هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

بررسی کلیدواژه بشر در قرآن

بررسی کلیدواژه بشر در قرآن

احمد شمّاع زاده

هدف از بررسی واژه بشر در قرآن کریم، و کوشش برای فهم معانی مختلف آن، نه تنها پی بردن به معنای مشترک این واژه در آیات مختلف است، بلکه به چرایی یا هدفمندی و چگونگی کاربردهای متفاوت این واژه در قرآن کریم نیز آگاه می‌شویم.

از سوی دیگر، تصور بیشتر مردمان آن است که به کارگیری واژه بشر در قرآن، همانند به کارگیری آن در محاوره ها و یا عنوانهایی همچون حقوق بشر، به معنای انسان بما هو انسان است؛ که این تصوّر، تصوّری نادرست است.

گونه های کاربرد واژه بشر در قرآن:

از قول خداوند در آیه هایی همچون انی خالقٌ بشرٌ من طین... که بیشتر معنای کالبد و جسم را به ذهن آدمی متبادر میسازد.

از زبان قرآن، آنگاه که تن و ظاهر کس یا کسانی مورد بحث و نظر است و نه ماهیتشان؛ مانند:

و من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم بشرٌ تنتشرون (روم: 20)

پیرامون حضرت یوسف هنگامی که زنان مصر درباره او گفتند: ما هذا بشراً (یوسف: 31)

پاسخ به برخی از اهل کتاب که میگفتند ما فرزندان خداییم: بل انتم بشرٌ ممن خلق (مائده: 18)

از قول دیگر رسولان: ما انّا الّا بشرٌ مثلکم، آنگاه که میخواهند به کافران بگویند ما از نظر جسمانی و خوروخواب مانند شماییم و بر شما برتری نداریم و مانند فرشتگان نیستیم؛ میگویند: ما نیستیم مگر کسی مانند شما.

از قول رسول اکرم(ص): انا بشرٌ مثلکم، آنگاه که سخن از جسم و ظاهر او، و نه از انسانیت و رسالت اوست.

از قول کافران، که تنها ظاهر رسول اکرم را میدیدند که مانند آنهاست و از باطن و انسانیت او بیخبرند. (ما انت الّا بشرٌ مثلنا)

گفتنی است که بیشتر آیاتی که واژه بشر در آنها به کار رفته، شامل دو مورد اخیر است.


بحثی پیرامون معانی بشر قرآنی:

در کل قرآن، 39 بار واژه بشر به گونه های مختلف به کار گرفته شده است.

در میان این 39 مورد، 5 مورد به صورت معرفه (البشر)، و 34 مورد به گونه نکره آمده است.


آیاتی که به صورت معرفه آمده اند: واژه بشر در آیات 26 سوره مریم و 25 سوره مدّثّر، معنای انسان را می‌دهند؛ و در آیات 31 و 36 مدّثّر، مفهوم جن و انس را می‌رسانند؛ و نه تنها انسان را؛ و تنها در آیه 29 سوره مدّثّر معنای پوستها (جمع بشره = پوست) را می‌دهد.

نکته جالب توجه اینکه در چهار موردی که واژه بشر به صورت معرفه آمده، خداوند کریم، در ضمن پاسخ دادن به کافران، می‌گوید: این قرآن جز ذکری و هشداری برای بشر نیست، یعنی:

تا زمانی که انسان آیات الهی را در خود درونی نکرده وباطن خود را با آنها نساخته، هنوز انسان نشده و تنها بشر است و لازم است به او هشدار داد و یاداوری کرد؛ و آنگاه که او از هشدارها و یاداوریها، راه و روش زندگی را آموخت، شایسته عنوان انسان میشود.

در همین راستا به نکته جالب توجهی برمی‌خوریم و آن اینکه در قرآن کریم هیچگاه نیامده که این قرآن ذکری یا هشداری برای انسان است. در سه سوره آمده که این قرآن ذکری برای جهانیان است. واژه جهانیان شامل همه مردمان از انس و جن میشود؛ چنانکه واژه بشر نیز ناظر بر جن و انس است: ذکرٌ للعالمین (قلم:25، ص: 35، تکویر:5)

***

با مراجعه و بازبینی تمام آیاتی که واژه بشر به صورت نکره به کار برده شده است، یک واژه را در فارسی یافتم که کاملا بر بشر قرآنی منطبق است؛ و آن چیزی جز واژه کس نیست؛ که نکره آن می‌شود کسی؛ که می‌توان همه آن‌ها را به کسی یا کسانی ترجمه کرد.


حال ببینیم اگر واژه کسی را به جای بشری (بشرٌ، بشراً) بگذاریم جمله ها مفهوم می‌شوند یا نه؟:

آنگاه که خداوند می‌گوید انّی خالقٌ بشراً من طین یعنی من آفریننده کسی هستم از گل.

آنجا که کافران به پیامبر می‌گویند ما انت الّا بشرٌ مثلنا یعنی تو نیستی مگر کسی مانند ما.

آنجا که پیامبر و دیگر رسولان می‌گویند ما انّا الّا بشرٌ مثلکم یعنی ما نیستیم مگر کسی مانند شما.


نتیجه گیری:

واژه بشر در قرآن کریم هیچگاه به معنای انسان بما هو انسان به کار نرفته؛ بلکه هدف از به کارگیری این واژه، بعد مادی انسان بوده و نه ابعاد مختلف و متفاوت انسان.


نگارش: شهریور 1395

ویرایش دوم: تیر 1399

ویرایش سوم: آبان 1400

ویرایش چهارم: خرداد 1403

احمد شمّاع زاده