تقابل علم آفریدگار با اختیار آفریدگان
احمد شمّاع زاده
و ما جعلنا القبلة التی کنت علیها الّا لنعلم من یّتّبع الرّسول ممن یّنقلب علی عقبیه (بقره: 143)
ترجمه نگارنده: و قرار ندادیم قبله ای را که بر آن بودی (نمازمیگزاردی) مگر برای اینکه بدانیم (تشخیص دهیم) کسی را که از رسول پیروی میکند از آنکه بر گذشته خود بازمیگردد.
آقای بهاءالدین خرمشاهی خلاصه تفسیری را به صورت پاورقی بر ترجمه خود افزوده است؛ که منتخبی است از نظرهای برخی از مفسران. در پاورقی این آیه میخوانیم که:
«الا لنعلم معنای تحت اللفظی آن، تا بدانیم است؛ که در مورد خداوند درست نیست؛ و باید تا معلوم بداریم و تا بشناسانیم معنی کرد. مشتقات علم در اینگونه آیات از جمله آل عمران 140 و142 و مائده 94 به معنای عادی یعنی دانستن نیست؛ زیرا خداوند دانای مطلق و علّام الغیوب و عالم بر کلیات و جزئیات گذشته و حال و آینده است…» ایشان یک اشتباه جزئی هم دارند که الّا(به معنای مگر) را به صورت الا بر لنعلم (تا بدانیم) افزوده اند و از چشم ویرایشگر هم به دور مانده است.
شناخت خداوند و دانستن چرایی و چگونگی آفرینش او، پایه و مایه هر گونه بحثی است که گوشهای از آن درباره خداوند باشد. اینگونه اظهارنظرها پیرامون علم الهی که ممکن است در طول تاریخ، بسیاری از اندیشمندان و از جمله مفسران به آن دچار شده باشند، نشان از لنگیدن پای خداشناسی آنان دارد.
آنان نمیدانند یا نمیخواهند بدانند آن خدایی که موجودی را بیافریند و او را مختار در تصمیمگیری برای زندگی خود کند، علی القاعده نباید بداند که آفریدگان او در درازنای زندگی خود، چه تصمیمی در آیندهای نزدیک یا دور خواهند گرفت، و اگر از پیش رخدادی را که نتیجه تصمیم آفریدگان است بداند، فلسفه آفرینش آن خدا به زیر سؤال میرود.
مثاال: پدری بسته ای از بلوکهای خانه سازی را برای کودک خردسالش میخرد و به او میدهد و میگوید میخواهم ببینم با این اسباببازی چکار میکنی. در این مرحله پدر امکاناتی را در اختبار فرزند خود گذارده و اختیار هم به او داده تا او هر گونه که مایل است آن خانه را بسازد، و یا اصلاً نسازد و همه را بیاعتنا شود، یا به دور بریزد. آیا این پدر آگاه است که فرزندش با این بلوکها چه میخواهد بکند؟ اگر آگاه باشد که کار بیهودهای انجام داده؛ و چون میدانیم اینگونه نیست، پس برای آزمودن فرزند و آگاهی خود از عملکرد فرزند این کار را کرده است.
از خدای این مفسّران باید پرسید اگر میدانستی که بنده مختارت در آینده چه میکند، پس چرا او را آفریدی و به او اختیار دادی تا خود نیک را از بد تشخیص دهد و برای زندگی خود تصمیم بگیرد؟ مگر خود نمیگویی ما شما را آفریدیم تا بیازماییم شما را که کدامیک شخصی نیکوکارترید؟
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا «ملک:2»
کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک شخصی نیکوکارترىد.
مفهوم این آیه پیرامون آفرینش و عملکرد انس و جن (تنها موجودات مختار کیهان)، کلیتر از آیه پیشین است و از اینگونه آیات کمابیش در قرآن یافت میشوند؛ ولی همه این آیات یک چیز را به ما میفهمانند:
خداوند چیزی را که هنوز رخ نداده و رخ دادن آن به عملکرد آفریده اش مربوط است، نمیداند.
زیرا:
یک- علم یعنی آگاهی از وجود موجود، و کم و کیف آن. علمی زیر عنوان عدم شناسی نداریم که به غیرممکنها، محالات، و نیستها بپردازد؛ و به همین دلیل هم، واژه عدم و مشتقّات آن در قرآن کریم (که منظومه هستی است)، نیامده است.
اصولاً چیزی که وجود ندارد، و خود خداوند امکان وجود آن را از پیش، به آفریده اش واگذار کرده، اگر که بداند، بر خلاف آیه بالا و هدف آفرینش خود عمل کرده است!
دو- اگر خداوند میداند که بندگانش در آینده چه میکنند، پس چرا پیامبران را برای راهنمایی بشر فرستاده است؟ خداوند حتا به موسی میگوید با فرعون با ملایمت برخورد کن شاید قلب او به سوی تو متمایل شود. اگر خداوند میدانست فرعون در نهایت در نیل غرق میشود که این توصیه اش به موسی، نقض غرض و کاری عبث است!!
سه- خداوند در آیاتی چند به پیامبر گوشزد میکند که خودت را ناراحت مکن که مردم به تو ایمان نمیآورند. من اگر بخواهم میتوانم همهشان را هدایت کنم و زحمت تو را کم؛ ولی من میخواهم خودشان با تصمیم و اراده خودشان به تو ایمان بیاورند تا ایمانشان ارزش داشته باشد. من نیازمند ستایش بندگانم نیستم؛ ولی دوست دارم بندگانم از روی شوق به من ایمان بیاورند و با من ارتباط برقرار، و رازونیاز کنند و مرا دوست خود بدانند و نه از روی اجبار.
پس خداوند بدان منظور ما را آفریده تا به قول معروف بداند ما چند مرده حلّاجیم!
بنابراین، تعریفی را که برخی از مفسران و یا متکلّمان (کسانی که به مباحث خداشناسی میپردازند.) در این زمینه برای علم خداوند قائل شدهاند، با خداشناسی قرآنی و با منظور از ارسال رسل، در تناقضی اشکار است. خداوند در همه قرآن همیشه بر توانایی و دانش خود تأکید کرده است؛ ولی هیچگاه نگفته است که ما میدانیم که فلان شخص یا فلان گروه در آینده چه کاری انجام خواهند داد، مگر آن کار ربطی به عملکرد آنان در گذشته داشته باشد؛ و خداوند با دانستن چگونگی تصمیمگیری و عملکرد آنان در گذشته، به شناخت عملکرد آنان در آینده نیز آگاهی داشته باشد.
بدین ترتیب اگر ما خدا را شناخته باشیم و چرایی آفرینش او را نیز دانسته باشیم، نمیگوییم خداوند میداند که شما در آینده چه انتخابی دارید و میخواهد شما را به خودتان نشان دهد و ثابت کند که شما چگونه انتخاب میکنید!! و اصولاً اینگونه خداشناسی توهین به ساحت قدسی خداوند است. زیرا اینگونه تصور، تصور باطلی است و هرکس به خوبی میداند که خود چه در دل دارد، چه تصمیمی گرفته و چه کاری انجام داده است، و لزومی ندارد که خداوند او را به خود او بشناساند! بلکه قضیه برعکس است: از خودشناسی است که انسان به خداشناسی میرسد.
از اینگونه کسان باید پرسید چگونه است که خداوند میداند چه کسی در آینده چگونه عمل خواهد کرد؛ ولی خود عامل، پس از تصمیمگیری و انجام عمل، از تصمیم و عمل خود، و خوب و بد آن آگاه نیست و لازم است خداوند به او بگوید که چه کاری را انجام داده و چه کاری را انجام نداده است؟!! اینگونه خداشناسی عین خداناشناسی است!!
هرکس میداند که خود چکاره است و عملکردش چگونه است. اختلاسگران و دزدان هم میدانند که کار درستی انجام نمیدهند؛ ولی خودخواهی آنان و مغلوب شدن در برابر نفس اماره، موجب انحراف آنان شده است. با اینگونه دفاع ناشیانه از علم الهی، شعور انسان، یعنی بهترین آفریده او را نیز به زیر سؤال میبریم.
آقای بهاءالدین خرمشاهی بر اساس شناخت نادرستی که به پیروی از مفسران از علم الهی پیداکرده است، آیههایی را که نشانی آنها را در ذیل تفسیر آیه آورده، به نادرستی ترجمه کرده است. از آنجا که ترجمه ایشان با ترجمههای دیگران و همه به نقل از مفسرین کهن است و تفاوت چشمگیری میان آنها دیده نمیشود، به نقل آنها از وبسایت دانشنامه اسلامی، و نقد و بررسی آنها میپردازم:
وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ ۗ (آل عمران: 140)
ترجمه: این روزگار را میان خلایق میگردانیم تا خداوند مقام اهل ایمان را معلوم کند و از شما مؤمنان گواهِ دیگران گیرد.
من نمیدانم این مترجم (احتمالاً مرحوم الهی قمشه ای) عبارتهای مقام اهل ایمان و معلوم کند را از کجا آورده و بر کلام خداوند افزوده است تا به هدف خود برسد؟!! جز آنکه بگویم اینگونه مترجمان بیآنکه به اندیشه بنشینند تا آیه را درست بفهمند و سپس ترجمه کنند، خود را به هر درودیواری میزنند و به هر چیزی متوسل میشوند تا کلام خداوند را با ذهنیت خود منطبق سازند و بگویند خداوند به عملکرد بندگانش پیش از انجام آن از سوی بندگان، آگاه بوده است!!
ترجمه واژگانی و ساده این آیه چنین است:
و روزگار را در میان مردمان به گردش درمیآوریم و باید (ل علامت تأکید است.) خداوند بداند (نشخیص دهد) کسانی را که ایمان آوردهاند و گواهانی از شما برگیرد.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ (آل عمران: 142)
«ترجمه: آیا گمان میکنید به بهشت داخل خواهید شد حال آنکه هنوز خدا از شما آنان را که جهاد کرده و مقاومت کنند معلوم نگردانیده است»؟!
«چکیده معنی آیه این است که: به بهشت دست نخواهید یافت مگر آن گاه که آزمایش خود را بدهید و خداوند جهاد در راه خود و استقامت با دشمنان دین را از شما مشاهده کند».
در ترجمه آیه، بازهم بداند به معلوم کند تبدیل شده و نمیدانم واژه هنوز را از کجا بر کلام خداوند افزوده اند. در چکیده معنی آیه، اشارهای به علم خداوند نمیکند، و به جای بداند، مشاهده کند آمده است. البته معنای کلی آیه همین است. یعنی خداوند از طریق مشاهده عمل شما به علمی میرسد.
آیه 94 سوره مائده:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیکُمْ وَرِمَاحُکُمْ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخَافُهُ بِالْغَیْبِ
ترجمه: ای اهل ایمان، خدا شما را به چیزی از صید میآزماید که در دسترس شما و تیرهای شما آیند تا بداند که چه کسی از خدا در باطن میترسد.
با خواندن این آیه، به یاد آیه دوم سوره ملک که در بالا آمد، و نیز آیه 155 سوره بقره میافتیم: وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
نکته جالب در این دو آیه و آیههای مشابه این است که هرچند در آنها عبارت لیعلم الله (تا خدا بداند) وجود ندارد، ولی این عبارت در آنها مستتر است. زیرا آزمون الهی به منظور آگاهی از عملکرد بندگان است؛ همانگونه که آموزگار برای آگاهی از عملکرد شادگردان آنان را میآزماید.
و اما بررسی ترجمه آیه 94 سوره مائده:
این آیه و ترجمه درست آن از سوی مترجمین مخالف خوان، رافع همه مشکلات من با آنان شد! این آیه سندی است در دست من تا بگویم همه استدلالهای پیشینم توسط خود قرآن ثابت شد؛ و ثابت شد که آنگونه ترجمهها همگی نادرست بوده؛ زیرا مترجمین نتوانسته اند معنای آن را با واژگانی همچون معلوم کند، تغییردهند، و مجبور شدهاند آیه را درست ترجمه کنند و تا بداند را برای خداوند در نظر گیرند. در این آیه آمده است که ما میآزماییم شما را به... تا خداوند بداند در غیاب دیدگان مردم و در باطن خود، چه کسی از خدا پروا دارد.
در این آیه تنها فرمان و دستور الهی وجود دارد و مسلمانی که در فرمانبرداری یا نافرمانی نسبت به خداوند مختار، و در خلوت خود با درونش در کلنجار است، تا کدام گزینه را برگزیند و مترجمان نمیتوانند بگویند خدا میخواهد کنه وجود مسلمانی را به دیگر مسلمانان و یا به خود آنان بنمایاند؛ بلکه تنها خود خداوند میخواهد که بداند!! آری تا خدا بداند. جلّ الخالق!
خداوندا! تو را سپاس میگویم که به مانند همیشه در فهم یا تفهیم کلامت به کمکم آمدی!
تفسیر نور(دنباله بحث پیرامون آیه 94 سوره مائده، نقل از دانشنامه اسلامی):
در ایّام حج و حالت احرام، حاجى حقّ شکار ندارد. همان ایّام گاهى شکار تا نزدیکى انسان مىآید و مىتوان به راحتّى به آن دست یافت، ولى آزمایش الهى به این است که دست به شکار نزنیم. در حدیث مىخوانیم: در عمره حُدیبیه حیوانات شکارى فراوانى براى مسلمانان ظاهر شدند که مسلمانان مىتوانستند به راحتى آنان را صید کنند.
در قرآن، مسأله شکم و غذا، به عنوان یکى از اسباب آزمایش الهى مطرح شده است، به نمونههاى زیر توجّه کنید:
الف: آدم و حوا در مسأله غذا شکست خوردند. «لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»
ب: بنىاسرائیل در تحریم صید ماهى در روزهاى شنبه، شکست خوردند. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»
ج: یکى از فرماندهان بنىاسرائیل هنگام عبور سربازانش از یک منطقه و رسیدن به نهر، فرمان داد که از آب آن ننوشند، ولى یارانش جز اندکى، خوردند. «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا»
د: روزه گرفتن، یک آزمایش بزرگ است.
ه: نزدیک شدن شکار به حجاج در حالت احرام که حقّ صید ندارند، خود یک آزمایش است. «تَنالُهُ أَیْدِیکُمْ»
سؤال: انسان که چیزى را آزمایش مىکند، براى اطلاع و علم است، امّا خداوند که همه چیز را مىداند چرا آزمایش مىکند؟
پاسخ: حضرت على علیه السلام در نهجالبلاغه مىفرماید: آزمایشات الهى براى آن است تا انسان در برابر حوادث تلخ و شیرین عکسالعمل نشان دهد و در برابر آن، استحقاق کیفر یا پاداش داشته باشد.
آرى، خداوند بر اساس عمل، کیفر و پاداش مىدهد نه بر اساس علم خود، همان گونه که ما نیز به خاطر علم به هنر و کارآیى فردى به او پاداش نمىدهیم، بلکه باید براى ما کارى از خود نشان دهد تا مزد بگیرد. (پایان نقل از تفسیر نور)
نقل گفته ای از امام علی ربطی به توجیه علم خداوند ندارد و تنها پیرامون عمل ماست.
بخش دوم پاسخ نیز نادرست است؛ زیرا خداوند خود گفته است که ما بر اساس عمل شما تشخیص میدهیم که کدامیک نیکوترید. یعنی علم من بر اساس عمل شماست و پیش از عمل شما من علمی نسبت به عملکرد شما ندارم. مثالی هم که زده شده نیز توجیه کننده موضوع نیست از دو نظر:
یکی اینکه خداوند نیاز به عمل ما ندارد؛ بلکه برای اینکه بداند چه کسی شایسته تر است، او را میآزماید. دوم اینکه آموزگاری که شناختی عملی از دانش آموز خود دارد، هرگاه به دلیلی نتواند امتحان پس دهد، چون سابقه خوب یا بد دانش آموز را میداند، نمره خوب یا بد را بیآنکه آزمون پس دهد، به او میدهد.
پس آموزگار بر اساس علم خود و بی آزمون میتواند نمره دهد، ولی علمی که نتیجه عمل دانش آموز پیش از مریضی است. خداوند نیز در صورتی که کسی پیشتر در عمل آزمون خود را پس داده باشد، و ثابت کرده باشد که اهل کارهای شایسته است، در صورتی که نتواند آن را در زمان خود انجام دهد، پاداش آن عمل را بر اساس سابقه خیرخواهی او، به او میدهد؛ و نیز گفته شده الاعمال بالنیّات. یعنی خداوند بر مبنای نیّت شخص پاداش یا کیفر میدهد. چه بسا کار نیکی که با نیّت بدی انجام شده و یا کار ظاهراً بدی که با نیّتی نیک صورت گرفته است!
پس اگر بگوییم خداوند نیات ما، و اعمال ما را از پیش میداند، همه اینگونه بحثها باطل است!
آری علم خداوند بر اساس نیّت و عمل ما شکل میگیرد و پیش از آن، چیزی وجود ندارد که خداوند به آن آگاهی یابد و یا خود ما به آن آگاهی داشته باشیم.
****
در راستای دانش الهی ، دیگرانی هم پیدا شدهاند و به احتمال زیاد همواره در طول تاریخ وجود داشته اند که میپرسند آیا خداوند میداند که فلان کودک ناقص جسمی یا ذهنی به دنیا میآید یا نه؟
اگر میداند پس ستم کرده که مانع از آفریده شدنش نشده، و اگر نمیداند این چه خدای نادانی است که نمیداند در آینده چه رخ خواهد داد؟! در پاسخ به آنان باید گفت:
خداوند کریم، در کیهان، در طبیعت، و در انسان سننی را قرار داده، مشهور به سنن الهی که دانشمندان آن را قوانین طبیعی میخوانند. سننی که علت و معلولی هستند. اگر فلان کار را انجام دهی یا اگر فلان رخدادی رخ دهد، نتیجهاش چنین و چنان میشود. اگر الکل بنوشی و سیگار دود کنی ریه هایت مشکل پیدا خواهند کرد. اگر کسی به این قوانین توجه نکند، قوانین و سنن الهی به گونهای خودکار عمل میکنند و خداوند در روند تأثیر و تاثر سنن خود دخالت نمیکند.
بنابراین، والدینی که توصیههای بهداشت تن و روان را از دیدگاه دین و دانش رعایت نکنند، ممکن است فرزند ناقصی به دنیا آورند؛ و این موضوع ربطی به علم و اراده خداوند ندارد.
یازدهم بهمن نودونه (11/11/99)
ویرایش دوم: اول خرداد 1400
احمد شمّاع زاده
سلام و خداقوت خدمت استاد گرامی ...ممنون از مطلب جلب وتفسیری که ارائه فرمودید ...ولی برخی آیات هستند که به نظر میرسدحاکی از علم خداوند به آینده می باشد مثلا آیات ابتدایی سوره روم که پیش بینی پیروزی رومی ها رو ظرف چند سال بعد از شکست آنها و خوشحالی مومنین را از این واقعه بیان میدارد واز آیاتی هست که بعنوان سندی برای الهی بودن قرآن از آن یاد می کنند و یا آیاتی که در خصوص وضعیت و اوصاف بهشتیان و جهنمیان آمده دلیلی است بر علم خداوند بر آینده ...این موضوع در قالب مباحث جبر و اختیار جایی خوانده بودم که محور ان نیز بر علم خداوند میچرخید و خلاصه بیان شده بود علم خداوند بر موضوعی دلیل بر جبری بودن آن نمیشود مثلا معلمی که میخواهد از شاگردانش امتحان بگیرد و با شناختی که از دانش آموزان دارد میداند نتیجه امتحان هریک چه خواهد شد ولیکن برای اینکه در عمل برای خودشان وضعیتشان معلوم شود امتحان از آنها گرفته میشود ...با عرض پوزش از استاد گرامی اگه در این خصوص باز روشنگری بفرمایید ممنون خواهیم شد
علیکم السلام برادر گرامی. مثال معلم را که خودم زده بودم. ولی موضوع تقابل علم آفریدگار با اختیار آفیدگان، ربطی به پیش بینیهای قرآنی ندارد. من د ر این مقاله بحثم درباره افراد است و نه جوامع. اختبار افراد و نه روند حوادث و جریانهای اجتماعی که نه تنها خداوند، متخصصان هر امری هم میتوانند پیش بینی کنند که بسیار کرده اند و درست از آب درامده است. یک نمونه، پیش بینی فروپاشی شوروی است. این همه دلیل که از قرآن و منابع دیگر آوردم برای فهم مطلب بسنده نبود؟ اگر چنین است برای خودم متأسفم که نتوانسته ام سخن خود را به خوبی ادا کنم.