هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

سیر تحول خداشناسی استیون هاوکینگ








سیر تحول خداشناسی استیون هاوکینگ

عاقبت تشکیک در آفریدگار هستی:

خدایی در کار نیست!

احمد شمّاع زاده


مقاله‌ای که در پی خواهد آمد، در وبسایت رادیو فردا درج شده، نظرهای بسیاری را به خود جلب کرده، و کسان بسیاری درباره این مقاله اظهار نظر کرده اند. از آنجا که نگارنده از سال 1385 گفتمانهای کیهانشناسی و نظرهای هاوکینگ را دنبال میکند و در نوشته های خود به کار میگیرد، صلاح ندیدم بدون اظهارنظر از کنار این مقاله بگذرم. در نتیجه مطلب زیر را که در بخش نظرهای این مقاله آورده‌ام در اینجا نیز نقل میکنم:

1. نظر بسیاری را خواندم و متوجه شدم که خدا ناباوری هاوکینگ تاثیری بر دیگران نگذاشته است.

2. بسیاری هم نظرهای کوتاه و مفیدی داده اند؛ ولی شخصی که زیر عنوان پاسخ به هاوکینگ اظهارنظر کرده، مطالب جالب، دقیق و مفیدی نوشته که خواندن آنها را سفارش میکنم.

3. کسی نوشته است: ادیان موجب کشتار شده اند. باید به ایشان گفت دین موجب کشتار نمیشود؛ بلکه دین هم نوعی وسیله است؛ و هرکس میتواند از هر وسیله ای خوب یا بد استفاده کند. قرآن نیز یک وسیله است؛ ولی خود میگوید من وسیله هدایت پرهیزگارانم (هدی للمتقین) یعنی اگر کسی پرهیزگار نباشد و به سراغ من بیاید، ممکن است گمراه شود؛ چنانکه بسیاری از بزرگان دین و دانش، به وسیله قرآن گمراه شدند. هاوکینگ مدت زمانی بود که کمکمک از خدا دور میشد.

4. دیگری نوشته اگر خدا نباشه مثلا چه میشه؟ مثل این است که بگویی اگر قانون نباشه چه میشه؟ اگر خدا نباشه آخرتی هم در کار نخواهد بود و اگر آخرتی نباشد چرا در جایی که پلیس هم وجود ندارد هرکاری که دلمان خواست و هوس کردیم و عشقمون کشید مرتکب نشویم؟ (آنانی که مرتکب جرم و جنایت میشوند یا به آخرت اعتقاد ندارند و یا جرم خود را توجیه میکنند.) قانون برای پیشگیری از جرم است؛ و پیشگیری از ارتکاب جرم، جنبه‌ای از جنبه های دین است؛ ولی دین جنبه های بسیار بسیاری دارد.

5. هاوکینگ گفته معجزه با علم منطبق نیست. عجب دانشمندی!! هنوز نمیداند که اگر معجزه با علم سازگار باشد دیگر معجزه نیست!! خوب است بدانیم که علم یعنی آگاهی یافتن و دانستن سنن الهی، که در میان دانشمندان قوانین طبیعی جاانداخته شده است. همه کارها و فعل و انفعالها بر پایه سنن الهی است. اگر کاری بر طبق آنها صورت گیرد معجزه (استثناء) نیست؛ بلکه قاعده است. معجزه انجام کاری را شامل میشود که با دخالت مستقیم خداوند به گونه ای استثنائی صورت میگیرد و نه طبق سنن او. مانند شق القمر یا دو نیمه شدن ماه که هیچ دانشمندی با هیچ دانشی نمیتواند چنین کاری را انجام دهد و یا حتا توضیح دهد. (چند سال پیش که توسط ماهواره ای- احتمالا هابل- عکسی از ماه گرفته شد، جای دو نیمه شدن ماه بر روی این سیاره عکسبرداری و ارسال شد.)

6. هاوکینگ گفته: "در این عصر، دانش توضیحی مجاب‌کننده‌تر(از دین) در اختیار ما قرارمی‌دهد".

باید به وی گفت: در این عصر بیشتر از گذشته به ایمان به خداوند نیازمندیم چون داناتر شده ایم و پرسشهایمان نیز بیشتر شده است و اگر به خدا ایمان نداشته باشیم هر روزه مشکلاتمان بیشتر میشود و به ناامیدی و سرخوردگی و بیماریهای روانی دچار میشویم.

وانگهی خداباوری در نهان انسان نهاده شده است ولی دانشباوری انگیزه و نگرشی شخصی است. اگر کسی مشکلی پیداکرد آیا باید نزد یک دانشمند برود تا حل شود؟ آیا این سخن معقول است؟ البته ممکن است یک انسان روانپریش نزد یک روانپزشک برود و نتیجه هم بگیرد؛ ولی یک انسان خداباور واقعی اصولا روانپریش نمیشود تا نیازی به دانش روانپزشک داشته باشد. باید گفت: بیماریهای روانی نتیجه بی ایمانی است.

برخلاف نظر هاوکینگ دانش نه تنها در زمینه های اجتماعی توضیحی مجاب کننده در اختیار ما قرارنمیدهد؛ بلکه در زمینه های علمی از جمله فیزیک و بویژه فیزیک کیهان که تخصص خود اوست، در روشنگری و یافتن پاسخ بسیاری از پرسشها ناتوان است و به پاسخ برخی پرسشها هرگز نخواهد رسید. در چنین بزنگاههایی است که دانش خداوند به کمک دانش روز میآید و پاسخ پرسشهای علمی دانشمندان از هر گروهی را به آنان میدهد. برای نمونه در اینجا چند نمونه از پرسشهایی در زمینه کیهانشناسی و فیزیک کیهان را می‌آورم که هنوز او و دیگر کیهانشناسان به طرح این پرسشها و یا پاسخ به آنها دست نیافته اند ولی قرآن کریم آنها را مطرح و پاسخ گفته است:

    شکل کیهان چگونه است؟

هاوکینگ میگوید شاید گلابی شکل باشد؛ ولی قرآن کریم با قاطعیت میگوید حلزونی است.(به شکل کیهان در قرآن یا شکل حلزونی کیهان که در وب موجود است بازگشت شود.)

    چرا مدار گردش سیاره ها به دور ثابتهایشان بیضی شکل است؟

پاسخ این پرسش نیز در مقاله شکل کیهان در قرآن داده شده است.

    انرِِژی تاریک زمان درازی رها بوده و سپس در بند شده. پرسش: پس از چند میلیارد سال از گسترش آن کاسته شده و دربندشده است؟ به مهبانگ در قرآن و سازمان کیهان در قرآن بازگشت شود.

    ترتیب زمانی ایجاد نیروی گرانش، دربندشدن انرژی تاریک، و سامان یافتن منظومه شمسی چگونه است؟

تاکنون دانشمندی به آن نپرداخته زیرا کیهانشناسان هنوز با سازمان کیهان آشنایی ندارند. ولی قرآن کریم در آیه دوم سوره رعد بدین ترتیب پاسخ داده است:

اول گرانش ایجادشده سپس هسته حلزون کیهانی که منبع تغذیه کیهان است شکل گرفته و پس از آن منظومه خورشیدی که پیشتر ایجادشده بود به شکل کنونی سامان یافت.

از همه اینها گذشته، پرسشی بزرگتر نیز در این زمینه خودنمایی میکند که هیچ کیهانشناسی به پاسخ آن نخواهد رسید مگر اینکه دیدی عرفانی بیابد:

گرانش چگونه ایجادشد تا موجب شکلگیری انرژی تاریک شود و کیهان سامان گیرد؟

احمد شمّاع زاده

***

سخنی که به یاوه گویی بیشتر شباهت دارد

هاوکینگ در کتاب طرح بزرگ، گفته است: از آن روی خداوند کیهان را نیافریده که زمان پیش از بیگ بانگ وجود نداشه است!!

این جمله او نشان از آن دارد که وی نه آفریدگار را میشناسد و نه آفریدگان را؛ زیرا بدیهی‌ترین ویژگی خداوند این است که بر او زمان نگذرد؛ یعنی پیش از آغاز زمان بوده باشد و زمان را او آفریده باشد. زیرا هرچه که زمان بر آن بگذرد، مادی است و دگرگونی پذیر است و رو به فنا میرود. خدایی که رو به سوی نابودی داشته باشد دیگر خدا نیست، پس باید پیش از زمان و مکان وجود میداشته است؛ که چنین است و با به ظهور رساندن ذره بسیار بسیار ناچیزی از وجود خود، بیگ بنگ (مهبانگ) را ایجاد کرد که به وسیله آن، زمان و مکان (Space time) در یک آن، به وجود آمدند.


بخشی از مقاله زندگی ابدی! افسانه یا واقعیت؟:

آقای هاوکینگ سال گذشته (سال 1391. مقاله سال نودویک نیز در پی خواهد آمد.) نیز خدا را انکار کرده بود که نه از سوی خداباوران در هیأت دین، بلکه از سوی دانشمندان خداباور پاسخ داده شد. زندگی او مصداق این مثال است که:

خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.

ولی وی قدر این رحمت خداوندی را ندانسته و در سرانه پیری پای خویش را فراتر از طبیعت نهاده و به ماوراء طبیعت به گونه ای وارد شده که موجب افسوس میشود.

وی به زندگی پس از مرگ اعتقادی ندارد؛ ولی از آنجا که چنین اعتقادی به پوچگرایی و نیهیلیزم ختم میشود راه چاره ای اندیشیده و چیزی گفته و راهی پیشنهاد کرده که از یک دانشمند بعید به نظر میرسد: کپی کردن مغز بر روی رایانه!!

چنین سخنی از یک دانشمند بویژه در این عصر که دانشمندان به کلونینگ دست یافته اند و توانسته اند حیوانهایی را شبیه سازی کنند و اگر اخلاق جامعه جهانی به آنان اجازه داده بود میتوانستند انسان را نیز شبیه سازی کنند و معتقدند حتا میتوان با دی ان آی یک موجود مرده، همان موجود را بازسازی کرد، نشانه سفاهت عقل اوست.


به نقل قرآن کریم اعتقاد به رستاخیز از سوی کافران نفی میشده و با برگرفتن یک تکه استخوان و نشان دادن به پیامبر اکرم میپرسیدند چه کسی میتواند این استخوانهای پوسیده را دوباره زنده کند؟ اما در این دوران دانشمندان با روش کلونینگ به کافران تمام اعصار و قرون آموختند که بله از دی ان آی همان استخوان پوسیده ما میتوانیم صاحب آن استخوان را بازسازی کنیم.

از سوی دیگر مغز آدمی به اعتقاد دانشمندان چنان پیچیده و دارای قدرت بسیار شگفت انگیزی است که هیچگاه نمیتوان مکانیزم عملکرد آن را با عملکرد چندین رایانه بسیار پرقدرت و سریع مقایسه کرد. اگر روش پیشنهادی هاوکینگ متصور باشد کامپیوترش را هم باید خداوند درست کند نه انسان.

پس هاوکینگ بر چه مبنایی این اظهارنظر نامعقول و غیرعلمی را بیان داشته است؟

دهم مهر 1393، احمد شماع زاده


نظر نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست

استیون هاوکینگ، کیهان‌شناس و فیزیکدان نظری برجسته بریتانیایی، در اظهار نظری جنجالی و جدید با قطعیت و یقین اعلام کرد که «خدایی وجود ندارد». به گزارش وب‌سایت «سی‌نت»، سابق بر این و بر پایه نوشته‌های پیشین هاوکینگ تصور بر این بود که این نابغه جهان معاصر در پهنه اندیشه خود روزنه‌ای هر‌ چند کوچک را برای وجود نوعی الوهیت باقی گذاشته است.

با این همه، این پژوهشگر و نویسنده سرشناس اینک در اظهار نظری تازه، در گفت‌وگو با نشریه «ال‌ موندو» چاپ اسپانیا تصریح کرده است که به باور وی «ال موندو حاصل پدیده‌های علمی قابل توضیح است». توضیح آن که «ال موندو» در زبان اسپانیایی به معنای «جهان» است.

آقای هاوکینگ این بار آشکارتر از همیشه در پیشگاه جهانیان می‌گوید که پیدایش جهان هستی نتیجه اعجاز و آفرینش به دست یک وجود برتر نیست. این کیهان‌شناس نابغه در بخشی از مصاحبه فوق با «ال موندو» گفت: «طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجاب‌کننده‌تر در اختیار ما قرار می‌دهد

استیون هاوکینگ ۱۳۹۳/۰۷/۱۰


خبرنگار «ال موندو» در ادامه باز از نظریه پیشینِ هاوکینگ در کتاب «تاریخچه مختصر زمان» مبنی بر «کمک دانش به درک اندیشه خداوندگار توسط بشر» پرسیده است.

هاوکینگ در پاسخ توضیح داد: «منظور من در آنجا این بود که اگر بر همه چیز عالم شویم، به درک اندیشه خداوند نیز نائل خواهیم آمد،‌ با این قید که اساساً خدایی وجود داشته باشد، که این چنین نیست. من خداناباور هستم

هاوکینگ در ادامه افزود: «دین به معجزه باور دارد، اما چنین رخدادهایی با علم ناسازگارند

به‌رغم باور این دانشمند پرآوازه بسیاری در سراسر جهان همچنان به وجود خدا باور دارند. برای نمونه، بسیاری با تدقیق در چشم آدمی به تفکر فرو می‌روند که اگر نبود وجودِ یک خداوند دانا و توانا پدید آمدن «این گلوله چربی» را چگونه می‌توان از دیدگاه علمی توضیح داد.

با این همه هاوکینگ بی‌اعتنا به چنین نظراتی چندی بود که در عالم اندیشه به سوی اعلام حکم قاطع خود در باب نیستی خدا حرکت می‌کرد.

هاوکینگ طی یک سخنرانی معروف در سال گذشته توضیح داد که جهان هستی چگونه بدون وجود خدا به وجود آمده است: «خدا پیش از این خلقت مقدس چه می‌کرده؟ آیا در تدارک دوزخ برای مردمی بوده که چنین پرسش‌هایی دارند؟»

فیزیکدان نظری بریتانیایی همچنین به «ال موندو» گفت: «به نظر من، ورای دسترس ذهن بشر هیچ بُعدی از واقعیت وجود ندارد

استیون هاوکینگ پیشتر در سال گذشته نیز در حاشیه اکران فیلم مستندی درباره زندگی خود گفته بود که حیات پس از مرگ «افسانه» است؛ وی در عین حال زندگی ابدی بشر را از طریق «کپی کردن مغز بر روی رایانه» ممکن دانسته بود.

هاوکینگ در سریال‌های تلویزیونی «پیشتازان فضا»، «خانواده سیمپسون» و سریال کمدی «بیگ‌بنگ تئوری» در نقش خود ظاهر شده است.

مقاله سال 1391:

پاسخ محکم ریاضی دان مشهور به شبهات استیون هاوکینگ


به گزارش پایگاه خبررسانی عبرت، اریک پریست از استادان سابق ریاضیات در دانشگاه سنت اندرو و از اعضای هیئت امنای انستیتو فارادی در دانشگاه کمبریج، در مطلبی که در روزنامه گاردین به چاپ رسیده مینویسد باورهای مدرن در مورد جهان و عالم هستی ،با هدف پوشاندن شکاف ها و نقاط ضعفها در دانش ما نیست بلکه هدف آن پاسخ دادن به سئوالات گوناگون بشر مدرن است.

اریک پریست در این مطلب میافزاید: حرف پروفسور هاوکینگ توجیه پذیر نیست، این حالت کاملا تحمیل واقعی است که خداوند شرایط را برای وقوع انفجار بزرگ و شکل گیری کهکشانها براساس قوانین فیزیک فراهم کرده است.

استاد دانشگاه کمبریج در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردین میافزاید به عنوان یک دانشور و دانشمند ما همواره به دنبال یافتن پاسخهای قانع کننده به سئوالات بسیار پیچیده ای هستیم که گاه دانش ما در برابر این سئوالات و ناشناخته های عالم هستی چنان ناچیز است که آدمی احساس شرم می کند.

با اینهمه طرح ادعاهای مبهم و اثبات نشده نیز نمیتواند به کنجکاوی و جستجوی علمی ما کمکی بکند.ممکن است آنطور که دانشوران معتقدند فیزیک با تکیه بر ریاضیات ملکه تمام علوم باشد ولی پاسخگوی تمام سئوالات علمی نیست. شیمی، زیست شناسی، رواشناسی و شاخه های علوم انسانی نیز روشهای خاص خود را برای تفسیر و تحلیل جهان دارند که معمولا مکمل فیزیک و ریاضی هستند.

اریک پریست یادآوری می کند که علوم نمیتواند به بسیاری از پرسشهای مهمی که در برابر انسان وجود دارد به شکل همه جانبه و دقیقی پاسخ دهد. به عنوان مثال علم چگونه میتواند ذات زیبایی و عشق را توضیح دهد. شاید تاریخ ، فلسفه و الهیات رشته های مناسبتری برای پاسخ گویی به این نوع پرسشها باشند.

نکته ای که در این میان مهم است جنبه های مکمل پاسخگویی به این نوع پرسشها از زوایای گوناگون است و به خصوص ارتباط میان اینکه چگونه و چرا هر چیزی خلق شده یا به وجود آمده است. اگر فیزیک کهکشان به یک نظریه واحد برسد شاید در آینده پروفسور هاوکینگ و افرادی نظیر وی بتوانند چگونگی پیدایش را پاسخ دهند ولی مسلما قادر نیستند که چرایی پیدایش را حل کنند. یکی از دانشوران مثال خوبی برای تشریح این موضوع دارد: داستان جوشیدن آب در کتری. وی میگوید با استفاده از قوانین فیزیک میتوان به دقت توضیح داد که چگونه گرما از اجاق به کتری و سپس به آب منتقل شده و آنرا به نقطه جوش میرساند. اما چرا این آب میجوشد را نمیتوان صرفا با فیزیک توضیح داد.


شاید خانم خانه هوس چای کرده باشد؟!

اریک پریست توضیح می دهد که درگذشته شاید بسیاری از فلاسفه و ادیان در توضیح جهان هستی هر جا با سئوال یا مشکلی غیر قابل توضیح روبه‌رو می شدند، حل آن معما را به خداوند نسبت میدادند. اما در دین باوری امروزی و مدرن این روش دیگر جایی ندارد و کسی به آن اتکا نمی کند. شاید پروفسور هاوکینگ تا همین اواخر چنین اعتقادی داشته و اکنون که برای همه پرسشهای خود پاسخی نمی یابد، دیگر نیازی هم به باور نقش خدا نمیبیند. خداوندی که بسیاری از مردم و پیروان ادیان به آن باور دارند « خدای حل تردیدها » نیست.

آفریننده هستی خدایی است که به پرسشهای غیر علمی در مورد چرایی عالم هستی و اعجاب آن و همینطور مزایای داشتن یک زندگی خوب پاسخ میدهد. این مردمان از پیشرفتهای علمی نیز استقبال کرده و بسیاری از آنها را میپذیرند چون علوم زوایای خارق العاده زیبایی، تنوع و اعجاب کهکشان و هستی را توضیح میدهند.

اریک پریست در پایان مینویسد امروز می شود این پرسش را مطرح کرد و پاسخ گفت که آیا وجود خدا با تجارب شخصی هر فرد تناسب و انطباق دارد یا نه. اعتقاد به یکتایی خداوند به آگاهی و وجدان هر یک از ما بستگی دارد؛ ولی برای بسیاری از ماها وجود خدا یک عامل بسیار مهم در غنای زندگی و هستی ماست.

هاوکینگ در کتاب «طراحی بزرگ» که با همکاری فیزیکدان دیگری با نام لئونارد ملودینو نوشته شده بیان کرده که مجموعه‌ای از تئوریهای جدید نیاز به یک خالق برای کائنات را از بین می‌برد.

