هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

شرحی بر: عبارت «من دون الله»

شرحی بر:

عبارت «من دون الله»


من دون الله به معنای از غیرخدا یا جز خداست؛ و ترجمه و تفسیرکردن آن به بت و بت پرستی، تحریف کلام الله مجید است؛ که آقای محسن قرائتی در این‌زمینه ید طولایی دارد؛ تا دست شیعیان سنّتی را برای درخواست از امامان و امامزادگان و نشاندن آنان به جای خداوند در برآورده شدن حاجاتشان باز گذارد. بسیارند از شیعیان ایران، از میان سلبریتی ها گرفته تا معمّمین و تا افراد عادی که حاجات خود را از حضرت عباس و امام زمان درخواست کرده و میکنند. این گونه درخواست از کجا آمده؟ موضوع درخواست از خداوند، روشن است. خداوند کریم در قرآن مجید میفرماید: ادعونی استجب لکم؛ ولی در این هزاروچند صد سال کدام امام یا امامزاده ای زنده شده و گفته و چه موقع امام زمان گفته ادعونی استجب لکم که شیعیان چنین کنند؟!!

در این زمینه لازم است همه شیعیان چه سنتی و چه علوی این را بدانند که هرگاه به زیارت امامان معصوم و یا امامزاده ای رفتند، هیچ‌گاه خود امام یا امامزاده را مخاطب قرار ندهند؛ بلکه طبق آیه ادعونی استجب لکم، برای اجابت درخواستشان مستقیماً و بیواسطه، خود خداوند را مخاطب قراردهند و از خدا بخواهند به احترام این امام یا آن امامزاده نیاز آنان را برطرف کند؛ تا دچار شرک نشوند. این را هم بدانند که در طول تاریخ، هر که از هر غیرخدایی درخواستی کرده و اجابت شده، آن غیرخدا نبوده که آن نیاز را برآورده کرده، یا آن زیان را برطرف کرده، بلکه تنها خداوند بوده و چنین کارهایی تهنا از خداوند برمیآید ولاغیر، طبق آیات بسیاری از جمله آیه زیر:

و ان یمسسک الله بضرٍ فلاکاشف له الّا هو و ان یمسسک الله بخیرٍفهو علی کل شیءٍ قدیرٌ

خداوند فکری هم برای این روزهای شیعیان کرده که این آیه را بر آیه بالا افزوده است:

و هوالقاهر فوق عباده و هو الحکیم الخبیر (انعام: 18)

در آیه دوم آب پاکی روی دست شیعیان میریزد و میفرماید: او بر بندگانش (امام و امامزاده) تفوّق و چیرگی دارد.

ممکن است خواسته شما در هر صورت برآورده شود؛ ولی تفاوت کار در آن است که آیا با توحید و یکتاپرستی به خواسته ات رسیده ای یا با شرک. چرا راه توحید را که خداوند سفارش کرده و پیامبران را برای عملی کردن آن فرستاده، واگذاریم؛ و به سوی شرک برویم که خط قرمز خداوند است و هرگز از آن در نمیگذرد. خداوند دعایت را برآورده میسازد؛ ولی از حق خود که با شرک ورزی خود، حق او را بر خود نادیده گرفته‌ای و آن واسطه را مؤثر دانسته ای، دست بر نمیدارد.

در همین راستا انسان‌ها باید بدانند روزی آنان از این دنیا طبق سنن الهی به هر روی به دستشان میرسد؛ چه آن را از راه حلال به دست آورند و چه از راه حرام؛ ولی کدام انسان باشعوری راه درست را وامیگذارد و راه کج و ناشایست و ناشی از تجاوز به حقوق دیگران را برمیگزیند؟!!

چرا خداوند را روزی رسان نمیدانیم و با تملق و چاپلوسی یا سر کج کردن در برابر رئیس و مدیر و یا ریا و ریاکاری میکوشیم روزی به حساب خودمان بیشتری به دست آوریم و خدا را فراموش میکنیم که اگر بخواهد مرضی به تو میدهد که چندین برابر همه اندوخته هایت را از دست بدهی!!

******

گفتیم که: من دون الله به معنای از غیرخدا یا جز خداست؛ و ترجمه و تفسیرکردن آن به بت و بت پرستی، تحریف کلام الله مجید است؛ که آقای محسن قرائتی در این‌زمینه ید طولایی دارد؛ تا دست شیعیان سنّتی را برای درخواست از امامان و امامزادگان و نشاندن آنان به جای خداوند در برآورده شدن حاجاتشان باز گذارد.

اکنون روش دیگر آقای قرائتی را در تأیید اعمال شیعیان پی می‌گیریم:

وی در تفسیر آیه سی ام سوره لقمان، کلی بافی می‌کند و همه چیز را می‌گوید، جز آنکه بگوید منظور خداوند از آوردن عبارت من دون الله چیست!! خود قضاوت کنید:

ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ


ترجمه: این همه، دلیل بر آن است که خداوند، حقّ، و آنچه غیر از او مى‌خوانند باطل است، و همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.


نکته ها:

از آیه‌ى 24 تا آیه 30، ده صفت از صفات الهى مطرح شده است: غنىّ، حمید، عزیز، حکیم، سمیع، بصیر، خبیر، حقّ، علىّ، کبیر و در هر آیه به نکته‌اى اشاره شده است، مثلًا در آیه 25، خالقیّت خداوند مطرح شده، خَلَقَ السَّماواتِ‌ ... در آیه 27، به نعمت‌هاى الهى اشاره شده، «ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ» و در آیه‌ى 28، قدرت مطلقه‌ى پروردگار در مبدأ و معادِ انسان بیان شده است. «ما خَلْقُکُمْ وَ لا بَعْثُکُمْ»

تنها خداوند و آنچه از جانب او و یا وابسته به او باشد، حقّ است و هر چه غیر از او و یا وابسته به غیر او باشد، باطل و ناپایدار است.


پیام ها:

1- منشأ همه‌ى افعال و صفات خداوند در آفرینش، ثابت و پایدار بودن اوست.

«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ»

2- حقّ و باطل، ملاک انتخاب است، نه تقلید، تبلیغ، تطمیع و یا تهدید. «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ»

3- در بیان حقیقت، صراحت و قاطعیّت داشته باشیم. (در این آیه، سه مرتبه کلمه‌ى‌ «أَنَّ» به کار رفته که نشانه‌ى تأکید است.

می‌بینیم که آقای قرائتی دو بخش آیه را مورد بررسی قرار میدهد ولی پیرامون بخش سوم که همانا علیٌ کبیرٌ است نمیگوید چرا خداوند در این آیه خود را بدین گونه وصف می‌کند. خداوند میخواهد بگوید هر بزرگی و عزیزی را که بخوانید در برابر من ناچیز است و من علیٌ کبیرٌ هستم.

وی نه در نکته‌ها، و نه در پیامها، هیچ اشاره‌ای به پیام این آیه نمی‌کند که:

نباید غیرخدا را بخوانید و سفره دل در نزد او باز کنید هرچند آن غیرخدا امام باشد!!

نگارش: آبان 1400

ویرایش دوم: دی 1400

احمد شمّاع زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد