برزخ، دوزح، بهشت
احمد شمّاع زاده
بسیاری نکتههای اعتقادی، در جوامع انسانی وجود دارد که هیچگونه پایه و مایهای در ادیان ندارند؛ ولی مردم به آنها معتقدند و از بیپایه بودن آنها آگاهی ندارند؛ و در بسیاری موارد، به خواص و باسوادان جامعه نیز سرایت میکند!
یکی از آن نکتهها، این است که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارند. مثلاً میگویند:
«آیا آدم و حوا از بهشت حقیقی رانده شدند، یا در باغی همچون بهشت که بر روی زمین بوده است؟»، «فلان شخص انتحاری به خیال خودش مستقیم رفت به بهشت». «بره به جهنم...».
برای اینگونه باورها نه تنها نمیتوان در ادیان الهی و کتابهای آسمانی تأییدی یافت، بلکه به نظر میرسد متولّیان ادیان، همچون پدران کلیسا و آخوندها، این مفاهیم را در جوامع انسانی شایع کردهاند؛ تا بدین وسیله به مال و منال و آلاف و الوفی برسند. موضوع بهشت فروشی آباء کلیسا در سده های میانه را هم که شنیدهاید.
دلایل باطل بودن این باورها:
دلیل عقلانی: بنای بهشت و دوزخ، از خشتهای اعمال آدمیان شکل میگیرد. این دو، نتیجه عملکرد نیک و بد آدمیان هستند. پس چگونه میشود پیش از بسته شدن پرونده جهان دنیا در جهان عقبا، بهشت و دوزخی وجود داشته باشد؟! این را نیز فراموش نکنیم که نمیگویند بهشت موجود؛ بلکه میگویند: بهشت موعود یعنی وعده داده شده.
دلیل قرآنی بر مبنای خداشناسی: از آنجا که خداوند آفریدهای را بی دلیل نمی آفریند، و کاری را بی منطق انجام نمیدهد، و با توجّه به اینکه بهشت و دوزخ، کاربردشان زمانی است که به حساب کار مردمان رسیدگی شده باشد، پس چرا خداوند بهشت و دوزخی را بیافریند که چندین ده هزار سال عاطل و باطل و بدون کاربری رها شده باشند؟! بویژه آنکه طبق آیه زیر پهنایشان به وسعت کیهان هم باشد! آیه بیست و یکم سوره حدید:
سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
بشتابید به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن آسمان و زمین است؛ که برای ایمان آورندگان به خدا و پیامبرانش مهیّا گردیده. این است فضل خداوند که به هر کس خواهد عطا کند و خداوند دارای فضل بسیار عظیم است.
این آیه میگوید گستره بهشت به اندازه گستره کیهان است!
با توجه به استدلالهای موجود در پژوهشهای «جهانهای متوازی و متوالی در قرآن»، و «رسانههای ارتباطی در جهان پس از مرگ»، همه موجودات مسئولی که در رستاخیز به حساب آنان رسیدگی میشود، در همه کیهان پراکنده هستند. پس نتیجه میگیریم که بهشت و دوزخ که نتیجه کردار آدمیان و دیگر موجودات عاقل و مسئول هستند، در همه کیهان پراکنده اند؛ و تا پیش از دگرگونی در کیهان که در آیه زیر آمده است، امکان ندارد بهشت و دوزخی وجود داشته باشد.
آیه 48 سوره ابراهیم: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
روزی که زمین (جهان پیدا) به جهان دیگری غیر از زمین و آسمانها (کیهان) موجود، تغییر ماهیت میدهد؛ و برای خداوند یگانه بسیار چیره، بروز و ظهور میکند.
با توجّه به این آیه و آیات پیشین، اگر بهشت و دوزخی باشد، به هنگامه رستاخیز، همزمان با دگرگون شدن کیهان، آنها نیز زیروزبر خواهند شد؛ و خداوند از اینگونه کارهای عبث و بیهوده انجام نمیدهد.
سوره تحریم آیات ده و یازده: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ
خداوند براى کسانىکه کفر ورزیدند، همسر نوح و همسر لوط را مثال زده است که این دو زن، فرمانبر دو بنده درستکار از بندگان ما بودند؛ ولى به آن دو خیانت کردند. پس آن دو (پیامبر) هرگز نتوانستند آنها را از (خشم) خداوند برهانند؛ بلکه به آن دو گفته شود به دوزخ وارد شوید با وارد شوندگان.
روشنگری: عبارت قیل ادخلا که به معنای به آن دو گفته شود وارد شوید است، برخی از مترجمان و مفسران به آن دلیل که تصورشان بر این بوده که بهشت و دوزخ همواره وجود داشته، ترجمه کرده اند به آن دو گفته شد وارد شوید؛ و حواسّشان به این نکته نبوده که مردگان تا پیش از رستاخیز در عالم برزخ زندگی میکنند و تا رستاخیز، کسی به بهشت و دوزخ وارد نمیشود.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
و خداوند براى کسانى که ایمان آوردهاند، همسر فرعون را مثل زده است. آنگاه که گفت: پروردگارا! از جانب خودت خانهاى در بهشت براى من بناکن و مرا از فرعون و کردارش، و از قوم ستمگر رهایی ده.
روشنگری: در این آیه درخواست همسر فرعون از خداوند این است که در بهشت برای من خانهای بناکن! اگر بهشت اکنون وجود داشت، درخواست وی باید چنین میبود: یکی از خانههای بهشت را بهره من گردان!
عالم برزخ
نمیتوان از بهشت و دوزخ سخن به میان آورد؛ و پیرامون عالم برزخ سکوت کرد؛ زیرا که پیروان هر سه دین ابراهیمی (یهودی، مسیحی، مسلمان) به این عالم باور دارند.
واژه برزخ، به معنای رابط یا واسط میان دو چیز است؛ چنانکه در آیه بیستم سوره الرّحمن میخوانیم بینهما برزخٌ لایبغیان (میان آن دو دریا واسطی است تا با یکدیگر در نیامیزند.) به عبارتی دیگر، حالتی میانه است؛ یا جایی میان دو موضع و مکان.
بدین ترتیب جهان برزخ، جهانی میانجی است، میان جهان دنیا و جهان عقبایی که با رستاخیز آغاز میشود:
حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ (مؤمنون: 99 و 100)
ترجمه: تا هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا میرسد که گوید پروردگارا! مرا به (زندگی ) بازگردان تا بلکه کارهایی را که انجام ندادهام، انجام دهم. نه هرگز! این کلمهای است که او بر زبان جاری میسازد؛ و از پس آنها برزخی است تا روز رستاخیز.
***
گفتنی است کسانی همچون دانته الیگیه ری (Dante Alighieri) با کتاب کمدی الهی سگانه دوزخ، برزخ، بهشت، عالم برزخ را به رستاخیز نسبت میدهد که میانه دوزخ و بهشت قرار دارد. او مسیحی است، و با اینکه میدانیم مسیحیان به جهان برزخ پس از مرگ معتقدند؛ ولی نمیدانیم که او به خطا چنین برداشتی را داشته یا اینکه مسیحیان به اعراف قرآنی نیز عنوان برزخ دادهاند؟ هفتمین سوره قرآن، اعراف نام دارد؛ که در آیات 46 و 48، گفت و گوی اعرافیان با دوزخیان و بهشتیان را به تصویر میکشد.
چگونگی و ویژگیهای عالم برزخ:
- هنگامی که روح، از بدن جدا میشود، مستقیم به عالم برزخ میرود و تا رستاخیز در عالم برزخ به سر می برد.
- وقتی که میخوابیم، طبق آیه 42 سوره زمر، گویی که مرده ایم. یعنی روح ما به عالم برزخ میرود؛ و تفاوتش با مردن واقعی تنها در این است که قلبمان از کار نیفتاده و میتوانیم به دنیا بازگردیم.
- هنگامی که خواب میبینیم معنایش این است که به عالم برزخ وارد شدهایم؛ و همه وقایعی را که در خواب دیدهایم و به هنگام برخاستن در ذهنمان باقی مانده، از عالم برزخ است.
- کسانی که مغزشان به گونهای و برای مدتی از کار افتاده، همچون کسانی که به کما رفتهاند (باز هم طبق آیه 42 سوره زمر) یا کسی همچون پروفسور مغز و اعصاب آمریکایی، دکتر ابن الکساندر (Dr. Eben Alexander) دیدارها و ملاقاتهایی داشته، و پس از بازگشت به دنیا تعریف کرده اند، همه از عالم برزخ است. بهشت! آنچنانی یا اینچنینی را ببینید.
- آن دیده ها و دیدارها، تجلی کردارهایشان بودهاست؛ که اگر خوب بوده، گوشهای از بهشت موعود را نشان دادهاند، و اگر بد بوده، گوشهای از دوزخ را در عالم برزخ نمایان کردهاند.
- کسانی که جسته و گریخته مدّعی شدهاند مرده و زنده شدهاند و جسم خود را، و یا حالت و وضعیتی را که دوستان و آشنایان شان داشته اند را دیده اند نیز در عالم برزخ بوده و بازگشته اند.
