هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

داستان راستان مرگ

داستان راستان مرگ

احمد شمّاع زاده


بعضی وقتها گزیده هایی از کتابی با عنوان فلسفه زندگی و مرگ را می‌خوانم؛ تا مرگ را به یاد آورم؛ همانند آن حدیث که سفارش می کند برای یادآوری مرگ، به زیارت اهل قبور (گورستان) بروید؛ و نیز به منظور دانستن چگونگی مرگ بزرگان جهان! زیرا این کتاب دو بخش دارد. در بخش اول، آگاهیهای بسیاری به نقل از مکاتب فلسفی جهان پیرامون مرگ به خواننده می‌دهد، و در بخش دوم به چگونگی مرگ 55 تن از بزرگان جهان می‌پردازد؛ و چون نویسنده هندی است، از مرگ کریشنا آغاز می‌کند.

نام نویسنده، م. و. کامات، و نام مترجم، علی احمد بیات است. مترجم، نه تنها کتاب را به خوبی ترجمه نکرده، بلکه ویرایشگری هم نداشته تا ایرادهای نگارشی و ویرایشی کتاب را درست کند؛ زیرا وی اصول و قواعد زبان فارسی را نمی‌داند؛ و برای کار و روش ترجمه خویش، اصولی را تعریف نکرده است؛ ولی این کتاب ناشر باسواد و خوش قلمی دارد که از مقدمه‌ای که بر کتاب نگاشته، این موضوع را می‌توان دریافت.


ولی چرا در این مقاله به موضوع مرگ می پردازم؟

در حدود یک ماه پیش پدر آقای سید مجتبی واحدی که خود مرد 60 ساله‌ای است، به رحمت ایزدی پیوست. مرگ پدر بر ایشان بسیار تأثیر گذاشت و چند روز را به ماتم نشست، و کلاسهای تحلیل سیاسی خود را تعطیل کرد. در اولین حضور پس از مرگ پدر نیز، بسیار پریشان و غمگین بود؛ به گونه‌ای که هنوز بسیاری از مخاطبان، به وی تسلیت و دلارامی می‌دهند!

من خبر مرگ هرکسی را که می‌شنوم، در اولین خبر، فاتحه می‌خوانم تا روحشان که شاد است، شادتر شود. این روش من است و برای پدر مرحوم ایشان هم فاتحه خوانده بودم. دیشب هم کسی کامنت گذاشته بود که برای شادی روح آن مرحوم فاتحه بخوانید که باز هم فاتحه خواندم؛ ولی دیشب آقای واحدی پس از تشکر از آن شخص، در توضیح گفت من فقط می‌خواهم حالا که نیست، برایم دعا کند. این جمله موجب شد تا برای نگارش این نوشته، دست به قلم شوم.

***

در برخی نوشته‌هایم و بخصوص برزخ، دوزخ، بهشت که به تازگی نگاشته ام، یاداور شده‌ام که مرگ چیست. مرگ، خروج روح از کالبدی است که از مرحله جنینی تا آن زمان همراه او بوده، ولی اکنون روح باید از کالبد جدا شده، و به تنهایی سفری کوتاه به جهان برزخ داشته باشد!

به همین دلیل بزرگان دین، برای فوت دیگر بزرگان، واژه ارتحال یا رحلت به معنای سفر را به کار می‌برند. این سفر هر روزه برای ما رخ می‌دهد؛ ولی ما نسبت به آن بی توجهیم؛ زیرا قرآن نمی‌خوانیم: ترجمه آیه 42 سوره زمر:

خداوند جانها را هنگامی که مرگشان فرارسد، و جانی را که هنگام خواب رفتن نمرده است (منظور از این مورد، کسانی است که به اغماء یا کما رفته‌اند.)، میمیراند. پس جان کسی را که مرگش فرا رسیده، نگه می‌دارد؛ و دیگر جانها را (که مرگشان فرانرسیده) برای مدت مشخّصی، (به کالبد) باز می‌گرداند. در این (گرفتن و بازپس فرستادن به هنگام خواب و بیداری)، نشانه‌های شگفت انگیزی برای اندیشمندان و خردمندان نهفته است.

به طور خلاصه این آیه می‌گوید همه ما که می خوابیم، میمیریم و هرگاه که بیدار شویم، زنده شده ایم. به همین دلیل از معصوم نقل شده است «النّوم اخ الموت»؛ یعنی خواب برادر مرگ است!

به سخنی دیگر، هنگامی که به خواب می‌رویم، به عالم برزخ وارد می‌شویم. رؤیاهایی که می‌بینیم، همه در عالم برزخ رخ می‌دهند؛ و ما مرتباً با عالم برزخ در ارتباط هستیم. تنها آن هنگام که پیمانه ظرفیت کره خاکی ما پر شود، و باید از این جهان رخت بربندیم، و برای همیشه به جهان برزخ وارد شویم؛ و بازگشتی نداشته باشیم، این سفر عنوان مرگ به خود می‌گیرد!

وصف این آیه، در دفتر اول مثنوی (بندهای 392 به بعد) چنین آمده است:

هر شبی از دام تن ارواح را

می رهانی، میکَنی الواح را

می رهند ارواح هر شب زین قفس

فارغان، نه حاکم و محکوم کس

شب ز زندان، بی‌خبر زندانیان

شب ز دولت، بی‌خبر سلطانیان

نه غم و اندیشه سود و زیان

نه خیال این فلان و آن فلان

چون که نور صبحدم سر بر زند

کرکس زرّین گردون سرزند

فالق الاصباح، اسرافیل وار

جمله را در صورت آرد زان دیار

روحهای منبسط را تن کند

هر تنی را باز آبستن کند

اسب جانها را کند عاری ز زین

سرّ النّوم اخ الموت است این

لیک بهر آنکه روز آیند باز

بر نهد بر پایشان بندی دراز

تا که روزش واکشد زان مرغزار

وز چراگاه آردش در زیر بار


بنابراین، ما نباید مرگ را تغییر بسیار بزرگی در زندگی خود و کسی که ظاهراً از دستش داده‌ایم، بدانیم. مرگ یک سفر است. در این سفر، درست است که ما نمی‌توانیم شخص درگذشته را ببینیم، ولی روح درگذشته، ناظر و شاهد کارهای نیک و بد بازماندگان است. اگر کار بدی از آنان سر بزند، روح ناخشنود می‌شود؛ و اگر بازماندگان برای شادی او کارهای نیک انجام دهند و به دیگران مَحبت داشته باشند، روح هم شاد می‌شود.

افزون بر نظارت و شهادت، ارواح در شبهای جمعه و در شب قدر، بر زمین فرود می آبند (تنزل الملائکة والرّوح)؛ و با دانستن و ایمان داشتن به این موضوع، ما می‌توانیم درگذشتگان خود را بیشتر در کنار خود حس کنیم. به همین دلیل در شبهای جمعه لازم است برای شادی ارواح رفتگان فاتحه بخوانیم و نسبت به دیگران مَحبت بیشتری داشته باشیم؛ زیرا بسیار نزدیک به ما هستند.

مادرانی که جوانان خود را در این چند سال اخیر از دست داده‌اند، بسیار مویه می‌کنند و ناآرامند. حق هم دارند. آن‌ها سرمایه هایی برای خانواده، جامعه و کشور و در مقیاس بزرگ‌تر برای جهان بودند؛ و نبودشان ضایعه ای بس بزرگ برای ما بازماندگان است؛ ولی نباید نگران آنان باشیم. بلکه باید نگران خود باشیم. اگر این مادران می‌دانستند فرزندانشان در جهان برزخ تا چه اندازه شاد، آزاد، و رها از قیدوبندهای این جهانی هستند، به حال خود گریه و مویه می‌کردند، و نه برای عزیزانشان. بنابراین ما نباید خودخواه باشیم و حاضر باشیم روح دلبندانمان را آزار دهیم و به آنان بگوییم چه خوب بود آن همه رهایی و آزادی بهره تان نمی‌شد و برای دلخوشی ما، در این دنیای دنیّ در کنار ما باقی می ماندید!

پدر مرحوم آقای واحدی هم یقیناً روحشان شاد است؛ ولی چون به هر روی انسان است، و انسان‌ها در درازنای زندگی فرازونشیبهای فراوانی داشته‌اند، نیاز به طلب مغفرت ما از خداوند دارند؛ بویژه فاتحه خواندن که دستوری دینی است برای آمرزش درگذشتگان.

قرآن می‌فرماید: حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ (مؤمنون: 99 و 100)

ترجمه: تا هنگامی که مرگ یکی از آن‌ها فرا می‌رسد که گوید پروردگارا! مرا به (زندگی) بازگردان تا بلکه کارهای نیکی را که انجام نداده‌ام، به انجام برسانم. نه هرگز! این واژه‌ای است که او بر زبان جاری می‌سازد؛ و از پس آن‌ها برزخی است تا روز رستاخیز.

بدین ترتیب جهان برزخ، جهانی میانجی است، میان جهان دنیا و جهان عقبایی که با رستاخیز آغاز می‌شود. این آیه به ما می‌گوید، هر کار نیکی را که باید انجام میدادی، در این جهان باید انجام میدادی و توشه ای بر می‌گرفتی. در جهان برزخ، نمی‌توانی برای خود کاری کنی؛ چه برسد که برای دیگران! (که آقای واحدی امید به دعای پدر دارد.) که خود، نیازمند دعایی و طلب مغفرتی از سوی فرزندان و بستگان هستی.

  • برزخ، دوزخ، بهشت: https://www.academia.edu/124866593

  • بهشت! آنچنانی یا اینچنینی؟: https://www.academia.edu/6794846

  • ویدئویی کوتاه و جالب، درباره مرگ، از زبان دکتر حسین الهی قمشه‌ای:

    https://www.youtube.com/shorts/j3AaETn70TA

نهم دی 1403 (29 دسامبر 2024)

احمد شمّاع زاده