هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

علی اکبر شیدا و شب مهتابی اش

علی اکبر شیدا و شب مهتابی اش


امشب به بر من است آن مایه ی ناز

یا رب تو کلید صبح رو در چاه انداز

ای روشنی صبح، به مشرق برگرد

ای ظلمت شب، با من غمدیده بساز

امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام

حبیبم اگر خوابه طبیبم رو می خوام

***

خواب است و بیدارش کنید!

مست است و هشیارش کنید!

گویید فلانی آمده، آن یار جانی آمده

آمده حالتو، احوالتو، سیه خالتو، سفید روی تو، ببیند برود

امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام

حبیبم اگر خوابه طبیبم رو می خوام

***

ظاهراً ترانه علی اکبر شیدا تا به همینجا پایان می‌یابد؛ و بسیاری خوانندگان از دیرباز تا کنون، تا اینجای کار را، البته با تغییراتی در برخی واژگان، خوانده‌اند. ولی از دو بخشی که در پی می‌آید، کسانی هر دو بخش را، و برخی دیگر تنها یک بخش را در دنباله ترانه شیدا آورده‌، بر روی آن آهنگ ساخته، وبه اجرا دراورده اند!

نگارنده نیز هرچه کوشش کرد، نتوانست نسخه‌ اصلی ترانه را به دست آورد تا راستی آزمایی کند. در نتیجه به این نظر رسید که اگر کار آهنگسازان درست باشد، علی اکبر شیدا بخش دوم ترانه را از مولانا، و بخش پایانی آن را از غزل نه بیتی فروغی بسطامی استعاره گرفته و آن را بدین گونه‌ درآورده است.

در غیر این صورت، مشخص می‌شود در طول یک‌صد سالی که از سرودن این ترانه گذشته، کسانی در آن دخل و تصرف کرده‌اند؛ چنانکه این‌گونه دستکاریها در شعر شاعران، و نسبت دادن برخی اشعار به شاعران بزرگی همچون فردوسی، مولانا و حافظ نیز صورت گرفته و می‌گیرد:

بخش دوم:

کی باشد و کی باشد و نی

می باشد و می باشد و می

او گه لب می بوسد و گه من لب وی

او مست ز می گردد و من مست ز وی

امشب شب مهتابه حبیبم رو می خوام

حبیبم اگر خوابه طبیبم رو می خوام

***

بخش سوم:

ماه، غلام رخ زیبای توست

سرو، کمر بسته ی بالای توست

ای عزیزم

مجمع دلهای پریشان جمع

ای حبیبم ای طبیبم

چین سر زلف چلیپای توست

ای عزیزم

ای مه انور لب لعل تو شکر
از همه بهتر قند مکرر

جانم جانم

قند مکرر لب و دندان توست

ای عزیزم

غزل نه بیتی فروغی بسطامی:

ماه، غلام رخ زیبای تو



یکی از دلایلی که نگارنده به ادامه ترانه شیدا مشکوک است، این بیت است که در شعر فروغی بسطامی، پرسش و پاسخی مفهوم است:

مجمع دل‌های پراکنده چیست؟

چین سر زلف چلیپای تو

در حالی که در ترانه منسوب به شیدا چنین نیست:

مجمع دلهای پریشان جمع

ای حبیبم ای طبیبم

چین سر زلف چلیپای توست



روشنگری:

همگان محو زیبایی ترانه شده‌، و از مفهوم آن باز مانده‌اند.

شیدا در دو بیت نخستین می‌گوید امشب، آن مایه ناز، به بر من است؛ و به همین دلیل از خداوند می‌خواهد تا امشب، هرگز به صبح نیانجامد! سپس می‌گوید چون امشب شبی مهتابی است، دلم هوس دیدن یارم را کرده است. اگر خواب است، بیدارش کنید! و اگر مست است، او را از مستی به دراورید! و به او بگویید آن یاری که از صمیم جان دوستش داری! برای دیداری بسیار کوتاه به اینجا آمده است؛ و معلوم نیست چگونه می‌داند که یارش از صمیم جان، او را دوست دارد؟!

آذر 1403

احمد شمّاع زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد