همتاپرستی شیعیان سنّتی
احمد شمّاع زاده
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ (بقره: 165)
ترجمه: و از مردمان کسانی هستند که برمیگیرند از غیرخدا همتایانی را. دوست میدارند آنها را همچون دوست داشتن خداوند. و (این در حالی است که) کسانی که به خداوند ایمان آورده اند، خداوند را به شدّت دوست میدارند. و اگر ببینند آنان که ستم کردند، هنگامی که ببینند عذاب را، (خواهند دانست) همانا همه قدرتها از آن خداوند است و همانا که خداوند به سختی عذاب میدهد.
بسیاری از مفسران این آیه را به مانند دیگر آیات مشابه، به مشرکان صدر اسلام و زمان نزول قرآن نسبت داده و میدهند؛ و به گونهای واژگانش را ترجمه میکنند که مختص آن زمان باشد؛ مثلاً به جای همتایان که ترجمه انداد است، مینویسند بتها، خدایان دروغین و...؛ ولی خداوند به عمد این واژه را برگزیده که تا قیام قیامت کاربرد داشته باشد بویژه برای شیعیان سنّتی. امّا با ترجمه انحرافی آن، مسلم است که ذهنها و حواسها از شیعیان سنّتی منحرف میشود و میگویند قرآن کریم در این آیه یک موضوع تاریخی مربوط به صدر اسلام را بازگو کرده؛ و بدین ترتیب به گونهای تلقین میکنند که این آیه تنها تبیین کننده موضوعی تاریخی است و به کار امروز ما نمیآید؛ تا در موزه قرآنشناسی قرآن خاک بخورد؛ بی هیچ فایده و خاصّیّتی.
ولی اینگونه مترجمان ومفسّران باید بدانند که قرآن نیامده تا داستان مشرکان را برای آیندگان بازگوکند، بلکه داستان مشرکانی را مطرح و بازگو میکنند که ممکن است تا قیام قیامت چنین مشرکانی به وجود آیند. به همین دلیل واژگان اینگونه آیات را به گونهای انتخاب میکند تا کسی نتواند آنها را مختص زمان نزول قرآن بداند؛ و به همین دلیل، خداوند در قرآن 113 بار با به کارگیری عبارتهای من دون الله و من دونه و شبیه آنها، به مسلمانان سفارش کرده است که غیر مرا مخوانید! غیر مرا سرپرست خود قرار مدهید! غیر مرا دوست مگیرید!
اگر میخواهید بدانید که این سخن درست است یا نه، به جای واژه انداداً (همتایانی)، از میان امامان حضرات امام علی و امام حسین را، و از میان امامزادگان حضرات زینب و ابوالفضل را قرار دهید. بعد این آیه را تا آیه 167 ادامه دهید و ببینید این آیات با اعمال شرک آلود شیعیان سنّتی انطباق کامل دارند یا نه؛ و برای به ثمر رسیدن این پیشنهاد، شرح و توضیح آیات مورد نظر را از «تفسیر نور» که تفسیری بر پایه تفکرات شیعیان سنتی، و خلاصه تفسیری از دیگر تفاسیر قدیم و جدید است، برگزیده ام که در ضمن آنها نظرهای انتقادی خود را به رنگ زرشکی میآورم.
تفسیر نور
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ «165»
و بعضى از مردم کسانى هستند که معبودهایى غیر از خداوند براى خود برمىگزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند. امّا آنان که ایمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود- منحرف کردن ذهن خواننده با آوردن واژه بت) ستم کردند، هنگامى که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شدید است.
امام باقر علیه السلام مىفرماید: مراد از «دون اللَّه» و «انداد» در این آیه، بتها نیستند، بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراهند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «1» از جهت ادبى نیز کلمه «هم» در «یحبّونهم»، براى انسان بکار مىرود، نه اشیاء.
روشنگری:
غرق شدن در افکار انحرافی چنان است که با اینکه این تفسیر از امام باقر نقل قول میکنید که منظور از انداد و من دون الله بت نیست(که البته نیست.)؛ ولی به این روایت درست هم بی توجهی میکند و این دو واژه را بت ترجمه میکند!!
به نظر میرسد که بخش دوم روایت دستکاری شده؛ زیرا که با عقل جور در نمیآید؛ زیرا شکّی نیست که ممکن است پیشوایان (از جمله پیشوایان شیعیان) مورد ستایش قرارگیرند؛ ولی چرا پیشوایان ستمکار؟!! در کجای دنیا دیکتاتورها مورد ستایش قرار میگیرند؟ اگر هیتلر در آغاز مورد ستایش قرارگرفت و ملتش او را بسیار دوست میداشتند، نه برای همتا قراردادن او با خدا، بلکه به دلیل افکار نژادپرستانه اش مبنی بر زدودن و پاک کردن نژاد غیرآریایی از آریایی بود.
ریشهى محبّت، کمال دوستى وجمال دوستى است. مؤمنان تمام کمالات و جمالها را در خداوند مىبینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز مىدارند. عشق و محبّت مؤمنان، بر اساس شایستگى ولیاقت معشوق است وهرگز به سردى و خاموشى نمىگراید. امّا عشق مشرکان، براساس خیال وجهل وتقلید وهوسهاى بیهوده است. این جمله آخر کاملاً منطبق بر امیال شیعیان سنّتی است.
1- پرستش و محبّت غیر خدا در برابر خداوند، ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ»
روشنگری:
این نکته برای خداوند بسیار مهم بوده است که آن را در ضمن یک آیه بیان کرده و لازم است در اینجا این وضوع مورد بررسی دقیقتری قرار گیرد:
شکی نیست که شیعیان سنّتی امامان و امامزادگان را بیش از خداوند دوست دارند؛ به آن دلیل که یک شیعه سنّتی هرچه را که خداوند از دعای آنان مستجاب کرده، به دلیل واسطه گری آن امام یا امامزاده میداند که به او متوسّل شده و همیشه از آنان راضی هستند و هیچگاه از آنان طلبکار نیستند (که اصولاً واسطه گری در دعا ممنوع است، به دلیل آیه ادعونی استجب لکم)؛ ولی هرگاه به هر دلیلی دعای یک شیعه سنتی مستجاب نشود، او از چشم خدا میبیند و از خداوند طلبکار میشود و نه از واسطه دعایش؛ و گاهی به خداوند پرخاش هم میکند که چرا با من چنین کردی و برای من چنان نکردی؟... من دیگر بنده تو نیستم…
او از اولش هم بنده شیطان بوده و نه بنده خدا و خداوند نیز چنین بندگانی که حرمت بندگی را پاس نمیدارند، به بندگی قبول ندارد و آنان را در روز جزا به سزای اعمالشان میرساند.
تنها شیعیان سنّتی هستند که سنت دوست داشتن امامان و امامزادگان بیش از دوست داشتن خداوند را عملی کردهاند و گویی خداوند میدانسته که کسانی زیر عنوان شیعه علی، بدترین گونه شرک را نسبت به خدوند روامیدارند؛ برای نمونه: ای علی! تو اگر خدا نیستی کمتر از خدا هم نیستی!!
علی بر عرش بالایی امیر است علی بر عالم و آدم امیر است
هرچه داریم، همه از کرم عباس است عرش، یک ذره ز خاک قدم عباس است
بدان دلیل نوشتم بدترین گونه شرک، زیرا که دیگر مشرکان کاری به جایگاه خداوند ندارند و تنها غیرخدا را میپرستند؛ ولی اینگونه شیعیان با اینگونه شعرومعرهایشان خداوند را از جایگاهش به زیر میکشانند و علی یا عباس صلوات الله علیهما را به جای خداوند مینشانند!! مانند شعرومعرهای بالا که یکی از این ماعران، جایگاه خداوند ذی العرش المجید را به علی داده، و دیگری پا را از آن هم فراتر نهاده و عرش عظیم خداوندی را که ثقل هستی است(زنه عرش الله و مداد کلماته) ذرهای از خاک پای حضرت عباس میداند و از آنجا که عرش یک ذره از ذات احدیت است، خداوند را با خاک پای حضرت عباس یکسان میکند!!!
شیعیان سنّتی این سنّت را از پدران خود به ارث برده اند. مثلاً اهل تسنن نامهای فرزندان خود را چنین انتخاب میکنند: عبدالحمید (بنده خداوند حمید)، عبدالمجید (بنده خداوند مجید). حال این نامها را با نامهای شیعیان سنّتی مقایسه کنید که تنها به نام خداوند اکتفا میکنند: حمید و مجید
در عوض، شیعیان سنّتی فرزندان خود را بنده علی و حسین میخوانند: غلامعلی، غلامحسین
2- احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ». (احساسات شیعیان سنّتی هم در رابطه با اعتقاداتشان است؛ ولی اعتقاداتی نادرست و شرک آمیز.)
«167» وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ
و (در آن موقع) پیروان گویند: اى کاش! بار دیگرى براى ما بود (که به دنیا برمىگشتیم) تا از این پیشوایان بیزارى جوئیم، همانگونه که آنها (امروز) از ما بیزارى جستند. بدینسان خداوند اعمال آنها را که مایه حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون آمدنى نیستند.
به فرموده روایات، در قیامت مواقف متعدّدى است، در برخى از آنها مُهر سکوت بر لبها زده مىشود وتنها با نگاههاى پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه مىکنند. در بعضى موارد، از همدیگر استمداد کرده و در صحنهاى نسبت به هم ناله و نفرین مىکنند. در این آیه مىخوانیم که پیروان کفر نیز از حمایتها و عشق ورزىهاى خود نسبت به رهبرانشان به شدّت پشیمان مىشوند، ولى دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتى است که در دل دارند؛ (تنها جمله درست این تفسیر در این زمینه) و با زبان مىگویند: اگر ما باردیگر برگردیم، هرگز دنبالهرو آنها نخواهیم بود. کسانى که اینقدر بىوفا هستند که از ما در این روز تبرّى مىجویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّى خواهیم جست. آنها حسرت مىخورند، ولى مگر از حسرت کارى ساخته است.
آیه 81 سوره مریم نیز در راستای موضوعی است که در بالا به آن پرداختیم:
وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُم عِزًّا (81)
و گرفتند از غیر خداوند عالم خدایانی (معنای الهه، خدا نیست؛ بلکه خداگونه است، که شیعیان سنّتی امامان و امامزادگان را خداگونه یا الهه میدانند.) را که بوده باشند اینکه خدایان برای آنها اسباب عزّة.
وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ آلِهَةً هر دسته یک خدایی برای خود اتخاذ کردند، یک دسته که اولین مشرکین بودند صورتهایی باسم صور انبیاء تراشیدند یا نقشه کشیدند باغوای شیطان که بآنها الغاء کرد که اینکه انبیاء مقربان درگاه الهی هستند صورت آنها را به پرستید تا آنها در نزد خدا شفیع شوند.
یک دسته صوری به تخیل صور ملائکه پرستش میکردند، و اینکه خیال فاسد در صوفیه هم آمد که بعض آنها گفتند باید صورة مرشد را در حال نماز در نظر گرفت.
یک دسته آفتاب پرست شدند اول طلوع آفتاب و حین غروب سجده شمس میکردند، یک دسته ماه پرست. یک دسته ستاره پرست شدند، یک دسته بت پرست، یک دسته گاو پرست، یک دسته گوساله پرست، یک دسته درخت پرست یک دسته علی را خدا میدانند، و لذا تعبیر بآلهه فرموده.
لِیَکُونُوا لَهُم عِزًّا به توهّم و خیال اینکه که اینها باعث شرافت و عزت آنها می شوند در دنیا حوائج آنها را برمیآورند از عمر و صحت و سلامت و سایر امور حتی بسیاری از عوام میگویند عمر و عزت و حوائج بدست ائمه طاهرین است، میگویند علی عمرت دهد و امثال اینها، و غافل از اینکه امر خلق و رزق و اماته و احیاء و غنا و فقر و عزت و ذلت و صحت و مرض از افعال مختصه به خدای متعال است. (جانا سخن از زبان ما میگویی! بلدکردن و خط کشی کردن از نگارنده است.) بلی خاندان در پیشگاه الهی شفاعت میکنند و دعا میکنند و از خدا طلب میکنند خداوند هم در دنیا اجابت میفرماید و هم در آخرت. اما غیر خاندان عصمت و طهارت که مشرکین پرستش میکنند که هیچگونه اثری و نفعی و نتیجهای بر آنها ندارند، و اینکه خاندان و بستگان آنها و سایر شفعاء حق شفاعت بآنها داده میشود شفاعت میکنند. (این بخش از پاراگراف که نگارنده زیرش خط کشیده ام، با بخش پیش از خود، هیچ همخوانی و شباهتی از نظر مفهوم و منظور ندارد. تصورم بر این است که کسی این بخش را از خود بر این تفسیر افزوده تا به قبای شیعیان سنّتی برنخورد و یا از دیدگاه خود، توضیحی بر تفسیر و نظر مفسر اطیب البیان داده باشد.)
بخش اول این پاراگراف، مرا به یاد این نکته میاندازد که از کودکی میدیدم و هنوز هم میبینم کسانی را که به هنگام نیروگرفتن، یاعلی، و به هنگام تعزیه امام حسین، یاحسین میگویند (از امامان)، و به هنگام تعزیه و یا رفتن به جبهه های جنگ، دستمال یا ابالفضل و یا زینب (از امامزادگان)، بر پیشانی خود میبندند.
نه تنها خداوند متعال طبق آیاتی که به آن پرداختیم شرک ورزی شیعیان سنّتی را پیشبینی کرده است، بلکه امامان معصوم نیز میدانسته اند که برخی از شیعیانشان به شرک دچار خواهند شد که در دعای روز یکشنبه (دعای روزهای هفته، ویژه شیعیان و به نقل از امامان است.) چنین میخوانیم: اللّهم انّی ابرء الیک فی یومی هذا و ما بعده من الاحاد من الشّرک و الالحاد و اخلص لک دعائی…
ترجمه: خداوندا من دوری میجویم به سوی تو در این روز و پس از آن از روزهای یکشنبه از شرک و الحاد و خالص میگردانم (بدون واسطه قراردادن و یا درخواست از کس دیگری) دعایم را برای تو…
نگارش: خرداد 1400
ویرایش: بهمن 1403
احمد شمّاع زاده