هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

ازدواج سفید در قرآن

ازدواج سفید در قرآن

اشاره

ازدواج سفید ممکن است به دلیل ناآگاهی و بی دقتی در ظرافتهای آیات قرآن، از نظر عرف، یک پدیده تازه در جامعه های سنتی و اسلامی باشد ولی از نظر قرآن کریم که برای همه زمانها و مکانها و موقعیتها نازل شده، تازگی ندارد و هزاروچهارصد سال پیش برای چنین روزهایی برنامه ریزی و برای جوانان جامعه های مسلمان که به هر دلیلی به ناتوانی در ازدواج قانونی گرفتار شده اند، چاره جویی کرده است:

 

و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ماملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات والله اعلم بایمانکم بعضکم من بعض. فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذان اخدان(نساء: بیست و پنج)

ترجمه: و کسی از شما که توانایی ندارد ازدواج کند، پس از آنچه که دستهای شما مالک شد ازدواج کنید از دختران جوان مؤمن؛ و خداوند داناتر است به اینکه شما تا چه اندازه ایمان دارید. شما از یکدیگرید. پس ازدواج کنید با آنان با اجازه خانواده هایشان و بدهید به آنان پاداششان را به نیکویی. آن دختران پاکدامنند و این روش زناکاری نیست و این گونه ازدواج دوستگیری نیست.  

 

روشنگریهای مهم پیرامون آیه:

یک - متأسفانه مترجمین قرآن کریم در ترجمه های خود برای عبارت ما ملکت ایمانکم واژه کنیز را به کار برده اند؛ ولی این عبارت معنای کنیز را نمیدهد؛ بلکه عبارتی عام است. یک دلیل قاطع که این برواژه قرآنی ربطی به کنیز ندارد این است که اجازه والدین را میخواهد و حال آنکه کنیز اصولاً یا خانواده ندارد یا اختیارش در دست خانواده اش نیست. پس این با شرایط زندگی امروزین چوانان کاملاً منطبق است.

 

دو- دخترانی که حاضرند خود را در اختیار پسری قرار دهند؛ اگر این دختران طبق آیه قرآن پاکدامن باشند و هدفشان زندگی سالم باشد، بدون اشکال است و اگر تنها برای هوی و هوس چنین کاری کنند و رعایت اخلاق و عفت را نکنند، گناهکار و از روشی که قرآن یاداور شده به دور خواهند بود.

 

توضیح ضمنی: کسانی تصور نکنند اگر دختری خود را در اختیار پسری(با رعایت اصول) قراردهد از نظر شأن ومنزلت زن موجب خفت دختر است بلکه برعکس، نشان از آن دارد که اختیار با دختر است و اوست که تعیین کننده رابطه خود است. یعنی نه زور والدین و نه شرایط دیگری در تصمیم دختر مؤثر نیست.

 

سه – از آنجا که خداوند انسانها و طبیعت آنان را خوب میشناخته و میدانسته که به راحتی هرگونه تهمتی را بر دیگران روا میدارند، بویژه در این گونه موارد، یاداور شده است که: و خداوند داناتر است به اینکه شما تا چه اندازه ایمان دارید.

این بخش از آیه برای چه نازل شده است؟ جز اینکه چه در صدر اسلام و چه در طول تاریخ اسلام، کسانی یافت نشوند که به این گونه زوجها تهمتهای گوناگون بزنند و آنان را فاسق و فاجر بخوانند؛ و راه و روش آنان را خلاف نظام اجتماعی و احکام الهی بدانند؛ آیا دلیل دیگری هم وجود دارد؟

 

چهار - دو معنا در دل این بخش از آیه نهفته است:

-         چون خطاب آیه به زوجهایی است که این روش را برگزیده اند، آرامشی به آنان داده و گفته است آسوده باشید که من به ایمان شما آگاهترم تا مردمان.

-         و دیگر اینکه به مردمان میگوید: شما نمیتوانید بدانید که در دل آنان چه میگذرد و از ظاهر عمل آنان نمیتوانید حکم به میزان ایمان آنان کنید؛ و تنها خداوند است که میداند. پس شما را کفایت میکند که سخن و دلیل روی آوری آنان به این گونه همزیستی را از آنان بپذیرید و مزاحمشان نشوید.

