هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن

ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن


احمد شماع زاده

 

در جست و جوی راهی به سوی آسمان


و ان کان کبر علیک اعراضهم فان استطعت ان تبتغی نفقاً فی‌الارض او سلّماً فی‌السّماء فتأتیهم بآیه. (انعام: 35)

 

ـ ‹اعراض› به معنای ‹دوری‌گزیدن› است، نه ‹اعتراض و انکار›. اعراض با بی‌اعتنایی همراه است، و اعتراض با پرخاشگری.

 

ـ خداوند دو مثال آورده؛ که بدون توضیح و روشنگری، مفهوم آیه تا اندازه‌ای گنگ است.

 

ـ با توجه به دنبالة آیه، چنانکه در آیات دیگری نیز به پیامبر یاداورشده‌است (از جمله، آیة آخر سورة توبه: فان تولوا فقل حسبی‌الله لااله الاّهو علیه توکلت و هو ربّ‌العرش‌العظیم)

 

خداوند به پیامبرش می‌گوید زیاد به این فکر مباش که از دین خدا روی‌گردان‌می‌شوند و با دیدن این قرآن با عظمت باز هم ایمان نمی‌آورند؛ اگر خداوند می‌خواست همه را هدایت‌می‌کرد؛ ولی او با علم به اینکه آنان این‌گونه‌اند، برای آزمایش‌پس‌دادن آنان به خودشان، تو را فرستاد. «اما اگر تو فکرمی‌کنی با چیزهای دیدنی و لمس‌کردنی به دین تو درمی‌آیند، پس اگر می‌توانی، گذشته از قرآن که بیان‌کنندة آیه‌ها و نشانه‌های هستی نظری است، از آیه‌ها و نشانه‌های هستی واقعی که در ‹زمین› و ‹آسمان› است، بهره ای ‌برگیر و برای آنها از آن نشانه‌ها بیاور» و در اصل خداوند به ما خط ‌ونشان می‌دهد که می‌توانید بدین‌گونه به آیات الهی بهتر و آسان‌تر دسترسی داشته‌باشید.

          

در اینجا خداوند از نفق و نقب‌(راه و سوراخ زیر زمینی و تونل‌)زدن در زمین و ایجاد «سلّم» یعنی وسیله‌ای که با آن بالامی‌روند برای آسمان مثال‌زده‌است.

 

ما نباید این نکته‌ها و نشانه‌ها و مثل‌ها را دست‌کم بگیریم و از کنار آن بگذریم بلکه با دیدی بزرگوارانه‌تر به این قرآن عظیم نظربیفکنیم؛ که اگر چنین نکنیم عظمت آن را درک‌ نکرده‌ایم.

خداوند تنها یک آیة دیگر نیز دارد که واژة ‹سلّم› را در آن به‌کاربرده، که باز هم برای بهره‌برداری آسمانی یا فضائی  آن را یاداورشده‌است:

 

ام لهم سلّم یستمعون فیه فلیأت مستمعهم بسلطان مبین(طور: 38)

ترجمه: آیا وسیله ای دارند که به وسیله آن بالا روند و به گوش بنشینند؟ اگر چنین است پس باید که برای شنودکنندگانشان دلیل روشنی بیاورند.

ـ در اینجا خداوند گفته از این وسیله بالابرنده استفاده کنند و در آن(فیه) شنود یا دریافت کنند؛ که به مفهوم ‹ایستگاه شنود فضائی› است.

ـ خداوند در این میان از فرشتگان یاد نکرده چه بسا چیزهایی در کیهان باشد، که فرشتگان هم از چندوچون آن آگاهی نداشته‌باشند؛ مانند خزائن الهی که در آیة  پیشین(37) از آن یادکرده‌است.

پس: سلّم یستمعون فیه، اشاره به ‹ایستگاه فضائی گیرندة امواج رادیویی یا تلسکوپ‌های فضائی› است که کاربران بتوانند با آن، امواج رادیویی و یا تصویرهایی را دریافت‌کنند؛ تا با این دریافت‌ها، احتمالاً به خداوند ایمان بیاوردند.

 

پیرامون این آیه گفت‌وگو شد تا معنای آیة پیشین(انعام: 35) بهتر روشن شود. تصورکنید چرا خداوند این دو مثال را آورده: ‹کندوکاو در زمین› و یافتن آیه‌ یا نشانه‌ای، و نیز ‹کندوکاو در آسمان› و یافتن دستاوردی عینی از کیهان، تا موجب ایمان‌آوردن کافران شود.

 

اگر در این آیه تدبرکنیم، متوجه می‌شویم که خداوند در زمان حضرت‌ رسول ‌اکرم(ص) این مثال‌ها را آورده تا ما امروز از آنها بهره‌برداری‌کنیم. چه دانشی است که به کندوکاو در زمین می‌پردازد و نشانه‌هایی را می‌یابد که ‹سیروا فی‌الارض فانظروا کیف بدأالخلق›(در زمین سیر کنید و بررسی کنید چگونه آفرینش آغاز شد) مصداق خود را می‌یابد؟ و موجب گسترش دانش‌های انسانی و افزایش ایمان می‌شود؟ آیا این دانش باستان‌شناسی نیست، که مادر دانش انسان‌شناسی است، و ‹انسان‌شناسی› موجب خداشناسی می‌شود؟

 

از دیدگاه مادی نشان‌دادن ‹آیه›(که خداوند به پیامبرش گفت) بهترین راهی است که میتوان به اسرار کیهان و شگفتی‌های آفرینش پی برد، که این مهم جز به وسیله ‌بالارونده هایی همچون ماهواره ها که عمق کیهان را می‌کاوند، میسر نخواهدشد و دانش این نشانه یابی همانا کیهانشناسی است‌ و تنها با کیهانشناسی است که میتوان به مفهوم این آیه پی ببریم:  

لخلق‌السموات والارض اکبر من خلق‌النّاس و لکن النّاس لایعلمون(غافر: 57)   

ترجمه: همانا آفرینش کیهان بزرگتر و با اهمیت تر از آفرینش مردمان(جن و انس) است ولی مردم نمیدانند و درک نمیکنند.

بازهم در مورد نشان‌دادن آیه چه کسی بهتر از یک فضانورد که با سفینة فضائی (بالابرنده) خود از زمین دورمی‌شود، می‌تواند چیزهایی را دریافت‌کند که برای ایمان‌آوردن کافران، آیه‌ و دستاوردی مادی به‌همراه داشته‌باشد؟

 

امکان دستیابی انسان به ایستگاهها و سفینه‌های فضائی را قرآن کریم در آیات دیگری نیز یاداورشده‌است. آنجا که می‌فرماید:

 

ام لهم ملک‌السّموات‌والارض و مابینهما فلیرتقوا فی‌الاسباب(ص: 10)

ترجمه: آیا مالک  کیهان اند؟ پس باید که بالاروند در وسیله‌ای که دارند(منظور خداوند از آوردن حرف فی پیش از اسباب،‌ یعنی وسیله‌ای که در آن می‌نشینند و بالامی‌روند؛ یا فضاپیما تا بدان وسیله از ملک خود پاسداری‌کنند). 

            یعنی کسی که خداوند را به مالک‌بودن کیهان نپذیرد،‌ باید همچون خداوند همه‌گونه امکان و وسیله‌ای داشته‌باشد؛ از جمله وسیلة سرکشی به ملک خود.

 

دو آیة دیگر:

و قال فرعون یا همن ابن لی صرحاً لعلّی ابلغ‌الاسباب(36) اسباب‌السموات فاطّلع الی اله موسی و انّی لاظنّه کاذباً(غافر: 37)

ترجمه: و فرعون گفت ای ‹هامان› برای من بناکن بنایی بلند، بلکه دست‌یابم به آن وسیله. وسیلة آسمان‌ها. پس آگاهی‌یابم به‌سوی خدای موسی و همانا که من گمان می‌برم او دروغگوست.

            در اینجا نیز خداوند اسباب را معرفه به‌کاربرده، یعنی وسیله‌ای را که فرعونیان می‌شناخته‌اند. این دو آیه دو چیز متفاوت، ولی در یک جهت را مورد نظر‌دارند. در آیة اول می‌گوید بنای بلندی بساز تا در آن بنا، بلکه به اسباب دسترسی پیداکنم. در آیة دوم اسباب را توضیح بیشتری می‌دهد: ‹اسباب‌السموات› یا ‹وسیلة آسمان‌ها› این وسیله چه نوع وسیله‌ای است؟

 

در اینجا تصورنشود که فرعون قصد تمسخر داشته و یا بدون اندیشه می‌خواسته با یک بنا به خدای موسی دسترسی پیداکند، چنانکه در ترجمه‌ها و تفسیرها می‌خوانیم؛ بلکه با دقت در واژه‌های قرآن متوجه می‌شویم که آن بنای بلندی که در نظر فرعون بوده، بنایی مناسب برای ساختن یک رصدخانه بوده؛ مگر دانشمندان برای ساختن رصدخانه، به دنبال بلندترین جای دنیا نمی‌گردند؟

          

اسباب‌السّموات نیز در اینجا به معنی وسیلة رفتن نیست، بلکه وسیلة آگاهی یافتن است؛ ولی نه آگاهی ‹بر خود خداوند› بلکه ‹به سوی(الی) خداوند› یا بر ‹ملک› خداوند. و مگر ملک خداوند را جز در آسمان‌ها(فضای کیهانی)، در جای دیگری می‌توان یافت؟ و مگر جز با تلسکوپ، با وسیلة دیگری می‌توان به ملک خداوند پی‌برد؟


بنابراین ‹اسباب‌السموات› یعنی تلسکوپ، و ‹اسباب› در ‹فلیرتقوا فی‌الاسباب›، منظور ‹سفینة فضائی› یا ‹فضاپیما› است؛ و می‌بینیم که همه‌چیز در قرآن یافت‌می‌شود.


 

پرواز جنیان به آسمان و شنود فضائی


الف ـ از آیات هشتم تا دهم سوره جن برمی‌آید که جن موجودی است با قدرت پرواز، و تا قبل از بعثت رسول گرامی همواره به آسمان پروازمی‌کرده‌اند، ولی اکنون(با نزول قرآن) از این قدرت محروم شده‌اند. گذذشته از پرواز عادی، آنان به آسمان می‌رفتند و در پایگاههای شنود فضائی خود، به شنود می‌نشستند، (انا کنا نقعد مقاعد للسمع) و پیامهای کیهانی از جمله وحی را می‌گرفتند. ولی به‌تازگی با پدیده‌ای نو(نزول قرآن)، روبه‌رو شده‌ و از پرواز منع‌شده‌اند.

         بنابراین، اگر اکنون جنی اقدام به شنود کند، تیر شهابی که در کمین اوست، بدون درنگ، او را مورد یورش قرارمی‌دهد. ولی جنها نمی‌دانند که این موضوع برای ساکنین زمین مفید خواهدبود و یا به ضرر آنهاست.

 

ب ـ آیاتی دیگر از قرآن در این زمینه:

 

آیات 16ـ ­18 سورة حجر: به راستی که ما در آسمان برجهایی قراردادیم و برای نظاره‌کنندگان آن را آراستیم و از هر شیطان رانده‌شده‌ای(جن بدکار) حفط‌کردیم، مگر آنکه استراق‌سمع‌کند، پس شهابی روشن، او را پی‌خواهد‌کرد.   

 

         آیات 6 ـ 10 سورة صافات: ما آسمان دنیا را به زینت ستارگان آراستیم و آن را از هر شیطان سرکشی حفظ‌کردیم، ‌تا هرگز نتوانند که با شنود به ملأ اعلی(عالم بالا) راه‌یابند و از هر سو رانده، و به عذاب همیشگی گرفتارشوند. کسی که خبری را بدزدد، حتما تیر شهابی او را پی‌می‌کند.

 

         آیة 5 سورة ملک: و به تحقیق آراستیم آسمان دنیا را با چراغها و آنها را دورکننده‌هایی برای شیاطین قراردادیم و عذابی سوزان برای آنان آماده‌‌کردیم.

 

         آیات 210 تا 212 و 221 تا 223 سورة شعراء: این قرآن را شیاطین نازل نکردند، نه شایستگی و نه توانایی آن را دارند. همانا که آنها از شنود(وحی) معزول‌شده‌اند. آنان تنها از شنود وحی معزول‌شده‌اند ولی می‌توانند دیگر شنودها را به بدکاران دروغپرداز القاءکنند:

آیا خبردهم شما را که شیاطین بر چه‌کسی نازل‌می‌شوند؟ بر هر بدکار دروغ‌پردازی فرود‌می‌آیند. شنود‌های خود را القاء‌می‌کنند و بیشترشتان دروغگویانند.