در این کتاب آمده: به دلیل وجود قوانینی مانند جاذبه، کائنات می‌تواند خود را بسازد و خواهد ساخت. خلقت خودبخود تنها دلیل موجود است دلیل وجود کائنات و وجود ما و وجود خالقی که جهان را به چرخه در آورد الزامی نیست.

هاوکینگ 68 ساله ابتدا در سال 1988 و با نوشتن کتاب «تاریخ مختصری از زمان» در مورد اساس کائنات به شهرت جهانی رسید و هم اکنون به خاطر تحقیقاتش بر روی حفره‌های سیاه، نظام عالم وجود و جاذبه کوانتومی مشهور است. این دانشمند از سال 1974 در تلاش برای وفق دادن دو تئوری اساسی فیزیک نوین بوده است یکی نظریه نسبیت آلبرت انیشتن و دیگری نظریه مکانیک کوانتوم. نظریه جدید وی در حالی بیان می‌شود که پیش از این در کتاب قوانین فیزیک نوشته بود که نیازی نیست حتما معتقد باشیم که خدا در ایجاد انفجار بزرگ کیهانی مداخله کرده است.  

وی در کتاب اول خود نوشته بود اگر بخواهیم یک نظریه کامل را پیدا کنیم آنگاه پیروزی نهایی در استدلال انسانی را به دست آورده ایم و آن زمان باید خدا را به خاطر داشته باشیم. وی در آخرین کتابش بیان کرده بود که کشف سال 1992 در مورد سیاره‌ای که به دور ستاره دیگری به غیر از خورشید میگشته است به بازسازی دوباره نظریه اسحاق نیوتن پدر علم فیزیک کمک می‌کند که بیان کرده بود کائنات حاصل بی نظمی نبوده و توسط خدایی آفریده شده است.

هاوکینگ که تنها از طریق یک دستگاه کامپیوتری قادر به صحبت کردن است دچار یک بیماری عصبی است که به آرامی طی سالها پیشرفت کرده و وی را تقریبا به طور کامل فلج کرده است. این بیماری از اوایل 20 سالگی در وی ایجاد شد اما با این وجود وی خود را به عنوان یکی از دانشمندانی برجسته جهان مطرح کرد.

وی سال گذشته از کرسی استادی ریاضی دانشگاه کمبریج بریتانیا که از سال 1979 در اختیارش بود استعفا کرد.


مقاله دوم رادیو فردا(آذرماه نودوسه):

انتشار مصاحبه های استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهانشناس برجسته بریتانیایی، در سایت رادیوفردا با استقبال بسیار زیادی روبرو شده است. رادیوفردا در چند مقاله نظرات هاوکینگ را که به گفته بسیاری مشهورترین دانشمند زنده جهان است بررسی می‌کند.

استیون هاوکینگ معتقد است خدایی در کار نیست و خدا کائنات را خلق نکرده و «بیگ بنگ» نتیجه اجتناب ناپذیر قوانین فیزیک بوده است.

این یکی از اظهار نظرهای بحث برانگیز نویسنده کتاب «طرح بزرگ» در مورد «مرگ خدا» است که به شدت مورد نقد و انتقاد قرارگرفته است.

دان پیج، کیهانشناس و استاد فیزیک در کانادا که هشت مقاله با هاوکینگ نوشته، برخلاف استاد سابقش معتقد است که خدای خالقی در کار است.


دان پیج* به رادیو فردا میگوید «در باورهای فلسفی نیز هاوکینگ مانند آن چندتایی که در کتاب «طرح بزرگ» به آنها اشاره کرده، جنجالی تر از همه جاست. شاید درست بگوید. دستکم به لحاظ منطقی قابل پذیرش است که شکلگیری کائنات می‌تواند ناشی از قوانین طبیعت مانند قانون جاذبه باشد و بدون دخالت خدا. اما میتوان گفت باز هم از نظر منطقی الزاما نباید[شکل گیری کائنات] به این صورت اتفاق افتاده باشد

این استاد فیزیک میافزاید «بحث گسترده‌ای در جریان است که آیا هستی بیرون خود هیچ علتی ندارد و خارج از قوانین طبیعت است؟ (اگر به نظر هاوکینگ معتقد باشیم که باور دارد - یا دستکم زمانی باور داشت - که قوانین طبیعت خارج از کائنات و جدای از آن هستند) و یا اینکه محتمل‌تر است معتقد باشیم که کیهان توسط خالقی مانند خدا آفریده شده است. به عنوان یک فرد مسیحی، من شخصاً باوردارم که کائنات و قوانین آن توسط خدای توانای کُل، دانای کُل و بخشاینده، آفریده شده است. هاوکینگ البته در این مورد نظر دیگری دارد، اما من معتقد نیستم که این پرسش را می‌توان صرفاً به کمک قوانین علمی پاسخ داد

همکار و دانشجوی هاوکینگ برخی از اظهارنظرهای هاوکینگ را فلسفی می‌داند و نه علمی. وی میگوید: «من نیز موافق این هستم که بسیاری از گفته‌های هاوکینگ در کتاب "طرح بزرگ" درباره خدا و کائنات بیشتر از آنکه علمی باشد فلسفی است. راستش کمی هم برایم طنزآمیز بود که در آغاز کتابش ادعا می‌کند که فلسفه مُرده است،‌ ما بعد خودش بسیاری از گمانه‌های فلسفی خود را مطرح می‌کند. فکر می‌کنم که این کتاب نمونه واضحی از برهان خلف ادعای مرگ فلسفه استرامین جهانبگلو، استاد فلسفه در کانادا، پیشتر در مورد هاوکینگ و «مرگ فلسفه» با رادیو فردا به گفت وگو نشسته است.


