هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

نماهنگ هستی

نماهنگ هستی

انا لله

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

(انّی کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق)

آغاز آفرینش، با ظهور و انفطار «ذرّه خداوندی»

بسم الله الذی خلق النور من النور

پیدایش «عرش» بی سامان و ناپایدار

وکان عرشه علی الماء

عرش از شدت انفطار و ناپایداری همچون خانه ای بر آب بود!

شکل گیری سیستم کیهانی

آفرینش حلزون کیهانی با هفت لایه در شش مرحله و آرام گرفتن عرش

خلق السّماوات والارض و ما بینهما فی ستّه ایامٍ ثم استوی علی العرش ...فقضیهنّ سبع سماواتٍ فی یومین و اوحی فی کل سماءٍ امرها

پیدایش سیستم کیهانی

شکلگیری سیستم حیاتی

فروفرستادن آب و مایه های زندگی از فضای کیهانی بر زمین و پیدایش تکیاختگان آغازین

و انزلنا من السّماء ماءَ بقدرٍ فاسکنّاه فی الارض

و انزلنا لکم ثمانیة ازواج من الانعام

(هشت جفت کروموزوم برای شما فروفرستادیم)

و جعلنا من الماء کلّ شیءٍ حیّ

پیدایش سیستم حیاتی

تکامل سیستم حیاتی و پیدایش گونه های مختلف جانداران

والله خلق کلّ دابّه من ماء *و من آیاته خلق السّماوات والارض و ما بثّ فیها من دابّه *هوالذی خلق من الماء بشراً فجعله نسباً و صهراً (جبلّة الاولین)

پیدایش کاملترین انسان نما (انسان نئاندرتال)

آفرینش جن (هموساپینها) از حرارت (انرژی حرارتی)

والجانّ خلقناه من قبل من نارالسّموم *و خلق الجان من مارج من نار

پیداش جن

آفرینش بشراز گل (ماده)

انّی خالقٌ بشراً من طین

آفرینش بشر(کالبد)

تکامل کالبد، آراستن و پیراستن کالبد (تسویه)،

دمیدن روح الهی در کالبد تکامل یافته و تسویه شده، و سجده فرشتگان

بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماءٍ مهین ثمّ سوّاه و نفخ فیه من روحه *فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین

پیدایش آدم

با دو بازوی «دانش» و «ایمان»

روشنگری (یک):

هرچند طرح شماتیک کامپیوتری نماهنگ هستی تا همینجا هم دارای کمبودهای بسیاری است، ولی نظر به اینکه در این مرحله، این طرح از سادگی به پیچیدگی می‌رود؛ و از سوی دیگر تخصصی درطراحی کامپیوتری ندارم، نمی‌توانم آن را ادامه دهم.

در این مرحله دو بازوی دانش و ایمان انسان، با کنش واکنشها و تأثیر و تأثرهایی که بر یکدیگر و بر انسان و جامعه او دارند، به ترتیب فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی انسان را شکل می‌دهند؛ که منجر به شکلگیری سیستم مدنی می‌شود. کارکرد درست سیستم مدنی، انسان را متمدن میسازد.

شکلگیری سیستم مدنی

تکامل سیستم مدنی

پیدایش تمدنها

عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

و انا الیه راجعون

روشنگری (دو):

بخشهای کیهانشانسی و انسانشناسی «نماهنگ هستی» به صورت گفتارهایی به نگارش درآمده که جهت مستندکردن نماهنگ، و نیز سهولت دسترسی پژوهشگران، لینک آن‌ها را در اینجا می‌آورم:

کیهانشناسی

تأیید علمی منشأ حیات در قرآن: https://www.academia.edu/7503918

مهبانگ یا آغاز کار کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/11202947

ظرافتها و دقایق آفرینش کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/46793933

سازمان کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/5676571

گسترش کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/7656862

ساختار شماتیک کیهان: https://www.academia.edu/36815821

مدلی مدرن، برای کیهان: https://www.academia.edu/5676568

کیهان، سیستمی نه بعدی: https://www.academia.edu/23026305

مهنورد یا پایان کار کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/12376486

جهانهای متوازی و متوالی در قرآن: https://www.academia.edu/33424983

پردازش چند مفهوم سازمانی کیهان: https://www.academia.edu/12303832

کیهان؛ کامپیوتری کلان و فراگیر: https://www.academia.edu/37399934

ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن: https://www.academia.edu/11957899

آفرینش کیهان! در شش یا هشت روز(دوره)؟: https://www.academia.edu/45484181


انسانشناسی

بررسی جایگاه انسانهای پیشین و انسان امروزی: https://www.academia.edu/10055759

جن، موجودی که از نو باید شناخت: https://www.academia.edu/12376472

آزمونهای علمی و عقیدتی «آدم»: https://www.academia.edu/45050385

قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن: https://www.academia.edu/8327057

فلسفه آفرینش و هبوط انسان: https://www.academia.edu/50766034

آنگاه که پای انسانشناس در گل میماند!: https://www.academia.edu/11354348

دگرگونی اساسی در نظریه تکامل انسان: https://www.academia.edu/6987500

چهارپایان ویژه قرآنی یا کروموزومها: https://www.academia.edu/12408571

نظریه تکامل انسان و چالشی دیگر!! https://www.academia.edu/36606009

زایش، آغاز آفرینش: https://www.academia.edu/47605287

گامی در خودشناسی: https://www.academia.edu/12078728

انسان نمادساز: https://www.academia.edu/9096115


آماده سازی، نگارش و ویرایش: سال 1393

ویرایش دوم: آبان 1399

ویرایش سوم: دیماه 1399

ویرایش چهارم: مهر 1401

احمد شمّاع زاده

علّامه جعفری و استاد مطهّری

علّامه جعفری و استاد مطهّری


مرحوم علّامه جعفری تعریف کرده که در یکی از زیارتهام به مشهد به امام رضا گفتم:

یا امام رضا! دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه‌جور آدمی ام. نشونی شم این باشه که تا وارد صحنت شدم، از اولین حرف اولین کسی که با من حرف میزنه پیامتو بگیرم.


وارد صحن که شدم یک مرتبه زنم رو گم کردم... اینور بگرد، اونور بگرد، یه دفعه دیدم داره میره... تندوتند خودمو بهش رسوندم و از پشت سر صداش زدم «خانم کجایی؟ کجا دارى میرى؟» روشو که برگردوند، دیدم زن من نیست! بلافاصله بهم گفت: خیلی خری!

تو فکر رفته بودم که امام رضا عجب رک و پوست کنده حرف میزنه!! همین جور که مات ومبهوت به خانمه نگاه میکردم، دید انگار دست بردار نیستم که دارم برّوبرّ نگاش میکنم؛ دوباره با همان صراحت لهجه و این بار رک و راستتر وبلندتر فریاد زد:

نه فقط خودت، پدرومادر و جدوآبادتم خرن!!

علامه میگن این واقعه رو برای شهید مطهری تعریف کردم تا بیست دقیقه میخندید!!

البته هرکس این نوشته رو بخونه، تا ساعتها مرتب به یادش میاد و میخنده!!!

یادآوری سه نکته:

نکته اول: جدّ و آباد عوامانه و نادرست است و جدّ و آباء درست است؛ هرچند ممکن است بسیاری از خواص نیز در گفت و گو آن را به همین گونه به کار برند.

نکته دوم: چند سال پیش، پس از انتشار این مطلب در یکی از وبلاگهایم، شخصی در بخش نظرهای وبلاگ، مدعی شد فرزند علّامه است؛ و نسبت دادن این رخداد به پدرش را رد کرد و آن را به یکی از آشنایان آن مرحوم نسبت داد. به همین دلیل آن را حذف، و بایگانی کردم؛ ولی اکنون به نظرم رسید که بعید است این ادعا درست باشد؛ زیرا اگر عنصر شخص علامه جعفری را از این رخداد برداریم، چیزی برای خنده باقی نمیماند؛ بویژه برای بیست دقیقه خنده استاد مطهری!

اصولاً کسانی که سخنان و سخنرانیهای علامه را شنیده‌اند، می‌دانند که تنها آن مرحوم به این شیوه خوشمزه مطالبش را بیان می‌کرد. به نظر می‌رسد که فرزند ایشان با تغییر در نسبت این رخداد، اصل قضیه به زیر سؤال می‌رود وجایی برای خنده و مزاح باقی نمی‌ماند.

نکته سوم: به تازگی ویدئوی زیر به دستم رسیده و در صفحه فیسبوک خود پستش کرده ام؛ که بر همه حدس و گمانهایی که در بالا به آن‌ها اشاره شد، خط بطلان می‌کشد و حقیقت را عیان می‌سازد.

علامه جعفری و طنز صحن امام رضا:

https://www.facebook.com/ahmad.shammazadeh.9/videos/1150650145581665/?

notif_id=1665834120311629&notif_t=video_processed&ref=notif

نگارش: آخر فروردین 1400

ویرایش دوم: مهر 1401

احمد شماع زاده  ادامه مطلب ...

نجوی در قرآن

نجوی در قرآن

احمد شمّاع زاده

یکی از نکته های اخلاقی که قرآن کریم از آن درنگذشته و به آن پرداخته، موضوع نجوی کردن است. همان گونه که در فرهنگ انسانی در گوشی صحبت کردن (نجوی) بویژه در میان جمع عملی نکوهیده است، قرآن کریم نیز آن را زشت شمرده، گونه های آن را یاداورشده، نجوی کنندگان را رسوا ساخته، و راه پرهیز از آن را نشان داده است:

الف- هفت آیه از سوره مجادله:

آیا هیچگاه توجه نکردی همانا که خداوند میداند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است؟

سه کس با یکدیگر نجوی نمیکنند مگر چهارمینش او باشد و پنج کس با یکدیگرنجوی نمیکنند مگر ششمینش او باشد. نه کمتر و نه بیشتر از آنان مگر او با آنهاست هرجا که باشند. سپس روز بازپسین اگاهشان میسازد به آنچه که انجام میدادند. همانا خداوند به همه چیز آگاه است.(7)

آیا هیچگاه توجه نکردی به کسانی که نهی کردند(دیگران را) از نجوی؟

سپس بازگشت میکنند به آنچه که از آن منع میکردند و با یکدیگر با گناه و سرکشی و سرپیچی از رسول خدا به نجوی میپردازند؛ و هنگامی که به نزد تو میآیند چنان تحیتی به تو میگویند که خداوند هم هرگز چنین تحیتی را نگفته است! و پیش خود میگویند اگر عذاب ندهد ما را خداوند به آنچه که میگوییم! بسنده است آنان را جهنم. در آن میاندازندشان، پس بدترین بازگشت است.(8)

ای کسانی که ایمان آورده اید!

اگرنجوی کردید، با گناه و سرکشی و سرپیچی از رسول خدا نباشد، بلکه با نیکی و پرهیزگاری باشد. تقوای خدایی را نگاه دارید که به سوی او محشور میشوید.(9) همانا که نجوی، کرداری شیطانی است تا گروندگان را اندوهگین کند و شیطان زیانی به آنان نمیرساند مگر به اذن خداوند. و بر خداوند پس توکل میکنند گروندگان.(10)

ای کسانی که ایمان آورده اید!

آن هنگام که گفته شد به شما در محافلتان گشاده دست و گشاده رو باشید، پس چنین باشید تا خداوند هم برای شما چنین باشد. و آن هنگام که به شما گفته شد پراکنده شوید پس پراکنده شوید. خداوند کسانی را که گرویدند از شما و کسانی که به آنان درجه هایی از دانش داده شده بلند مرتبه میگرداند؛ و خداوند به آنچه که انجام میدهید آگاه است(11)

ای کسانی که ایمان آورده اید!

اگر درباره رسول نجوی کردید پس تقدیم کنید به خاطر نجوایتان صدقه ای را این روش بهتر است برای شما و پاکیزه تر. پس اگر نیافتید(شخص قابل تصدقی) پس خداوند آمرزنده مهربان است.(12) آیا ترسیدید که تقدیم کنید به خاطر نجوایتان صدقه هایی را؟ پس اگر انجام ندادید و خداوند توبه شما را پذیرفت پس برپادارید نماز را و بدهید زکوة را و ببرید فرمان خدا و رسولش را و خداوند به آنچه که میکنید بسیار آگاه است.(13)

ب- لا خیر فی کثیر من نجویهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتیه اجراً عظیماً(نساء: 114)

ترجمه: در بسیاری در گوشی صحبت کرنتان سودی نیست؛ مگر کسی که امر به صدقه(کاری نیک یا بخششی در راه خدا) کند یا امر به معروف کند یا امر به آشتی و همزیستی میان مردم کند و کسی که این کارها را به منظور به دست آوردن خرسندی خداوند(رضای الهی) انجام دهد، پس به زودی میدهیم به او پاداش بسیار بزرگی را.

28 خرداد 94 (غرّه رمضان المبارک 1436)- احمد شماع زاده

هیجان ! اجتماعی یا الهی؟

هیجان! اجتماعی یا الهی؟

آگاهی یافتن از مکانیزمهای کنش واکنشهای جمعی یا به گفته مردمی فوت و فن کار برخی از صنفهای اجتماعی برای مردم بویژه جوانان دستکم این سود را دارد تا بیش از این به گردابهایی که به دلیل کارکرد این صنفها ایجاد میشود کشیده نشوند و درنیفتند.

... در یک کشور غربی برنامه ای برای اجرای موزیک پاپ اعلام میشود. نام خواننده یا خوانندگان اعلام میشود. مردم از همه جای ممکن برنامه زندگی شان را به گونه ای تنظیم میکنند تا به آن برنامه برسند. روز موعود فرامیرسد. مردم دریکی از میدانهای مشهور شهر گرد هم میآیند. مجری موزیک پاپ به صحنه وارد میشود. مردم هورا میکشند و یا به گونه های متفاوت شادی و رضایت خود را ابراز میکنند. موزیک که اجرا میشود مردم همراهی میکنند و کم کم مردم و بویژه جوانان به هیجان میآیند. چه هیجانی که شما نمیتوانی مانند آن را جز در همین گونه جمعها بیابی!! بالاوپایین میپرند. شیون میکنند. گریه میکنند.

تماشاگری که از تلویزیون تماشامیکند و خود هیچگاه در چنین جمعی نبوده از خود میپرسد برای چه؟ مگر آن یک واژه ای که خواننده گفت و اینهمه آدم به هیجان آمدند چه پیامی داشت؟ چه میگفت؟ سپس در سکوت فرو میرود و برای پرسشهای خود پاسخی و دلیلی نمی یابد.

صحنه ای دیگر:

مراحلی را که به آنها اشاره شد در نظر بگیرید با این تفاوت که میدان شهر تبدیل به یک حسینیه بزرگ در دل تهران بزرگ شده و بیرون از حسینیه نیز مردم ایستاده یا نشسته اند پای سخن و آواز و اشعار هماهنگ و موزون یک مداح مشهور. مداح با شگردهایی که یا به تجربه و یا از استاد خود آموخته مرحله به مرحله همان شیوه ای را که یک موزیسین پاپ به اجرا درمیآورد به اجرا میگذارد. مداح به مردم میگوید همخوانی کنند. همخوانی میکنند. مردم و بویژه جوانان کم کم به هیجان میآیند. مداح صدایش دیگر معمولی نیست. فریاد میکشد و مردم شیون میکنند... جوانان گریه میکنند. بر سر خود میکوبند. پیراهنهای خود را در میآورند و بر سر و روی خود میزنند و خود را زخمی میکنند...

تماشاگری که از تلویزیون این صحنه ها را تماشامیکند و خود هیچگاه در چنین جمعی نبوده از خود میپرسد برای چه؟ مگر آن یک واژه ای که مداح گفت و اینهمه آدم به هیجان آمدند چه پیامی داشت؟ چه میگفت؟ سپس در سکوت فرو میرود و برای پرسشهای خود پاسخی و دلیلی نمی یابد.

پاسخها به پرسش بالا:

پاسخ جوانی که طرفدار گروه پاپ است: خوشم میاد که به هیجان میاییم. خیلی خوبه. حس خوبی به ما دست میده. فکر نمیکنم کسی با حرف ما مخالف باشه؟ زندگی یعنی همین هیجان و خوشی و ...

پاسخ جوانی که طرفدار هیأتهای عزاداری است: دوست دارم. عشقه دیگه. عشق به امام حسینه. از این جلسه ها لذت میبرم و خالی میشم ...

پاسخ یک مداح: ما با کاشتن عشق امام حسین در دل جوانان آنها را برای مبارزه با استکبار آماده میکنیم.

پاسخ یک روانشناس اجتماعی: کارکرد و شیوه کار و حتی هدف هر دو صنف یکی است. اگر در عقیده و نظر یکی نباشد در عمل یکی است. هر دو برای شهرت و محبوبیت که نتیجه آن پول سرشار است پا به این میدان نهاده اند. البته تنها تفاوت در این است که از موزیک و موزیسین پاپ بسیاری کسان نان میخورند ولی از کار مداحی بجز مداح که پولهای کلان به دستش میرسد کمتر کسی نان میخورد.

پاسخ یک جامعه شناس: تنها روحیه جمعی است. روحیه جمعی است که انقلابها را پی ریزی میکند و به پیروزی میرساند. روحیه جمعی است که کارگران را متحد میسازد و دموکراسی میآورد. تأثیر و اهمیت روحیه جمعی را هیچگاه و هیچکس دستکم نگیرد. جمع را که متفرق کردی پس از آن میتوانی بر آنها مسلط شوی. تفرقوا تسیدوا (Divide and rule) یعنی خردکردن روحیه جمعی.

پس امام حسین در این میان چه میشود؟

اگر کسی بخواهد بداند که امام حسین چرا و چگونه امام حسین شد و واقعه عاشورا چیست باید تاریخ بخواند. بویژه تاریخ عاشورا را بخواند و نه مقاتل را و یا دستکم به برخی سخنرانیهایی گوش فرادهد که بازگوکننده وقایع عاشورا و سخنان امام حسین در روز عاشورا و طرح دلیل قیام اوست. او چنانکه خود میگوید اولین اصلاحگرا بود. اگر تاریخ عاشورا را بخوانی همان گونه که میخوانی عشق امام را آگاهانه و واقعی و نه ساختگی در خود حس میکنی و اشک میریزی. اگر تاریخ عاشورا را بدانی بر ستمگران تاریخ نفرین میفرستی و درس آزادگی و آزاد اندیشی میآموزی

نتیجه: نظری افکندیم بر دو گروه از صنفهای اجتماعی. صنف مجریان موزیک پاپ و صنف مداحان و مقایسه ای کردیم میان کارکرد آنها. نتیجه آنکه: این گونه هیجانها ناشی از روحیه جمعی است که بر این گونه جمعها حاکم میشود و ربطی به انگیزه ای الهی ندارد که برخی کسان مدعی آنند.

26/10/92 - احمد شماع زاده



تماسهای مشکوک در محیط مجازی



تماسهای مشکوک در محیط مجازی


شخصی در بخش پیامهای صفحه بلوگسکایم، از من خواسته است تا برای او چیزی نفرستم:

سلام، مدت زیادی است که از طرف شما برای اینجانب ایمیلهایی با پیوستهای گوناگون و بدون اینکه هیچگونه علاقه ای به مطالب فوق داشته باشم ارسال میگردد که اجبارا کلیه آنها را بدون باز کردن فورا دیلیت می نمایم. لطف بفرمایید و مزاحم نشوید و آدرس اینجانب را از لیست ایمیل هایتان حذف نمایید. آی پی: ۸۴.۲۴۱.۴۸.۵۴ - یکشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ @ ۰۵:۱۴ ق.ظ

پاسخ من:

با سلام متقابل، شما از کجا فهمیده اید که از جانب من است؟ چون نشانه ایمیل کسی که برای شما میفرستد را نگذاشته اید.

دوم اینکه من تاکنون نامی و تماسی از شما نه در پیامهای بلوگسکای و نه در ایمیلهایم نیافتم. چگونه میتوانم برای شما ایمیل فرستاده باشم؟

سوم اینکه ننوشته اید آن پیوستهای گوناگون چیستند؟ مقاله هستند تا من ببینم اصلا به من مربوط میشوند یا نه؟

چهارم اینکه من در طول عمر بیش از هفتاد ساله خود، مزاحم هیچ بنی بشری نشده نشده ام؛ ولی بسیاری مزاحم من شده اند.

پنجم، چرا پیام داده اید و روی یک مقاله نظر نداده اید؟ تا من بتوانم بدون پاسخ با ایمیل، همان جا پاسخ شما را بدهم و منتشر کنم و شما ببینید.


نامه دوم من پس از دو روز:

سلام آقای ...

چون پاسخی از شما نیامد، نه توضیحی و نه معذرتی، تصور می کنم شما از تماس پیشین منظوری داشته ای و امیدوارم اگر آن منظور برای شما مفید بوده، و برای دیگران مضر نبوده است، به منظورت رسیده باشی.


پاسخ وی:

سلام جناب آقای شماع زاده

وقت بخیر

من اصل مطلب را که قطع ارسال ایمیل بوده است اعلام نمودم و دیگر نیازی هم به پاسخ نبوده هیچگونه منظور دیگری نبوده است. انشاالله که خداوند همواره از سوئ ظن ما را حفظ نماید


پاسخ من:

سلام و وقت شما هم به خیر

قبول کنید من حق دارم سوء ظن (بدگمانی) داشته باشم. چون شما پاسخی به پرسشهای من ندادید و در آخر نامه خود نوشته بودید که مزاحم نشوم. باید پاسخ میدادم که من مزاحم شما نبوده ام. در همین نامه دوم شما نیز نوشته ای گزنده وجود دارد: اصل مطلب قطع ارسال ایمیل بوده است؛ یعنی اینکه من متقاعد شدم که نفرستم و همین کافی بوده که شما پاسخی نداده اید… عجب!!!

در پاسخ اولم به شما یک پرسش دیگر را فراموش کردم؛ و اکنون می‌پرسم:

شما که میگید من برای شما ایمیلهای مزاحم فرستاده ام، چرا با همان ایمیل پاسخ مرا ندادید و آمدید توی بلوگسکای برایم پیام گذاشتید؟ پیام دادن مال کسی است که از کسی نشانی ایمیل نداره.

بدگمانی من هم بیهوده نبوده و نیست؛ که برای شما نوشتم امیدوارم اگر آن منظور برای شما مفید بوده، و برای دیگران مضر نبوده است، به منظورت رسیده باشی. و آن منظور این است که برخی افراد به دنبال گرداوری ایمیلهای فعال هستند تا پس از اینکه توانستند مثلا هزار ایمیل را گرد بیاورند، آنها را به قیمت خوبی به بنگاههای تبلیغاتی بفروشند. این ایمیلهایی که به اینباکسهای ما سرازیر می شود از همین منابع است. خدا یار و نگهدارتان باد.


از آن پس تاکنون نامه‌ای از وی نرسیده؛ شاید با آخرین جمله هایم، درست به هدف زده باشم! و او چیزی نداشت تا از آن دفاع کند.

این هم تجربه‌ای بود که خواستم با خوانندگان مقاله هایم در میان بگذارم؛ تا بیشتر با کلکهای محیط مجازی آشنا شوند. سفارش می‌کنم این مقاله را نیز بخوانید که تجربه‌ای مهمتر از این تجربه را در بر دارد:

تبهکاران سازمان یافته در وب: https://www.academia.edu/8901782


18 مهر 1401- احمد شمّاع زاده