هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

حجامت (یادآوری برخی خاطرات)

حجامت


(یادآوری برخی خاطرات)


احمد شمّاع زاده


تابستانها خرمشهر خیلی گرم بود وهست. مادرم در خانه لباس راحت میپوشید. در دهه سی کودکی بیش نبودم که از او پرسیدم چرا پشتت (میان دو کتف) خط خطیه. جوابم داد «جوون که بودم حجومت میکردم… جای حجومته»... و بعضی وقتها هم کولیها میامدند توی شهر و داد میزدند «حجومتی… حجومتیه...” و به یاد میآورم که یک شاخ قوچ هم بعضی وقتها توی دستشون بود... تا سالیان سال درباره حجامت تنها همین‌ها را میدانستم و بس…


آقای حجت الله عرفانیان

در یکی از روزهای دهه هفتاد، آقای عرفانیان که دفتردارمون بود، شروع کرد به گفتن مزایای حجامت و چند روز که تکرار شد، فهمیدیم خودش این کاره است و کار دومش حجامته.

دکتر سیدمحمدکاظم نعیمی که همکار ما بود، شخصی بود که از کودکی استیل بدنش چاق بوده و همیشه می‌گفت که من غذا زیاد نمیخورم؛ و از بچگی این‌جوری بوده ام و هیچ مرضی هم ندارم.


روزی پس از رفتن عرفانیان رو به ما کرد و به شوخی گفت: من میدونم عرفانیان من رو که دیده، لب به تعریف از حجامت بازکرده و به حساب خودش لقمه چاق و چله ای پیدا کرده و میخواد منو حجامت کنه… چیزی نگذشت که قرارشد من و دکتر توسط او حجامت بشیم. اولش میترسیدیم ولی وقتی که کارش رو توی همان دفتر و نزدیکیهای آخر وقت اداری شروع کرد و ظرف چند دقیقه تموم شد، احساس کردیم که چقدر سبک شده ایم. گویی میخواستیم پرواز کنیم. قیمت هر حجامت هم با تخفیف 500 تومان شد.

آقای عرفانیان می‌گفت چون بار اول شماست باید تا سه ماه هر ماه حجامت کنید. سپس هر سه ماه یک بار، و سپس هر شش ماه یک بار و سپس هر یک سال یک بار. بدین ترتیب بود که من این دوره ها را گذراندم و بسیاری از دوستان را هم به حجامت تشویق کردم.


روزی آقای عرفانیان برای مأموریتی موقت، به آلمان رفت و چون تبلیغاتچی خوبی بود، از مزایای حجامت برای همکاران سفارت تعریف کرده بود و آن‌ها به هر روی دریافته بودند که در آلمان هم حجامت انجام میشه. وی از آلمان کتابی را با خودش آورده بود که در آن به دو نوع حجامت اشاره شده بود، خشک و تر(Wet Cupping و Dry Cupping).


تصویری برای حجامت تر یا Wet Cupping که حجامت اصلی است:


تصویری برای حجامت خشک یا Dry Cupping که همان بادکش کردن خودمان است:



تعریف حجامت: برگرفتن گلبولهای پیر شده و پلاکتهای فرسوده و بازمانده از فعالیتهای سیستم گردش خون، به منظور بازسازی گلبولهای نو و ایجاد خونی تمیز و تازه در سیستم گردش خون، و در نتیجه بازسازی سیستم گردش خون است.


متأسفانه دردانشکده های پزشکی ایران موضوعی زیر عنوان حجامت تدریس نمیشود؛ ولی گفته شده است که در برخی از دانشگاههای آمریکا، انگلیس، آلمان و چین، این موضوع تدریس میشود.


