بررسی بلاهای الهی بر اقوام غیرالهی
احمد شمّاع زاده
دو آیه از سوره اعراف:
وَکَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَیَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ ﴿٤﴾ فَمَا کَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلَّا أَنْ قَالُوا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿٥﴾
چه بسیار شهرهایی که هلاک کردیم آنها را و عذاب ما بدانها رسید در حالی که شبانگاهی بود یا در قیل و قال روز بودند؛ پس زمانی که عذاب ما به آنها رسید، جز این نبود که گفتند همانا ستمکار بودیم.
پیشگفتار
کنکاش برای یافتن علل و موجباتی که به وسیله آنها خداوند قومهای ستمگر، سرکش، و نافرمان را از میان برداشته و یا تنبیه کرده، دست کم این بهره را به ما میرساند که جدا از اینکه به گوناگونی بلاهای الهی آگاه میشویم، از چگونگی وقوع آنها و عواملی که آنها را شکل داده، نیز باخبر میشویم و میتوانیم آنها را از نظر علمی نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم و به چگونگی و میزان تأثیر آن بلاها بر زندگی اقوام تنبیه شده و بر بازماندگانشان و نسلهای آینده پی ببریم؛ و از رخدادها پند گرفته، در جهت بهبود زندگی خویش به کار بریم.
در عنوان این پژوهش و به منظور کوتاهی آن، تنها اقوام را آورده ام؛ ولی خداوند کریم در آیاتی به گروههای اجتماعی مختلف در طول تاریخ نیز با عنوان اصحاب اشاره کرده و از بلاهایی که بر سر آنان آورده با ذکر دلیل یاد کرده است.
افزون بر اقوام و اصحاب، از اشخاصی نیز که در برابر خداوند سرکشی، نافرمانی و یا ایستادگی کردهاند یادکرده، و یاداورمان شده که آنان را نیز از میان برده است.
در پی به بررسی بلاهای نازل شده بر همه اقوام، اصحاب و اشخاص در طول تاریخ به تفکیک میپردازیم؛ ولی پیش از آن، سوره هود را مورد بررسی قرار میدهیم که پیرامون سرکشی و نافرمانی چند قوم مهم در طول تاریخ پیامبران و بلاهایی که بر آنها نازل شده، بحث میکند و در میان دیگر سوره ها از این جهت یگانه است؛ و به همین دلیل پیامبر اکرم فرمود: شیّبتنی سورة هود. (سوره هود مرا پیر کرد!) از بس که مردمان ادوار و قرون، نسبت به خداوند، نعمتها و رحمتهایش، و رسولان و ایثارشان بسیار ناسپاس بوده انذ!!
سوره هود و بلاهای الهی
در این سوره از اقوامی که پیامبران عظیم الشأنی داشتهاند و نسبت به آنها و فرمانهای الهی نافرمانی و ناسپاسی کرده اند، به ترتیب تاریخ موجودیت آن اقوام یاد میشود و بلاهای نازل شده بر آنها را بازگو میکند:
حضرت نوح: شرح زندگی و رسالت حضرت نوح، همچون حضرت موسی در بسیاری سورهها با بیشترین آیات نسبت به دیگر پیامبران آمده؛ ولی همانگونه که همه میدانند توفان و سیل مشهور به سیل نوح، بزرگترین و فراگیرترین عذابی بود که بر قوم خاصی نازل نشد؛ بلکه همه زمین را در بر گرفت و در اصل یک پاکسازی انسانی (و نه قومی) بر روی زمین صورت گرفت و زمین از فساد و افساد افراد، گروهها و اقوام مفسد که تا آن زمان به وجود آمده بود، پاکسازی شد.
خداوند در آیه 48 این سوره … (در این آیات فلسفه الهی و اجتماعی گنجانده شده است!)
و در آیه 49 میافزاید:
حضرت هود: در این سوره، پس از شرح قضایای مربوط به حضرت نوح و قومش، به قوم خود حضرت هود یعنی عاد میپردازد و شرحی کوتاه ارائه میدهد، زیرا در سورههای دیگر مفصلاً به قوم عاد پرداخته است.
حضرت صالح: خداوند سپس به قوم ثمود میپردازد و گفت و گوهای مفصّل حضرت صالح با قومش را بیان میکند. حضرت صالح در پایان به آنها میگوید تنها سه روز میتوانید از خانههای خود بهرمند شوید، و عذابی سخت در انتظارتان است. خداوند در واپسین آیات، بلای نازل شده بر آنان را یادآوری میکند:
فَلَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا صالِحاً وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَة مِنّا وَ مِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذ (66)
ترجمه:
پس
آنگاه که امر ما فرارسید، صالح و کسانی
را که همراه او ایمان آورده بودند، به
واسطه رحمتی از جانب ما از خواری آن روز
رهانیدیم.
وَ
أَخَذَ الَّذینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ
فَأَصْبَحُوا فی دِیارِهِمْ جاثِمینَ
کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فیها (67)
بامدادان صیحه ای (صدایی سهمگین ناشی از برخورد سنگ آسمانی با زمین) آنان را فرامیگیرد و در خانههای خود میخکوب میکند؛ به گونهای که گویی اصلاً در آنجا نخوابیده بودند.
نکتهای مهم: در اینگونه بلاهای فراگیر و همگیر، که هرگاه وارد شوند تروخشک را با هم میسوزانند، خداوند هیچگاه سنتهای خود را تغییر نداده است؛ بلکه میگوید ما ابتدا خانواده و پیروان آن پیامبر (مانند حضرات صالح، لوط و شعیب) را نجات دادیم و پس از آن، بلا را نازل کردیم.
برای خداوند کار سختی نبود که به هنگام بلا، آنها را در حالی که در میان قومشان هستند، از بلا نگاه دارد؛ ولی این کار مستلزم تغییر در سنن علّت و معلولی حاکم بر کیهان است.
از آن جهت این نکته مهم را در اینجا یاداور شدم که در بحبوحه همگیری ویروس یا باکتری کرونا، بسیاری از مذهبیهای جهان از جمله شیعیان، میگفتند و هنوز میگویند که ما به بارگاه امامان میرویم (بی رعایت فاصله گذاری و حفاظت از ریه ها) و آنان خود ما را از شر ویروس نگاه میدارند!! باید به آنان گفت آنکه کسی را از بلایی نگهمدارد، کسی جز خدا نیست و کس دیگری را نباید جانشین خداوند در اینگونه مواقع کرد. دوم اینکه خداوند در اینگونه مواقع، حتّا در مورد پیامبران خود سنن خود را تغییر نمیدهد؛ چه برسد به شما! بلکه در آغاز آنان را دور کرده و سپس بلا را نازل کرده است. به این آیه توجه کنید:
قُلْ اَفَرَاَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ اَرادِنیَ اللهُ بِضُّرً هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضٌرِّهِ اَوْ اَرادَنی بِرَحْمَهٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللهُ عَلَیهِ یَتَوَکَلُّ الْمُتَوَکَلُّونَ (زمر: 38)
ترجمه: بگو آیا پس توجه کردهاید که آنچه از غیر خدا را میخوانید، اگر خداوند برای من زیانی را خواست آیا ایشانند دفع کننده آن زیان؟ یا اگر برای من رحمتی را خواست آیا ایشانند بازدارندگان رحمتش؟ بگو بسنده است مر ا خدا؛ بر او توکل میکنند توکل کنندگان. (از هر دین و آیین و کیشی، و از نظر خداوند متوکّلان بر او در تعریف و چارچوب دیگری نمیگنجند.)
ادامه بحث:
حضرات ابراهیم و لوت: خداوند سپس به حضرت ابراهیم و داستان ضیف ابراهیم میپردازد. فرستادگان خداوند که مهمانش بودند، از بلای نازل شونده بر قوم لوت (که در همسایگی ابراهیم بودند،) در صبح روز بعد خبر میدهند؛ و پس از آن در آیات 82 و83 بلایی را که بر قوم لوت وارد شده، بیان میکند:
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ
ترجمه: پس هنگامى که فرمان ما فرارسید، آن سرزمین را زیر و رو کردیم و آنان را سنگباران کردیم با سنگهایی که خداوند ویژه آنان کرده بود. (حجارةٍ من سجّیلٍ منضود. )
سجیل (گل خشکیده) را در سوره فیل و برای اصحاب الفیل بیان کرده؛ ولی در اینجا منضود (متراکم و سنگین شده، با چگالی بیشتر) را هم بر آن افزوده است.
حضرت شعیب: سپس از آیه 84 تا 95 به داستان قوم شعیب میپردازد و آیات 66 و 67 را در آیات 94 و 95 برای قوم شعیب تکرار میکند (منکوب شدگان با صیحه، و میخکوب شدگان در خانه).
حضرت موسی: سپس درباره حضرت موسی چند آیه میآورد؛ ولی از آنجا که همانند نوح و قومش در بسیاری سورهها به طور مفصل به موضوع موسی و فرعون پرداخته، در این سوره تنها یادی از آنان میکند. پس از آن خداوند کریم، در آیه 101 ساحت خود را از ستم مبرّا اعلام میکند و برای چندمین بار میفرماید «ما به آنها ستم نکردیم؛ بلکه آنان خود بر خود ستم کردند»؛ و در آیات 102 و 103، موضوع بلاهای الهی را کامل میکند و با بیان منظور خود از نزول بلایا، به این موضوع پایان میبخشد:
و اینچنین است انتقامگیری پرودگارت آن هنگام که از دیاری ستمگر انتقام گیرد. همانا که انتقامگیری او بسیار دردناک و سخت است. همانا در این موضوع، به تأکید نشانه ای است برای کسی که از عذاب آخرت بترسد. در آن روز همه مردمان گرد هم آیند و آن روز قابل مشاهده است.
آیاتی از قرآن کریم ناظر بر کلّیّت بلاهای نازل شده بر اقوام مختلف
خداوند کریم، در بسیاری از سورهها مشخّصاً از نافرمانی دو قوم عاد و ثمود از فرمان الهی و بلاهایی را که بر آنان وارد کرده، یادمیکند؛ از جمله در آیات زیر نمونههایی از بلاها را که بر اقوام و اشخاص مختلف نازل کرده است:
سوره عنکبوت:
وَ عاداً وَ ثَمُود و قد تبِیّن لکم من مساکنهم و زیّن لهم الشیّطان اعمالهم فصدّهم عن السّبیل و کانوا مستبصرین(38) و قارون و فرعون و هامان…(39) فَکُلًّا أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَیْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (40)
ترجمه: قومهای عاد و ثمود و اینکه آثار مسکنهای آنان برای شما آشکار شده، شیطان کارهایشان را برایشان بیاراست و آنها را از راه الهی بازداشت، (در حالی که) در طلب بصیرت بودند؛ و از قارون و فرعون و هامان همگی به واسطه گناهانشان انتقام گرفتیم. پس بر برخی از آنها تندباد شن و ریگ فرستادیم و برخی را صدایی مهیب (ناشی از برخورد سنگ آسمانی با زمین) برگرفت و برخی از آنان زمین بلعیدشان و برخی را غرق کردیم و خداوند نمیخواست ستم بر آنان روا دارد؛ بلکه آنها خود برخود ستم روا داشتند.
سوره ق:
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ «14»
پیش از اینان، قوم نوح و اصحاب رس و قوم ثمود، و قوم عاد و فرعون و قوم لوط پیامبرانشان را تکذیب کردند؛ و نیز اصحاب ایکه (قوم شعیب) و قوم تبع. پس وعده عذاب من بر آنان تحقق یافت.
تُبّع لقب پادشاهان یمن است و قوم تُبّع، به گروهى از مردم یمن گفته شده که همچون قوم فرعون پیرو سلاطین خود بودهاند و نه رسولان. از آنان در سوره دخان آیه 37 نیز یاد شده است.
و در دو آیه زیر، با متصف کردن قومهای ثمود و نوح به صفات أَظْلَمَ وَ أَطْغى (ستمکارترین و سرکش ترین)، میفرماید آنان در ستمکاری و سرکشی از دیگر اقوام ناقرمان پیشی گرفته بودند!!:
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقى وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى. (نجم: 51 و 52)
سوره فجر:
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ6 إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ7 الَّتی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ8 وَ ثَمُودَ الَّذینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ9 وَ فِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتادِ10 الَّذینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ11 فَأَکْثَرُوا فیهَا الْفَسادَ12 فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ13 إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ 14
آیا هرگز متوجه نشدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ با کاخهایی که دارای ستونهای بلند بودند و مانند آنها هرگز در دیگر شهرها ساخته نشده بود؟ و با قوم ثمود که تخته سنگها را (از کوه) به وادی (دشت) میآوردند؟ و با فرعون، صاحب اهرام (که همانند کوهها، میخهای زمین هستند: والجبال اوتاداً)؟ آنهایی که در شهرها (نسبت به پروردگار) سرکش شدند و در آنها بر فساد و تباهى افزودند. پس پروردگارت تازیانه عذاب را بر آنان فرود آورد. همانا پروردگارت در کمینگاه است.
از این آیات متوجه میشویم که قومهای عاد و ثمود از نظر تکنولوژی و فرهنگ مادّی پیشرفتهای شگرفی داشته و متمّدن بوده اند؛ ولی چون از فرهنگ معنوی بی بهره بودهاند، به کام نیستی فرورفتهاند. باستانشناسان و کاوشگران، در برخی کاوشهای خود نمونههایی از اینگونه سازوکارها (کاخهایی با ستونهای بلند شگفت انگیز و جا به جایی تخته سنگهای عظیم) را یافتهاند که طبق این آیات ممکن است به این اقوام منتسب شوند.
بلاهای نازل شده بر اقوام مختلف
قوم ثمود (قوم حضرت صالح):
با توجه به آیات قرآن و تأکید آنها، متوجه میشویم بدترین قومی که در قرآن از آن به بدی بسیار و نفرت یادشده، قوم ثمود است؛ که بیشترین آیات بلا پیرامون آنهاست، که شرحی است از بیشترین و سختترین عذابها و بلایا که در مورد آنان به وقوع پیوسته تا درس عبرتی باشد برای همگان از زمان نزول قرآن تا قیامت. گفتنی است ثَمُود به اعراب مشرک بسیار کهنی گفته میشود که پیش از حضرت ابراهیم در شمال عربستان ساکن بوده اند؛ و داستان آنها با یک شتر گره خورده است:
ناقه صالح (شتر صالح) معجزه حضرت صالح است که در قرآن از آن تعبیر به ناقة الله (ناقه الهی) شده است. این شتر به درخواست مشرکان و با اعجاز الهی از دل کوه بیرون آمد. بر اساس روایات، خداوند با ناقه صالح، قوم ثمود را آزمود و آب نهر، یک روز به این ناقه اختصاص داشت و مردم در روز بعد میتوانستند از آب استفاده کنند و حق هیچ تعرضی به این شتر را نداشتند. اما با گذشت زمان، عدهای ناقه را از میان بردند و دیگران نیز بدان رضایت دادند. در نتیجه عذاب الهی نازل گشت و همه مشرکان نابود شدند». (نقل از ویکی شیعه)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِیقانِ یَخْتَصِمُونَ... فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ... و انجیناالذین آمنوا و کانوا یتّقون (نمل: 45، 52 و 53)
ترجمه: و به درستی فرستادیم به سوی ثمود همقوم آنان صالح را که بندگی کنید خدا را. آنان دو گروه بودند که با هم دشمنی میورزیدند... پس بنگر چگونه بود پیامد حیله آنها. ما همگی آنان و قومشان را سرنگون کردیم. پس آن است خانه هایشان که برهم افتاده به واسطه ستمی که مرتکب شدند. همانا در این نابودی، نشانه و پندی است برای قومی که میدانند… و رهانیدیم کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزگار بودند.
آیات 23 تا 31 سوره قمر نیز به قوم ثمود میپردازند، ولی تنها در آیه 31 به نوع بلای نازله بر آنها اشاره دارد: إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ
ترجمه: ما بر هلاک آنها یک صیحه فرستادیم و همه مانند گیاه خشک و خرد شدند.
داستان قوم ثمود در آیات 45 تا 53 سوره نمل نیز آمده و نتیجه عذاب نازل شده بر آنان یعنی خانه های برهم هموارشده (خاویه) در آیه 52 آمده است، که تکراری است.
طبق آیه44 سوره ذاریات بر قوم ثمود صاعقه نازل شده است، که تکراری است.
طبق آیه 13 سوره فصلت قومهای عاد و ثمود به وسیله صاعقه از میان رفته اند.
ده آیه اول سوره الحاقّه و پنج آیه آخر سوره الشّمس نیز ویژه قوم ثمود است.
قوم عاد (قوم حضرت هود):
طبق آیات 34 سوره قمر و 68 سوره اسراء، بر قوم عاد، حاصب (توفان شن و ریگ) نازل شده است: انّا ارسلنا علیهم حاصباً
آیات 24 و 25 سوره احقاف:
فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِیحٌ فِیها عَذابٌ أَلِیمٌ تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا یُرى إِلَّا مَساکِنُهُمْ کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ
پس چون آن تودهى ابر را دیدند که به سمت سرزمین آنان روى آورده است، گفتند: این ابر باران زاست، (هود گفت: چنین نیست) بلکه آن عذابى است که به شتاب خواستارش بودید. بادى که در آن عذابى دردناک نهفته است. (این باد) به فرمان پروردگارش همه چیز را در هم مىکوبد. پس صبح شد در حالى که چیزى جز خانههایشان دیده نمىشد، اینگونه، تبهکاران را جزا مىدهیم.
آیات 41 و 42 سوره ذاریات:
وَ فِی عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ ما تَذَرُ مِنْ شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ
و درباره قوم عاد آنگاه که بر آنان باد نازا (ویرانگر) فرستادیم که بر هر چیزى مىوزید باقى نمىگذاشت ازآن مگر آنکه آن را خرد و تباه مىکرد.
آیات 19 و 20 سوره قمر:
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ 19 تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ
طبق این آیات عذاب قوم عاد باد صرصری مستمر (مستدام) در روزی بدشگون بوده است:
ما بر آنان در روزی شوم، تند بادى پی در پی، سخت و سرد فرستادیم. (تندبادى که) مردم را همچون تنههاى نخل ریشهکن شده از جا برمىکند.
قوم لوط (قوم حضرت لوت):
آیه 34 قمر: انا ارسلنا علیهم حاصباً الا آل لوطٍ نجّینهاهم بسحر
ما بر آنها توفانی از ریگ و شن فرستادیم. هشدار! خانواده لوت را در سحرگاهان رهانیدیم.
آیات34 و 35 عنکبوت:
انَّا مُنْزِلُونَ عَلى أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ وَ لَقَدْ تَرَکْنا مِنْها آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
همانا ما بر اهل این آبادی (سودوم) به خاطر فسقى که داشتند، عذابى از آسمان فرومیفرستیم؛ و از آن دیار نشانه آشکاری براى کسانى که مىاندیشند باقى گذاردیم.
در فیلمهایی که هالیوود از داستان قوم لوت زیر عنوان سودوم و گومورا ساخته، طبق آیات عهد عتیق، غباری که احتمالاً غبار اتمی باشد، تمام بدن کسی را که روی خود را برگرداند (از همراهان لوط)، میپوشاند و او را به سنگ تبدیل میکند. البته مطابق عهد عتیق و قرآن، به لوت وحی شده بود که این موضوع را به همراهان بگوید و او هم گفته بود؛ و تنها زنش روی خود را برگرداند و به سنگ تبدیل شد. در یکی از فیلمهای مستند پیرامون قوم لوت که در یوتیوب نیز موجود است، ، گزارشگر مجسّمه سفیدرنگی را نشان میدهد و میگوید این زن سنگ شده لوت است. اگر چنین باشد، آن آیه، نشانه، و معجزه ای که قرآن میفرماید برای گروهی که میاندیشند باقی گذاردیم، باید همین مجسمه باشد.
آیات 57 و 58 سوره نمل:
فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرِینَ «57» وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ
پس ما لوت و خانوادهاش را نجات دادیم، جز زنش را که مقدّر کرده بودیم از بازماندگان باشد. سپس بارانى (از سنگ) بر سر آنها باراندیم و چه بد است سنگباران هشدارداده شدگان.
آیات73 تا 75 سوره حجر:
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ فجعلنا عالیها سافلها و امطرنا علیهم حجارةً من سجّیل انّ فی ذلک لایاتٍ للمتوسّمین
ترجمه: پس به هنگام طلوع آفتاب صیحهاى مرگبار آنان را فراگرفت. پس آن شهر را زیرورو کردیم و بر آنان سنگهائى از گل سخت باراندیم. همانا در آن است نشانههایی برای هوشیاران!
آیات32 تا 37 ذاریات:
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ 32 لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ 33 مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ 34 فَأَخْرَجْنا مَنْ کانَ فِیها مِنَ الْمُؤْمِنِینَ 35 فَما وَجَدْنا فِیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ 36 وَ تَرَکْنا فِیها آیَةً لِلَّذِینَ یَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِیمَ این آیات، تکرار دیگرآیات، درباره عذاب قوم لوت هستند.
قوم حضرت شعیب (ساکنین مدین):
حضرت شعیب، پدر همسر حضرت موسی، در شهر مدین در مصر زندگی میکرد، او نیز با قومش مشکل داشت. قوم او با رجفه (زلزله) و صیحه (صدایی بلند و مرگ آور) نابود شده اند:
إِلى
مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً فَقالَ یا
قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ ارْجُوا
الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ لاتَعْثَوْا فِی
الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ
فَکَذَّبُوهُ
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا
فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ (عنکبوت:
36 و
37)
و به سوی مدین، همقوم آنها شعیب را (فرستادیم)، پس او گفت ای قوم من! خدا را بندگی کنید و به آخرت امیدوار باشید و هرگز در زمین فساد و تبهکاری مکنید. پس او را تکذیب کردند؛ پس صدای سهمگینی، سخت آنان را برگرفت و صبحگاهان همگی در خانههاشان بر زمین میخکوب شدند.
وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْبًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ (هود: 94)
قوم حضرت موسی (بنی اسرائیل):
بر قوم موسی بلاهایی همچون شپش و خون نازل شده که جزئی از معجزات حضرت موسی زیر عنوان تسع آیات بینات هستند؛ که به منظور تنبیه کردن بنی اسرائیل بوده و نه از میان بردنشان.
مؤتفکه و مؤتفکات
از آنجا که قرآن کریم هیچ عنوانی به این دریافتکننده بلا نداده، در اینجا نیز عنوانی ندارد. نه قوم و نه اصحاب. طبق آیات 53 و 54 سوره نجم، به نظر میرسد آن چیزی که مؤتفکة را از میان برده، غبار ناشی از انفجار اتمی بوده که خداوند تنها به این دو آیه اکتفا کرده و میفرماید آنچه که آنان را پوشانده بود، یعنی قابل فهم شما نیست:
والمؤتفکة اهوی فغشیها ما غشّی (مؤتفکة از درون تهی شد و او را پوشاند آنچه که پوشانید.)
آنچه که مفسران در این باره نوشتهاند نادرست است. زیرا غشاء لایهای است که روی چیزی را میپوشاند؛ و غشی و تغشیه یعنی پوشاندن لایهای روی چیزی را. پس ریگ و سنگ نمیتواند این تأثیر را داشته باشد و چنین کاری تنها از غبار بر میآید؛ و از آنجا که هر غباری کشنده نیست، به نظر میرسد انفجاری اتمی در میان بوده باشد.
در این زمینه: پادماده کیهانی در قرآن: https://www.academia.edu/11943555
بلاهای نازل شده بر «اصحاب» مختلف
اصحاب به معنای یاران است، و از نظر شمار افراد مانند یک قوم نیست؛ بلکه بخشی از یک قوم بوده، و یک گروه اجتماعی را شکل میداده اند.
اصحاب الایکه و اصحاب مدین:
در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است که اصحاب مدین و اصحاب الایکة دو گروه از قوم شعیب پیامبر بوده اند؛ و به دلیل انکار پیامبرشان، هریک به عذابی گرفتار شدند؛ یکى به عذاب یَوْمِ الظُّلَّةِ و دیگرى به عذاب «صیحة».
عنوان اصحاب الایکه در آیات ص: 13 و حجر: 78 و 79، و ق: 14، و الشّعراء: 176 آمده است؛ ولی جز در آیات زیر در دیگر آیات تنها اشارهای به آنها شده است:
و ان کان اصحاب الایکة الظّالمین فانتقمنا منهم و انّهما لبامام مبین (حجر: 78 و 79)
ترجمه: و اینکه اهالى سرزمین ایْکه به تأکید ستمگر بودند. پس از آنان انتقام گرفتیم و همانا آثارشان آشکار است.
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (الشعراء:189)
پس او را تکذیب کردند و عذاب روز سایبان (سایبانى از ابر صاعقهخیز) آنها را فرا گرفت؛ یقیناً آن عذاب روز بزرگى بود! (نقل از ویکی فقه)
از قوم حضرت شعیب زیر عنوان اصحاب مدین تنها در آیات هفتاد سوره توبه و 44 سوره حج یاد شده است؛ ولی شهرت شعیب به هدایت مردم مدین و زندگی در میان آنهاست؛ زیرا هنگامی که موسی از مصر فرار کرد به مدین رفت و در خدمت شعیب درامد. تنها از آیه 176 به بعد سوره الشعراء معلوم میشود که حضرت شعیب رسول اصحاب الایکه نیز بوده است. با توجّه به این موضوع به نظر میرسد که مدین شهری بوده و ایکه روستایی در نزدیکی مدین؛ و این دو از نظر جمعیت و آبادی با یکدیگر متفاوت بوده اند.
اصحاب القریه:
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ (یس:13)
ترجمه: (ای پیامبر) براى آنها اصحاب قریه را مثال بزن که فرستادگان خدا به سوى آنها آمدند.
خداوند کریم از این آیه تا آیه 29 سرگذشت مردمان یک آبادی (شهر) را بیان میکند که در میان سرگذشتهای قرآنی بینظیر است. داستان از این قرار است که اهالی این شهر که گفته شده انتاکیه واقع در ترکیه کنونی بوده است، هر رسولی را که خداوند برای آنها میفرستاد تکذیب میکردند.
در آیه بیستم میفرماید از دور دست آن شهر مردی به شتاب آمد و به مردم گفت از رسولان پیروی کنید... و آنها را پند میدهد که غیرخدا را نپرستید و… دست آخر میگوید چرا به خداوند یکتا ایمان نیاورم، و ایمان میآورد.
قرآن کریم آیهای ندارد که مردم او را کشته باشند (تنها میفرماید من بعده یا پس از او) ولی در تفاسیر آمده است که او پس از ایمان آوردن به دست قومش کشته شده است. در ختم کلام میفرماید:
و ما انزلنا علی قومه من بعده من جند من السماء و ماکنا منزلین ان کانت الّا صیحة واحدة فاذا هم خامدون (یس: 28 و 29)
وما برای هلاکت قوم او پس از او لشکری از آسمان فرونفرستادیم؛ و نبایستی هم فرومیفرستادیم، چون هلاکت آنها به چیزی بیش از یک صیحه نیاز نداشت. صیحه ای برخاست وهمه آنها خاموش شدند و مردند. خلاصه اینکه خداوند بعد از قتل آن مرد مؤمن، قوم او را به سادگی هلاک کرد.
اصحاب الحجر:
حجر: ولقد کذب اصحاب الحجر المرسلین ... فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ (80 و 83)
اصحاب الحجر همانند بسیاری از اقوام و اصحاب، بامدادان با صیحه ای از میان رفته اند.
اصحاب السّبت:
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ (بقره: 65)
قصه
اصحاب سبت
در قرآن به اجمال آمده، و در اخبار
و روایات
بسط و تفصیل یافته است.
بنابر
آنچه در ۴ آیه
از قرآن آمده است، اصحاب سبت گروهی از بنی
اسرائیل بودند که در شهری ساحلی میزیستند
و چون حرمت
روز
سبت و احکام
و شرایع آن را نگاه نداشتند و در آن روز
به صید
ماهی پرداختند، مورد غضب
پروردگار قرار گرفته، مسخ
گشتند و به بوزینگان بدل
شدند.
(نقل از ویکی فقه)
اصحاب الفیل:
سوره 5 آیهای فیل موضوعش اصحاب الفیل است.
موضوع سوره فیل، داستان لشگرکشی ابرهه سردار سپاه نجاشی، پادشاه حبشه یا اتیوپی کنونی است که برای گرفتن سرزمین عربستان پیش از ظهور اسلام، میخواسته با سپاهیانش کعبه (خانه خدا) را ویران سازد. خداوند با فرستادن انبوهی از ابابیلها (پرندگانی همچون گنجشک) که هر یک سنگریزه ای از سجّیل (گل خشک شده) در منقار داشتند، با ریختن آن سنگریزه ها بر سپاه ابرهه، لشگریانش در دم کشته میشدند؛ و به توصیف قرآن همچون برگی میشدند که آفت آن برگ را خورده و سوراخ سوراخ شده باشد.
روشنگری: با توجه به روایات، ابابیلها در بلندای آسمان و آنچنان پرشمار بودهاند که مانند پاره ابری جلو نور خورشید را گرفته بودند؛ و سنگریزه های تعبیه شده در منقار آنها به هنگام رسیدن به زمین، طبق فرمول شتاب اجسام در حال سقوط، باید مانند یک تیر تفنگ، شتاب داشته باشند که توانسته اند لشگریان پرشمار ابرهه را از پای دراورند.
اصحاب الاخدود:
قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَیْها قُعُودٌ و هُمْ عَلى ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ
مرگ بر یاران گودال؛ همان آتش پر هیزم. آنگاه که آنان بالاى آن نشسته بودند و تماشاگر شکنجهاى بودند که نسبت به مؤمنان روا مىداشتند. (بروج: 4 تا 7)
ظاهراً اصحاب الاخدود یک استثناء است؛ زیرا داستانش با داستان دیگر اصحاب متفاوت است.
أَصْحابَ الرَّسِّ:
از اصحاب الرَّس، در سوره ق آیه 12 و در سوره فرقان آیه 38 یاد شده است.
گفته شده اصحاب رسّ (به معنای چاه) در یمامه زندگى مىکرده اند و پیامبرى به نام حنظله داشته اند که پیامبرشان را تکذیب کردند و او را در چاه انداختند و به عذاب الهی گرفتار، و نابود شدند.
بلاهای نازل شده بر اشخاص
مسلم است که در طول تاریخ انسان بر روی زمین، بسیاری اشخاص به سبب نافرمانی و یا ادعای الوهیت، مورد خشم خداوند قرار گرفته و به عذاب الهی گرفتار شده اند؛ ولی از آنجا که در قرآن از آنها یاد نشده، برخی را که قرآن کریم از آنان یادکرده در اینجا میآورم:
یک- قارون که سرشناسترین و ثروتمندترین فرد در میان قوم بنی اسرائیل بود، با درهم نشینی زمین (خسف الارض) و بلعیده شدنش توسط زمین از میان رفته است.
طبق آیه 81 سوره قصص قارون و خانهاش خسف الارض شده و ممکن است این خانه در کاوشهایی باستانشناسی کشف شده باشد و یا بعدها کشف شود. به احتمال بسیار زیاد همه داراییهای منقول وی در خانهاش بوده، که باید اموال و طلاهای بسیاری را شامل شود.
دو- فرعون که همانا غرق شدن او و سپاهیانش در دریای سرخ بوده است.
سه- هامان: در مورد عذاب هامان وزیر دانشمند فرعون، تنها در آیات 38 تا 40 سوره عنکبوت که در آغاز این گفتار آمد، اشارهای به او شده که همراه با فرعون غرق شده است؛ زیرا همانطور که در آن سه آیه آمده، عذابها به ترتیب قوم عاد، با حاصب؛ قوم ثمود، با صیحه؛ و قارون، با خسف الارض از میان رفتهاند و هامان را پس از فرعون آورده که به معنای غرق شدن اوست.
پسگفتار:
پس از بررسی بلاهای الهی بر اقوام غیرالهی، شایسته است به یک مورد استثنائی، اشارهای داشته باشم که خداوند با آوردن تنها یک آیه، ذهن ما را به آن معطوف کرده است:
تنها قومی که به دلیل ایمان آوردن به رسولش و توبه به درگاه خداوند از بلاهای الهی در امان ماند، قوم یونس بوده است:
فَلَوْلا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حِینٍ (یونس: 98)
ترجمه: پس اهل هیچ آبادی ایمان نیاورد که ایمانش به او سود بخشد؛ مگر قوم یونس آن هنگام که ایمان آوردند، برگرفتیم از آنان عذاب خوارکننده را در زندگى دنیا و تا مدّتى از بهره های زندگی برخوردارشان ساختیم.
خداوند پس از شرح زندانی شدن حضرت یونس در شکم نهنگ، و نجات یافتنش به واسطه تسبیح گوی خداوند شدن در آن تاریکخانه، در باره رسالت آن حضرت در آیات 147 و 148 میفرماید:
و او را به سوی بیش از صدهزار نفر فرستادیم. پس به او ایمان آوردند و تا مدتی (تا زمانی که تمدنشان منفرض شد.) از بهره های زندگی برخورداشان ساختیم.
نکته دیگری که لازم است در پایان این بررسی مورد توجه قرارگیرد، هشداری است از سوی خداوند که میفرماید:
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ فَلَمَّاجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (غافر 82 و 83)
ترجمه: آیا پس هرگز در زمین نمیگردند تا بنگرند سرانجام کسانى که پیش از آنان بودند چگونه بوده است؟ آنان از نظر شمار، بیشتر از آنان، و نظر توان و آثار برجامانده در زمین، استوارتر بودند؛ پس مستغنی نکرد آنها را آنچه را که به دست مىآوردند. پس هنگامی که رسولانشان دلایل آشکار را آوردند، آنان تنها به آنچه از پیشرفتهای علمی نزدشان بود افتخار میکردند و هرآنچه را که به ریشخند مىگرفتند، موجب فروپاشی (تمدن)شان شد.
از این دو آیه نتیجه میگیریم که در برهه هایی ازتاریخ موجودیت انسان برروی کره خاک، تمدنهایی که هنوز آثار تمدنی شان بر روی زمین قابل مشاهده است و دارای شهرهایی آباد، پرجمعیت و متمدن بوده اند، به دلیل بی توجّهی به فرمانهای الهی از جانب رسولان، تمدنهای آنها از میان رفته، و آثار تمدنی شان درس عبرتی است برای کسانی که بخواهند از تاریخ پندگیرند.
برای حسن ختام این پژوهش، ابیاتی از مثنوی مولوی را در همین راستا انتخاب کردهام:
جمله ذرّات زمین و آسمان لشگر حق اند گاه امتحان
درباره عاد، قوم هود، و قوم نوح:
باد را دیدی که با عادان چه کرد؟ آب را دیدی که در توفان چه کرد؟
درباره فرعون و قارون:
آنچه بر فرعون زد آن بحر کین وانچه با قارون نمودست این زمین
درباره نمرود، و ابرهه، سرلشگرش:
وانچه آن بابیل با آن پیل کرد وانچه پشّه با کلّه نمرود کرد
درباره جنگ داوود با جالوت:
وانکه سنگ انداخت داوودی به دست گشت ششصد پاره و لشگر شکست
(همچون بمب خوشه ای که به تکههای بسیاری تقسیم میشود.)
درباره قوم لوت:
سنگ می بارید بر اعدای لوط تا که در آب سیه خوردند غوط
گر بگویم از جمادات جهان، عاقلانه یاری پیغمبران،
مثنوی چندان شود که چل شتر گر کشد، عاجز شود از بار پر
دست بر کافِر گواهی میدهد لشگر حق میشود، سر مینهد
بیت آخر، وصف رستاخیز است که دست و پا و پوست گنهکاران بر عملکرد خود گواهی میدهند!
اولین نگارش و ویرایش: اردیبهشت 1400
دومین ویرایش: ششم شهریور 1400
افزودن ابیاتی از مولانا: آبان 1400
سومین ویرایش: تیر 1401
چهارمین ویرایش: خرداد 1403
ویرایش پنجم: بهمن 1403
احمد شمّاع زاده