قرآن کتاب اندیشه!
احمد شمّاعزاده
اندیشیدن در نشانههای طبیعی، معمولا به وسیله اندیشمندان جهان صورت گرفته و پایه و مایه پیشرفتهای عظیم برای انسانها شده و تمدن مادی را به وجود آورده است. ولی قرآنکریم در پیمودن هرچه سریعتتر این راهها، ما مسلمانان و دیگران را در آیات بسیاری راهنماییکردهاست:
موریس مترلینگ سه عنوان از کتابهایش را، سه عنوان از سورههای قرآن قراردادهاست؛ که هنوز دیدهنشده دانشمندی مسلمان چنین کاری کردهباشد: نمل(مورچگان)، نحل(زنبور عسل) عنکبوت(عنکبوت زجاجی)؛ جدا از اینکه عنوان یکی دیگر از کتابهایش نیز در قرآن آمده: موریانه! از آنجا که وی بلژیکی است و زبا ن فرانسه را به خوبی میدانسته به برخی از کشورهای مسلمان شمال قارة آفریقا مستعمرة بلژیک و فرانسه بودهاند، سفرکرده و در این سفرها با قرآن آشنایی یافته و قرآن کریم بر پژوهشهای وی تأثیرگذاشتهاست. چنانکه در یکی از نوشته هایش به کسی که قرآن میخوانده اشاره کرده است. بههرصورت، نوشتههای وی در این زمینهها بر فهم قرآن و اینکه چرا خداوند چنین نامهایی را برای این سورهها برگزیده، کمک کردهاست.
خداوند در پایان مثال خود در سوره عنکبوت و پیرامون عنکبوت میفرماید:
و تلکالامثال نضربها للناس و ما یعقلها الاّ العالمون(آیة 43)
در این آیه نیز خداوند میفرماید «ما مثلها را برای همة مردم میزنیم ولی جز دانشمندان کسی در این مثلها تعقل و اندیشه نمیکند».
کنکاش در واژگانی چند پیرامون سفارش قرآن به اندیشیدن و پندگرفتن از نشانههای طبیعی:
تفکر در نشانههای طبیعی: با عبارتهایی همچون ‹لقوم یتفکرون› و ‹لعلهم یتفکرون› 17 آیه.
تعقل: با عبارتهایی همچون ‹لعلکم تعقلون› و ‹افلاتعقلون› 24 آیه.
تعقل: با عبارتهایی همچون ‹لایعقلون› 22 آیه.
جملههای این آیهها شرطی و استفهامی است و جملة اثباتی کمتر دارند.
اولوالالباب(خردمندان): با این مفهوم که ‹خردمندان از نشانههای ما پندمیگیرند›، 16 آیه.
علم، دانش و آگاهی: در حدود 400 آیه؛ که جداکردن آیههای مربوط به نشانههای طبیعی آن بسیار مشکل است. میتوان گفت حدود یک پنجم آنها در زمینه نشانههای طبیعی است. یک نمونه:
و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم افلاتبصرون (ذاریات: 20 و 21)
ترجمه: و در زمین است نشانههایی برای یقینکنندگان و در خودتان آیا پس بصیرت نمییابید؟
تدبر(پشتبینی یا اندیشیدن و پندگرفتن) آیههای قرآن: 4 آیه.
تفسیر قرآن: آیهای نداریم.
دو آیة شگفتانگیز دیگر در زمینة پندگرفتن از نشانهها طبیعی:
انما یخشیالله من عبادة العلماء (فاطر: 28)
ترجمه: همانا پروادارند خداوند را برخی از بندگان دانشمندش.
تصورنکنید منظور از علماء تنها دانشمندان دینی است، بلکه از آیه چنین برمیآید که هردانشمندی از هر تخصصی، اگر دانشش او را پرهیزگار کند، او از خدا پروا خواهدداشت، و چون دانشمندان علوم محض آیات خدا را بیشتر با چشم و دل میبینند، بیشتر خداترس خواهند بود، مگر آن عالم دینی که آیات خدا را بهتر از دیگران با چشم دل و بصیرت ببیند، که بسیار کمیابند.
سنریهم آیاتنا فیالافاق و فی انفسهم حتی یتبیّن لهم انّهالحقّ (فصّلت: 53)
ترجمه: ما بهزودی به آنها مینمایانیم ‹نشانهها›ی خود را در «طبیعت»(ایات آفاقی) و در خودشان (آیات انفسی)، تا اینکه برای آنها روشنشود که همانا آن(قرآن) حق است.
نشانه های طبیعی در سورة روم
و من آیاته ان خلقکم من تراب ثمّ اذا انتم بشر تنتشرون(20)
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موّدّه و رحمه این فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون(21)
و منآیاتهخلقالسّمواتوالارضو اختلافالسنتکم و الوانکم انفیذلک لآیات للعالمین(روم:22)
ترجمه: از نشانههای او، آفرینش کیهان و اختلاف زبانها و رنگهای پوست شماست، همانا در این تفاوتگذاری نشانههایی برای دانشمندان است.
و من آیاته منامکم بالیل و النهار و ابتغاؤکم من فضله ان فی ذلک لآیات لقوم یسمعون(23)
و من آیاته یریکم البرق خوفاً و طمعاً … ان فی ذلک لآیات لقوم یعقلون(14)
و من آیاته ان تقوم السّماء و الارض بامره (25)
و من آیاته انی یرسل الریاح مبشّرات و لیذیقکم من رحمته و لتجری الفلک بامره (46)
نشانههای طبیعی و قرآنی در آغاز سورة ‹جاثیه›
انّ فیالسّموات و الارض لآیات للمؤمنین(3) و فی خلقکم و ما یبثّ من دابّه آیات لقوم یوقنون(4) واختلاف الّیل والنّهار و ما انزل الله من السّماء … آیات لقوم یعقلون(5) تلک آیات الله نتلوها علیک بالحقّ فبأی حدیث بعدالله و آیاته یؤمنون(6) … یسمع آیات الله تتلی علیه ثمّ یصرّ مستکبراً … (8) و اذا علم من آیاتنا شیئاً اتّخذها هزواً … و سخّر لکم ما فیالسّموات و ما فیالارض جمیعاً منه انّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون(13)
کنکاش در واژگان اندیشیدنی قرآن، این نتیجه را میدهد که خداوند به ما میگوید با راهنمایی قرآن من، طبیعت را تفسیرکنید نه با ذهن خود قرآن مرا. که قرآن من با ذهن شما قابل تفسیر نیست؛ بلکه با پیشرفت دانش است که قرآن تفسیر میشود و یکی از راههای پیشرفت دانش، توجه به راهنماییهای قرآن از راه تدبر آن است؛ (مبادله ای دوسویه). از سوی دیگر، مواظب باشید آنانی که قرآن ندارند از شما که قرآن دارید پیشینگیرند؛ که تاکنون گرفتهاند.
