هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

فیلم‌نگاری قرآنی

فیلمنگاری قرآنی

احمد شماع زاده

ما ظاهراً می‌خواهیم به قرآن اهمّیّت‌بدهیم و به آن ارج‌گذاریم؛ ولی راه درست برای رسیدن به این هدف را تاکنون خوب نرفته‌ایم. نمی‌گوییم که نباید به تربیت قاری قرآن اهمیت داد، و یا رقابت‌های قرائت و حفظ قرآن را کم‌بها جلوه‌ دهیم، ولی برای رسیدن به یک هدف باید موضوع‌ها و مسائل مختلف آن را بررسی‌کنیم و پس از مشخص‌کردن برترین‌ها و اولویت‌های کار، راه درست را با برنامه‌ریزی و زمان‌بندی و تخصیص بودجة بسنده، آغازکنیم.

اکنون در جهان بر کسی پوشیده نیست که بیشترین تأثیر بر افکار جامعه را فیلم‌سازی، چه از نوع سینمایی و چه از نوع تلویزیونی آن دارد.‌ تأثیرگذاری قرآن بر جامعه، تنها نمی‌تواند از ظاهر و قرآئت آن باشد. هرچند نمی‌توان گفت تاکنون مفاهیم دین به سینما و تلویزیون راه‌نیافته‌است.

هدف این گفتار آن است که برای تبلور تعبیر‌ها و نکته‌هایی که خداوند در قرآن‌کریم برای ما درنظرگرفته، یک ارزیابی در زمینة فیلمنگاری که پایه کار سینما و فیلم‌سازی است، داشته‌باشیم. البته نمونه‌هایی همچون اصحاب کهف، مریم مقدس، وایوب پیامبر در چند سال اخیر، و یکی دو نمونه از کارهای آقای مخلمباف، مانند توبة نصوح و مرگ دیگری در اوایل پیروزی انقلاب وجودداشته‌اند، ولی اینها نمی‌تواند مسائل اجتماعی و روانی قرآن را به میان جامعه ببرد، و تبیین‌کننده قرآن برای جامعه باشد.

مسیحیت، با اینکه تنها یک انجیل دارد که ما از آن خرده هم ‌می‌گیریم، باز می‌بینیم که چندین شرکت بزرگ فیلم‌سازی کاتولیک و غیر کاتولیک دارد که تنها کارشان ساختن فیلم‌های مبتنی بر سرگذشت‌های زندگی حضرت مسیح(ع) و داستان‌های مندرج در انجیل است. در مقایسه با قرآن با آنهمه مفاهیم که بیشترشان بکر، و حتّا تکراری‌های آن مفید است، می‌توانیم پی به این موضوع ببریم که در همین زمینه هم تا چه اندازه به قرآن کریم جفاکرده‌ایم.

کسی که با قرآن آشنایی دارد، با دیدن فیلم ‹بید مجنون› مجید مجیدی به یاد این آیه از قرآن می‌افتد که می‌فرماید:

«او کسی است که روان‌می‌سازد شما را در زمین و دریا. تا هنگامی که در کشتی بودید، و جریان داشت بر آنها باد خوشی، و شادبودند به آن، باد بنیان‌کنی به کشتی رسید، و موج آنها را رسید از هرسو، و (آنگاه که) گمان‌کردند همانا آنان را احاطه‌می‌کند، خدا را با اخلاص در دین خواندند که اگر از این رهایی یابیم، همانا که خواهیم بود از سپاسگزاران. پس آنگاه که خداوند آنان را رهایی‌داد، همانگاه آنان در زمین به ناحق ستمگری می‌کنند. ای مردم! همانا ستمگری شما بر شماست. بهره زندگی دنیا، سپس به سوی ما بازگشت می‌کنید پس آگاهتان می‌سازیم به آنچه که می‌کردید». (یونس: 22 و 23)

این دو آیه به صورتی دیگر و کوتاهتر در آیات 65 و 66 سوره عنکبوت آمده؛ با این تفاوت که پس از رهایی‌یافتن از عذاب، به جای ‹ستمگری› آمده‌است که ‹شرک‌می‌ورزند›. که می‌توان نتیجه‌گرفت ظلم با شرک برابر است؛ چنانکه ظاهراً از رسول اکرم است که فرمود: الملک یبقی معالکفر و لایبقی معالظّلم؛ کشور، با کفر دوام می‌یابد؛ ولی با ستم دوام نمی‌یابد؛ زیرا ستم از کفر بدتر، و برابر شرک است! اینجاست که بار حکومتگزاران سنگین می‌شود.

