برجسته ترین کار علمی خیام اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام الملک توسی در زمان سلطان ملکشاه سلجوقی است. خیام در جوانی فقه و حدیث و تفسیر را آموخت. همچنین فلسفه را مستقیم از زبان یونانی اموخت. و ستاره شناسی را هم آموخت.
درسال ۴۴۹ تحت حمایت ابوطاهر، قاضی القضات سمرقند کتابی درباره معادله درجه سه به زبان عربی نوشت. نام این کتاب رسالة فی البراهین علی المسائل الجبر و المقابله است. خیام به دلیل دوستی و ارادتی که به خواجه نظام الملک داشت این کتاب را تقدیم او کرد. سپس به دعوت سلطان ملکشاه و خواجه نظام الملک به اصفهان رفت و سرپرستی رصد خانه اصفهان را به عهده گرفت. هجده سال در اصفهان اقامت داشت. در این مدت اصلاح تقویم و تنظیم آن را به عهده گرفت که تقویم جلالی نام گرفت.
در همین سالها، مهمترین و اثر گذار ترین اثر ریاضی خود را با نام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس را که شرح خطوط موازی و نظریه نسبت هاست، تدوین کرد.
پس از مرگ سلطان ملکشاه و کشته شدن خواجه نظام الملک، مورد بیمهری بسیار قرار گرفت و عازم مرو، پایتخت تازه تأسیس سلجوقیان شد. در آنجا کتاب میزان الحکم و قسطاس المستقیم و رساله مشکلات حساب را نوشت.
خیام به همراه خواجه نظام الملک تاثیر به سزایی در پیشرفت ریاضیات دارند. خیام نخستین کسی است که نشان داد معادله درجه سه ممکن است یا جواب نداشته باشد یا بیش از یک جواب داشته باشد و با استفاده از مقاطع مخروطی به جواب این معادله ها رسید.
خیام در جبر هم موفق بود و اثبات اصل پنجم هندسه اقلیدس که شالوده هندسه اقلیدسی است از کارهای مهم خیام است. بسط دوجمله نیوتن که معروف به دوجمله ای نیوتن- خیام است و نوشتن ضرایب آن به صورت منظم در مثلث خیام- پاسکال هم جز مهم ترین کار های خیام است.
و اما برجسته ترین خدمت علمی خیام، اصلاح گاهشماری ایرانی و تنظیم تقویم جلالی است.خیام برای این کار مدار گردش زمین به دور خورشید را تا شانزده رقم اعشار محاسبه کرد.
در آن دوره، به دلیل کشمکشهای مذهبی و به وجود آمدن فرقه های مذهبی گوناگون، به فیلسوفان و دانشمندان اتهام کفر زده میشد که خیام هم از این قاعده مستثنی نبود.
خیام را به عنوان جانشین ابن سینا و استاد بی بدیل فلسفه طبیعی (مادی) ، ریاضی، منطق و متافیزیک میدانند.
رباعیات خیام در جهان طرفداران بسیاری دارد. ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی رباعیات خیام را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است و رباعیات خیام را به جهانیان شناسانده است.
داستان معروف شدن خیام و کتاب رباعیات او در غرب، به افسانه میماند:
ترجمۀ
جادویی فیتزجرالد از رباعیات خیام، کتاب
کوچکی است که حتا نام مترجم بر روی آن
نیست.
کتابی
ناموفق که در ابتدا هیچ خریداری نداشت،
تا اینکه یک کتابفروش لندنی آن را جزو
کتابهای حراجی با قیمت یک پنی در جعبهای
در بیرون کتابفروشیاش گذاشت.
"ویتلی
استوکز"
(Whitley Stokes) که
خود ویرایشگر بود، به طور اتفاقی خریدار
این کتاب ارزان شد و پس از مطالعه به اهمیت
اشعار خیام پی برد.
او
سپس چند نسخه از کتاب را خریداری کرد و
یکی از نسخهها را برای دوستش روزتی
که شاعر و نقاش بود، فرستاد.
از
همین زمان بود که رباعیات خیام بین
روشنفکران اروپایی شناخته و او هر روز
معروفتر و معروفتر شد، تا زمانی که
اندیشههای این شاعر که چندین قرن پیش
در نیشابور شکل گرفته بود، در همۀ جهان
معرفی شد.
کتاب
فیتزجرالد در هزاران نسخه به چاپهای
مجدد رسید و طراحان و صحافان مشهور برای
نقاشی و تزئین این اثر از یکدیگر پیشی
جستند.
بنا
بر گفتههای خانم ویلیامز، تنوع در طراحی
و صحافی کتاب فیتزجرالد، به شهرت بیشتر
آن کمک کردهاست.
یکی
از مشهورترین این صحافیها کتاب "خیام
بزرگ"
است.
شرکت
صحافی "سانگورسکی
و ساتکلیف"
(Sangorski & Sutcliffe) که
در انجام صحافیهای مرصع شهرت بسیار
داشت، زیباترین جلد از ترجمۀ فیتزجرالد
را در پی چند سال تلاش آماده کرد و جلد
رباعیات خیام با هزار قطعه جواهر چون
یاقوت زرد، یاقوت ارغوانی، فیروزه و زمرد
سبز تزیین شد.
جورج ساتکلیف با این باور که این کتاب نفیس در آمریکا بهتربه فروش میرسد، آن را به آنجا فرستاد، اما گمرگ آمریکا برای ترخیص آن مبلغ هنگفتی درخواست کرد که پرداخت آن مقدور نبود و به همین علت "خیام بزرگ" به لندن بازگردانده شد.
سپس او کوشید این اثر را در لندن به فروش رساند. سرانجام "گابریل ولز"(Gabriel Wells) آن را به قیمت ۴۰۰ و چند پوند که از ارزش واقعی آن بسیار کمتربود، خریداری کرد و تصمیم گرفت "خیام بزرگ" را با کشتی تایتانیک با خود به نیویورک ببرد. اما غرق شدن این کشتی باعث از بین رفتن آن شد
سپس "استنلی بری" (Stanley Bray)، برادرزادۀ ساتکلیف، نسخۀ مشابهی از "خیام بزرگ" تهیه کرد، ولی آن هم در جنگ جهانی دوم نابود شد. پس از جنگ، استنلی بری که هنوز انگیزۀ ساخت نفیسترین جلد از کتاب فیتزجرالد را در سر داشت، نسخۀ سوم آن را تهیه کرد؛ نسخهای که امروز در کتابخانۀ بریتانیا به نمایش گذاشته شدهاست.
خانم ویلیامز میگوید: "نسخۀ اصلی "خیام بزرگ" همچنان در اعماق اقیانوس است. اما این خوشبختی بزرگی است که ما امروز نسخۀ مشابهی از آن را دراختیار داریم و توانستهایم آن را در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار دهیم".
نمایشگاه رباعیات عمر خیام و جلسات و کنفرانسهایی که امسال به مناسبت صد و پنجاهمین سال انتشار ترجمۀ فیتزجرالد از رباعیات خیام انجام گرفتهاست، حکایت ازاهمیت کار فیتزجرالد و پیش از آن، از بیهمتایی اثر حکیم عمر خیام بر مردم چهار گوشۀ جهان دارد. فیتزجرالد هیچگاه نکوشید ترجمۀ دقیقی از رباعیات ارائه کند و تنها دست به ترجمهای آزاد با الهام از آن زد.
بیشک، فیتزجرالد تنها کسی نیست که خیام را ترجمه کرد، ولی نخستین کسی است که او را به کمک دوست خود ادوارد کاول کشف و به جهانیان معرفی کرد. با این کار، فیتزجرالد نه تنها توانست باعث شهرت جهانی خیام شود، بلکه نام خود را در کنار این شاعر و اندیشمند جاودانه ساخت.
به جرأت میتوان گفت از بین اندیشمندان و هنرمندان ایرانی هیچ کدام شهرت جهانی حکیم عمر خیام نیشابوری را نیافتهاست. اگر معروفیت او بیش از فیلسوفها، ادیبان و حکیمانی چون سقراط و ارشمیدس و نیوتون و شکسپیر و هوگو نباشد، کمتر از آنها هم نیست. او شاعری فیلسوف بود که درعلوم ستارهشناسی و ریاضی جایگاهی بس بلند داشت. اما آنچه که خیام را بیش از هر چیز شهرۀ عالم ساخت، جهانبینی و اعتقاد او به ناپایداری هستی بود. او گذرا بودن لذتهای زندگی که به اعتقاد او باید از آن به بهتری شیوه بهره گرفت و پوچی حیات را به یاری اندیشۀ فلسفی و قدرت بینظیر بیان خود در زیباترین شکل ممکن و در غالب "رباعیات" متبلورکرد.
هنگامی که از شهرت جهانی خیام و آغاز آشنایی اروپاییان با او سخن گفته میشود، نام "ادوارد فیتزجرالد" (Edward FitzGerald) در صدر قرار میگیرد. فیتزجرالد، شاعر انگلیسی، در سال ۱۸۵۹ با ترجمۀ رباعیات خیام اندیشه و فلسفۀ او را به مردم مغربزمین معرفی کرد و به سرعت دل فرنگیان روشنفکر و اندیشمند را ربود.
فیتزجرالد با برگرداندن رباعیات خیام نه تنها او را به دنیا معرفی کرد، بلکه تا امروز شهرت خود او هم به واسطۀ ترجمۀ اشعار خیام است. اینک ۱۵۰ سال ازاولین ترجمۀ رباعیات خیام به زبان انگلیسی میگذرد و اشعار این شاعر قرن یازدهم میلادی به ۸۵ زبان منتشر شدهاست. ترجمۀ رباعیات خیام فیتزجرالد که بازآفرینی اشعار این شاعر شرقی محسوب میشود، تا کنون نزدیک به ۲۰۰۰ بار تجدید چاپ شدهاست وبیش از ۱۳۵ طراح و نقاش مشهور در تدوین نسخههای این کتاب سهم داشتهاند.
***
به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد ترجمه و انتشار رباعیات خیام توسط ادوارد فیتزجرالد، نمایشگاهی با نام "رباعیات عمر خیام" در سالن "فولیو" کتابخانه ملی بریتانیا برپاست.
همین امر باعث شده تا این روزها کتابخانۀ ملی بریتانیا مجموعهای از نسخههای خطی و چاپی در مورد عمر خیام و ادوارد فیتزجرالد را در معرض تماشای عموم قرار دهد.
نمایشگاه رباعیات عمرخیام که عکاسی از جزئیات آن ممنوع است، با نمایش عکسهایی از جدیدترین چاپ ترجمۀ رباعیات خیام که در اکتبر ۲۰۰۹ منتشر شده و نیروت پوتاپی پات (Niroot Puttapipat)، یکی از مستعدترین طراحان جوان معاصر، تصویرگری آن را به عهده داشته، آغاز میشود.
در گرداگرد نمایشگاه ۷۵ رباعی ترجمهشده توسط فیتزجرالد، امکان آشنایی بازدیدکنندگان با رباعیات خیام را میسر میسازد. بیگمان نخستین رباعی، که ترجمه انگلیسی آن بیشتر به برداشتی از رباعی خیام میماند، توجه هر بازدیدکنندهای را به خود جلب میکند.
Awake!
for Morning in the Bowl of Night
Has flung the Stone that puts
the Stars to Flight:
And Lo! the Hunter of the East has caught
The Sultan’s Turret in a Noose of Light.
خورشید
کمند صبح بر بام افکند
کیخسرو روز باده در جام افکند
می خور که منادی سحرگه خیزان
آوازه اِشرِبوا در ایام افکند
بخشی
از این نمایشگاه به چگونگی آشنایی فیتزجرالد
با زبان فارسی اختصاص یافتهاست.
"اورشولا
سیمز-
ویلیامز"
(Ursula Sims-Williams) متصدی
مجموعۀ ایران در کتابخانۀ ملی بریتانیا
در این باره میگوید:
"فیتزجرالد
توسط "ادوارد
بایلز کاول"
(Edward Byles Cowell) با
زبان فارسی آشنا شد.
وی
در ابتدا مثنوی "سلامان
و ابسال"
عبدالرحمان
جامی را ترجمه کرد، اما هیچ مجلهای چاپ
آن را نپذیرفت.
درسال
۱۸۵۶ ادوارد کاول یک نسخه خطی از رباعیات
خیام را کشف کرد و آن را به فیتزجرالد داد.
سه
سال بعد فیتزجرالد ترجمۀ رباعیات خیام
را به هزینۀ خودش منتشر کرد"
ادوارد بایلز کاول یکی از استادان زبانهای شرقی در انگلستان قرن نوزدهم بود که در کلکته کرسی زبانهای هندی، بنگالی و سانسکریت داشت. او بعد از آن که روزی در کتابخانه یک کتاب گرامر زبان فارسی یافت، به آن علاقهمند شد و به صورت خودآموز زبان را فراگرفت. فیتزجرالد دوست نزدیک ادوارد کاول بود و از او فارسی آموخته بود.
***
هدایت نویسنده ایرانی هم بسیار تحت تاثیر خیام بوده است و بر این باور است که حافظ هم تحت تاثیر خیام بوده است.
آرامگاه خیام در سال ۱۳۴۱ با همکاری هوشنگ سیحون استاد معماری نوین ایران و حسین جودت ساخته شده است.
در ژوئن سال ۲۰۰۹ چهار تاقی متشکل از مجسمه چهار دانشمند ایرانی یعنی خیام، زکریای رازی، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به سبک معماری هخامنشی در ورودی اصلی دفتر سازمان ملل متحد در وین قرار داده شد. همچنین حفره ای در ماه و و سیارکی در منظومه شمسی به نام خیام است.
October 2009
This year’s Chelsea Book Fair has the extra attraction of a special exhibition staged by a great institution, The London Library. Now recognized as the world’s largest independent lending library, it was founded in 1841 by Thomas Carlyle – himself a Chelsea resident – and it has since maintained a place in the Literary London history.
This year (2009) marks the 150th anniversary of the first publication of Edward Fitzgerald’s translation of the magnificent 11th century Persian poem "The Rubaiyat of Omar Khayyam." Initially ignored on its first appearance,
Fitzgerald’s translation was soon ‘discovered’ and appreciated for its serious merit by Rossetti and Swinburne. It quickly became a bestseller, and was produced in hundreds of editions, which came in all sizes and shapes and often with illustrations, catering to the taste for the exotic east in late Victorian England.
In celebration of the anniversary of Fitzgerald’s publication, the ABA (organiser of the Chelsea Book Fair) has arranged an exhibition with The London Library, which boasts one of the most comprehensive collections of the Rubaiyat. The Library’s collection was donated by Edward Heron-Allen, a London solicitor who produced a prose translation of the Rubaiyat in 1898. There will also be representative samples from the Heron-Allen collection, including the earliest editions (and even some of the strangest).
منابع:
یک- ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
دو- صفحه فیسبوک رباعیات عمر خیام با لینک:
https://www.facebook.com/profile.php?id=100052222674307
31 اردیبهشت 1402
گرداوری، تدوین و ویرایش: احمد شمّاع زاده
May 4, 2023
Photo:
Asteroid Ryugu, by Stuart Rankin, via Flickr (cropped).
Recently, chemical composition data were obtained from samples retrieved by the Japanese spacecraft Hayabusa2 that was landed in two locations on the asteroid (162173) Ryugu. In December 2020 Hayabusa2 successfully returned to Earth with its precious pristine samples, uncontaminated by residues from Earth (except maybe some metallic material originating from the collection device). Published in Science, early analysis of organic compounds extracted from the collected samples included significantly racemic mixtures of several amino acids, indicating that these samples were relatively free of Earthly contamination from biopolymers.1 (All proteins in life are made of racemically pure L-amino acids.) Prior analysis of meteorites could not boast of such purity uncontaminated by Earth’s biological products.
Therefore, these Ryugu samples appear to be our first chance to examine which organic compounds may be produced in a prebiotic setting in our solar system. In addition, we don’t have to rely on uncertain estimates of the conditions on Earth when the solar system was forming. Asteroids containing significant amounts of carbon, never visited by extraterrestrials like us, may provide a reasonable idea of what abiotic chemistry can produce.
A recent article in Nature Communications reported that uracil, one of the nucleobases found in RNA, was identified in these pristine Ryugu samples.2 For those who place their bets on the RNA world hypothesis, this is a significant finding, at least in their opinion. They finally have evidence that at least one of the nucleobases of RNA has been discovered outside of Earth, thus, they say, upholding the notion that our biochemistry could have been seeded from outer space! As Live Science summarizes, “After becoming trapped on asteroids like Ryugu, these molecules may have eventually hitched a ride to Earth via meteorite impacts, where they sparked the first stirrings of life in primordial oceans.”
This may be our earliest chance to remark on valid data of prebiotic chemicals free of Earthly contamination. So it would be logical to consider first the initial chemical analysis described in Science to broadly classify all organic compounds, identified using two sensitive analytical methods. Concerning the building blocks of life, they found several amino acids, but all in racemic mixtures. This is precisely what chemists predict. It is extremely difficult to produce optically pure compounds from smaller compounds. The chemistry of mirror-imaged compounds is exactly the same, differing only in the spatial orientation of covalently bonded atoms (analogous to your right and left hands being equivalent). Life only uses one of these chemical forms to make proteins, RNA, DNA, complex carbohydrates and many lipids.
On Ryugu just some of the simplest amino acids were detected, including glycine, D/L-alanine, D/L-serine, and D/L-valine, along with other amino acids not used to build proteins (Fig. 1). These results agree well with the earlier experiments by Stanley Miller and others where simple organic structures were readily produced in prebiotic simulations. However, over eight amino acids with more complex critical functional groups have still not resulted among the various permutations of prebiotic reactions tested. It’s not just dealing with racemic mixtures that confounds the supporters of abiogenesis, but how to form those more elaborate amino acids whose side chains play critical roles in the activity and structure of all proteins.
The chemical analysis also reported thousands of organic compounds, classified in multiple groups, that may or may not be found in the context of living organisms. If a primordial soup were to originate from this mixture, any biomolecules would have to contend with a myriad of possible side reactions with a variety of reactive compounds competing for the rights to produce a biopolymer. Would the situation be different if the asteroid material were to simply seed the Earth with these needed building blocks? The competing contaminants still far outnumber the biologically relevant molecules.
Fig.
1. Chemical structures of the four amino acids identified from Ryugu
that match those found in proteins plus examples of three amino acids
(among 11) that are not found in proteins.
Let’s consider whether the prospects are better if we take the RNA route. Uracil was clearly identified from Ryugu. The engineering threshold to form nucleotides, the building blocks for RNA, is much higher than that for proteins. The core unit to which nucleobases and phosphate are bound is the 5-carbon sugar D-ribose. Several mechanisms have been proposed to explain how carbohydrates may have originated in an abiotic environment.3 The challenges to integrate D-ribose into nucleotides abiotically can be summarized as three major chemical barriers. 1) Abiotic production of five-carbon sugars will yield four chemically equivalent stereoisomers in both the D and L forms, thus resulting in eight.
تأیید منشأ حیات در قرآن: https://www.academia.edu/81978416
stereoisomers at approximately equal levels (Fig. 2A). How does D-ribose get selected through random chemistry without even considering that longer chain sugars will also be present? 2) Ribose can interconvert from an open-chain form to a six-membered ring structure (pyranose form) or to a five-membered ring (furanose), both of which present as alpha and beta configurations at carbon 1 (Fig. 2B). At equilibrium the pyranose form comprises 80 percent while the furanose form is 20 percent of the ribose. RNA uses the furanose form, so how does this minor component win out in any abiotic reactions? 3) Nitrogen at position 1 of uracil needs to be bonded with carbon 1 of D-ribose in a beta configuration through a thermodynamically unfavored reaction. How can this reaction occur abiotically?
Fig. 2 Chemistry of 5-carbon sugars. A. Structures of the four D-pentoses are shown with stereochemical projections (bold bars are bonds extending towards the viewer while hatched bars extend away). Note the differences in spatial orientations of all hydroxyl (OH) groups. L-sugars are simply the mirror images of these structures accounting for a total of eight stereoisomers. B. Interconversion of D-ribose between pyranose and furanose ring structures. Arrangements of alpha and beta configurations are indicated by hatched lines at carbon 1. RNA uses only the furanose form with the nucleobase bonded in the beta configuration. C. Enzymatic coupling of uracil to ribose 5-phosphate. The enzyme positions both substrates appropriately to
catalyze this stereospecific displacement forming a new chemical linkage.
While the first two conundrums are most often sidestepped by those upholding the RNA-world philosophy, the latter reaction is not an impossible task so we will consider how life manages this feat. Most cells can salvage RNA or DNA building blocks normally obtained nutritionally following digestion. The liberated nucleobases can be coupled using D-ribose charged with a pyrophosphate group at carbon 1 in the alpha configuration. Notice the specificity life uses where neither the beta configuration nor the pyranose ring form will work for this reaction. This substrate permits a specifically oriented approach by the appropriate nitrogen of the nucleobase, directed completely by the respective enzyme, to effect displacement of pyrophosphate. This results in the nucleobase bonding to carbon 1 in the beta configuration (Fig. 2C). The release of pyrophosphate fulfills the thermodynamic requirements of this elaborate reaction.
Attempts have been made to carry out this reaction under purportedly abiotic conditions. These efforts led to some ingenious planning to devise new chemical synthetic schemes involving electrospray of microdroplets containing D-ribose, phosphate, and nucleobases.4 Researchers provide evidence proposing how the microdroplets might make this reaction more thermodynamically favored. It’s feasible for all four nucleotides to be made via this route.
But this report did not address the other serious concerns already discussed. They used pure D-ribose, not a mixture of sugars as would be expected prebiotically, and minimally not D/L-ribose. The alpha/beta configuration of the products, or their ring structures, were not indicated (most likely resulting in mixtures of all possible products). It thus becomes difficult to evaluate the relevance of this reaction to producing biologically viable RNA building blocks. Finally, the yields of desired products by this mechanism were low, at 2.5 percent or less. While the attempt to produce RNA building blocks via an abiotic mechanism is to be applauded, this still falls far short of what life needs to get started from the complex mixture of organic compounds present in a prebiotic world.
Readers are encouraged to investigate further to more fully understand the difficult issues involved in forming life using undirected organic chemistry alone. Chemist Dr. James Tour at Rice University, for one, has addressed abiogenesis including in discussions on his YouTube channel. See also his chapter in the freely downloadable book Science and Faith in Dialogue.
Naraoka H, Takano Y, Dworkin JP, Oba Y, Hamase K, Furusho A, et al. Soluble organic molecules in samples of the carbonaceous asteroid (162173) Ryugu. Science 2023; 379(6634):eabn9033 doi 10.1126/science.abn9033.
Oba Y, Koga T, Takano Y, Ogawa NO, Ohkouchi N, Sasaki K, et al. Uracil in the carbonaceous asteroid (162173) Ryugu. Nat Commun 2023; 14(1):1292 doi 10.1038/s41467-023-36904-3.
Yadav M, Kumar R, Krishnamurthy R. Chemistry of Abiotic Nucleotide Synthesis. Chemical Reviews 2020; 120(11):4766-805 doi 10.1021/acs.chemrev.9b00546.
Nam I, Nam HG, Zare RN. Abiotic synthesis of purine and pyrimidine ribonucleosides in aqueous microdroplets. Proc Natl Acad Sci U S A 2018; 115(1):36-40 doi 10.1073/pnas.1718559115.
ویژگیهای گونه های خداباوران در قرآن
ویژگیهای «عبادالله المخلصین»
یکی از نکاتی که ما را به دانستن ویژگیهای عبادالله المخلصین (با فتح لام) برمیانگیزاند، استثناء شدن آنان توسط ابلیس است، آنجا که به خداوند میگوید: من همه بندگان تو را فریب میدهم جز بندگان مخلص تو را! و پاسخ خداوند که تو هرگز بر بندگان من غلبه نتوانی کرد.
در کلام خداوند دو نکته بسیار مهم نهفته است:
یکی اینکه کسی که بنده من باشد، هرگز بنده و پیرو تو نمیشود.
نکته دوم اینکه نه اینکه تو نمیخواهی، بلکه نمیتوانی بر کسی که بنده من است، چیره شوی و به نافرمانی از من تشویقش کنی و فریبش دهی.
***
خداوند در آیاتی، عامّه رسولان و پیامبران را مصداق مؤمنین قرار داده ولی آنان را مصداق مخلصین قرار نداده، و تنها در دو آیه، به حضرات یوسف و موسی، عنوان مخلص داده است:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا (مریم: 51)
ترجمه: و یاد آر درباره موسی همانا که او مخلصی بود، و رسولی پیامبر بود.
روشنگری: پیرامون «رسولی پیامبر» باید گفت اینکه گفته شده124 هزار پیامبر داشته ایم؛ گفته ای عوامانه است و اگر شمار آنان نشانه کثرت نباشد، باید گفت 124 هزار رسول داشته ایم؛ زیرا همه رسولان (مرسلین) پیامبر نبوده اند. همه برگزیدگان الهی در طول تایخ انسان، رسول بوده اند؛ چون رسالتی بر دوش آنها گذاشته شده بود. ولی تنها برخی از رسولان، پیامبر یا نبی نیز بوده اند. یعنی برای قوم خود، رسول، و برای جهانیان، پیامبر یا نبی بوده اند؛ مانند پیامبر اکرم اسلام.
رسالت رسولان در حد قبیله و قوم خود بوده است؛ مانند رسولان بسیاری که در قرآن از آنان نام برده شده همچون هود، شعیب، ثمود؛ ولی پیامبران رسالتی جهانی یعنی فراقومیتی داشته اند؛ مانند حضرات داوود و سلیمان از پیامبران عادی و حضرت عیسی بن مریم از پیامبران اولوالعزم.
لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ (یوسف: 24)
مخلص صفتی مفعولی است. یعنی کسی، شخص مخلصی را مخلص کرده است و آن خداست. خداوند در آیه بالا میگوید اگر حضرت یوسف برهان پروردگار خویش را ندیده بود، به آن زن تمایل پیدامیکرد و بدین ترتیب، او را از بدی و فحشاء منصرف کردیم؛ او از بندگان مخلص ماست.
از این دو آیه میتوان به این اصل پی برد که مخلص مصداق ندارد و هرکس میتواند مصداق مخلص واقع شود، چه رسول و پیامبر باشد و چه نباشد.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ 39 إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (حجر: 40) قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (82) إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (ص: 83)
با توجه به دو آیه بالا، ابلیس با مخلصین کاری ندارد و نمیتواند داشته باشد؛ ولی با دیگران از جمله پیامبران کار دارد و در صدد فریب آنان است؛ مگر خداوند آنها را مخلص کرده باشد، همچون حضرت موسی. به همین دلیل است که خداوند به پیامبر اکرم اسلام بسیار سفارش میکند که فریب شیطان را نخورد و از مشرکان پیروی نکند.
از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که مخلص بودن، مقام و منزلت نیست بلکه لطفی است که خداوند برای جلوگیری از آبروریزی نیکانی که دوستشان دارد، همچون حضرات یوسف و موسی قائل شده؛ زیرا یوسف در مخمصه عجیبی گرفتار آمده بود و اگر خداوند به کمکش نمیآمد، آلوده میشد؛ و حضرت موسی هم از جوانی بسیار اشتباه میکرد؛ از جمله قتل قبطی، و خداوند با مخلص کردن او، او را در کنف حمایت خود قرار داده است.
***
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 40)
از این دو آیه متوجه میشویم که همه به اندازه عملشان پاداش میگیرند، ولی حساب مخلصین با خداست؛ و کسی از آن آگاهی ندارد.
***
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿٧٣﴾ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 74)
از این دو آیه مشخص میشود که همه مردمان مورد هشدار الهی واقع میشوند و اگر به هشدارهای خداوند توجه نکنند، عاقبت بدی در انتظار آنهاست؛ و تنها مخلصین هستند که چون خداوند آنان را در کنف حمایت خود نگهداشته، مورد هشدار قرارنمیگیرند.
***
فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (127) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 128)
از این دو آیه متوجه میشویم که مخلصین در روز قیامت برای بازخواست، مجبور نمیشوند حساب اعمال خود را پس بدهند؛ همانگونه که پاداششان نیز مانند دیگران نیست و با خداست.
***
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (159) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 160)
از دو آیه بالا فهمیده میشود که مخلصین خداوند را توصیف و تشبیه نمیکنند تا مورد نکوهش واقع شوند.
متأسفانه برخی این دو آیه را بد و انحرافی فهمیده اند و میگویند تنها مخلصین میتوانند خداوند را توصیف کند!! و این در حالی است که خداوند دارد هشدار میدهد به توصیف خود و اینکه من قابل توصیف نیستم؛ نه اینکه چه کسی میتواند مرا وصف کند و چه کسی نمیتواند!!
اینان اصولاً معنای سبحان الله را نفهمیده اند. مفهوم سبحان الله این است که خداوند بالاتر است از آنچه که بتوانید در ذهن خود به تصویر بکشید، تشبیه که جای خود را دارد اگر بخواهی مثال بیاوری که خداوند مانند این است یا آن. تنها نکته ای که میتوان از چیستی خداوند دانست این است که الله نورالسّموات والارض مثل نوره … (آیه محوری سوره نور) خود خداوند، خود را در این آیه توصیف کرده است و بس! و کسی حق توصیف خداوند را به هیچ روی ندارد؛ زیرا که با سبحان الله در تضاد خواهد بود.
***
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِکْرًا مِنَ الْأَوَّلِینَ (168) لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 169)
ترجمه: اگر نزد ما یادی از نخستینان بود، حتماً از بندگان مخلص خداوند میبودیم.
از دو آیه بالا چنین برمیآید که مخلصین یادی، نشانه ای، یا میراثی از نخستینان یا پیشینیان نزد خود دارند که شایستگی مخلص شدن را یافته اند. در توضیح این موضوع باید افزود:
ممکن است منظور خداوند کسانی باشد که به هر دلیلی از تاریخ آفرینش کیهان و مافیها، و بویژه تاریخ آفرینش جن و سپس انس آگاهی داشته باشند.
ویژگیهای «عباد الرّحمن»
خداوند کریم در آیات 40 تا 42 سوره حجر، در پاسخ به ابلیس که «من با فرزندان این آدمی که بر من ترجیحش دادی چنین و چنان میکنم، مگر بندگان مخلص تو را»، میفرماید «تو بر بندگان من مسلط نخواهی شد”. تفاوت میان کلام ابلیس و خداوند، در واژه مخلص است که خداوند میفرماید اگر کسی تنها بنده من باشد و کسی را همراه با من نخواند، به خودی خود مخلص، یعنی کسی است که خود را برای من خالص کرده است؛ و تو بر بندگان من نمتیوانی مسلط شوی نه اینکه بتوانی و نخواهی!!
در این کلام خداوند این نکته نیز نهفته است که هرکسی هم شایستگی بندگی مرا ندارد و باید مراحلی را گذرانده باشد و خود را برای من خالص کرده باشد تا من هم او را برای بندگی خود انتخاب کرده باشم.
تا اینجای کار موضوعی مهم در رابطهای سه جانبه میان انسان - شیطان - خداوند مطرح شد؛ ولی مسأله دیگر این است که این بندگان خدا کیانند و چه ویژگیهایی دارند که خداوند با قاطعیت میفرماید سلطه شیطان بر آنان ممکن نیست؟! بلکه ما هم بتوانیم با اسوه قراردادنشان، همانند آنان شویم. اینجاست که خداوند پاسخ ما را در سوره فرقان، در خلال آیات 63 تا پایان 74 داده است:
و عباد الرّحمن الذین…(و بندگان خداوند هستی بخش کسانی هستند که):
با وقار و تواضع بر زمین راه میروند، و آنگاه که اشخاص جاهل و نادان آنان را مورد خطاب قرار دهند، تنها پاسخشان به آنها سلامی است و با آنان وارد مجادله یا بحث نمیشوند، تا از اذیت و آزارشان در امان باشند. (63)
- برای پروردگارشان شب زنده داری میکنند سجده برندگان و برخاستگان. (64)
- میگویند پروردگارا شکنجه جهنّم را از ما بگردان. همانا که شکنجه آن بسیار جانفرساست. (65)
- هنگامی که انفاق میکنند، در انفاق نه اسراف میکنند و نه تنگ نظری روامیدارند؛ بلکه روشی میانه را برمیگزینند. (به یک شخص زیاد نمیدهند و به دیگری کم، بلکه حد هر کسی را نگه میدارند تا انفاق آنان به همه نیازمندان به نسبت نیازشان برسد، و نه به نسبت رابطه شان.) (67)
- همراه با خداوند اله دیگری را نمیخوانند (اله یعنی جانشینی یا همترازی برای خداوند، مانند بسیاری شیعیان که به جای خداوند از ائمه معصومین یاری میجویند: یا علی ادرکنی... یا مهدی ادرکنی) و کسی را نمی کشند مگر به حق؛ و زناکاری نمیکنند… (68)
- به ناحق گواهی و شهادت نمیدهند و آن هنگام که با کاری لغو و بیهوده رو به رو شوند، با کرامت و بزرگواری از کنار آن میگذرند. (امر به معروف نمیکنند و وارد مجادله با آنان نمیشوند.) (72)
- و آنگاه که آیات و نشانههای پروردگارشان به آنان یادآوری شود، کرانه و کورانه با آنها برخورد
نمیکنند. (بلکه آیات الهی را با گوش جان میشنوند و با چشم بصیرت مینگرند.) (73)
- میگویند پروردگارا! ببخش بر ما از همسرانمان و فرزندانمان نور چشمی، و قرار ده ما را رهبری و راهنمایی برای پرهیزگاران. (74)
ویژگیهای نمازگزاران
آیاتی از سوره معارج: ان الانسان خلق هلوعا(19): انسان حریص آفریده شده است. اذا مسّه الشر جزوعا(20): هنگامی که شرّ به او رسد، گریه و لابه مى کند. و اذا مسّه الخیرمنوعا(21): و هرگاه بهره ای دنیوی به او رسد، مانع از رساندنش به دیگران میشود. الا المصلین (22): مگر نمازگزارن! الذین هم على صلاتهم دائمون (23): کسانی که بر نماز خود مداومت دارند. و الذین فى امولهم حق معلوم (24) للسائل و المحروم (25) و کسانى که در اموالشان براى نیازمند و محروم سهمی مشخص شده است. و الذین یصدّقون بیوم الدین (26): و کسانى رستاخیز را تصدیق مى کنند. و الذین هم من عذاب ربهم مشفقون (27) ان عذاب ربهم غیر مامون (28) و کسانى که از عذاب پروردگارشان دلواپسند؛ همانا که عذاب پروردگارشان بسی ناایمن است. و الذین هم لفروجهم حافظون (29) الا على ازوجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین (30) و کسانى که نگاهبان شهوات خویش اند؛ مگر در مورد همسران و آنچه که مالک شد دستهاشان؛ در این دو صورت سرزنش نمیشوند. روشنگری: محدودکردن مهفوم ما ملکت ایمانهم یا ایمانکم (آنچه که دستهایشان یا دستهایتان مالک شد) به کنیز که در تفسیر و ترجمه بسیاری آیات آمده، درست نیست؛ و خداوند واژه کنیز را به کار نبرده تا تنها در جوامع برده داری مصداق داشته، و در جوامع مدرن کاربردی نداشته باشد؛ بلکه این عبارت، مفهومی عام دارد. فمن ابتغى وراء ذلک فاولئک هم العادون (31) پس کسى که از این دو مجاز درگذرد، پس آنان تجاوزگرند. و الذین هم لامناتهم و عهدهم راعون (32) و کسانى که در امانتها و پیمانهایشان حق را رعایت میکنند. والذین هم بشهاداتهم قائمون (33) و کسانى که به گواهیهای خود پای بندند. والذین هم على صلاتهم یحافظون (34) و کسانى که بر نمازهای خود نگاهبانند. اولئک فى جنّاتٍ مکرمون (35) چنین کسانی در بهشتهایی گرامی داشته میشوند. آیاتی از سوره ماعون: در سوره ماعون چهار آیه وجود دارد که هم تأییدی است بر آیات21، 22، 23، 24، و 25 سوره معارج که در بالا آمد؛ و هم هشداری است به دیگران که اگر کسی در ظاهر نمازگزار بود، ولی آن موارد را رعایت نکرد، نمازش نه تنها موجب نجاتش نخواهد بود که وبال گردنش نیز خواهدشد: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ﴿۴﴾ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾ پس واى بر نمازگزارانى که نسبت به نمازشان غفلت میورزند. الَّذِینَ هُوالّذین همْ یُرَاءُونَ ﴿۶﴾ وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿۷﴾ و مانع و آنان که ریاکارند و مانع رسیدن بهره های دنیوی به دیگران میشوند. ا این چهار آیه بازگویی است از آیات بسیاری که در قرآن آمده و نماز و زکات را در کنار هم آوردهاقرار داده است. خداوند با این کار خود میخواهد به ما بگوید نماز یک رابطه میان بنده و من است است، ولی این رابطه بدون برقراری رابطه بنده ام با دیگر بندگان و بویژه بندگان کم توان یا ناتوان ناتوان، ره به جایی نمیبرد و مورد پذیرش درگاه من نیست؛ به هیچ روی.
|
سوره بقره:
الم(1) ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین(2) الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون(3) و الذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون(4) اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون(5)
سوره لقمان:
الم(1) تلک آیات الکتاب الحکیم(2) هدی و رحمه للمحسنین(3) الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم بالاخره هم یوقنون(4) اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون(5)
آیههای یکم و پنجم (اولین و آخرین از پنج آیه) عین یکدیگرند.
در آیه دوم بقره میفرماید آن کتابی که هیچ شکی در آن نیست، هدایتی برای پرهیزگاران است. در این آیه کتاب کلیتی نظری است.
در آیه دوم و سوم لقمان میفرماید آن آیات کتاب حکیم است، که هدایتی و رحمتی برای نیکوکاران است. در آیه دوم به کلیت کتاب اشاره ندارد بلکه به آیات آن اشاره میکند و از حکمت که نشانه عمل است یادمیکند و در آیه سوم آن را هدایت و رحمت که با کردار مناسبت دارد، میداند. برای چه کسی؟ برای نیکوکاران، یعنی پرهیزگارانی که از نظر گذشته و به عمل رسیدهاند.
از این نکته نتیجه میگیریم آن هنگام که کلیت قرآن کریم به یکباره نازل شده، و نزول دفعی نام گرفته، توجه خداوند بر نظری بودن قرآن بوده که قرآن منظومه هستی نظری است؛ و آنگاه که به تناسب پیشامدهایی که بروز میکرده، و آیاتش در ارتباط با کردار مسلمانان به تدریج نازل میشده، نزول تدریجی نام گرفته است؛ که قرآن کتاب عمل است. چنانکه فرمود:
الر کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر (هود: 1)
و قرآناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً (اسراء: 106)
4. آیههای سوم و چهارم بقره شرح ویژگیهای شخصی متقین است:
ـ ایمان به غیب (آنچه که از احساسهای پنجگانه ما به دور است).
ـ اقامه نماز
ـ انفاق از روزی (شخصی است زیرا اجباری در عمل به آن نیست.)
ـ ایمان به قرآن و کتابهای پیامبران پیشین
ـ ایقان به روز بازپسین
5. آیه چهارم سوره لقمان شرح ویژگیهای کرداری محسنین است:
ـ اقامه نماز
ـ پرداختن زکوه (اجتماعی است زیرا پرداختن آن برای گردش امور مسلمانان واجب است.) از سوی دیگر پرداخت آن شرط پذیرش نماز است که همهجا در قرآن کریم نماز و زکوه با هم آمده.
ـ ایقان به روز بازپسین
متقی کسی است که عملش از خودش تجاوز نمیکند؛ ولی محسن کسی است که خیرش به دیگران میرسد. یعنی کردار نیک اجتماعی داشته است که شایسته چنین صفتی شدهاست. بنابراین: محسن، متقی هم هست، ولی متقی الزاماً محسن نیست.
نکته قابل قیاس دیگر در این پنج آیه از این دو سوره، آن است که سوره بقره (بنابر نظر برخی از دانشمندان علوم قرآنی بر مبنای آیه سبعاً من المثانی و القرآن الکریم، چون فاتحه الکتاب را خلاصهای از کل قرآن میدانند، بقره را اولین سوره قرآن میشمارند.) اولین سوره، و آیاتش ناظر بر حکمت نظری است که باید مبنای عمل مسلمانان قرارگیرد ولی سوره لقمان مانند سوره حجرات، بیشتر آیاتش اخلاقی و دربردارنده دستورهای عملی، در رابطه با اجتماع است.
تاریخ ادغام چهار مقاله پیشتر نگاشته شده: اردیبهشت 1402 – احمد شمّاع زاده
شمس و مولانا
روزی مولانا، شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه جلال الدّین محمّد رفت و پس از ینکه وسایل پذیرایی میزبانش را دید، از او پرسید آیا برای من شراب فراهم کرده ای؟
مولانا حیرتزده پرسید: مگر تو شرابخوار هستی؟!
- بلی
- ولی من این را نمیدانستم!!
ـ
حال که دانستی برای من شراب
تهّیه کن!
ـ
در این موقع شب، شراب از
کجا گیر بیاورم؟!
ـ
به خدمتکارت بگو برود و
تهیه کند.
-
با
این کار آبرویم
میان خادمان از بین میرود.
-
پس
خودت برو و شراب تهّیه
کن.
-
در
این شهر همه مرا میشناسند.
چگونه
به محلّه
نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ
اگر به من ارادت داری، باید
وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی،
چون من شبها بدون شراب نه میتوانم غذا
بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد، خرقه ای به دوش میاندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محلّه نصاری نشین راه میافتد.
تا قبل از ورود او به آن محلّه، کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد؛ اما همینکه وارد آنجا شد، مردم حیرت کردند و وی را تعقیب کردند. آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شراب خرید؛ و پس از پنهان نمودن آن از میکده بیرون رفت.
هنوز از محله مسیحیان دور نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، پشتش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر شمارشان افزوده میشد؛ تا اینکه مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن مسجد به او اقتدا میکردند، رسید. در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت، فریاد زد: "ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری کرده است.
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی پایین کشید. چشم مردم به شیشه شراب افتاد.
مرد ادامه داد: این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریده و با خود به خانه میبرد!
سپس بر صورت جلاالدین محمد، آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و بویژه آنگاه که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده کردند، یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند. در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: "ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید، این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند."
رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است."
شمس
در شیشه را باز کرد و در کف دست همه مردم
از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه
ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی
جز سرکه نیست.
رقیب
مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای
مولوی انداخت، دیگران هم دست های او را
بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت: برای اینکه بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ای است ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه آن از میان رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند. این سرمایه تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
منبع:
ملاصدرا، تالیف هانری کوربن، ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری، با اندکی دخل و تصرف
مانند زمین فروتن باش!
به هنگام خشم، مانند کوه باش!
در
مهر و دوستی مانند خورشید باش!
در
بخشیدن خطای دیگران مانند شب باش
در
سخاوت و کمک به دیگران مانند رود باش!
در
هماهنگی و کنار آمدن با دیگران مانند دریا
باش!
پس
از تعمق در این هفت پند به این واژه ها
یک بار دیگر دقت کن:
زمین،
خورشید، شب، کوه، رود، دریا و انسان
پیشرفت دانش و تکنولوژی و تأیید معجزات قرآن کریم
احمد شمّاع زاده
در دهه های سی و چهل که اوج رواج افکار کمونیستی در ایران بود، درگیری میان دینداران و چپها پیرامون خرافاتی بودن بسیاری از نکتههای قرآنی و عقاید دینی نیز به اوج خود رسید. برای نمونه، موضوع شقّ القمر که مورد تأیید قرآن است، غیرممکن و غیرعلمی عنوان میشد؛ و آن را خرافه می پنداشتند؛ ولی امروزه که ناسا عکسهایی را از جای دو نیمه شدن کره ماه ارسال کرده، ثابت شده است که قرآن کریم که گفتار خداوند کریم است و مبتنی بر دانش خداوند است، درست است، و بسیار بالاتر و والاتر از دانش انسان دوپایی است که او خود آفریده خداوند است و اگر دانش ما به این نکتههای قرآنی قد نمیدهد، دست کم نباید منکر آن شویم؛ و این را نیز در نظر آوریم که ممکن است خداوند خواسته است تا بدین وسیله کافران را به چالش بکشاند.
آنگاه که از نظر دانش روز مشخص شد سر انگشتان دو نفر در تمام کره زمین چه زنده و چه مرده، مانند هم نیست و نخواهد بود؛ آنگاه دین مداران آیه 4 سوره قیامت را به رخ کافران قرآن کشیدند و گفتند ببینید که قرآن کریم 1400 سال پیش این موضوع را یاداورمان شده است:
بلی قادرین علی ان نسویّ بنانه
در دوران طولانی مجادله میان خداباوران و معاندان قرآن، کمابیش و همواره کشفهایی صورت گرفته و میگیرد که مؤید آیات قرآن کریم اند؛ ولی به مانند دهه های پیشین به آنها توجه چندانی نمیشود. نگارنده هنگامی که با تدبر بسیار در آیهای از قرآن متوجه شدم از نظر قرآن کریم پروتئین های اولیه منشأ حیات از بیرون از فضای کیهانی به زمین آمده، و این نظر را منطبق با برخی نظرهای کیهانشناسان و دیگر دانشمندان یافتم، ده سال منتظر ماندم تا ماهواره روزتّا در سال 2014 به فضا فرستاده شود و از مأموریت بازگردد تا ببینم نظر قرآن تأیید میشود یا نه که الحمد لله تأیید شد.
موضوع تسبیح گویی آفریدگان را قرآن کریم بیان کرده بود؛ ولی چون دانش روز به آن دست نیافته بود، دینداران تنها به صورت تعبّدی و نه آگاهی از چندوچون آن، به آن می نگریستند؛ ولی نظریه تار این موضوع را آشکار کرد؛ و اخیراً با ضبط و انتشار صدای اولترا سونیک توسط دانشمندان از گریه و رنج گیاهان به دلیل کمبود آب و یا رسیدگی نشدن (همچون طفلهای گرسنه یا خود را خیس کرده) نوشتم:
هنگامی که گیاهان از کمبود آب شکایت میکنند، چرا نباید بپذیریم که گیاهان میتوانند تسبیح گوی خداوند باشند؟! و اگر گیاهان تسبیح گوی خداوندند، پس طبق نظریه تار که میگوید همه اجزاء کیهان چه جماد و چه گیاه و چه دیگر جانداران، تاری نانومتری در آنها تعببه شده که نواخته میشوند، چرا ما که دم از علم میزنیم به نادانی خود اقرار و اعتراف نمیکنیم و نمیگوییم همین تسبیح گویی خداوند است؟!آنهم علم و دانشی که معنایش این است:
شناخت روابط میان اجزاء عالم (کیهان و آنچه در آن واقع شده است.) و کنش واکنشهای میان آنها، و تأثیر و تأثّراتی که بر یکدیگر میگذارند؛ که همه را خود خداوند در میان آنها برقرار کرده و در آنها نهادینه کرده است.
***
برخی کشفهای امروزین را قرآن کریم در 1400 سال پیش ابراز کرده بود، ولی دانش به آن دست نیافته بود. تنها سه نمونه:
- گسترش کیهان. پس از 50 سال بحث و گفت و گو میان کیهانشناسان از جمله آینشتاین، برای آنان ثابت شد که کیهان همواره در حال گسترش است؛ و قرآن در یک آیه شش حرفی انسان را راهنما شده بود: انا بنیناالسّماء باید و انا لموسعون (ذاریات: 47)
- طیف کامل نور در قرآن. نیوتون در قرن شانزدهم طیف دیدنی نور را کشف کرد؛ و از کشف دو سر نادیدنی طیف نور تنها دویست سال میگذرد.
- دورانهای چهارگانه زمین شناسی را قرآن بیان کرده بود و زمین شناسان در حدود دویست سال پیش به آن پی بردند. نگارنده پا را فراتر نهاد و دو سال پیش در مقاله ظرافتها و دقایق آفرینش کیهان در قرآن نوشتم:
منتظر میمانم تا دستاوردهای علمی بتوانند نشان دهند که آیا چین خوردگیهای روی زمین در مورد دیگر سیارگان منظومه شمسی نیز رخ داده است یا نه؟
سال گذشته تصاویری که مریخ نورد استقامت ناسا از سطح کره مریخ به زمین مخابره کرد، نظر مرا که از آیات قرآن برگرفته بودم، تأیید کرد.
***
نگارنده متوجه شدهاست هرچه دانش و بخصوص تکنولوژی توسعه مییابد، معجزات قرآنی آشکار، و بعضاً از پرده ابهام بیرون میآیند.
***
موضوع این مقاله امکان کنده شدن کوه از جای خود است؛ که نگارنده با دیدن ویدئویی مطمئن شدم معجزه دیگری از قرآن به اثبات رسیده است. البته ممکن است این رخداد بسیار رخ داده باشد، ولی کسی متوجه نشده باشد؛ که این بار به وسیله دوربین به ثبت رسیده و تأییدی عینی و علمی برای کسی همچون من است که همواره به دنبال تأییدهای علمی قرآن، و نیز در جستوجوی نظریه های علمی مورد تأیید قرآن هستم:
در پایان مقاله خدا را چگونه میبینی؟ آوردهام:
در این میان نباید از قدرت ایمان و تلقین غافل شد. حضرت عیسی علیه السّلام میگوید:
اگر با ایمان به خداوند و از صمیم دل به کوهی بگویی از جای کنده شو و به دریا سقوط کن! اگر در خواسته و بیان خویش مصمم باشی و شک و تردید نکنی خواسته ات برآورده میشود.
قرآن کریم در مبحثهای مربوط به گرفتن پیمان از بنی اسرائیل، ماجراى کنده شدن کوه طور از جاى خود و قرار گرفتن بر بالاى سر قوم موسی، را در سه سوره یاد میکند:
وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَبقره: 63
و آن هنگام که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم...
وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا نساء: 154
و بالا بردیم کوه طور را بالاى سرشان، به خاطر پیمان گرفتن از آنان (بنىاسرائیل) و...
وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
و آنگاه که کوه (طور) را از جاى کنده، همچون سایبانى بالاى سرشان قرار دادیم و گمان کردند که بر سرشان خواهد افتاد… (اعراف: 171)
***
ویدئویی را در بخش ویدئوهای فیسبوک دیدم که هرچند ویژه این رخداد نیست، ولی مهمترین بخش از شگفتیهای پانزده گانه ای است که تأییدکننده این آیه قرآن است:
بخشی از کوهی در ماداگاسکار از آن جدا شده و به مدت پنج روز به طور معلّق در هوا باقیمانده است؛ و بسیاری از گردشگران، بخش معلّق در هوا را در آن مدت پنج روز مشاهده کردهاند. گوینده و تهیه کننده ویدئو سپس میگوید به همین دلیل ما باید بیشتر زمین شناسی بدانیم.
خداوند در ضمن اینکه در این آیات میخواهد به ما بفهماند که دانستههای ما از زمین بسیار ناچیز است، این را نیز میخواهد بگوید که هرگاه به موارد شگفت انگیزی مانند این موضوع، و یا سخن حضرت عیسی مسیح برخورد کردیم، مانند مهدی فلاحتی آن را خرافه ندانیم و در این زمینه یک پرده آخر تهیه نکنیم.
اگر خداوند با آوردن این آیات و این معجزه بزرگ، جدا از منظور اصلی، منظوری همچون برداشتی که گوینده ویدئو ابراز میکند (نیاز انسان به شناخت بیشتر زمین وپیش کشیدن پای علم) داشته باشد، باز هم منافاتی با موضوع اصلی این آیات، یعنی ایمان آوردن به خداوند و عمل به فرمانهای او ندارد؛ بلکه بحث اصلی نشان دادن تواناییهای شگفت انگیز و معجزات الهی است که با چشم سر میتوان دید؛ و اینکه به انسان بگوید تو در برابر من بسیار ناتوانی!!
نشانی لینک ویدئو: https://fb.watch/klR2CNmgWB
نشانی لینکهای مقاله هایی که به آنها اشاره شد:
A wonderful discovery about plants: https://www.academia.edu/99502467
ظرافتها و دقایق آفرینش کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/46793933
تأیید علمی اعجاز دیگری از قرآن: https://www.academia.edu/81978416
تأیید علمی منشأ حیات در قرآن: https://www.academia.edu/7503918
ترنم هستی و هستی مترنم: https://www.academia.edu/13344792
طیف کامل نور در قرآن: https://www.academia.edu/22103348
گسترش کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/7656862
تسبیح گویان در هستی: https://www.academia.edu/6832639
خدا را چگونه میبینی؟: https://www.academia.edu/6863770
اردیبهشت 1402
احمد شمّاع زاده