برخی از انحرافهای محسن قرائتی در تفسیر نور
پیشگفتار
یکی از روشهای تحلیل کیفی که به بررسی نشانه ها در یک متن جهت دستیابی به معانی آن، و بویژه تشخیص دقیق معانی نهفته در متن می پردازد، و قرآن کریم بر آن بسیار تأکید دارد، به تعبیر خود قرآن، تدبّر است؛ که متأسفانه در نزد مترجمان و مفسران، تقریباً جایی ندارد؛ و به همین دلیل ترجمه و تفسیرهای آنان پر از اشکال، و انحراف از منظور نظر خداوند است؛ ولی انحرافهای آقای محسن قرائتی به اندازهای است که در حد یک مقاله نمیگنجد؛ بلکه لازم است کتابی در این زمینه نوشته شود. در اینجا به موضوعی می پردازم که ناشی از کجفهمی تنها یک واژه است: ولد
بحثی کوتاه پیرامون واژه ولد
در زبان عربی هنگامی که میگویند ولد، یعنی پسر و نه فرزند؛ ولی هنگامی که میگویند اولاد، یعنی فرزندان (پسر و دختر یا ذکور و اناث).
بنابراین، در هر آیهای که خداوند واژه ولد را به کار برده، خطابش به پدران روحانی کلیسا، و موضوع پسرخواندگی عیسی برای خداوند است؛ و خطاب قرآن به کفّار و مشرکان نیست که آقای قرائتی به آنان نسبت داده و ولد را فرزند ترجمه کرده است. کشیشان نیز در کلیساها، در دعاهایشان مرتبا میگویند عیسی پسر یگانه خداوند! هیچگاه نگفته و نمیگویند فرزند خدا.
ترجمههای منحرفانه آقای قرائتی:
سوره یونس
قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ «68»
(مشرکان) گفتند: خداوند فرزندى گرفته است، او منزّه است، او بىنیاز است. آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ اوست. هیچ دلیلى نزد شما بر این گفتار نیست. آیا آنچه را نمىدانید به خدا نسبت مىدهید؟
سوره انبیاء:
وی در دو آیه زیر، انحراف را به اوج خود رسانده با پرانتزهایی که باز کرده و نادرستیها را در آن قرار داده و به قرآن و خدا نسبت داده، کلام خداوند را از موضع خود، کاملاً منحرف کرده است.
به قول قرآن: یحرّفون الکلم عن مواضعه
وقالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ «26»
و (کفّار) گفتند: خداوند رحمان (فرشتگان را براى خود) فرزند گرفته است! منزّه است او، بلکه (فرشتگان) بندگانى گرامى هستند.
لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ «27»
(فرشتگان) در کلام بر او سبقت نمىگیرند و (تنها) به فرمان او عمل مىکنند.
اطلاق کلمه «مُکْرَمُونَ» بر فرشتگان از این جهت است که آنان اوّلًا بندگان خدا هستند و ثانیاً این بندگى همراه با اخلاص است.
این توضیح کاملاً نادرست است؛ بلکه منظور خداوند از «مکرمون» یا «گرامی داشته شدگان»، حضرات مریم و مسیح هستند و نه فرشتگان. هیچگاه در هیچ جا فرشتگان بنده خدا خوانده نشدهاند؛ و این از انحرافات عجیب آقای قرائتی است.
چرا فرشتگان بنده خدا نیستند:
در داستان آفرینش آدم(آیات 30 تا 34 سوره بقره)، خداوند بر فرشتگان فاش میسازد که قصد دارد یک جانشین بر روی زمین قرار دهد. فرشتگان میگویند ما که هستیم و تسبیح و تقدیست میکنیم، چرا میخواهی آفریده دیگری را بیافرینی. خداوند میگوید من چیزی را (از ویژگیهای خودم) میدانم که شما نمیدانید.
خلاصه اینکه خداوند مایل بود بنده داشته باشد؛ و فرشتگان تمایل خداوند را تأمین نمیکردند.
وظیفه بنده، فرمانبرداری یا پیروی از فرمان ارباب است؛ در حالی که از نظر آفرینش اختیار دارد که از فرمان اطاعت نکند. در چنین شرایطی اگر فرمانبردار باشد؛ اطاعتش بسیار ارزشمندتر است از فرشتگان که از خود اختیاری ندارند تا انتخاب کنند که وظیفه بندگی را به جا آورند، یا از فرمان سرپیچی کنند.
سوره مریم، آیات 88 تا 93:
ذلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ «34» مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۳۵﴾
ترجمه: آن است عیسی فرزند مریم، گفته درستی که در درست بودن آن شک میکنند. (34) خداوند را نسزد که فرزندى برگیرد منزه است او چون کارى را اراده کند پس همانا که به آن میگوید باش! پس بیدرنگ موجود میشود (۳۵)
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً «88»
سوره بقره، آیه 116:
وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ
و (برخى از اهل کتاب و مشرکان) گفتند: خداوند فرزندى براى خود اختیار کرده است. منزّه است او، بلکه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست و همه در برابر او فرمانبرند.
آذر 1403
احمد شمّاع زاده