آفرینش کیهان!
در شش یا هشت «روز» (دوره)؟
احمد شمّاع زاده
الف- مراحل ششگانه آفرینش کیهان در قرآن
قرآن کریم بر آفرینش کیهان در شش روز(دوره، مرحله) صراحت دارد و در هفت آیه این موضوع را گوشزد میکند؛ مانند:
ان ربکماللهالذی خلقالسموات والارض فی سته ایام ثماستوی علیالعرش(اعراف: 54 و یونس: 3)
ترجمه: همانا پروردگارتان کسیاست که کیهان را در شش دوره آفرید، سپس بر عرش چیره گشت.
قرآن کریم در هیچیک از آیات مربوط به مراحل ششگانه آفرینش کیهان، این مراحل را شرح نداده؛ ولی از آنجا که خداوند در آیات بسیاری فرموده که همه چیز را در قرآن گردآوردهایم، با یاری جستن از او و هدایت او، شرح آن مراحل را یافتم و به پاس چنین هدایتی شکر او را بجای آوردم:
سوره اعلی پاسخگوی نیاز ما در این مقام بود. در این سوره خداوند سبحان مراحل ششگانهای را بیان میکند که برای آفرینش گونه های متفاوت هستی اعمال کرده است، بدین صورت:
سبّح اسم ربکالاعلی الّذی خلق فسوّی والّذی قدّر فهدی والّذی اخرجالمرعی فجعله غثاءَ احوی
ترجمه: ای پیامبر تسبیح کن نام پروردگارت را که برتراست. کسی که آفرید، پس تسویه کرد. کسی که تقدیر کرد، پس هدایت نمود. کسی که گیاه سبز را (از زمین) بیرون آورد، پس آن را خاشاک تیره ای گردانید.
در این سوره چرا و به چه منظور خداوند پیامبرش را امر به تسبیح میکند و آنهم از طریق اسم او؟ بدیهی است که موضوع مهمی را میخواهد یادآورشود که مربوط به «اسم» اوست و آن چیزی جز آفرینش هستی نیست. نام خداوندگار بلندمرتبهای که اهل دل، با مقام و نقش «اسم» او در آفرینش هستی، هم در قرآن و هم در دعاها همواره مواجهشدهاند، چنانکه در دعای نور آمده است.
خداوند کریم پس از امر به تسبیح، مراحل ششگانه آفرینش را یک به یک بازمیگوید؛ یعنی به این دلایل مهم، باید خداوند را تسبیح کرد: خلق فسوی، قدر فهدی، اخرج المرعی، فجعله غثاء احوی
ب- روشنگری در مورد مراحل ششگانه:
1 و2- خلق و تسویه: حضرت علی علیهالسلام درباره این دو مرحله میفرماید:
طبق فرمانش تمام گشت خلقت او… (اشاره به کن وجودی دارد) پس کجیهای اشیاء را راست گردانید و حدودشان را واضح و روشن قرارداد.(11)
مرحله تسویه، مرحله طراحی و سازماندهی است. میدانیم که هر پروژهای با بررسی تمام جوانب، ابتدا طراحی میشود و سپس برنامهریزی و پس از آن بهاجرادرمیآید. خداوند کریم پروژه آفرینش را در مرحله تسویه، طراحی میکند.
3- تقدیر یا مرحله اندازهگذاری برای آفرینش: یعنی تعیین اندازههای ویژه و حدود معین در ذات و صفات و افعال اشیاء، که از آن حدود و اندازهها خارج نشوند و تجهیز آنها به اندازههایی که مناسب آنهاست.(12)
4- هدایت: یعنی اشیاء با هدایت ربانی تکوینی به سوی آنچه که برای آنها تقدیرشده، و به نحوی که تقدیرشده، به سیروسلوک بپردازند.(13) در این زمینه، آیه دیگری وجود دارد که بسیار کارساز دارد:
الاّیسجدوا للهالذی یخرج الخبأ فیالسّموات والارض(نمل: 25)
ترجمه: آیا سجده نمیکنند برای خداوندی که بیرون میآورد پنهانی را در آسمانهاوزمین(کیهان)؟
یعنی این کار خداوند آنچنان ارزشمند است که باید همواره به خاطر آن بر خداوند سجدهکرد.
5 و 6: متأسفانه حتا تفاسیر جامع و معتبری همچون «المیزان» و «مجمعالبیان» در مورد دو آیه الذی اخرجالمرعی فجعله غثاءً احوی ساکت ماندهاند و تنها همان معنای ظاهری را توضیح مختصری دادهاند. درصورتیکه معنای تفسیر پردهبردای از بطون مختلف قرآن و یافتن بطنهای دیگر است، اگر که بتوانند. مسلم است که این دو آیه نیز به سیاق دو آیه پیش از خود، به خلق و ایجاد مربوط و پیوستهاند.
بنابراین با تدبر در این آیات، در ورای معنای ظاهری این دو آیه، یعنی کسیکه گیاه را رویانید، پس آن را به خاکوخاشاک تیره تبدیل کرد، میتوانیم معناهای کلیتری را بیابیم.
در اینجا به سه مورد کلی اشاره میشود که با تدبر و اندیشه فراوان در این دو آیه صورت گرفته:
یکی، مطلق چیزی را از درون چیز دیگری بیرون کشیدن و موجود تازهای ایجاد کردن است؛ که جز خداوند متعال کسی قادر به چنین کاری نیست. و سپس ایجاد تغییرات و حالات مختلف در موجود تازه، به نحوی که آن را از صورت اولیه کاملا خارج کرده و به صورتی دیگر درمیآورد.
به عبارت دیگر، خداوند سبحان با ایجاد تغییر در اجزاء اشیاء، به تغییر در ماهیات آنها میپردازد و از جماد، گیاه به وجود میآورد. و سپس با ایجاد تغییری دوباره در اجزای موجود تازه، به تغییر در اعراض میپردازد، طراوت و رنگ علف تازه را از آن میگیرد و به «خاشاک تیره» که جزء جمادات است مبدل میسازد.
دوم، خداوند سبحان میخواهد با این کلمات بسیار ساده اخرج المرعی فجعله غثاءً احوی به ما بگوید در این مرحله شرایط به وجود آمدن گیاه و دیگرجانداران را که همانا وجود نور، اکسیژن، آب و دیگر شرایط است، فراهم آورده و باز با تغییر آن مواد و شرایط، در کار خشک و تیره و تار کردن پدیدههاست. پروردگار سبحان، بدین ترتیب میخواهد تفهیم کند که:
همه چیز در تغییر و تحول است جز ذات او که ثابت و لایتغیر است و همه چیز رو به تیرگی میرود جز او که نور کیهان و مافیهاست.(الله نورالسموات والارض)
سوم، خداوند کریم پس از خلق کائنات از خلق و بدع دستنکشیده و دائما به ایجاد و تغییر میپردازد و به قول خودش کل یوم هو فی شأن؛ و کیهان و ما فیها را چه ستارگان عظیم، چه گیاهان، چه جانوران، چه جنها، و چه انسانها را همواره و هر روزه زنده میکند و میمیراند و بدین منوال رو به تکامل و توسعه بهپیشمیبرد. مگر او خود نمیگوید که او یبدء و یعید و فعال لمایرید است؟
ج- بررسی ادعاهای مشرکان و معاندان قرآن در مورد این آیات
این بود شرح مراحل ششگانه آفرینش یا آفریدن کیهان و آـنچه در آن است، در شش دوره یا مرحله؛ ولی چند سالی است که معاندان قرآن و خداناباوران، آفرینش هستی در شش روز را که مورد تأیید عهد عتیق (تورات) و مسیحیان نیز هست، دستاویزی برای به چالش کشیدن ادیان و کتابهای آسمانی از جمله قرآن، قرارداده اند.
اولین دلیلی که به منتقدان جرأت جسارت به کلام الهی را داده و معاندان را به خود غره کرده، این است که هیچ مفسّر و متفکری تاکنون چنان تفسیر مستدلّی از مراحل ششگانه آفرینش را بیان نکرده که در بالا به آن پرداخته شد.
دومین دلیل این است که برخی از مفسران بیسوادی که تعقلی در کلامشان نیست، احتمالاً به پیروی از برخی پدران کلیسا، داستانهایی در مورد این شش روز! نقل کرده و یا از خود بافته اند!!
ادعای اول: برخی از این معاندان، چه در دنیای مسیحیت و چه در جهان اسلام، با نسبتهای ناروا به ادیان و قرآن، که نتیجه بیسوادی و نادانی آنهاست، آب را گل آلود میکنند و سپس از این آب گل آلوده، برای منحرف کردن افکار جوانان نسبت به ادیان و قرآن، ماهی مقصود را میگیرند و با عنوان کردن اینکه منظور از یوم یا روز، همین روز زمینی 24 ساعته است، ادیان و کتابهای آسمانی را مسخره میکنند؛ که یا نشان از حماقت آنان دارد و یا آگاهانه قصد تحقیر کتابهای آسمانی را دارند.
واژه یوم در زبان عربی به معنای دوره است و نه روز. روز که ضد آن شب است، در زبان عربی نهار عنوان دارد؛ و بدان دلیل روز زمینی نیز یوم خوانده شده که معادل یک دوره گردش زمین به دور خود است. بدین ترتیب یوم برای کره مریخ 88 روز ماست و به همین گونه هر سیاره ای یومی یا روزی یا دوره ای دارد.
بدین ترتیب اگر کسی معاند نباشد، متوجه میشود که یوم یعنی دوران و مرحله و نه روز زمینی. چنانکه آیاتی در قرآن وجود دارد که مثلاً درباره روز یا دوره قیامت میگوید یوم کان مقداره خمسین الف سنة دوره قیامت برابر است با پنجاه هزار سال (زمینی شما). معارج: 4
ادعای دوم: عده دیگری از معاندان قرآن، آیات هفتگانه ای که میگویند کیهان در شش مرحله و دوره آفریده شدهاند را باز هم با بیدقّتی و بیسوادی خود و یا عناد خود با قرآن، متناقض آیات نهم تا دوازدهم سوره فصّلت میدانند و بدین وسیله میخواهند بگویند تناتقض در قرآن فراوان یافت میشود.
امکان دارد همان دلایلی را که برای توجیه ادعای اول آنان آوردم، در این مورد نیز صدق کند؛ یعنی عملکرد مفسران و پژوهشگران قرآنی. در هر صورت این ادعای آنان نیز با استدلالهایی که در پی خواهدآمد رد میشود. چهار آیه سوره فصلت:
قل ائنکم لتکفرون بالذی خلقالارض فی یومین و تجعلون به انداداً ذلک ربالعالمین(9) و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواءً للسائلین(10) ثماستوی الیالسماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتینا طائعین(11) فقضیهن سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زیّنّاالسّماءالدّنیا بمصابیح و حفظاً ذلک تقدیرالعزیزالعلیم(12)
ترجمه: بگو آیا شما به کسی که زمین را در دو روز (مرحله) آفرید، همانا کفرمیورزید و برای او شریک قرارمیدهید؟ او پروردگار جهانیان است. و قرارداد در آن از بالایش، کوهها را و برکت داد در آن، و منابعش را در آن قرارداد، در چهار دوره یا مرحله که برای پرسندگان یکسان است. سپس به آسمان پرداخت. و آن حالت گازی داشت. پس به آسمان (جهان ناپیدا) و زمین (جهان پیدا) گفت خواه ناخواه ‹بیایید؛ آن دو گفتند با میل و رغبت آمدیم›. پس تمامکرد هفت آسمان را در دو مرحله و کارکرد هرآسمان را به آن وحیکرد. و آسمان دنیا را با چراغهایی بیاراست؛ و نگاهداشت آن را. آن است اندازهگذاری آن بسیاربزرگوار بسیاردانا.
رد ادعای معاندین قرآن:
خداوند کریم در این آیات از هشت روز (دوره، مرحله) نام بردهاست. دو مرحله اول را با فعل «خلق»، چهار دوره را با فعل «جعل». و دو مرحله را با فعل «قضیهن» یادکردهاست.
از به کارگیری این سه واژه در این آیات، متوجه میشویم که اصولاً این آیات مربوط به مراحل ششگانه آفرنیش کیهان نمیشوند، بلکه مربوط میشوند به چگونگی سازمان یافتن مراحل ششگانه آفرینش کیهان و شرح برخی جزئیات آن؛ بدین ترتیب:
اگر بخش دوم آیه نهم (و تجعلون به انداداً ذلک ربالعالمین) را از آن حذف کنیم، آیات نهم و دهم چنین میشوند: خلقالارض فی یومین و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواءً للسائلین (ترجمه: آفرید زمین را در دو مرحله و قرارداد در آن از بالایش، کوهها را و برکت داد در آن، و منابعش را در آن قرارداد، در چهار دوره که برای پرسندگان یکسان است.)
این دو آیه مربوط میشوند به «زمین» در دو مرحله، یکی آفرینش کلی آن، و دیگری گذرکردن آن از چهار دوران زمینشناسی؛ بویژه که در آیه دهم از کوهها نام میبرد که زمین شناسان و دیرینه شناسان در حدود دویست سال پیش با بررسی چین خوردگیهای روی زمین یعنی کوهها، متوجه شدند که کوهها روزگاری کف اقیانوسها بودهاند؛ و در آنها چهار دوره را تشخیص دادند که به دورانهای چهارگانه زمین شناسی مشهور شدند.
قرآن کریم هزارودویست سال پیش از کشف زمین شناسان، در این آیات به این موضوع پرداخته و گفته است که زمین (و احتمالاً منطومه شمسی) چهار دوران را پشت سر گذاشتهاند تا به صورت کنونی درآمده اند. (این هم معجزه دیگری از کیهانشناسی قرآنی)
اگر کیهانشناسان بتوانند در آینده مشخصکنند که مثلاً کره مریخ نیز چهار دوران زمینشناسی را پشتسرگذاشته، مشخص میشود که منظور قرآن تنها زمین نبوده، بلکه کل منظومه خورشیدی را در نظر داشته و از این هم بالاتر، ممکن است همه جهانهای مسکونی این دورانها را پشت سرگذارده اند. به احتمال بسیار زیاد، عبارت سواءً للسائلین اشاره به همین موضوع دارد.
پرسش: با پذیرش اینکه کیهان در شش مرحله آفریده شده، پس چرا در این آیات از چهار مرحله آن سخنرفتهاست؟
پاسخ: کیهان در شش مرحله آفریدهشده، چنانکه جانداران نیز این شش مرحله را گذرانده و میگذرانند؛ ولی خداوند در اینجا از همه آن مراحل یادنکرده؛ بلکه تنها از پیدایش جهان پیدا و سامان یافتن آسمانهای هفتگانه (هفت لایه حلزون کیهانی) یادکردهاست. با توجه به مراحل آفرینش که در مهبانگ یا آغاز کار کیهان در قرآن آمد:
مرحله اول مهبانگ، «خلق» است؛ یعنی آفرینشی کلی در لحظهای بسیار جزئی.
در مرحله دوم (تسویه)، کیهان طراحی میشود و جهان ملکوت شکلمیگیرد.
در مرحله سوم (تقدیر)، جهان پیدا از جهان پنهان و با واسطه جهان ملکوت ایجاد میشود؛ و اندازه هایش در آن و اجزاء آن قرار داده میشود: جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها
در مرحله چهارم (هدایت)، از انرژی باقیمانده که همچون گاز بسیار ناپایدار بوده، هفت آسمان (لایه های حلزون کیهانی) به گونهای پایدار و منسجم، شکلمیگیرند.
در مرحله پنجم (اخرجالمرعی)، شکلگیری سیستم کیهانی با هفت سیستم کوچکتر(Subsystem) که هر کیهانک آن دارای ویژگیها و کارکردهای ویژه خود است. (سیر صعودی کیهان)
در مرحله ششم (غثاءً احوی)، رکود سیر صعودی و آغاز سیر نزولی کیهان و اجزای آن.
(زایش و مرگ دائمی ستارگان، گیاهان، جانداران، و جانداران ناطق)
بنابراین مشخصمیگردد، دو مرحلهای را که خداوند در این آیات از آنها یاد نکرده، مرحله اول و ششم بودهاست؛ که چون منظور خداوند در این آیات تقدم و تأخر در آفرینش و ساماندهی آن بوده، تکرار همه مراحل آفرینش لزومی نداشته است.
بیست و دوم اسفندماه نودونه - احمد شمّاع زاده