قانون نمیتواند خالق باشد

جان لینوکز استاد ریاضیات آکسفورد و نویسنده کتاب های«هاوکینگ و خدا» و «مامور کفن و دفن خدا، آیا علم خدا را دفن کرده است؟» از این نظر هاوکینگ که خدا کائنات را خلق نکرده و «بیگ بنگ» نتیجه اجتناب ناپذیر قوانین فیزیک بوده، انتقاد کرده و مینویسد قوانینی که ما کشف میکنیم، نمیتواند پدید آورنده و خالق چیزی باشد.

وی میافزاید قوانین «حرکت» نیوتون میتواند حرکت یک توپ بیلیارد را توضیح دهد ولی این ضربه چوب بیلیارد است که این حرکت را به وجود آورده و نه قانون نیوتون.

این استاد ریاضیات میگوید: «در جهانی که ما زندگی می کنیم قانون ریاضی ساده ای وجود دارد که  ۱+۱=۲. ولی این قانون چیزی به وجود نمیآورد. مطمئنا این قانون پولی به حساب بانکی من اضافه نمیکند. اگر من هزار پوند به حساب بانک خود واریز کنم و سپس هزار پوند دیگر، قانون ریاضی به سادگی توضیح میدهد که من دو هزار پوند در حسابم پول دارم. ولی اگر هیچ پولی به حسابم واریز نکنم و این امر را به قوانین ریاضی به سپارم هیچ اتفاقی نمیافتد

لینوکز میافزاید «قوانین فیزیک توضیح می‌دهند که یک موتور جت چگونه کار می‌کند اما نمی‌گویند که اولش چطور به وجود آمد. واضح است که موتور جت تنها با قوانین فیزیک به وجود نیامد، به نبوغ و مهندسی خلاقانه «ویتل» نیاز بود. اما فکرش را بکنید قوانین فیزیک به علاوه «ویتل» هم برای ساخت موتور جت کافی نیستند، علاوه بر این دو به مواد اولیه‌ای نیاز است که ویتل رویش کار کند. شاید در نظر اول ماده بخش پیش‌پا افتاده‌ای از پیدایش هستی باشد اما [به هر حال] ماده توسط قوانین تولید نمی‌شود.» 

البته منتقدان هاوکینگ، فقط نطرات این فیزیکدان برجسته را مورد انتقاد قرار نمی دهند بلکه نبوغ وی را نیز ستایش می کنند.

پیج می‌گوید: به عنوان یک دانشجوی سابق تحصیلات تکمیلی و بعد از آن نیز پژوهشگر مقطع فوق دکتری تحت نظارت ایشان(و همچنین همکاری با وی در نگارش هشت مقاله)، من شخصاً نبوغ علمی استیون هاوکینگ را به شدت ستایش می‌کنم. اگرچه در عالم دانش من با چند مورد از مفروضات ایشان مخالف هستم، مانند نظریه معکوس شدن بُردار زمان در صورت وقوع بیگ کرانچ (این نظر وی با نظر قرآن کریم همخوانی دارد. برای آگاهی بیشتر به مهنورد(پایان کار کیهان) در قرآن بازگشت شود.) و این نظریه که در پیدایش و از بین رفتن سیاهچاله‌ها اطلاعات گُم خواهند شد، که البته هاوکینگ در حال حاضر از هردوی این نظرها دست کشیده است. دان پیج میگوید: در این گفت وگو نظرات شخصی خودش را بیان کرده و سخنگوی دانشگاه آلبرتا نیست و لزوما دانشگاه با نظرات وی هم عقیده نیست. وی همچنین میافزاید ادعای سخنگویی مسیحیان یا گروه دینی خاصی را ندارد. ویرایشگر: احمد شمّاع زاده

پاسخهای استیون هاوکینگ به پرسشهای خوانندگان مجله تایم:

س-  اگر خدا وجود ندارد پس چرا باور به وجود او تقریباً جهانگیر است؟

جمن ادعا نمی کنم که خدا وجود ندارد.  خدا نامی است که مردم برای دلیل وجود ما دراینجا گذاشته اند.  اما من فکر می کنم این دلیل بیشتر قوانین فیزیک است نه این که یک نفر وجود داشته باشد که بتوان با او ارتباطی شخصی برقرارکرد

س-  آیا کیهان پایانی هم دارد؟ در این صورت آنسوتر از آن پایان چیست؟

جمشاهدات نشانگراین است که کیهان با سرعت روزافزونی در حال گسترش است. این گسترش تا ابد ادامه خواهد داشت و کیهان خالی تر و تاریک تر خواهد شد. (شگفت انگیز است. وی در کتاب تاریخچه زمان طبق نظریه فریدمن روسی سه مدل را برای کیهان برمیشمارد. او نیز مانند اینشتین معتقد به جهان تابدار است و نه تخت. اگر چنین باشد پس چگونه در اینجا میگوید گسترش کیهان تا ابد ادامه خواهد داشت. اگر کیهان تخت بود گسترش آن ادامه داشت و نه زمانی که معتقد به تابدار بودن آن هستیم. طبق قوانین فیزیک و نسبیت عام هر جا که جرم باشد گرانش هست و هرجا گرانش باشد پیچش هست. و هرجا پیچش باشد گسترش محدود میشود - ویرایشگر) گرچه کیهان پایانی ندارد اما در بیگ بنگ آغازی داشته است. ممکن است کسی بپرسد قبل از آن چه بوده؟ پاسخ این است که هیچ. همانگونه که جنوبی تر از قطب جنوب جایی وجود ندارد، قبل از مِه بانگ نیز جایی وجود نداشته(در اینجا باید پرسشگر همان پرسش همیشگی را میپرسیدکه پس چرا و چگونه مهبانگ آغاز شد. خودش خودش را آغازید؟ این که نمیشود. پس همان کسی که آن را آغاز کرده خدا بوده و نه قوانین فیزیک و حتا قوانین فیزیک یا سنن الهی را نیز خود خدا ایجادکرده است - ویرایشگر)

س- فکر میکنید تمدن بشر آنقدر باقی خواهد ماند تا جهش به عمق فضا امکان پذیر شود؟

جفکر میکنم شانس خوبی داریم بقایمان آنقدر ادامه داشته باشد که منظومه شمسی را به زیر یوغ خود بکشیم. اما در منظومه شمسی هیچ جایی مناسب تر از زمین (برای زیست انسان) وجود ندارد، بنابر این روشن نیست که اگر زمین را تخریب کنیم بتوانیم بقایی داشته باشیم. برای بقای خود در درازمدت باید به ستارگان دست یابیم که زمانی دراز تر خواهد خواست.  بگذارید امیدوار باشیم که تا زمانی چنین دراز بقایمان ادامه خواهد داشت.

س- اگر میتوانستی با آلبرت اینشتین حرف بزنی به او چه میگفتی؟

ج- از او می پرسیدم چرا به (وجود) سیاه چاله ها باور نداشت؟ معادله میدانی تئوری نسبیت او حاکی از این است که یک ستاره بزرگ یا ابری از گاز برخود فرومیریزد و یک سیاه چاله تشکیل میدهد. اینشتین از این امر آگاه بود اما به نوعی خود را متقاعد میکرد که همیشه چیزی مثل یک انفجار توده را از هم میپاشد ومانع ایجاد سیاهچاله میشود. اما اگر انفجاری اتفاق نیفتاد چه؟

س- چه کشف یا پیشرفت علمی را دوست دارید در زمان حیات خود شاهد باشید؟

جدلم میخواهد گداخت هسته ای یک منبع عملی تولید انرژی شود.  در این صورت از یک منبع بی پایان انرژی بدون آلودگی محیط زیست و بدون گرمایش جهانی برخوردار خواهیم بود.

س- به باور شما پس از مرگ چه برسر آگاهی ما میآید؟

جمن فکر میکنم مغز اساساً یک کامپیوتر است و آگاهی مثل یک نرم افزار کامپیوتری است. (بنابراین) وقتی کامپیوتر خاموش شود نرم افزار کار نخواهد کرد.  تئوری وار میتوان گفت که این نرم افزار در یک شبکه بیرنگ (نوترال) بازآفرینی خواهد شد.  اما این بسیار مشکل خواهد بود زیرا نیاز به تمام خاطرات یک فرد خواهد داشت.

(معلوم میشود هاوکینگ واقعا نمیداند که دی. ان. آ. کارش نگهداری همه چیز است و خداوند چنین وسیله مهم و محکمی را ایجاد کرده تا در روز بازپسین ما را با اسناد و مدارک موجود در آن محاکمه کند - ویرایشگر

س- با توجه به شهرت شما به عنوان یک فیزیکدان درخشان، چه علائق معمولی ای دارید که ممکن است باعث تعجب مردم شود؟

ج- من از همه جور موسیقی، از پاپ گرفته تا کلاسیک و اپرا لذت میبرم. همچنین به مسابقات فرمول یک همراه با پسرم "تیم" علاقمندم

س- آیا ناتوانی جسمی شما مانعی درمقابل پژوهشهایتان بوده یا به آن کمک کرده است؟

جاگرچه در ابتلا به بیماری موتور نورون بسیار شوربخت بوده ام اما تقریباً در همه جنبه های دیگر بسیار خوش بخت بوده ام.  خوش شانسی من این است که زمینه کاری من در فیزیک تئوریک است که ناتوانی جسمی اثر آنچنانی در آن ندارد و بخت دیگر من آن است که کتاب هایم در جهان این چنین پرطرفدار است.

س- آیا از این که مردم انتظار دارند شما چواب تمام رمزهای (هستی) رابدانید احساس مسئولیتی بزرگ نمیکنید؟

جمطمئناً من جواب تمام مشکلات زندگی را نمیدانم. گرچه فیزیک و ریاضیات ممکن است به ما بگویند کیهان چگونه آغاز شد اما در پیش بینی رفتار انسانی کمک زیادی از دست آنان ساخته نیست زیرا در این جا تعداد معادلات چند مجهولی برای حل کردن بیشمار است. من در پیش بینی اینکه چه چیزی باعث میشود مردم، بویژه زنان، واکنش عصبی نشان دهند، نسبت به دیگران هیچ برتری ای ندارم.

س- آیا فکر میکنید زمانی خواهد رسید که مردم هر آنچه را که در حیطه فیزیک است بفهمند؟

جامیدوارم چنین زمانی نرسد زیرا من بیکار خواهم شد.

ویرایشگر علمی: احمد شمّاع زاده


نقدی بر پایان فیزیک - دیدگاه هاوکینگ

هاوکینگ در توضیح مطالب پیچیده و بغرنج فیزیک به زبان ساده مهارت خاصی دارد. بهمین دلیل آثار عمومی ایشان از استقبال چشمگیری برخوردار است. علاوه بر آن نام هاوکینگ به دلیل دو کار جالب در مورد سیاه چاله ها جاودان خواهد شد. یکی تکینگی و دیگری تبخیر سیاه چاله ها. این دو مورد زمینه یک بحث فراگیر جهانی را بین فیزیکدانان فراهم کرد. هرچند به اعتراف خود هاوکینگ در کتاب تاریچه زمان از فیزیکدانان روسی الهام گرفته بود، اما این هاوکینگ بود که با محاسبات و معادلات ریاضی توانست توجه فیزیکدانان را به آن جلب کند. 

هاوکینگ:

ذرات مادی رو که همگی می‌شناسیم. پروتون‌ها و نوترون‌ها در هسته اتم و الکترون‌ها که به دور هسته می‌چرخند. ذرات مادی اتم را به‌نام کلی فرمیون‌‌ها می‌شناسیم. فرمیون‌ها یک سیستم پیام‌رسانی دارند که بین آن ذرات رد و بدل شده و به راه‌های معینی موجب ایجاد تاثیر و در نتیجه تغییراتی در آن‌ها می‌شود. این سرویس‌ها را نیرو می‌نامیم. ذراتی وجود دارد که این پیام‌ها را بین فرمیون‌ها و در برخی موارد حتی بین خود رد و بدل می‌کنند. این ذرات پیام‌رسان به‌طور مشخص بوزون نامیده می‌شوند. پس هر ذره‌ای که در جهان وجود دارد یا فرمیون هست یا بوزون.

نظریه سی. پی. اچ:

همه ذرات اعم از فرمیونها و بوزونها از ذرات واحدی تشکیل شده اند که آن را سی. پی. اچ. (CPH-Creation Particle Higgs) مینامیم. سی. پی. اچ. ها روی یکدیگر اثر دارند و این اثر به صورت تولید اسپین برای آنها نمودار میشود. سی. پی. اچ. ها پس از آنکه دارای اسپین شدند، با یکدیگر ادغام شده و کوانتومهای انرژی را به وجود می آورند. این کوانتومهای انرژی در فرایندهای فیزیکی به زوج های ماده و پاد ماده تبدیل می شوند.

در واقع بوزونها و فرمیونها از ذرات واحدی تشکیل می شوند که سی. پی. اچ. نامیده می شود. اگر ما دیدگاه خود را از عنوان نیرو و انرژی تغییر دهیم و این دو را هم ارز بدانیم (که در حقیقت هم ارز هم هستند) آنگاه میتوانیم دلیل تاثیر بوزنها بر فرمیونها و همچنین تاثیر بوزونها را بر یکدیگر توضیح دهیم.

توضیح سی. پی. اچ.

در مکانیک کوانتومی، گرانش از ذرات زیرکوانتومی به نام گراویتون تشکیل شده است. گراویتون دارای نیروی گرانشی است و طبق نظریه نسبیت با سرعت نور حرکت میکند. اما در نظریه سی. پی. اچ. گراویتونها دارای خواص الکتریکی یا مغناطیسی هستند که بار - رنگ و مغناطیس - رنگ نامیده میشوند. بار - رنگ و مغناطیس - رنگها با یکدیگر ترکیب شده و فوتون را تولید می کنند. بار - رنگ و مغناطیس - رنگها پیش از تبدیل شدن به فوتون با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت میکنند و به دلیل خواص الکتریکی یا مغناطیسی که دارند، دربردارنده اطلاعات هستند و اطلاعات را از ذره/جسم ارسال کننده گراویتون به ذره/جسم دریافت کننده آن منتقل می کنند. بنابراین در نظریه سی. پی. اچ. گرانش انتقال دهنده اطلاعات است.

از سوی دیگر فوتونها نیز مانند سایر اجسام از قانون گرانش تبعیت میکنند و گراویتون ارسال میکنند و در نتیجه اطلاعات بین فوتونها با سرعتی بالاتر از سرعت نور منتقل میشود.

ویرایشگر فنّی: احمد شماع زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد