ذکر
و ذاکرین
تاکنون
بسیار سخن از آن رفتهاست که:
آیا
ذاکر میتواند گوشهنشین باشد، یا باید
که در جامعه فعال باشد؟
مشیّت
الهی بر آن نبوده که ‹ذاکر
بما هو ذاکر›
یا
‹ذاکر
مطلق›
بیافریند.
حتّا
فرشتگان که همواره ذاکرند، وظایف دیگری
نیز دارند.
آنان
بههنگام گفتوگو با خداوند درباره
آفرینش ‹آدم›
گفتند:
«اگر
تسبیحگو و ذاکر میخواهی ما هستیم».
ولی
خداوند نپذیرفت و گفت:
«انیاعلم
ما لاتعلمون»
و
آدم را برای منظوری دیگر آفرید.
یعنی
برای بندگی
در چشمه
زندگی.
خداوند
تسبیحگویی میخواهد که در گیرودار
کارهای زندگی و پویندگی راه خدایی که برای
آن نیز آفریدهشده، همواره خدا را یادآورد،
و ذکر گوید،
که ذکر بدون محمل و بستر،
به «هباء
منثوراً»
بیشتر
میماند، تا به عروجدهنده
روح انسان شیفته
آفریننده
خویش.
برای
نمونه، این ذکر را به دید آورید:
«لااله
الااللهالملکالحقالمبین».
در
مورد این ذکر گفتهاند برای افزایش روزی
نیکوست.
اگر
شخصی درگیر کارهای
زندگی نباشد، و یا باشد و نداند که دیگران
دارند حق او را تباهمیکنند، این ذکر
چگونه میتواند در دل ذاکر کارا و برای
او کارگشا باشد؟
لاالهالاالله،
تجدید اقرار به وحدانیت خداوند است؛
و اینکه من جز به
تو،
به کسی چشمامید ندارم.
البته
نه به این معنی که چون دستم از دیگران
کوتاه است، بلکه با وجود دیگر وسیلهها
تنها چشم امیدم به توست.
‹ملکالحقالمبین›
نیز
گویای این واقعیت است که تو پادشاه
ملکوملکوت هستی و جایگاه حقی داری؛
و به قول عوام جای
حقی نشستهای و ناظر بر کارهای بندگانت
هستی؛ و ‹مبین›
هم
هستی.
یعنی
هم آشکارساز هستی و هم حق را از ناحق
جدامیکنی و حقوحقوق ستمدیدگان را
میستانی
و به آنان میدهی؛ پس من به این دلیل به
تو توسل میجویم.
پرسش
این است:
کسیکه
از جامعه بریده، میتواند این معناها
را درک و لمسکند، یا کسیکه در پی
حق خود رفته و این ذکر را نیز گفته و به
چشم خود دیده که خداوند چگونه حق او را از
تباهکنندگان حقش که اقتدار هم دارند،
میگیرد؟
ذاکر
میتواند گوشهنشین باشد و ذکرگوید ولی
منظور خداوند را از آفرینش خویش ندانسته
و بدان عملنکردهاست.
زیرا
کسی که تنها ذکرمیگوید و مفهوم آن را
درکنمیکند و کارایی آن را در زندگی
خویش نمیداند، تنها به تصور خود خشنودی
خداوند را فراهمآوردهاست؛ ولی رستگار
واقعی کسی است که ذکرمیگوید و پیامد ذکر
خود،
و پاسخی را که خداوند به ذکر او داده(ادعونی
استجب لکم)
درعمل
درککردهاست؛ خداوند نیز خشنود ازوست؛
بهگونهای که این خشنودی
خداوند موجب برکت در عمر او میشود.
تاریخ
نگارش:
سال
1384
ویرایش:
مرداد
1403
احمد
شماع زاده