البته ممکن است بسیاری از مثال‌های قرآنی، آگاهانه یا ناخودآگاه، مبنای این فیلم واقع‌شده‌باشند؛ ولی محور اصلی می‌تواند مثال کشتی باشد.

فیلمی نیز از شبکه چهار (سینما 4) پخش‌شد که داستان ‹خضر و موسی› را که در سوره کهف آمده، به ذهن من متبادر کرد. یعنی همان گونه که حضرت خضر کارهایی را به اذن الهی انجام‌می‌داد تا سرنوشت‌ها را عوض‌کند، ستاره فیلم نیز نوعی انرژی در خود داشت که هرگاه با کسی دست‌می‌داد، حالتی برایش پیش می‌آمد که می‌توانست آینده او را بخواند.

او در یک مورد، خود را از نظر انسانی مکلف دید که یک کاندیدای ریاست جمهوری را که چون هیتلر یافته‌بود، با راهنمایی پزشک معالجش بکشد و با به‌خطرانداختن جان خود، از به قدرت رسیدن یک رئیس‌جمهور که در آینده سرکش و ستمگر می‌شود، جلوگیری‌کند. پزشک به او گفت: تو نه تنها میتوانی آینده را ببینی بلکه میتوانی آن را تغییر بدهی.

بنیان این فیلم نیز همان است که خداوند عزیز در آیات مختلفی از قرآن کریم می‌فرماید از علم و قدرت خود، به هرکس که بخواهد می‌دهد و می‌بخشد. البته به کسانی که همچون آن ستاره فیلم، از خودگذستگی داشته باشند و خود را برای خدا خالص‌کرده‌باشند.



چگونه با الهام از قرآن فیلمنامه بنویسیم؟

دو جنبه از جنبه‌ها و وجوه قرآن را بهتر می‌توان برای فیلم‌نگاری درنظرگرفت:

1ـ سرگذشت‌های قرآنی (قصص قرآن)

2ـ نمونه‌های قرآنی (ضرب‌المثل یا امثال و حکم در قرآن)

در مورد سرگذشت‌های قرآنی، می‌توان گفت، گذشته از مردان و زنان نامدار و بی‌نشان، یا درستکار و نابکار، که در قرآن به آنان اشاره‌شده‌است، سرگذشت بسیاری از پیامبران که هریک از آنها، یک یا چند پیام بزرگ را به همراه دارند، و بهترین سرگذشت را خود قرآن، سرگذشت زندگی یوسف می‌داند، نه تنها برای ما مسلمانان، بلکه برای همه مردم مفیدند؛ و درس‌های بزرگی به انسانیت می‌آموزند.

در جایی که قرآن کریم به‌تصویرکشیدن سرگذشت پیامبران را حتّا برای پیامبر اکرم اسلام مایه دلارامی می‌داند، آیا برای ما اینچنین نخواهدبود؟

سوره هود سوره‌ای است که در آن، از بسیاری پیامبران و نوع رفتار هر قوم با پیامبرش یادشده، و نیز هر بلایی که بر اثر نافرمانی از خداوند و پیامبرش برسر آن قوم آمده، بیان‌شده‌است؛ و در پایان این سوره این آیه آمده و می‌فرماید:

و کلاّ نقص علیک من انباءالرّسل ما نثبّت به فؤادک و جاءک فی هذهالحقّ و موعظه و ذکری للمؤمنین (هود: 120)

ترجمه: و همگی را بر تو بازمیگوییم از سرگذست پیامبران، آنچه که به وسیله آن دلت آرام‌گیرد؛ و بیاید تو را در این سرگذشت‌ها، درستی و راستی، و برای مؤمنین پنداموزی و یاداوری.

قرآن پر است از مثال های بسیار جالب، مفید و پنداموز. به چهار آیة زیر توجه‌شود که چند چیز را باهم دارند: هم سرگذشت شخصی نابکار ولی نامدار در آنها آمده، و هم مثالی برای آن شخص نابکار زده‌است، و نیز به پیامبر اکرم سفارش‌کرده که برای مردم از این گونه سرگذشت‌ها(قصص) بیان‌کند، و دست آخر به یک نتیجة کلی رسیده‌است:

واتل علیهم نبأالذی ءاتیناه ءایاتنا فانسلخ منها فاتبعهالشیطان فکان منالغاوین ولوشئنا لرفعناه بها ولکنّة اخلد الیالارض واتّبع هویه فمثله کمثلالکلب ان تحمل علیه یلهث و ان تترکه یلهث ذلک مثلالقومالذین کذبّوا بأیاتنا فاقصصالقصص لعلهم یتفکرون ساء مثلاً القومالذین کذّبوا بایاتنا و انفسهم کانوا یظلمون من یهدالله فهوالمهتدی و من یضلل فاولئک هم الخاسرون (اعراف: 178ـ 175)

ترجمه: و برخوان بر آنان سرگذشت آنکه(گفته‌اند منظور ‹بلعم باعورا›ست) دادیم به او نشانه‌های خود را پس از آن(نشانه‌ها) برید پس پی‌کرد او را شیطان. پس بود از فریب‌خوردگان. و اگر می‌خواستیم، همانا که بالامی‌بردیم او را به آن(نشانه‌ها)، ولی جاودانه‌شد به سوی زمین و پیروی‌کرد هوای خویش را. پس مثل او مانند مثل سگی است که اگر بر او یورش‌بری پارس‌می‌کند، و اگر رهایش‌کنی پارس‌می‌کند. اینچنین است مثل آن گروهی که نشانه‌های ما را دروغ‌پنداشتند. پس برگو سرگذشت‌ها را باشد که بیندیشند. نمونة آن، گروهی که نشانه‌های ما را دروغ‌خواندند، و خود را ستم‌کردند. آنکه را که خداوند رهنمون باشد، او رستگار است؛ و آنکه خداوند گمراهش‌کند، پس آنانند زیانکاران.

یک فیلم‌نگار مبتکر، اندیشمند و اثرآفرین، به خوبی می‌تواند از نکته‌های فراوان و ریزه‌کاری‌هایی که در این آیه‌ها نهفته‌است، بهره‌برداری‌کند و یک فیلم‌نامة نیک که فیلمش پربیننده باشد، بیافریند.

تراژدی یک مشرک

حنفاء لله غیرمشرکین به و من یشرک بالله فکانّما خرّ من‌السّماء فتخطفه‌الطیر (حج: 31)

ترجمه: آنانکه خود را برای خدا بی‌غل‌وغش‌کرده‌اند، جدا از کسانی هستند که به او شرک‌می‌ورزند و کسی که شرک‌می‌ورزد به خدا، پس آنچنان است که افتاده‌باشد از آسمان بر زمین(خرّ = بر زمین افتادن) پس پرنده(کرکس لاشه‌خوار) برباید(اعضای بدن) او را.

تصورکنید کسی را که از آسمان بر زمین افتاده، که نه‌تنها دیگر جان‌ندارد، بلکه به بدترین شکل جان‌داده و مرده، و پس از مرگ نیز بدنش با پستی ‌و خواری بهرة لاشخورها ‌شده‌است؛ یا تندبادی بدن او را به جایی پرت و دورافتاده دراندازد.

قرآن کریم تراژدی یک مشرک را چه زیبا بیانکردهاست!

آیا یک فیلم‌نگار خوب نمی‌تواند با سوژه قراردادن این مثال قرآنی، نکته نهفته در آن را تم اصلی یک فیلم پربیننده قراردهد؟ یقیناً که می‌تواند.

نگارش: 1385

ویرایش: آذر 1403

احمد شماع زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد