هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

کوتوله های قهوه ای


کوتوله های قهوه ای

(الخنّس‌الجوارالکنّس)

احمد شمّاع زاده



فلا اقسم بالخنّس‌الجوارالکنّس این دو آیة بسیارکوتاه هم، دست‌کمی از ‹والنجم ‌اذا هوی›(که شرح آن در گفتار ‹سیاهچالگان› گذشت) ندارد:

خداوند بازهم برای بیان سه‌ واژه سوگند یادکرده. پس موضوع این سه‌ واژه، خیلی مهم است؛ بویژه هرگاه بدین صورت سوگندیادکند: ‹فلااقسم›


این دو آیه در سوره‌ای آمده که با درهم‌ریختگی ستارگان در آغاز رستاخیز آغاز‌می‌شود؛ و نام آن به همین دلیل تکویر است. و باز بخشی از موضوع معراج پیامبر اکرم در این سوره آمده‌است. معنای این سه واژه:


ترجمة محمد‌کاظم معزی که جزء ترجمه‌های زیرنویس خوب قرآن است و اظهارنظرنکرده:

الخنّس› را فروروندگان ، ‹جوار› را روندگان، و ‹کنّس› را نهان‌شدگان ترجمه‌کرده‌است.

  1. المنجد: خنس: تأخر و تنحی و تخّلف و انقبض ـ الکواکب کلها. اوالسّیارات منها فقط.(تمام ستارگان یا تنها سیاره‌های آنها)

جوار: الماءالکثیرالقعیر کنس: تغیب و استتر

  1. مرحوم الهی قمشه‌ای: ستارگان بازگردنده، که به گردش درایند و در مکان خود رخ پنهان‌کنند.(ستارگان بازگردنده نادرست است؛ زیرا سیارگان بازمی‌گردند و نه ستارگان.)

  2. حاشیة قرآن چاپ انتشارات دارالادیب سوریه: کواکب‌السیّاره(ستارگان سرگردان. ‹سیاره› در اینجا به‌معنای سیّاره‌ای که به گرد ستاره‌ای می‌گردد. نیست.)

  3. بهاءالدین خرمشاهی: اختران بازگردنده،‌ سیارگان پنهان‌رونده.(که ترکیبی از ترجمه‌های معزی و الهی قمشه‌ای است و هر دو آیه را نادرست و تقریباً جابه‌جا ترجمه‌کرده‌است.)

  4. مرحوم محمود رامیار در کشف‌المطالب: ستارگان سرگردان،‌ سیارات راجعه(یعنی سیاره‌های بازگردنده که برخی مترجمین آنها را ستارگان بازگردنده ترجمه‌کرده‌اند) ‌


برای دانستن حقیقت این دو آیه دو گزینه در پیش داریم. اگر به اصل و ریشة واژگان برگردیم، می‌توانیم برداشت‌ زیر راداشته‌‌باشیم:


گزینة اول: اشاره به تشکیل سیاهچالگان.

فرورفتن و انقباض برای ‹خنّس›، آبی که بسیارزیاد و دارای گودی بسیار باشد برای ‹جوار›، ازدیدهاپنهان‌شدن و در پوشش‌قرارگرفتن برای ‹کنّس›، و نیز نکته‌ای را که مرحوم الهی قمشه‌ای آورده(البته معلوم نیست برچه مبنایی): «ستارگانی‌که به گردش درایند و در مکان خود رخ پنهان‌کنند». ویژگی‌هایی‌است که در شرح سیاهچالگان مورد بررسی قرارگرفت.؛ بویژه آنکه چون آب که مظروف است نمی‌تواند گودی بسیار داشته‌باشد بلکه به شکل ظرف درمی‌آید، پس مفهوم واژة ‹جوار› به ‹گردابی› که دارای گودی بسیار است و هرچه را که در دهانة آن قرارگیرد به کام خود فرومی‌برد، نزدیکترمی‌شود و دید ما را به ویژگی‌های سیاهچالگان بویژه ‹افق رویداد› و ‹گشتاور چرخشی› بسیارزیاد آنها معطوف می‌سازد.


گزینة دوم: کوتوله‌های قهوه‌ای

معنا‌هایی که از ترجمه‌های قرآن آورده‌شد و معمولاً از تفسیرها گرفته‌شده‌اند،‌ بویژه ترجمه‌ای که مرحوم رامیار آورده،‌(ستارگان سرگردان، سیّاره‌های بازگردنده) و برخی به‌گونه‌‌ای ناقص از آن بهره‌برداری‌کرده‌اند، نزدیک‌ترین معنا و تقریباً همان معنایی را می‌رسانند که کیهان‌شناسان برای کوتوله‌های قهوه‌ای آورده‌اند. توجه‌کنید: «کوتوله‌های قهوه‌ای از اجرام عجیب‌وغریب آسمانی‌اند. نه سیاره‌اند،‌ و نه ستاره. با این حال خواص مشترکی با هردوی آنها دارند».(1)

کوتوله‌های قهوه‌ای اجرام فضائی سنگینی هستند که نه آنقدر گرم و گداخته هستند تا بتوان آنها را در شمار ستارگان سطح اول به‌شمار آورد، و نه آنقدر سرد و خاموش، که در ردیف سیاره‌ها قرارگیرند›.(2)


به این جمله‌ها نیز توجه‌کنید:

ـ «جست‌وجو در ‹میدان گسترده› برای یافتن کوتوله‌های ‹سرگردان› ضروری است».

ـ «در فروردین 1376 روش سوم هم به نتیجه‌رسید. هدف این روش کشف کوتوله‌های قهوه‌ای سرگردان است».

اینکه کوتوله‌های قهوه‌ای نه ستاره هستند و نه سیاره و نیز برخی از آنها سرگردانند، درست همان است که برخی از مترجمین و بویژه مرحوم رامیار معنی‌کرده‌اند؛ و درصورتی که دیگر ویژگی‌های کوتوله‌های قهوه‌ای(پنهان‌بودن از دیدها، و ‌روندگان) را به این معناها بیفزاییم، برابرگذاری کامل‌می‌شود.

اگر گزینة اول ردشود، باز این رهاورد را با خوددارد که اگر روزی کیهان‌شناسان به یافته‌های تاره‌ای پیرامون کوتوله‌های قهوه‌ای دست‌یافتند: ‹آنها برخی ویژگی‌های تشکیل سیاهچالگان را نیز دارند›،‌ این گفتار نظر دوگانة قرآن را پیش از کشف آنان اعلام‌کرده‌است.

«کوتوله‌های قهوه‌ای، چون به نوعی ‹ستاره‌های مردود› محسوب‌می‌شوند، ممکن‌است در نظریه‌های مربوط به تحول ستاره‌ها تغییراتی به‌وجود‌آورند. این اجرام همچنین به نظریه‌های کیهان‌شناسی که بیشتر جرم ‹پنهان› یا ماده تاریک عالم را اجرام زیرستاره‌ای می‌دانند،کمک می‌کنند».

«تعداد کوتوله‌های قهوه‌ای از جنبه کیهان‌شناختی بسیارمهم است. اگر تعداد این کوتوله‌ها واقعاً همان‌قدر باشد که حدس می‌زنیم، می‌توان بخش قابل‌توجهی از «ماده‌ تاریک» را با آن ‹روشن› کرد. یعنی بخش بزرگی از مادة تاریک، باریونی خواهدبود. منظور از مادة باریونی همین ماده معمولی است که از پروتون و نوترون تشکیل‌شده‌است. بخش غیرباریونی مادة تاریک را ویمپ‌ها تشکیل‌می‌دهند. ویمپ‌ها، ذرات جرم‌داری هستند که فقط در برهم‌کنش‌های ضعیف شرکت‌‌می‌کنند».

احمد شماع زاده


بازگشت‌ها:

1ـ بخش‌های کیهان‌شناسی این مقاله که میان «» قرارگرفته‌است، از ماهنامة نجوم شمارة 86 ـ 87 گرفته‌‌شده است.

2ـ روزنامة ایران 25/1/75 و اطلاعات ضمیمه، 28/1/75

اشاره های قرآنی و پرسشهای انسانی

اشاره های قرآنی و پرسشهای انسانی

احمد شماع زاده

در زیر آیه هایی را میبینید که نه در تفسیرها تفسیر(پرده برداری) شده اند، و نه اندیشه نگارنده توانسته است پرده ای از پرده ها و بطنی از بطنهای آنها را باز کند، هرچند کسانی که با قلم نگارنده آشنایی دارند، میدانند پیرامون بسیاری از آیاتی که تفسیرنشده بودند، تا آنجا که در توان بوده، با تدبر در آن آیات، روشنگری کرده ام.

شایسته است فیزیکدانانی که کارویژگی‌شان امواج نوری و پرتوهای گوناگون است، روی این آیات از دیدگاه فیزیک و ماهیت نور کارکنند؛ و دستاوردهای خود را به جهانیان اعلام کنند.

  1. و له ماسکن فی‌ا‌لّیل والنهار(انعام: 13)

ترجمه: و از آن اوست آنچه در شب و روز ساکنند.