پیشگفتار کتاب "هستی شناسی در مکتب قرآن"
امیرالمؤمنین علی(ع):
پردهبرداریهای علمی از رمزورازهای طبیعت، آگاهیهایی است که با کوشش دانشمندان سختکوش بهثمرمیرسد؛ و از آنجا که انسان جایزالخطاست، ممکن است دانشمندان تا رسیدن به یک اصل علمی تردیدناپذیر، در ارائة یک نظریه، خطاکردهباشند. پس هرگاه به نظر، نظریه، یا یافتهای علمی برخورد کردیم و آهنگآنکردیم که درستی آن را دریابیم، شایسته است به مصداق آیات زیر که دو آیة اول خطابش به مسلمانان است؛ و چهار آیة پس از آن، همة انسانها را موردخطابقرارداده، به این کتاب شریف رجوعکنیم، تا درصورتیکه آن موضوع را در این کتاب یافتیم، میزان درستی آن موضوع را بازشناسیم:
ـ تفصیل کل شیء و هدیً و رحمهً لقوم یؤمنون(یوسف: 111)
ـ تبیاناً لکل شیء و هدیً و رحمهً و بشری للمسلمین(نحل: 89)
ـ ولقد صرفنا فی هذاالقرآن للناس من کل مثل و کانالانسان اکثر شیء جدلاً(کهف: 54)
ـ ولقد صرفنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل فابی اکثرالنّاس الاّکفوراً(اسراء: 89)
ـ ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل لعلّهم یتذکّرون(زمر: 27)
ـ ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل ولئنجئتهم بایه لیقولنّالّذینکفرواانانتمالاّ مبطلون(روم:58)
البته این بازشناسی، خود، نیازمند تدبّر همیشگی در این منبع عظیم الهی و بصیرتیافتن از آن است؛ چنانکه فرمود:
‹قدجائکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها و ما انا علیکم بحفیظ و کذلک نصرفالایات و لیقولوا درست و لنبینّه لقوم یعلمون(انعام: 104و 105)
ترجمه: بهدرستی که آمد شما را بصیرتهایی از سوی پرودگارتان. پس کسی که(با آن) بصیرتیافت، پس برای خودش است، و کسی که کورشد،(چشم خود را بر بصیرتها بست) پس بر اوست(همان شایستة اوست)؛ و من نگاهبان شما نیستم؛ و اینچنین بهکارمیبریم آیات و نشانهها را و(با این حال) میگویند درسخواندهای(آیهها از توست) و همانا که قرآن را برای گروه دانایان بهروشنی بیانمیکنیم.
بنابراین باید با تدبرکردن در آیات حق، از این بصیرتها بهرهمند شویم و نباید به ترجمهها و شرحها و حتی برخی تفسیرهای موجود بسندهکرد، زیرا پیشداوریهایی که در این کتابها وجوددارد، ممکن است ما را نیز بهاشتباهبیندازد و به جای پردهبرداری، پردهای ضخیم بر دیدگان ما بیفزاید که نتوانیم هیچگاه به حقایق قرآنی دستیابیم.
از سوی دیگر نباید از نظر دورداشت که هرگاه قرآنکریم موضوعی علمی را درست بداند، گذشته از اینکه حقانیت خود را بیشتر ثابتکردهاست، این درس را نیز به ما میآموزد که پیش از آنکه غربیان(یا شمالیان ـ به مصداق اصحابالشّمال قرآن و شمال و جنوب سیاسی) بر ما پیشیبگیرند، ما باید با تدبّر و اندیشیدن در آیات الهی، از هدایتهای آن بهرهمندشویم. متأسفانه در علوم عقلی کمتر، از این منبع پرفیض الهی بهرهبرداریشدهاست، بهگونهایکه میتوان گفت قرآن کریم همواره و بویژه در زمینة علوم عقلی مهجور ماندهاست.
لازم است برای روشنشدن ذهنها و اندیشهها، یاداوریشود که برخی کسان، که شناخت درستی از قرآن ندارند، چه از قشر روشنفکر و چه از قشر سنتگرا؛ هریک به گمان خود میگویند به این راه نرویم که قرآن را با علوم امروزی و اثباتی رودررو سازیم. اما نظر قرآن کریم دربارة خود، خلاف آن است؛ زیرا در آیات بسیاری ما را سفارشمیکند تا به تفکر در آیاتش که در بسیاری موارد ریشه در طبیعت و در ماهیت اجسام دارد، و دانش تجربی نامیدهمیشود، بپردازیم.
برای نمونه، در آیة زیر تدبرمیکنیم؛ و متوجهمیشویم که در یک آیة نسبتاً کوتاه، به ده نوع علم اشاره میکند، شامل: کیهانشناسی، ستارهشناسی، زمیننگاری(جغرافیا)، فیزیک، گیاهشناسی، کشاورزی، زمینشناسی، شیمی، جانورشناسی، و هواشناسی. و در پایان آیه میفرماید در آنها نشانههاییاست برای قومی(گروهی، ملتی، امتی) که میاندیشند. یعنی اینکه هر ملتی میتواند در این زمینهها بیندیشد؛ ولی ای امت مسلمان شما با هدایت من در این مسابقه پیشیگیرید:
مندل که یک کشیش اهل اندیشه و کاوش بود در زمینة یکی از همین موارد اندیشید و پایهگذار دانش ژنتیک شد.
افلاینظرون الی الابل کیف خلقت و الیالسماء کیف رفعت و الیالجبال کیف نصبت والیالارض کیف سطحت(غاشیه: 17 تا 20)
قرآن کریم در این آیات ما را به چهار دانش تشویقکردهاست:
ـ جانورشناسی(شناخت شتر نیازمند شناخت دیگر جانوران و مقایسه با آنان است)
ـ کیهانشناسی
ـ زمینشناسی
ـ زمیننگاری( ترجمة ژئوگرافی است که به عربی میشود: جغرافی)
این جهار آیه نیز گذشته از اینکه چهار دانش را به ما یاداوری و به آموختنشان تشویقکردهاند، به مانند آیة پیشین، یک اصل کلی و مهم را نیز بیان میدارند:
‹کنجکاوی دربارة طبیعت پیرامون خویش› و در یک کلام: «داشتن دیدی علمی»
از سوی دیگر، برخی دیگر بر این روشها خردهمیگیرند که هرکس نمیتواند به تأویل آیهها پیببرد. در پاسخ به این کسان میگوییم که نظر و روش ما تأویل قرآن نیست؛ بلکه تدبر قرآن است؛ و ‹تدبر› با ‹تأویل› بسیار متفاوت است.
ـ تأویل قرآن، که برعهدة ‹راسخون فیالعلم› است، یعنی ‹به اول برگرداندن آیه› یا چرایی آیه را دانستن است؛ که با «فلسفة قرآن» پیونددارد و بیشتر برای بهرهبرداری در پیچیدگیهای تخصصی علوم قرآنی، و موضوعی عرشی است.
ـ تدبّر قرآن، که بر عهدة همة مسلمانان است، یعنی ‹پشت آیه را دیدن و حقیقت آن را یافتن› یا چیستی آیه را دانستن است، که با «شناخت قرآن» پیونددارد و بیشتر برای بهرهبرداری در متن زندگی و موضوعی فرشی است.
قرآن کریم در مورد کیهانشناسی و تشویق مسلمانان به شناخت کیهان میفرماید:
قل انظروا ماذافیالسموات و الارض و ماتغنیالایات والنذر عن قوم لایؤمنون(یونس: 101)
ترجمه: بگو نگاهکنید چه چیزهایی در کیهان هست؛ (هرچند)اینهمه نشانهها و هشدارها گروهی را که نمیخواهند ایمان بیاورند بینیاز نمیسازد.
از این آیه میتوان فهمید که اولاً کیهانشناسی نشانهها و عجایب بسیاری در خود دارد. دوم اینکه بر ایمان کسانی که زمینة ایمان دارند میافزاید و کسانی که به این علم توجه ندارند، باید به ایمان خود شکداشتهباشند. آخرین آیهای که در ابتدای سخن آوردهشد، نکتة جالبی را در این زمینه دربردارد: «و هراینه اگر بیاوری آیهای را برایشان هراینه آنان که کفرورزیدند، میگویند شما نیستید جز اینکه بهبیراههمیروید».(روم 58)
و نیز این آیه: «آنان که کفرورزیدند، گفتند به این قرآن گوش ندهید».(فصلت: 26)
یعنی هرگاه به کسی بگویی این آیه از قرآن حقیقتی را دربردارد، و او نسنجیده و تنها بر مبنای ذهن خود بگوید: ‹قرآن چه ربطی به این مسائل دارد›، او خود حقایق قرآن را پوشانده و معنای ‹کفر› یعنی همین: پوشاندن حقایق قرآن؛ و نباید ذهن خود را تنها به کافران صدر اسلام متوجهکنیم و خود را از این کفرانها دور و پاک بدانیم؛ که این خود پوشاندن حقیقتهاست. دلیلی از خود قرآنکریم:
الذین آتیناهمالکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یؤمنون به و من یکفر به فاولئک همالخاسرون
آنانکه دادیمشان کتاب را تا تلاوتکنند آن را تلاوت شاستهاش را، آنان به آن ایمانمیآورند، و کسی که حقایق آن را بپوشاند، آنان همان کسانی هستند که زیانکارند.(بقره: 121)
نکتههای مهم این آیه:
1. ‹الذین› یعنی اینکه مخاطب این آیه همه، بویژه مسلماناناند. زیرا پس از آن آمدهاست کسانی که کتاب را به آنها دادیم، و قرآن به مسلمانان دادهشدهاست.
2. ‹تا تلاوتکنند آن را›. چرا گفتهاست ‹تلاوت› و نگفتهاست ‹قرائت›؟ زیرا که تلاوت خواندن تنها نیست بلکه خواندن با تدبر و اندیشه است.
3. تلاوت را هم کافی ندانسته، بلکه گفتهاست ‹یتلونه حق تلاوته› تلاوتی شایسته از آنان میخواهیم.
4. ‹یؤمنون به›(ایمانمیآورند به آن) چرا نگفتهاست ‹مؤمنون به› (به آن ایمان دارند)؟ میخواهد بگوید تا هنگامی که مسلمانان آن را تلاوتشایستهنکنند، به آن ایمان نیاوردهاند؛ و اسلامشان ظاهری است.
5. حال یک مسلمان تلاوت نکرد یا تلاوت هم کرد ولی تلاوتش شایستهنبود، چه میشود؟ قرآن میگوید در این صورت او کفرمیورزد.(و من یکفر) یا حقایق قرآن را میپوشاند. پس این نوع از مسلمانان گروهی را تشکیلمیدهند که زیانکارانند.
6. زیانکار کیست؟ کسی است که از دنیا به سود آخرت بهرهای نجستهاست. همانند اینان:
و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فیالآخره منالخاسرین( آل عمران: 85)
ترجمه: هرکه غیر از اسلام دینی را برگزیند، پس از او پذیرفتهنمیشود و او در آخرت از زیانکاران است.
نتیجةمنطقی: هرمسلمانی که از قرآن بهشایستگی بهرهبرنگیرد، مانند نامسلمانان در آخرت زیانکار است.
از سوی دیگر نظر رسول اکرم در مورد دانشهای قرآن جز این نیست: من ارادالعلمالاول والآخر فلیقرأالقرآن(کسی که خواهان دانش اول و آخر است، پس باید که قرآن بخواند) یعنی تمام دانشها در قرآن فراهم آمدهاست.
قرآن کریم همة راهنماییهای لازم و راههای رسیدن به حقیقت را بهروشنی برای ما بیانکرده، ولی ما با بیتوجهی به این آیات، به قرآن کم بهامیدهیم(یشترون به ثمناً قلیلاً)و دیگران با اندیشیدن در آیات خداوندی و بعضاً، با بهرهگیری از هدایتهای قرآنی در بسیاری از زمینهها بر ما پیشیمیگیرند.
بنابر آنچه که گفتهشد، هدف از نوشتن این گفتارها پیرامون آغاز، سازمان، و انجام کار کیهان، و نیز پیرامون دیگر مسائل کیهانشناختی(و حتی دیگر گفتارهای علمی و فکری) این نبودهاست که بخواهیم حقانیت قرآن را با دستاوردهای علمی و کیهانشناسی تأییدکنیم؛ بلکه خواستهایم با تقابل و برابرگذاری میان دستاوردهای کیهانشناسان و آیات کیهانشناختی قرآن کریم، که کاری بس دشوار و نیازمند شناخت نشانهها و اشارههای نهفته در آیات پراکندة قرآن کریم است، به «شناخت کیهان» از راه بهرهگیری از دستاوردهای کیهانشناسان و با محک و هدایت قرآن کریم، برسیم. از عنوانی کلی که به این گفتارها دادهشده(کیهان در میزان قرآن)نیز برمیآید که ‹کیهان› را در ‹ترازوی قرآن› سنجیدهایم.
در این روند، از بسیاری آیات که تاکنون تفسیر نشدهبودند، در زمینة کیهانشناسی پردهبرداریشد. یافتههای علمی بسیاری از طریق قرآن اصلاحشد. قرآن کریم به پرسشهای مهمی که کیهانشناسان داشتند پاسخ گفت و برای کوششهای پژوهشی آنان راه نشان داد؛ و در یک مورد بسیارمهم، «شکل کیهان» را برای آنان آشکارساخت.
‹شکل کیهان› موضوعی است که کیهانشناسان با محاسبهها و پژوهشهای خود، هنوز موفق به درک آن نشدهاند؛ و بدین دلیل آنان برای رسیدن به حقایق کیهانی راههای دراز و سختی را پیموده و میپیمایند. شکل کیهان بدین دلیل از دیدگاه علمی سختیاب است که ما در درون کیهان قرارگرفتهایم و دیدگان ما حتی با وسایل دقیق نمیتواند بر کیهان احاطهداشتهباشد. و تنها خداوند است که بر آن احاطة علمی و ایجادی داشته و دارد:
ولایحیطون بشیء من علمه الاّ بماشاء وسع کرسیهالسموات والارض ولایؤده حفظهما
«قسمت اعظم علم به چیزهایی مربوطمیشود که ما نمیتوانیم ببینیم: گرانش، ذرات زیراتمی، امواج نور، دل ستارگان، کهکشانهای فضاهای دوردست. ولی کنجکاوی انسان درباره منشأ و آیندة کیهان، ما را بیرحمانه به تعمق دربارة این رازها وادارمیکند».
«… در این جستوجوی بیپایان و ارائة تصویری از نادیدنیها، ناگزیریم زبان جهان «دیدنی» هر روزه را بهکاربریم. همچون شاعر(همچون قرآن کریم که در آغار این گفتار آمد ـ نگارنده) ناچاریم به استعاره و تمثیل بازگردیم».
«اینشتین به هنگام نوجوانی در برن از خود پرسید: اگر من بر پرتو نوری سواربودم و به جهان مینگریستم، آن را چگونه میدیدم؟ همة فیزیک نوین و بهترین تبیین موجود از منشأ کیهان ما، از این پرسش معصومانه ولی سرشار از تخیّل نشأت یافت».
«اینشتین تبیین ها را جستوجومیکرد ولی همواره به شگفتی موسیقی افلاک با اعجاب مینگریست. برای او تضادی بین یافتههای علم و بینشهای کیهانشناختی مذاهب جهان وجود نداشت. او نوشت: «مسألة همواره غیرقابلدرک دربارة جهان، ادراکپذیری آن است ».(پیام یونسکو مهرماه 1365)
درهرحال دادههای کیهانشناسانة قرآن کریم، بسیار ارزشمندند؛ و اگر کیهانشناسان روی این دادههای کیهانی کارکنند، میتوانند بهرهها برگیرند و در دانستههای آنان از فیزیک کیهان دگرگونیهای بسیاری پدید خواهدآمد. والسّلام علی مناتّبعالهدی
تابستان 1384 ـ احمد شماعزاده