شرط شگفت قرآن، برای دوام اسلام
احمد شمّاع زاده
پیشگفتار: شناخت قرآن
قرآن کریم کتاب راهنمای شیوه زندگی انسانهاست؛ به سه روش:
یک- با تک آیاتش و گاهی با یک جمله و یک عبارت، نکتههای پنهان و دانشهای لازم برای زندگی انسان را در اختیارش قرار میدهد؛ همچون:
نمایاندن شکل کیهان، و گسترش همیشگی کیهان، در زمینه کیهانشناسی.
شناخت و تأثیر کروموزومهای درشت در کیفیت زندگی، در زمینه بیولوژی و دانش ژنتیک.
و اینکه حضرت مریم از نوادگان هارون است، و معرفی سازه کشتی نوح، در زمینه تاریخ ادیان
دو- با توجه به اینکه خود در آغاز گفته است این کتاب هدایتی برای متّقین است، برخی، یا گروهی یا جمع کثیری از مردمان نامتّقی، به وسیله گروه یا گروههایی از آیاتش به گمراهی میروند و مسلمانان پرهیزگار، نکتههای لازمه زندگی اجتماعی و فردی خود را از آن آیات برمیگیرند؛ همچون لزوم وجود آزادی و دموکراسی در جامعه.
سه- کلّیّت قرآن (روح حاکم بر قرآن). انسان تنها با شناخت کلیت قرآن یا روح حاکم بر قرآن است که میتواند با هدفهای کلان قرآن آشنا شود؛ هدفهایی که در صورت عملکرد نادرست مسلمانان، همه بود و نبود اسلام بر باد میرود.
***
اسلام سیاسی در عمل:
برای شناسایی و عملی کردن هدفهای کلان قرآن در جامعه، هرگز نباید گروه یا گروههایی از آیات قرآن، مبنای شناخت ماهیت اسلام و بویژه مبنای برپایی حاکمیّتی با صفت اسلامی قرار گیرند؛ که در آن صورت بزرگترین ضربه به اسلام وارد خواهد آمد. ضربهای کاری که تا سالیان سال اسلام نتواند در جوامع انسانی سر برون آورد!! زیرا اگر در تمام قرآن بگردید حتّا یک آیه پیدا نخواهید کرد که پیرامون چگونگی رفتار و تعامل با مشرکین، منافقین و اهل کتاب نازل شده باشد، و خطابش پیامبر اکرم نباشد؛ بلکه همه آن آیات به مناسبت وجود حضرتش در جامعه آن زمان نازل شدهاند.
همه اینگونه آیات، مخاطبش و مجری احکامش خود پیامبر بوده است و این روح حاکم بر قرآن، پیامی است به مسلمانان از زمان نزول، تا قیام قیامت؛ که تنها پیامبر اکرم است که امور مهم جامعه مسلمین را میتواند تشخیص دهد و برای آن چارهاندیشی کند؛ زیرا تنها او بوده که خداوند دربارهاش فرموده انّک لعلی خلقٍ عظیم، و در ارتباط مداوم وحیانی و روحانی با خداوند بوده است؛ در نتیجه توانا بر انجام چنین مهمّی بوده! و این است استراتژی قرآن برای ماندگاری اسلام!
***
شفای درد جامعه جهانی این است که بدانیم و دانسته خود را به کار گیریم که:
طبق روح حاکم بر قرآن، گسترش اسلام از طریق جهاد با مشرکین، منافقین و کافرین، تنها وظیفه پیامبر اکرم و مسلمانان همعصر وی بوده، و پس از حیات آن بزرگوار، وظیفه مسلمانان حفظ و نگهداشت اسلام، با روشها و منشهای نیک شخصی و اجتماعی است، و این خود جهاد اکبر است، بیآنکه به جهاد مسلحانه نیازی باشد. (در این زمینه دیپلماسی قرآنی را ببینید.)
وجود اسلام بی مدّعی متولّی به مشکی میماند که خود می بوید و بوی خود را به هر سو می پراکند، و نیازی به این ندارد که عطّار (متولّی) بگوید. این بوی خوش یا آوازه ظهور پیامبری راستین، حتا در زمان حیات رسول اکرم چنان کارساز بود و خوراک روحی نیکی را فراهم کرده بود که سلمان فارسی را از ایران، و صهیب رومی را از روم به عربستان میکشاند!! همچون کسی که بوی کباب داغ را حس کند، به دنبال بو رود، تا نیازش جسمیاش برطرف شود.
استراتژی عمربن الخطّاب برای کشورگشایی و گسترش اسلام زیر عنوان جهاد، طبق روح حاکم بر قرآن، نه تنها خلاف استراتژی قرآن برای ماندگاری اسلام بوده، بلکه خلاف روش و منش (سیره و سنّت) رسول اکرم بوده است، که با امپراتوران ایران و رم مسالمت آمیز رفتار کرد، به آنان نامه نوشت؛ ولی هرگز آنان را هرچند در سخن، تهدید نکرد و به مبارزه نطلبید.
عملکرد خلیفه دوم در تسخیر کشور باستانی ایران، موجب شد که کشورگشایی به دهان برخی همچون معاویة بن ابی سفیان مزّه کند و به کشورگشایی ادامه دهند. این کشورگشاییها در نهایت، نتیجهاش جنگهای صلیبی بود که در طول چند صد سال، مردمان بسیار زیادی از هر دو طرف کشته شدند. (نه خدا و نه رسولش از کشته شدن اینهمه بندگان خدا هرگز راضی نبودهاند!)؛ و از سوی دیگر موجب شد این عطر و بوی خوش، به سلاحی برّنده در دست مخالفان اسلام و بر علیه اسلام تبدیل شود و به کار رود. در آغاز کلیسای کاتولیک، و سپس کلیساهای اوانجلیست و انگلیکن، مدّعی شدند و سرسختانه تبلیغ کردند که اسلام به زور شمشیر بر جهان حاکم شده است؛ و این در حالی است که عمده قریب به اتّفاق مسلمانان جهان، با ارزشهایی که در دین مبین اسلام یافتند، به این دین گرایش پیدا کردهاند و نه با زور شمشیر، تهدید، و حتّا تبلیغ؛ همچون میسیونرهای مسیحی.
برای نمونه، مسلمانان آسیای جنوب شرقی با آن جمعیت کلان بویژه در اندونزی، تنها به وسیله یک شخصیّت اهل یمن به نام امام احمد مهاجر که به آن منطقه سفر کرد، به دین اسلام گرویدند و اسلام در آن منطقه گسترش یافت. وسیلهای که این گسترش را فراهم ساخت رفتار و اخلاق و روش و منش امام احمد و خانواده اش بود؛ که عملاً سعی کرده بودند مردم آن منطقه را با بوی خوش اخلاق، و روش و منش رسول گرامی آشنا کنند.
خلاصه کلام آنکه:
- عمل به اسلام جهادی با هدف گسترش اسلام، وظیفه مسلمانان همعصر رسول اکرم، زیر نظر و با رهبری ایشان بود.
- وظیفه مسلمانان پس از رسول اکرم و بویژه مقطع کنونی، حفظ و نگهداشت اسلام است.
شفای درد جامعه جهانی در نگهداشت اسلام نهفته است؛ و برای رسیدن به این مهم، مسلمانان باید از اسلام جهادی و انقلابی که اسوه اش ابوذر غفاری بود، دوری گزینند و به اسلام مسالمت آمیز رحمانی که اسوه اش سلمان فارسی بود، روی آورند تا مردمان (ناس) در جامعه جهانی و در جامعه کشوری مان، از اسلام نه تنها دلزده نشوند، بلکه با جان و دل به آن روی آورند؛ و این در حالی است که مردم جهان با دیدن اسلام جهادی، و مردم ایران با دیدن اسلام انقلابی، از دین اسلام، و برخی دیگر از تمام ادیان دلزده شده اند؛ و این روش و منش با منظور خداوند از ارسال رسل نه تنها منافات دارد، بلکه برخلاف مشیت و اراده خداوندگاری است… والسلام!
لینک مقاله هایی که در متن از آنها یاد شد:
دیپلماسی قرآنی: https://www.academia.edu/35919194
گسترش کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/7656862
مدلی مدرن، برای کیهان: https://www.academia.edu/5676568
پادماده کیهانی در قرآن: https://www.academia.edu/11943555
دیپلماسی ایرانی انقلابی!: https://www.academia.edu/20062076
آزادی و دموکراسی در قرآن: https://www.academia.edu/9260575
قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن: https://www.academia.edu/8327057
شرحی بر عبارت «یا اخت هارون»: https://www.academia.edu/39767293
شرحی بر: ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ و «تَرَکْناها آیَةً»: https://www.academia.edu/45764405
نگاه نقّادانه آخوند خراسانی به حکومت اسلامی: https://www.academia.edu/10157241
نگارش: دی 1400
ویرایش: آبان 1403
احمد شمّاع زاده