هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

انسان خطاکار!

انسان خطاکار!

از روزگاران کهن فیلسوفان انسان را جایزالخطاء یا ممکن الخطاء خوانده اند. ولی قضیه به این سادگیها نیست؛ زیرا نگارنده با یک رخداد شخصی به این باور رسیده ام که شایسته ترین عنوان در این زمینه، کثیرالخطا خواندن انسان است. از سوی دیگر، چون خطاکاری او منجر به زیانکاری میشود، عنوان دیگری هم میتوان برای انسان قائل شد: انسان زیانکار!

به همین دلیل خداوند او را بدین گونه در سوره والعصر خوانده است:

همانا که انسان همواره در زیانکاری است مگر آنانکه ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به راستی و درستی، پایداری و استواری سفارش کردند (فراخواندند) یعنی تنها کسانی همواره در زیانکاری نیستند که این سه شرط را به عنوان سه ویژگی با هم داشته باشند:

یک: ایمان داشتن به خداوند یکتا و یگانه.(رابطه ای میان خود و خدا)

دو: نهادینه کردن نیکوکاری در خود.(رابطه ای میان خود با خود و خود با جامعه یعنی وسیله ای برای راهیابی به حقیقت!)ی

سه: فراخواندن دیگران به راستی و درستی از یک سو، و پایداری و استواری از سوی دیگر. (رابطه ای میان خدا با خود و خود با جامعه برای رسیدن به هدفهای والای انسانی!)

و اما تجربه شخصی:

دیروز در کتابخانه ای که هرروزه در آن حضور دارم، کتابهایی را که خواننده ندارند پاکسازی کرده و آنها را بیرون از اتاق امانت دهی، در قفسه ای قرارداده بودند تا هرکس مایل است، بردارد. کتابی را که به زبان انگلیسی بود برداشتم و چون تصور مبتنی بر پیشداوری ام! بر این بود که این کتاب، راهنمایی برای معرفی یکی از شهرهای اروپای غربی است، عنوان آن را LENIGRAND دریافتم و این واژه در ذهنم چنین نقش بست. نه یک بار که چندین بار به همین صورت خواندمش و معنای آن را هم سرزمین لنی! دریافتم. به خانه که آمدم کتاب را ورق میزدم که دیدم عنوان یکی از فصلهایش پوشکین است. گفتم عجیب است: نامی روسی در کشوری غربی؟!

در صفحه اول پس از فهرست، نقشه ای بود. بر روی نقشه نوشته شده بود:LENINGRAD تعجبم بیشتر شد که این کتاب چه ربطی به لنینگراد روسیه دارد؟! پیش خود گفتم پس ببینم این شهری که نامش روی جلد کتاب است چگونه به روسیه ربط پیدامیکند؟ به پشت جلد بازگشت کردم. با شگفتزدگی تمام دیدم نوشته شده: LENINGRAD

اینجا بود که از اینهمه پیچیدگی در خطاکاری که برای اولین بار دچارش شده بودم شگفتزده و برآشفته شدم؛ بویژه آنکه تنها خطای دید نبود بلکه همزمان هم خطای دید بود و هم خطای ذهن. بدین معنا که واژه GRAD را در ذهن خود تغییرداده و به LAND ، و واژه LENIN را به صورت LENI خلاصه و در ذهن خود جایگزین کرده بودم!! و شده بود: LENILAND

بسیار برایم اتفاق افتاده بود که در خانه به دنبال چیزی میگشتم و نمییافتم ولی پس از مدتی شاید یک شبانه روز و یا بیشتر آن را همانجایی که قرارش داده بودم مییافتم! با این رخدادها تا اندازه ای متقاعد و معتقدشده بودم که نیروهایی در زندگی ما انسانها دخالت میکنند و چیزی را برمیدارند و پس از مدتی دوباره سرجایش میگذارند! ولی با این تجربه که دیگر نمیشد یک واژه را نیروها جور دیگری دگرگون کنند تا به دید من آن گونه بیاید که آنان میخواهند، اکنون همه آن نادیدنیها را به حساب خطای انسانی میگذارم و معتقدم که آن چیزهای ناپیدا از دید من همه پیدا بوده اند و تنها من خطاکار آنها را نمیدیده ام!!!

در کتاب‌های روانشانسی، خطای دید را پیرامون تصویرها و طرحها خوانده و نمونه هایش را دیده بودم؛ ولی به یاد ندارم خطای ذهن ناشی از پیشداوری (ذهنیت) را بویژه اگر همزمان با خطای دید رخ داده باشد در جایی خوانده یا دیده باشم؛ و اگر چنین عنوانی جایش در روانشناسی خالی باشد، لازم است پژوهشگران روانشناس روی این موضوع کار کنند و این گفتمان را در دانش روانشناسی بگنجانند و آن را از جنبه های گوناگون مورد بررسی و بازنگری قراردهند.

حتا ممکن است تردستان و شعبده بازان نیز از راه شناخت دقیق نقطه های ضعف خطاهای بصری و ذهنی انسان، این فن را پایه گذاری کرده و در کار خود موفق هم شده، و این فن توسعه یافته است. به نظر میرسد پایه و مایه فن آنان خطاهای انسانی باشد.

نکته: با دیدن تصویرهای این کتاب دانستم که لنین روزگاری در یک کلبه عجیب و بی پنجره و در جایی پرت، همچون هنری دیوید ثورو زندگی میکرده! که ممکن است این گونه زندگی برای مدتی محدود را از وی آموخته بود: هنری دیوید ثورو و والدن: https://www.academia.edu/10144822

تاریخ نگارش: مرداد 1393

ویرایش دوم: آبان 1399

ویرایش سوم: دی 1400

احمد شماع زاده


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد