاز در کسی نباشد هرگز تمایلی به داشتن فرزند از خود بروز نخواند داد. پس خداوندی که میگوید من بینیازم چگونه میتواند فرزند داشته باشد و اصولا برای چه؟ کسی که تمام صفاتی را که برشمردیم دارد، چه نیازی به دیگری دارد؟
البته خداوند امور کیهان و جهان زندگان را با وسایلش انجام میدهد و آن وسایل را نیز آفریده؛ تا برای انجام اموری که مایل نیست خود مستقیماً دخالت کند، آنان مستقیماً عمل کنند؛ و آنان فرشتگان اند.
ولی با این وجود، خود بر کار فرشتگان نظارت دارد. هرچند خداوند فرشتگان را به گونه ای آفریده که نمیتوانند خطا کنند، ولی از آنجا که مانند خداوند بصیر و علیم و سمیع نیستند اگر از چیزی غافل ماندند، خداوند مستقیماً دخالت کرده و آن مورد را به آنان یاداور میشود. (در این زمینه به انتهای دعای کمیل بازگشت شود.)
و نیز برخی از آدمیان که عنوان اولیاء الله را دارند؛ وسیله هایی برای خداوندند؛ مانند حضرات خضر نبی، عیسی بن مریم و فاطمه بنت رسول،. در این زمینه به ترجمه آیات 26 تا 29 سوره انبیاء بسنده میکنیم:
و گفتند که خداوند هستی بخش پسری برگزیده است!! منزه است او(خداوند). بلکه آنان بندگانی بزرگوارند. پیشی نمیگیرند از او در گفتار و آنان به دستور او کار میکنند. خداوند میداند آنچه که پیش روی آنهاست و آنچه که در پس آنان است. آنان شفاعت نمیکنند مگر برای کسی که خداوند از او راضی باشد. و آنان از ترس خداوند همواره (مراغب کارهای خود) و هراسانند. و اگر یکی از آنان ادعای خدایی کند، پس سزای او جهنم است و بدین ترتیب جزا میدهیم ستمکاران را.
نگارش: اسفند 1394
ویرایش دوم: مرداد 1401
ویرایش سوم: بهمن 1403
احمد شمّاع زاده