تأیید علمی منشأ حیات در قرآن
احمد شمّاع زاده
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ (ص: 87 و 88)
او جز یک یاداورى براى جهانیان نیست؛ و خبرش را پس از مدّتى خواهید دانست.
این دو آیه کوتاه به ما میگویند که قرآن خبرهایی برای جهانیان (و نه تنها مسلمانان) دارد و بویژه برای دانشمندان که آن خبرها را به موقعش متوجه خواهند شد. این معنا در این دو آیه مستتر است که ای مسلمانان اگر شما در فهم آن بکوشید، پیش از دیگران به دانستن خبرهایش موفّق خواهید شد.
سیروا فی الارض فانظروا کیف بدأ الخلق (عنکبوت: 20)
در زمین بگردید، پس جستوجو کنید «چگونه آفرینش آغاز شده است؟»
انتظار به سر رسید:
آری! کروموزومهای درشت، زندگی را به زمین آورده اند!
کسانی که مایلند این مقاله را به دوستان انگلیسی زبان خود معرفی کنند، میتوانند ترجمه مختصر آن را معرفی کنند:
Waiting is over! another Miracle of Koran confirmed:
https//www.academia.edu/39584593
روشنگری: طی ده سالی که گذشت، این مقاله دارای عنوان زیر بود:
آیا کروموزومهای درشت، زندگی را به زمین آوردهاند؟
در طول این ده سال، و بویژه در سال 2014 منتظر اطلاعات تازه از کاوشگر روزتّا بودم؛ ولی تا چند روز پیش خبری نشده بود. اکنون که روزتّا نظر قرآن را که نگارنده کشف و منتشر کرده بود تأیید کرده است، پژوهش نخستین را زیر عنوان بخش اول، و پژوهشی که تأییدکننده پژوهش نخستین است، با عنوان بخش دوم در پی میآید.
نگارش: پانزدهم خرداد 95
ویرایش دوم: مرداد 1400
ویرایش سوم(مختصر): دی 1403
احمد شمّاع زاده
بخش اول:
آیا کروموزومهای درشت، زندگی را به زمین آوردهاند؟
خلقکم من نفس واحدهثمجعل منها زوجها و انزل لکم منالانعام ثمانیهازواج یخلقکم فی بطون امهاتکمخلقاًمن بعدخلق فی ظلماتثلاث ذلکمالله ربکم لهالملک لاالهالّا هو فانّیتصرفون(زمر:6)
ترجمه واژگانی: آفرید شما را از جانی یگانه، سپس قرارداد از خود آن، جفتش را. و فروفرستاد برای شما از چهارپایان، هشت جفت. میآفریند شما را در شکمهای مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی، در تاریکیهای سگانه. آن است خداوندی که پرورنده شماست. از آن اوست هستی. نیست خدایی جز او. پس به کجا میروید؟ (دست به دامان که میشوید؟)
در پژوهش چهارپایان ویژه قرآنی یا کروموزومها ثابت شد که واژه انعام در این آیه معنای کروموزوم را میدهد و نه چهارپایانی که میشناسیم؛ ولی پیرامون این نکته که چرا خداوند در این آیه واژه انزل (فروفرستاد) را بهکاربردهاست، میتوان گفت مایه زندگانی جانداران از جمله انسان از فضای کیهانی وارد زمین شده، که خداوند واژه فروفرستاد را به کاربرده است. این دیدگاه بر پایه برخی نظریههای معتبر علمی که میگویند عناصر تشکیلدهنده حیات ممکن است توسط دنبالهدارها به زمین آوردهشدهباشد، پذیرفتنی است؛ تا پژوهشهای آینده چه دستاوردهایی را برای ما به ارمغان بیاورند.
ولی در هر صورت، با درنظرگرفتن بهکارگیری واژه انزل توسط خداوند و نیز با عنایت به واژگزینی دقیق قرآن کریم، به این باور میرسیم که نتیجه پایانی پژوهشهای این گروههای پژوهشی تأییدی خواهدبود بر راهنماییهای قرآنکریم، و همانند دیگر موارد، راهنماییهای این کتاب عظیم، دانشمندان را از پژوهشهای طولانی بینیازمیسازد؛ چنانکه فرمود: و علیالله قصدالسبیل و منها جائر ولو شاء لهدیکم اجمعین(نحل: 9)
ترجمه: و بر خداوند است کوتاه کردن راه (رسیدن بندگان کوشایش به مقصد) و برخی از راهها کژی و ناراستی است. (البته) اگر خداوند بخواهد همگی شما را (به مقصد و مقصود) هدایت میکند. (ولی در سنت او نیست؛ بلکه از شما حرکت، و از خداوند برکت!)
برخی دستاوردهای علمی بسیار جالب و خواندنی در این زمینه:
«در اتمسفر اولیه به جای اکسیژن و ازت، مخلوطی از هیدوژن، آمونیاک، متان، بخار آب و گاز کربنیک وجودداشته که مناسب تشکیل مولکولهای مرکب هستند… در حقیقت در نتیجة تأثیر پرتوهای ماورای بنفش خورشید و آذرخشهای شدید، مواد مذکور در جوّ به ترکیبات مرکب جدید تغییرشکلیافتند و با تغییر شکل آنها در آتمسفر، به صورت باران(بارانهای آلی) بر زمین فروافتادند. دلیل اصلی وجود گستردة کربن، هیدوژن و اکسیژن در بافت موجودات زنده هم همین منشأ آلی است. با فروریختن باران های آلی، شامل مولکولهای پیچیدة اسید آمینه در اقیانوسها، نخستین اقیانوسهای زمین در واقع به نوعی ‹سوپ اولیه› تبدیل شدند که حیات ابتدایی (مشتق از اسیدهای آمینه) را در خود جایدادهبودند. فرمهای مشتق از این اسیدهای آمینه بعدها نیمی از پایه توارث دی. ان. آ. را تشکیل دادند».(1)
«اسیدهای آمینه از خود فعالیتهای نوری نشانمیدهند. به این معنی که وقتی در مقابل نور با قطب دایرهای قرارگیرند، گروهی صفحه نور را به سمت چپ و گروهی آن را به سمت راست میچرخانند. بر همین اساس اسیدهای آمینه را ‹راستگرد و چپگرد› میگویند و این خاصیت را ایزومریسم فضائی مینامند».