چه کسانی در اعراف به سر میبرند و چرا؟
پیش از اینکه بدانیم که چه کسانی در اعراف به سر خواهند برد، باید بدانیم خطکش خداوند برای تشخیص دوزخیان و بهشتیان چیست، تا موفق به شناخت اعرافیان شویم.
در سوره الحاقّه دو آیه کوتاه، مبنای شناخت این سه گروه است:
إِنَّهُ کانَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ «33» وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکِینِ «34»
ترجمه: همانا او به خداوند عظیم ایمان نمىآورد، و بر خوراک دادن به بیچیزان همت نمی گمارد.
این دو آیه ملاک جهنّمی بودن و بهشتی شدن را بسیار موجَز و کامل بیان کرده اند.
یک- رابطه فرد با خدای خود، که با ایمان به خداوند مشخص میشود. (نمونه اش نماز است.)
دو- رابطه فرد با جامعه خود، که نشانه آن، به فکر دیگران بودن است. (نمونه اش زکات است.)
البته این دو آیه، نمودی از آیات بسیاری است که با این عبارت در قرآن تکرار شده اند:
الّذین آمنوا و عملواالصّالحات (آنان که ایمان آوردند و کارهای نیکو انجام دادند.)
به همین دلیل، در قرآن کریم، هرجا سخن از نماز شده، پشتبندش زکات آمده است.
بنابراین، کسانی که این دو ویژگی را داشته اند، بهشتی هستند و اگر نداشته اند، دورخی اند.
و نیز در آیات بسیاری از جمله آیات شش تا یازده سوره الحاقّه آمده است:
فمن ثقلت موازینه فهو فی عیشة راضیه و من خفت موازینه فامّه هاویه و ما ادراک ما هیه نارٌ حامیه
بدین ترتیب ملاک خداوند اگر در دنیا ایمان به خداوند و عمل صالح (کردار نیک) بود، در جهان آخرت، ملاک خداوند برای بهشتی و دوزخی شدن، تنها وزنه کردارآدمیان، در ترازوی سنجش کردار خداوند است. اگر وزنه کردار نیکش سنگینتر باشد، بهشتی است و اگر وزنه کردار بدش سنگینتر باشد، دوزخی است، بدون در نظر گرفتن اینکه به خدا ایمان داشته یا نه! زیرا ایمان داشتن به خداوند در دنیا، برای ارزشگذاری، و تشویق ایمان آوردندگان به کردار نیک بوده است.
ولی چون خداوند ستمگر نیست و حق هر کسی را به اندازه کوششی که در دنیا انجام داده به او میدهد، کسانی که نه شایستگی بهشتی شدن را به دست آوردهاند، و نه در دنیا آنقدر بدکار بودهاند که شایسته دوزخ شوند، در اعراف جای میگیرند؛ جایی میانه، میان دوزخ و بهشت. یک مثال:
اگر بهترین نمره کلاس دنیا بیست باشد، اعرافیان نمره ده را گرفته اند. بهشتیان بیش از ده گرفته اند، و از درجات مختلف بهشت بهره خواهند برد؛ و دوزخیان زیر ده گرفتهاند، و در درجات مختلف دوزخ قرار میگیرند.
اکنون این پرسش پیش میآید که اعرافیان چه کسانی هستند، تا بتوانیم آنان را در همین دنیا، تا اندازهای شناسایی کنیم.
به نظر نگارنده، اعرافیان دو گروه اند:
یک- کسانی که به سگانه اصول دین یعنی خدا، پیامبران و رستاخیز، ایمان نداشته اند؛ ولی نه تنها زیانشان به کسی نمیرسیده، بلکه خیراندیش و خیرخواه دیگران نیز بوده اند، دست یتیمان و بی سرپرستان را گرفتهاند، و...
دو- کسانی که اصول دین را باور داشتهاند؛ ولی از نظر رابطه خود و خدا، فروع دین را انجام نمی داده اند؛ و از نظر رابطه خود با جامعه، دست خیری نداشتهاند. زندگی خویش را اداره میکرده اند، گلیم خود را از آب برمی کشیدهاند، ولی از سوی دیگر، به حقوق افراد جامعه تجاوز نمیکردهاند، اموال عمومی جامعه را تباه نمی کردهاند، و آزارشان به کسی یا حیوانی نمیرسیده است.
رسانههای ارتباطی در جهان پس از مرگ: https://www.academia.edu/120869987
جهانهای متوازی و متوالی در قرآن: https://www.academia.edu/33424983
بهشت! آنچنانی یا اینچنینی؟: https://www.academia.edu/6794846
تصویری از رستاخیز: https://www.academia.edu/1234685
تاریخ پایان نگارش: مهر 1403
ویرایش و افزایش: دی 1403
احمد شمّاع زاده