هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

Barnabas, the Apostle

Barnabas, the Apostle


Prepared by:

Ahmad Shammazadeh



Barnabas /ˈbɑːrnəbəs/ (Greek: Βαρνάβας), born Joseph, was an early Christian, one of the prominent Christian disciples in Jerusalem.[2] According to Acts 4:36 Barnabas was a Cypriot Jew. Named an apostle in Acts 14:14, he and Paul the Apostle undertook missionary journeys together and defended Gentile converts against the Judaizers.[3] They traveled together making more converts (c 45–47), and participated in the Council of Jerusalem (c 50).[4] Barnabas and Paul successfully evangelized among the "God-fearing" Gentiles who attended synagogues in various Hellenized cities of Anatolia.[2]

Barnabas' story appears in the Acts of the Apostles, and Paul mentions him in some of his epistles.[3] Tertullian named him as the author of the Epistle to the Hebrews,[3] but this and other attributions are conjecture.[5] Clement of Alexandria and some scholars have ascribed the Epistle of Barnabas to him, but his authorship is disputed.[6][7]

Although the date, place, and circumstances of his death are historically unverifiable, Christian tradition holds that Barnabas was martyred at Salamis, Cyprus, in AD 61. He is traditionally identified as the founder of the Cypriot Orthodox Church. The feast day of Barnabas is celebrated on June 11.[3]

Barnabas is usually identified as the cousin of Mark the Evangelist on the basis of Colossians 4.[8] Some traditions hold that Aristobulus of Britannia, one of the Seventy Disciples, was the brother of Barnabas.

The Muhammadans have also a Gospel in Arabic, attributed to saint Barnabas, wherein the history of Jesus Christ is related in a manner very different from what we find in the true Gospels, and correspondent to those traditions which Muhammad has followed in his Quran. Of this Gospel the Moriscoes in Africa have a translation in Spanish; and there is in the library of Prince Eugene of Savoy, a manuscript of some antiquity, containing an Italian translation of the same Gospel, made, it is to be supposed, for the use of renegades. This book appears to be no original forgery of the Muhammadans, though they have no doubt interpolated and altered it since, the better to serve their purpose; and in particular, instead of the Paraclete or Comforter, they have, in this apocryphal gospel, inserted the word Periclyte, that is, the famous or illustrious, by which they pretend their prophet was foretold by name, that being the signification of Muhammad in Arabic; and this they say to justify that passage in the Quran where Jesus Christ is formally asserted to have foretold his coming under his other name Ahmed, which is derived from the same root as Muhammad and of the same import.[10] From the link https://en.wikipedia.org/wiki/Gospel_of_Barnabas

Related verse of Holy Qur’n added to this article by Ahmad Shammazadeh:

O’ Children of Israel! Indeed I am apostle of Allah to you. To confirm what is before me of the Torah, and to give the good news of an apostle, who will come after me, whose name is Ahmad. Yet when he brought them manifest proofs, they said, ‘this is a plain magic’ (Surat Al-Saff: 6) (Qur’an’s translation in English by: Ali Quli Qarai)

Barnabas has gathered and written a Bible on his time, as like as four famous bibles, but because he proofs the Mohammad’s prophecy in his bible, fathers of Christian Church put it aside from the beginning of progressing of Christianity, to prevent Christians to know Barnabas story!!

شگفتىهاى شب پرگان

شگفتىهاى شب پرگان


از زبان امام علی


احمد شمّاع زاده


اشاره:

در دهه چهل (1340) مطلبی را در مورد شب پرگان (برخی به آنها شب کوره هم میگویند.) در یکی از مجله های آن روز خواندم که هنوز در خاطرم نقش بسته است؛ و آن اینکه:

زیست شناسان چند شب پره را در یک لوله ای نه چندان فراخ (مثلاً با قطر 30 سانتیمتر) ولی نسبتاً دراز (مثلاً 20 متر) که درونش دود اندود شده بود، رها ساختند تا از آن بگذرند و اینکه بیازمایند آیا بالهای این شب پرگان به دیواره های لوله برخورد میکند یا نه؟

آزمایش را در روز انجام دادند که چشمان شب پرگان بسته است. زیست شناسان مشاهده کردند که بی آنکه بالهای شب پرگان دودی شود، از لوله گذشتند. آنان نتیجه گرفتند که شب پرگان دارای راداری هستند که میتوانند مسیر خود را بی آنکه به مانعی برخورد کنند بیابند.

شب پره تنها پستاناری است که بال دارد و پرواز میکند. شب پرگان گونه های بسیار متنوعی دارند. گونه‌ای از آن‌ها خون آشامند؛ که خون دیگر پستانداران مانند اسب و استر را میآشامند. نمایی از یک شب پره خون آشام:



اکنون کلام مولا علی:

از زیبایى‏هاى صنعت پروردگارى، و شگفتى‏هاى آفرینش او، همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفّاشان (شب پرگان) است.

در روشنى روز که همه چیز را میگشاید، چشمانشان را مى‏بندد و تاریکى شب که هر چیز را به خواب فرو میبرد، چشمان آنها را باز مى‏کند... و بالهایى از گوشت براى پرواز، آنها آفرید تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن بهره برگیرند. این بال‏ها چونان لاله‏ هاى گوشند بى‏ پی و رگ‏هاى اصلى، اما جاى رگ‏ها و نشانه‏ هاى آنها را به خوبى مشاهده خواهى کرد. این بالها نه آنقدر نازکند که در هم بشکنند، و نه چندان محکم که بر آنها سنگینى کند. پرواز مى‏کنند در حالى که فرزندانشان به آنها چسبیده و به مادر پناه برده ‏اند. اگر فرود آیند با مادر فرود میآیند و اگر بالا روند با مادر اوج مى‏گیرند. جوجه‌ها از مادر جدا نمى‏شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بالها قدرت پروازکردن پیدا کند و بداند که راه زندگى کردن کدام است و مصالح خویش را بشناسد.


چشمان شب پره در روز چنان کمسوست که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنى گیرد؛ نورى که با آن راه‏هاى زندگى خود را بیابد. روشنى آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهاى تابنده‏ باز مىدارد.


روشنگری: به نظر میرسد این همان دلیلی است که زیست شناسان دریافتند که خفاش رادار دارد. در نتیجه شب پره نه تنها نیازی به نور ندارد، بلکه امواج نوری در تزاحم و تداخل با امواج رادار او قرار میگیرند و شب پره را از رفتن در روز بازمیدارد. به همین دلیل شبها به کار خود میپردازد.


پاک و منزّه است خدایى که شب را براى خفّاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزى، و روز را چونان شب تار مایه آرامش و استراحت آنها قرار داد.


منبع: نهج البلاغه / فراز هایی از خطبه ۱۵۴


معجزه کیهانشناسی دیگری از قرآن

معجزه کیهانشناسی دیگری از قرآن


احمدرضا بنی طبا


ویرایش و آماده سازی:


احمد شمّاع زاده


اشاره:

سوره النجم، همان‌گونه که از نامش پیداست، به برخی مسائل مهم کیهانشناسی و ستاره شناسی و برخی معجزات قرآنی از دیدگاه کیهانشناسی میپردازد.


سوره با این آیه شروع می‌شود: والنجم اذا هوی. (سوگند به ستاره آنگاه که هوی شود.) یک آیه سه واژگانی که اعجازی از قرآن را، آنهم تنها با سه واژه!! بیان میکند. و چون خداوند به ستاره سوگند یاد میکند، نشانه آن است که ستاره ارزش والایی برای خداوند دارد. خداوند کریم، به همین سادگی یکی از مهمترین دستاوردهای کیهانشناسی قرن بیستم یعنی کشف سیاهچاله ها را به ما تفهیم میکند. (به پژوهش ابواب السّماء یا سیاهچالگان بازگشت شود.) چنانکه در جای دیگری میفرماید و بالنجم هم یهتدون یعنی و به وسیله ستاره است که (یک عرب بیابانگرد و یک کیهانشناس) راه خود را مییابند و به مقصد و مقصود خود میرسند.


خداوند کریم در آیات اولیه سوره نجم به رخدادی تکینه، یگانه و عظیم که در کل کیهان رخ داده میپردازد و نسبیت زمان را اعلام میکند:


مسأله شگفت معراج و سفر کیهانی رسول اکرم اسلام به انتهای کیهان را تنها در زمانه ما به درستی درک میشود که به نسبیت خاص اینشتاین آگاهی یافته ایم و بدین ترتیب قرآن کریم این کشف اینشتاین را نیز تأیید و تثبیت میکند.


متأسفانه دانش مسلمانان نسبت به کیهانشناسی و مسأله معراج از چنان فقری رنج میبرد که ریچارد داوکینز کافر، در چند مناظره تلویزیونی آن را به سخره میگیرد، جوان مسلمان مناظره کننده، سواد آن را ندارد که در برابر او از این مهم دین و دانش دفاع کند!!


خداوند کریم در آیه 49 این سوره یکی دیگر از معجزات کیهانشناسی خود را یاداورمان میشود که نوشته زیر به این معجزه میپردازد.  احمد شمّاع زاده


متن پژوهش:


وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَىٰ (النّجم: 49)

و همانا او ست که پرورنده شعری ست.

این آیه مشتمل بر ۱۴ حرف است و ارزش ابجدی آن به صورت زیر است.


6,1,50,5; 5,6; 200,2; 1,30,300,70,200,10


پس ارزش ابجدی کل آیه برابر با عدد ۸۸۶ است.

محاسبات نجومی، نشان داده است که فاصله دقیق ستاره شعری یا شباهنگ تا زمین برابر با ۸.۶ یا هشت ممیز شش دهم سال نوری است.

حال اگر ارزش عددی آیه را به صورت سال نوری بنویسیم، میشود ۸.۸۶ سال نوری. اما این عدد با فاصله واقعی متفاوت است. ولی انسان اندیشگر، به دنبال یافتن حقیقت است و برای یافتن آن خسته نمیشود. در این حال و احوال ذهنم به حقیقتی جلب میشود: سال قمری!! آری این دستاورد را در چارچوب سال قمری قرار میدهم، و همچون اقلیدس فریاد میزم که: یافتم.

آری. اگر رقم به دست آمده را تبدیل به سال قمری کنیم اعجازی از قرآن به ما روی نشان میدهد:

۸.۶ سال خورشیدی دقیقا برابر با ۸.۸۶ سال قمری است!!


پس ارزش ابجدی آیه به سال قمری، ۸.۸۶ سال نوری قمری است؛ یعنی برابر با فاصله دقیق ستاره شعری تا زمین،


طبق محاسبات دقیق کیهانشناسان است. جلّ الخالق!!


و خداوند بر هر چیز دانا است.


ترجمه مقاله به زبان انگلیسی:

I was giving some thought about the Quranic revelation of distance to the Moon. 

I thought there might be a possibility that the distance to Star Sirius is given in surah Al-Nadjm in the verse where Allah says: "And he is the lord of Sirius".

And to my astonishment, the Abjad value of the verse gives the exact distance to the Star Sirius in light years (in lunar years).

- The distance to Sirius in according to astronauts’ calculating is 8.60 Light Years

- 8.60 solar years in lunar years is: 8.864

The ََAbjad value of the verse Al-Nadjm:49, is: 8.86! 

Not even 0.01 percent degree of error. Subhan Allah.


Source:

Abjad calculator

http://www.masjidtucson.org/quran/wordCount/QuranGV.php

Time converter

http://www.wolframalpha.com/input/?i=8.60+solar+years+in+lunar+years

Sirius

https://en.wikipedia.org/wiki/Sirius


Ahmad Reza Banitaba