مخالفت با حجامت در ایران:

هرچند که حجامت روشی درمانی و پیشگیرانه در جهان باستان است و سابقه ای بس کهن در تمدنهای کهنی همچون چین، ایران، یونان دارد و ابن‌سینا هم بسیار از آن در مورد بیماران خود بهرمند شده است، ولی متأسفانه در ایران کنونی پیرامون حجامت حرف و گفت و گو و بحث و نوشتن مقاله برله یا علیه حجامت زیاد بوده است؛ و من بسیاری از آن‌ها را میخواندم، بویژه آن‌هایی را که عرفانیان به اداره میآورد. دکترها بسیار با آن مخالف بودند به گونه‌ای که هرجا در تهران مرکز حجامتی بود، تنها با عنوان مرکز تحقیقاتی و نه مرکز درمانی کار میکرد.


یکی از دلایل این بود که دکان دکترها بسته میشد. چون اگر کسی مرتب حجامت کند، اصلاً بیمار نمیشود. زیرا حجامت هم از بیماری پیشگیری میکند و هم درمان بسیاری از بیماریهاست. زیرا که تقریباً همه بیماریها به گونه‌ای به خون ربط پیدا میکنند.

دومین دلیل آن بود که اگر کسی حجامت میکرد، دیگر لزومی نمیدید که به سازمان خون کشور خون بدهد، و خون کم میآوردند؛ در نتیجه سازمان خون کشور تبلیغ میکرد که حجامت همان خونگیری است و اگر خون بدهید، چنان است که حجامت کرده اید؛ و حتا بسیاری حجامت را ترجمه به خونگیری کرده اند. ولی این واژه سازی درست نیست. دستکم در فرهنگنامه ها، حجامت را کوزه گذاری خوانده اند.

در رد این نظر مثالی دارم؛ بدین ترتیب:

حجامت مانند بازکردن پیچ کارتر اتومبیل است که زیر موتور اتومبیل و پس از فیلتر قرار دارد. شما چه زمانی پیچ کارتر را باز میکنید و روغن اتومبیلتان را عوض میکنید؟ پاسخ این است که هرگاه اتومبیل مثلاً پنج یا ده هزار کیلومتر کارکرد داشته باشد. ولی خونگیری مانند این است که یک مکنده بزنید توی روغن بالای فیلتر اتومبیل و روغن تمیز را بردارید. کدام درستتر است؟ هر عقلی میگوید که باید پس از مدتی معین روغن کثیف عوض شود و روغن تمیز در موتور ریخته شود تا موتور اتومبیل خوب کار کند.

برادر مرحوم من که هیچ‌گاه حجامت نکرده بود، به طور تقریباً ناگهانی در سن 85 سالگی فوت کرد؛ در حالی که به دلیل پیاده روی زیاد، هیچ گونه نارسایی یا بیماری در بدن خود نداشت. به نظر من اگر آن مرحوم حجامت میکرد، باز هم میتوانست بماند؛ در حالی که به دلیل یک نوع بیماری خونی، تنها با‌گذشت چند روز فوت کرد.


اکنون ده سال است که در این کشور اروپایی زندگی میکنم و موفق به حجامت نشده ام. از سوی دیگر پیش از اینکه به اینجا بیابم، دو سال حجامت نکردم و پس از دو سال یک بار انجام دادم و کشور را ترک کردم. اکنون چند سال است که میان دو کتفم که جای حجامت معمولی است خارش دارد و میدانم که خونم کثیف شده ولی دستم از انجام حجامت کوتاه است؛ متأسفانه…

بدان دلیل دو سال حجامتم را انجام ندادم که در نزدیکی محل کارم مطب دکتری بود که زیر نظر او، حجامت انجام میشد. توضیح آنکه پس از چند سال که تنها مراکز تحقیقاتی حجامت را انجام میدادند، توسعه روند حجامت به گونه‌ای شد که چندین دکتر هم به جرگه حجامت کنندگان پیوسته بودند و من نزد آنان نیز حجامت میکردم. روزی که برای حجامت به آن مطب رفتم، دیدم روپوش خانمی که حجامت میکنه، چنان کثیف و خونین و مالین است که دلم بهم خورد و تصمیم گرفتم دیگر باز نگردم و چون زحمت نکشیدم تا جای دورتری بروم، دو سال، خود را از حجامت محروم کردم.


