هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

دفاع از خانه، نشان از ایمان

دفاع از خانه، نشان از ایمان

 

خداوند پدر موریس مترلینگ را بیامرزد که سه عنوان از کتابهایش را، سه عنوان از سورههای قرآن قراردادهاست؛ که هنوز دیدهنشده دانشمندی مسلمان چنین کاری کردهباشد: نمل(مورچگان)، نحل(زنبور عسل) عنکبوت(عنکبوت زجاجی)؛ جدا از اینکه عنوان یکی دیگر از کتابهایش نیز در قرآن آمده: موریانه؛ هرچند که خداوند از هرچیزی، در قرآنش نمونهای آورده‌‌است.

        بههرصورت، نوشتههای وی در این زمینهها بر فهم قرآن و اینکه چرا خداوند چنین نامهایی را برای این سورهها برگزیده، کمک کردهاست؛ هرچند خداوند چنین کرده تا ما مسلمانان که قرآن میخوانیم پیش از دیگران که قرآن نمیخوانند، بر حقایق جهان چیرهشویم و پرنده خیال ما را به پرواز دراورد تا پیش از دیگران به اسرار طبیعت دستیابیم. اما میبینیم که همیشه عکس قضیه پیش آمده و نامسلمانان در این زمینهها بر ما پیشیگرفتهاند؛ چرا؟ چون قرآن را تدبّرنمیکنیم.

        برگردیم به اصل موضوع کهمورچهوزنبوربود. نگارنده یک بار زنبورها را تجربهکردهاست، و یک بار هم مورچهها را. در چه زمینهای؟ در زمینهای که تصورنمیشود حتا موریس مترلینگ هم در کتابهایش به آن پرداختهباشد.

        در اینجا چیزی به ذهنم رسید که دریغ است همینجا یاداوری نشود:

اگر دانشمندی، فقیهی، مادّهگرایی، فیلسوفی وبه چیزی از آیات قرآن دستیافت، تصورنکنیم موضوع همین بوده که قرآن به آن اشارهکرده، و نکته نهفته در آیه را کشفشده فرضکنیم. خیر چنین نیست.

 

حتا ممکن است تا قیام قیامت هم، نکتههای قرآنی بر ما نورافشانی کنند.

 

        آری. نکتهای را که پیرامون زنبوران و مورچگان کشفکردهام، آن چیزی است که هم عنوان گفتار را بر اساس آن برگزیدهام، و هم واژهای از واژگان و ادبیاتی است که رسول اکرم(ص) مردم را با آنها هدایتمیکرد: حبّالوطن منالایمان

 

اما چگونه؟

روزی از روزها که نظارهگر کشیدن دیواری جلو دیواری دیگر که لانه زنبوری در آن قرار داشت بودم، بهناگاه خیل زنبورها را دیدم که به سوی لانه خود روانند. هنگامی که به در بسته برخوردکردند، دیوانهوار خود را به جایی که پیش از آن لانهشان بود میکوبیدند. دوباره و سهباره میرفتند، چرخیمیزدند و میآمدند، و همین کار را میکردند. کوشش کارگران هم برای پراکندن آنان به جایی نمیرسید.

 

کسی گفت زنبورها از دود و آتش گریزانند؛ پس آتش بیفروزیم تا آنان حمله نکنند. آتش دودالود برافروختهشد. ولی زنبورها ولکن نبودند، و این ترفند کارا نبود. آنان از دود گریزانند، ولی برای دفاع از کیان خود، به آن بیتوجهند.

کارگران که میخواستند دیوار را تمام کنند و از یورش آنان در امان نبودند، بسیاری از آنان را با روشهای گوناگون کشتند، ولی با این وجود ناتوان شدند و دستازکارکشیدند. دودافشانی همچنان ادامهداشت. زنبورهای زندهمانده، خردهخرده کمشدند؛ ولی برخی دیگر باز هم در اطراف میپلکیدند؛ و به دنبال راهی برای رسوخ به لانه خود بودند.

        روزی دیگر از روزهای تابستان، خود مشغول ریختن قیر داغی در جایی بودم تا زمستان آب باران از آنجا به دیوار نفوذ نکند. متوجه نبودم که در آن نزدیکیها لانه مورچهای هم هست. هنگامی که قیر پاشیدهشد، خیل مورچگان را دیدم که سرگردان بودند. تصورم این بود که میخواهند از مهلکه درروند. رعایت آنها را کردم تا پراکندهشوند؛ ولی موضوع چیز دیگری بود که من از آن آگاهی نداشتم.

 

با شگفتی تمام دریافتم که آنان هیچ ترسی از اینکه سوختهشوند ندارند و بیترس و واهمه خود را به مهکه میانداختند، چرا که قیرداغ آمده و راه لانة آنان را بسته است؛ آنان با این فداکاریها میخواستند کاری کنند تا به هر جهت، راه لانه بسته نشود!! و کاری به این نداشتند که کشته میشوند یا نه، هرچند حرارت قیر نشان از آن داشت که ممکن است بسوزند. چنانکه بسیاری از آنان در قیر مذاب سوختند!! جلّالخالق!!

پس، از مور و زنبور یادگیریم و از آنان کمتر نباشیم، که: حبّالوطن منالایمان

 

اما ببینید که در دوران ما چگونه از منابع و منافع ملی محافظت و نگهداری میشود:

 

خبرگزاری داشجویان ایران- تهران گزارش میدهد که در منطقه شهداد کرمان در تاریخ 8/8/89 بر اثر دستگیری دو نفر که قصد داشتند جنازه مومیایی یک موجود کوتوله را از کشور خارج کنند و به مبلغ سه میلیارد تومان به کشور آلمان بفروشند این کشف علمی بر ملا شده است. تا اینجا یک خبر علمی است که هر اهل پژوهشی از شنیدن آن شاد میشود ولی گویا این واقعه در ایران رخ داده، بنابراین نباید به آن دل خوش کرد زیرا دنباله خبر ناگوار است.

این اولین باری نیست که چنین کشفی صورت میگیرد ولی مشخص نمیشود که اولا چرا این کشفها توسط ظاهراً کسانی صورت میگیرد که باستانشناس نیستند ولی کار زیرخاکی میکنند؟!! و برعکس کسانی که باستانشناس هستند بیکارند؟!!

دوم اینکه چرا دولت و حکومت علیّه! نمی آید این روند را دگرگونه کند و تیمهای باستانشناسی را به مناطقی که این آثار در آنها وجود دارد گسیل کند و زیر نظر نیروی انتظامی قراردهد تا از سوء استفاده به هر شکلش پیشگیری شود.

سوم اینکه این اشیاء کشف شده چه میشود؟ مثلا آیا اگر پس از هجده ماه اکنون به موزه ملی سربزنیم آن را مییابیم؟

دنباله خبر به طور خلاصه:

پس از اینکه فرمانده نیروی انتظامی درباره این خبر مصاحبه و چند باستانشناس اظهارنظر میکنند به یکباره فرمان در میرسد که خبر را تکذیب کنید و همه سایتهایی که خبر را گزارش کرده اند خبر را حذف کنند که این کار صورت میگیرد و تنها سایتی که این کار را نمیکند فیلتر میشود. و...

از نظر اقتصادی اگر این کشفها پیش یا پس از کشف دزدیده نشوند و در موزه های ایران به نمایش گذارده شوند ایران از نظر آثار باستانی خیلی کمتر از مصر نخواهدبود که درامدش از توریست بیش از درامد نفت ایران است. البته مصر که جای خود دارد حتا ترکیه بسیار بیش از درامد نفت ایران درامد توریستی دارد. 

 

از نظر علمی نیز دانشمندان ایران و جهان میتوانند از این کشفها بهره برداری کنند و نظرهای تاره ای ارائه دهند که انسان همواره در پی کشف حقایق گذشته برای بهره برداری در ساختن آینده است.

اگر این کشف در کشوری اروپایی رخ داده بود یک سمینار تشکیل میدادند تا دانشمندان اهل نظر در این زمینه نظرهای خود را ارائه دهند و سپس در موزه قرارش میدادند و بهره برداری اقتصادی صورت میگرفت.

به نظر شما چه دستهای پنهانی پشت این قضایا و پنهان کاریها وجوددارد؟ 

 

احمد شماع زاده

 

گونه های دیالکتیک قرآنی

گونه های دیالکتیک قرآنی


چنین به نظر میرسد که قرآن کریم از صدر اسلام تاکنون از جهات بسیار و جنبه های مختلف مورد بررسی قرارگرفته ولی برخی جنبه ها و جوانب آن مورد غفلت واقع شده باشد. یکی از آن جنبه و جهتهایی که بسیار هم آشکار بوده ولی از چشم قرآن پژوهان پنهان مانده، دیالکتیک قرآنی است که نگارنده تاکنون نوشته ای در این زمینه ندیده و با جست و جو در وب نیز چیزی دستگیرش نشد.

اگر در سراسر قرآن کریم با دقت بنگریم درمییابیم که هیچ کتابی چه آسمانی و چه زمینی. حتا برخی از کتابهای افلاطون که سراسر دیالکتیک است و نیز کتابهای رمان و داستان و... وجود ندارد که به مانند قرآن، انواع و اقسام دیالکتیک به گونه های مفصل و مجمل در آن مطرح شده باشد؛ تا آنجا که میتوان این عنوان را بر عنوانهای قرآن عظیم افزود: قرآن، کتاب دیالکتیک!

توجه داشته باشیم که دیالکتیک بودن قرآن به خودی خود ارزشی برای قرآن به بار نیاورده است؛ بلکه ارزشی که در نهان دیالکتیک بودن قرآن نهفته است؛ عقل گرایی و اندیشه محوری این کتاب آسمانی در دیالوگهاست؛ که آفریننده اش عقل کل است و تعقل پایه و مایه رد یا اثبات هر موضوعی است.

امید میرود با بازشدن این دریچه به سوی دیالکتیک قرآن؛ در آینده ای نزدیک شاهد پژوهشهایی در این زمینه از سوی قرآن پژوهان با توجه به عقل محوری دیالکتیک قرآن باشیم.

چرا واژه دیالکتیک؟

هر واژه دیگری را که بخواهیم جایگزین کنیم گویا و بسنده و جامع نیست و گفت و گوی منظور نظری را که در آیات قرآن نهفته است نمیرساند. واژه هایی چون مجادله که یک سوره هم در قرآن به آن اختصاص داده شده نیز نمیتواند همه انواع و جنبه های متفاوت دیالکتیک قرآن کریم را دربرگیرد. زیرا آن گفت و گویی که میخواهیم در باره اش از قرآن گواه و نمونه بیاوریم؛ گفت و گویی است که دربردارنده گونه ای دلیل و برهان آوردن همراه با رد یا پذیرش موضوعی است؛ که این تعریف را دیالکتیک خواندیم. شاید از نظر علمی این تعریف کاملا در چارچوبهای مشخص شده برای دیالکتیک نگنجد ولی این گزینه بهترین تعریف و تحدید  جامع و مانعی برای جداسازی و دسته بندی گونه های متفاوت گفت و گو در قرآن کریم است:

 

گونه های دیالکتیک قرآنی همراه با مثالها

1.    خدا با فرشتگان مانند موضوع آفرینش آدم(آیات 30 تا 33 سوره بقره)

2.    خداوند با ابلیس در مورد سجده بر آدم و درنهایت مهلت گرفتن ابلیس از خداوند برای فریب آدمیان غیرمخلص.(آیات 71 تا 85 سوره ص)

3.    خداوند با پیامبران مانند موضوع کیف تحیی الموتی حضرت ابراهیم و لن ترانی حضرت موسی.

4.    خداوند با مشرکان و کافران و منافقان از طریق پیامبر اسلام(مثالها بسیارند)

5.    خداوند با مسلمانان از طریق پیامبر اسلام. مانند: و قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا(حجرات: 14) ... یمنون علیک ان اسلموا قل لاتمنوا علی اسلامکم بل الله یمن علیکم ان هدیکم للایمان ان کنتم صادقین(17)

6.    خداوند با مؤمنان از طریق پیامبر اسلام

7.    خداوند با مؤمنان به طور مستقیم. مانند برخی از آیاتی که با یا ایهاالذین آمنوا آغاز میشوند.

8.    مسلمانان با پیامبر اسلام و پیامبر اسلام با مسلمانان(نمونه ها بسیار است از جمله آغاز سوره مجادله)

9.    مشرکان و کافران و منافقان با پیامبر اسلام(نمونه بسیار است از جمله سوره کافرون)

10.                       پیروان با پیامبران مانند حضرت موسی با قومش بنی اسرائیل در مواردی همچون خود داری از جنگیدن و تأخیر در قربانی کردن گاو.

11.                       مردم با پیامبران مانند مجادله کافران با حضرت نوح

12.                       پیامبران با مردم مانند تهدید حضرت ابراهیم به بت شکنی و شکستن بتها

13.                       پیامبران با حاکمان مانند حضرت موسی با فرعون و حضرت ابراهیم با نمرود.

14.                       مردم با خودشان: با خود سخن گفتن و برای نفس خود دلیل آوردن یا توجیه کردن کارها برای وجدان خود و نیز مجادله با خود.(مانند آیه هایی که و یقولون فی انفسهم ونیز فرجعوا الی انفسهم دارند.)

15.                       مردم با یکدیگر(نمونه بسیار است)

 

دیالوگهایی که در روز قیامت صورت میگیرد. طرفهای دیالوگ مختلفند از جمله :

 

16.                       خداوند با گناهکاران و متقابلاً پیش از تعیین تکلیفشان

17.                       شیطان با گناهکاران پس از مشخص شدن تکلیفشان، و پیش از روانه شدن

به دوزخ. (آیه ای بسیار مهم و جالب در این زمینه: سوره ابراهیم آیه 22)

18.                       دوزخیان با بهشتیان و متقابلاً

19.                       دوزخیان با یکدیگر

20.                       خداوند با دوزخیان و متقابلاً

21.                       نگهبانان دوزخ با دوزخیان و متقابلاً

 

نکته ها:

-         گفت و گوی فرشتگان و پیامبران، حتا در مواردی همچون موضوع ضیف ابراهیم نیز جنبه خبری داشته و دیالوگ محسوب نمیشود.

-         به نظر میرسد که گفت و گوی خداوند با زمین و آسمان و دوزخ و غیره، دیالوگی تمثیلی باشد و به هر حال جزء دیالکتیک به شمار نمیآید.

-         در زمینه دیالکتیک نکته هایی در سوره زخرف وجود دارد که پژوهش در مورد آنها توسط قرآ ن پژوهان کار شایسته ای است.

 22 بهمن 1392- احمد شماع زاده