 

از این آیات چنین برمی‌آید که خداوند در آسمان برجهایی قرارداده و برای حفظ این برجها، که ویژگی برج معمولاً دیدبانی است، آنها را نورانی‌کرده تا از سویی ویژگی‌های آنها به چشم شیاطین نیاید و از سوی دیگر از دور زیبا جلوه‌کنند و گذشته از این، اگر جن سرکشی اقدام به استراق‌سمع و شنود فضائی کرد، به گونه‌ای خودکار، با تیرهای شهابی که آمادة شلیک‌شدن‌اند، مورد اصابت، و اگر اقدام به گریز کرد، مورد پیگرد قرارگیرد.

نظر: افسانه‌های کهن، و آثار باستانی موجود در موزه‌های مختلف جهان، موجب‌شده‌است که پژوهشگرانی چند بویژه پژوهندة سرشناسی همچون ‹اریک فون دنیکن›‌ به این نتیجه برسد که مردانی پرنده با وسایلی فضایی وجودداشته که پس از نبردهایی سهمگین و احتمالاً طولانی به زمین بازگشته‌اند.(قرآن کریم پیش از وی این موضوع را در سوره جن یاداورشده است.) البته وی از ‹شیاطین› و جن‌ها با عنوان ‹خدایان› نام می‌برد. ولی ما می‌دانیم که خدایانی وجودنداشته‌اند؛ بلکه جن‌ها بوده‌اند که تا آن اندازه توش و توان داشته‌اند که در تصور انسان بسیاربزرگ آمده و به عنوان خدایان یا ‹قدرت برتر› و به قول عوام ‹ازما بهترون› از آنها نام برده‌شده‌است.

اما با نزول قرآن کریم و پیشگیری از ادامة پرواز جن‌ها، می‌بینیم که تمدن‌های آنها نیز یک یکی از میان رفته و پس از قرن هفتم میلادی دیگر سخنی از پرواز و آثار پرواز شبه‌انسان‌ها و تمدن‌هایشان در میان نیست؛ بلکه به افسانه‌ها پیوسته‌اند و تبدیل به سؤالی بزرگ در دانش باستان‌شناسی شده‌اند.

 

خروج از جو زمین و سفر به افقهای دور

 

خداوند در سورة الّرحمن آیة 33 خطاب به جن و انس می‌فرماید:

یا معشرالجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطارالسموات والارض ‌فانفذوا لاتنفذون الاّ بسلطان

 

این آیه، بسیار روشن سفر فضائی را یاداورمی‌شود. در نتیجه معلوم میشود که قرآن کریم تا چه اندازه به مسائل علمی و تکنیکی اهمیت میدهد.

 

واژة ‹سلطان‌›ی که در این آیه آمده، همان ‹سلطان مبین‌›ی است که در آیة 38 سورة طور آمده‌بود؛ و موضوع هر دو آیه سفر فضائی است.

 

این آیه(33 الرحمن) شباهت‌های زیادی به آیة 38 طور دارد؛ و همة جن و انس را مخاطب‌ قرارداده ‹اگر می‌توانید›؛ و در آیة 35 سورة انعام که در آغاز گفتار آمد مخاطب پیامبر است؛ آنجا نیز فرموده ‹اگر می‌توانی›.

 

بررسی سفرهای فضائی از دیدگاه روایی

          در پیرامون ‹سفر به آسمان‌ها›، استاد محمدرضا حکیمی پیرامون این توانایی بشر به هنگام ظهور حضرت صاحب‌الامر(ع)، در کتاب ‹خورشید مغرب› چنین می‌نویسد:

«در اینجا و در این رساله می‌خواهم مسأله‌ای بزرگ را مطرح‌کنم، مسأله‌ای بسیار بزرگ ». «شما می‌دانید که بشریت پس از چندهزارسال کوشش و پیگیری،‌ در راه تجربه و شناخت طبیعت و جهان، و پس از قرن‌ها آزمایش و تفکر و عمل، و هزاران گونه زحمت‌دیدن، و رنج‌بردن، و قربانی‌دادن، و هزینه‌گذاشتن، و پس از آنکه هزاران دانشمند و متفکر و آزمایشگر، در طول قرون و اعصار، آمدند و کوشیدند،‌ و به مقامات علمی رسیدند، و حاصل کوشش‌ها و تلاش‌های خویش را به شاگردان و آیندگان سپردند، اکنون چندسالی بیش نیست که انسان به مسألة سفر به فضا و گردشهای آسمانی و نقل و انتقالهای کیهانی دست‌یافته‌است، آنهم به صورتی بسیاربسیار مقدماتی و بسیاربسیار محدود؛ و پیش از این عصر، سخنی از سفر انسان به آسمان، و عملی‌بودن آن، به صورتی جدّی، در میان بشر و عالمان بشری، مطرح‌نبوده‌است. پس از توجه به این موضوع، اکنون به این روایت که از حضرت امام محمدباقر(ع) رسیده‌است، و بیشتر از 1290 سال از صدور آن می‌گذرد، توجه‌کنید»:

«مهدی بر مرکبهای پرصدایی که آتش و نور در آنها تعبیه‌شده‌است، سوارمی‌شود و به آسمان‌ها، همة آسمان‌ها سفرمی‌کند».

استاد حکیمی ضمن آوردن یک حدیث دیگر که در آن از ‹اسباب‌السّموات› یادشده، سخن را به اینجا می‌کشاند که «از آن روزگار که این روایت گفته‌شده، 1290 تا 1340 سال می‌گذرد. آن روز، آنچه درمیان دانایان و فیلسوفان بشری وجودداشته، این بوده‌است که سفر به آسمان‌ محال است».

از این سخن معلوم ‌می‌شود، جهان‌بینی عصر مفسرین، در توجیه و تفسیر آیات الهی بسیار دخالت‌داشته و دارد. و این گونه جهانبینیها میتواند تا چه اندازه ما را از کلام حق دور کند. مفسرین نباید بدون تدبر در آیات قرآن کریم تنها ناقل جهان‌بینی قدماء مفسرین باشند و از یکدیگر نسخه برداری کنند. بویژه آنکه امروزه با کنکاشهای باستانشناسی و پژوهشها و کوششهای پژوهشگران بسیاری همچون اریک  فن دنیکن مشخص شده است که پرواز به آسمان در زمانهایی بسیار دور هم یا امکانپذیر بوده و یا به ذهن  بشر رسیده بوده و این گونه نیست که تصور کنیم پس از نشستن آپولو یازده بر کره ماه این افکار پدید آمده است. 

ایشان در ادامه می‌نویسند: «در روایت امام باقر(ع) گفته‌شده‌است که بیشتر آسمانها آباد و محل سکونت است. البته این آسمان‌شناسی اسلامی که از مکتب ائمه طاهرین(ع) استفاده می‌شود، ربطی به آسمان‌شناسی یونانی و ندارد. و هرچه در آسمان‌شناسی یونان، محدودیت افلاک و ستارگان مطرح است، در آسمان‌شناسی اسلامی، درست به‌عکس است، و سخن از ابعاد عظیم، و ستارگان بی‌شمار،‌ و اقمار فراوان و منظومه‌های متعدد است».

پژوهشگرانی همچون ‹اریک فون دنیکن›، باتوجه به  آثار پیشینیانی که پیش از انسان امروزی بر روی کرة زمین زندگی‌کرده‌اند، به این حقیقت‌ها دست‌یافته‌اند؛ و حتی در کتاب ‹ارابة خدایان›، جمله‌هایی را نقل‌کرده‌‌است که بسیار شبیه است به حدیثی که از امام محمدباقر(ع) نقل‌شد.

با دقت در مطالبی که به نقل از استاد حکیمی آوردیم، متوجه‌می‌شویم، حتا ایشان به ‹کیهان‌شناسی قرآنی›، ‹سفرهای فضائی›، و ‹مسکونی‌بودن فضا› که از آیات قرآن برمی‌آید، اشاره‌ای نمی‌کنند، و این موضوع را به روایت‌ها نسبت‌می‌دهند؛ ولی خود معصومین می‌گویند ملاک سخن ما تنها قرآن است.(ای قرآن! چقدر مظلومی!!)

 

احمد شماع زاده – فروردین 1394

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد