هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم (بازشناسی حقایقی از قرآن کریم)

دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم

(بازشناسی حقایقی از قرآن کریم)

سرآغاز

واژه کاوی از نیازهای اساسی برای تحلیل کیفی قرآن کریم و فهم آیات این کتاب عظیم است.

از آنجا که دانش نشانه شناختی (Semiotic) در زمینه نشانه (Sign) و معنا
(Meaning)
پژوهش می‌کند؛ و یکی از روشهای تحلیل کیفی است که به بررسی
نشانه ها در یک متن جهت دستیابی به معانی آن، و بویژه معانی نهفته در متن می پردازد، برواژه تدبّر، معادل قرآنی مناسبی برای این دانش است.

نشانه شناسی با هرچیزی که یک نشانه تلقّی شود سروکار دارد؛ و همان‌گونه که فیزیکدانها به جای اینکه برای بررسی مسائل ترمودینامیک تنها به یک اتم توجّه نشان دهند، به یک سیستم که از میلیاردها اتم و مولکول تشکیل یافته، توجه می‌کنند، نشانه شناسان معاصر نیز نشانه‌ها را به طور انتزاعی مطالعه نمی‌کنند؛ بلکه به بررسی آن‌ها به عنوان بخشی از یک سیستم نشانه ای میپردازند.

بنابراین، قرآن کریم نیز که خود «یک سیستم نشانه ای» است، باید هر آیه (نشانه) یا بخشی از آیه‌های آن را بازشناسی، پشت بینی، و تحلیل و در یک کلام تدبّر کرد تا موفق به تحلیل کیفی آن‌ها شویم و به فهم آن‌ها دست یابیم.

هدف از تدوین این دانشنامه کوچک و پربار بازشناسی حقایقی از قرآن کریم است که در پس واژگان و عبارتهایی گاه ساده و گاه ویژه نهفته است؛ و از آنجا که خداوند کریم در گزینش و به کارگیری واژه ها بسیار دقیق عمل، و نشانه گذاری کرده، برهر خواننده قرآن لازم است تا به هنگام خواندن قرآن، با تدبّر آن، به منظور نظر خداوند دست یابد. نمونه ها:

چرا خداوند واژه ویژه هوی را در آیه والنّجم اذا هوی به کار برده است؟

چرا خداوند واژه ساده انعام (چهارپا) را در جایی به کار برده که ربطی به چهارپایانی که ما میشناسم پیدا نمیکند؟

چگونه خداوند در یک آیه با یک مثال ساده، و در آیه ای دیگر با یک واژه ویژه، شکل کیهان را به ما مینمایاند؟

قرآن کریم با آیات زیر که آیه اول آن خطاب به پیروان ادیان مختلف، و آیه دوم آن خطاب به مسلمانان، و چهار آیه دیگر، مخاطب آنها همه جهانیان هستند، خود را معرفی میکند:

ـ تفصیل کل شیء و هدیً و رحمهً لقوم یؤمنون(یوسف: 111)

ـ تبیاناً لکل شیء و هدیً و رحمهً و بشری للمسلمین(نحل: 89)

ـ ولقد صرفنا فی هذاالقرآن للناس من کل مثل و کان‌الانسان اکثر شیء جدلاً(کهف: 54)

ـ ولقد صرفنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل فابی اکثرالنّاس الاّکفوراً(اسراء: 89)

ـ ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل لعلّهم یتذکّرون(زمر: 27)

ـ ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل و لئن... (روم:58)

این آیات به ما میفهمانند که خداوند در قرآن کریمش از همه چیز به گونه ای نمادین یاد کرده است. برماست تا به حقیقت آن نمادها دست یابیم و برای دستیابی و فهم آنها باید در این کتاب تدبر کنیم.

بنابراین ما باید چشم بصیرت قرآنی داشته‌باشیم تا موارد مورد نظرمان را در قرآن بیابیم. اولین چیزی که این چشم بصیرت را به ما می‌دهد، آن است که پیش از هرچیز به آیات بالا ایمان داشته و باور داشته باشیم که همه ‌چیز در قرآن یافت ‌می‌شود، تا آیات قرآن حقیقت خود را به ما بنمایانند.

کپلر و کپرنیک پیشگامان هیأت جدید شناخته شده اند؛ در حالی که قرآن کریم در این زمینه هزار سال از آنان پیشگامتر است. اکنون میدانیم که قرآن کریم پیرامون گسترش کیهان، نسبیت زمان و بسیاری از کشفهای مهم تاریخ علم پیشگام بوده؛ ولی تفسیرها نتوانسته اند در مقاطع حساس تاریخ علم، از حقایق قرآن پرده برداری (تفسیر) کنند و حقایق قرآن را به اندیشمندان نشان دهند. در نتیجه دانشها و نکات علمی قرآن همواره مورد غفلت واقع شده و تنها زمانی متوجه برخی از آنها شده اند که دانشمندان به آن حقایق دست یافته اند. در این میان مقصران اصلی چه کسانی هستند؟

آیا جز دانشمندان علوم قرآنی و مفسرینی که از سویی از دانشهای روز آگاهی نداشته یا ندارند و از سوی دیگر بدون تدبّر هرگاه به فهم آیه ای دست نمییافته اند یا نمییابند، چیزی به جای کلام خداوند گذاشته یا میگذارند و از موضوع درمیگذرند، قشر دیگری کوتاهی کرده است؟

نکته مهم دیگری که دانستن آن موجب دوری گزینی ما از تفسیرهای کهن میشود، این است که تفسیرهای نادرست مفسران کهن، نه تنها بر مترجمان و مفسران بعدی تأثیرگذار بوده، بلکه بر فرهنگهای واژگان عربی به فارسی و عربی به عربی نیز تأثیر عمق خود را تحمیل کرده‌اند؛ به گونه‌ای که اگر کسی در فهم آیه‌ای ناتوان باشد و بخواهد نه از روی تدبّر و نه رجوع به تفسیری، بلکه به وسیله فرهنگ واژگان به فهم واژه یا عبارتی از قرآن دست یابد، به همان نکته‌ای میرسد که تفسیرهای کهن تعیین کرده اند؛ و نه بیشتر.

قرآن کریم دایرة المعارف کل هستی است؛ و ترجمه یا تفسیر کل آن، یعنی از سوره حمد تا سوره ناس غیرممکن، و تنها سرابی است که تشنگان حقایق و معارف قرآن را به خود میکشاند و تشنه بازمیگرداند. کدام دانشمندی وجود داشته یا دارد که بر تمام دانشها و آگاهیها احاطه علمی داشته باشد تا توانسته باشد یا بتواند کل قرآن را ترجمه یا تفسیر کند؟ پس، از آنجا که تفسیرها نمیتوانند کارا و کارساز باشند، باید در شیوه های فهم قرآن تجدید نظر کنیم و طرحی نو دراندازیم.

بهترین روشی که برای درک «مفاهیم ویژه قرآن کریم» به ذهن نگارنده رسیده، همان شیوه ای است که برای تدوین دایرة المعارفها در نظر میگیرند؛ و هر کلیدواژه آن را به یک یا چند شخص خبره و اهل فن میدهند تا یک یا چند مقاله برای آن بنویسند.

با این دیدگاه، نگارنده بر آن شد تا نتیجه سالها تدبر قرآن و اندیشه در آیات آن را که با زحمتهای فراوان از برخی واژگان و مفاهیم ویژه قرآن کریم درک کرده، در این دانشنامه گرداوری کند و به آگاهی دیگران برساند؛ بلکه راهی باز شود تا دیگر حقایق قرآن که هنوز ناشناخته اند به جهانیان شناسانده شود و قرآن کریم هدایتگر دانشمندان علوم مختلف قرارگیرد و کارایی خود را بیش از پیش به همگان نشان دهد.

واژگان و مفاهیمی که در پی می آیند، گلچین شده آن واژه کاویهاست؛ که همگی در محیط مجازی وب موجودند. در این راستا امید می‌رود قرآن دوستان بیشتر با قرآن و مفاهیم آن آشنا، و قرآن پژوهان بیش از پیش بهرمند شوند.

در این گرداوری بر مبنای فهرستی که در پی خواهد آمد، تاکنون شمار یکصدوپنجاه مفهوم ویژه مورد بررسی قرارگرفته و همان‌گونه که همواره بر غنای آن افزوده شده، امید می‌رود این روند ادامه داشته باشد. به نظر می‌رسد جای این دانشنامه تاکنون خالی بوده و امید است برای همگان دلپذیر و اندیشه برانگیز باشد.


