هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

آیا 124000 پیامبر داشته ایم؟

آیا 124000 پیامبر داشته ایم؟

احمد شمّاع زاده


در روزگاران گذشته، در ایران مرسوم بود که مادرانی که می‌خواستند اصول دین را به فرزندان خود بیاموزند، می‌گفتند:

اول توحید؛ یعنی خدا یک است و دو نیست، دوم نبوت، یعنی 124000 پیغمبر همه بر حق اند، و الخ.

این از نظر عرف رایج آن زمان بود که تصور نمی‌کنم هنوز ادامه داشته باشد، مگر در برخی روستاها. ولی فرهنگ مطرح کردن124000 پیامبر همواره در میان ایرانیان و شاید دیگر مسلمانان و بلکه دیگر ادیان رایج بوده است؛ و برخی می‌پرسند:

واقعاً این رقم درست است، و یا افسانه بافی است؟

آیا نیاز بوده که خداوند اینهمه پیامبر بفرستد؟

اگر فرستاده کی و کجا فرستاده است؟!

و از آنجا که در قرآن کریم تنها از چندین پیامبر نام برده شده؛ موضوع پیچیده‌تر شده و برای جوان امروزی پرسشهای بالا پررنگتر می‌شود!


برخی متفکرین نیز سعی کرده‌اند برای پاسخ به این پرسشها و اقناع نظر نسل امروز، نکته‌هایی را مطرح کنند که به نظر نگارنده قانع کننده نبوده و نیست؛ و از آنجا که مدت زمانی است این موضوع فکر مرا مشغول داشته؛ تصمیم گرفتم نظر خود را بنگارم و به آگاهی دیگران برسانم؛ بلکه این معمّا گشوده شود و پرسشی باقی نماند.


الف- بد مطرح شدن عنوان 124000:

این موضوع از آغاز، درست بیان و مطرح نشده و نباید میگفتند 124000 پیامبر، بلکه بزرگان دین بایستی به جای واژه پیامبر، میگفتند رسول. سپس تفاوت میان «رسول» و «پیامبر» را به گونه‌ای که در پی خواهد آمد، توضیح می‌دادند؛ ولی متأسفانه از پس این مهم بر نیامده‌اند، وگرنه مشکل تاکنون حل شده بود.


ب- معنای واژگان پیامبر و رسول:

پیامبر ترجمه نادرستی از واژه نبی است؛ زیرا آنان پیام آور از سوی خداوند برای زمینیان، و رابط میان آفریدگار و آفریدگان بوده‌اند؛ و پیامی نمی برده‌اند. خداوند نیز نیازی ناشته و ندارد تا کسی برایش پیام ببرد، زیرا او به همه چیز آگاه است.

رسول به معنای فرستاده است. جمع رسول می‌شود رسل (= فرستادگان) و گاهی مرسلین (= فرستاده شدگان).

نبی از ریشه نبأ، به معانی خبردهنده است. جمع واژه نبی می‌شود انبیاء.

در زبان فارسی پیامبر به صورت پیغمبر نیز آمده است که مخفف پیغامبر است.

خبر هم یا خوش است که قرآن با عنوان بشارت از آن یاد کرده و پیامبران و رسولان را بشیر (= خبر خوش دهنده) خوانده؛ و یا خبر ناخوش است، که در قرآن به عنوان انذار (= هشدار) از آن یاد شده، و پیامبران و رسولان را نذیر (= هشداردهنده) خوانده است.


بشارت یعنی دادن وعده‌های نیک و پاداش الهی برای کسی یا قومی که ایمان بیاورد و از فرمان الهی پیروی کند؛ و انذار یعنی هشدار دادن و آگاه کردن کسی یا قومی که نمی‌خواهد ایمان بیاورد، و دادن وعده عذاب الهی در روز بازپسین.


ج- تفاوتهای میان رسالت پیامبران و رسولان

اگر تفاوت میان رسالت (= وظیفه پیامرسانی) را نیز بدانیم، درکمان از موضوع منطقی‌تر می‌شود تا کورکورانه چیزی را نپذیریم:

- وظیفه انبیاء فراقومیّتی و فراملّیّتی، یعنی فراگیر و جهانشمول بوده است.

- وظیفه رسولان محدود به قوم خود و دیگر اقوام نزدیک بوده است.

- همه پیامبران رسول نیز بوده اند؛ زیرا وظیفه هدایت قوم خویش را نیز برعهده داشته اند؛ ولی همه رسولان، پیامبر نبوده اند؛ زیرا رسالتشان جهانشمول نبوده است.

- شمار پیامران کم، و شمار رسولان بسیار بسیار بوده است.

- پیامبران تنها از میان انسانها برای انس و جن برگزیده می‌شده اند؛ بویژه پیامبران اولوالعزم؛ ولی رسولان انس برای انسانها، و رسولان جن، برای جنها برگزیده می‌شده‌اند .


- گاهی فرشتگان به عنوان رسول، برای راهنمایی و آموزش جن و انس اعزام می‌شده اند.


- اولین پیامبر، حضرت آدم ابوالبشر بوده است که برای راهنمایی فرزندانش، رابط میان خداوند و آنان قرار گرفت؛ و آخرین پیامبر، حضرت ختمی مرتبت، محمد (ص) بوده است.


- از میان پیامبران، پنج تن با عنوان پیامبران اولوالعزم شهرت یافته اند. این پیامبران به ترتیب تاریخی این حضرات بوده اند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمّد


د- چگونگی گزینش و اعزام پیامبران و رسولان

پیامبران معمولاً در شهرهای بزرگ و متمدن، ظهور کرده اند. سنّت خداوند این بوده است که برای شهرها و آبادیهای پرجمعیت، پیامبر بفرستد؛ ولی برای دیگر اقوام در آبادیهای مختلف و کم جمعیت، از آنجا که نه امکان داشته و نه نیاز به پیامبر بوده، رسولانی از میان قوم خودشان برای راهنمایی آن قوم برگزیده شده اند.



ه- منظور خداوند از فرستادن پیام آوران:

خداوند در طول تاریخ موجودیت انسان بر زمین، برای هر قومی در هر نقطه‌ای از زمین و در دورترین جاهای کره زمین، مانند ساکنان جنگلهای آمازون، و در جزایری که راه یافتن به آن‌ها ممکن نبوده است، و در روستاها، از جمله روستاهای بسیار کوچکی که رسیدن به آنجاها بسیار دشوار بوده یا تنها شامل یک خانوده می‌شده، از میان خودشان، یک نفر را به عنوان رسول، راهنمای دیگران قرار داده، و این موضوع را در قرآن کریمش متذکّر شده؛ تا حجّتی باشد از سوی خداوند بر بندگانش که در روز رستاخیز، کسی نگوید من از فرمان تو و از شریعت و حلال و حرام تو بیخبر بودم.


و- نتیجه گیری:

حال اگر اینهمه رسول را در طول تاریخ ده هزار ساله موجودیت انسان امروزی (از نسل آدم) بر کره زمین و برای چندین و چند میلیارد انسان در طول این ده هزار سال در نظر آوریم، آیا 124000 نفر نمیشوند؟ حتماً و یقیناً که میشوند!!


ز- دو آیه مهم در شرح وظایف پیام آوران:

یک- آیه 24 سوره فاطر: إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا ۚ وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ

ما تو را به شایستگی (به عنوان) بشارت دهنده و هشداردهنده فرستادیم. همانا که هیچ امتی (گروهی از مردمان) وجود نداشته مگر آنکه هشداردهنده ای در آن گروه قرار دادیم.


دو- آیه 165 سوره نساء:

رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا

پیامبرانى (را فرستادیم) که بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده بودند، تا پس از پیامبران، براى مردم بر خدا حجّتى نباشد و خداوند همواره شکست‌ناپذیر و حکیم است.

نکته ها

این آیه، کلّیات دعوت انبیا و شیوه‌ى کار و هدف از بعثت آنان را بیان مى‌کند.

عقل همچون وحى، حجّت الهى است، ولى چون مدار ادراکاتش محدود است، به تنهایى کافى نیست و حجّت تمام نیست. لذا انبیا از دانستنى‌هاى غیبى و ملکوتى و اخروى که دست عقل از آن کوتاه است خبر مى‌دهند.

بحش زمینه دار بالا، شرج آیه 165 سوره نساء، از تفسیر نور آقای محسن قرائتی است.

این ترجمه را آوردم تا بگویم مشکل کار در فهم آیات قرآن از کجاست و چرا نباید به ترجمه‌ها و تفسیرها توجه کرد. قریب به اتّفاق مفسّرین، چون خود قرآن را نمی‌فهمند، نه تنها گرهی از فهم قرآن باز نمی‌کنند که گره‌ها بر فهم آن می افزایند:

قرآن گفته رسلاً (یعنی رسولانی) ولی در ترجمه آمده پیامبرانی (ترجمه انبیاء). نتیجه آنکه، آنان هنوز تفاوتی میان رسول و نبی قائل نیستند.

گذشته از اشکالهای دیگر این ترجمه، عزیز را شکست ناپذیر! ترجمه کرده، که معلوم نیست چرا؟ و شکست ناپذیری خداوند در این آیه چه نقشی و چه تأثیری بر خواننده قرآن دارد؟!!


با دقت در این ترجمه و توضیح آن، متوجه می‌شویم که مفسران از درک منظور خداوند از ارسال پیام آوران (که در این دو آیه و در بالا به رنگ قرمز آمد) ناتوان بوده اند! در نتیجه بر کلام روشن الهی از خود چیزهایی را افزوده، و کلام خداوند را از هدفش دور کرده‌اند.

***

از این دو آیه و آیات مشابه، نتیجه مهم دیگری نیز به دست می‌آید و آن این است که وظیفه رسول بر خلاف نبی که خداوند وظایف بسیار سختی را برعهده اش می‌گذارد، بسیار ساده است:

بشارت و انذار

نگارش و ویرایش: آذر 1400

ویرایش دوم: بهمن 1401

ویرایش سوم: خرداد 1402

احمد شمّاع زاده

آیا 124000 پیامبر داشته ایم؟

آیا 124000 پیامبر داشته ایم؟

احمد شمّاع زاده


در روزگاران گذشته، در ایران مرسوم بود که مادران هنگامی که میخواستند اصول دین را به فرزندان خود بیاموزند، می‌گفتند:

اول توحید؛ یعنی خدا یک است و دو نیست، دوم نبوت، یعنی 124000 پیغمبر همه بر حق اند، و الخ.

این از نظر عرف رایج آن زمان بود که تصور نمیکنم هنوز ادامه داشته باشد، مگر در برخی روستاها. ولی فرهنگ مطرح کردن124000 پیامبر همواره در میان ایرانیان و شاید دیگر مسلمانان رایج بوده است؛ و برخی میپرسند واقعاً این رقم درست است؟ آیا نیاز بوده که خداوند اینهمه پیامبر بفرستد؟ اگر فرستاده کی و کجا فرستاده است؟!

و از آنجا که در قرآن کریم تنها از چندین پیامبر نام برده شده؛ موضوع پیچیده‌تر شده و برای جوان امروزی این پرسش مطرح می‌شود که آیا این شمار از پیامبران حقیقت داشته یا تنها افسانه بافی است؟!

برخی متفکرین نیز سعی کرده‌اند برای پاسخ به این پرسشها و اقناع نظر نسل امروز، نکته‌هایی را مطرح کنند که به نظر نگارنده قانع کننده نبوده و نیست.

از آنجا که مدت زمانی است این موضوع فکر مرا مشغول داشته است؛ تصمیم گرفتم نظر خود را بنگارم و به آگاهی دیگران برسانم؛ بلکه این معمّا گشوده شود و پرسش باقی نماند:


الف- بد مطرح شدن عنوان 124000:

این موضوع از آغاز، درست بیان نشده و نباید میگفتند 124000 پیامبر، بلکه بزرگان دین بایستی به جای واژه پیامبر، میگفتند رسول. سپس تفاوت میان رسول و پیامبر را به طوری که در پی خواهد آمد، توضیح میدادند؛ که البته این مهم کار هرکسی نبوده، وگرنه مشکل تاکنون حل شده بود.


ب- تفاوتهای میان پیامبر و رسول

حال که متوجه شدیم منظور از 124000، پیامبر نبوده بلکه رسول بوده است، باید تفاوت میان پیامبر و رسول را نیز بدانیم تا درکمان از موضوع، منطقی باشد و کورکورانه چیزی را نپذیریم:

- انبیاء (پیامبران) و مرسلین (رسولان) کسانی هستند که رابط میان آفریدگار و آفریده اند.


- وظیفه انبیاء فراقومیتی و فراملیتی، یعنی فراگیر و جهانشمول بوده است.


- وظیفه رسولان محدود به قوم خود و دیگر اقوام نزدیک بوده است.


- همه پیامبران رسول نیز بوده اند؛ زیرا وظیفه هدایت قوم خویش را نیز برعهده داشته اند؛ ولی همه رسولان، پیامبر نبوده اند؛ زیرا رسالتشان جهانشمول نبوده است.


- شمار پیامران کم، و شمار رسولان بسیار بسیار بوده است.


- پیامبران تنها از میان انسانها برای انس و جن برگزیده میشده اند؛ بویژه پیامبران اولوالعزم؛ ولی رسولان انس برای انسانها، و رسولان جن، برای جنها برگزیده میشده اند.


- گاهی فرشتگان به عنوان رسول، برای راهنمایی و آموزش جن و انس اعزام میشده اند.


- اولین پیامبر، حضرت آدم ابوالبشر بوده است که برای راهنمایی فرزندانش، رابط میان خداوند و آنان قرار گرفت؛ و آخرین پیامبر، حضرت ختمی مرتبت، محمد (ص) بوده است.


- از میان پیامبران، پنج تن با عنوان پیامبران اولوالعزم شهرت یافته اند. این پیامبران به ترتیب تاریخی این حضرات بوده اند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمّد


ج- چگونگی گزینش و اعزام پیامبران و رسولان

پیامبران معمولاً در شهرهای بزرگ و متمدن، ظهور کرده اند. سنّت خداوند این بوده است که برای شهرها و آبادیهای پرجمعیت، پیامبر بفرستد؛ ولی برای دیگر اقوام در آبادیهای مختلف و کم جمعیت، از آنجا که نه امکان داشته و نه نیاز به پیامبر بوده، رسولانی از میان قوم خودشان برای راهنمایی آن قوم برگزیده شده اند.


خداوند در طول تاریخ برای هر قومی در هر نقطه‌ای از زمین و در دورترین جاهای کره زمین، مانند ساکنان جنگلهای آمازون، و در جزایری که راه یافتن به آن‌ها ممکن نبوده است، و در روستاها، از جمله روستاهای بسیار کوچکی که رسیدن به آنجاها بسیار دشوار بوده یا تنها شامل یک خانوده میشده اند، از میان خودشان، یک نفر را به عنوان رسول، راهنمای دیگران قرار داده، و این موضوع را در قرآن کریمش متذکّر شده؛ تا حجتی باشد از خداوند بر بندگانش که در روز رستاخیز، کسی نگوید من از فرمان تو و از شریعت و حلال و حرام تو بیخبر بودم.


