هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

کرام الکاتبین (گرامی نویسندگان)

کرام الکاتبین (گرامی نویسندگان)


احمد شمّاع زاده


«کرام الکاتبین» کیستند و یا چیستند؟ آیا میتوان گفت آنها فرشته اند؟

از آنجا که انسانهای خداباور هر چه را که نمیشناسند ولی به آن‌ها باور دارند، اگر خوب باشد به فرشتگان، و اگر بد باشد به شیطان نسبت میدهند، کرام الکاتبین را نیز دو فرشته میدانند؛ ولی نه در آیاتی که عنوان کرام الکاتبین در میان آنها آمده، و نه در آیات دیگری که بدون ذکر کرام الکاتبین به آنها اشاره شده، و نه در کلام امام علی (ع) در دعای کمیل، هیچ اشاره‌ای که نشان دهد کرام الکاتبین «فرشته» اند، وجود ندارد:


یک- عنوان کرام الکاتبین در قرآن کریم، سوره انفطار:

و انّ علیکم لحافظین (10) کراماً کاتبین (11) یعلمون ما تفعلون (12)

ترجمه: همانا که بر شما نگاهبانانی است. گرامی نویسندگانی. میدانند آنچه را که به انجام میرسانید.


دو- عنوان کرام الکاتبین در فرازی از دعای کمیل بن زیاد:

و کل سیئة امرت باثباتهاالکرام الکاتبین الذین وکّلتهم بحفظ ما یکون منِّی و جعلتهم شهوداً علیّ مع جوارحی و کنت انت الرّقیب علیّ من ورائهم و الشّاهد لما خفی عنهم و برحمتک اخفیته و بفضلک سترته.

ترجمه: و هر گناهی که به کرام الکاتبین دستور داده‌ای به ثبت و ضبط آن؛ کسانی که موظفشان کرده‌ای به نگهداری آنچه که از من سر میزند؛ و قرارشان داده ای گواهانی بر من همراه با اعضا و جوارح بدنم؛ و خودت از پشت آنها، نظاره‌گر من هستی؛ و گواهی هستی به آنچه که از آن‌ها پنهان مانده، و به رحمتت آن‌ را پنهان داشته‌ای و به فضل خودت آن را پوشانده ای.


سه- آیاتی که بدون ذکر کرام الکاتبین به آن‌ها اشاره دارند:

سوره ق: إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ «17»

آنگاه دریافت میکنند دو دریافت‌کننده (و ثبت کننده) که از راست و از چپ، همنشین (تو) هستند.

ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ «18»

(کسی) سخنى را به زبان نمى‌آورد، مگر آنکه در نزدش نگهبانی حاضر و آماده (ثبت) است.

سوره یونس:

وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیاتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْراً إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ«21»

و هرگاه پس از رنجى که به مردم رسیده، رحمتى به آنان بچشانیم، (به جاى سپاسگزاری،) آنگاه در آیات ما نیرنگ کنند. بگو خداوند سریعترین نیرنگ کننده است. همانا فرستادگان ما آنچه را که نیرنگ کنید، مى‌نویسند.

سوره زخرف:

أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى‌ وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ «80»

یا اینکه گمان می‌کنند ما رازشان و سخنان درگوشی آنان را نمی‌شنویم؟ البته (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (رازها و گفتارشان را) می‌نویسند.

دلیلی دیگر: اهل تسنن و برخی از شیعیان به پیروی از رسول اکرم (ص) نماز خود را با گفتن این سلام به کرام الکاتبین، در ابتدا به سمت شانه راست و سپس به سمت شانه چپ، به پایان میبرند: السلام علیکم و رحمة الله

از آنجا که فرشتگان همواره سلام و صلوات میفرستند و تهلیل و تسبیح میگویند، و هیچ‌گاه از کار افتاده یا مریض نمیشوند، و هنوز دیده نشده که در متنی به آن‌ها سلام گفته شود، گفتن سلام بر آن‌ها بی‌معنی است؛ و دلیلی است بر فرشته نبودن آنها.


گفتنی است یکی از دلایلی که مسلمانان کرام الکاتبین را فرشته میخوانند، حدیثهایی است که راست یا به دروغ در این زمینه وارد شده است. مثلاً کسی در زمان امام صادق (ع) از کیفیت آنان پرسیده و امام نیز چون باید به اندازه فهم و درک مردم آن زمان مطلبی را بگوید که برایشان قابل فهم باشد، به آنها عنوان فرشته داده اند.


وظایف و کارکردهای «کرام الکاتبین»

با توجه به اینکه کرام الکاتبین فرشته نیستند، خوب است کارکرد آن‌ها را تحلیل کنیم تا برای اولین بار شناخت درستی از کارکرد آن‌ها نیز داشته باشیم و خداوند آفریننده ما و آنها را بهتر بشناسیم:


بازخوانی سه آیه سوره انفطار:

انّ علیکم لحافظین نگهبان یا نگاهدار کردار آدمیان هستند. آنان کارهای ما را گرته یا کپی‌برداری، و گاهی فیلمبرداری میکنند و پس از تحلیل محتوی، برای مواقع لزوم بایگانی میکنند.


کراماً کاتبین گزارش نویس هم هستند و با توجه به اصل الاعمال بالنّیِّات، باید نیت خوانی کنند (کارکردی شایسته تر و کاراتر از دروغ سنجهای دست ساز بشر)، زیرا بخشهای تصویربرداری و فیلمبرداری نمیتوانند نیت و منظور مردم را که در مغز آنان گذشته و شکل گرفته را به تصویر دراورند. پس کرام الکاتببن باید بدانند کاری که انجام گرفته، با چه نیّتی بوده، تا پس از آن گزارش خود را تکمیل کنند. ممکن است کاری در ظاهر خوب نبوده، ولی نیتی نیک پشت آن قرارداشته؛ و بالعکس. بنابراین، با توجه به نیتی که عامل داشته، و موقعیتی که در آن قرار گرفته بوده ( که در کیفیت عمل بسیار مهمند،) به تحلیل محتوای فعل انجام گرفته میپردازند.


یعلمون ما تفعلون: همان‌گونه که در چند مقاله و از جمله در «دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم» یاداور شده‌ام، واژه نگاری قرآن کریم بسیار دقیق و گزیده است و نباید در ترجمه هایمان نسبت به کلام خداوند سهل انگاری کنیم و بی توجهی نشان دهیم.

چرا خداوند نگفته یعلمون ما تعملون؟ به این دلیل که عمل تنها با اعضای بدن انجام می‌شود ولی واژه فعل، گویای آن است که کرام الکاتبین تنها کارهای عملی شما را در نظرنمیگیرند، بلکه اندیشه و نیت شما را و موقعیتی که در هنگام انجام عمل در آن قرار داشته اید، نیز در نظر میگیرند، تا کارشان بی‌نقص و کامل باشد.

به همین دلیل است که چون خداوند کار عملی یا دستی انجام نمیدهد هیچ‌گاه واژه عمل را برای خود به کار نبرده؛ بلکه با واژه فعل خود را معرّفی میکند: فعّال لما یرید، یفعل ما یشاء و… متکلّمان نیز برای خداوند واژه عمل الهی را به کار نبرده اند؛ بلکه گفته اند: فعل الهی

سی ام بهمن نودونه

احمد شمّاع زاده

کیهان؛ کامپیوتری کلان و فراگیر

کیهان؛ کامپیوتری کلان و فراگیر

(کامپیوتر الهی)


همه ما در یک کامپیوتر(حسابگر) کلان وفراگیر به نام «کیهان» زندگی میکنیم.


احمد شمّاع زاده

فهرست مطالب:

نقل یک مقاله در زمینه فنّاوری کلان اطلاعات

بررسی کامپیوتر الهی با توجه به ویژگیهای کامپیوترهای انسانی

پیشگفتار

یک- خداوند مدیر، مدبّر، و پردازشگر کیهان

دو- خداوند بصیر (بسیارتیزبین)

سه- خداوند روزی رسان

چهار- خداوند آمار دار، محاسبه گر یا کامپیوت کننده

پنج- کارکردهای کامپیوتر الهی در زمینه ضبط صدا و تصویر

شش- ویژگیهای منحصر به فرد کامپیوتر الهی

هفت- «کتاب مبین» با «قرآن کریم» برابر است

هشت- مینی کامپیوترها

نه- مینی کامپیوتر کرام الکاتبین (گرامی نویسندگان)

- آیا کرام الکاتبین در حقیقت فرشته اند؟

- وظایف کرام الکاتبین


نقل یک مقاله در زمینه فنّاوری کلان اطلاعات:

سیث الوید فیزیکدان انستیتو فناوری ماساچوست کمبریج، میزان اطلاعاتی که میتواند در جهان هستی ذخیره شود و نیز شمار محاسباتی را که از مهبانگ تاکنون رخ داده، برآورد کرده است.

الوید به هر فرایند و یا هر تغییری که در کیهان روی میدهد، به عنوان نوعی محاسبه نگاه میکند. یک راه برای انجام این کار این است که ذره به ذره جهان هستی را همانند اجزای یک کامپیوتر فرضی تصور کنیم.

برای شبیه سازی کیهان با همه اجزای آن، از آغاز تاکنون، باید کامپیوتری داشته باشیم که حاوی ده به توان نود بیت باشد و بتواند ده به توان صدوبیست محاسبه را انجام دهد. اما متأسفانه تنها حدود ده به توان هشتاد ذره بنیادی در کیهان وجود دارد. همان‌گونه که از زمان نیوتن به بعد برای نشان دادن نمونه ای از سیستمهای پیشرفته و دقیق، ساعت را مثال میآوردند، امروزه نیز دانشمندان مایلند هر چیزی را با کامپیوتر مقایسه کنند.

گاهی اوقات از دی. آن. آ. به عنوان سیستمی دیجیتال نام میبرند. مغز انسان، شعور و حتا خود حیات، به عقیده برخی زیست شناسان مواردی است که در آن‌ها محاسبه صورت میگیرد. اما آیا به نظر شما الوید که جهان هستی را به کامپیوتر تشبیه میکند، پا را از حد خود فراتر گذاشته است؟ شاید.

اما باید بدانید که الوید به عنوان یکی از متفکرین معاصر، بویژه در نظریه اطلاعات از شهرت به سزایی برخوردار است. دو سال پیش وی محدودیتهای فیزیکی محاسبات، یعنی محدودیتهایی که قوانین فیزیک در کامپیوترهای کوچک همانند لپتاپها با آن روبه رو هستند را به دست آورده بود. وی هم‌اکنون همان محاسبات را برای کامپیوتری به عظمت جهان هستی انجام میدهد.

مفهوم فیزیک به عنوان یک فرایند محاسباتی به وسیله فیزیکدان آمریکایی به نام جان آرچیبالد ویلر (John Archibald Wheeler) بدین‌گونه توصیف میشود: “هر محاسبه در یک بیت انجام میگیرد.” استفان ولفرام (Stephen Wolfram) در کتاب جدید خود به نام «دانشی از گونه‌ای دیگر» میگوید: همه حقایق هستی از گونه‌ای الگوریتم که شبیه یک برنامه کامپویتری است و در تمام واحدهای سازنده فضا و ماده تعبیه شده است، پیروی میکنند.

ما معمولاً برای حل یک مسأله و گشودن راز یک معمّا از محاسبه استفاده میکنیم. اما پرسش اینجاست که در مورد جهان هستی مسأله ای که باید حل شود کدام است و شما به دنبال پاسخ چه پرسشی هستید؟ اگر میان فرایندهای فیزیکی و دانش داده ها پلی برقرار کنیم، خواهیم دید معمایی که باید حل شود رویدادهایی است که در مقیاس کوانتمی صورت میگیرد. هر ذره بنیادی در حالتهای کوانتمی مختلف یک عدد معین دارد که برایش قابل دسترس است. اگر یک ذره از حالتی کوانتمی به حالت کوانتمی دیگری تبدیل شود، این عمل همانند آن است که در یک کامپیوتر مثلاً از حالت یک به حالت صفر برود.

الوید در این مورد میگوید: “اگر کسی به جهان هستی به عنوان یک کامپیوتر نگاه کند، خواهد دید اغلب عملیات بنیادی در این محاسبه توسط پروتونها، نوترونها، الکترونها و فوتونها که از جایی به جایی دیگر منتقل میشوند، و بر اساس قوانین بنیادی فیزیک با یکدیگر بر همکنش دارند، صورت میگیرد.”

از همه این‌ها گذشته، موضوع محاسبه در کیهان چیست؟ الوید میگوید: «تکامل دینامیک خود کیهان”. هرگاه که محاسبات انجام شد، حقیقت عیان میشود. وی حداکثر شمار محاسبات منظقی که در کیهان صورت گرفته را با محاسبه انرژی کل آن، به وسیله فرمول E=mc2 (c به توان دو) آینشتین به دست آورده است.

انرژی هر سیستم فیزیکی، معین میکند که آن سیستم چگونه میتواند از یک حالت کوانتمی به حالت کوانتمی دیگری برود. به عبارتی بهتر، این سیستم با چه سرعتی میتواند محاسبه را انجام دهد.


این بود بازنویسی متن مقاله فیلیپ بال، زیر عنوان جهان؛ کامپیوتری غول آسا، ترجمه سلیمان فرهادیان در روزنامه شرق سال 1380 یا 1381.

متأسفانه بیش از این، نشانی از زمان درج مقاله در دسترس نیست؛ زیرا به هنگام بریدن متن مقاله از روزنامه (16 سال پیش)، تاریخ انتشار آن یادداشت نشده و از روی نکته ای احتمال میدهم مربوط به این سالها باشد.



بررسی کامپیوتر الهی با توجه به ویژگیهای کامپیوترهای انسانی

پیشگفتار:

با بررسی برخی آیات قرآن کریم، درخواهیم یافت که قرآن کریم نیز چنین نظری دارد. یعنی ما در کیهانی زندگی میکنیم که همه کارهای ما و دیگرجانداران و حتا حرکت و شمار گیاهان و جسمهای بی‌جان (جمادات) و ذرات بنیادی و غیربنیادی، انرژیها، پادمادگان، پرتوها، و به طور کلی هرآنچه که کیهان را شکل داده است، در هر لحظه در آن ثبت و ضبط (یا کامپیوت) شده؛ و زیر نظر مستقیم دیدگان تیزبین (بصیر) خداوند قرار دارند. یعنی کارکرد کیهان دقیقاً همان کارکرد کامپیوتر است؛ کلان کامپیوتری که مادر کامپیوترهاست و مزایایی دارد که کامپوترهای دست ساز بشر هرگز نخواهند داشت.

از سوی دیگر، همان‌گونه که ما با PC خود به وب WWW یا World Wide Web یا شبکه پهناور جهانی وصل می‌شویم، خداوند هستی بخش، از لحظه مهبانگ همواره و پیوسته به CWW یا شبکه پهناور کیهانی (Cosmic Wide Web) متصّل و آنلاین بوده وهست و خواهدبود؛ و همه فعل و انفعالها یا کنش واکنشهای همه آفریدگان خود را زیر نظر داشته و دارد. هرجا و هرگاه آفریدگانش شاد شوند، هر جا خللی ایجادشود، هرگاه کسی او را بخواند، و هرجا و هرگاه ستمی از سوی آفریدگانش به بندگان نیکش برسد، هرگاه کژی و کاستی یا سهو و لغزشی از فرشتگان یا کارگزارانش سربزند و یا از سوی برگزیدگان و مقرّبان درگاهش درخواستی صورت گیرد، نظرش بیشتر معطوف به آن حالت و موقعیت میشود.


بررسی این موضوع را با آیات قرآن کریم پی میگیریم:


یک- خداوند مدیر، مدبّر، و پردازشگر کیهان

از آیات زیر چنین مستفاد میگردد که خداوند کیهان را به عنوان یک کامپیوتر، و زیر نظر مستقیم خود، تدبیر و مدیریت میکند:

و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو و یعلم ما فی البرّ و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبّة فی ظلمات الارض و لارطب و لایابس الّا فی کتاب مبین- انعام: 59

ترجمه: و نزد اوست کلیدهای (بخوانید پسوردها یا رمزهای ورود) عالم غیب (بخوانید کامپیوتر ویژه الهی) که کسی جز او بر آن‌ (کامپیوتر) آگاهی ندارد (حتا فرشتگا یا کارگزارانش). و اوست که آگاه است به آنچه در خشکی و دریاست؛ و فرونمیافتد برگی مگر آنکه او به افتادن آن برگ آگاه است و نیست دانه ای در تاریکیهای زمین و نه تروخشکی، مگر آنکه (همگی) در کتابی (بخوانید کامپیوتری) آشکارساز (ثبت و ضبط میشود).

روشنگری: از آن روی کتاب مبین را کتاب یا کامپیوتری آشکارساز عنوان دادم که این کتاب برای آگاهی خداوند نیست زیرا که خداوند علم حضوری دارد و نیازی به کامپیوتر ندارد؛ و کتاب مبین قابلیت آشکارسازی دارد و به هنگام لزوم و بویژه دوره رستاخیز، خداوند کارهای کرده و ناکرده آدمیان را با همین کامپیوتر به آن‌ها مینمایاند.

پرسش: چگونه خداوند کارهای ناکرده کسی را به او مینمایاند؟

یکی از ویژگیهای این کامپیوتر مانند دیگر کامپیوترها این است که هرگاه کاری را که باید انجام بدهی به انجام نرسانی، ارور میدهد که خطایی صورت گرفته است! خداوند هم با کتاب مبین هرگاه کاری را که باید انجام میدادی انجام ندهی، یا در این دنیا یا در آخرت، ارور شما را به شما مینمایاند.

و ما من غائبه فی السّماء و الارض الا فی کتاب مبین- نمل: 75

ترجمه: و نیست هیچ چیز پنهانی در آسمان و زمین مگر در کتابی آشکار ساز (ثبت) است.


أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۗ إِنَّ ذَٰلِکَ فِی کِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ- حج: 70

آیا نمیدانی که خداوند میداند آنچه را که در آسمان و زمین است؟ همانا که آن است در کتابی. این کار بر خداوند آسان است.


دو- خداوند بصیر (بسیارتیزبین)

خداوند کریم در دو آیه زیر به دانشمندان اعصار و قرون پس از نزول قرآن میفرماید که من به ذره های بنیادی که خود در آغاز آفرینش آفریده‌ام و از ذره های قابل تصور همگان بسیار بسیار کوچکترند و تنها دانشمندان فیزیک به آن‌ها آگاهی خواهند یافت، و نیز به ملکولها که از ذره ها تشکیل شده‌اند و شیمیدانها به آن‌ها آگاهی خواهند یافت، آگاهم و آن‌ها را از قلم نینداخته، بلکه شمار آن‌ها را در کامپیوتر خود ذخیره سازی کرده ام:


و ما یعزب عن ربّک من مثقال ذرّه فی الارض و لا فی السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فی کتاب مبین- یونس: 61

ترجمه: و پنهان نمیماند از (نگاه تیزبین) پروردگارت از ذره بسیار ناچیزی در زمین و نه در آسمان و نه کوچکتر از آن و نه بزرگ‌تر از آن، مگر آنکه در کتابی آشکارساز (ثبت) است.


لایعزب عنه مثقال ذره فی السّموات و لا فی الارض و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا فی کتاب مبین- سبأ: 3

ترجمه: پنهان نمیماند از (نگاه تیزبین) او (پروردگار) ذره بسیار ناچیزی در آسمانها و نه در زمین و نه کوچکتر از آن و نه بزرگ‌تر از آن مگر آنکه در کتابی آشکارساز (ثبت) است.


سه- خداوند روزی رسان

وما من دابّه فی الارض الّا علی الله رزقها و یعلم مستقرّها و مستودعها کل فی کتاب مبین- هود:6

ترجمه: هیچ جنبنده ای نیست در زمین مگر آنکه روزی او بر خداوند است و خداوند میداند جای همیشگی (لانه، آشیانه و در آبها: زیستگاه) و جای موقتی (هنگامی که در جست و جوی روزی از جای خود به حرکت در میآید.) او را و همه این‌ها در کتابی آشکارساز (ثبت) است.


چهار- خداوند آمار دار، محاسبه گر یا کامپیوت کننده

خداوند، تغییر و تحول در کیهان و اجزای آن، و بویژه کردار مردمان را محاسبه و ثبت میکند و همواره به روز (Up date) است:

و کل شیء احصیناه فی امام مبین- یس: 12

ترجمه: و هر چیزی را در «رهنمایی آشکارساز» شمارش (بخوانید کامپیوت) کرده ایم.


یمحواالله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب- رعد: 39

ترجمه: خداوند ناپدید میسازد (بخوانید دلیت میکند) و نگاه میدارد (بخوانید سیو میکند)، آنچه را که بخواهد و نزد اوست کتاب مادر (یا کلان کامپیوتری که همه کامپیوترهای کوچکتر، از آن ناشی می‌شوند و با آن در ارتباط اند.)


پنج- کارکردهای کامپیوتر الهی در زمینه ضبط صدا و تصویر

کامپیوتر الهی نیز مانند کامپیوترهای دست بشر گفتار و کردار آدمیان ثبت و ضبط (سیو) میکند و در مواقع لزوم از جمله در روز رستاخیز، آن‌ها را پخش میکند (یوم تبلی السّرائر):

و وضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه و یقولون یاویلنا مالهذاالکتاب لایغادر صغیرة و لا کبیرة الّا احصاها و وجدوا ما عملوا حاضراً ولا یظلم ربّک احداً (کهف: 49)

ترجمه: و کتاب گذاشته میشود(کامپیوتر الهی در برای نشان دادن کردار و رفتار مردمان باز میشود.). پس می‌بینی مجرمان را که ترسانند از وضعیتی که در آن هستند و میگویند وای بر ما! وه که چه کتابی است این! هیچ کوچک و بزرگ و کم و بیشی را فروگذار نکرده، مگر اینکه آن را برشمرده و آمار گرفته است! آنان آنچه را که انجام داده بودند، به چشم میبینند. و پروردگارت به هیچ‌کس ستم نمیکند.


ولله السّموات والارض و یوم تقوم السّاعه یومئذ یخسرالمبطلون (27) و تری کل امة جاثیة کل امة تدعی الی کتاب‌ها الیوم تجزون ماکنتم تعملون (28) هذا کتابنا ینطق بالحق انّا کنّا نستنسخ ما کنتم تعملون (جاثیه: 29)

ترجمه: و مالکیت آسمانها و زمین (کیهان) از آن خداوند است و روزی که رستاخیز برپاشود، باطلگرایان زیان خواهند دید و می‌بینی هر گروهی به زانو درآمده است. هر گروهی خوانده می‌شود به سوی کتابش. امروز سزای کارهای خود را میبینید. این کتاب ماست که گویای حق و راستی است. همانا که هرآنچه را که شما انجام میدادید، ما گرته برداری (کپی) کرده ایم.


و لا نکلف نفساً الّا وسعها و لدینا کتاب ینطق بالحق و هم لایظلمون- مؤمنون: 62

ترجمه: بر کسی سختی هموار نمیسازیم مگر به اندازه توانش و نزد ماست کتابی که گویای حق و راستی است و (در نتیجه) بر آنان ستم نمیرود.

شش- ویژگیهای منحصر به فرد کامپیوتر الهی

افزون بر کارکردهای یاد شده که ویژگی همه کامپیوترهاست، کامپیوتر الهی ویژگیهای منحصر به فردی نیز دارد. مانند به گفتار درآوردن اعضای بدن:


یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون- نور: 24

ترجمه: روزی که زبانها و دستها و پاهایشان بر آنچه که آن‌ها کرده اند، گواهی میدهند.


الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یعلمون- یس: 65

ترجمه: امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم (تا خاموش بمانند) و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان بر آنچه که کرده اند، گواهی میدهند.


و یوم یحشر اعداءالله الی النّار فهم یوزعون (19) حتی اذا ما جاءوها شهد علیهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما کانوا یعملون (20) و قالوا لجلودهم لم شهدتّم علینا قالوا انطقناالله الذی انطق کل شیء و هو خلقکم اول مرّة و الیه ترجعون (21)- سوره فصلّت

ترجمه: و روزی که گسیل می‌شوند دشمنان خدا به سوی دوزخ، پس پسینیان به پیشینیان میپیوندند و همگی گرد آورده میشوند. (19) تا اینکه هنگامی که نزد دوزخ آمدند، گوشها و چشمان و پوستهایشان بر علیه آنان گواهی میدهند به آنچه که عمل میکرده اند. (20) و آنان به پوستهایشان میگویند چرا بر علیه ما گواهی دادید؟ و پاسخ میشنوند: آنکه هر چیزی را به گویش وا میدارد، ما را به گویش واداشت و او شما را اولین بار آفریده و به سوی او بازمیگردید.


فانتقمنا منهم و انّها لبامام مبین- حجر: 79

ترجمه: پس انتقام میگیریم از آنان و همانا که هست راهنمایی آشکارساز


هفت- «کتاب مبین» با «قرآن کریم» برابر است

از مقایسه دو آیه زیر، به این نتیجه میرسیم که قرآن کریم و کتاب مبین دو روی یک سکه اند. بدین ترتیب که خداوند هرانچه را که در هستی عملی آفریده، در هستی نظری گرد آورده و آن را قرآن خوانده است. به همین دلیل و البته پیشتر به دلایل دیگری به این مهم دست یافته بودم که:

قرآن کریم، منظومه هستی است.


طس تلک آیات القرآن و کتاب مبین- نمل: یک

ترجمه: طس. آن است آیه‌های قرآن و کتابی آشکارساز

الر تلک آیات الکتاب و قرآن مبین- حجر: یک

ترجمه: الر. آن است آیه‌های کتاب و قرآنی آشکارساز


هشت- مینی کامپیوترها

گفتیم که کامپوتر کلان کیهانی از آن خداوند است و کیهان را با آن اداره میکند. ولی این کلان کامپیوتر به کامپیوترهای کوچکتری و در جاهایی به کامپیوترهای کوچک و بسیار کوچکی (مثلاً آنجا که خداوند روزی رسان، حتا در قعر دریا کرمی ناتوان را هم بی روزی نمیگذارد!!) در ارتباط است و گذشته از ارتباط و رسیدگی به آنها، در صورت لزوم، داده‌های آن‌ها را نیز در بخشی از حافظه (Memory) خود بایگانی و نگهداری میکند.

نه- مینی کامپیوتر کرام الکاتبین (گرامی نویسندگان)

دو تا از این مینی کامپیوترهای الهی که با هر انسان بالغی برای ثبت کردار نیک و بدش همراه هستند، کرام الکاتبین اند. دلیل دوگانه بودن آن‌ها ممکن است به این دلیل باشد که یکی نیک نویس است و دیگری بدنویس. یعنی کامپیوتری که در طرف راست بدن قرار دارد کارهای نیک انسان‌ را ثبت میکند و آنکه در طرف چپ قراردارد، کارهای بد شخص را ثبت میکند. الله اعلم


- آیا کرام الکاتبین در حقیقت فرشته اند؟

از آنجا که انسانهای خدامحور هر چه را که نمیشناسند ولی از راههای گوناگون آن‌ها باور دارند، فرشته عنوان میدهند، کرام الکاتبین را نیز دو فرشته میدانند؛ ولی نه در آیاتی که عنوان کرام الکاتبین در میان آنها آمده، و نه در آیات دیگری که به این موضوع اشاره دارند (مانند آیه هشتاد سوره زخرف)، و نه در کلام امام علی (ع) در دعای کمیل، هیچ واژه‌ای که نشان دهد کرام الکاتبین فرشته اند، وجود ندارد:


قرآن کریم - سوره انفطار:

و انّ علیکم لحافظین (10) کراماً کاتبین (11) یعلمون ما تفعلون (12)

ترجمه: همانا که بر شما نگاهبانانی است. گرامی نویسندگانی. میدانند آنچه را که به انجام میرسانید.


فرازی از دعای کمیل بن زیاد:

و کل سیئة امرت باثباتهاالکرام الکاتبین الذین وکّلتهم بحفظ ما یکون منِّی و جعلتهم شهوداً علیّ مع جوارحی و کنت انت الرّقیب علیّ من ورائهم و الشّاهد لما خفی عنهم و برحمتک اخفیته و بفضلک سترته.

ترجمه: و هر گناهی که به کرام الکاتبین دستور داده‌ای به ثبت و ضبط آن؛ کسانی که موظفشان کرده‌ای به نگهداری آنچه که از من سر میزند؛ و قرارشان داده ای گواهانی بر من همراه با اعضا و جوارح بدنم؛ و خودت از پشت آنها، نظاره‌گر من هستی؛ و گواهی هستی به آنچه که از آن‌ها پنهان مانده، و به رحمتت آن‌ را پنهان داشته‌ای و به فضل خودت آن را پوشانده ای.


دلیلی دیگر: اهل تسنن و برخی از شیعیان به پیروی از رسول اکرم (ص) نماز خود را با گفتن این سلام به کرام الکاتبین، در ابتدا به سمت شانه راست و سپس به سمت شانه چپ، به پایان میبرند: السلام علیکم و رحمة الله


از آنجا که فرشتگان همواره سلام و صلوات میفرستند، و هیچ‌گاه از کار افتاده یا مریض نمیشوند، و هنوز دیده نشده که در متنی به آن‌ها سلام گفته شود، گفتن سلام بر آن‌ها بی‌معنی است. ولی چون کامپتوتر وسیله است، ممکن است نارسایی در آن پدید آید و یا اشتباه کند، گفتن سلام بر آن‌ها کار نیکویی است. چنانکه در گفتار امام علی آمد:

و خودت از ورای آنها، نظاره‌گر من هستی؛ و گواهی هستی به آنچه که از آن‌ها پنهان مانده

گفتنی است یکی دیگر از دلایلی که مسلمانان کرام الکاتبین را فرشته میخوانند، حدیثهایی است که در این زمینه وارد شده است. مثلاً کسی در زمان امام صادق (ع) از کیفیت آنان پرسیده و امام هم چون باید به اندازه فهم و درک مردم آن زمان مطلبی را بگوید که برایشان قابل فهم باشد، به آنها عنوان فرشته داده اند.


وظایف و کارکردهای «کرام الکاتبین»

با توجه به تعریفی که از کرام الکاتبین داده شد، خوب است کارکرد آن‌ها را تحلیل کنیم تا برای اولین بار شناخت درستی از کارکرد آن‌ها نیز داشته باشیم و خداوند آفریننده ما و آنها را بهتر بشناسیم. با بازخوانی آیه قرآن در مییابیم که:


انّ علیکم لحافظین نگهبان یا نگاهدار کردار آدمیان هستند. آنان کارهای ما را گرته یا کپی‌برداری، و گاهی فیلمبرداری میکنند و پس از تحلیل محتوا، برای مواقع لزوم بایگانی میکنند.


کراماً کاتبین گزارش نویس هم هستند و با توجه به اصل الاعمال بالنّیِّات، باید نیّت خوانی کنند (کارکردی شایسته تر و کاراتر از دروغ سنجهای دست ساز بشر)، زیرا بخشهای تصویربرداری و فیلمبرداری نمیتوانند نیت و منظور مردم را که در مغز آنان گذشته و شکل گرفته را نیز به تصویر دراورند. پس کرام الکاتببن باید بدانند کاری که انجام گرفته، با چه نیّتی بوده، تا پس از آن گزارش خود را تکمیل کنند. ممکن است کاری در ظاهر خوب نبوده ولی نیتی نیک پشت آن قرارداشته؛ و بالعکس. بنابراین، با توجه به نیتی که عامل داشته، و موقعیتی که در آن قرار گرفته بوده ( که در کیفیت عمل بسیار مهمند،) به تحلیل محتوای فعل انجام گرفته میپردازند و دست آخر گزارش خود را به کامپوترهای بالاتر و یا به کامپیوتر الهی میفرستند.


یعلمون ما تفعلون: همان‌گونه که در چند مقاله و از جمله در «دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم» یاداور شده‌ام، واژه نگاری قرآن کریم بسیار دقیق و گزیده است و نباید در ترجمه هایمان نسبت به کلام خداوند سهل انگاری کنیم و بی توجهی نشان دهیم.

چرا خداوند نگفته یعلمون ما تعملون؟ به این دلیل که عمل تنها با اعضای بدن انجام می‌شود ولی واژه فعل، گویای آن است که کرام الکاتبین تنها کارهای عملی شما را در نظرنمیگیرند، بلکه اندیشه و نیت شما را و موقعیتی را که در هنگام انجام عمل در آن قرار داشته اید، نیز در نظر میگیرند تا کارشان بی‌نقص و کامل باشد.

به همین دلیل است که چون خداوند کار عملی یا دستی انجام نمیدهد هیچ‌گاه واژه عمل را برای خود به کار نبرده؛ بلکه با واژه فعل خود را معرّفی میکند: فعّال لما یرید، یفعل ما یشاء؛ و متکلّمان نیز برای خداوند واژه عمل الهی را به کار نبرده اند؛ بلکه گفته اند: فعل الهی

بیست و دوم شهریورماه نودوهفت

ویرایش دوم: مهرماه نودوهشت

ویرایش سوم: بهمن ماه نودونه

احمد شمّاع زاده

آزمونهای علمی و عقیدتی «آدم»

آزمونهای علمی و عقیدتی «آدم»

احمد شمّاع زاده


آیات سی ام تا آخر سی و ششم سوره بقره، از مهمترین آیات قرآن کریم، و تنها آیاتی هستند که منظور خداوند از آفرینش انسان (فلسفه آفرینش)، ماهیت (چیستی) انسان، و چگونگی و روش زندگی (Life Style) او را بیان میکنند:

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّـحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾

و آن هنگام که پروردگارت به فرشتگان گفت: من قراردهنده جانشینی در زمین هستم. فرشتگان گفتند آیا موجودی را در زمین قرارمیدهی که در آن فساد و خون ریزی کند؛ و حال آن که ما تو را همواره با ستایش تسبیح می‌گوییم و تقدیست می کنیم. فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید.

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿٣١﴾

و خدا همه نام ها را به آدم آموخت؛ سپس آن‌ها را به فرشتگان عرضه داشت و گفت: مرا از نام های ایشان خبر دهید، اگر راست میگویید. (۳۱)

قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿٣٢﴾

گفتند: تو پاک و منزّهی، ما را دانشی از خود نداریم جز آنچه تو به ما آموخته ای. همانا که تو بسیار دانا و بسیار حکیمی. (۳۲)

قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ﴿٣٣﴾

خداوند گفت: ای آدم! فرشتگان را از نام های آنان خبر ده. پس هنگامی که نام هایشان را به فرشتگان خبر داد خداوند گفت: آیا به شما نگفتم که من پنهانِیهای آسمان ها و زمین را می دانم، و به آنچه شما آشکار می کنید و به آنچه پنهان می دارید، دانایم؟ (۳۳)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿٣٤﴾

و آن هنگامی که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید، پس سجده کردند مگر ابلیس که سرپیچی و تکبّر کرد و کفران ورزید. (۳۴)

وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿٣٥﴾

و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در این بهشت ساکن شوید و از هر جای آن که خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِینٍ ﴿٣٦﴾

پس شیطان، آن دو را از جنّت زدود و از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و ما گفتیم: فرود آیید (از مقام و منزلت خود) در حالی که (از این پس) برخی از شما دشمن برخی دیگر خواهید بود؛ و برای شما در زمین، قرارگاهی و متاعی (برای زندگی) تا مدتی وجود دارد.

روشنگری:

این آیات به سه بخش تقسیم میشوند:

در مرحله اول خداوند به آزمون علمی آدم و مقایسه او با فرشتگان و موفقیت او در آزمون علمی و پیروزی علمی آدم بر فرشتگان میپردازد.

در مرحله دوم که مرحله‌ای واسط است، ابلیس به شیطان تبدیل میشود.

در مرحله سوم، شیطان وسیله‌ای می‌شود برای فریب آدم و به واسطه نفس امّاره ای که در وجود آدم نهادینه شده است، آدم مقهور فریب شیطان می‌شود و در آزمون عقیدتی شکست سختی میخورد.


هان ای انسان!

آوردن این موضوع در اوایل قرآن، گویای این حقیقت از سوی خداوند است که ای انسان بدان و آگاه باش تو چیستی و کیستی و مراقب خود باش تا مانند پدرت تنها در آزمون علمی موفق نشوی، بلکه برای نیکفرجامی باید که در آزمون عقیدتی و ایمان به مقام خداوندگاری نیز از بوته آزمایش پیروز به درآیی.

متأسّفانه اگر نظری به تاریخ موجودیت انسان بر روی کره زمین بیندازیم میبینیم که انسان هر روزه و به طور مرتب مقامهای علمی بسیار، و پیشترفتهای چشمگیری به دست آورده است؛ ولی در ایمان به خدا، همچون پدر خود، چندان موفق نبوده است؛ و اگر به نسبت جمعیت انسانها در طور تاریخ برآوردی داشته باشیم، ایمان انسان به خداوند کم و کمتر شده، و به بیراهه رفتگان بسی بیشتر از رهیافتگانند؛ و انسان با بهره برداری بد از دستاوردهای علمی و تکنیکی، از هدف آفرینش دورتر شده و به ورطه هلاکت نزدیک‌تر شده است. علمی که میتوانست چراغ راه او باشد.



آزمون علمی آدم

گفتنی است توان نامگذاری که در این آیات از آن‌ها یادشد، و وسیله‌ای شد برای اثبات برتری علمی انسان بر فرشتگان، به معنا و مفهوم توان نماد سازی (سمبل سازی) و به عبارتی آشناتر، خلّاقیت و آفرینش است. قدرت آفرینش از تواناییهای منحصر به فرد دو موجود ذیشعور مادی در کل کیهان یعنی جن و انس است؛ ولی انسان از این نظر بر جن نیز برتری دارد؛ زیرا خداوند میفرماید همگی اسماء را یاد گرفته، که معنای دیگر آن کامل بودن توان نمادسازی اوست؛ که جن با داشتن قدرتهای مادی دیگری که برتری او را بر انسان نشان میدهد، از این نظر از انسان عقب‌مانده تر است. یکی از دلایل این ادّعا، عقب ماندن جن از انسان، در موضوع حاضر کردن تخت سلطنت ملکه سبأ در حضور سلیمان نبی بود که جن با همه چابکی و سرعتی که داشت، از انسان عقب ماند. در مقام مقایسه:

انسان میتواند یک تابلو نقّاشی بسیار زیبا از طبیعت بیافریند؛ و با نگارش، بر روح و روان خود و دیگران، نقشهایی را بزند و نثرهایی بنگارد که مستلزم شناخت عمق هستی است، و نیز شعرهایی را بسراید که احساسات را به اوج برسانند.

فرشتگان هرگز توانایی چنین کارهایی را ندارند. آنان همچون کانال هستند. همان‌گونه که خود گفلتند، «ما از خود چیزی نداریم جز آنچه که تو به ما داده ای». آنان تنها میتوانند داده‌ها را همچون کانال بدون تغییر، منتقل کنند و از خود توانایی دخل و تصرف در داده‌ها را ندارند؛ و حال آنکه انسان همچون یک کارخانه، مواد خام را میگیرد و چیزی را میآفریند.

جنها با اینکه توان خلّاقیت و آفرینش را دارند، ولی هیچ‌گاه به زیبایی یک انسان نمیتوانند مثلاً یک تابلو نقاشی بیافرینند. این است نشان برتری انسان بر دیگر موجودات!!


آزمون عقیدتی آدم

دانستیم که آدم در آزمون عقیدتی شکست خورد؛ ولی برخی مایلند بدانند شجره ممنوعه یا میوه ممنوعه آن درخت چه بوده که موجب فریب خوردن آدم شد.


از دو منظر میتوان به این موضوع نگریست یکی از دیدگاه فلسفه آ فرینش، و دیگری دیدگاه علمی و عقلانی؛ تا بدانیم آن درخت یا میوه چه بوده است.


در خصوص دیدگاه فلسفی،به نظر میرسد بحث پیرامون آن بی‌معناست؛ زیرا خداوند میخواسته آدم را بیازماید. در این میان نه خدا می‌خواسته و نه لازم است ما بدانیم که آدم با چه چیزی مورد آزمایش قرار گرفته است؛ زیرا منظور خداوند آزمایش آدم بوده و وسیله آزمایش اصلاً مهم نبوده، و به همین دلیل هم پیرامون آن روشنگری نکرده است؛ و نسبت دادن مصادیق بی‌پایه ای همچون معرفت، دانش، حسادت، ولایت و… به شجره ممنوعه، همه، ثباء منثوراست؛ ولی از دیدگاه علمی و عقلانی میتوان موضوع را مورد بررسی قرارداد تا نقطه پایانی باشد بر این بحثهای تکراری بیهوده، تا بلکه موجب شود مردم از پیگیری این موضوع دست بردارند:

یک- در آیه بالا خدا به آدم میگوید به آن درخت نزدیک نشوید. نزدیک شدن به درخت در نظر خداوند یک گام به نافرمانی نزدیک شدن است؛ چه برسد به خوردن از آن درخت.

دو- خداوند واژه درخت را به کار میبرد و نه بوته یا چیز دیگری را. پس آن میوه، میوه ای درختی بوده است.

سه- آن میوه ویژگیهایی داشته که شیطان آن ویژگیها را دستاویزی برای فریب آدم و حوا قرار داده؛ پس باید میوه زیبایی بوده باشد که بتواند با تمایلات درونی آدم همخوانی داشته باشد.


با توجه به مواردی که بیان شد، آن میوه باید سیبی سرخ فام، یا سرخ و سفیدی باشد که رنگش هم آدم یا حوا را وسوسه کرده باشد.

اما برخی از مفسرین نوشته‌اند و ظاهراً در شعر حافظ نیز آمده، آنچه که آدم و حوا به وسیله آن مورد آزمایش قرارگرفتند و موجب اخراجشان از باغ جنان و روضه رضوان شد، گندم بوده است:

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم


هرچند این شعر با غزلهای حافظ همخوانی دارد، ولی نباید فراموش کرد که در دیوانهای شاعران و اندیشمندان بزرگ همچون خیام و حافظ و شاهنامه فردوسی، کسانی سخن خود را بر سخن آنان افزوده اند که در این موضوع شکی نیست. گیریم که این شعر از حافظ باشد، از نظر عقلانی به دلایل زیر مردود است:

یک- درخت میتواند یکی باشد که بوده و خداوند گفته «به این درخت نزیدک نشوید» و حال آنکه گندم نمیتواند یکی باشد بلکه در توده های گندمزار است و اطلاق عبارت نزیدک نشوید با گندمزار هیچ مناسبتی ندارد.

دو- خداوند واژه درخت را به کار برده که با خوشه یا خوشه هایی از گندم مطلقاً همخوانی ندارد.

سه- بوته یا خوشه گندم زیبایی چندانی ندارد که قابل قیاس با گیرایی و زیبایی سیب باشد و چشم آدم و حوا را بنوازد و به خود جذب کند.

چهار- گندم برای رفع گرسنگی است و دیدنش همچون سیب، هوس انگیز نیست که همواره دوست‌داشتنی است و حتا دیدنش هم انسان را به سوی خود جذب، و وسوسه میکند.


نیمه بهمن ماه نودونه- احمد شمّاع زاده

تقابل علم آفریدگار با اختیار آفریدگان

تقابل علم آفریدگار با اختیار آفریدگان

احمد شمّاع زاده


و ما جعلنا القبلة التی کنت علیها الّا لنعلم من یّتّبع الرّسول ممن یّنقلب علی عقبیه (بقره: 143)

ترجمه نگارنده: و قرار ندادیم قبله ای را که بر آن بودی (نمازمیگزاردی) مگر برای اینکه بدانیم (تشخیص دهیم) کسی را که از رسول پیروی میکند از آنکه بر گذشته خود بازمیگردد.


آقای بهاءالدین خرمشاهی در ترجمه خود، خلاصه تفسیری را به صورت پاورقی بر ترجمه خود افزوده است؛ که منتخبی است از نظرهای برخی از مفسران. در پاورقی این آیه میخوانیم که:

«الا لنعلم معنای تحت اللفظی آن، تا بدانیم است؛ که در مورد خداوند درست نیست؛ و باید تا معلوم بداریم و تا بشناسانیم معنی کرد. مشتقات علم در این‌گونه آیات از جمله آل عمران 140 و142 و مائده 94 به معنای عادی یعنی دانستن نیست؛ زیرا خداوند دانای مطلق و علّام الغیوب و عالم بر کلیات و جزئیات گذشته و حال و آینده است…» ایشان یک اشتباه جزئی هم دارند که الّا(به معنای مگر) را به صورت الا بر لنعلم (تا بدانیم) افزوده اند و از چشم ویرایشگر هم به دور مانده است.


شناخت خداوند و دانستن چرایی و چگونگی آفرینش او، پایه و مایه هر گونه بحثی است که گوشه‌ای از آن درباره خداوند باشد. این‌گونه اظهارنظرها پیرامون علم الهی که ممکن است در طول تاریخ، بسیاری از اندیشمندان و از جمله مفسران به آن دچار شده باشند، نشان از لنگیدن پای خداشناسی آنان دارد.

آنان نمیدانند یا نمیخواهند بدانند آن خدایی که موجودی را بیافریند و او را مختار در تصمیمگیری برای زندگی خود کند، علی القاعده نباید بداند که آفریدگان او در درازنای زندگی خود، چه تصمیمی در آینده‌ای نزدیک یا دور خواهند گرفت، و اگر از پیش رخدادی را که نتیجه تصمیم آفریدگان است بداند، فلسفه آفرینش آن خدا به زیر سؤال میرود.

مثاال: پدری بسته ای از بلوکهای خانه سازی را برای کودک خردسالش میخرد و به او میدهد و میگوید میخواهم ببینم با این اسباب‌بازی چکار میکنی. در این مرحله پدر امکاناتی را در اختبار فرزند خود گذارده و اختبار هم به او داده تا او هر گونه که مایل است آن خانه را بسازد و یا اصلاً نسازد و همه را بی‌اعتنا شود یا به دور بریزد. آیا این پدر آگاه است که فرزندش با این بلوکها چه میخواهد بکند؟ اگر آگاه باشد که کار بیهوده‌ای انجام داده؛ و چون میدانیم این‌گونه نیست، پس برای آزمودن فرزند و آگاهی خود از عمل‌کرد فرزند این کار را کرده است.


از خدای این مفسّران باید پرسید اگر میدانستی که بنده مختارت در آینده چه میکند، پس چرا او را آفریدی و به او اختبار دادی تا خود نیک را از بد تشخیص دهد و برای زندگی خود تصمیم بگیرد؟ مگر خود نمیگویی ما شما را آفریدیم تا بیازماییم شما را که کدامیک در عمل نیکوترید؟

الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا «ملک:2»

کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک کار بهترى انجام مى‌دهید.

مفهوم این آیه پیرامون آفرینش و عمل‌کرد انس و جن (تنها موجودات مختار کیهان)، کلی‌تر از آیه پیشین است و از این‌گونه آیات کمابیش در قرآن یافت می‌شوند؛ ولی همه این‌ آیات یک چیز را به ما میفهمانند:

خداوند چیزی را که هنوز رخ نداده و رخ دادن آن به عمل‌کرد آفریده اش مربوط است، نمیداند.

زیرا:

علم یعنی آگاهی از وجود موجودات و کم و کیف آنها. علمی نداریم که به غیرممکنها، محالات، و نیستها بپردازد (عدم شناسی)؛ و به همین دلیل، واژه عدم و مشتقّات آن در قرآن کریم که منظومه هستی (و نه نیستی) است، نیامده است.

اصولاً چیزی که وجود ندارد، و خود خداوند امکان آن را از پیش به آفریده اش واگذار کرده است، اگر که بداند، بر خلاف آیه بالا و هدف آفرینش خود عمل کرده است!

از سوی دیگر خداوند در آیاتی چند به پیامبر گوشزد میکند که خودت را ناراحت مکن که مردم به تو ایمان نمیآورند. من اگر بخواهم میتوانم همه‌شان را هدایت کنم و زحمت تو را کم؛ ولی من میخواهم خودشان با تصمیم و اراده خودشان به تو ایمان بیاورند تا ایمانشان ارزش داشته باشد. من نیازمند ستایش بندگانم نیستم؛ ولی دوست دارم بندگانم از روی شوق به من ایمان بیاورند و با من ارتباط برقرار، و رازونیاز کنند و مرا دوست خود بدانند و نه از روی اجبار. پس خداوند بدان منظور ما را آفریده تا به قول معروف بداند ما چند مرده حلّاجیم!

اگر خداوند میداند که بندگانش در آینده چه میکنند، پس چرا پیامبران را برای راهنمایی بشر فرستاده است؟ خداوند حتا به موسی میگوید با فرعون با ملایمت برخورد کن شاید قلب او به سوی تو متمایل شود. اگر خداوند میدانست فرعون در نهایت در نیل غرق می‌شود که این توصیه اش به موسی، نقض غرض و کاری عبث است!!

بنابراین، تعریفی را که برخی از مفسران و یا متکلّمان (کسانی که به مباحث خداشناسی میپردازند.) در این زمینه برای علم خداوند قائل شده‌اند، با خداشناسی قرآنی و با منظور از ارسال رسل، در تناقضی اشکار است. خداوند در همه قرآن همیشه بر توانایی و دانش خود تأکید کرده است؛ ولی هیچ‌گاه نگفته است که ما میدانیم که فلان شخص یا فلان گروه در آینده چه کاری انجام خواهند داد، مگر آن کار ربطی به عمل‌کرد آنان در گذشته داشته باشد؛ و خداوند با دانستن چگونگی تصمیمگیری و عمل‌کرد آنان در گذشته، به شناخت عمل‌کرد آنان در آینده نیز آگاه شده باشد.


بدین ترتیب اگر ما خدا را بشناسیم و چرایی آفرینش او را بدانیم، نمیگوییم خداوند میداند که شما در آینده چه انتخابی دارید و میخواهد شما را به خودتان نشان دهد و ثابت کند که شما چگونه انتخاب میکنید!! و اصولاً این‌گونه خداشناسی توهین به ساحت قدسی خداوند است. زیرا این‌گونه تصور، تصور باطلی است و هرکس به خوبی میداند که خود چه در دل دارد، چه تصمیمی گرفته و چه کاری انجام داده است، و لزومی ندارد که خداوند او را به خود او بشناساند! بلکه قضیه برعکس است: از خودشناسی است که انسان به خداشناسی میرسد.

از این‌گونه کسان باید پرسید چگونه است که خداوند میداند چه کسی در آینده چگونه عمل خواهد کرد؛ ولی خود عامل، پس از تصمیمگیری و انجام عمل، از تصمیم و عمل‌ خود، و خوب و بد آن آگاه نیست و لازم است خداوند به او بگوید که چه کاری را انجام داده‌ و چه کاری را انجام نداده است!! این‌گونه خداشناسی عین خداناشناسی است!!

هرکس میداند که خود چکاره است و عملکردش چگونه است. اختلاسگران و دزدان هم میدانند که کار درستی انجام نمیدهند؛ ولی خودخواهی آنان و مغلوب شدن در برابر نفس اماره، موجب انحراف آنان شده است. با این‌گونه دفاع ناشیانه از علم الهی، شعور انسان، یعنی بهترین آفریده او را نیز به زیر سؤال میبریم.

آقای بهاءالدین خرمشاهی بر اساس شناخت نادرستی که به پیروی از مفسران از علم الهی پیداکرده اند، آیه‌هایی را که نشانی آن‌ها را در ذیل تفسیر آیه آورده، به نادرستی ترجمه کرده اند. از آنجا که ترجمه ایشان با ترجمه‌های دیگران و همه به نقل از مفسرین است و تقاوت چشمگیری میان آن‌ها دیده نمیشود، به نقل آن‌ها از وبسایت دانشنامه اسلامی، و نقد و بررسی آن‌ها میپردازم:


وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ ۗ (آل عمران: 140)

ترجمه: این روزگار را میان خلایق می‌گردانیم تا خداوند مقام اهل ایمان را معلوم کند و از شما مؤمنان گواهِ دیگران گیرد.

من نمیدانم مترجمان این عبارتهای مقام اهل ایمان و معلوم کند را از کجا آورده‌اند و بر کلام خداوند افزوده اند تا به هدف خود برسند؟!! جز آنکه بگوییم آنان بی‌آنکه به اندیشه بنشینند تا آیه را درست بفهمند و سپس ترجمه کنند، خود را به هر درودیواری میزنند و به هر چیزی متوسل می‌شوند تا کلام خداوند را با ذهنیت خود منطبق سازند و بگویند خداوند به عمل‌کرد بندگانش پیش از انجام آن از سوی بندگان، آگاه بوده است!!


ترجمه واژگانی و ساده این آیه چنین است:

و آن روزها را در میان مردمان به گردش درمیآوریم و باید (ل علامت تأکید است.) خداوند بداند (نشخیص دهد) کسانی را که ایمان آورده‌اند و گواهانی از شما برگیرد.


أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ (آل عمران: 142)

«ترجمه: آیا گمان می‌کنید به بهشت داخل خواهید شد حال آنکه هنوز خدا از شما آنان را که جهاد کرده و مقاومت کنند معلوم نگردانیده است»؟!

«چکیده معنی آیه این است که: به بهشت دست نخواهید یافت مگر آن گاه که آزمایش خود را بدهید و خداوند جهاد در راه خود و استقامت با دشمنان دین را از شما مشاهده کند».


در ترجمه آیه، باز هم بداند به معلوم کند تبدیل شده و نمیدانم واژه هنوز را از کجا بر کلام خداوند افزوده اند. در چکیده معنی آیه، اشاره‌ای به علم خداوند نمیکند، و به جای بداند، مشاهده کند آمده است. البته معنای کلی آیه همین است. یعنی خداوند از طریق مشاهده عمل شما به علمی میرسد.


آیه 94 سوره مائده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیکُمْ وَرِمَاحُکُمْ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخَافُهُ بِالْغَیْبِ

ترجمه: ای اهل ایمان، خدا شما را به چیزی از صید می‌آزماید که در دسترس شما و تیرهای شما آیند تا بداند که چه کسی از خدا در باطن می‌ترسد.


با خواندن این آیه، به یاد آیه دوم سوره ملک که در بالا آمد، و نیز آیه 155 سوره بقره میافتیم: وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ


نکته جالب در این دو آیه و آیه‌های مشابه این است که هرچند در آن‌ها عبارت تا خدا بداند وجود ندارد، ولی این عبارت در آنها مستتر است. زیرا آزمون الهی به منظور آگاهی از عمل‌کرد بندگان است؛ همان‌گونه که آموزگار برای آگاهی از عمل‌کرد شادگردان آنان را میآزماید.


و اما بررسی ترجمه آیه 94 سوره مائده:

این آیه و ترجمه درست آن از سوی مترجمین مخالف خوان، رافع همه مشکلات من با آنان شد! این آیه سندی است در دست من تا بگویم همه استدلالهای پیشینم توسط خود قرآن ثابت شد؛ و ثابت شد که آن‌گونه ترجمه‌ها همگی نادرست بوده؛ زیرا مترجمین نتوانسته اند معنای آن را با واژگانی همچون معلوم کند، تغییردهند، و مجبور شده‌اند آیه را درست ترجمه کنند و تا بداند را برای خداوند در نظر گیرند. در این آیه آمده است که ما میآزماییم شما را به... تا خداوند بداند در غیاب دیدگان مردم و در باطن خود، چه کسی از خدا پروا دارد.


در این آیه تنها فرمان و دستور الهی وجود دارد و مسلمانی که در فرمانبرداری یا نافرمانی نسبت به خداوند مختار، و در خلوت خود با درونش در کلنجار است، تا کدام گزینه را برگزیند و مترجمان نمیتوانند بگویند خدا میخواهد کنه وجود مسلمانی را به دیگر مسلمانان و یا به خود آنان بنمایاند؛ بلکه تنها خود خداوند میخواهد که بداند!! آری تا خدا بداند. جلّ الخالق!

خداوندا! تو را سپاس میگویم که به مانند همیشه در فهم یا تفهیم کلامت به کمکم آمدی!


تفسیر نور(دنباله بحث پیرامون آیه 94 سوره مائده، نقل از دانشنامه اسلامی):

در ایّام حج و حالت احرام، حاجى حقّ شکار ندارد. همان ایّام گاهى شکار تا نزدیکى انسان مى‌آید و مى‌توان به راحتّى به آن دست یافت، ولى آزمایش الهى به این است که دست به شکار نزنیم. در حدیث مى‌خوانیم: در عمره‌ حُدیبیه حیوانات شکارى فراوانى براى مسلمانان ظاهر شدند که مسلمانان مى‌توانستند به راحتى آنان را صید کنند.

در قرآن، مسأله‌ شکم و غذا، به عنوان یکى از اسباب آزمایش الهى مطرح شده است، به نمونه‌هاى زیر توجّه کنید:

الف: آدم و حوا در مسأله‌ غذا شکست خوردند. «لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»

ب: بنى‌اسرائیل در تحریم صید ماهى در روزهاى شنبه‌، شکست خوردند. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»

ج: یکى از فرماندهان بنى‌اسرائیل هنگام عبور سربازانش از یک منطقه و رسیدن به نهر، فرمان داد که از آب آن ننوشند، ولى یارانش جز اندکى، خوردند. «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا»

د: روزه گرفتن، یک آزمایش بزرگ است.

ه: نزدیک شدن شکار به حجاج در حالت احرام که حقّ صید ندارند، خود یک آزمایش است. «تَنالُهُ أَیْدِیکُمْ»

سؤال: انسان که چیزى را آزمایش مى‌کند، براى اطلاع و علم است، امّا خداوند که همه چیز را مى‌داند چرا آزمایش مى‌کند؟

پاسخ: حضرت على علیه السلام در نهج‌البلاغه مى‌فرماید: آزمایشات الهى براى آن است تا انسان در برابر حوادث تلخ و شیرین عکس‌العمل نشان دهد و در برابر آن، استحقاق کیفر یا پاداش داشته باشد.

آرى، خداوند بر اساس عمل، کیفر و پاداش مى‌دهد نه بر اساس علم خود، همان گونه که ما نیز به خاطر علم به هنر و کارآیى فردى به او پاداش نمى‌دهیم، بلکه باید براى ما کارى از خود نشان دهد تا مزد بگیرد. (پایان نقل از تفسیر نور)

نقل گفته ای از امام علی ربطی به توجیه علم خداوند ندارد و تنها پیرامون عمل ماست.

بخش دوم پاسخ نیز نادرست است؛ زیرا خداوند خود گفته است که ما بر اساس عمل شما تشخیص میدهیم که کدامیک نیکوترید. یعنی علم من بر اساس عمل شماست و پیش از عمل شما من علمی نسبت به عملکرد شما ندارم. مثالی هم که زده شده نیز توجیه کننده موضوع نیست از دو نظر:

یکی اینکه خداوند نیاز به عمل ما ندارد؛ بلکه برای اینکه بداند چه کسی شایسته تر است، او را میآزماید. دوم اینکه آموزگاری که شناختی عملی از دانش آموز خود دارد، هرگاه به دلیل مریضی نتواند امتحان پس دهد، به دلیل سابقه خوب یا بد دانش آموز، نمره خوب یا بد را بی‌آنکه آزمون پس دهد، به او میدهد.

پس آموزگار بر اساس علم خود و بی آزمون میتواند نمره دهد، ولی علمی که نتیجه عمل دانش آموز پیش از مریضی است. خداوند نیز در صورتی که کسی پیشتر در عمل آزمون خود را پس داده باشد، و ثابت کرده باشد که اهل کارهای شایسته است، در صورتی که نتواند آن را در زمان خود انجام دهد، پاداش آن عمل را به او میدهد؛ چنانکه گفته شده حتّا اگر کسی نیت کار نیکی را داشته باشد، ولی به هر دلیلی نتوانست آن را به انجام برساند، پاداش نیت خود را بر اساس سابقه خیرخواهی خود، خواهد گرفت.

پس علم خداوند بر اساس عمل ما شکل میگیرد و پیش از عمل ما، چیزی وجود ندارد که خداوند یا کس دیگری از آن آگاه شود.

****

در راستای دانش الهی ، دیگرانی هم پیدا شده‌اند و به احتمال زیاد همواره در طول تاریخ وجود داشته اند که میپرسند آیا خداوند میداند که فلان کودک ناقص جسمی یا ذهنی به دنیا میآید یا نه؟

اگر میداند پس ستم کرده که مانع از آفریده شدنش نشده، و اگر نمیداند این چه خدای نادانی است که نمیداند در آینده چه رخ خواهد داد؟! در پاسخ به آنان باید گفت:

خداوند کریم، در کیهان، در طبیعت، و در انسان سننی را قرار داده، مشهور به سنن الهی که دانشمندان آن را قوانین طبیعی میخوانند. سننی که علت و معلولی هستند. اگر فلان کار را انجام دهی یا اگر فلان رخدادی رخ دهد، نتیجه‌اش چنین و چنان میشود. اگر الکل بنوشی و سیگار دود کنی ریه هایت مشکل پیدا خواهند کرد. اگر کسی به این قوانین توجه نکند، قوانین و سنن الهی به گونه‌ای خودکار عمل میکنند و خداوند در روند تأثیر و تاثر سنن خود دخالت نمیکند.


بنابراین، همسرانی که توصیه‌های بهداشت تن و روان را از دیدگاه دین و دانش رعایت نکنند، ممکن است فرزند ناقصی به دنیا آورند؛ و این موضوع ربطی به علم و اراده خداوند ندارد.


یازدهم بهمن نودونه (11/11/99)- احمد شمّاع زاده

شرحی بر: والنّجم و الشّجر یسجدان

شرحی بر:

والنّجم و الشّجر یسجدان


احمد شمّاع زاده


وبسایت شیعه نیوز در ذیل تفسیر این آیه آورده است:

«گرچه معنای اصلی نجم همان ستاره است، اما بسیاری از مفسران قرآن با توجه به کنار هم قرار گرفتن "نجم" و "شجر" نجم را به گیاه بدون ساقه (بوته ای) معنا کرده اند».


نظر: اگر درست پژوهش کرده و به این نتیجه رسیده باشید، پس بسیاری از مفسران خیلی بیجا این کار را کرده اند. دلیل بیجایی و ناشایسته بودن کار آنان در پی خواهد امد.


«برخی از مفسران نیز نجم را حمل بر همان معنای اصلی خود کرده و می گویند؛ نجم آن است که در آسمان است (ستاره) و شجر همان درخت است که در زمین است، و شاید هدف از یاد کردن این دو با هم، بیان دورترین چیزها و نزدیک ترین آنها به ما، در طبیعت بوده باشد».


نظر: از کنار هم قراردادن دو چیز دور و نزدیک چه بهره ای نصیب انس وجن (آیه خطابش به جن و انس است.) میشود تا آن را به قرآن کریم و عظیم ربطش دهیم؟!! خداوند مانند ما از این‌گونه کارهای بیهوده و ناشایست نمیکند. از سوی دیگر از این برخی و بسیاری میتوان نتیجه گرفت که بسیاری از مفسران بی‌آنکه در آیات قرآن تدبّر کنند، آن را تفسیر میکنند.


ترجمان وحی، شماره بیست و نهم، مقاله مندرج در صفحه هشتادویک:

والنجم والشجر یسجدان(الرحمن: 6 )

ترجمه: و بوته و درخت چهره سایانند.

مترجمان این واژگان را به طرق مختلف ترجمه کرده اند. برخی مانند آربری و بل این واژگان را به ستارگان و درختان ترجمه کرده اند. اما از آنجا که به اعتقاد برخی مترجمان میان درخت و ستاره رابطه ای وجود ندارد این واژگان را به گیاهان و درختان ترجمه کرده اند.

نقد این بخش از مقاله:

اگر در آیه تدبر نکنیم درست است که میان درخت و ستاره رابطه ای وجود ندارد؛ ولی اگر تدبر کنیم، از این بهتر هم میشود رابطه ای وجود داشته باشد؟:

نجم (ستاره) مانند خورشید نماد بزرگترین و کاملترین تکساختی در میان جمادات است که از آغاز تاکنون به چشم انس و جن و بی واسطه وسایلی همچون تلسکوپ آمده و شجر (درخت) نماد بزرگترین و کاملترین نباتات یا گیاهان است.

خداوند میخواهد بگوید بزرگترینهای آفرینش من که به چشم شما میآیند و پیش از آفرینش شما وجود داشته‌اند، در برابر من خاضع و خاشع اند. پس شما ای جن و انس که از بزرگترینهای جانداران و با شعورترینشان هستید، نیز شایسته و بایسته است که تکبّر نورزید و در برابر من خاضع و خاشع باشید.

گفتنی است که سجده ستاره (نجم) و دیگر اجرام آسمانی بر خداوند در آیاتی دیگر از جمله آیه زیر به روشنی بیان شده و تأییدی است بر نظر نگارنده و در ردّ دیگر نظرها:

الم تر انّ الله یسجدله من فی‌السموات و من فی‌الارض والشمس والقمر والنجوم(حج: 18)

یادآوری مهم: ترجمه واژه نجم به معنای ستاره را همگان میفهمند و به هیچ روی قابل قیاس با بوته نیست. از سوی دیگر لزومی ندارد تا ذهن خواننده قرآن را از آن منحرف کرده و به چیز دیگری منعطف کنیم. چرا با بیدقتی و اهمال و تدبّر نکردن در آیات قرآن، آنها را از معنا و مفهوم خود تهی کنیم!! (چه زحمتها که نمیکشند تا بندگان خدا را از کلام بی پیرایه خداوند دور کنند!!)

ششم بهمن ماه نودونه

احمد شمّاع زاده