هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

تصویری حقیقی و زیبا از «مریم و مسیح» در قرآن

تصویری حقیقی و زیبا از «مریم و مسیح» در قرآن


احمد شمّاع زاده


فهرست مطالب:

پیشگفتار

معرفی حضرت مریم بنت عمران علیها سلام

چگونگی آفرینش و زایش عیسی علیه السّلام

معرفی حضرت مریم و حضرت عیسی

معرفی حضرت عیسی و صحابه اش

بشارتهای حضرت عیسی بن مریم

پایان زندگی عیسی بن مریم

عیسی پسر خدا نیست!

پسگفتار


پیشگفتار

در آغاز خدای را سپاس میگویم که پس از گذشت بیست سال از تصمیم به انجام این پروژه پژوهشی، اکنون موفق به انجام آن شده ام.

برای شناخت اهمّیّت، ارزش، و ویژگیهای حضرت عیسی مسیح و تأثیرهایی که ولادت وی بر تاریخ موجودیت انسان بر کره زمین و سیر تمدن گذارد، باید موقعیت زمانی و مکانی و دین غالب آن زمان و مخالفان این ظهور و تحول عظیم را بشناسیم و همواره درنظربگیریم.

درصورتی که موقعیت و شرایط جامعه‌ای که عیسی مسیح در آن ظهور کرد و متولیان دین غالب آن زمان را نشناسیم، نمیتوانیم آیات قرآن را به درستی درک و فهم کنیم و بدانیم متولیان چه دینی از ظهور چنین پدیده و معجزه ای در آن زمان زیان میدیدند که روایتهایی را در دین مسیحیت جا انداختند تا پیروان آن آیین به دین و آیین تازه روی نیاورند. که اگر چنین نمیکردند، دکّان تزویرشان بسته میشد. با این حال بسیاری از مردم به دین تازه وارد شدند؛ که قرآن کریم این موضوع را تأیید کرده و گفته است که: ما آنان را یاری رساندیم.

حضرت عیسی مسیح در میان قوم یهود، و از مادری که نسبش به هارون* نبی میرسید به دنیا آمد، تا تندرویهایی را که در دین حضرت موسی توسط متولیان رسمی این دین در طول زمان به وجود آمده بود، با آوردن دینی لطیف و مسامحه گر، تلطیف کند و جامعه بشری را از افراط گرایی، تعصّب جاهلی و دگماتیسم خانمان برانداز، برهاند.

از سوی دیگر در زمان زایش مسیح، و نبود مسیحیت و مسیحیان، هر پیرایه ای را که متولیان دین یهود خواستند، بر مسیح وارد ساختند؛ به گونه‌ای که برخی از آن‌ پیرایه‌ها به باور مسیحیان پس از مسیح در‌آمد و در دین و آیین مسیحیت نهادینه شد، از جمله چگونگی زایش حضرت مسیح، و سخن گفتن او در نوزادی بود. البته مسیحیان نیز قائل به سخن گفتن مسیح در نوزادی هستند؛ ولی نه آن مفاهیمی که قرآن کریم آورده و به زیان یهودیان عصر زایش مسیح و پس از آن بوده است.


آباء (پدران) کلیسا نیز مانند تقریباًهمه ادیان، از آغاز و سپس در طول تاریخ مسیحیت، بر دین خود پیرایه‌هایی را بستند که هرگز بر زبان مسیح جاری نشده بود، معتقد به آن‌ها نبود، و آن‌ها را انجام نداده بود؛ و نیز برخی از جمله‌های پیامبر خود را که به زیان موجودیت پدران کلیسا بود، از گفتارهای او و از انجیلهایی که به آن‌ها اشاره شده بود حذف کردند و یا نسخه های آن انجیل را جمعاوری، و آن را بایکوت کردند؛ همچون انجیل بارناباس که حضرت مسیح، بشارت آمدن پیامبری پس از خود را داده بود و در قرآن هم در یک آیه بدان اشاره شده است**.

همه این پیرایه‌هایی که بر دین مسیحیت افزوده شد و تاکنون به آن‌ها عمل میشود، از «مریم و مسیح» تصویری غیرواقعی به دست داده است که با تصویر اصلی آنان، بسیار متفاوت است!


از آن روی که قرآن کریم در اصلاح برخی نکته‌های علمی، تاریخی و عقیدتی که بر اهل دانش و پژوهش پوشیده بوده، روشنگری کرده و جهانیان را از غفلت و نادانی رها ساخته، و این روند هنوز ادامه دارد، بر آن شدم تا حقیقت مسیحیت را از آیات قرآن کریم بازیابم؛ زیرا در این زمینه نیز به گونه‌ای شگفت انگیز و معجزه آسا روشنگری کرده است!!


این پژوهش میکوشد تا در حد امکان، تصویری بی پیرایه و حقیقی از این بزرگواران به دست دهد.

تصویر قرآنی آنان را!


معرفی حضرت مریم (دوازده آیه):

حضرت مریم علیها سلام فرزند عمران و از نوادگان حضرت هارون نبی*، برادر حضرت موسی سلام الله علیهما بوده است.

در آغاز، به معرفی حضرت مریم با ده آیه از سوره آل عمران (به معنای خاندان عمران) میپردازم، که عنوان این سوره نیز به خاندانی اشاره دارد که حضرت مریم به آن خاندان تعلق دارد:


اذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿۳۵﴾

آن هنگام که زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شکم دارم، نذر تو کردم تا آزاده ای باشد؛ پس از من بپذیر! که تو خود شنواى دانایى (۳۵)


فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ﴿۳۶﴾

پس چون فرزندش را بزاد گفت: پروردگارا من دختر زاده‏ ام (و خداوند داناتر است به آنچه او زایید) و پسر چون دختر نیست و من نامش را مریم نهادم و او و فرزندانش را از شیطان رانده‏ شده از درگاهت، از تو پناهجویی مىطلبم (۳۶)

فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿۳۷﴾

پس پروردگارش وى [مریم] را با حسن قبول پذیرا شد و او را به نیکویی رشد داد و زکریا سرپرستی وى را برعهده گرفت. هر بار که زکریا در محراب بر او وارد مى ‏شد، نزد او روزی او را مى‏ یافت [و به او مى]گفت اى مریم این از کجا براى تو [آمده است؟ و او در پاسخ مى]گفت این از جانب خداست. خداوند به هر کس که بخواهد بىشمار روزى دهد. (۳۷)


وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ﴿۴۲﴾

و آن هنگام که فرشتگان گفتند: اى مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و بر زنان جهان برترى بخشیده است. (۴۲)

یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ ﴿۴۳﴾

اى مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع ‏کنندگان رکوع نما (۴۳)

ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿۴۴﴾

(ای پیامبر!) این از اخبار غیب است که به تو وحى مى ‏کنیم و نزد آنان نبودی آن هنگام که قلمهاى خود را [براى قرعه‏ کشى به آب] مىافکندند تا کدام یک، سرپرستى مریم را به عهده گیرد و نزد آنان نبودى آن هنگام که با یکدیگر دشمنی میکردند. (۴۴)


وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ (تحریم: 12)

و مریم دختر عمران را که خود را از زنا نگه داشت و ما از روح خود در آن دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتابهایش را تصدیق کرد و او از فرمانبرداران بود.


وَبِکُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْیَمَ بُهْتَانًا عَظِیمًا ﴿نساء:۱۵۶﴾

و به سزاى کفرشان و آن تهمت عظیمى که به مریم وارد ساختند. (۱۵۶)


معرفی حضرات مریم و مسیح (پنج آیه):

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿آل عمران:۴۵﴾

آن هنگام که فرشتگان گفتند: اى مریم همانا خداوند تو را به کلمه‏ اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى‏ بن‏ مریم است مژده می‏دهد؛ آبرومندی در دنیا و آخرت، و از مقربان [درگاه الهی] است.

وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۴۶﴾

و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن مى‏ گوید و از شایستگان است.


قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۴۷﴾

[مریم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنکه بشرى به من دست نزده است گفت چنین است [کار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مى ‏آفریند چون به کارى فرمان دهد فقط به آن مى‏گوید باش پس مى‏ باشد (۴۷)


وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ آیَةً وَآوَیْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِینٍ ﴿مؤمنون: ۵۰﴾

و پسر مریم و مادرش را آیتى (معجزه ای) قراردادیم و آن دو را در مکان بلندى که دارای زیستگاه و آب زلال بود جاى دادیم. (۵۰)


وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِلْعَالَمِینَ ﴿انبیاء:۹۱﴾

و آنکه خود را پاکدامن نگاه داشت و از روح خویش در او دمیدیم و او و پسرش را براى جهانیان آیتى (معجزه ای) قرار دادیم. (۹۱)


چگونگی آفرینش و زایش عیسی مسیح (بیست آیه):

حضرت مریم علیها سلام برای خداوند تا آن اندازه مهم بوده است که یک سوره را به نام وی اختصاص داده و در این سوره چگونگی به وجود آمدن و وضع حمل فرزندش عیسی علیه‌السلام را به خوبی و جامع و مانع بیان میکند؛ به گونه‌ای که در هیچ کتاب آسمانی نیامده است.

قرآن کریم در آغاز، موضوعی کلی را بیان میدارد تا اصل آفرینش حضرت عیسی برای همگان روشن شود و از پرسشهای بیجا کاسته شود، بدین ترتیب:

إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۵۹﴾

در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون آفرینش آدم است [بی آنکه پدر داشته باشد،] او را از خاک آفرید سپس بدو گفت باش پس وجود یافت. (۵۹)


قرآن کریم پس از بیان این موضوع، آیات مربوط به زایش حضرت عیسی و چگونگی آن را با توجه به ریزه کاریها و نکته‌های مهمی که باز هم در هیچ کتاب آسمانی نیامده، بیان میدارد.

باید توجه داشت که روایتهای قرآنی با روایاتی که یهودیان در نبود مسیحیت و مسیحیان برای زایش آن حضرت نقل کرده‌اند و دوهزار سال است که مسیحیان به آن عمل میکنند، به طور کلی متفاوت است و تنها قرآن روشنگر است که حقایقی را که باید روشن شوند، در نوزده آیه از سوره مریم روشنگری میکند:

وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿۱۶﴾

و درباره*** مریم یادآر آنگاه که از خانواده خود جدا شد و به جایی شرقی رفت (۱۶)


فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿۱۷﴾

و در برابر آنان پرده‏ اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوش‏ اندام بر او نمایان شد. (۱۷)


قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا ﴿۱۸﴾

[مریم] گفت اگر شخص پرهیزگارى هستی، من از تو به خداوند هستی بخش پناه مىبرم (۱۸)


قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿۱۹﴾

گفت همانا که من فرستاده پروردگار توام تا به تو پسرى پاک سیرت ببخشایم (۱۹)


قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿۲۰﴾

گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده‏ ام (۲۰)


قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا ﴿۲۱﴾

گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانه‏ اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستورى قطعى بود. (۲۱)


فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿۲۲﴾

پس [مریم] به او [=عیسى] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده‏ اى روی آورد. (۲۲)


فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿۲۳﴾

پس درد زایمان او را به سوى تنه درخت‏ خرمایى کشانید. او گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و به کلّی فراموش ‏شده بودم (۲۳)


فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿۲۴﴾

پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت در زیر تو چشمه آبى پدید آورده است (۲۴)

وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿۲۵﴾

و تنه درخت‏ خرما را به سوی خود برگیر و تکان بده، بر تو خرماى تازه فرومى‏ریزد (۲۵)


فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا ﴿۲۶﴾

پس بخور و بنوش و دیده روشن دار. پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى خداوند هستی بخش روزه نذر کرده‏ ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (۲۶)


فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿۲۷﴾

پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد. گفتند اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده‏ اى (۲۷)


یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿۲۸﴾

اى که از قوم هارونی!* پدرت مرد بدى نبود و مادرت بدکاره نبود (۲۸)


فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿۲۹﴾

[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد. گفتند چگونه با کودکی گهواره ای‏ سخن بگوییم (۲۹)


قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿۳۰﴾

گفت: من بنده خدایم. به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (۳۰)


وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿۳۱﴾

و مرا مایه برکت قرارداده هر جا که باشم؛ و تا زنده‏ ام به نماز و زکات سفارش کرده است (۳۱)


وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿۳۲﴾

و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و هرگز مرا زورگو و شقی قرارنداده است (۳۲)


وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿۳۳﴾

و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مىمیرم و روزى که زنده برانگیخته مى ‏شوم(33)


ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾

این گونه است عیسى پسر مریم، گفته بجا و درستی که در آن شک مىکنند (۳۴)


نکته‌های بدیع در این آیات :

توصیف محل، و وصف زاده شدن عیسی مسیح در قرآن و در نزد مسیحان، بسیار متفاوت است. در نزد مسیحیان آن‌گونه که شهرت یافته و در جشنهای تولد حضرت مسیح در اروپا و دیگر کشورهای مسیحی مشهود و مشهور است، حضرت مسیح در یک استبل (به عربی اصطبل و به انگلیسی ستیبل) زاده شده است.

از آن روی که پیروان مسیح در زمان تولدش وجود نداشته اند، و حضرت مریم از نوادگان هاورن بوده و همه یهودی بوده اند، چنین به نظر میرسد که تاریخچه تولد مسیح در استبل را یهودیان نوشته‌اند و این توصیف، روایتی یهودی از این رخداد مهم تاریخی است، و مسیحیان اولیه همین روایت یهودی را گرفته و آن را باور کرده و در طول تاریخ مسیحیت نهادینه شده و اکنون مسیحیان بر آن اتفاق نظر دارند.

دلیلش هم روشن است. زیرا در صورتی که علمای یهود دین تازه‌ را میپذیرفتند، از آن پس دکان دینداری شان بسته میشد. در نتیجه برای خوارشمردن پیامبر نوین، چگونگی زاده شدن حضرت عیسی مسیح را به خواست خود تغییرداده و چنین روایتی را جانشین حقیقت کرده اند.

این در حالی است که قرآن کریم که در بسیاری زمینه‌ها به بازنگری و اصلاح باورهای پیشینیان پرداخته، (ازجمله در موارد تاریخی، باستانی، علمی) در این زمینه نیز، گونه اصلی زاده شدن عیسی مسیح را شرح داده و به همه جهانیان اعلام کرده است که روایت جاافتاده در نزد مسیحیان، روایتی یهودی است که باید آن را به فراموشی سپرد؛ بلکه اصل موضوع آن‌گونه است که من (قرآن) میگویم؛ که هم زیباست و هم بسیاری نکته‌ها را در بر دارد، از جمله:


معجزه بردادن نخلی خشکیده!!

آن‌گونه که در تاریخ ثبت شده، تولد حضرت مسیح در زمستان، و در روز 25 دسامبر بوده است. پس با تفسیری که قرآن از نحوه زاده شدن عیسی ارائه میدهد، یک معجزه بر معجزات حضرت عیسی افزوده می‌شود که به این موضوع تاکنون کسی نپرداخته؛و آن اینکه نخلی که حضرت مریم به آن پناه میبرد، نخلی خشکیده بوده که به یکباره برداده به دو دلیل؛ یکی اینکه نخل خرما در تابستان خرما میدهد و تولد مسیح در زمستان بوده است؛ و دوم آنکه چون نخل خرما به آب فراوان نیاز دارد، در جاهای پرآب کاشته میشود. ولی چون آبی در آن اطراف وجود نداشته، درختی خشکیده بوده و خداوند با معجزه آن را بارور میسازد!! از سوی دیگر این درخت کوتاه و کوچک بوده که حضرت مریم توانسته است آن را به سوی خود بکشاند؛ وگرنه یک زن زائو هرگز نمیتواند نخل را به سوی خود بکشاند. بدین ترتیب، روایت قرآنی تولد مسیح، معجزه در معجزه است. معجزه بارورشدن نخلی خشکیده با رطبی جنیّ (به تازگی از نخل چیده شده) برای مادر و فرزندی که خود معجزه اند!! چنانکه فرمود:

وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِلْعَالَمِینَ ﴿انبیاء:۹۱﴾

او و پسرش را براى جهانیان آیتى (معجزه ای) قرار دادیم.

وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ آیَةً ﴿مؤمنون: ۵۰﴾ و پسر مریم و مادرش را آیتى (معجزه ای) گردانیدیم.

معرفی حضرت عیسی و حواریّون (هجده آیه):

وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الْإِنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ ﴿مائده:۴۶﴾

و عیسى پسر مریم را به دنبال آنان [دیگر پیامبران] درآوردیم که تصدیق کننده است آنچه از تورات است و به او انجیل را عطا کردیم که در آن هدایت و نورى است و تصدیق‏ کننده است آنچه از تورات است و براى پرهیزگاران رهنمود و اندرزى است (۴۶)


إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَى وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿مائده: ۱۱۰﴾

آن هنگام که خداوند گفت: اى عیسى پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت یاد آور! آنگاه که به وسیله روح‏ القدس به تو مقام و منزلت ویژه (آوردن معنای تأیید دستکم در اینجا درست نیست) بخشیدم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و آنگاه که به اذن من از گل [چیزى] به شکل پرنده مىساختى. پس در آن مىدمیدى. و به اذن من پرنده‏ اى مى‏شد؛ و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا مى‏ دادى؛ و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون مى‏آوردى و آنگاه که بازداشتم تو را از [آسیب] بنى‏ اسرائیل هنگامى که براى آنان حجّتهاى آشکار آورده بودى. پس کسانى از آنان که کافر شده بودند گفتند این[ها چیزى] جز افسونى آشکار نیست (۱۱۰)


سوره مائده، سوره‌ای است که آیات محوری آن پیرامون مائده یا خوان نعمتی است که به درخواست حواریّون (صحابه حضرت عیسی که گاهگاهی به آنان نیز وحی میشده؛ چنانکه در آیه زیر آمده است و مسیحیان به آنان عنوان رسول داده اند.) از وی و با درخواست عیسی از خداوند، برای گروندگانش از آسمان فروفرستاده شد و بدین ترتیب شمار سوره هایی که موضوع اصلی آن‌ها عیسی مسیح است، پس از سوره‌های مریم و آل عمران، به سه سوره افزایش مییابد:


وَإِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَوَارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ ﴿مائده:۱۱۱﴾

و آن هنگام که به حواریون وحى کردم که به من و فرستاده‏ ام ایمان آورید گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم (۱۱۱)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ ۖ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَتْ طَائِفَةٌ ۖ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَىٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ (صف: ۱۴)

اى کسانى که ایمان آورده‌اید! یاران خدا باشید همان‌گونه که عیسى بن مریم به حواریون گفت: یاران من به سوی خدا چه کسانى هستند؟ حواریون گفتند: ما یاران خدا هستیم، پس گروهى از بنى‌اسرائیل ایمان آوردند و گروهى کافر شدند، پس کسانى را که ایمان آوردند، بر دشمنشان برتری دادیم تا اینکه پیروز شدند.


إِذْ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿۱۱۲﴾

و آن هنگام که حواریون گفتند: اى عیسى پسر مریم آیا پروردگارت مى تواند از آسمان خوانى براى ما فروفرستد؟ [عیسى] گفت اگر ایمان دارید از خدا پروا پیشه کنید. (۱۱۲)

از این آیه مشخّص می‌شود که حواریون نیز به حضرت عیسی عتوان پسر خدا نداده اند. بلکه این عنوان را پدران کلیسا به وی داده اند. دوم اینکه چرا حضرت عیسی به آنان توصیه کرده است که پرهیزگار باشند؟ مگر چه خطایی از آنان سرزده؟

به نظر میرسد در درخواست آنان یک نکته شرک آلود وجود داشته: آیا پروردگارت میتواند...؟


قَالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَکُونَ عَلَیْهَا مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿۱۱۳﴾

گفتند میخواهیم از آن بخوریم و دلهاى ما آرامش یابد و بدانیم که به ما راست گفته‏ اى و بر آن از گواهان باشیم (۱۱۳)


قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَةً مِنْکَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ﴿۱۱۴﴾

عیسى پسر مریم گفت: پروردگارا از آسمان خوانى بر ما فروفرست تا عیدى براى اول و آخر ما، و آیتى (معجزه ای) از جانب تو باشد و ما را روزى ده که تو بهترین روزى ‏دهندگانى (۱۱۴)

قَالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُهَا عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿۱۱۵﴾

خدا فرمود من آن را بر شما فروخواهم فرستاد؛ پس هر کس از شما پس از آن کافرشود، وى را [چنان] عذاب کنم که هیچیک از جهانیان را [آن چنان] عذاب نکرده باشم (۱۱۵)


وَلَمَّا جَاءَ عِیسَى بِالْبَیِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُکُمْ بِالْحِکْمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۶۳﴾

و چون عیسى دلایل آشکار آورد گفت به راستى براى شما حکمت آوردم و اینکه در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف میکردید برایتان توضیح دهم پس از خدا بترسید و فرمانم ببرید (۶۳)


إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿۶۴﴾

همانا ‏خداوند، اوست که پروردگار من و شماست پس او را بندگی کنید. این است راهی راست(۶۴)


فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران:۵۲﴾

چون عیسى از آنان احساس کفر کرد، گفت:‏ یاران من در راه خدا چه کسانی هستند؟ حواریون گفتند ما یاران [دین] خداییم به خدا ایمان آورده‏ ایم و گواه باش به اینکه ما تسلیم [او] هستیم (۵۲)


رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ ﴿آل عمران:۵۳﴾

پروردگارا به آنچه نازل کردى گرویدیم و فرستاده[ات] را پیروى کردیم پس ما را در زمره گواهان بنویس (۵۳)


وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ ﴿بقره:۸۷﴾

و همانا به موسى کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبرانى را پشت‏ سر هم فرستادیم و عیسى پسر مریم را معجزه ‏هاى آشکار دادیم و او را به وسیله روح القدس مقام و منزلت ویژه بخشیدیم. پس چرا هر گاه پیامبرى چیزى را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید؟ پس گروهى را دروغگو خواندید و گروهى را میکشید (۸۷)


تلک الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ﴿بقره:۲۵۳﴾

برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عیسى پسر مریم معجزه ‏هاى آشکار دادیم و او را به وسیله روح القدس مقام و منزلت ویژه بخشیدیم و اگر خدا مى‏ خواست کسانى که پس از آنان آمدند پس از آنهمه دلایل روشن که برایشان آمد، به کشتار یکدیگر نمى‏پرداختند ولى با هم اختلاف کردند. پس بعضى از آنان ایمان آوردند و بعضى از آنان کفر ورزیدند و اگر خدا مى‏ خواست با یکدیگر جنگ نمیکردند، ولى خداوند آنچه را که میخواهد انجام میدهد (۲۵۳)


آل عمران:

وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ ﴿ ۴۸﴾

و به او (عیسی) کتاب و حکمت و تورات و انجیل مى‏آموزد (۴۸)

وَرَسُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿۴۹﴾

و [او را به عنوان] رسولی به سوى بنى اسرائیل [مى‏ فرستد که او به آنان مى‏ گوید:] همانا که من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه ‏اى آورده‏ ام من از گل براى شما [چیزى] به شکل پرنده میسازم آنگاه در آن میدمم پس به اذن خدا پرنده‏ اى میشود و به اذن خدا نابیناى مادرزاد و پیس را بهبود مى ‏بخشم و مردگان را زنده مى‏ گردانم و شما را از آنچه مى ‏خورید و در خانه هایتان ذخیره مى ‏کنید خبر مى‏ دهم همانا که در این (کارها) معجزهای براى شما هست اگر مؤمن باشید.(۴۹)


وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَجِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿۵۰﴾

و تصدیق کننده ام آنچه از تورات است و اینکه پاره‏ اى از آنچه را که (در دین یهود) بر شما حرام گردیده براى شما حلال کنم؛ و از جانب پروردگارتان براى شما معجزه اى آورده‏ ام. پس از خدا پروا دارید و مرا فرمانبردار باشید. (۵۰)


إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿۵۱﴾

همانا که ‏خداوند پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را بندگی کتید. این است راه راست.


بشارتهای حضرت عیسی بن مریم (یک آیه):

وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ (صف: 6)

و عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل، من پیامبر خدا بر شما هستم، تصدیق کننده ام آنچه موجود است از تورات، و به پیامبری که بعد ازمن می آید و نامش احمد است، بشارتتان می دهم چون آن پیامبر با آیات روشن خود آمد، گفتند: این جادویی است آشکار!


چگونگی پایان زندگانی عیسی بن مریم (سه آیه):

إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿آل عمران: ۵۵﴾

آن هنگام که خداوند گفت: اى عیسى! من تو را میمیرانم و به سوی خود برمیکشم و تو را از [آلایش] کسانى که کفر ورزیده‏ اند پاک مى‏ گردانم و تا روز رستاخیز کسانى را که از تو پیروى کرده‏ اند، بالاتر از کسانى قرار میدهم که کافر شدند. سپس بازگشت همگی شما به سوى من است. پس در آنچه بر سر آن اختلاف میکردید میان شما داورى خواهم کرد. (۵۵)


وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ﴿۱۵۷﴾ بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا ﴿نساء: ۱۵۸﴾

و گفته آنان که ما مسیح عیسى بن مریم رسول خدا را کشتیم؛ و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند؛ ولیکن امر بر آنان مشتبه شد؛ و همانا کسانى که در باره او اختلاف کردند قطعاً در مورد آن دچار شک شده‏ اند. هیچ علمى بدان ندارند جز آنکه از گمان پیروى مى کنند و یقیناً او را نکشتند. ﴿۱۵۷﴾ بلکه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حکیم است (۱۵۸)


عیسی پسر پسر خدا نیست! (بیست و هفت آیه):

سوره توبه:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ ﴿۳۰﴾

و یهودیان گفتند عزیر پسر خداست و مسیحیان گفتند مسیح پسر خداست. این سخنى است که به زبان مى ‏آورند و به گفتار کسانى که پیش از این کافر شده‏ اند شباهت دارد. خدا آنان را بکشد. چگونه این دروغ و تهمتها را به هم میبافند (۳۰)


اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۳۱﴾

اینان خاخامهای یهودی و راهبان مسیحی خود را و مسیح پسر مریم را به جاى خدا به پروردگاری گرفتند با آنکه به آنان امر نشده بود، جز آنکه خدایى یگانه را بپرستند که هیچ معبودى جز او نیست. منزه است او از آنچه که شرک میورزند. (۳۱)


سوره مائده:

لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۱۷﴾

کسانى که گفتند خدا همان مسیح پسر مریم است مسلماً کافر شده‏ اند. بگو اگر خداوند اراده کند که مسیح پسر مریم و مادرش و هرکه در زمین است همگى را به هلاکت رساند، چه کسى او را باز میدارد؟ و مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، از آن خداست هر چه بخواهد می‏آفریند و خدا بر هر چیزى تواناست (۱۷)

وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ ﴿۱۸﴾

و یهودان و ترسایان گفتند ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو پس چرا شما را به خاطر گناهانتان عذاب مى ‏کند؟ بلکه شما نیز بشری هستید از جمله کسانى که آفریده است(تفاوتی با دیگران ندارید که خود را برتر میشمارید.). هر که را بخواهد مى ‏آمرزد و هر که را بخواهد عذاب مى ‏کند و مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، از آن خداست و بازگشت به سوى اوست.


لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَقَالَ الْمَسِیحُ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۷۲﴾

کسانى که گفتند خدا همان مسیح پسر مریم است قطعاً کافر شده‏ اند و مسیح گفت اى فرزندان اسرائیل (یعقوب) پروردگار من و پروردگار خودتان را بندگی کنید که هر کس به خدا شرک آورد، پس به درستی خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و ستمکاران را یاورانى نیست (۷۲)


لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۷۳﴾

کسانى که [به تثلیث و اقنومهای سگاهنه قائل شده و] گفتند خدا سومین (از) سه است، قطعا کافر شده‏ اند و حال آنکه هیچ معبودى جز خداى یکتا نیست و اگر از آنچه مى‏ گویند باز نایستند، به کافران ایشان عذابى دردناک خواهد رسید (۷۳)


أَفَلَا یَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَیَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۷۴﴾

آیا پس به سوی درگاه خدا بازگشت نمیکنند و از وى آمرزش درخواست نمیکنند؟ و خدا آمرزنده مهربان است (۷۴)


مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کَانَا یَأْکُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ ﴿۷۵﴾

مسیح پسر مریم جز رسولى نبود که پیش از او [نیز] رسولانى آمده بودند و مادرش زنى بسیار راستگو بود. هر دو غذا می‏خوردند. بنگر چگونه آیات [خود] را براى آنان توضیح مى‏ دهیم سپس ببین چگونه دروغ و بهتان میزنند! (۷۵)


وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ

لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ﴿۱۱۶﴾

و آن هنگام که خداوند گفت: اى عیسى پسر مریم آیا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستید؟ عیسی گفت منزهى تو شایسته من نیست که چیزى بگویم که به آن آگاهی ندارم. اگر آن را گفته بودم، قطعا آن را مى‏ دانستى. آنچه در نفس من است تو مى‏ دانى و آنچه در ذات توست من نمى‏ دانم چرا که تو بسیار داننده رازهاى نهانى (۱۱۶)


مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿۱۱۷﴾

جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چیزى] به آنان نگفتم، اینکه بندگی کنید خداوندی را که پروردگار من و پروردگار شماست. و تا وقتى در میانشان بودم بر آنان گواه بودم پس آنگاه که روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چیز گواهى (۱۱۷)


إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۱۱۸﴾

اگر عذابشان کنى آنان بندگان تو هستند و اگر بر آنان ببخشایى، تو خود بزرگوار و حکیمى (۱۱۸)


سوره مؤمنون:

مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿۹۱﴾

خدا فرزندى اختیار نکرده و با او معبودى [دیگر] نیست و اگر جز این بود، قطعا هر خدایى آنچه را آفریده [بود] باخود مى ‏برد و حتما بعضى از آنان بر بعضى دیگر تفوق مى ‏جستند منزه است‏ خدا از آنچه وصف مى کنند (۹۱)


سوره مریم:

مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۳۵﴾

خدا را نسزد که فرزندى برگیرد منزه است او چون کارى را اراده کند پس همانا که به آن مى‏ گوید باش! پس بیدرنگ موجود می‏شود (۳۵)

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا ﴿۸۸﴾

و گفتند خداوند هستی بخش فرزندى اختیار کرده است (۸۸)

لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئًا إِدًّا ﴿۸۹﴾

واقعاً که چیز زشتى را اداکردید (۸۹)

تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا ﴿۹۰﴾

چیزى نمانده است که آسمانها از این [سخن] در هم بشکند و زمین از هم بگسلد و کوهها به شدت فرو ریزند (۹۰)

أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا ﴿۹۱﴾

از اینکه براى خداوند هستی بخش فرزندى قایل شدند (۹۱)

وَمَا یَنْبَغِی لِلرَّحْمَنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا ﴿۹۲﴾

سزاوار خداوند هستی بخش نیست که فرزندى اختیار کند (۹۲)


سوره نساء:

یا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَیْرًا لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿۱۷۱﴾

اى اهل کتاب در دین خود غلو مکنید و در باره خدا مگویید مگر حق را. همانا که مسیح عیسى بن مریم، رسول خدا و کلمه اوست که آن را به سوى مریم افکنده و روحى از جانب اوست. پس به خدا و رسولانش ایمان بیاورید و نگویید [خدا] سه‏ گانه است! تمامش کنید! که براى شما بهتر است.‏ همانا که خداوند خدایی یگانه است. منزه از آن است که براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و خداوند وکیلی بسنده و کفایت کننده است. (۱۷۱)


لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا ﴿۱۷۲﴾

مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى ‏ورزد و فرشتگان مقرب [نیز ابا ندارند] و هر کس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد، پس به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى ‏آورد.


سوره بقره: وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ ﴿۱۱۶﴾

و گفتند خداوند فرزندى براى خود اختیار کرده است. او منزه است بلکه هر چه در آسمانها و زمین است از آن اوست [و] همه فرمانپذیر اویند (۱۱۶)


سوره زخرف: قُلْ إِنْ کَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ ﴿۸۱﴾

بگو اگر براى خداوند هستی بخش فرزندى بود، خود من نخستین بندگانش بودم (۸۱)


سوره انبیاء: وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ ﴿۲۶﴾ لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾

و گفتند خداوند هستی بخش فرزندى برگزیده. منزه است او بلکه آنان بندگانى اکرام شده‌اند که در سخن بر او پیشى نمى‏ گیرند و خود به دستور او کار مى کنند (۲۷)


یونس: 68

قَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَات وَمَا فِی الأَرْضِ إِنْ عِندَکُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَـذَا أَتقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

گفتند خدا فرزندی برگزیده است منزه است او. او بسیار داراست. از آن اوست هرچه در آسمانها و در زمین است. شما را بر آن سخن دلیلی نیست چرا درباره خدا چیزهایی می گویید که به آن آگاه نیستید؟


زمر: 4

لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

اگر خدا میخواست برای خود فرزندی بر گیرد، از میان مخلوقات خود هر چه را که میخواست بر می گزید. منزه است او. اوست خدای یکتای قهار.



پسگفتار

این بود داستان زندگی بزرگمردی با عنوان عیسی مسیح که 2019 سال پیش سر بر زمین نهاد و با تکلم خویش در گهواره، گاهواره تاریخ را تکان داد!! در آن زمان کسی بویژه یهودیان زمان زایشش تصورنمیکردند که آوازه او جهانگیر شود تا آنجا که میلیاردها انسان را شیفته خود سازد!

از 1960 سال پیش که حواریون او شربت شهادت نوشیدند و از آن پس تا مدتهای مدیدی که پیروان صدیق او در زیرزمینها به تشکیل هسته های مقاومت و تبلیغ مخفیانه دست میزدند (از جمله اصحاب کهف) و جان بر سر این عشقبازی میباختند، کسی چنین تصوری نداشت که روزی فراخواهدرسید که عشق مسیحایی به وسیله پدران کلیسا برای برخی مخالفانشان تبدیل به شکنجه و دادگاههای تفتیش عقاید شود و برای برخی موافقانشان تبدیل به نجات از شکنجه الهی! شود، و «نجات» را با پول معامله کنند! چه معامله سخیفی!!

***

آنچه پیرامون موضوع حضرات مریم و مسیح در قرآن کریم آمده بود، در این پژوهش آوردم، جز آنکه یادی از سوره توحید (یکی کردن و یکی دانستن آفریدگار) نشد که خداوند و پیامبرش مسلمانان را به خواندن هر روزه آن در نمازهایشان دعوت کرده اند! سخن خداوند در این سوره کوتاه تأکید بر این است که: من خداوندی هستم که هرگز زاده نشده و هرگز نمیزاید.


چنین به نظر میرسد که این تأکید را برای مخالفت با نظر مسیحیانی که خداوند را پسر خدا نامیده اند، در نظر گرفته و این سوره را نازل کرده است تا مسلمانان به شرکهای کوچک و بزرگ گرفتار نشوند؛ که متأسفانه بسیاری از شیعیان نه به گونه‌ مسیحی آن، بلکه به گونه امامی آن، گرفتار شده اند!


با بررسی شمار آیاتی که طبق دسته بندی و موضوع بندی این پژوهش در قرآن آمده، از مجموع 86 آیه پیرامون «مریم و مسیح»، بیشترین شمار آیات، به موضوع عیسی مسیح پسر خدا نیست با 27 آیه اختصاص دارد؛ و بار دیگر ثابت می‌شود که اصل و اساس همه ادیان، و راه رستگاری انسان، توحید، یکتاپرستی، و دوری از شرک است؛ و شرک هم بنا بر قول امیرالمؤمنین علی (ع) از راه رفتن موری بر سنگ سیاهی در دل شب تیره، نامحسوستر است!!


پس نباید تنها مسیحیان را مشرک بپندارم و خود را از شرک مبرّا بدانیم؛ بلکه باید بیش از پیش مراقب شرکهای کوچک و بزرگ خویش باشیم.

***

این پژوهش قرآنی را به عروس خوبم، «خانم مریم بلندگرای» به پاس همه خوبیها و کردارهای نیکش هدیه، و ثواب بهره برداریهایی که از این پژوهش صورت خواهد گرفت را وقف او میکنم.


22 مهرماه نودوهشت

برابر با 14 اکتبر 2019

احمد شمّاع زاده


* برای آگاهی بیشتر به پژوهش شرحی بر عبارت «یا اخت هارون» در قرآن با لینک زیر بازگشت شود: https://www.academia.edu/39767293


** برای آگاهی بیشتر به لینک زیر بازگشت شود:

Barnabas, the Apostle: https://www.academia.edu/36374974


*** به مترجمان قرآن کریم یاداورمیشوم عبارت «فی الکتاب …» که یک «مفهوم ویژه قرآنی» است و در آیاتی، پیرامون برخی شخصیتهای مهم تاریخی و پیامبران آمده است، «در کتاب…» ترجمه نکنند، بلکه «درباره...» ترجمه کنند تا کلام خداوند از مفهوم درستش تهی نشود.

برای آگاهی بیشتر به لینک زیر بازگشت شود:

دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم:https://www.academia.edu/10031889

آیا سختی کشیدن، موجب خودسازی است؟

آیا سختی کشیدن، موجب خودسازی است؟


من در زمانی به دنیا آمدم که وضع مالی خانواده‌ام بد شده بود. دوستی در دوره متوسطه پیدا کردم که تا سالیان سال با هم دوست بودیم و آخرش هم او را گم کردم وگرنه هنوز هم دوستیم اگر زنده باشد، ان شاءالله.

او پس از پایان مدرسه عالی پارس که بانی آن مادر ملکه یعنی فریده دیبا بود، به انگلیس رفت و تنها بعضی وقتها همدیگر را میدیدیم. ولی او فرزند رئیس بانک بازرگانی خرمشهر بود و هر روز با آهنگی که با گرامافون، پدرش برایش پخش میکرد از خواب بیدار میشد که گاهی من هم آنجا بودم؛ و من برادر کاسب محل نزدیک بانک بودم. زمانی فرارسید که من دیپلمات شدم و او در لندن، مسافرکش فرودگاه بود. یک بار خودش و فرزندانش را به رم دعوت کردم و یک بار هم پدرومادرش را که میخواستند به لندن بروند برای دیدار دو پسرانشان در زمانی که پدر بازنشسته شده بود. همه چیز ما یکسان بود جز اینکه او در نازونعمت بزرگ شد و من در سختیها و در مغازه برادری سختگیر! از هر نظر...

هنگامی که تابستان میشد، خانواده کسانی که از شهرهای دیگر به خرمشهر برای کار آمده بودند، به شهر خود بازمیگشتند و پدر خانواده در خرمشهر باقی میماند. در نتیجه من هر چند روز یک بار به دیدن پدر میرفتم. در آن زمان فرهنگ لغات نداشتم و در کتاب‌هایی که میخواندم واژگان خارجی، یا نامأنوس عربی و یا فارسی قدیمی و… زیاد پیدا میشد. واژگان را یادداشت میکردم و هنگامی که به ملاقات ایشان میرفتم، از ایشون که آدم باسواد و کتابخوانی بود، میپرسیدم. و در دفترچه ای یادداشت میکردم. ایشان هر روز به تناسب پرسشی که میکردم یا مسأله ای که پیش میآمد، نکته‌هایی از زندگی خود را برای من تعریف میکرد.


روزی تعریف کرد که:

«روح الامین از کودکی همکلاس من بوده و تا حالا با هم دوست هستیم. (توضیح آنکه در آن زمان، آقای روح الامین سالها رئیس کل راه آهن ایران بود و بعضی وقتها به خرمشهر میآمد و مهمان ایشون بود.) ... وضع مالی خانواده اش خوب نبود و تنها یک دفتر کلفت داشت و یک مداد. نه کتاب داشت و نه چیز دیگری؛ ولی هرچه را که از معلم میشنید، با مدادش توی دفترش یادداشت میکرد و با همون هم امتحان میداد. همیشه هم نمره هایش خوب بود.”


روزی از وضع دبیرستان رفتن خودش تعریف کرد:

«پدر من قاضی بود، (پدر ایشون را هم دیده بودم و کمی اخمو بود. مادرش را هم دیده بودم که از نظر صورت به مادرش رفته.) و در شهری مأمور شده بود. چون در آن شهر دبیرستان وجود نداشت مجبور بودم به شهری دیگر بروم برای ادامه تحصیل تا گرفتن دیپلم. درنتیجه مرا نزد یک پیرزن گذاشتند تا برای من غذایی بپزد و تنها نباشم. این پیرزن همیشه آبگوشت میخورد و به من هم همیشه آبگوشت میداد؛ تنها شبهای جمعه پلوماش درست میکرد. (میدانستم ایشون از آبگوشت خوشش نمیاد و هیچ‌گاه توی خانه‌شان آبگوشت درست نمیشد؛ ولی نمیدانستم چرا که با این تعریف روشن شد.) در نتیجه با اینکه ما وضع مالی مان خوب بود ولی جبر زندگی نگذاشت که من در جوانی از زندگی لذت ببرم.

چرا ساختمان DNA به خدا اشاره دارد؟

چرا ساختمان DNA به خدا اشاره دارد؟

تدوین و ویرایش از:‌ احمد شماع زاده

اشاره: بیشتر بخشهای این نوشته از کتاب زبان خدا نوشته فرانسیس کالینز، و بخشی دیگر از «پری مارشال»(1) مهندس اطلاعات است، و نیز ممکن است برخی دیگر از نقل قولها با استناد به پژوهشها و یافته های این مهندس اطلاعات باشد؛ ولی مطمئن نیستم.

فیلسوف انگلیسی، دکتر آنتونی فلّو، سالهای بسیاری سخنران برجسته در خصوص انکار وجود خدا بود. فعّالانه و پی در پی در مباحث و مناظره های مربوط به این موضوع شرکت میکرد. اما کشفیات علمی به عمل آمده در سی سال اخیر، او را به نتیجه ای رساند که نمیتوانست آن را نادیده بگیرد. در یک مصاحبه ویدئویی که در دسامبر سال 2004 انجام گرفت، وی بیان کرد که:

"فراست و هوش مافوق، تنها توضیح خوبی است که میتوان برای منشأ حیات و پیچیدگی آن در طبیعت، عنوان کرد".(2)

نکته مهم در نتیجه گیری وی، کشف DNA بود. در این نوشته به دلایل این تغییر جهت بر مبنای شگفتیهای دی. ان. آ. پرداخته میشود:

DNA موجود در سلولهای ما بسیار شبیه به یک برنامه پیچیده کامپیوتری است. یک برنامه کامپیوتری از یک سری صفر و یک تشکیل شده، که آنها را کدهای دودویی مینامند. ترتیب و چیدمان این صفرویکها همان چیزی است که موجب میشود کامپیوتر شما به طور صحیح کار کند.

به همین ترتیب،DNA از چهار مادّه شیمیایی ساخته شده است که با حروف A، T، G و C نامگذاری میشوند. بسیار شبیه به آنچه در چیدمان صفرویکهاست. این حروف در سلولهای انسان به این شکل چیده شده اند: CGTGTGACTCGCTCCTGAT و این چیدمان ادامه دارد. ترتیبی که این حروف قرار گرفته اند، اعمال سلول را هدایت میکند.

آنچه که موجب شگفتی است، این است که درون فضای بسیار کوچک موجود در هر سلول از بدن ما، شمار حرفهای تشکیل دهنده این کد، به سه میلیارد حرف میرسد!!(3)

برای درک انباشت اطلاعات DNA موجود در یک سلول، باید بدانیم که: «برای خواندن آن کد با سرعت سه حرف در ثانیه، سی و یک سال وقت لازم است؛ درصورتی که خواندن آن شب و روز بی‌وقفه ادامه داشته باشدجلّ الخالق!!

مشخص شده است که 9/99% از DNA بدن هر شخص، با ساختار ژنتیک آن شخص همخوانی دارد. آنچه که منحصراً مربوط به شخص شماست، در این تفاوت جزئی نهفته است که این سه میلیارد حرف چگونه در سلول شما چیده شده اند. جلّ الخالق!!

دولت ایالات متحده آمریکا میتواند با بهره گیری از یک شماره امنیتی نه رقمی تمامی افراد کشور را شناسایی کند؛ و این در حالی است که درون هر سلول از بدن شما یک ساختمان DNA سه میلیارد حرفی وجود دارد که تنها متعلق به شماست؛ و این کد باعث شناسایی شما شده و پیوسته رفتار سلولهای شما را هدایت میکند. جلّ الخاقق!!

دکتر فرانسیس کالینز، مدیر پروژه ژنوم انسان که نقشه ساختار ژنوم انسان را به اتمام رساند، گفته است که میتوانیمDNA را یک متن آموزش دهنده و یک برنامه نرم افزاری بدانیم که در هستة سلول قرار گرفته است».

فرانسیس کالینز که او نیز خود شخص خداناباوری بود، پس از ایمان به خدا از راه دی. ان. آ.، کتاب خود یعنی «زبان خدا» را در رد کتاب «توهّم خدا»ی هاپکینز نوشته است!!

پری مارشال، درباره مفهوم آن توضیح میدهد. «هیچ برنامه کامپیوتری وجود ندارد که ابتدا طراحی نشده باشد. خواه یک کد باشد، یا یک برنامه و یا پیامی که از طریق یک زبان ارسال میشود؛ بلکه همواره در ورای آن، یک ذهن هوشمند وجود دارد

همان گونه که دکتر آنتونی فلّو، این پرسش را مطرح میکند که "بسیار بجاست اگر با نگریستن به این کد سه میلیارد حرفی که سلول را هدایت میکند از خود بپرسیم چه کسی این متن را نوشته است؟ چه کسی این کد فعال را درون سلول قرار داده است؟"

شبیه این است که شما در ساحل دریا قدم بزنید و روی شنهای ساحل این نوشته را ببینید: «مایک عاشق مری استشما میدانید که موجهایی که به ساحل برخورد میکنند این نوشته را به وجود نیاورده اند؛ بلکه شخصی آن را نوشته است. این یک پیغام صریح و معین است!! یک نوشته روشن است. به همین ترتیب، ساختمان DNA یک متن سه میلیارد حرفی پیچیده است که فرآیند سلول را هدایت کرده و اطلاعات لازم را به آن میدهد. چگونه میتوان این پیامرسانی ماهرانه و پیچیده ارسال کد و استقرار آن در درون سلولها را توضیح داد؟!!

در26 ژوئن سال 2000، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، بیل کلینتون، به کسانی که چیدمان سلولهای انسان را کامل کردند، تبریک گفت. کلینتون گفت: "امروز ما زبانی را میآموزیم که از طریق آن خداوند زندگی را آفرید. ما بیش از پیش به هیبت این پیچیدگی، زیبایی و شگفتی الهی ترین و مقدس ترین هدیه خدا پی میبریم.» (4)

دکتر فرانسیس کالینز، در ادامه اظهارات کلینتون گفت: «درک این موضوع که ما توانسته ایم اولین نگاه اجمالی را به کتاب راهنمای خود بیندازیم و قبلاً فقط خدا از آن آگاه بوده، برای من باعث تواضع و مباهاتی الهامبخش است.» (5)

هنگامی که به ساختمان DNA موجود در بدن انسان نگاه میکنیم، نمیتوانیم وجود یک طراحی به طرز شگفت انگیزی هوشمندانه را نادیده بگیریم.

طبق کتاب مقدس که آن نیز به طرز شگفت انگیزی پیچیده است، خدا تنها آفریننده هستی ما نیست، بلکه خداوند آن رابطه ای است که به وجود و هستی ما معنا میبخشد.

همه آنچه که در زندگی نامحسوس و نادیدنی هستند و ما مشتاق داشتن آنها هستیم، مانند توانایی لازم برای موفقیت، شادی، حکمت، و اینکه بدانیم دوست‌داشتنی هستیم یا نه، تنها خداوند است که تمامی اینها را به ما میبخشد.

زمانی که به فرمان خداوند گوش فرامیدهیم و به او توکل میکنیم. او بزرگترین و قابل اعتمادترین رهبر و راهنما در زندگی ما است. همان گونه که خدا DNA را طراحی کرده است تا سلول را هدایت کند، او حاضر است ما را نیز هدایت کند تا زندگی ما برای عظمت، شکوه و جلال الهی و به خاطر ما، بهبود یابد. چون خدا ما را دوست دارد.

جمله پایانی بالا مرا به یاد مراحل ششگانه آفرینش انداخت که در سوره اعلی آمده است:

سبّح‌ اسم ‌ربّک‌الاعلی ‌الّذی‌خلق ‌فسوّی‌ والّذی‌قدّر فهدی ‌و الّذی ‌‌اخرج‌المرعی ‌فجعله غثاءً احوی


خداوند در پروژه آفرینش، دی. ان. آ. را طراحی کرده است تا سلول را هدایت کند؛ و انسان‌ را که کوهی از سلول است، طراحی کرده است تا خود، او را هدایت کند.

وه! که چه باشکوه و شگفت انگیز است!!

برای آگاهی بیشتر در زمینه مراحل ششگانه آفرینش، به نشانی زیر بازگشت شود:

https://www.academia.edu/6794868

1. پری مارشال، با نشانی: cosmicfingerprints.com

2.. آنتونی فلّو با نشانی: Healthy-elements.com/atheists.html

3. زبان خدا، نوشته فرانسیس کالینز، مدیر پروژه ژنوم انسان، چاپFree Press، نیویورک، 2006، ص 2

4. نشانی پیشین

5. پیشین: ص 3

چرا الله اکبر؟

چرا الله اکبر؟


(خداوند بزرگترین است!)


احمد شمّاع زاده

اشاره:

امروز در نماز صبح، نظرم به مفهوم عبارت الله اکبر جلب شد. پس از نماز، نوشتن این مقاله در ذهنم شکل گرفت؛ زیرا به نظرم رسید که بسیاری از مسلمانان به مفهوم این عبارت آگاهی لازم را ندارند؛ چه مسلمانانی که در درگیریهای داخلی کشورشان با جاری کردن این عبارت بر زبان خود یکدیگر را میکشند!! چه آنانکه اذان و اقامه میگویند و نماز میخوانند و چه… و چه… 98/6/27

***

برای درک مفهوم الله اکبر از نظر مادّی، در آغاز باید معنای حقیقی آن را بدانیم و از آنچه که در ذهن خود داریم بپرهیزم.

معنی: از نظر زبان عربی، وقتی میگوییم الله اکبر دنباله آن چنین استرکه بر زبان نمیآید: من کل شیء. پس معنای الله اکبر من کل شیء میشود: خداوند بزرگتر است از آنچه که تصور شود!


پس از این مرحله باید از بزرگی کیهان و چگونگی ایجاد آن در ذهن خود، تصوری هرچند ناقص را به تصویر بکشیم؛ زیرا بی آن، کسی نمیتواند به مفهوم واژه اکبر (بزرگترین!) پی ببرد!


ما میدانیم و ثابت شده است که:

یک- کیهان در حدود دویست میلیارد کهکشان دارد؛ و هر کهکشان به فراخور بزرگی و کوچکی اش، میلیادها خورشید هم اندازه، بزرگ‌تر یا کوچکتر از خورشید ما دارد. پس به نظر همه کیهانشناسان کیهان بسیار بسیار بزرگ است و هر روزه هم در حال گسترش است! و خداوند به این بزرگی و گستردگی کیهان افتخار میکند که آیةالکرسی را نازل کرده است!


دو- دانشمندان در باره آفریننده آن مانند همه انسان‌ها به دو دسته تقسیم میشوند. خداباوران و خداناباوران.

خداباوران نیز مانند خداناباوران، پیرامون چگونگی ایجاد کیهان نظرهای متفاوتی دارند؛ ولی تفاوت اساسی میان این دو دسته این است که دسته دوم، دانسته و یا نادانسته به علت‌العلل که خود خداوند است نمیپردازند؛ بلکه علل دست دوم و بلکه دست سوم را جانشین خدا میکنند تا ادعای خود را برای برخی که به درستی نمیاندیشند، جابیندازند.


نکته‌هایی اساسی که باید مورد توجه واقع شوند:

- هیچ‌چیز به خودی خود ایجاد نمیشود،

- آفریده باید به آفریننده خود وابسته و پیوسته باشد،

- آفریده باید زیر نظر آفریننده مدیریت شود تا به انحراف کشیده نشود و اصالت خود را نگه دارد. خداوند در این زمینه میفرماید:

و ماقدروالله حق قدره والارض جمیعا قبضته یوم‌القیامه والسموات مطویات بیمینه سبحانه و تعالی عمایشرکون(زمر: 67)

ترجمه‌: ارزیابی نادرستی از خداوند دارند. آنگاه که رستاخیز شود، تمام جهان پیدا در مشت اوست و آسمانها به دستش پیچیده‌اند. پاک‌ومنزه‌است خداوند از آنچه ‌که شرک‌می‌ورزند.


با توجه به این پیشدانستنیها، پیرامون چگونگی آفرینش کیهان باید گفت:

خداوند بدیع، ذره بسیار ناچیزی از نور وجود خود را به ظهور رسانید و کیهان را ایجاد کرد.

در پرانتز: دقت کنید: به ظهور رسانید و نه اینکه کیهان را از چیز دیگری آفریده باشد؛ زیرا در ازل جز خود خداوند چیزی وجود نداشته و مایه اولیه کیهان خود خداوند بوده است.


ولی این ظهور به راحتی صورت نگرفت بلکه به گونه‌ای بود که کیهانشناسان آن را انفجار بزرگ نامیدند و قرآن از آن با عنوان انفطار یادکرده است؛ زیرا که انفجار با ویرانی همراه است و انفطار با آفرینندگی!

از سوی دیگر، میدانیم که هرچیزی یک اندازه‌ای دارد و یک وزنی. خداوند کریم اندازه کیهان را در آیةالکرسی بیان کرده (وسع کرسیّه السّموات والارض) و وزن آن را در آیه و هو رب العرش العظیم. شرح این دو، در نوشته‌های کیهانشناسی نگارنده آمده است ولی به گونه‌ای خلاصه باید گفت:

ـ بزرگی و گستردگی کیهان در کرسی، و سنگینی آن در عرش است، که متّصف به صفت عظیم (باعظمت!) است، نهفته است.

به عبارتی دیگر: عرش به آن اندازه سنگین است که ثقل هستی در نظر گرفته می‌شود و منبع تغذیه هفت لایه کیهان است؛ و کرسی تنها نماد گستردگی کیهان است.

ـ کرسی همان پوسته یا لاک حلزون کیهانی، و حدفاصل هستی و نیستی است.

ـ عرش بخشی از کرسی، یعنی هسته حلزون کیهانی است.


بر فرض محال، این مثال را در نظر آورید:

خداوندی که اقیانوسی از نور است، و ذره‌ای از نور وجودش هنگامی که به صورت مادّه دیدنی دراید، به بزرگی کیهان با آن گستردگی و سنگینی است که وصف آن گذشت!!، پس خود خداوند تا چه اندازه بزرگ است!!!!


بدین ترتیب عبارت الله اکبر یا خداوند بزرگترین است، معنای خود را بازمییابد.


ششم مهرماه نودوهشت- احمد شمّاع زاده