 

ازدواج سفید چیست؟

از نظر واژگانی، نظر به اینکه این گونه ازدواج در جایی و بویژه در شناسنامه طرفین ثبت نمیشود و صفحه ازدواج، سفید باقی میماند تا روزی که رسماً ازدواج کنند، ازدواج سفید خوانده شده است. ولی از نظر ماهوی، این گونه ازدواج، در ردیف ازدواج موقت(متعه یا صیغه) است و تفاوت آن این است که ازدواج موقت سندیت قرآنی ندارد و برای بزرگسالان، در شرایطی ویژه جایز شمرده شده است، ولی این سند قرآنی تنها دربرگیرنده زوجهای جوان میشود و تنها برای آنان نازل شده است!(جلّ الخالق!)

 

در این آیه ویژه، هم از دختران جوان یادشده، و هم اجازه خانواده آن دختران را لازم میشمرد، و هم دو ویژگی را برای این گونه ازدواج قائل شده؛ که یکی تظاهر نکردن به زناکاری است(غیرمسافحات)؛ و دیگری اینکه با دوست گرفتن(متحذان اخدان یا گرل فرند بوی فرند) تفاوت دارد.

 

کسانی که زندگی این زوجهای جوان ایرانی را با آنچه که در غرب میگذرد مقایسه میکنند و از آیه قرآن نیز بیخبرند، یا غرب را خوب نشناخته اند و یا نمیخواهند بشناسند. در غرب اقسام همزیستی وجود دارد؛ که یکی از آنها همان است که در میان ما به ازدواج سفید شهرت یافته است. ولی آیه قرآن ربطی به آنچه در غرب میگذرد ندارد، چنانکه برخی از همزیستیها در غرب به مانند متعه و صیغه است. چگونه است که مخالفین و بویژه حوزویان نمیگویند که متعه ما از غرب گرفته شده، با اینکه در قرآن کریم آیه ای هم پیرامون آن نازل نشده، ولی این روش زندگی را به غرب و فساد غرب میچسبانند؟!

 

این رویه نشان از آن دارد که حوزویان و مانند آنان، نه تنها که غرب را نمیشناسند، بلکه کتاب آسمانی خود را نیز نمیشناسند؛ زیرا که آن را به دقت نمیخوانند و به نکته های باریکتر از موی آن توجه ندارند!!

 

با همه این استدلالها ممکن است این نظر از سوی سه گروه مورد نقد یا تردید قرار گیرد:

یک- کسانی که خود و خانواده در رفاه هستند و مشکلی ندارند و مشکلات دیگران را نیز مشکل نمیدانند و به حسابهای دیگری میگذارند و به قرآن کریم نیز با دیدی دیگر مینگرند.

 

دو- زمامدارانی که کوتاهی شان در رسیدن جامعه به این وضع را با توجیه هایی از خود ساقط میدانند و واقع بینانه و عملگرایانه به فکر جوانان نیستند.

 

سه- شریعمدارانی که مسائل دین را با مسائل روز جامعه کمتر وفق میدهند؛ زیرا از محیطی بسته به در نمیآیند و نظر فقهی خود را با توجه به شناخت جامعه و شرایط آن، صادر نمیکنند؛ تا اینکه نظرشان مفید واقع شود؛ بلکه به ظواهر آیات و روایات بسنده میکنند.

 

ولی ظاهراً این آیه چیزی جز این پیام را در بر ندارد و گویی برای ما مسلمانان در این روزگار نازل شده است تا جامعه بیش از این به فساد جنسی که گاهی منجر به فسادهای دیگر نیز میشود در نیفتد.

همان گونه که قرآن کریم پیشبینی کرده، از عواملی که می‌تواند جوان‌ها را به سمت این گونه ازدواج‌ بکشاند مشکلات عینی و ملموس جامعه از جمله مشکل اندوختن و پس انداز کردن خود یا والدین برای مقدمات ازدواج رسمی و مراسم ازدواج یا خرید خانه و نیز هزینه بالای اجاره و نبود تناسب درامدها و هزینه هاست که موجب می‌شود زوجهای جوان با موافقت خانواده حاضر به امضای عقدنامه نشوند و ترجیح دهند زندگی را با ازدواج سفید ادامه دهند .

از سوی دیگر خداوند کریم در سوره نور که از آیه اول تا آخر آیه سی و چهار(آیه سی و پنج آیه محوری نور است و از آن پس موضوع سوره متفاوت میشود.) آن مربوط است به خانواده و تقویت بنیان خانواده و اجتماع، و در زمینه ازدواج جوانان آیات بسیار مهم و نیکویی دارد.

ترجمه آیه اول و آیه سی و چهار این سوره که پیرامون تشکیل خانواده و تحکیم بنیان آن و در نتیجه تحکیم بنیان جامعه است، چنین است:

آیه اول: سوره ای که آن را فروفرستادیم و واجب گردانیدیم آن را، و فروفرستادیم در آن آیاتی تبیین کننده، باشد که پندگیرید و متذکر شوید.

آیه سی و چهار: و به درستی که فروفرستادیم به سوی شما آیاتی تبیین کننده، و مثلی از کسانی که پیش از شما زندگی میکردند و پندی برای پرهیزگاران.

از آنجا که در آیه دوم این سوره، ذکری از موضوع زنا آمده، کسانی که با قرآن آشنایی دارند، متأسفانه این سوره را با این آیه اش میشناسند؛ و همان گونه که بسیاری از آیات الهی را از دید شداد و غلاظ مینگرند و به رأفتها و رحمتهای الهی مندرج در دیگر آیات توجه ندارند، در این سوره نیز به موضوع مهم آیات دیگر این سوره که تبیین کننده هستند بیتوجهند که مربوط به تقویت بنیان خانواده و جامعه است؛ و تنها موضوع زنا را مورد توجه قرار میدهند.

به همین دلایل روایت مهمی از رسول گرامی اسلام وجود دارد که میفرماید سوره نور را به دخترانتان بیاموزید. و این تأییدی است بر نظر نگارنده که شأن نزول این سوره همان است که در آیه اول و سی و چهار آن آمده است.

و اما دو آیه مهم این سوره که مستقیماً مربوط است به ازدواج جوانان و در همان راستایی است که هدف این مقاله است.

آیه سی و دو: و به ازدواج دراورید افراد مجرد و بی همسر(چه مرد و چه زن) خود را و درستکاران از بندگانتان(کلفت و نوکر و کنیز و غلام اگر دارید) و جوانان خود را. اگر مستمند هستند خداوند از فضل و برکات خود آنان را مستغنی میسازد؛ و خداوند گشایش دهنده بسیار دانایی است.

آیه سی و سه: پس باید که به دنبال پاکدامنی باشند آنانکه نمییابند ازدواجی را(بر ازدواج رسمی توانا نیستند) تا اینکه توانمند سازد خداوند آنان را از فضل خویش. و کسانی که میخواهند و تمایل دارند که ازدواجشان ثبت شود، از آنچه که در توان دارید، ازدواجشان را ثبت کنید، اگر آگاهی یافتید که برای آنان خیری در آن است؛ و بدهید از اموال الهی(منظور آن است که اگر حکومتی ادعای اسلامی میکند باید از بیت المال به آنان کمک کند و اگر چنین حکومتی بر پا نیست، بر مسلمانان است که از اموال خود برای سروسامان دادن به این جوانان هزینه کنند.) که خداوند به شما داده است. مجبور نکنید(و کاری نکنید) تا جوانانتان به گناه آلوده شوند؛ اگر مایلند که در زندگی شان پاکدامنی  پیشه کنند؛ و اگر کسی دختران جوان را مجبور کرد(و از کرده خود پشیمان شد)، پس همانا که خداوند از آن پس آمرزنده مهربان است.

این دو آیه پافشاری قرآن را بر ازدواج جوانان جامعه اسلامی نشان میدهد؛ که هم  افراد خانواده را دربرمیگردد و هم افراد جامعه را، از جمله کسانی که به ازدواج سفید به اجبار تن داده اند؛ و تأکیدش بر ازدواج به هرگونه و در هر شرایطی است.

