آفرینش باوری
Creationalism
نوشته مایکل روس
ترجمه اشکان صالحی
نقد و بررسی: احمد شمّاع زاده
آفرینش باور، در معنای گسترده، به کسی گفته میشود که خدا را آفریننده مطلق میداند. آفریننده ای که زمین و آسمان را با ارادهای آزاد از هیچ آفریده است. (از هیچ که نمیشود چیزی ایجاد شود. درست آن است که بگوییم از وجود خود آفریده است.) به طور کلی تصور بر این است که این خدا همواره درگیرِ خلقت و در صورت لزوم، آماده مداخله در امور جهان است، و بدون توجه دائم او خلقت متوقف شده یا از بین میرود.
به این معنا مسیحیان، یهودیان و مسلمانان همگی خلقت باورند و آنان را عموماً به عنوان خداباوران میشناسند که با دادارباوران فرق دارد. این گروه اخیر باور دارند که طراحی وجود دارد که ممکن است ماده مورد استفادهاش را خلق کرده یا نکرده باشد و از آن زمان که کار طراحی به پایان میرسد در امور جهان دخالتی نمیکند. (یکی از مراحل آفرینش آفریدگان که در قرآن ذکر شده طراحی و سازماندهی کیهان است. در این زمینه مراحل ششگانه افرینش را ببینید. ولی طراحی یک مرحله از آفرینش است، نمیتوان پروژه آفرینش را پس از طراحی رها کرد. چیزی که خود به خود به اجرا در نمیآید، مگر آنکه کسی پس از طراحی و محاسبه های دقیق بخواهد پروژه را به اجرا دراورد.)
توجه این بحث (عقیده) معطوف به معنای محدودتری از خلقت باوری است؛ معنایی که به طور معمول در نوشته های عامیانه (بویژه در امریکای امروز) به چشم میخورد. اینجا خلقت باوری به معنای در نظر گرفتن انجیل، بویژه فصلهای نخست سفر پیدایش به عنوان راهنمای (به معنای دقیق کلمه) راستین تاریخ جهان و تاریخ حیات، شامل ما انسانهای روی زمین است.
خلقت باوری به این معنای محدودتر دربرگیرنده شماری از باورها است؛ از جمله اینکه پیش از شروع همه چیز زمانی کوتاه بوده است بر این باورند که محاسبه اسقف اعظم آشر در قرن شانزدهم مبنی بر ششهزارساله بودن عمر زمین تخمینی معتبر است. (این نظر بسی ابلهانه است و جز برای تحقیر دین باوران به کار نمیرود و نباید در متنی که ظاهرا علمی است چنین اباطیلی آورده شود. اکنون هیچ دین باور یا خداباوری به اینگونه محاسبات قرن شانزدهمی توجه نمیکند.)؛ اینکه شمار روزهای خلقت شش بوده است (بر سر معنای «روز» در این باره بحث هست، عدهای بر بیست و چهار ساعت به معنی دقیق کلمه تأکید دارند، و دیگران در این باره انعطاف بیشتری نشان میدهند. (این نیز حرفی بی معناست زیرا واژه یوم در قرآن و به احتمال بسیار زیاد در تورات به معنای دوره است و نه 24 ساعت روز زمینی. تصور اینکه یوم معنای 24 ساعت را میدهد نیز بسیار کوته بینانه و عامیانه است.)؛ نیز اینکه آفرینشی معجزه آسا کل حیات و از جمله انسانهای اندیشه ورز را پدید آورده است(با در نظر گرفتن بحثهایی در این باره که آیا آدم و حوا با هم به وجود آمدهاند یا اینکه حوا پس از آدم و برای همراهی با او به وجود آمده است)؛ اینکه مدتی پس از خلقت آغازین سیلابی سراسر جهان را فراگرفت که تنها شمار محدودی از انسانها و حیوانها از آن جان سالم به در بردند؛ و نیز رویدادهای دیگری چون برج بابل و بدل شدن همسر لوط پیامبر به ستونی از نمک. خلقت باوران(در این معنای محدود) به عناوین گوناگونی همچون بنیادگرایان یا لفظ باورانِ کتابِ مقدس شناخته شدهاند و گاه نیز(بویژه زمانی که برای باورهای خود دلایلی علمی عرضه میکنند) به عنوان خلقت باوران علمی شناخته میشوند.
خلقت باوران امروزی اغلب به واسطه علاقه وافرشان به چیزی شناخته میشوند که به طراحی هوشمندانه معروف است. از آنجا که رابطه میان خلقت باوری در معنای لفظ باوری و طراحی هوشمندانه رابطهای نسبتاً پیچیده است، بررسی آن به فرصتی دیگر موکول میشود و بحثی که در ادامه میآید بر لفظباوران متمرکز خواهد بود، مگر اینکه خلاف آن اظهار شود.
با توجه به شروطی که در زیر به آنها اشاره خواهد شد، خلقت باوران قویاً با فرضیه جهان پدیدآمده به وسیله تکامل در تقابلند، خاصه جهانی که چارلز داروین در کتاب منشاء انواع وصف کرده است. خلقت باوران (بیتردید خلقت باوران سنتی) با واقعیت تکامل مخالفت میورزند و منظور از تکامل این است که تمام ارگانیسمهای زنده و مرده، محصول نهایی یک فرایند تکوین طبیعیاند که از چند شکل یا ماده معدود و احتمالاً غیرارگانیک (توارث) نشأت گرفته است. (منظور نظر نویسنده از آفرینش باوران تنها کسانی در دین مسیحیت هستند که اندیشه هایشان هنوز مربوط به سده های میانه یا قرون وسطائی است. بسیاری از آفرینش باوران مسیحی و نیز مسلمانان این گونه نیستند که به تکامل آفرینش معتقد نباشند بلکه معتقدند روند آفرینش تکاملی بوده و هست؛ ولی در مورد انسان امروزی از نسل آدم، آن را نتیجه بلافصل تکامل انسانهای نئاندرتال که سرامد تکامل جسمی انسانهاست، نمیدانند. بلکه معتقدند که زنجیره تکامل با این انسان به پایان میرسد. از سوی دیگر مبحث تکامل داروینی یا داروینیسم امروزه جایگاه خود را برای دانشمندان نیز از دست داده است؛ بویژه هنگامی که دی ان آی انسان نئاندرتال با دی ان آی انسان امروزی همخوانی نداشت و نیز دستاوردی که به تازگی مشخص شده گونه هایی از آفریدگان ذیشعور بر روی زمین میزیسته اند که دی ان آی آنان تنها کمتر از ده درصد با دی ان آی انسان امروزی اشتراک و همخوانی داشته است و نیز پژوهشهای دیگری که زیر عنوان دگرگونی اساسی در نظریه تکامل انسان به آن پرداخته ام.)
افزون بر این آفرینشباوران بر کفایت تام نظریه تکامل داروینی مخالفت میورزند؛ یعنی اینکه:
فشارهای جمعیتی به تنازع بقا منجر شده است؛
ارگانیسمها به شیوههای تصادفی، که معلول خطاهای موجود در توارث مادی(«جهشهای» صورتگرفته در «ژنها») است، با هم تفاوت دارند؛
تنازع و تنوع منجر به قسمی انتخاب طبیعی میشود که توأم با بقای برخی گونهها و تولید مثل ایشان و شکست دیگران است؛
نتیجه غایی همه این امور عبارت است از تکامل، تکاملی معطوف به ارگانیسم های واجد تطابق مطلوب.
این نوشته بسی بلندبالاست ولی از آنجا که این تعریف و تحدیدها مبنای نوشته را شکل میدهند برای نقد آن به همین اندازه بسنده شد.
کسانی که مایل به آشنایی بیشتر با مبجث تکامل هستند میتوانند مقاله های زیر را مطالعه کنند:
مراحل ششگانه آفرینش: https://www.academia.edu/6794868
بررسی جایگاه انسانهای پیشین و انسان امروزی در سیر تکاملی انسان:
دگرگونی اساسی در نظریه تکامل انسان: https://www.academia.edu/6987500
نظریه تکامل انسان و چالشی دیگر!! https://www.academia.edu/36606009
نقدی بر: برج بابل: https://www.academia.edu/14711794
تاریخ دومین نگارش و ویرایش: اردیبهشت 1401
احمد شماع زاده