«نکتة بسیار جالب اینجاست که وقتی یک پروتئین طبیعی را به اسیدهای آمینه تجزیهمیکنیم، تنها اسیدهای آمینة چپگرد در محیط پیدامیشوند؛ یعنی در طبیعت تنها اسیدهای آمینة چپگرد حضوردارند.این بههمریختگی تقارن، همواره از پرسشهای اساسی بیوشیمیدانان بود تا اینکه به تازگی نشریة نیوساینتیست در گزارشی اعلامکرد گروهی از پژوهشگران فرانسوی به سرپرستی دکتر مایرهانریش به دلیل اصلی این بههمخوردگی تقارن طبیعت پیبردهاند… گروه پژوهشی دکترمایرهانریش محیطی را شبیهسازیکردند که بهجای محیط مرطوب سطح زمین در سه میلیادرد سال پیش، شبیه دیسک غبار اولیهای بود که منشأ اصلی سیارات و اجرام سامانه خورشیدی بود… نتیجه بسیار شگفتانگیز بود. تنها اسیدهای آمینة چپگرد تشکیلشدند…»
«بنابراین بهنظرمیرسد که اسیدهای آمینه در زمانی پیش از شکلگرفتن سطح زمین به وجودآمدهباشند.
پروفسور مایرهانریش برای تأیید نظریة خود به دو مورد از کشف اسیدهای آمینة روی شهابسنگهای یخی که در زمان غبار اولیة پیشستارهای شکلگرفتهبودند، اشارهمیکند که همگی چپگرد هستند. وی قصددارد برای تأیید نظریة خود از آزمایشهایی که توسط سینکروترون انجام میشود، کمک بگیرد؛ اما تأیید نهایی این نظریه که مولکولهای اصلی حیات از فضا بر روی کرة زمین فرودآمدهاند، موکول به زمانی خواهد شد که قراراست روزتا (فضاپیمای بدون سرنشین آژانس فضائی اروپا) به روی سنگ آسمانی 4VP فرودآید و مواد آن را آنالیزکند».
«این مأموریت که برای سال 2014 ترتیب دادهشدهاست، میتواند برای همیشه به این پرسش پاسخدهد که آیا حیات در مقیاس مولکولی بر روی زمین به وجودآمدهاست یا در فضا شکلگرفته و توسط اجرام آسمانی به روی زمین که محیط مناسبی برای رشد و تکثیر و تکامل آن بوده، منتقل شدهاست».(2)
پژوهشی دیگر در این زمینه:
بدن بهرغم تقارنهای بسیارش به طرز نامحسوسی نا متقارن است … پژوهشگران آزمایشگاه نوبوتاکا هیروکاوا زیستشناس سلولی دانشگاه توکیو، کشفکردهاند که نوسانات چرخشهای سریع مژکها یا تارهای میکروسکوپی انتهای پشت جنین هشت روزة جانداران، عامل ایجاد این عدم تقارن هستند. جنینها مایعات سرشار از پروتئینی تولیدمیکنندکه پر از علائم و نشانههای شیمیایی هستند.همانگونه که مژکها درجهت حرکت عقربههای ساعت میچرخند، این مایعات را بهگردشدرمیآورند. سلولهای بسیاری این علائم را دریافت، و مطابق آنها عمل میکنند؛ اما عجیب آنکه چرخش مژکها گردابی پیچ در پیچ از مایعات را ایجادنمیکند؛ و در عوض یک جریان خطی متمایل به چپ را به وجودمیآورد.
این پژوهشگران دریافتند که جریان روبه چپ مایعات به این خاطر است که مژکها از یک غشای گنبدیشکل جوانهمیزنند و ازاینرو محور چرخش آنها به طرف انتهای پشتی جنین متمایل میشود. هر مژک در چرخش رو به عقربههای ساعت خود در مرحلة راست به چپ، عمود بر غشاء قرارمیگیرد و مایعات را آزادانه به طرف سطح جلویی جنین فشارمیدهد. در مرحلة ‹بازگشت› که از یک محل کمفشار شروعمیشود، فشار کمتری بر مایع وارد میشود و بدین ترتیب پروتئینها به طور یکنواخت توزیع نمیشوند. علائم شیمیایی نیز متفاوت بوده و عدم تقارن به وجودمیآید.(3)
البته ممکن است علت اصلی این ناتقارنی (ناهماهنگی) پروتئینی، ناشی از تجزیة پروتئینها به اسیدهای آمینة چپگرد باشد که مقالة دوم به آن پرداخته ولی گروه پژوهشی ژاپنی آن زمان به این کشف نایلنشدهبودند.
نکتهای که لازم است به آن بپردازیم این است که خداوند همه چیز را جفت آفریده: ‹و من کل شیء خلقناالزّوجین›. آیههای دیگری نیز در این زمینه هست؛ و در اصل هماهنگی و تقارن و هماهنگی را در همه اجزاء هستی ایجادکرده؛ ولی چرا ‹حیات› را از ناهماهنگی بهوجودآوردهاست؟
تنها پاسخ و یا دستکم یکی از پاسخهای محکم، این است که «حیات هم متقارن و هماهنگ است و سوی دیگر حیات خود خداوند است که همیشه حی و زنده است». و در اصل همینکه تنها زندهای بوده که بوده و عدم و نیستی را دوستنداشته، هستی را از خود به ظهوررسانده و مایه زندگی را از وجود خود در آن جاری ساخته تا کل هستی هماهنگ و متقارن شود.
آیه دیگری نیز وجوددارد که کسی از این دیدگاه به آنها نظرنمیافکند:
و ما انزلالله منالسّماء من ماء فاحیا بهالارض بعد موتها و بثّ فیها من کلّ دابه (بقره: 164)
در این بخش از آیه، خداوند هم فعل ماضی بهکاربرده، و هم روشنگریکرده تا اشتباه نکنیم، ولی باز هم ما ظاهر آیه را میبینیم و توجهی به باطن آیه نداریم. یعنی در آن تدبّر نمیکنیم. اما روشنگری چیست؟:
پس از اینکه میفرماید آبی از آسمان فروفرستاد، کاربرد آب را نیز میگوید: پس زندهکرد به وسیله آن زمین را پس از مرگش. ذهنها معمولاً متوجه آن میشود که این مرگ زمین مرگی است که ناشی از خشکشدنش در کمبارانی است. درصورتی که منظور خداوند اگر چنین بود دیگر پس از این جمله نمیآورد که «پراکندهساخت در آن از هر جنبندهای». مگر خداوند هر بار که باران میفرستد، جانداران را نیز دوباره جان میبخشد و در زمین پراکنده میسازد؟
مرگ آغازین زمین نیز همان است که دانشمندان در روندی که برای شکلگیری، زندگی، و مرگ ستارگان و سیارهها یافتهاند، سیارهای را که سرد شده و از فعالیت افتاده، مرده میانگارند؛ که زمین نیز از چنین مرحلهای گذشته است.