4/3/93 - احمد شماع زاده

امانت و خیانت در قرآن

امانت و خیانت در قرآن

یکی از مباحث جامعه شناختی و سیاسی قرآن موضوع امانت و خیانت است. فرهنگ قرآن پیرامون واژه های امانت و خیانت و نگاه قرآن به امانتداری تنها آنچنان نیست که در جامعه بدان نگریسته میشود، بلکه موضوعی است بس گسترده که در این گفتار در حد توان خویش زیر این عنوانها به آنها میپردازم:

-         مفهوم و گونه های امانت و امانتداری در قرآن

-         مفهوم خیانت و گونه های خیانتکاری در قرآن

-         خیانت و رعایت عدالت در جامعه اسلام مدار

 

مفهوم و گونه های امانت و امانتداری در قرآن:

-         انجام دادن وظیفه و تکلیف به هر شکلی از سوی هر شخصی- گروهی یا حکومتی

-         دانستن ارزش نعمتها و هرآنچه خداوند به ما داده و به ما سپرده و بهره برداری درست از آنچه نزد ماست.

-         شناختن ارزش موقعیتها- مقامها- امکانات و هرآنچه که بر آن حاکمیت وسلطه داریم و استفاده بهینه از آنها در جهت رشد و تعالی انسانیت.

*****

اولین آیه  از قرآن پیرامون امانت همان معنایی را میدهد که همگان با آن آشنایی دارند:

فان امن بعضکم بعضا فلیؤدی الذی اؤتمن امانته ولیتق الله ربه(بقره: 283)

دومین آیه مربوط است به وظایف اشخاص نسبت به یکدیگر و موضوع قضاوت و رسیدگی به اختلافهای موجود میان مردم بر مبنای گسترش عدل و داد در جامعه چه قاضی ویژه باشد و یا دو کس که میان خود کسی را برای داوری برگزیده باشند:

ان الله یأمرکم ان تؤدواالامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل(نساء: 58)

سومین و چهارمین آیه مربوط به امانت بیانگر یکی از نشانه های مؤمنین یا مصلین است:

والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون(مؤمنون: 8- معارج: 32) و آنانکه به امانتها و پیمانشان نیز وفادارند.

امانت الهی

آخرین آیه ای که قرآن کریم پیرامون امانت از آن یاد کرده اصل و اساس تمام امانتهایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته و از آنها در آیات مختلف یاد کرده که موضوعی انسانشناسی است و نظرها پیرامون اینکه این امانت چگونه امانتی است متفاوت است. امانتی که آسمانها و زمین و کوهها آن را نپذیرفتند و انسان(تنها انسان) که بسیار نسبت به خود ستمکار و بسیار نادان بوده آن را پذیرفته است:

انا عرضناالامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملهاالانسان انه کان ظلوما جهولا (احزاب: 72)

نگارنده تا آنجا که در توان داشته در گامی در خودشانسی(قصه هستی) پرده از راز این امانت ویژه برداشته است.

امانت الهی روح الهی است که وجه ممیزه میان انسان از فرشتگان و جن است و از آغاز آفرینشمان خداوند کریم و بخشنده از وجود خود در وجود ما به امانت گذاشته و ما را مزین به داشتن آن روح لطیف و عاشق کرده است. اگر ما لطیف و عاشقانه عمل نکنیم به یقین از آن امانت بهره نبرده ایم و آن را در خود خفه و در نتیجه به آن خیانت کرده ایم.

پس باید سرلوحه همه اندیشه ها- گفتارها و کردارهایمان تبعییت از روح الهیمان باشد. آن روحی که رحیم است و لطیف است و بخشنده.

خداوند عاشق بندگان است. اگر ما(بویژه قشر حاکم) عاشق بندگان او باشیم آنگاه که پای جان و حق دیگران به میان آید به هیچ وجه راضی به حفظ هیچ ارزشی نخواهیم بود. زیرا در درگاه الهی هیچ چیز با ارزشتر از جان و حق و حقوق دیگران نیست. در این صورت است که روح الهی مان را که در نهاد ما نهفته است به کاربرده ایم. در غیر این صورت خوی شیطانی که از آغاز آفرینش انسان مخالف روح الهی مان بوده در ما رسوخ کرده و کارهای ناشایستمان را توجیه شرعی و قانونی میکنیم و بدین ترتیب خیانت پیشه میشویم. چنانکه شیطان به آدم خیانت کرد و آدم خیانت او را ناآگاهانه پذیرفت و مدتی خیانت پیشه شد. هرچند گناه او تنها نافرمانی از فرمان الهی بود و هنوز جامعه ای شکل نگرفته بود تا بتواند زیانی به غیر وارد سازد.

 

مفهوم خیانت در قرآن

هرگاه شخصی یا حکومتی حتی یکی از موارد سگانه مفهوم امانتداری در قرآن را نادیده انگارد یا بدانها توجه بسنده ای نداشته باشد خیانت کرده است.

 

گونه های خیانت در قرآن:

الف- خیانت برای معیشت و موقعیت

یا ایهاالذین آمنوا لاتخونواالله والرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون(انفال: 27)

ای ایمان آورندگان آگاهانه به خدا و رسول و امانتهایی که در اختیار شماست خیانت مکنید.

آیه های پس از این آیه نشان میدهد خیانت به امانتی را که خداوند در این آیه به آنها اشاره کرده است شامل دو دسته از مردم میشود:

یکی آنانکه به خانواده خود که امانتی در دست آنهاست خیانت میکنند. زیرا به دلیل نداشتن امکانات و از ترس فقر  از راه های نادرست برای معیشت خانواده خود میکوشند.

دوم آنانکه به مقام و موقعیتی که خداوند همچون امانت در اختیار آنان قرار داده خیانت میکنند و مربوط به زیاده خواهی انسان میشود و هشداری است به کسانی که دارای مقام و منزلتی هستند تا در راه خدا یعنی برای مردم از آن بهره برداری کنند؛ ولی آنان با زیاده خواهی و هدف انگاشتن مقام و موقعیت به آن خیانت میکنند و به دیگران بهره ای نمیرسانند؛ بلکه از این موقعیت در جهت منافع شخصی و افزودن بر داراییهای خود سود میجویند. زیرا در آیه 28 میفرماید: اموال و اولاد شما برای آزمودن شماست و نباید برای آنها به جامعه خیانت کنید.

چگونه کسی به خداوند خیانت میکند؟ در این آیه خیانت به خدا امیدنداشتن به رحمتها و نعمتهای الهی و زیاده خواهی و مال اندوزی است. خیانت به رسول بی توجهی به سفارشها و گفته های اوست و خیانت به امانتهایی که در نزد مؤمنین است تامین نیازهای خانواده و بویژه فرزندان با مال حرام و مقام پرستی است.

 

ب- چشمان خیانتکار

یعلم خائنه الاعین و ماتخفی الصدور(مؤمن: 19)

این آیه که پیرامون چشمان خیانت پیشه است با اینکه ممکن است از حد ستم شخصی تجاوز نکند ولی از آنجا که دل با ایمانی هیچگاه راضی به خیانت به نزدیکان و آشنایان خویش نمیشود خداوند در آیات بعدی میگوید که عمل چنین چشمی قابل چشم پوشی نیست و جزای آخرت در پی دارد.

 

ج- همسران خیانتکار

سوره تحریم آیه ده مربوط است به خیانت همسران نوح و لوط نسبت به آن دو پیامبر بزرگوار. گفتنی است نباید تصور شود خیانت این دو همسر خیانتی جنسی و همبستری با کسی بوده بلکه خیانت آنان نپذیرفتن شوهرانشان به پیامبری و یا دستکم پیروی نکردن از آنان بوده است.

 

د- خیانت به نفس

احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم و انتم لباس لهن علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم...(بقره: 187)

خداوند منان پس از اینکه با نزول این آیه حکم تازه ای برای راحتی مسلمانان در ماه مبارک رمضان صادر میکند، به گونه ای ظریف به آنان میگوید من میدانم که چون در طول ماه رمضان مباشرت با همسرانتان بر شما حرام بود مجبورشده بودید که به خود خیانت کنید ولی اکنون این مانع از سر راه شما برداشته شده است.  

 

خیانت و رعایت عدالت در جامعه اسلام مدار

آیات زیر مربوط است به رابطه پیامبر اکرم و مردم و قضاوت ایشان نسبت به مردم که سوی دیگرش رابطه میان حاکمان و مردم است:

انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک الله و لا تکن للخائنین خصیما واستغفرالله ان الله کان غفورا رحیما ولا تجادل عن الذین یختانون انفسهم ان الله لایحب من کان خوانا اثیما(نساء: 105 تا 107)

ما کتاب(قرآن) را به راستی و درستی به سوی تو فروفرستادیم(قرآن امانت بزرگ و محکمی در دست توست) تا حکم کنی میان مردم به واسطه بینشی که خداوند به تو داده است.(بنا بر این آیه حاکمان مسلمان به تبع پیامبر اکرم باید بینش و سعه صدر داشته باشند و نه اینکه مانند مردم عامی سطحی نگر باشند.) و نسبت به خیانتکاران بیش از حد دشمنی مورز.

چرا خداوند چنین دستور عجیبی را به پیامبر خود میدهد که همه گونه امکانات برای تنبیه و توبیخ و مجازات خائن دارد؟

در این آیه نکته ظریفی نهفته است که ممکن است حتی پیامبر عظیم الشأنش هم به آن دست نیافته بوده که آیه نازل شده است. خداوند میداند اگر کسی خیانت کرد و خیانتش آشکار شد(تا زمانی که خیانتی آشکار نشده کسی چه میداند که چه کسی خیانت کرده است.) خود بدترین مجازاتها را تحمل کرده و اگر با او بیش از اندازه دشمنی ورزند جریتر شده و ممکن است دست به کارهای ناشایسته دیگری هم بزند. ولی اگر برعکس عمل شود و او را به حال خود واگذارند ممکن است متنبه شود و به دامان جامعه مسلمانان بازگردد. نمونه‌اش هم همان کسی‌است که خود را به ستون ‹مسجد‌النبی› بست تا رسول خدا(ص) برای او از خداوند آمرزش بخواهد. آن ستون، به ‹ستون توبه› شهره‌است.

در آیه بعد می فرماید از خداوند طلب آمرزش کن همانا که خداوند بسیار آمرزنده بسیار مهربان است و درباره کسانی که به خود خیانت کردند بحث و مجادله مکن. همانا خداوند کسی را که خیانت پیشه و گناهکار است دوست نمیدارد.

موضوع توصیه به بخشندگی و مدارا با خائنین در این آیه نیز به روشنی تأکید شده است:

ولاتزال تطلع علی خائنه منهم الاّ قلیلاً منهم فاعف عنهم واصفح(مائده: 13)

ترجمه: و همواره آگاه‌می‌شوی بر خیانت‌پیشه‌گانشان مگر کمی از آنها، پس ببخش و درگذر از آنها.

ناسپاسان و ستمگران به خود نیز خیانتکارند.

ظاهرا کسانی که با نادیده گرفتن دستورهای الهی تنها به شخص خود و نه به جامعه ستم روا میدارند نیز گناهکارند و خداوند آنان را در جرگه خائنین قرارمیدهد چنانکه نه تنها در آیه بالا(نساء: صدوهفت) بلکه در آیه سی و هشتم سوره حج نیز میفرماید: همانا خداوند هر خیانتکار سپاس ناگزاری را دوست نمیدارد. در اینجا نیز کسی مد نظر است که نعمتهای الهی را پاس نمیدارد که در فرهنگ قرآن خیانتکار لقب میگیرد ولی سخنی از مجازات آنان در این جهان نیست.

آیات پس از آیه صدوهفت سوره نساء نشان از آن دارند که این افراد از ترس از مردم آشکارا گناه نمیکنند بلکه در خلوت گناه میکنند و از خدا شرم نمیکنند. ولی جالب توجه است که خداوند تنها میفرماید آنان را دوست ندارم و سخنی از مجازات آنان نیست چون زمان مجازات گناهان شخصی در روز قیامت است و نباید گناه پنهان کسی را آشکار کرده او را مجازات کنیم.

این است دستورهای انسانساز و جامعه ساز قرآن. پس باید که از قرآن درس بگیریم!

 

7/3/92 - احمد شماع زاده