پردازش چند مفهوم سازمانی کیهان
یک- تئوری کوانتمی گرانش
دانشمندان جهان هستی را بر حسب دو تئوری بنیادین که موفقیت بزرگ و هوشمندانه نیمه اول قرن بیستم است توصیف میکنند. یکی نسبیت عام و دیگری مکانیک کوانتمی. نسبیت عام بیان نیروی جاذبه در ساختمان جهان هستی با اندازه های بسیار بسیار بزرگ است. و مکانیک کوانتمی بر پدیده هایی در اندازه های بسیاربسیار کوچک انگشت میگذارد و ما را به دنیای ذرات که اجزاء تشکیل دهنده اتم باشد میکشاند. متأسفانه این دو نظریه با یکدیگر سازگاری لازم را ندارند و نمیتوانند در یک زمان صادق باشند. یکی از کوششهای بزرگ علم فیزیک عصر حاضرتحقیق و جست و جو و دستیابی به یک تئوری جدید است که دربرگیرنده هردو تئوری باشد و بتواند تمامی ساختمان جهان هستی اعم از خیلی بزرگ و خیلی کوچک را در یک قالب دراورد و تئوری کوانتمی جاذبه را ارائه دهد. هم اکنون که این سطور رقم زده میشود امید رسیدن به نتیجه ای چنین درخشان خیلی دور از دسترس است و راهی دراز و پرپیچ و خم برای رسیدن به آن در پیش است.(ماده انرژی و جهان هستی - ص: 241)
ولی اینچنین نیست. بسیار نزدیک و در دسترس است. به این دلیل در دسترس است که هرانکس که انگیره رسیدن به آن را دارد در آغاز باید باورداشته باشد که شکل کیهان حلزونی است و این حلزون هفت لایه دارد. سپس هسته مرکز حلزون را که مرکز حلزون کیهانی نامیده میشود به عنوان مرکز گرانش کیهان در نظر آورد. مرکز این حلزون از جنس کوانتم و منبع تغذیه کیهان است. گرانش نتیجه وجود مرکز حلزون کیهانی است زیرا این مرکز دارای تقریبا بینهایت انحنا و چگالی است. همانگونه که طبق اصل نسبیت عام خورشید موجب انحنای فضا- زمان(جایگاه یا spacetime) در منظومه شمسی شده مرکز حلزون کیهانی نیز که بیشترین انحنا و چگالی را داراست موجب انحنای جایگاه در کل کیهان شده است. مرکز حلزون کیهانی در برابر کل کیهان از نظر گستردگی همچون دیگر حلزونها بسیار کوچک ولی از نظر سنگینی باز هم همچون دیگر حلزونها 73% وزن کل کیهان را در بر دارد که اخترفیزیکدانان از آن به عنوان "انرژی تاریک" و قرآن کریم به عنوان "عرش" یاد میکنند و ما در برخی از دعاها از زبان معصومین از سنگینی! این ثقل هستی یاد میکنیم: زنه عرش الله
بر کیهان و اجزاء آن دو کشش حاکم است که همه حکمتهای وجود، گسترش، بالندگی، دوام و در نهایت مرگ کیهان به این دو کشش وابسته است. این دو کشش یکی کشش جذبی مرکز حلزون کیهانی که گرانش(اصل نسبیت عام) نتیجه آن است و دیگری کشش گریز از مرکز که ویژگی هر حلزونی است و اصل عدم قطعیت(که فرزند بلافصل مکانیک کوانتمی است) ناشی از آن است. هر دو این کششها در لحظه مهبانگ(بیگ بانگ) ایجاد شده اند و تا مهنورد(بیگ کرانچ) وجود خواهند داشت.
پس میبینیم که هردو اصل در قالب یک تئوری یگانه یعنی شکل حلزونی کیهان در آمده اند که برای فهم همگان(و نه تنها دانشمندان) بسیار ساده است. و این است تئوری کوانتمی جاذبه(گرانش)!
دو- چگونگی و رابطه عرش و کرسی
روایتهای معدود ولی بسیارمهمی که در این زمینه در ‹قاموس قرآن› آمده:
از امام جعفر صادق:
السمواتوالارض و جمیع ما خلقالله فیالکرسیّ
الکرسیّ وسعالسموات والارض، والعرش و کلّ شیء خلقالله فیالکرسی
از رسول اکرم(ص): ماالسّمواتالسّبع والارضونالسّبع فیالکرسیّ الا کحلقه ملقاه بارض بلاقع و انّ فضله علیالعرش کفضلالفلات علیالحلقه
از این سه روایت نکتههای بدیعی در مورد شناخت و جایگاه ارزشی و مادی هر یک از ‹عرش› و ‹کرسی› بهدستمیآید، و مشکلگشای مسائل کیهانشناسی طبیعی و قرآنی است: و چهنیکو، چهزیبا، و چهقدر کامل و بیبدیل ترسیم و بهتصویرکشیدهشدهاند. به تحلیل آنها میپردازیم:
ـ از حدیثهای نقلشده از امام صادق(ع) متوجهمیشویم که کرسی همة آنچه را که خداوند آفریده یعنی کل کیهان را شامل میشود.
ـ و از حدیث رسول اکرم مشخصمیشود که جایگاه مادی و ارزشی ‹عرش› و ‹کرسی› چگونه است:
ـ از سویی، جایگاه آسمانها و زمینهای هفتگانه در کرسی، مانند یک حلقة آهنی(چیزی که مادی است، وزن دارد، و وزنش هم سنگین است.) در یک بیابان بیآبوگیاه است.(که هیچ چیزی جز همان حلقة آهنی در آن نمود واقعی ندارد.)
ـ از سوی دیگر، برتری کرسی بر عرش همانند برتری آن بیابان است که اکنون آبادشده ولی عرش تنها همان ویژگیها را که برای حلقة آهنی آمد، دارد: یعنیسنگینی و هیمنه.
نتیجهگیری:
ـ سنگینی کیهان در عرش است و گستردگی کیهان در کرسی است.
ـ کرسی همان پوسته(لاک) حلزون کیهانی، و حدفاصل هستی و نیستی است. به زبان کیهانشناسی این پوسته دربرگیرندة فضا ـ زمان(spacetime یا جایگاه) است، و با گسترش آن، جایگاه نیز بیشتر بهوجودمیآید.
ـ عرش بخشی از کرسی، یعنی هستة حلزون کیهانی است که ممکن است همزمان با گسترش کرسی(جایگاه- spacetime) بخشی از انرژی خود را به لایههای بالاتر حلزون کیهانی گسترشداده و در ظلمانیکردن گیتی مؤثرباشد؛ چنانکه برخی دانشمندان اشارهکردهاند.
ـ ‹عرش› واقعی است و ‹کرسی›(جایگاه) مجازی، و تنها نام و عنوانی قرآنی برای حلزون کیهانی است. در قرآن از کرسی یک بار یادشده تا چیز مهمی مثل ‹جایگاه› در این کتاب جامع از قلم نیفتد. ولی از عرش نظر به مسائل مختلف، بسیار یادشدهاست.
برای آگاهی بیشتر به مقاله سازمان کیهان در قرآن که در وب در دسترس هست بازگشت کنید.
سه- اصل عدم قطعیت به زبان ساده
برای پیش بینی موقعیت و سرعت یک ذره در آینده موقعیت و سرعت کنونی آن را باید انداره گرفت ولی هراندازه که بخواهیم موقعیت ذره را با دقت اندازه گیری کنیم مقدار دقیق سرعت آن کمتر در اختیار خواهد بود و هر قدر بخواهیم سرعت را با دقت اندازه گیری کنیم موقعیت دقیق آن را کمتر در اختیار خواهیم داشت.(برداشت از منبع پیشین- ص244) به زبانی باز هم ساده تر: اگر یقین نداشته باشیم که این چیزی یا کسی را که اکنون میشناسیم همان چیز یا کسی است که پیشتر میشناختیم میشود اصل عدم قطعیت. یعنی هر چیزی در هر آنی در تغییر است ولی چون این تغییر در اجزاء آن چیز رخ میدهد به چشم ما نمی آید.
چهار- ابرگرانش
الف: برخی بخشهای جهان پیدا، برخی دیگر را نگاهداشتهاند.
ب: جهان پیدا زیر سلطة گرانش جهان نیروهاست.
ج: جهان نیروها زیر تأثیر گرانش عرش است.
د: عرش کانون حلزون کیهانی است.
ه: کانون حلزون کیهانی به منبعی لایزال گرهخورده، و قبضة آن در دست توانای خداوند است.
و: پس ابرگرانش خود خداوند است و اگر او این پیوند را بگسلاند، تعادل گرانش در کیهان بههمخورده، و کیهان در «تنهایی بزرگ»Big Loneliness)) به «سراشیبیبزرگ»(Big Tip) فروخواهدافتاد.
عرفا نیز گفتهآند: اگر آنی آن شعاع “ وجود “ که موجودات را با آن شعاع، با آن اراده و با آن تجلی، «نمود» فرموده، اگر آنی آن تجلی برداشته شود، تمام موجودات لاشیءاند، برمیگردند؛ از حالت وجودی خارج میشوند و به حالت اولشان برمیگردند. (تفسیر سورة حمد ص 26 دفتر انتشارات اسلامی)
پنج- فضا ـ زمان(جایگاه- spacetime)
الف: نیوتن با ارائة قانون گرانش، زمین و آسمان را یکیکرد. ماکسول بین الکتریسیته و منیتیک یگانگی ایجادکرد. و اینشتین موجب یگانگی فضا و زمان شد.
ب: فضا و زمان را نمیتوان عینی تصورکرد و آنچه که عینی میتواند باشد، یگانگی آنهاست؛ که آینشتین آن دو را یگانه کرده و spacetime(جایگاه) نامگذاری کرد. قرآن کریم، پیش از آینشتین از این مفهوم با عنوان «کرسی» یادکردهاست.(در این زمینه به گفتار ‹سازمان کیهان› بازگشتشود.)
شش- خمیدگی کیهان
الف: آینشتین با خمیدهدانستن جایگاه، آن را از پس زمینهای بیاثر به عاملی مؤثر و پویا در برابر رویدادهایی که در آن روی میدهد، مبدلساخت.(هاوکینگ)
ب: قرآن کریم پیش از اینشتین با ارائة شکل حلزونی کیهان و خمیدهدانستن «جایگاه»، آن را از پسزمینهای بیهوده، به عاملی مؤثر و پویا در برابر رویدادهایی که در زندگی انسان رخمیدهد، مبدلساختهاست.
تاریخ نگارش:1385
ویرایش دوم: 19/2/1391
احمد شمّاعزاده