بنابراین، این بخش از آیه با این ویژگیها مربوط به زمانی است که خداوند زندگی را به زمین بخشیده؛ و مربوط به بارندگیهای فصلی نیست؛ بویژه آنکه تنها در این بخش از آیه، فعل ماضی را بهکاربرده و پیش و پس از آن، مصدر ‹افتعال›، ‹تفعیل› و فعل مضارع را بهکارگرفته؛ و مشخص است که از این گونه بهکارگیری فعلها منظوری داشته است.
واژه انزل در آیة بالا و در انزل لکم منالانعام ثمانیه ازواج، نشان از این دارد که در آغاز، مایه اولیه زندگانی ما مردمان، در زمین نبوده است.
الکساندر اپارین روسی (1894تا 1980) که شهرتش بیشتر در یافتن راز حیات است، تکامل ملکولی را حلقه وصل کننده دنیای بیجان ماقبل حیات و اولین شکلهای حیات دانسته و راز این تکامل ملکولی را شیوه بازتولید پروتئینها میداند.
این دانشمند به این آیه از قرآن عمل کرده است:
سیروا فی الارض فانظروا کیف بدأ الخلق بگردید در زمین پس پژوهش کنید چگونه آفرینش آغاز شده است.
ولی این دانشمند شهیر هم نگفته که پروتین آغازین از کجا ایجاد شده و تنها خداوند دانا و تواناست که فرموده و انزل لکم ثمانیة ازواج من الانعام. یعنی به وسیله این هشت جفت کروموزوم که پروتئینهای لازمه حیات را در بر داشته اند و از فضای کیهانی وارد زمین شده، حیات ایجاد شده است. جلّ الخالق!!
خداوند در آیههایی دیگر میفرماید هوالذی ذرأکم فیالارض(مؤمنون:79، ملک:24) او کسی است که در زمین شما را بارورساخت؛ چنانکه فرمود یذرؤکم فیه، شما را در انعام بارورمیسازیم. انشأکم منالارض (هود:61، نجم:32)، شما را از زمین نشو و نما داد، چنانکه فرمود ننشئکم فی ما لاتعلمون(واقعه:61) نشو و نما میدهیم شما را در آنچه از آن آگاهی ندارید. (یعنی کروموزومها که به چشمتان نمیآید) در آیهای دیگر: انبتکم منالارض نباتاً(نوح:17)، شما را از زمین رویانید، رویانیدنی.
این آیهها هیچکدام نمیگویند مایهای که موجبشد شما آفریده شوید از زمین بودهاست. با توجه به این آیهها، مایة اولیة زندگی از آب و هشت جفت انعام (کروموزوم)ی است که بر زمین نازل شده، و زمین جای مناسبی برای پرورش و باروری این کروموزومها بودهاست که با زیادشدن آنها(و به قول اپارین شیوه بازتولید پروتئینها) نسل جانداران، و در پایان نسل انسان در زمین روبهفزونینهاده و این روند در آنها نهادینهشدهاست: یذرؤکم فیه.
بازگشتها:
(1) شرق: 10خرداد 1384 ص علم
(2) شرق: 26/6/84 ص علم (3) شرق: 29/7/84 ص دانش
بخش دوم:
آری، کروموزومهای درشت، زندگی را به زمین آوردهاند!
تا اینجای مقاله را در سال 84 یعنی بیش از ده سال پیش نوشته ام و از آن پس تاکنون همواره منتظر بودم تا قول پروفسور مایر هانریش در پایان بحث پیرامون ایزومریسم فضائی در مصاحبه با نشریه نیوساینتیست به ثمر برسد و کاوشگر روزتا دستاوردهایی را برای ما به ارمغان آورد؛ در بخش اول چنین آمد:
پروفسور مایر هانریش برای تأیید نظریة خود به دو مورد از کشف اسیدهای آمینة روی شهابسنگهای یخی که در زمان غبار اولیة پیشستارهای شکلگرفتهبودند، اشارهمیکند که همگی چپگرد هستند. وی قصددارد برای تأیید نظریة خود از آزمایشهایی که توسط سینکروترون انجام میشود، کمک بگیرد؛ اما تأیید نهایی این نظریه که مولکولهای اصلی حیات از فضا بر روی کرة زمین فرودآمدهاند، موکول به زمانی خواهد شد که قراراست روزتا (فضاپیمای بدون سرنشین آژانس فضائی اروپا) به روی سنگ آسمان 4VP فرودآید و مواد آن را آنالیزکند. این مأموریت که برای سال 2014 ترتیب دادهشدهاست، میتواند برای همیشه به این پرسش پاسخدهد که آیا حیات در مقیاس مولکولی بر روی زمین به وجودآمدهاست یا در فضا شکلگرفته و توسط اجرام آسمانی به روی زمین که محیط مناسبی برای رشد و تکثیر و تکامل آن بوده، منتقل شدهاست.
تا اینکه چند روز پیش پایگاه خبری بی بی سی خبری را که پروفسور مایر هانریش منتظرش بود و من شائق به شنیدن آن بودم، منتشر کرد و موجب شادی ام شد که معجزه ای دیگر از قرآن به اثبات رسید.
روشنگری: روزنامه شرق که در تاریخ 26 شهریور 84 در صفحه علمش این خبر را منتشر کرده بود و من در مقاله خود از آن بهره برداری کرده بودم، سنگ آسمانی را زیر عنوان 4VP معرفی کرده بود؛ ولی اکنون مشخص شد که 67P درست است.
بذر حیات!
اسید آمینه و فسفر در دنبالهدار ۶۷پی یافت شد.
29 مهٔ 2016 – 09 خرداد 1395
دانشمندان میگویند به شواهد تازهای درست یافتهاند که این نظریه را تقویت میکند که "بذر"حیات را اجرام فضایی در کره زمین کاشتهاند.
کاوشگر روزتا اسید آمینه گلایسین و نیز عنصر فسفر را در هاله غبار اطراف دنباله دار ۶۷پی/چوریوموف-گراسیمنکو یافته است. این کاوشگر از پانزدهم مرداد ۱۳۹۳(اوت 2014) در مدار این دنبالهدار قرار گرفته است.
اسیدهای آمینه مواد سازنده پروتئینها هستند و فسفر در ساختار دیانای، غشاء سلول، عضلات، استخوانها و اعصاب نقشی بسیار حیاتی دارد. (درست ویژگی کروموزمهای درشت یا جاینت کروموزومها یعنی این گونه کروموزومها سرشار از اسیدهای آمینه هستند که قرآن کریم زیر عنوان هشت جفت انعام، از آنها برای باروری زمین یادکرده و یاداورمان شده که از فضای کیهانی وارد زمین شده اند. جلّ الخالق!!)
(در این زمینه، پژوهشهای قرآن و ژنتیک و چهارپایان ویژه قرآنی یا کروموزومها را بخوانید که در وب موجودند.)
دکتر مت تیلور یکی از مدیران پروژه روزتا گفت: "نشان دادن اینکه روزتا منشا مواد اولیه منظومه شمسی و همینطور وسیله نقلیه این مواد مهم برای رسیدن به زمین هستند، یکی از اهداف اصلی پروژه روزتا بود و ما از رسیدن به این هدف بسیار خوشحالیم."
عکسی که روزتا از فاصله ۱۷۰ کیلومتری از ۶۷پی گرفته است
به گفته محققان این دو مولکول یک سال پیش یافت شده بودند اما آنها میخواستند پیش از اعلام موضوع کاملا از صحت تحقیق خود مطمئن شوند بنابراین اکنون آن را در نشریه "پیشرفتهای علمی"منتشر کردهاند.
در این تحقیق آمده که پیدا شدن گلایسین و فسفر این نظر را تقویت میکند که "دنبالهدارها مولکولهای اصلی پیشنیاز حیات منظومه شمسی و بویژه کره زمین منتقل کردهاند." (باز هم نشانی دقیق از قرآن: و احیا به الارض بعد موتها)
دانشمندان فکرمیکنند که غلظت زیاد این مولکولها در کنار وجود آب، موجب به وجود آمدن "سوپ حیات" میشود که چهار میلیارد سال منشأ حیات در کره زمین شد. (یعنی در مرحله پنجم و اصلی از مراحل ششگانه آفرینش. مراحل ششگانه آفرینش با لینک زیر را ببینید:
مراحل ششگانه آفرینش: https://www.academia.edu/6794868
۶۷پی در نزدیکترین فاصله از خورشید
کاترین آلتوگ فیزیکدان دانشگاه برن سویس که این تحقیق را سرپرستی کرده میگوید: "زیبایی قضیه آنجاست که این مواد پیش از شکلگیری خورشید و سیارات در دنبالهدار شکل گرفتهاند؛ در محیطی بسیار سرد، در منطقه تشکیل ستارگان که به آن ابر مولکولی گفته میشود." (باز هم نشانی دقیق از قرآن: و احیا به الاض بعد موتها)
"این یعنی آنچه که مدتها پیش در این ابر اتفاق افتاد و از دل آن منظومه شمسی ما سر بر آورد در تمام ابرهای مولکولی میتواند اتفاق بیفتد."
شایسته است آخرین پاراگرافی را که در بخش اول آوردم و مربوط به ده سال پیش است، در اینجا تکرار کنم تا قرآن را سندی علمی بدانیم که از سوی داننده پنهانیهای کیهان آمده است:
با توجه به پژوهشهایی علمی که تاکنون انجامگرفته، و با درنظرگرفتن بهکارگیری واژة انزل توسط خداوند و نیز با عنایت به واژگزینی دقیق قرآن کریم، به این باور میرسیم که نتیجة پایانی پژوهشهای این گروههای پژوهشی تأییدی خواهدبود بر راهنماییهای قرآنکریم، و همانند دیگر موارد، راهنماییهای این کتاب عظیم، دانشمندان را از پژوهشهای طولانی بینیازمیسازد، به آن شرط که به این کتاب و راهنماییهای دقیقش ایمان داشتهباشند. چنانکه فرمود: و علیالله قصدالسبیل و منها جائر ولو شاء لهدیکم اجمعین(نحل: 9)
و بر او(خداوند) است کوتاه کردن راه بندگانش برای رسیدن به حقایق؛ و در این میان کسانی هستند که ستم پیشه اند و به راهنماییهای ما اهمیت لازم را نمیدهند. اگر او بخواهد همه شما را هدایت میکند به آنچه که به دنبال آن هستید؛ ولی در سنت و روش او نیست که چنین کند، بلکه هرکس باید بکوشد تا به حقیقت دست یابد و اگر به قرآن ما توجه کند، زحمتش کم میشود.
"شما به یک منظومه سیارهای و یک سیاره در موقعیت مناسب نیاز دارید تا حیات شانس دیگری داشته باشد. این ممکن است همیشه به نتیجه نرسد اما میلیاردها ستاره و میلیاردها سیاره وجود دارند بنابراین احتمال آن کم نیست."
دانشمندان انتظار یافتن گلایسین را داشتند، در میان بیست اسید آمینه ضروری، این سادهترین و کوچکترین اسید آمینه است که براحتی هم تشکیل میشود.
علاوه بر این، کاوشگر استارداست ناسا در سال ۲۰۰۴ از دنبالهدار وایلد ۲ نمونه برداری کرده بود و نشانههای گلایسین را یافته بود.
عکسی که روزتا از فاصله ۷ کیلومتری از ۶۷پی گرفته است
اما چون این بررسی در کره زمین انجام شده بود دانشمندان نمیتوانستند مطمئن باشند که نمونه مورد برسی آلوده نشده باشد و در واقع منشا گلایسین یافت شده، خود کره زمین نباشد.
اما اینبار موضوع فرق میکند. به گفته خانم آلتوگ تفاوت اینجاست که این گلایسین "با اندازه گیری مستقیم و بدون دخالت مستقیم انسان در دنبالهدار انجام شده است."
این محققان ملکولهای بیشتر و پیچیدهتری هم یافتهاند و امیدوارند در آینده بتواند نتیجه بررسی خود را منتشر کنند.
پروژه پرتاب سفینه روزتا، یکی از پیچیدهترین و دشوارترین طرحهای فضایی تاریخ است که ۱.۴ میلیارد دلار هزینه داشته است.
این پروژه از حدود بیست سال پیش آغاز شد و ده سال پیش، سفینه روزتا و کاوشگر فیله به فضا پرتاب شدند.
پس از آنکه روزتا در مدار قرار گرفت روبوت کوچکی به نام فیله را روی دنبالهدار نشاند اما این روبوت در سایه یک صخره فرود آمد و نتوانست باتریهایش را با نور خورشید شارژ کند و تقریبا سه ماه پیش، از شروع به کار مجدد آن قطع امید شد.
دنبالهدار ۶۷پی هر ۶.۴۵ سال یک بار به دور خورشید(سنه برواژه قرآن برای دوره سال آن) و هر ۱۲.۴ ساعت یک بار(یوم برواژه قرآن برای دوره روز آن) به دور خود میچرخد.
دورترین فاصله این دنبالهدار از خورشید (اوج آن) ۸۴۰ میلیون کیلومتر (آن سوی مشتری) و نزدیکترین فاصله(حضیض) آن ۱۸۰ میلیون کیلومتر (بین مریخ و زمین) است.
ویژگیهای گونه های خداباوران در قرآن
ویژگیهای «عبادالله المخلصین»:
یکی از نکاتی که ما را به دانستن ویژگیهای عبادالله المخلصین (با فتح لام) برمیانگیزاند، استثناء شدن آنان توسط ابلیس است، آنجا که به خداوند میگوید: من همه بندگان تو را فریب میدهم جز بندگان مخلص تو را! و پاسخ خداوند که تو هرگز بر بندگان من غلبه نتوانی کرد.
در کلام خداوند دو نکته بسیار مهم نهفته است:
یکی اینکه کسی که بنده من باشد، هرگز بنده و پیرو تو نمیشود.
نکته دوم اینکه نه اینکه تو نمیخواهی، بلکه نمیتوانی بر کسی که بنده من است، چیره شوی و به نافرمانی از من تشویقش کنی و فریبش دهی.
***
خداوند در آیاتی، عامّه رسولان و پیامبران را مصداق مؤمنین قرار داده ولی آنان را مصداق مخلصین قرار نداده، و تنها در دو آیه، به حضرات یوسف و موسی، عنوان مخلص داده است:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا (مریم: 51)
ترجمه: و یاد آر درباره موسی همانا که او مخلصی بود، و رسولی پیامبر بود.
روشنگری: پیرامون «رسولی پیامبر» باید گفت اینکه گفته شده124 هزار پیامبر داشته ایم؛ گفته ای عوامانه است، بلکه باید گفت 124 هزار رسول داشته ایم؛ زیرا همه رسولان (مرسلین) پیامبر نبوده اند؛ ولی در طول تایخ انسان بر روی زمین، همه برگزیدگان الهی و از جمله پیامبران، رسول بوده اند؛ چون رسالتی بر دوش آنها گذاشته شده بود.
برای آگاهی بیشتر مقاله آیا 124000 پیامبر داشته ایم؟ با لینک را بخوانید:
آیا 124000 پیامبر داشته ایم؟: https://www.academia.edu/63208978
لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ (یوسف: 24)
مخلص صفتی مفعولی است. یعنی کسی، شخص مخلصی را مخلص کرده است و آن خداست. خداوند در آیه بالا میگوید اگر حضرت یوسف برهان پروردگار خویش را ندیده بود، به آن زن تمایل پیدامیکرد و بدین ترتیب، او را از بدی و فحشاء منصرف کردیم؛ او از بندگان مخلص ماست.
از این دو آیه میتوان به این اصل پی برد که مخلص مصداق ندارد و هرکس میتواند مصداق مخلص واقع شود، چه رسول و پیامبر باشد و چه نباشد.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ 39 إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (حجر: 40) قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (82) إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (ص: 83)
با توجه به دو آیه بالا، ابلیس با مخلصین کاری ندارد و نمیتواند داشته باشد؛ ولی با دیگران از جمله پیامبران کار دارد و در صدد فریب آنان است؛ مگر خداوند آنها را مخلص کرده باشد، همچون حضرت موسی. به همین دلیل است که خداوند به پیامبر اکرم اسلام بسیار سفارش میکند که فریب شیطان را نخورد و از مشرکان پیروی نکند.
از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که مخلص بودن، مقام و منزلت نیست بلکه لطفی است که خداوند برای جلوگیری از آبروریزی نیکانی که دوستشان دارد، همچون حضرات یوسف و موسی قائل شده؛ زیرا یوسف در مخمصه عجیبی گرفتار آمده بود و اگر خداوند به کمکش نمیآمد، آلوده میشد؛ و حضرت موسی هم از جوانی بسیار اشتباه میکرد؛ از جمله قتل قبطی، و خداوند با مخلص کردن او، او را در کنف حمایت خود قرار داده است.
***
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 40)
از این دو آیه متوجه میشویم که همه به اندازه عملشان پاداش میگیرند، ولی حساب مخلصین با خداست؛ و کسی از آن آگاهی ندارد.
***
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿٧٣﴾ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 74)
از این دو آیه مشخص میشود که همه مردمان مورد هشدار الهی واقع میشوند و اگر به هشدارهای خداوند توجه نکنند، عاقبت بدی در انتظار آنهاست؛ و تنها مخلصین هستند که چون خداوند آنان را در کنف حمایت خود نگهداشته، مورد هشدار قرارنمیگیرند.
***
فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (127) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 128)
از این دو آیه متوجه میشویم که مخلصین در روز قیامت برای بازخواست، مجبور نمیشوند حساب اعمال خود را پس بدهند؛ همانگونه که پاداششان نیز مانند دیگران نیست و با خداست.
***
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (159) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 160)
از دو آیه بالا فهمیده میشود که مخلصین خداوند را توصیف و تشبیه نمیکنند تا مورد نکوهش واقع شوند.
متأسفانه برخی این دو آیه را بد و انحرافی فهمیده اند و میگویند تنها مخلصین میتوانند خداوند را توصیف کند!! و این در حالی است که خداوند دارد هشدار میدهد به توصیف خود و اینکه من قابل توصیف نیستم؛ نه اینکه چه کسی میتواند مرا وصف کند و چه کسی نمیتواند!!
اینان اصولاً معنای سبحان الله را نفهمیده اند. مفهوم سبحان الله این است که خداوند بالاتر است از آنچه که بتوانید در ذهن خود به تصویر بکشید، تشبیه که جای خود را دارد اگر بخواهی مثال بیاوری که خداوند مانند این است یا آن. تنها نکته ای که میتوان از چیستی خداوند دانست این است که الله نورالسّموات والارض مثل نوره … (آیه محوری سوره نور) خود خداوند، خود را در این آیه توصیف کرده است و بس! و کسی حق توصیف خداوند را به هیچ روی ندارد؛ زیرا که با سبحان الله در تضاد خواهد بود.
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِکْرًا مِنَ الْأَوَّلِینَ (168) لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 169)
ترجمه: اگر نزد ما یادی از نخستینان بود، حتماً از بندگان مخلص خداوند میبودیم.
از دو آیه بالا چنین برمیآید که مخلصین یادی، نشانه ای، یا میراثی از نخستینان یا پیشینیان نزد خود دارند که شایستگی مخلص شدن را یافته اند. در توضیح این موضوع باید افزود:
ممکن است منظور خداوند کسانی باشد که به هر دلیلی از تاریخ آفرینش کیهان و مافیها، و بویژه تاریخ آفرینش جن و سپس انس آگاهی داشته باشند.
ویژگیهای «عباد الرّحمن»:
خداوند کریم در آیات 40 تا 42 سوره حجر، در پاسخ به ابلیس که «من با فرزندان این آدمی که بر من ترجیحش دادی چنین و چنان میکنم، مگر بندگان مخلص تو را»، میفرماید «تو بر بندگان من مسلط نخواهی شد”. تفاوت میان کلام ابلیس و خداوند، در واژه مخلص است که خداوند میفرماید اگر کسی تنها بنده من باشد و کسی را همراه با من نخواند، به خودی خود مخلص، یعنی کسی است که خود را برای من خالص کرده است؛ و تو بر بندگان من نمتیوانی مسلط شوی نه اینکه بتوانی و نخواهی!!
در این کلام خداوند این نکته نیز نهفته است که هرکسی هم شایستگی بندگی مرا ندارد و باید مراحلی را گذرانده باشد و خود را برای من خالص کرده باشد تا من هم او را برای بندگی خود انتخاب کرده باشم.
تا اینجای کار موضوعی مهم در رابطهای سه جانبه میان انسان - شیطان - خداوند مطرح شد؛ ولی مسأله دیگر این است که این بندگان خدا کیانند و چه ویژگیهایی دارند که خداوند با قاطعیت میفرماید سلطه شیطان بر آنان ممکن نیست؟! بلکه ما هم بتوانیم با اسوه قراردادنشان، همانند آنان شویم. اینجاست که خداوند پاسخ ما را در سوره فرقان، در خلال آیات 63 تا پایان 74 داده است:
و عباد الرّحمن الذین…(و بندگان خداوند هستی بخش کسانی هستند که):
با وقار و تواضع بر زمین راه میروند، و آنگاه که اشخاص جاهل و نادان آنان را مورد خطاب قرار دهند، تنها پاسخشان به آنها سلامی است و با آنان وارد مجادله یا بحث نمیشوند، تا از اذیت و آزارشان در امان باشند. (63)
- برای پروردگارشان شب زنده داری میکنند سجده برندگان و برخاستگان. (64)
- میگویند پروردگارا شکنجه جهنّم را از ما بگردان. همانا که شکنجه آن بسیار جانفرساست. (65)
- هنگامی که انفاق میکنند، در انفاق نه اسراف میکنند و نه تنگ نظری روامیدارند؛ بلکه روشی میانه را برمیگزینند. (به یک شخص زیاد نمیدهند و به دیگری کم، بلکه حد هر کسی را نگه میدارند تا انفاق آنان به همه نیازمندان به نسبت نیازشان برسد، و نه به نسبت رابطه شان.) (67)
- همراه با خداوند اله دیگری را نمیخوانند (اله یعنی جانشینی یا همترازی برای خداوند، مانند بسیاری شیعیان که به جای خداوند از ائمه معصومین یاری میجویند: یا علی ادرکنی... یا مهدی ادرکنی) و کسی را نمی کشند مگر به حق؛ و زناکاری نمیکنند… (68)
- به ناحق گواهی و شهادت نمیدهند و آن هنگام که با کاری لغو و بیهوده رو به رو شوند، با کرامت و بزرگواری از کنار آن میگذرند. (امر به معروف نمیکنند و وارد مجادله با آنان نمیشوند.) (72)
- و آنگاه که آیات و نشانههای پروردگارشان به آنان یادآوری شود، کرانه و کورانه با آنها برخورد
نمیکنند. (بلکه آیات الهی را با گوش جان میشنوند و با چشم بصیرت مینگرند.) (73)
- میگویند پروردگارا! ببخش بر ما از همسرانمان و فرزندانمان نور چشمی، و قرار ده ما را رهبری و راهنمایی برای پرهیزگاران. (74)
ویژگیهای نمازگزاران:
آیاتی از سوره معارج: ان الانسان خلق هلوعا(19): انسان حریص آفریده شده است. اذا مسّه الشر جزوعا(20): هنگامی که شرّ به او رسد، گریه و لابه مى کند. و اذا مسّه الخیرمنوعا(21): و هرگاه بهره ای دنیوی به او رسد، مانع از رساندنش به دیگران میشود. الا المصلین (22): مگر نمازگزارن! الذین هم على صلاتهم دائمون (23): کسانی که بر نماز خود مداومت دارند. و الذین فى امولهم حق معلوم (24) للسائل و المحروم (25) و کسانى که در اموالشان براى نیازمند و محروم سهمی مشخص شده است. و الذین یصدّقون بیوم الدین (26): و کسانى رستاخیز را تصدیق مى کنند. و الذین هم من عذاب ربهم مشفقون (27) ان عذاب ربهم غیر مامون (28) و کسانى که از عذاب پروردگارشان دلواپسند؛ همانا که عذاب پروردگارشان بسی ناایمن است. و الذین هم لفروجهم حافظون (29) الا على ازوجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین 30 و کسانى که نگاهبان شهوات خویش اند؛ مگر در مورد همسران و آنچه که مالک شد دستهاشان؛ در این دو صورت سرزنش نمیشوند. روشنگری: محدودکردن مهفوم ما ملکت ایمانهم یا ایمانکم (آنچه که دستهایشان یا دستهایتان مالک شد) به کنیز که در تفسیر و ترجمه بسیاری آیات آمده، درست نیست؛ و خداوند واژه کنیز را به کار نبرده تا تنها در جوامع برده داری مصداق داشته، و در جوامع مدرن کاربردی نداشته باشد؛ بلکه این عبارت، مفهومی عام دارد.
فمن ابتغى وراء ذلک فاولئک هم العادون (31) پس کسى که از این دو مجاز درگذرد، پس آنان تجاوزگرند. و الذین هم لامناتهم و عهدهم راعون (32) و کسانى که در امانتها و پیمانهایشان حق را رعایت میکنند. والذین هم بشهاداتهم قائمون (33) و کسانى که به گواهیهای خود پای بندند. والذین هم على صلاتهم یحافظون (34) و کسانى که بر نمازهای خود نگاهبانند. اولئک فى جنّاتٍ مکرمون (35) چنین کسانی در بهشتهایی گرامی داشته میشوند. آیاتی از سوره ماعون: در سوره ماعون چهار آیه وجود دارد که هم تأییدی است بر آیات21، 22، 23، 24، و 25 سوره معارج که در بالا آمد؛ و هم هشداری است به دیگران که اگر کسی در ظاهر نمازگزار بود، ولی آن موارد را رعایت نکرد، نمازش نه تنها موجب نجاتش نخواهد بود که وبال گردنش نیز خواهدشد: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ﴿۴﴾ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾ پس واى بر نمازگزارانى که نسبت به نمازشان غفلت میورزند. الَّذِینَ هُوالّذین همْ یُرَاءُونَ ﴿۶﴾ وَ یَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿۷﴾ و مانع و آنان که ریاکارند و مانع رسیدن بهره های دنیوی به دیگران میشوند. ا این چهار آیه بازگویی است از آیات بسیاری که در قرآن آمده و نماز و زکات را در کنار هم آوردهاقرار داده است. خداوند با این کار خود میخواهد به ما بگوید نماز یک رابطه میان بنده و من است است، ولی این رابطه بدون برقراری رابطه بنده ام با دیگر بندگان و بویژه بندگان کم توان یا ناتوان ناتوان، ره به جایی نمیبرد و مورد پذیرش درگاه من نیست؛ به هیچ روی.
|
ویژگیهای «متقین»:
ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتّقین (2) و سپس متّقین را شرح میدهد که چه کسانی هستند:
الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون (3) والذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالآخرة هم یوقنون (4) اولیک علی هدی من ربّهم و اولیک هم المفلحون5
ترجمه: آن است کتابی که شک و تردیدی در آن نیست. هدایتی برای پرهیزگاران است (2) کسانی که به غیب ایمان دارند و نماز را برپا میدارند و از آنچه که روزی شان کرده ایم، به مستمندان میبخشند (3) و کسانی که ایمان دارند به آنچه که بر تو فروفرستاده ایم و آنچه را که بر (رسولان و پیامبران) پیش از تو فروفرستاده ایم و به آخرت یقین دارند (4) آنان بر هدایتی از پروردگارشان هستند و آنان هستند که رستگارانند (5)
نکته اجتماعی ظریف و مهمی که در این آیه آمده و یکی از صفات متقین است، این است که مانند دیگر آیاتی که در این زمینه وجود دارد و در وصف مسلمانان است، نمیفرماید: الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکوة، بلکه میفرماید: یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون.
چه کسی جز خداوند میتواند تا این اندازه تفاوت میان عامّه مسلمانان و مسلمانان متّقی (پرهیزگار) را به طور دقیق و روشن، بیان کند؟!! هنگامی که میگویم قرآن همهاش معجزه در معجزه است، کسانی که قرآنشناس نیستند، باورشان نمیشود.
طبق این آیات، مسلمانی که پولدار است زکات بر او واجب میشود، و باید زکات بپردازد، ولی کسی که متقی است، اگر پولدار نیست و به تبع زکات هم بر او واجب نیست، ولی از آنچه (کم یا زیاد) خداوند روزی او کرده، به مستمندان جامعه کمک میکند!! از دل این آیه بر میآید که اگر پولداری متّقی باشد، علاوه بر آنچه که بر او واجب است، باز هم از اموال خود به مستمندان کمک میکند و به خود نمیگوید که من وظیفه مسلمانی خویش را انجام دادهام و وظیفه دیگری بر من نیست، بلکه میگوید وظیفه انسانی خود را نیز باید به انجام برسانم!! و به دلیل تقوای درونش باز هم میبخشد، تا از درون اقناع شود و صفت جواد را زیور وجود خود سازد.
این آیات کاربرد دیگری هم دارند و آن وسیله سنجشی هستند برای اینکه بدانیم چه کسی هدایت یافته و رستگار است و چه کسی ناپرهیزگار یا گمراه است:
اول اینکه دانستیم قرآن هدایتی برای متقین است. یعنی اگر کسی متقی باشد و به سوی قرآن رود، هیچ گونه تناقض و مشکلی در آن نمیبیند؛ و اگر کسی متقی نباشد و به قرآن روی آورد، (چون در نیت خود برای هدایت به قرآن روی نیاورده،) همان نیت او، او را گمراه میکند؛ چنانکه بسیاری از بزرگان علم و دین با همین شیوه گمراه شده اند.
چگونه؟ بدین گونه که همه چیزهای بد، از جمله تنافضات، ناهمگونیها و شناعتها را در آن میبیند، که انسان متقی نمیبیند. پس قرآن محکی است تا هرکس بدین وسیله بفهمد خود متّقی است یا نه.
دوم اینکه قرآن تنها یک وسیله است. جبّاران و دیکتاتورها به روشی، و مهربانان به روشی دیگر از آن بهره برداری میکنند؛ و قرآن مکانیزمی ندارد تا گمراهان را هدایت کند؛ بلکه این خود انسانها هستند که اگر قرآن را کتاب هدایت تلقّی کنند و به سوی او روند، به وسیله آن هدایت میشوند و اگر بخواهند از آن ایراد بگیرند، همین نیت ناخالص آنان است که آنان را گمراه میکند.
ویژگیهای «محسنین» (نیکوکاران در قیاس با متقین یا پرهیزگاران):
الم(1) تلک آیات الکتاب الحکیم(2) هدی و رحمه للمحسنین(3) الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم بالاخره هم یوقنون(4) اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون(5)
آیههای یکم و پنجم (اولین و آخرین از پنج آیه) عین یکدیگرند.
در آیه دوم بقره میفرماید آن کتابی که هیچ شکی در آن نیست، هدایتی برای پرهیزگاران است. در این آیه کتاب کلیتی نظری است.
در آیه دوم و سوم لقمان میفرماید آن آیات کتاب حکیم است، که هدایتی و رحمتی برای نیکوکاران است. در آیه دوم به کلیت کتاب اشاره ندارد بلکه به آیات آن اشاره میکند و از حکمت که نشانه عمل است یادمیکند و در آیه سوم آن را هدایت و رحمت که با کردار مناسبت دارد، میداند. برای چه کسی؟ برای نیکوکاران، یعنی پرهیزگارانی که از نظر گذشته و به عمل رسیدهاند.
از این نکته نتیجه میگیریم آن هنگام که کلیت قرآن کریم به یکباره نازل شده، و نزول دفعی نام گرفته، توجه خداوند بر نظری بودن قرآن بوده که قرآن منظومه هستی نظری است؛ و آنگاه که به تناسب پیشامدهایی که بروز میکرده، و آیاتش در ارتباط با کردار مسلمانان به تدریج نازل میشده، نزول تدریجی نام گرفته است؛ که قرآن کتاب عمل است. چنانکه فرمود:
الر کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر (هود: 1)
و قرآناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً (اسراء: 106)
4. آیههای سوم و چهارم بقره شرح ویژگیهای شخصی متقین است:
ـ ایمان به غیب (آنچه که از احساسهای پنجگانه ما به دور است).
ـ اقامه نماز
ـ انفاق از روزی (شخصی است زیرا اجباری در عمل به آن نیست.)
ـ ایمان به قرآن و کتابهای پیامبران پیشین
ـ ایقان به روز بازپسین
5. آیه چهارم سوره لقمان شرح ویژگیهای کرداری محسنین است:
ـ اقامه نماز
ـ پرداختن زکوه (اجتماعی است زیرا پرداختن آن برای گردش امور مسلمانان واجب است.) از سوی دیگر پرداخت آن شرط پذیرش نماز است که همهجا در قرآن کریم نماز و زکوه با هم آمده.
ـ ایقان به روز بازپسین
متقی کسی است که عملش از خودش تجاوز نمیکند؛ ولی محسن کسی است که خیرش به دیگران میرسد. یعنی کردار نیک اجتماعی داشته است که شایسته چنین صفتی شدهاست. بنابراین: محسن، متقی هم هست، ولی متقی الزاماً محسن نیست.
ادامه ویژگیهای نیکوکاران:
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
ترجمه: نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و مغرب بگردانید، بلکه نیکوکارى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورد، و مال را با وجود دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در راه آزادی بردگان بدهد، و نماز برپاى دارد، و زکات بدهد، و چون عهد بندند، به عهد خود وفا کنند؛ و در سختیها و زیانها، و به هنگام جنگ، شکیبایی کنند؛ آنان کسانى هستند که راست گفتهاند، و آنان همان پرهیزگارانند.
ویژگیهای مؤمنان:
والذی جاء بالصّدق و صدّق به اولئک هم المتّقون(زمر:33)
ترجمه: آنکه راستی آورد و درستی آن را ثابت کرد همانان پرواپیشگانند.
سوره مؤمنون:
قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ (1) ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ (2) وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ (3) وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ (4) وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ (5) إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ (6) وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ (8) وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ (9) أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ (10) ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ (11)
إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ (57) وَٱلَّذِینَ هُم بِـَٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ (58) وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ (59) وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ (60) أُوْلَٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ (61)
ترجمه:
به درستی که گروندگان به خداوند رستگار شدند. کسانی که در نمازشان خاشع هستند و کسانی که آنان از (سخن و کردار) لغو دوری می گرزینند و کسانی که آنان نسبت به با دادن زکات اموال خود را پاک میکنند. و کسانی که آنان نسبت به عورتهای خود محافظه کارند؛ مگر بر همسرانشان یا آنچه که دستهایشان مالک شد. پس آنان سرزنش شدگان نیستند. و کسانی که نسبت به امانتهایشان و پیمانشان، رعایت کنندگان اند. و کسانی که بر نمازهایشان محافظه کارند. آنان وارثانند؛ کسانی که فردوس برین را یه میراث میبرند، آنان در آن همیشه خواند بود.
همان کسانی که از خشیت پروردگارشان بیمناکند. و کسانی که آنان به آیات و نشانههای پروردگارشان ایمان آورندگانند. و کسانی که به پروردگارشان شرک نمیورزند.
چگونه کسی که مؤمن است ممکن است به پروردگارش شرک بورزد. آیا این، تناقض نیست؟
پاسخ: نه؛ تناقض نیست. منظور خداوند امثال شیعیانی است که با اینکه ظاهراً به خداوند ایمان دارند، ولی خداوند را واگذارده اند و به امامان و امامزادگان دخیل می بندند، آنان را می ستایند؛ و از آنان طلب یاری میکند و استعانت می جویند؛ ولی در نمازهایشان میگوید ایاک نعبد و ایاک نستعین (تو را می ستایم و از تو یاری می جویم).
و کسانی که می پردازند آنچه را که باید بپردازند؛ و(با این حال) دلهایشان ترسناک است که به سوی پروردگان بازگشت کنندگانند. آنان در انجام کارهای نیک پیشدستی میکنند؛ و آنان نسبت به آن پیشی گیرندگانند.
تاریخ ادغام چهار مقاله پیشتر نگاشته شده: اردیبهشت 1402
نگارش دوم: تیر 1402
نگارش سوم: بهمن 1403
احمد شمّاع زاده