پس از دو سال، روزی تصمیم گرفتم به همان محل بروم بلکه تحولی شده باشد. خوشبختانه دیدم که آن خانم وجود ندارد ویک جوان تروتمیز حجامت میکنه. از او پرسیدم فلان خانم کی از اینجا رفته؟ گفت خیلی وقته… و من متأسف شدم که زودتر نرفته بودم.

روزی که برای حجامت به یکی از مراکز تحقیقاتی مراجعه کرده بودم، متوجه شدم که آنان از پا یعنی بخشی از زیر زانو و ماهیچه پا هم حجامت میکنند ولی باید از پیش وقت بگیرند، چون کمی سخت‌تر است و باید متخصص این بخش حضور داشته باشد.

و متعاقب این روز بود که روز دیگری من و همسرم یکی از دوستان قدیمی و همسرش را که چند سالی همدیگر را ندیده بودیم، ملاقات کردیم. متوجه شدیم همسرش نمیتواند از اتومبیلشون به راحتی پیاده شود. وقتی از موضوع پرسیدم، گفت «از پادرد چنان رنجی میبرم که نگو و نپرس”. به او گفتم شما باید از پا حجامت کنی. فهمیدم اصلاً واژه حجامت به گوشش نخورده. گفت کجا میتونم برم. نشانی دو مرکز تحقیقاتی را به او دادم و پس از مدتی که مداوا شد، تماس گرفت و کلی دعایم کرد و گفت نمیدونی چقدر زود و با کمترین هزینه درمان شدم. الان میتونم راحت راه برم.


بعدها فهمیدم که از سروگردن هم حجامت میکنند و بیماریهای مغزی و سردردهای مزمن و میگرن را هم میتوان با حجامت مداوا کرد. به همین دلیل قمه زنی (برای امام حسین) را میتوان حجامت سر خواند. زنجیرزنی نیز اگر با تیزیهایی همراه باشد، کار حجامت معمولی (میان دو کتف ) را انجام میدهد.


اکنون خاطره دیگری به ذهنم رسید:

جوانی نظام آبادی را میشناختم که همیشه مثل بچه‌های آبادان لاف میزد و از دعواهایی که دیگران کرده بودند برای ما تعریف میکرد و خود را سهیم در دعواهای آنان نشان میداد و به آن افتخار میکرد و هر چند مدتی یک بار هم میدیدیم که رفته بیمارستان، که فلان جای دستش یا پایش با چاقو جر خورده بود. ولی به واسطه همین خونهایی که از بدنش رفته بود و خونهای تازه به بدنش افزوده شده بود، همیشه سرحال بود و بدنی ورزشی داشت. (برای کسانی که اطلاع ندارند عرض کنم که منطقه نظام آباد تهران به داشتن افراد اهل دعوا و قمه کش و چاقوکش مشهور است.)


یکی از دستورهایی که بسیار شبیه به حجامت است و هر روزه طبق آیه قرآن باید انجام شود، مربوط به شستن پاها در پنج نوبت در شبانه روز، و یا دستکم یک نوبت به هنگام وضو است. میدانیم که در زیر بغل و کف پاها بویژه هنگامی که در کفش بوده باشند، تعریق زیادی صورت میگیرد که تصفیه ای برای خون و تهویه ای برای بدن است و بسیار مفید است. هنگامی که شسته میشوند، موجب تمیزشدن بدن از بوی بد و آمادگی بیشتر برای تعریقهای بعدی است.

برای آگاهی بیشتر در این زمینه به لینک زیر بازگشت کنید:

بررسی اختلافهای نماز شیعی و سنی: https://www.academia.edu/14210360


نگارش و ویرایش:

هفدهم فروردین نودونه

احمد شمّاع زاده