آفریدگان همه در حرکتند؛ چه ذرات زیر اتمی و سلولها باشند، چه ستارگان و ابرنواخترها، و چه انس و جن و فرشتگان. تنها وجودی که در تغییر و تبدّل نیست، ذات احدیّت است؛ ولی خداوند میگوید در این کیهان چیزهایی نیز یافت میشوند که همواره ساکنند. آنها چیستند؟

از زمانی که این متن را نوشته‌ام 5 سالی مگذرد ولی چیزی که به تازگی به آن رسیده‌ام این است که احتمالاً منظور نظر خداوند آن است که: چیزهایی هستند که به هنگام شب و روز و تحول زمان که بر همه چیز تأثیرگذار است و موجب تغییرات جوهری در اشیاء میشود، بر آن‌ها بی تأثیر است و از این جهت همواره ساکن، یعنی بدون حرکت جوهری هستند، هرچند در جهانی مادی قرار دارند.

این نظر اکنون به ذهنم خطور کرد که مشغول مطالعه کتاب ماده انرژی و جهان هستی (بخش فیزیک ذرات بنیادی) بودم. دانستم چه زحمتهای بسیاری کشیده شده تا دانشمندان توانسته اند ذرات مختلف از جمله ذرات درون اتم را کشف کنند. در نتیجه به این اندیشه فرورفتم که همان‌گونه که خداوند شکل کیهان را … به ما نمایده، ممکن است راهنماییهایی را هم برای کشف ساده‌تر ریزه کاریهای خویش در طبیعت، در قرآنش یاداورمان شده باشد تا به وجود این ذرات زودترپی ببریم، ولی هنوز کسی به فهم و راهنماییهای این آیه، پی نبرده است.

نکته دیگری که پیرامون فهم این آیه به ذهم رسیده، این است که زمان بر آن‌ اشیاء نمیگذرد. زمان نتیجه حرکت است. پس هنگامی که میگوید چیزهایی ساکن اند، معنایش این است که زمان بر آنها نمیگذرد. یعنی هرچند در جهانی مادی به سر میبرد، ولی زمان برای آن صفر است.

در مدلی مدرن برای کیهان آورده‌ام که عرش زمان بر آن نمیگذرد ولی ممکن است مخلوفاتی جز عرش هم آفریده شده باشند که زمان بر آن‌ها نگذرد. بدین ترتب خدوند به ما میگوید ببینید چه جاهای دیگری از کیهان بی زمان هستند. چهارشنبه 31 شهریور1389

  1.  الم تر الی ربک کیف مدالظّل ولو شاء لجعله ساکناً ثم جعلناالشّمس علیه دلیلاً ثم قبضناه الینا قبضاً یسیرا(فرقان: 45 تا 55)

ترجمه: آیا به سوی پروردگارت نمی‌نگری که چگونه سایه را کشید؛ و اگر می‌خواست همانا آن را ساکن قرارمی‌داد. سپس خورشید را دلیلی بر آن قرارداد. سپس آن را به سوی خود برگرفتیم برگرفتنی شدنی.

چگونه سایه ممکن است ثابت بماند؟ آیا منظور خداوند این است که خورشید یا ستارگان از حرکت باز ایستند؟ یا خداوند کریم نکته های دیگری از بیان این آیه در نظر دارد؟ چگونه و چرا خداوند سایه را به سوی خودش برگرفته آنهم برگرفتنی ویژه؟!!

  1. اولم یروا الی ماخلق‌الله من شیء یتفیّؤا ظلاله عن‌الیمین والشمائل سجداً لله وهم داخرون(نحل: 48)

ترجمه: آیا هرگز نمی‌نگرند به سوی آنچه آفریده‌است خداوند از چیزی که می‌افکند سایه خود را از راست و چپها. سجده‌کنانند برای خداوند و آنان فروتنانند.

این آفریدگان چگونه آفریدگانی هستند که راستگرد و چپگرد هستند. در مورد ذرات میتوان گفت ذراتی با چنین وضعیتی وجود دارند؛ ولی در مورد آنانکه سایه دارند یعنی به اندازه ای بزرگند که به چشم ما انسانها میآیند، چگونه است؟ یقینا فرشته نیستند زیرا که فرشتگان مادی نیستند و سایه ندارند.

  1. اوقد لی یا هامان علی‌الطّین

ترجمه: برافروز(پرتو بیفکن) برای من ای ‹هامان› بر گل.

در مورد این آیه ساده ترین موضوعی که به ذهن نگارنده رسیده آجرپزی برای ساخت رصدخانه است. اگر منظور خداوند تنها همین باشد(که احتمالاً چنین نیست!) قرآن کریم به ما گفته است که در زمان فرعون(حدود سه هزار و پانصد سال پیش) آجرپزی آغاز شده و یا رواج داشته است.

  1. انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب لا‌ ظلیل ولا یغنی من‌اللهب(مرسلات: 30 و31)

ترجمه: بروید به سوی سایه سه شاخه. نه سایه‌افکن است؛ و نه بی‌نیازکند از شراره آتش.

این آیه که مربوط به آخرت و جهنمیان است خیلی پیچیده است؛ به گونه ای که ذهن آدمی حتا برای طرح پرسشی پیرامون این گونه از سایه قد نمیدهد. دنباله این دو آیه دو آیه دیگر است مربوط به نور(عکس سایه)؛ که اگر کسی مسائل مربوط به نور از جمله فیزیک نور و ماهیت نورهایی همچون لیزر را نداند نه تنها نمیتواند این دو آیه را بفهمد بلکه نمیتواند آنها را ترجمه کند: انّها ترمی بشرر کالقصر(32) کانه جمالتٍ صفر(33)

اسناد کتابخانه واتیکان پیرامون فرازمینیها

اسناد کتابخانه واتیکان پیرامون فرازمینیها

کشف اسنادی پیرامون بازدید فرازمینیها از زمین در کتابخانه واتیکان،

توسط پروفسور روس «گریک لادویک»



دانشمند روس، پروفسور «گریک ماوکیویچ لادویگ» پژوهشگر در زمینه زبانهای باستانی، که زمانی زندانی گولاگ نیز بوده است(1) کدهای باستانی را در کتابخانه واتیکان در قرن بیستم یافت که دلیلی بر دیدار فرازمینیها از زمین در زمانهای گذشته بوده است. او شخصی آزادفکر(2) ودارای شخصیتی قوی بود که از فشار و تهدید باکی نداشت و حقایق و اسرار را بازگو میکرد.

«ولادیمر کوچرایانت» در سال 1960 دانش آموز او بود اما وی تنها چند سالی است که به مطالعات استاد خود دست یافته است. با این وجود وی هنوز نتوانسته به بیشتر مطالبی که استادش پیرامون آنها کار کرده بود، دست یابد. در نتیجه هنوز مشخص نیست که پروفسور لادویگ تا چه اندازه پیرامون فزازمینیها آگاهی داشته و به اسرار آنها آگاه بوده است.

دکتر لادویگ و همکارش در طی اقامتشان در کتابخانه واتیکان، با استفاده از نسخ خطی بسیار شگفت انگیز در مورد پدیده‌ یوفو و فضانوردان باستانی، پژوهش کرده و مقاله ای را در ساورچنّو سکرتّو(Sovercenno Sekretto) درج کرده اند. او در کتابخانه واتیکان پیرامون آنچه که در عهد عتیق پیرامون ماورای کره خاک آمده است مطالعه کره بود و سپس تمدن مایاها و نمادهای کشتی پرنده و ایستگاههای فضایی آنها را تشریح کرده بود.

افزون بر همه اینها، وی نسخ خطی حاوی دانش کیمیاگری و کدهای باستانی را یافته بود. وی از این نسخه ها عکسبرداری کرده و آنها را در کلاس درسش به شاگردانش نشان داده بود. این نوشته ها اطلاعاتی پیرامون فرازمینیها که به زمین آمده بودند را در برمیگرفت و نیز دربردارنده منشأ اسطوره ها و نگارگریهای فرازمینیها بود.

پروفسور لادویگ در مورد آتشی که تمدن باستانی را نابود کرده و همچنین عکسهایی از سنگر های نظامی در بابل باستان که با درجه حرارتی بالا یعنی به احتمال زیاد در نتیجه انفجار اتمی ازبین رفته اند را، برای دانش آموزان خود شرح میداده است.

پروفسور لادویگ به تمدن سومر علاقه ای زیاد داشته و در مورد آن پژوهشهای بسیاری انجام داده بود. او از رمزورازهای اهرام مصر پرده برداشته و معتقد بود این اهرام نوعی ماشین انرژی بوده اند. وی در مورد کابالا نیز اطلاعاتی داشته و در سال 1973 از دنیا رفته است.


پینوشتها:

1. اداره کل اردوگاه‌های کار و اصلاح، که سرواژه آن به زبان روسی واژه (گولاگ) را تشکیل می‌داد، نام نهادی بود که اردوگاه‌های کار اجباری در نواحی دور افتاده اتحاد جماهیر شوروی ازجمله سرزمین سردسیر و یخبندان سیبری، استپ‌های قزاقستان، و بیابان‌های ترکمنستان را در زمان حکومت ژوزف استالین اداره می‌کرد.

محکومین سیاسی که به همراه محکومین عادی حدود یک دهم شهروندان شوروی را شکل میدادند، در اردوگاه‌های کار اجباری به سرمیبردند. در زمان استالین، سه چهارم افسران و تمام پیشکسوتان کمونیست و یاران لنین بجز خود استالین محاکمه و بجرم خیانت اعدام شدند، و یا با یک درجه تخفیف محکوم به کار اجباری در گولاگ شدند منبع: ویکیپدیا

2. آزاد فکر به کسی گفته میشد که فکرش آزاد و دغدغه مذهبی نداشته باشد.

برگرفته از:ufolove

منبع: http://ufosightingshotspot.blogspot.com

ویرایش و آماده سازی: احمد شمّاع زاده