نتیجه گیری:

حال اگر اینهمه رسول را در طول تاریخ ده هزار ساله موجودیت انسان امروزی (از نسل آدم) بر کره زمین و برای چندین و چند میلیارد انسان در طول این ده هزار سال در نظر آوریم، و بویژه اگر رسولان عام خداوند را هم بر آنها بیفزاییم، آیا 124000 نفر نمیشوند؟ حتماً و یقیناً که میشوند!!


رسولان عام کیانند؟ و تأکید قرآن کریم بر وجود و بایستگی رسولان عام

درست است که باب نبوت با بعثت پیامبر اکرم اسلام (ص) بسته شده، ولی باب رسالت هیچگاه بسته نشده، چه پیش از ختم نبوت و چه پس از آن، و هیچگاه خداوند بندگانش را رها نکرده است؛ زیرا خداوند رسولان دیگری نیز دارد و هر از چند گاهی گوشه چشمی بر ما خاکیان میاندازد و رسولی را برمیگزیند تا بندگانش را با هدفها و حقایق زندگی آشنا، و برای رسیدن به آن هدفها و حقیقتها یاری رسانند. آنان رسولان عام خداوندند. چنانکه در این دو آیه آمده است:

ینزل الملائکه بالروح من امره علی من یشاء من عباده (نحل: 2)

فرومیفرستد فرشتگان را با کارمایه ای از خود بر هرکه بخواهد.

خداوند در آیه 179 سوره آل عمران، بایستگی رسولان عام را باز هم مورد تأیید قرار می‌دهد:

ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى‌ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ‌

ترجمه: خداوند بر آن نیست که مؤمنان را بر آن حالى که اکنون هستید رها کند، مگر اینکه ناپاک را از پاک جدا کند. و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد؛ ولى از رسولانش هر که را که بخواهد برمى‌گزیند. پس به خدا و رسولانش ایمان آورید؛ و اگر ایمان آورده و تقوا پیشه کنید، پس براى شما پاداش بسیار بزرگى خواهد بود.

دو نکته: چون این آیه در قرآن آمده، و دستورات قرآن هم در مرحله اول به مسلمانان مربوط میشود، پس منظور از رسل نمیتواند رسولان خاص باشد؛ بلکه منظور خداوند، رسولان عام او پس از رسول اکرم اسلام است؛ و به مسلمانان میگوید که به خدا و این‌گونه رسولانش نیز ایمان آورید.

از آیات دیگر قرآن کریم، نکته دیگری در مورد رسولان عام خداوند دستگیرمان میشود و آن اینکه رسولان عام خداوند در طول تاریخ بعثت انبیاء، همواره وجود داشته اند؛ و نتیجه میگیریم:‌

پس از ختم نبوت به طریق اولی و الزاماً باید وجود داشته باشند!!

خداوند در آیه 60 سوره زخرف مانند آیه پیشین به مسلمانان گوشزد، و بر این الزام تأکید میفرماید:

ولو نشاء لجعلنا منکم ملائکه فی الارض یخلفون(و اگر بخواهیم الزاماً قرارمیدهیم از خودتان فرشتگانی در زمین به جانشینی) یعنی برخی از شما را فرشته گونه میکنیم و رسالت فرشتگان در زمین را به شما میسپاریم!

با توجه به اینکه طبق آیات قرآن (حج: 75 و موضوع هاروت و ماروت)، گاهی فرشتگان به عنوان رسول برای راهنمایی و آموزش جن و انس اعزام میشده اند، پس منظور خداوند در آیه بالا این است که شما(آدمیان و جنیان) را به عنوان رسول عام جانشین خود در زمین قرار میدهیم!


مصادیق رسولان عامّ در قرآن

قرآن کریم بی ذکر عنوان رسولان عام، نمونه هایی از آنان را یاداورمان شده است؛ که مشهورترینشان لقمان حکیم است؛ از آن روی که خداوند او را حکیم خوانده، و میفرماید حکمت به او عطاکردیم؛ و سوره‌ای را که در آن از وی نام برد ه و نصایحش را به فرزندش یاداور شده، به نام او نامگذاری کرده است.

دومین شخصیت، آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان(ع) است که بدون ذکر نام از وی یادکرده و طبق نظر قرآن، علم کتاب (آگاهی به رموز طبیعت) داشته است.

سومین شخصی که قرآن کریم با عنوان ذوالقرنین از وی یادکرده نیز، رسول عام و محبوب درگاه الهی بوده است. او کسی جز کورش کبیر نیست.

چهارمین شخص، مؤمن آل فرعون است که خداوند کریم در سوره مؤمن (آیات 28 تا 45 که نام سوره هم از عنوان او گرفته شده) از او یاد کرده است:

در این آیات مؤمن آل فرعون که ایمان خود را به خداوند مخفی نگاه داشته بود، نکته هایی را به فرعون و قومش یاداوری و گوشزد میکند که پیامبران یاداور میشده اند! و جالبتر آنکه در همین آیات وی میگوید: پس از مرگ یوسف گفتید خداوند پس از وی رسولی را برنمیانگیزد! (یعنی باب رسالت بسته میشود!) و خداوند کسی را که مسرف شکاک است گمراه میکند.(یعنی عقیده بر بسته شدن باب رسالت گمراهی محض است.)

پس از این سخنان باز هم وی نکته هایی را به قوم فرعون یاداوری میکند که همه پیامبران به کافران گوشزد و مردم را به یگانگی دعوت میکرده اند!! یعنی درست همان وظیفه رسولان خاص را انجام میدهد، در حالی که او(مؤمن آل فرعون) تنها رسول عام بوده و قرآن کریم اشاره ای نکرده که وی رسول و پیام آوری خاص بوده است.


صحابه پیامبران

نظر به اینکه در دین مسیحیت، به حواریون یا یاران و صحابه حضرت عیسی مسیح، عنوان رسول (Apostle) داده‌اند و با توجه به حدیثی منقول از رسول اکرم اسلام که:

علمای امّتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل (دانشمندان امت من از پیامبران بنی اسرائیل برترند.)، اگر این حدیث درست باشد، به نظر میرسد کسانی که پیامبران و اهداف الهی آنان را به خوبی درک کرده‌اند، نیز جزء رسولان عام خداوند محسوب میشوند.


نمونه هایی از رسولان عامّ خداوند که بر پیشرفت علمی و فلسفی انسان، بسیار مؤثر بوده اند.

افلاطون و کورش کبیر از دوران تاریخ کهن، پور سینا و لئوناردوداوینچی (کاشف نسبت الهی) از سده های میانه و اینشتاین و ادیسون از دوران معاصر.

از سوی دیگر استوانه های اهل باطن همچون جلال الدین مولوی و بویژه شهاب الدین سهروردی که میگفت خداوند قادر است پیامبر دیگری بیافریند میخواستند بگویند که با بسته شدن باب نبوت، باب رسالت بسته نشده و نباید بشود؛ بلکه کسانی همچون ما رسول عام خداوندیم.



دو نکته مهم پیرامون رسولان عام:

- تفاوت رسولان عام با رسولان خاص آن است که همه رسولان خاص، میدانستند که رسول اند و خداوند وظیفه رسالتشان را مستقیماً به آنان خاطرنشان میکرده؛ ولی تنها برخی از رسولان عام به رسالت خود آگاهی داشته اند؛ مانند ذوالقرنین و به همین دلیل آنان را رسولان عام خواندیم.

- گستره رسالت رسولان عام مانند رسولان خاص محدود به قوم خود نبوده؛ بلکه فراملیتی و جهانی، یعنی پیامبرگونه است!

والسّلام عل من اتّبع الهدی

آذر 1400

احمد شمّاع زاده