پارسی را پاس بداریم:
بررسی معنای واژگان حتّی و حتّا
احمد شمّاع زاده
نه سال پیش طرح درس درستنویسی، ویرایش و پالایش زبان فارسی را به دانشکده ایرانشناسی دانشگاه ورشو ارائه دادم تا اگر امکان دارد آن را در بخش آموزش زبان فارسی به اجرا دراورند؛ زیرا که این طرح درس برای دانشگاههای خارج از کشور و دوره متوسطه داخل کشور مناسب است. در یکی از روزها خانمی که دکترای زبان فارسی داشت، درباره واژه حتّی از من پرسید و من که هیچگاه به این موضوع فکر نکرده بودم، پاسخی دادم؛ ولی او گفت «نمیشه... نمیتونید کلمهای را پیداکنید که جای حتّی را در یک جمله فارسی بگیرد».
در روزهای بعد بسیار فکر کردم تا متوجه شدم در برخی جملهها معنای هرچند که را میدهد. پس از یکی دو سال هم تصمیم گرفتم آن را به گونه حتّا بنویسم و از آن پس در مقاله ها و پژوهشهایم و نیز در شبکههای اجتماعی واژه حتّی را به صورت حتّا مینویسم و خود میدانم کسی که آن را میخواند ممکن است این موضوع برایش پرسش برانگیز باشد؛ به گونهای که برخی هم در شبکههای اجتماعی مرا راهنمایی! میکنند که باید حتی نوشت و من در پاسخ به آنان دلایل خود را میآورم (که در پی خواهد امد) و ظاهراً قانع میشوند زیرا پس از آن پاسخی نمیدهند.
این را هم بگویم که دکترهای زبان و ادبیات فارسی در داخل کشور، دلسوزی لازم را نسبت به زبان فارسی از خود بروز نمیدهند، مثلاً تاکنون نیافتهام کسی را که به فرهنگستان زبان و ادب فارسی اعتراض کند که مثلاً چرا به جای واژه ویرایشگر، واژه ویراستار را جا انداخته اید؟! که با توجه به دستور زبان فارسی نادرست است. دکترهای زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور، روی داخلیها را هم سفید کرده اند. مثلاً من در همان طرح درس نوشته بودم دانشجویان انیرانی و خانم دکتری دیگر که در حال بازنشستگی بود، پرسید: انیرانی یعنی چه؟!! یعنی پس از سی سال که دکترای زبان فارسی داشته، این واژه به گوشش نخورده بود، و آن را در جایی نخوانده بود!!
در حدود سه سال پیش مقالهای زیر عنوان بررسی و توصیف معنای واژه «حتی» در زبان فارسی از دیدگاه معنی شناسی شناختی، مندرج در نشریه پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی- سال دوم- شماره 4- پاییز و زمستان 1391، به دستم رسید و آنگونه که در چکیده آن آمده بود، بسیار هم روی آن کار شده بود؛ و از آنجا که نویسندگان آن ظاهراً دو تن دانشگاهی (دکتر محمدرضا پهلوان نژاد و حامد اکبرپور دانشجوی کارشناسی ارشد.) بوده اند، از ساده نویسی در آن مقاله خودداری کرده و علاقه خود را به عربی نویسی و به کارگیری غیرضروری واژگان تخصصی زبانشناسی نشان داده بودند. در نتیجه هرگاه که شروع به خواندنش میکردم، برایم ملال انگیز بود و رهایش میکردم.
با این وجود، چند روز پیش که تصمیم گرفتم این مقاله را بنگارم، باز هم نگاهی به آن انداختم تا اگر مطلب درستی در آن نگاشته شده، نوشته من آن مطلب را تکرار نکند؛ ولی متأسفانه متوجه شدم معناهایی را که برای این واژه با پژوهشهای خود به دست داده اند، با معنایی که بیشتر مردمان (چه مردم کوچه و بازار و چه دانشگاهیان) از آن میفهمند، در معناشناسی زبانشناختی آنان جایگاهی ندارد!! به عین جمله ای که در چکیده پژوهش آمده، توجه کنید:
با مطالعه بیش از یکصد بافت رایج حاوی «حتی» دو معنای متضاد «هم یا علاوه بر» و «فقط» با مفاهیم «تجمیع» و «تفکیک» از آن استخراج شد.
این است نمونه ای از جملههای یادشده، که فهمش برای نگارنده سخت است. از این جمله متوجه شدم که پژوهشگران، از واژه حتّی معناهای نیز، علاوه بر و فقط را کشف کرده اند! که همانگونه که یاداور شدم، نه تنها معنای اصلی در میان آنها غایب است، که هنوز نتوانستهام جمله حتّی داری را بیابم تا یکی از این سه معنا را در آن، جایگزین کنم.
نمونه دیگری از جملههای این مقاله:
معانی ای که فرهنگهای لغات فارسی از بعضی واژهها به دست میدهند…
که باید چنین نوشته میشد:
معناهایی که فرهنگهای واژگان فارسی از برخی واژگان به دست میدهند…
ادامه بحث:
همانگونه که اشاره شد، هرگاه کسانی به نگارنده خرده میگیرند که چرا حتّی را حتّا نوشته ای، پاسخ میدهم که:
«حتّی واژهای عربی، به معنای تا، تا اینکه و مگر اینکه است؛ ولی حتّا واژهای فارسی و به معنای هرچند، هرچندکه و گرچه است، که برخی گاهها حتّا نمیتوان آن را با واژه دیگری جایگزین کرد؛ مانند به کارگیری این واژه در همین جمله».
البته که این تعریف و تحدید در جایی نگاشته نشده و از خود من است و نتیجه تجربههایی است که در درازنای کار پژوهشی و نویسندگی به دست آورده ام.
نمونههای عربی در قرآن:
مگر اینکه: انّ الّذین کذّبوا بآیاتنا و استکبروا عنها لاتفتّح لهم ابواب السّماء حتّی یلج الجمل فی سمّ الخیاط (اعراف: 40)
ترجمه: همانا کسانی که نشانههای ما را انکار کردند و خود را از آنها بزرگتر یافتند، درهای آسمان برای آنان باز نخواهدشد، مگر اینکه شتر در سوراخ سوزن داخل شود!!
تا اینکه: الهیکم التّکاثر حتّی زرتم المقابر(تکاثر: یک و دو)
ترجمه: به خود مشغول داشت شما را فخرفروشی به یکدیگر(که من بیش از تو دارم) تا اینکه از گورها دیدار کردید.
تا: سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر(قدر: پنج) ترجمه: آن (شب قدر) سلامی است تا طلوع فجر
نمونههای فارسی:
- نمیدانم چه شد! حتّا روحم هم از این موضوع خبر نداره.
پدر به پسر کوچکش که گریه و زاری میکند تا برایش یک اسباببازی بخرد میگوید:
- حتّا خودت را هم بکشی برات نمیخرم (امیدورم هیچگاه پدری چنین جملهای را بر زبان نیاورد.)
- من اشتباه شما را به شما یادآوری کردم، و حتّا شما هم این موضوع را تأییدکردی، ولی اکنون انکار میکنی!
در زبان فارسی، در بیشتر موارد نمیتوان هرچند که را جایگزین حتّا کرد!! و البته سه واژه ای که نویسندگان آن مقاله به دست دادهاند را، بسیار سخت و شاید هرگز!
بررسی واژه حتّی در فرهنگ عربی به فارسی ملخّص از المنجد و منتهی الارب، تألیف مرحوم محمدعلی خلیلی
حرف جرّ برای انتها و به معنی تا، مانند حتی مطلع الفجر
- و بر مضارع وارد شود و آن را به أن مصدریّه مقدّره منصوب کند
- و برای غایت آید (تا آنکه) مثل سرت حتی ادخل المدینه (شبانه رفتم تا به شهر وارد شوم)
- و برای عطف و به معنی واو آید مثل اکلت السّمکة حتی رأسها، خوردم ماهی را با سرش (نگارنده اصلاح میکند: خوردم ماهی را حتّا سرش را)
- و حرف ابتدا نیز شود مثل فواعجبا حتّی کلیبٌ تسبّنی. (پس عجبا که حتّا توله سگی مرا دشنام دهد.)
مؤلف نوشته «حتی در اینجا به معنای و است»؛ ولی به عقیده نگارنده، گوینده نمیخواسته بگوید «ماهی را با سرش خوردم» که سر ماهی نه خوردن دارد و نه خوردن آن قابل افتخار است؛ بلکه میخواسته غایت خوشمزگی را وصف کند که گفته «آنقدر ماهیه خوشمزه بود که حتّا سرش را هم خوردم”؛ همانگونه که میگوییم «غذا تا آن اندازه خوشمزه بود که حتّا انگشتانم را هم میخواستم باهاش بخورم”.
گفتنی است که این واژه از عربی وارد زبان فارسی شده و دلیل آن هم، مثال خوردن ماهی در جمله بالاست؛ زیرا واژه حتّی در مثال خوردن ماهی همان معنایی را میدهد که بیشترین کاربرد را در زبان فارسی دارد و نمیتوان واژهای را جایگزین آن کرد. البته در قرآن چنین مثالی را نمیتوان یافت و در زبان عربی هم بسیار نادر است. میتوان گفت گزینه ای که در زبان فارسی جاافتاده، پیشتر در زبان عربی کاربرد داشته و به مروز زمان از زبان عربی حذف، یا بسیار نادر شده است.
بررسی واژه حتّی در فرهنگ کوچک واژگان فارسی به انگلیسی حیّم:
یک: Even (که به معنای هرچند یا هرچند که است.)
دو: حتی اینکه: Not only that, but (که به معنای نه تنها آن بلکه… است.)
سه: Moreover (که به معنای افزون بر آن است.)
یک رخداد پندآموز از به کارگیری واژه حتّای فارسی در زبان عربی:
سه همخانه در یک آپارتمان زندگی میکردیم. جوانی هر شب یکی دو ساعت را در اتاق همخانه دیگرمان میگذراند که درست نبود. شبی به آن جوان که عربزبان بود، به عربی گفتم: نباید به اتاق فلانی بروی حتّا (هرچند) برای پنج دقیقه باشد. از آن پس، او هر شب تنها چند دقیقهای را در اتاق او میگذراند.
پیش خود گفتم چرا او به حرف من که از نظر سن و سال مانند پدرش هستم، توجه نمیکند؟ پس از کلنجار رفتن با خودم، دانستم که او واژه حتّی را به معنای عربیاش یعنی مگر اینکه گرفته و به سفارش من عمل کرده و هر شب تنها چند دقیقهای را در اتاق آن شخص میگذرانده؛ واین در حالی بود که مراد من از به کارگیری واژه حتّا به معنای فارسیاش (هرچند) بود که به اشتباه در جمله عربی به کاربرده بودم. از آن پس تصمیم گرفتم دیگر در سخن گفتن با عربزبانان واژه حتّا را بر زبان نیاورم که کجفهمی صورت میگیرد!!
بیست و ششم مرداد نودوهشت
احمد شمّاع زاده
نقل از: ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ویرایش و آماده سازی: احمد شمّاع زاده
اشاره:
از آن روی اقدام به انتشار این مطلب در وبلاگهای خود میکنم که بسیاری مردمان و بویژه هموطنان، تصورمیکنند سنگسارکردن زنان همسردار، اجرای یک حکم اسلامی است؛ و ریشه سنگسار در اسلام است؛ و این در حالی است که نه تنها حکم سنگسار در قرآن نیامده، بلکه در متون اسلامی نیز به ندرت و سختی میتوان نمونههایی برای آن یافت؛ چنانکه آیت الله سید محمدجواد غروی سنگسار کردن مرد و زن زناکار را از احکام بنی اسرائیل میداند که خود بر دین حضرت موسی افزودهاند. وی میافزاید: ذکری از چنین حکمی در قران نیامده و در عمل قطعی پیامبر نیز وارد نشدهاست.
به همین دلیل گروهی از اسلامشناسان و فقها (و نیز نگارنده) وجود چنین حکمی را از اساس انکار میکنند و معتقدند چنین حکمی مخالف صریح نص قرآن کریم است و احادیث وارده در این زمینه را نیز، جعلی و از اسرائیلیات وارده در دین اسلام میدانند. در میان علما و فقهای برجسته شیعه، سوای از آیت الله غروی، کسانی همچون محمد باقر بهبودی، رحیم ارباب، محمد ابراهیم جناتی نیز از اساس منکر چنین حکمی بوده و آن را حکمی ضدقرآنی میدانند. احمد شماع زاده
یاداوری: نقد و نظر ویرایشگر با رنگ زرشکی در پرانتزها آمده است.
سنگسار استفانوس، اثر رامبرانت به سال ۱۶۲۵ میلادی
تعریف سنگسار: گونه ای مجازات مرگ است که از طریق پرتاب سنگ (که به صورت گروهی انجام میشود) به طرف مجرم صورت میگیرد.
جامعه بینالمللی، اعدام از طریق سنگسار را «عملی وحشیانه و سبعانه» تلقی میکند.[۱] مجازات سنگسار دارای پیشینه تاریخی بلندی است. در کتابهای تاریخی به رواج سنگسار به عنوان مجازات در یونان باستان اشاراتی شدهاست. در منابع ادیان ابراهیمی همچون یهودیت، مسیحیت و اسلام نیز به مجازات سنگسار اشاراتی شدهاست.
در سفر خروج از عهد عتیق میخوانیم:
«و در روز سوم مهیا باشید، زیرا که در روز سوم خداوند در نظر تمامی قوم بر کوه سینا نازل شود و حدود برای قوم از هر طرف قرار ده، و بگو باحذر باشید از اینکه به فراز کوه برآیید، یا دامنهٔ آن را لمس نمایید، زیرا هر که کوه را لمس کند، هرآینه کشته شود. دست بر آن گذارده نشود بلکه یا سنگسار شود یا به تیر کشته شود، خواه بهایم باشد خواه انسان، زنده نماند. اما چون کَرِنّا نواخته شود، ایشان به کوه برآیند.».
سنگسار شکل کلاسیک اعدام در عهد عتیق محسوب میشود. بنا بر این کتاب، ارتداد، توهین به مقدسات، زنا با محارم، و شکستن بعضی تابوها با سنگسار مجازات میشدند: «مرد و زنی که صاحب اجنه یا جادوگر باشد البته کشته شوند، ایشان را به سنگ سنگسار کنید، خون ایشان بر خود ایشان است.» (سفر لاویان)[۲]
سنگسار در اسلام دارای شرایطی میباشد از جمله اینکه:چهار فرد عادل شهادت بدهند که به چشم خود دیدند که دونفر زنا کردهاند یا اینکه باید زنای محصنه باشد. زنای محصنه هنگامی رخ میدهد که فرد زناکار علاوه بر اینکه عاقل و بالغ و هوشیار باشد و با اختیار خود زنا کرده باشد دارای همسری باشد که اولا سالم باشد و دوما در دسترس او باشد.[۳] بگفته جان بورتان مجازات زناکار در قرآن[۴] با مجازات سنگسار تفاوت دارد. برخی از فقیهان قدیمی دقیقاً به همین دلیل مجازات سنگسار را رد میکردند اما در کل اجماعی تقریباً متفقالقول بین فقیهان در مورد مجازات سنگسار برای زنا(ی محصنه) وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان (حتی اگر محمد باشد) بتواند جایگزین کلمات خدا بشوند وجود نداشت، و به همین دلیل اینگونه استدلال میکردند که حتماً میبایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده اما حجیت آن باقیماندهاست. در تفاسیر قدیمی روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و غیره نقل شده که مضمون آنها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن تدوین شده میباشد.[۵] بدین سان برخی از علمای اهل سنت به صورت سنتی معتقد بودند که پیامبر اسلام تحت نظارت جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند.[۶]
در صحیح بخاری و صحیح مسلم ابنعباس از عمر بن خطاب نقل میکند:[۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲]
خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم و با تمام وجود درک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد و ما هم سنگسار نمودیم. پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمیبینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند
وقتی آیات مربوط به رجم (سنگسار) و «رضع کبیر» نازل شده بودند، آنها را بر روی کاغذی نوشته بودند و زیر بالین من قرار داشت. بعد از وفات پیغمبر، درحالی که ما مشغول به سوگواری برای پیغمبر بودیم یک بز آن قطعه کاغذ را خورد.
این روایت داد میزند که جعلی است؛ زیرا:
اولا توهین به خداوند است که نمیتواند آیات قرآن خود را حتا از یک بز محافظت کند!! دوم اینکه جعل کننده فراموش کرده که رسول اکرم سواد نوشتن نداشته تا آیاتی را بنویسد.
سومین دلیل بر جعلی بودن این حدیث این است که در آن زمان کاغذی نبوده که بز بخورد؛ بلکه روی پوست و امثال آن مینوشتند.
چهارم اینکه همه آیات نازله همواره در چند نسخه نزد کاتبان وحی بوده و معمولاً جز نسخه هایی از آیات نازله که برای رسول خدا تهیه میشده، آن حضرت محافظ آنها نبوده اند؛ بلکه این امر بر عهده خود کاتبان وحی که به هنگام نزول وحی آن را مینوشته اند، بوده است و به هنگام گرداوری قرآن در زمان عثمان نیز همانها بودند که بی اشکالترین ثبت و ضبط شده ها را برگزیدند تا قرآن کنونی شکل گرفت.
به گفته جان بورتان وجود حدیث فوق نشان دهنده حضور گروهی بوده که با مجازات سنگسار مخالف بودهاند؛ ابن حجر عسقلانی آنها را گروهی از معتزله و خوارج معرفی کردهاست.[۱۵]
در نهجالبلاغه علی خطاب به خوارج میگوید:[۱۶]
شمشیرهایتان بر دوشتان قرار دارد، بر سالم و ناسالم فرود میآورید، و گناهکار و بی گناه را با هم مخلوط میکنید، و حال اینکه میدانید پیامبر صلّی اللّه علیه وآله زناکار همسردار را سنگسار میکرد سپس بر جنازهاش نماز میخواند و ارثش را به اهلش میسپرد… و زناکار بیهمسر را تازیانه میزد، آن گاه قسمت هر دو را از غنیمت میپرداخت و حق داشتند زنان مسلمان را به همسری بگیرند…
بورتان معتقد است که اصل ماجرای ظهور سنگسار به عنوان مجازات ممکن است به قضاوتهای محمد دربارهٔ یهودیانی که به نزد او آورده شدهاند بازگردد. مواردی که در آن محمد، یهودیان را به کتمان آنچه در تورات آمده متهم میکند. بورتان با اشاره به اینکه تفاسیر قدیمی قرآن تنها به مجازات سنگسار در آیات مربوط به بحث میان محمد و یهودیان اشاره میکنند، میگوید که ممکن است ظهور مجازات سنگسار نتیجه تلاش مفسرین برای فهم آیاتی از قرآن بوده باشد که پایه قضاوت محمد در مورد یهودیان را تشکیل میدادهاست.[۱۷]
جابر بن عبدالله نقل کردهاست:[۱۸] رسولالله فردی از بنو اسلم و یهودی را با زنش سنگسار کرد.
عبدالله بن عمر روایت میکند:[۱۹] یک یهودی زن و مردی را از میان خودشان آورد که با هم رابطه نامشروع داشتند. پیامبر اسلام دستور داد این دو را در نزدیک قبرستان مسجد سنگسار کنند. (به احتمال بسیار زیاد طبق دستورات دین خودشان، پیامبر چنین حکمی را صادر کرده است.) الشیبانی روایت میکند من از عبدلله ابن ابوجعفر پرسیدم «آیا رسول خدا مجازات سنگسار را انجام میداد؟»، پاسخ داد «بلی»، پرسیدم «قبل از نزول سوره نور، یا بعد از آن»، گفت «نمیدانم».[۲۰] الشعبی روایت میکند بعد از اینکه علی زنی را در یک روز جمعه سنگسار کرد، گفت «من او را طبق سنت رسولالله سنگسار کردم.»[۲۱]
سنگسار امروزه در برخی از کشورهای مسلمان که حکومت آنان اسلامی است یا احکام بر اساس اسلام است، به اجرا گذاشته میشود از این میان میتوان به کشورهای ایران،[۲۲][۲۳][۲۴] افغانستان،[۲۵] نیجریه، سودان،[۲۶] عربستان سعودی و امارات متحده عربی[۲۷] اشاره نمود. در این کشورها کسی که به سنگسار محکوم میشود باید در پارچهای سفید پوشانیده شده اگر مرد است تا لگن خاصره و اگر زن است تا کمر او را در خاک دفن میکنند و سپس با سنگهایی که یکباره محکوم را نمیکشد بلکه بهتدریج و با تحمل درد موجب مرگ وی میشود به پرتاب سنگ به سوی شخص قربانی میپردازند.
رخشانه نام دختر افغان بود که در ۴ آبان خبر و در ۱۲ آبان ۹۴ ویدئو سنگسار شدنش در ولایت غور افغانستان به دست طالبان در شبکههای اجتماعی پخش شد و مورد بازتاب و واکنش شدید مردم قرار گرفت.[۲۸][۲۹][۳۰]
مجازات سنگسار کماکان در قانون مجازات اسلامی ایران در نظر گرفته شدهاست. در سالهای اخیر چندین مورد سنگسار گزارش شدند[۳۱] که باعث فشار به ایران برای توقف اجرای سنگسار شد. محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضاییه در ۲۰۰۳ گفتهاست: «اجرای حکم سنگسار در اختیار حاکم شرع است و در حال حاضر جمهوری اسلامی به دنبال تعیین مجازات جایگزین برای این نوع از جرایم است.»[۳۲] در عین حال غلامرضا رضوانی از فقهای شورای نگهبان در دسامبر ۲۰۰۲ عنوان کرده که «به جای مجازات رجم نمیتوان مجازات دیگری را تعیین کرد، زیرا احکام اسلام تابع پسند و ناپسند جامعه نیست و ممکن است همین احکام در روزهای اول اسلام نیز برای مردم ناپسند بوده باشد.[۳۳]» عفو بینالملل دو مورد سنگسار در ایران در ۲۰۰۶ را گزارش کردهاست.[۳۴] همچنین در ژوئیه ۲۰۰۷ گزارش شد که جعفر کیانی در استان قزوین سنگسار شدهاست.[۳۵] به گزارش خبرنامه امیرکبیر روز جمعه، ۶ دی ۱۳۸۷، مردی در گورستان بهشت رضا در شهر مشهد سنگسار شدهاست.[۳۶] فعالان حقوق بشر و جنبش زنان در داخل ایران برای لغو این قانون تلاش میکنند، از جمله کمپین قانون بی سنگسار.[۳۷]
قانون جدید مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۰ مجازات سنگسار را حذف و به جای آن اعدام را
جایگزین کردهاست.
ایسنا، دربارهٔ اجرای مجازات سنگسار، با استفتا از شش روحانی ایران، از آنها خواستهاست که نظر خود را دربارهٔ جایگزین کردن مجازاتهای دیگر به جای سنگسار اعلام کنند. متن سؤال ایسنا چنین است:[۳۸] "با عنایت به اینکه در حال حاضر اجرای مجازات سنگسار از سوی دشمنان اسلام و قرآن دستاویزی جهت وهن احکام شرعی قرار گرفته، خواهشمند است نظر خود را در خصوص اجرای مجازات رجم در شرایط کنونی بیان فرموده و با توجه به این که این حد مبنای ظاهری در قرآن ندارد، آیا به نظر حضرتعالی این مجازات جزء حدود لایتغیر الی الابد تلقی میشود یا احتمالاً میتوان به اقتضای زمان و مکان جایگزینی برای آن قرار داد؟"
پاسخ تعدادی از مراجع به شرح زیر است:
حسین نوری همدانی: «در فرض سؤال، همانطور که قبلاً هم جواب دادهایم حکم الهی تغییرپذیر نیست و کیفیت اجرای آن بستگی به نظر حاکم شرع دارد.»[۳۸] (از کجا میگویی که این حکم الهی است؟ مگر سندی بالاتر از قرآن هم داریم؟!)
ناصر مکارم: «ما قبلاً نیز گفتهایم که در شرایط فعلی میتوان جایگزین کرد.»[۳۸]
جعفر سبحانی: «سؤال جنابعالی پیشینه دیرینه دارد و ما در کتاب حدود بهطور گسترده از آن سخن گفتیم که اجمال آن این است:
۱- ثبوت زنای محصنه شرایطی دارد که غالباً امکانپذیر نیست، یعنی چهار نفر با چشم خود ببینند که مرد بیگانه با زن در آن موضع با هم جمع شدهاند. (همین یک دلیل بسنده است تا بدانیم که تقریباً همه سنگسارشدگان گناهاشان ثابت نشده است.)
۲- راههایی برای تخفیف وجود دارد؛ یکی از آن راهها این است که اگر از گودال گریخت، تعقیب آن حرام است. (دلیل دوم: غیرممکن است وحشیان سنگسارکننده بگذارند کسی فرار کند، و اگر فرار کرد او را تعقیب نکنند.)
۳- اگر حاکم شرع احساس کرد اجرای حکم به این شیوه مشکلاتی دارد میتواند به نحو دیگری اجرای حد کند. والله العالم»[۳۸]
علوی گرگانی: «در صورتی که حاکم شرع تشخیص دهد که اجرای این حکم موجب وهن اسلام و بیاحترامی به آن است و موجب ضرر به اصل دین است میتواند آن را تغییر دهد اما اصل حکم سنگسار در فقه اسلام ثابت است، حتی اگر بهطور صریح در قرآن ذکر نشده باشد و اصل این حکم تغییرناپذیر است.»[۳۸]
موسوی اردبیلی: «مجازات رجم قابل تغییر نیست ولی چنانچه اجرای آن بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین باشد فقیه جامعالشرایط میتواند حکم به عدم اجرای آن بدهد.»[۳۸]
حسینی زنجانی: «چنانچه به نظر فقیه جامعالشرایط اجرای حکمی در جامعه به دلیل عدم آمادگی فکری عموم مردم موجب سستی در اعتقاد و اصل اسلام میشود، در این صورت حفظ اسلام اهم است و اجرای حکم باید تا استحکام عقاید مسکوت بماند. مضافاً اینکه قاعده «تدرء الحدود بالشبهات» در مورد این مسئله جاری است، گرچه فقهاء مفاد قاعده را در شبهات موضوعیه گفتهاند ولی بنا بر تسلم و قبول این قاعده که متخذ از عین روایت است شبهه اطلاق داشته و شامل شبهه حکمیه نیز میشود یعنی اجرای حکم در شرایطی که عدالت اجتماعی بهطور کامل اجراء نمیشود محل شبهه است چون اصل حاکم عدل است که ما هنوز با آن فاصله زیادی داریم. والله العالم»[۳۸]
سید محمدجواد غروی: سنگسار کردن زانی و زانیه را از احکام بنی اسرائیل میداند که خود بر دین موسی افزودهاند و ذکری از چنین حکمی در قرآن نیامده و در عمل قطعی پیامبر نیز وارد نشدهاست… [۳۹]
از دیدگاه صادقی تهرانی، هدف از این مجازات، اعدام و به قتل رساندن فرد زناکار نیست؛ بلکه، تحقیر اوست... . هیچ مجازات جایگزینی برای سنگسار، وجود ندارد، یعنی نمیتوان مرتکب زنای محصنه را به جای سنگسار، اعدام کرد یا مجازات دیگری برایش در نظر گرفت [بلکه باید همان حکم سنگسار را دربارهاش اجرا کرد].[۴۰] (از نظر ایشان چنین نتیجه میگیریم که سنگسار باید چنان خفیف اجرا شود تا زنی که مرتکب زنای محصنه شده، کشته نشود؛ بلکه تنها تحقیر شود.)
نوشتار اصلی: ثریا منوچهری
در سال ۱۳۶۵ هجری شمسی (۱۹۸۶ میلادی)، ثریا منوچهری در روستایی در جنوب غربی ایران سنگسار میشود. فریدون صاحبجمع، ژورنالیست ایرانیتبار فرانسوی داستان این زن را در کتابی به نام سنگسار ثریا م،[۴۱] در سال ۱۹۹۴ به زبان انگلیسی و فرانسوی منتشر میکند.[۴۲][۴۳] در سال ۲۰۰۸ میلادی فیلمی به همین نام «سنگسار ثریا م» به کارگردانی سیروس نورسته بر اساس کتاب فریدون صاحبجمع، ساخته شد.[۴۴][۴۵]
عدهای از متفکران و فقهای مسلمان با این حکم مخالفند. این مخالفت از دو ناحیه صورت میپذیرد مثلاً کسانی چون محمد مجتهد شبستری و محسن کدیور[۴۶] میپذیرند که چنین حکمی در صدر اسلام اجرا شده لکن با مطرح کردن نظریه تاریخیت احکام، شکل اجرا را واجد قدسیت ندانسته و معتقدند اگر امروزه عدالت در راههای دیگری باشد، مجازات سنگسار کارکرد خود را از دست داده و نسخ شدهاست و نفی چنین احکامی به اصل عقیدتی اسلام هیچ آسیبی نمیرساند.
اما گروهی دیگر، وجود چنین حکمی را از اساس انکار میکنند. آنها چنین حکمی را مخالف صریح نص قرآن کریم دانسته و احادیث وارده در این باب را هم کاذب و از مجعولات یهود و اسرائیلیات به حساب میآورند. در میان علما و فقهای برجسته شیعه، کسانی چون: محمد جواد غروی، محمد باقر بهبودی، رحیم ارباب، محمد ابراهیم جناتی...، از اساس منکر چنین حکمی بوده و آن را حکمی ضدقرآنی میدانند.[۴۷]
هفدهم مردادماه نودوهشت
احمد شمّاع زاده