هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

ویژگیهای ذاتی انسان در قرآن

ویژگیهای ذاتی انسان در قرآن

احمد شمّاع زاده



چه ویژگیهایی برای انسان، ذاتی شمرده می‌شوند؟

منظور از ویژگیهای ذاتی، ویژگیهایی است که خداوند در نهاد (فطرت) انسان نهادینه کرده است. این ویژگیها دو گونه دارند. گونه نخست، مربوط است به آنچه که به خداگونگی شهرت یافته‌اند. گونه دوم ویژگیهای ذاتی، نه تنها ربطی به خداگونگی انسان ندارد، بلکه بیشتر بوی ناسپاسی نسبت به خداوندی را می‌دهد که انسان را در بهترین کیفیت آفریده، و او را در دامن رحمت خود پرورانده است.


روشنگری پیرامون گونه نخست ویژگیهای ذاتی انسان:

در تورات آمده است که خداوند انسان را بر صورت خویش بیافرید. با توجه به این نکته مهم، نتیجه می‌گیریم که بسیاری از این ویژگیها، صفات ذات خود خداوند است؛ که همو در فطرت انسان نهادینه کرده است. در همین راستا، نکته اساسی دیگری را نیز باید در نظر آوریم:

همان‌گونه که خود خداوند آن‌گونه نیست که همواره همه صفات خود را بروز دهد، بلکه به قول خودش کل یومٍ هو فی شأنٍ (هر زمانی در شأنی است.)، به تناسب زمان و مکان، برخی از صفات خود را بر آفریدگانش بروز می‌دهد، نتیجه می‌گیریم که انسان نیز باید چنین باشد.

نمونه‌ای از صفات الهی و انسانی:

تکبّر (خودبزرگ بینی) صفتی الهی و انسانی است. خداوند آن‌گونه نیست که همواره متکبّر باشد؛ بلکه آنگاه صفت جبّارّیت و تکبّر (جبّارٌ متکبّرٌ) خود را بروز می‌دهد که شخصی یا گروهی در برابر او عرض اندام کنند و بخواهند خود و دیگران را از اهداف آفرینش دور کنند.

تکبر برای انسان نیز این‌گونه است. گاهی بجا و نیکوست؛ و گاهی بد و نکوهیده.

اگر کسی نیازمند باشد؛ ولی خود را در برابر مافوق خود، خوار نکند، بلکه کفّ نفس کند، و خود را حقیر و ذلیل نشان ندهد، از ویژگی تکبر خود به نیکی بهره برداری کرده است. اگر شخصی از همین صفت، به گونه‌ای نادرست سوء‌استفاده کند، موجب تباهی همه کوششهای پیشین خود می‌شود.

برای مثال اگر کسی با طی کردن مدارج علمی، خود را بزرگ ببیند و تکبّر ورزد، در جامعه خوار شمرده شده و زندگی‌اش تباه خواهد شد؛ چنانکه خودبزرگ بینی ابلیس به دلیل عبادت هفت هزار ساله اش، موجب شد تا نه تنها همه عباداتش به باد فنا رود، بلکه به شیطان نیز تبدیل شود!

بنابراین، همه صفاتی که در نهاد انسان نهادینه شده، برای زندگی انسان بر روی کره زمین لازم و ضروری بوده، و کسی نباید بر خداوند خرده بگیرد که چرا چنین و چنان کردی و چرا مرا چنین آفریدی و…، بلکه همه انسان‌ها باید بهوش باشند و از همه صفات خویش در جای خود، به شایستگی بهره برداری کنند تا رستگار شوند؛ و این مهم ممکن نمی‌شود؛ مگر با تربیت خانوادگی، و مراقبت شخص از خود، پس از شناخت ویژگیهای ذاتی و وراثتی خویش.



روشنگری پیرامون گونه دوم ویژگیهای ذاتی انسان:

پس از گرداوری آیات قرآن، متوجّه شدم که تقریباً همگی آن‌ها، به ناسپاسی و ستمگری او نسبت به خود و آفریدگار، یعنی به گونه دوم ویژگیهای ذاتی انسان باز می‌گردد. در نتیجه ممکن است برای برخی این پرسش پیش آید پس چرا خداوند دارنده این صفات را اینهمه نکوهش کرده و برخی را هم وعده عذاب داده، در حالی که خود خداوند این‌گونه و با این صفات، انسان را آفریده است!!

پاسخ به این پرسش در فلسفه آفرینش انسان و ارسال رسل برای هدایت او نهفته است.

برای آگاهی بیشتر:

گامی در خودشناسی و قصّه هستی: https://www.academia.edu/12078728

فلسفه آفرینش و هبوط انسان: https://www.academia.edu/50766034

فلسفه زندگی از دیدگاه قرآن: https://www.academia.edu/46896237




آیات مربوط به ویژگیهای ذاتی انسان


- انسان قابلیت آن را دارد که همه آفریدگان خداوند را شناسایی کند؛ و آن‌ها را به خاطر بسپارد:

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا (بقره: 31)

ترجمه: خداوند نامهای همه آفریدگان را به آدم آموخت.

برای آگاهی بیشتر در این زمینه، گامی در خودشناسی را مطالعه کنید.


- انسان توانایی توبه از گناه و بازگشت به خدا را دارد:

فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (بقره: 37)

ترجمه: پس آدم از پروردگارش واژگانی را دریافت کرد (برای توبه کردن) پس خداوند توبه او را پذیرفت. همانا که او بسیار توبه پذیر و مهربان است.


- انسان زیر تأثیر تلقین واقع می‌شود؛ و فریب می‌خورد.

یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ (اعراف: 27)

ترجمه: ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد چنانکه پدرومادر شما را فریفت.

برای آگاهی بیشتر در این زمینه، گامی در خودشناسی را مطالعه کنید.



- انسان به تعهدات خود نسبت به خداوند و انسانیت خود، پایبند نیست!

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا (طه: 115)

ترجمه: و به درستی با آدم پیمان بستیم از پیش، پس فراموش کرد، و هرگز عزمی برای اجرای پیمانش، در او نیافتیم.



- انسان اگر خود را در نازونعمت ببیند سرکش می‌شود:

وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَٰکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا یَشَاءُ ۚ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ

ترجمه: اگر خداوند روزی و بهره بندگانش از دنیا را گسترش دهد، در زمین سرکشی می کنند؛ به همین دلیل خداوند به اندازه‌ای که خواست اوست، بر آنان فرو می‌فرستد، زیرا که او نسبت به بندگانش بسیار آگاه و بیناست. (شوری: 27)


- انسان نسبت به رحمتهای خداوند کفران می‌ورزد:

وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ کَفُورٌ

ترجمه: و هرگاه که ما رحمتی از خود را به انسان بچشانیم، شادمان می‌شود؛ و اگر به دلیل آنچه که از پیش انجام داده اند، بدی به آنان برسد، پس انسان بسیار کفران می‌ورزد. (شوری: 48)

برای آگاهی بیشتر: انّ الانسان لیطغی ان رآه استغنی: https://www.academia.edu/105346782


- انسان نه تنها نسبت به نعمتهای همگانی خداوند قدرناشناس است، بلکه نسبت به نعمتی که خداوند ویژه او کرده است نیز قدرناشناسی می‌کند.

وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِداً أَوْ قَآئِماً فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَآ إِلَى‏ ضُرٍّ مَّسَّهُ (یونس: 12)

هرگاه انسان به زیانی دچار شود (چه در مال و چه در جان) بر پهلو، یا نشسته، یا ایستاده، ما را فرا می‌خواند. پس آنگاه که آن زیان را از او برطرف کردیم، از آن می‌گذرد؛ گویی که هرگز ما را برای رفع مشکلش فرا نخوانده است!!

این آیه قرآن در زبان فارسی چنین جا افتاده است: آدم چاپلوس، خرش که از پل گذشت، دیگه به کسی اعتنا نمی‌کنه.


- انسان آنگاه که خود را بی‌نیاز ببیند، طغیان می‌کند.

إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَىٰ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ (علق: 6 و 7)

ترجمه: انسان سرکش می‌شود؛ آنگاه که خود را بی‌نیاز و در نازونعمت ببیند.

برای آگاهی بیشتر: انّ الانسان لیطغی ان رآه استغنی: https://www.academia.edu/105346782

- انسان به خواست و رضای خداوند راضی نیست و از آزمونهای الهی غافل است.

وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ ﴿۹﴾

وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿۱۰﴾

إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿۱۱﴾ سوره هود

ترجمه: و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم سپس آن را از وى بازپس گیریم، حتماً نومید و ناسپاس خواهد بود؛ و اگر پس از رنجى که به او رسیده، نعمتى به او بچشانیم حتماً خواهد گفت گرفتاریها از من دور شد؛ همانا که او شادمان و از خود راضی است؛ مگر کسانی که بردباری پیشه کردند و کارهای نیکو انجام دادند. برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ خواهد بود.

دو آیه اول، گویای حال بیشتر انسان‌هاست. تنها برخی از انسان‌ها مشمول آیه سوم می‌شوند که زبان حالشان این است: رضاً برضاک (راضی به رضای تو هستیم؛ یا به خرسندی تو خرسندیم.)


- انسان قدر نعمتهای الهی را اصلاً نمی‌داند؛ و با کفران نعمت خود، بر خود و خدا ستم می‌کند.

إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ (ابراهیم 34)

ترجمه: همانا که انسان اکیداً بسیار ستمگر و بسیار کفران نعمت می‌کند.


- انسان که نطفه ناچیزی بیش نبوده، به هنگامه رشد و بالندگی، آشکارا با خداوند دشمنی می‌ورزد.

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ (نحل: 4)

ترجمه: (با اینکه) انسان از نطفه‌ای آفریده شده، پس زمانی (فرا می‌رسد که) او با خدای خویش آشکارا بسیار دشمنی می‌ورزد.


- انسان با زیاده روی در ناسپاسی، موجب تباهی زندگی خود می‌شود.

قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ (عبس: 17)

ترجمه: کشته باد انسان به آنچه ناسپاسی کند!


- انسان آنقدر خودبین و خودبزرگ بین است که به پروردگار خویش نیز فخر می‌فروشد!

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ (انفظار: 6)

ترجمه: ای انسان! چه چیزی موجب غرور تو نسبت به پروردگار بخشنده ات شده است؟


- انسان نسبت به پروردگار خود ناسپاس است.

إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (عادیات: 6)

ترجمه: همانا که انسان نسبت به پرودرگار خود اکیداً ناسپاس است.


- انسان در بهترین کیفیت آفریده شده است.

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ (تین 4 و 5)

ترجمه: به درستی که انسان را در بهترین شیوه آفریدیم؛ سپس (با توجّه به اعمالش) او را به پست‌ترین پستها بازگردانیدیم.



- انسان ضعیف و شکننده آفریده شده است.

خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً (نساء: 28)


- انسان با اینکه در رنج و سختی آفریده شده، باز هم خود را قدر قدرت و قوی شوکت می‌بیند!

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿٤﴾ أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿٥﴾ سوره بلد

همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم. آیا گمان می کند که هرگز کسی بر او دست نیابد؟!


- انسان به ریزه کاریهای آزمونهای الهی نسبت به خود آگاه نیست! در نتیجه به کجراهه می‌رود.

فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ (فجر: 15 و 16)

ترجمه: و اما انسان آن هنگام که پروردگارش او را بیازماید، و او را گرامی دارد و به او نعمت ارزانی دارد، گوید پروردگارم مرا گرامی داشت؛ و اما هنگامی که او را بیازماید و روزی اش را بر او تنگ گرداند، گوید پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.


- انسان تصور می‌کند برای روز رستاخیز، خداوند، توانا بر بازسازی بدنش نیست.

أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ (قیامة: 3 و 4)

ترجمه: انسان گمان می‌کند هرگز توانا بر گرداوری استخوانهایش نیستیم. ما حتّا می‌توانیم سر انگشتانش را نیز بازسازی کنیم (زیرا سر انگشتان هرکس با دیگری متفاوت است.)

برای آگاهی بیشتر: دی. ان. آ و کلونینگ در قرآن: https://www.academia.edu/12408556


- انسان آینده‌نگر، و جویای زمان فرارسیدن رستاخیز است.

بَلْ یُرِیدُ الإنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ (قیامة: 5 و 6)

ترجمه: بلکه انسان می‌خواهد آینده خود را بازبینی کند. می‌پرسد کی رستاخیز رخ می‌دهد؟

برای آگاهی بیشتر: آینده نگری در قرآن: https://www.academia.edu/43935923

- انسان اگر خود را تربیت نکند، همواره در زیانکاری است.

إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواالصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

ترجمه: همانا که انسان همواره در زیانکاری است؛ مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به حق و بردباری سفارش کردند. (عصر: 2 و 3)



- انسان خودخواه است؛ و در برخورد منافع با دیگران، همه حق را به خود می‌دهد.

و احضرت الانفس الشّح (نساء: 128)

ترجمه: انسان‌ها همه حق را به خود می‌دهند.


- نفس انسان همواره او را به بدی وامی‌دارد.

إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی (یوسف: 53)

همانا که نفس آدمی او را به بدی کردن وامی‌دارد؛ مگر آنچه را که پروردگارم بر من ترحّم کند.


- انسان بر خلافکاریها خویش آگاه است؛ هرچند تمایلی به پذیرش آن‌ها ندارد.

بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ (قیامة: 14 و 15)

انسان هرچند عذرها بیاورد، بلکه بر خویشتن خویش بینا و آگاه است.



- انسان گمان می‌برد مسئول کارهای خویش نیست.

أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى (قیامة: 36)

آیا انسان گمان می‌کند بدون رسیدگی (و بررسی کرادرش) رها می‌شود؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد