اشاره های قرآنی و پرسشهای انسانی
احمد شماع زاده
در زیر آیه هایی را میبینید که نه در تفسیرها تفسیر(پرده برداری) شده اند، و نه اندیشه نگارنده توانسته است پرده ای از پرده ها و بطنی از بطنهای آنها را باز کند، هرچند کسانی که با قلم نگارنده آشنایی دارند، میدانند پیرامون بسیاری از آیاتی که تفسیرنشده بودند، تا آنجا که در توان بوده، با تدبر در آن آیات، روشنگری کرده ام.
شایسته است فیزیکدانانی که کارویژگیشان امواج نوری و پرتوهای گوناگون است، روی این آیات از دیدگاه فیزیک و ماهیت نور کارکنند؛ و دستاوردهای خود را به جهانیان اعلام کنند.
و له ماسکن فیالّیل والنهار(انعام: 13)
ترجمه: و از آن اوست آنچه در شب و روز ساکنند.
آفریدگان همه در حرکتند؛ چه ذرات زیر اتمی و سلولها باشند، چه ستارگان و ابرنواخترها، و چه انس و جن و فرشتگان. تنها وجودی که در تغییر و تبدّل نیست، ذات احدیّت است؛ ولی خداوند میگوید در این کیهان چیزهایی نیز یافت میشوند که همواره ساکنند. آنها چیستند؟
از زمانی که این متن را نوشتهام 5 سالی مگذرد ولی چیزی که به تازگی به آن رسیدهام این است که احتمالاً منظور نظر خداوند آن است که: چیزهایی هستند که به هنگام شب و روز و تحول زمان که بر همه چیز تأثیرگذار است و موجب تغییرات جوهری در اشیاء میشود، بر آنها بی تأثیر است و از این جهت همواره ساکن، یعنی بدون حرکت جوهری هستند، هرچند در جهانی مادی قرار دارند.
این نظر اکنون به ذهنم خطور کرد که مشغول مطالعه کتاب ماده انرژی و جهان هستی (بخش فیزیک ذرات بنیادی) بودم. دانستم چه زحمتهای بسیاری کشیده شده تا دانشمندان توانسته اند ذرات مختلف از جمله ذرات درون اتم را کشف کنند. در نتیجه به این اندیشه فرورفتم که همانگونه که خداوند شکل کیهان را … به ما نمایده، ممکن است راهنماییهایی را هم برای کشف سادهتر ریزه کاریهای خویش در طبیعت، در قرآنش یاداورمان شده باشد تا به وجود این ذرات زودترپی ببریم، ولی هنوز کسی به فهم و راهنماییهای این آیه، پی نبرده است.
نکته دیگری که پیرامون فهم این آیه به ذهم رسیده، این است که زمان بر آن اشیاء نمیگذرد. زمان نتیجه حرکت است. پس هنگامی که میگوید چیزهایی ساکن اند، معنایش این است که زمان بر آنها نمیگذرد. یعنی هرچند در جهانی مادی به سر میبرد، ولی زمان برای آن صفر است.
در مدلی مدرن برای کیهان آوردهام که عرش زمان بر آن نمیگذرد ولی ممکن است مخلوفاتی جز عرش هم آفریده شده باشند که زمان بر آنها نگذرد. بدین ترتب خدوند به ما میگوید ببینید چه جاهای دیگری از کیهان بی زمان هستند. چهارشنبه 31 شهریور1389
الم تر الی ربک کیف مدالظّل ولو شاء لجعله ساکناً ثم جعلناالشّمس علیه دلیلاً ثم قبضناه الینا قبضاً یسیرا(فرقان: 45 تا 55)
ترجمه: آیا به سوی پروردگارت نمینگری که چگونه سایه را کشید؛ و اگر میخواست همانا آن را ساکن قرارمیداد. سپس خورشید را دلیلی بر آن قرارداد. سپس آن را به سوی خود برگرفتیم برگرفتنی شدنی.
چگونه سایه ممکن است ثابت بماند؟ آیا منظور خداوند این است که خورشید یا ستارگان از حرکت باز ایستند؟ یا خداوند کریم نکته های دیگری از بیان این آیه در نظر دارد؟ چگونه و چرا خداوند سایه را به سوی خودش برگرفته آنهم برگرفتنی ویژه؟!!
اولم یروا الی ماخلقالله من شیء یتفیّؤا ظلاله عنالیمین والشمائل سجداً لله وهم داخرون(نحل: 48)
ترجمه: آیا هرگز نمینگرند به سوی آنچه آفریدهاست خداوند از چیزی که میافکند سایه خود را از راست و چپها. سجدهکنانند برای خداوند و آنان فروتنانند.
این آفریدگان چگونه آفریدگانی هستند که راستگرد و چپگرد هستند. در مورد ذرات میتوان گفت ذراتی با چنین وضعیتی وجود دارند؛ ولی در مورد آنانکه سایه دارند یعنی به اندازه ای بزرگند که به چشم ما انسانها میآیند، چگونه است؟ یقینا فرشته نیستند زیرا که فرشتگان مادی نیستند و سایه ندارند.
اوقد لی یا هامان علیالطّین
ترجمه: برافروز(پرتو بیفکن) برای من ای ‹هامان› بر گل.
در مورد این آیه ساده ترین موضوعی که به ذهن نگارنده رسیده آجرپزی برای ساخت رصدخانه است. اگر منظور خداوند تنها همین باشد(که احتمالاً چنین نیست!) قرآن کریم به ما گفته است که در زمان فرعون(حدود سه هزار و پانصد سال پیش) آجرپزی آغاز شده و یا رواج داشته است.
انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب لا ظلیل ولا یغنی مناللهب(مرسلات: 30 و31)
ترجمه: بروید به سوی سایه سه شاخه. نه سایهافکن است؛ و نه بینیازکند از شراره آتش.
این آیه که مربوط به آخرت و جهنمیان است خیلی پیچیده است؛ به گونه ای که ذهن آدمی حتا برای طرح پرسشی پیرامون این گونه از سایه قد نمیدهد. دنباله این دو آیه دو آیه دیگر است مربوط به نور(عکس سایه)؛ که اگر کسی مسائل مربوط به نور از جمله فیزیک نور و ماهیت نورهایی همچون لیزر را نداند نه تنها نمیتواند این دو آیه را بفهمد بلکه نمیتواند آنها را ترجمه کند: انّها ترمی بشرر کالقصر(32) کانه جمالتٍ صفر(33)