الحمدلله‌الذی هدانا لهذا وماکنا لنهتدی لولا ان هداناالله

نگارش و انتشار نخستین: پانزدهم فروردین 1392، تنها با 53 مفهوم ویژه

اولین ویرایش همراه با واژگانی نو: بهمن 1394

دومین ویرایش کامل، همراه با واژگانی نو: آبان 1397

سومین ویرایش کامل، همراه با واژگانی نو: تیر 1398

چهارمین ویرایش، افزودن واژگان و تنظیم فهرست: آذر 1399

پنجمین ویرایش با127 مفهوم ویژه: دی 1399

ششمین ویرایش با131 مفهوم ویژه: فروردین 1400

هفتمین ویرایش با 144 مفهوم ویژه: آبان 1400

هشتمین ویرایش با 146 مفهوم ویژه: شهریور 1401

نهمین ویرایش با 150 مفهوم ویژه: دی 1402

دهمین ویرایش: اردی‌بهشت 1403

احمد شمّاع زاده

hmdshmzdeh@gmail.com









فهرست برخی مفاهیم ویژه قرآ ن کریم


  1. آذان الانعام (در آیه صدونوزدهم سوره نساء با موضوع ایجاد تغییرات در ژنها)

  2. آیه ( معانی چهارگانه آیه در قرآن)

  3. ابواب السّماء (= سیاهچالگان)

  4. اثنتاعشرة عیناً (تفکیک بنی اسرائیل به دوازده تیره از نوادگان دوازده فرزند یعقوب پیامبر)

  5. احزاب (= اقوام، گروهها، طوائف)

  6. اخت هارون (آیا حضرت مریم برادری به نام هارون داشته است؟)

  7. ارذل العمر (= آلزایمر)

  8. ارض (معانی سگانه ارض در قرآن)

  9. ارضین السّبع (= زمینهای هفتگانه! همچون آسمانهای هفتگانه)

  10. ازواجاً ثلاثة (نمودار زوجهای سگانه، بر پایه تلفیق آیاتی از سوره‌های الرّحمن و الواقعة)

  11. اسباب السّماء (وسایلی که میتوان با آن‌ها به آسمان رفت.)

  12. افک (= Fake)

  13. اکل المال بینکم بالباطل (موضوع: رانتخواری در قرآن)

  14. الرّحمن (= هستی بخش)

  15. الم تر (آیا هیچ‌گاه متوجه نشده ای؟!)

  16. امانت و خیانت (بررسی آیات مربوط به این دو موضوع به هم پیوسته)

  17. امّ الکتاب (کتاب المبین را ببینید.)

  18. امامٌ مبینٌ (کتاب المبین را ببینید.)

  19. امر (کلیدواژه)

  20. امرٌ جامع (= کاری مهم)

  21. امرٍ مریج (= کاری بسیار سست بنیان)

  22. امّةً وسطاً (امّت میانه و میانه رو، مخالف تندروی و پسروی)

  23. امّ من یّجیب (در آیه امّن یّجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء؟)

  24. انزل لکم من‌الانعام ثمانیة ازواج

  25. انعام (در آیات شش سوره زمر و یازده سوره شوری)

  26. اوتاد (فرعون ذی الاوتاد= فرعون دارنده اهرامی که همچون میخ در زمین فرورفته اند.)

  27. اهل الذّکر (= تاریخدانان، تاریخنویسان)

  28. ایّد (= منزلت و برتری داد)

  29. بالنّجم هم یهتدون (بیابانگرد و کیهانشناس، هردو به وسیله ستاره راه خود را می یابند.)

  30. بحرالمسجور کرسی» گسترگی کیهان را بیان می‌کند و «بحر المسجور» چگونگی آن را)

  31. برد(= برف)

  32. بشر(کلیدواژه)

  33. بعداً ل… (= مرگ بر...)

  34. بلدة طیّبة (= مدینه فاضله)

  35. بنی اسرائیل (نوادگان یعقوب یا اسرائیل از دوازده فرزندش)

  36. تدبّر (= پشت بینی)

  37. تدلوا (اکل المال بینکم بالباطل را ببینید.)

  38. تسبیح (همه آفریدگان به گونه‌ای تسبیح گوی اویند.)

  39. تسع آیات (موضوع طیف کامل نور در قرآن)

  40. تمورالسّماء (موضوع پایان کار کیهان برای انسان)

  41. ثانی أثنین (ابوبکر بوده یا پیامبر؟)

  42. جاهدوا فینا (در الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا)

  43. جناح (بال) (فرشتگان کارگزاران خداوندند در امور کیهان)

  44. حبک (در والسّماء ذات الحبک)

  45. حکّام (کسانی که کار مردم در دست آنان قرار دارد.)

  46. حورالعین (آیا واقعاً آن‌گونه اند که گفته شده؟)

  47. خصیم (بسیار دشمنی کننده)

  48. خلاق (بهره های دنیوی)

  49. خلطاء (کسانی که با یکدیگر برخورد منافع دارند.)

  50. خنّس الجوارالکنّس (کوتوله های قهوه ای- کیهانشناسی)

  51. دابّة الارض (منظور از جنبده زمین چیست؟)

  52. دحوالارض (آیا زمین مسطح است؟)

  53. دسر (میخهایی که به پیچ و مهره بیشتر شباهت دارند تا میخ عادی)

  54. دین (شیوه و روش زندگی کردن)

  55. ذوالقرنین (معجزه رقم 1147 در قرآن)

  56. رجلٌ رشیدٌ (= جوانمرد)

  57. روح الله

  58. زوج و زوجین (نقش جفت در تعادل آفریدگان صنع الهی و صنایع انسانی)

  59. زوجین اثنین (دو جفت دوتایی)

  60. سئم (در لایسئم الانسان)

  61. سبعاً شداداً (لایه های کیهان)

  62. سبعاً من المثانی (در سبعاً من المثانی و القرآن العظیم)

  63. سبع سموات (هفت کیهانک)

  64. سبع طرائق (= هف لایه‌ حلزون کیهانی)

  65. ستّة ایام (در خلق السموات و الارض فی سته ایامٍ- مراحل ششگانه آفرینش)

  66. سدرة المنتهی (= سوپ آپ اطمینان عظیم کیهان)

  67. سلّّم یستمعون فیه (= سفینه فضائی برای شنود فضائی)

  68. سلم (کلیدواژه)

  69. سماء (کیهان)

  70. سموات العلی (بخشها یا لایه های بالایی کیهان)

  71. سموات و الارض (= کیهان)

  72. سوء من القول (موضوع فرافکنی در آیه لایحبّ الله الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم)

  73. شاکله (= سیستم)

  74. شحّ نفس (= خودخواهی)

  75. شری (خرید یا فروش؟)

  76. شعری (وجود ستاره شعری یا شباهنگ در قرآن، خود معجزه کیهانشناسی دیگری است.)

  77. صابئون (پیروان یحیی زکریّای پیامبر)

  78. صدف (دوری گردانیدن، دوری گزیدن)

  79. صلوة و زکوة (در قرآن همواره با هم آمده اند.)

  80. صور اسرافیل (پایان کار کیهان برای انسان)

  81. ضاق بهم ذرعاً (پادمادّه کیهانی در قرآن، در ضمن داستان ضیف ابراهیم)

  82. ضرباً فی الارض (مسافرت)

  83. طائف (= گردباد)

  84. طبقاً عن طبق (موضوع کیهانشناسی)

  85. عبادک المخلصین (شرح ویژگیهای آنان)

  86. عدم (قرآن که منظومه هستی است، یک بار هم از نیستی سخن نگفته است!!)

  87. عدوٌ مّبینٌ (دشمن آشکار که منظور شیطان است. دشمن پنهان نفس انسان است.)

  88. عرش (هسته حلزون کیهانی یا ثقل هستی)

  89. علم الغیب (آگاهی بر پنهانیهای کیهان)

  90. علم الکتاب (آگاهی از رمزورازها یا سننن الهی نهادینه شده در طبیعت)

  91. علم لدنّی (دانشی که خداوند از دانش خود، بی‌واسطه به برخی پیامبران داده است.)

  92. علی علمٍ (با آگاهی کامل- به عمد)

  93. عمل (در عبارت عملٌ غیرصالح)

  94. غثاءً احوی (در آیه الّذی اخرج المرعی فجعله غثاءً احوی)

  95. فرعون (موضوع آزادی و دموکراسی در قرآن)

  96. فزع الاکبر(= Big Crunch)

  97. فعّالٌ لما یرید (مبحث فعل الهی)

  98. فقر و فحشاء (دو عامل تباهی جوامع که دومی نتیجه اولی است.)

  99. فی الکتاب (= درباره)

  100. قدر (کلیدواژه)

  101. قرآن (= خواندنی- پدیده)

  102. قرآنٌ مبینٌ (کتابٌ مبینٌ را ببینید.)

  103. قرن (نسل مردمانی که میآیند و میمیرند.)

  104. قطّعناهم (موضوع قبائل بنی اسرائیل)

  105. قریه (= آبادی)

  106. کتاب (بررسی معانی مختلف واژه کتاب)

  107. کتابٌ حفیظٌ (دی. ان. آ.)

  108. کتابٌ مبینٌ (کیهان همچون یک کامپیوتر عظیم ویژه خداوند کار میکند.)

  109. کرسی (عنوانی مجازی برای نشان دادن گستردگی کیهان)

  110. کرّمنا بنی آدم (انسان اشرف مخلوقات نیست!)

  111. کعبین (= دو قوزک پا، موضوع شستن پا در وضو)

  112. لایشعرون (متوجّه نیستند.)

  113. لدلوک الشّمس (به هنگام گرایش خورشید به مغرب)

  114. لیعلم الله (= تا خدا بداند)

  115. لیفجر امامه (موضوع آینده‌نگری انسان)

  116. مارجٍ مّن نّار (= حرارت یا گرمای بی‌رنگ و بو، مایه ای که جن از آن آفریده شد.)

  117. ما سکن فی الّیل و الّنهار (چه آفریدگانی شبانگاهان و به هنگامه روز، ساکن اند؟)

  118. ما ملکت ایمانکم، ایمانهم (آنچه که مالک آن شدید یا شدند، تنها شامل کنیز نمیشود.)

  119. متوسّمین (= پژوهشگران)

  120. مزّقتم کلّ ممزّقٍ- مزّقناهم کل ممزّقٍ (موضوع تجزیه بدن انسان پس از مرگ در خاک)

  121. مشارق (= جهان ملکوت یا فرشتگان که همواره شروق است و شب در آن راه ندارد.)

  122. مشرقین و مغربین (موضوع مسکونی بو دن دیگر سیارگان)

  123. معجزین و معاجزین (هماوردخواه، به چالش کشیدن، Challenge)

  124. ملأالأعلی (یکی از بخشهای کیهان در قران)

  125. من فی السّموات (موضوع جهانهای متوازی و متوالی در قرآن)

  126. مواقع النّجوم (اهمیت جایگاه ستارگان برای خداوند)

  127. موسعون (موضوع توسعه روزافزون کیهان)

  128. موسی (موضوع آزادی و دموکراسی در قرآن)

  129. نارالسّموم (مایه ای که جن از آن آفریده شد.)

  130. ناس (= مردم و مردمان، انس)

  131. نأتی الارض (موضوع کم شدن مواد و انرژیهای اطراف زمین)

  132. نبات (موضوع رویش انسان از زمین)

  133. نسخ (موضوع جایگزینی پدیده‌های طبیعی نو به جای پدیده‌های کهن)

  134. نشوز (موضوع نافرمانی مرد از زن و زن از مرد)

  135. نضید ( در و طلعٌ نضیدٌ)

  136. نطوی السّماء (موضوع پایان کار کیهان برای انسان)

  137. نفر (کلیدواژه)

  138. نفس (سه معنا برای نفس)

  139. هضیم (در و نخل طلعها هضیم)

  140. هوی (در والنّجم اذا هوی و پیدایش سیاهچالگان)

  141. ولی و ولایت (موضوع: تنها خداوند ولی المؤمنین است.)

  142. یحرّفون الکلم عن مواضعه (تحریف آیات قرآن با تحریف واژگان آن)

  143. یحیی (پیامبر صابئون یا صبّیها و فرزند زکریّا و پسرخاله عیسی مسیح)

  144. ید بیضاء (موضوع طیف کامل نور در قرآن)

  145. یفعل ما یشاء (موضوع فعل الهی)

  146. یلج (کلیدواژه)

  147. یوم (معانی سگانه یوم در قرآن)

  148. یوم الخروج (وصف چگونگی آغاز رستاخیز برای همه آفریدگان)

  149. یوم القیامه (رستاخیز و رسیدگی به عمل‌کرد انس و جن)

  150. یوم تبدل‌الارض (وضعیت عرش و دیگر بخشهای کیهان پس از رستاخیز)

بازدید کننده گرامی، در صورت تمایل به مطالعه واژگان ویژه، روی لینک زیر کلیک کنید:

تبلور اوج آزادی و دموکراسی در عصر رسول اکرم

تبلور اوج آزادی و دموکراسی

در عصر رسول اکرم


احمد شمّاع زاده


بخشی از مقاله وحی قدسی نوشته مصطفی حسینی طباطبایی، در نقد سخن دکتر عبدالکریم سروش


«هرکس کتاب بسط تجربة نبوی اثر سروش را از سر تأمّل خوانده‌باشد، می‌داند که وی قرآن مجید را فرآورده روزگار گذشته می‌پندارد و خوانندگان آگاهند که این متاع در بازار کتاب سروش چه جایگاه چشمگیری دارد!

دکتر سروش در کتاب مزبور، به رویدادهایی اشاره می‌کند که در عصر نبوی رخ داده و در قرآن منعکس شده‌است. او می‌نویسد:

«کسی می‌آمد و از پیامبر سئوالی می‌کرد، کسی تهمتی به همسر پیامبر می‌زد، کسی آتش جنگی بر می‌افروخت، یهودیان کاری می‌کردند، نصرانیان کار دیگری، تهمت جنون به پیامبر می‌زدند، درباره ازدواج پیامبر با همسر زید شایعه می‌ساختند و... اینها در قرآن و در سخنان پیامبر منعکس می‌شد و اگر پیامبر عمر بیشتری می‌کرد و حوادث بیشتری بر سر او می‌بارید، لاجرم مواجهه‌ها و مقابله‌های ایشان هم بیشتر می‌شد و این است معنی آنکه قرآن می‌توانست بسی بیشتر از این باشد که هست»!


در اینجا از نکته باریک و مهمّی غفلت شده است. می‌دانیم که در روزگارپیامبرص، حوادث دیگری (غیر از آنچه سروش بر می‌شمرد) نیز پیش آمده بود؛ ولی ذکر همه آنها در قرآن نیامده است! چرا؟ زیرا قرآن مجید، مقاصد و اهداف ویژه‌ای دارد که حوادث مزبور را برای بیان آن مقاصد، چندان مناسب ندیده‌است و رویدادهایی را برگزیده که تناسب بیشتری برای پیام‌های قرآنی داشته‌اند. به‌علاوه، قرآن کریم از حوادثی که رخ می‌داده همانند "کتب تاریخی" یاد نکرده‌است و به جزئیات آنها همچون نام اشخاص و قبائل و تعیین سال و روز حادثه‌ها و جز اینها نمی‌پردازد. به عبارت دیگر: قرآن مجید رویدادهای زمان را "تجرید" می‌کند و اغلب، شکلی کلّی به حوادث می‌دهد تا پیام‌های توحیدی و اساسی خود را در خلال آنها مطرح سازد. از اینرو مثلاٌ در آیات قرآن از مؤمنان و کافران و منافقان و یهودیان و نصرانیان و دیگران بسیار سخن رفته‌است، بدون آنکه نامی از آنان آورده شود و تنها به ذکر صفات ایشان بسنده نموده تا در هر زمان و مکان با امثال و اشباء آنان قابل تطبیق باشد و اگر در تمام قرآن، تنها یک بار از"أبی لهب" یاد شده از آنرو است که وی عموی پیامبرص به شمار می‌آمد و قرآن با ذکر کُنیة او، نشان می‌دهد که ارزش ایمان و یکتاپرستی از هر نسبتی- هر چند خویشاوندی نزدیک باشد- بالاتر است و عموی پیامبر اسلامص نیز مانند پسر نوح به دلیل کفر و شرک و عنادش، از سعادت اخروی محروم می‌ماند و گرنه چرا قرآن مثلاً از أبی سفیان که چند جنگ را بر ضد پیامبر اسلامص رهبری نمود، نامی نمی‌برد؟ چرا از نام ابوجهل خبری در قرآن نیست؟ چرا در سوره نور نام عائشه همسر پیامبرص برده نشده است؟ چرا قرآن به قضیه"إفک عائشه" صورت کلّی بخشیده و فرموده است: إنََّ الذینَ یَرمُونَ المْحصَناتِ الغافِلاتِ المؤمناتِ1 ... ( همانا کسانی که به زنان پاکدامن و بی خبر و با ایمان تهمت زنا می‌زنند...) چرا در همان سوره که به مناسبت افترا به همسر پیامبر ص نازل شد، احکام عمومی از قبیل کیفر زنا کاران، حرمت ورود بی اجازه به خانه‌ها، لزوم عفّت گزینی مردان و زنان و جز اینها مطرح می‌شود؟ چرا قرآن، ازدواج پیامبرص با همسر پیشین زید را به عموم مسلمانان ربط می‌دهد و می‌فرماید: لِکَیْ لایکونَ َعلَی‌المؤمنینَ حرجٌ فی ازوْاجِ أدعیائِهم2 ... (تا بر مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگانشان حرجی نباشد ...) و ده‌ها چرای دیگر که نشان می‌دهند قرآن مجید به رویدادهای زمان خود، محدود نمی‌شود و تنها با افراد معاصر نزولش سخن نمی‌گوید و پیامش کلّی و عالمگیر است چنانکه می‌فرماید: إن هُوَ إلاّ ذِکْرٌ للعالَمین (ص: 87).

"این قرآن جز هشداری برای جهانیان نیست". (پایان نقل از مقاله 23 صفحه ای یادشده.)


پاسخ دکتر مصطفی حسینی طباطبایی به پاراگرافی از کتاب بسط تجربه نبوی که در بالا آن را به رنگ زرشکی درآورده ام، بسیار مفید و ارزشمند است؛ ولی شایسته است من هم نظر خود را پیرامون آن پاراگراف بیان کنم:

کسی می‌آمد و از پیامبر سئوالی می‌کرد، از این نکته نتیجه میگیریم که همان‌گونه که میان پیامبر و مردم هیچ مانعی بر سر راه نبوده و همگان میتوانستند پرسش خود را مستقیماً با ایشان در میان گذارند، به تبع باید همه مردم بتوانند مستقیماً با حاکمان زمان خود، دست کم از طریق وسائل ارتباطی، رابطه داشته و پرسشهای خود را مطرح کنند و حاکمان نیز پاسخگوی مردم باشند.


کسی تهمتی به همسر پیامبر می‌زد، از این جمله نتیجه میگیریم که در زمان رسول اکرم، تا چه اندازه مردم آزاد بوده‌اند که میتوانسته اند حتا به پیامبر خدا تهمت هم بزنند؛ چنانکه آن مرد عرب، علی را به محکمه میکشاند و علی آن بزرگمرد تاریخ، چون نمیتواند ثابت کند که زره از آن اوست، به سادگی محکوم میشود. این‌ها را خداوند با حکمتش به ظهور رسانده تا درسی باشد برای محاکم قضائی مدّعی اسلام!


کسی آتش جنگی بر می‌افروخت، از این جمله متوجه می‌شویم که دوره حیات پیامبر اکرم آرامش چندانی وجود نداشته؛ ولی با این حال هیچ دم و دستگاهی هم برای سرکوب پیش از بروز جنگ وجود نداشته است.


یهودیان کاری می‌کردند، نصرانیان کار دیگری، از این سخن دکتر سروش، این مفهوم فهمیده میشود که در عصر رسول اکرم همه ادیان ته تنها در انجام مراسم خود آزاد بودند، که حتا پا را فراتر مینهاده اند و بر علیه اسلام توطیئه میچیدند؛ ولی پیامبر اکرم با حکمت و بردباری خود، جامعه را به سوی صلح و آرامش میبرد و به سرکوب تن در نمیداده است؛ همچون دیکتاتورهای ناتوان! متکی بر سلاح، بر مردمی که تنها سلاحشان گفتار و زبان اعتراض است!

تهمت جنون به پیامبر می‌زدند، این موضوع نیز نشان از تواضع و بردباری آن بزرگمرد دارد.


درباره ازدواج پیامبر با همسر زید شایعه می‌ساختند. رسول اکرم اسلام گذشته از مشکلات اجتماعی جامعه مسلمانان، با انواع مشکلات شخصی هم رو به رو بوده؛ ولی با درایت و نه سرکوب، وظایف خود را به سرانجام میرسانده است.

***

از همه مواردی که تا اینجا در شرح و بسط آن پاراگراف بیان شد، نتیجه‌ میگیریم که:

یک- اینکه پیامبر همچون صوفیان زندگی نمیکرده و از حوادث زمان بسیار متأثر میشده و با این وجود، به خوبی از پس حوادث پیشبینی نشده بر میآمده و درسی برای پسینیان باقی گذارده که انسان باید بندگی خداوند را در چشمه زندگی به ظهور و سرانجام برساند و نه در سایه دوری از جامعه و اجتماع، همچون صوفیان!

دو- با سنت و سیره خود به همگان آموخته است که یک انسان درستکار یا مسلمان حقیقی باید چگونه بیاندیشد و چگونه زندگی کند.

سه- با روش زندگی خود به حاکمان مسلمان سفارش کرده است که اگر مسلمانید و اگر پیرو من هستید، باید جامعه شما همچون جامعه‌ای باشد که من بر آن حاکم بودم؛ و همگان در نهایت آزادگی و پروا نداشتن از حاکمان، باید بتوانند اعتراض کنند، بپرسند، نقد کنند و در سایه همه این‌ها زندگی کنند؛ تا جامعه به فساد کشانده و از هم گسسته نشود.


اینها در قرآن و در سخنان پیامبر منعکس می‌شد و اگر پیامبر عمر بیشتری می‌کرد و حوادث بیشتری بر سر او می‌بارید، لاجرم مواجهه‌ها و مقابله‌های ایشان هم بیشتر می‌شد و اینست معنی آنکه قرآن می‌توانست بسی بیشتر از این باشد که هست!

از این جمله‌های پایانی پاراگراف کتاب دکتر سروش متوجه می‌شویم که او قرآن را اصولاً نشناخته (همان گونه که در بیانیه ای بر رد قرآن به مثابه خوابنامه ثابت کرده ام.) و تصورش بر این است که قرآن کتاب داستان زندگی و شرح مشکلات پیامبر با جامعه زمان اوست!!


نه! آقای دکتر سروش قرآن آن چیزی نیست که شما تصور میکنی. قرآن هیچ کمبودی ندارد و همه نیازهای زندگی فردی و اجتماعی پیامبر و به طور کلی انسان را در همین 2346 آیه، به گونه‌ای بر هم تنیده، بیان کرده و اگر پیامبر صد سال دیگر هم زندگی میکرد، چیزی بر بیان نیازمندیهای انسان افزوده نمیشد، زیرا قرآن سیستمی کامل است و نمیشود سیستم را دستکاری کرد!

بیانیّه ای بر رد قرآن به مثابه خوابنامه: https://www.academia.edu/26307371


نکته‌ای مهم: دکتر طباطبایی در اواخر مقاله خود یاداور می‌شود که:

هدف انبیاءص، توضیح اسرار طبیعت – آنگونه که در علوم رسمی یا تجربی بحث می‌شود- نبوده است، ولی آنها سخنی هم نگفته‌اند که با دستاوردهای علوم مزبور در تعارض و ناسازگاری باشد. اگر کسی قرآن مجید را به دقّت بررسی کند، البته از دانش "ژنتیک" اثری در آن نمی بیند ولی چیزی که مخالف این دانش و دیگر دانش‌ها به شمار آید نیز در قرآن کریم نخواهد یافت.

هرچند خود دکتر طباطبائی در متن بالا در پاسخ به دکتر سروش آورده است که:

قرآن مجید رویدادهای زمان را "تجرید" می‌کند و اغلب، شکلی کلّی به حوادث می‌دهد تا پیام‌های توحیدی و اساسی خود را در خلال آنها مطرح سازد؛ ولی من به این جمله دکتر طباطبایی جامه عمل پوشانده، و موضوع آزادی و دموکراسی را همچون موضوع ژن و ژنتیک، به عنوان پیامی اساسی از همین شکلهای کلی قرآن استنباط کرده‌، و در مقدمه گفتار آزادی و دموکراسی در قرآن یا فرعون دموکرات و آزاده آورده‌ام:

میدانستم قرآن کریم سیستم برهم تنیده ای است که همه چیز را در خود جمع دارد، ولی تاکنون به ذهنم نرسیده بود که حتا مقوله هایی همچون آزادی و دموکراسی نیز در قرآن یافت میشود. دلیلش هم این است که قرآن کریم برای مأنوسین خود نیز آن گونه نیست که همواره ریزه کاریها، ظرافتها و دقایق خود را نشان دهد؛ بلکه هرازچندگاهی گوشه کوچکی از آنها را به او نشان میدهد.


در همین راستا، از هر فرصتی بهرمند می‌شوم تا هر مفهوم نویدبخشی، از جمله آزادی و دموکراسی را گذشته از قرآن از هر آنچه که نمودی از اسلام داشته باشد، استنباط کرده و به دیگران عرضه دارم؛ چنانکه در همین گفتار، از اشارات به سیره رسول اکرم در گفتار دکتر سروش، به این نتیجه رسیدیم که:

عصر رسول اکرم، عصر اوج آزادی و دموکراسی در تاریخ جهان بوده است!


با این مقدمه، خواستم به آقای دکتر طباطباتی نیز یاداور شوم که شما همچون دکتر سروش مباشید که چون واژگان آزادی و دموکراسی را در قرآن نمیبیند، منکر وجود مفهوم آن در قرآن میشود، شما هم با ندیدن واژگان ژن و ژنتیک در قرآن، به گونه‌ای سخن مگویید که منکر مفهوم ژن و دانش ژنتیک در قرآن شوید. در این زمینه به گفتار قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن بازگشت شود: قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن: https://www.academia.edu/8327057


کوششهای چندین و چند ساله خود را در استخراج مفاهیم ویژه، از آیات ساده و بی پیرایه قرآن کریم، در دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم گرد آورده ام:

دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم: https://www.academia.edu/10031889


کسانی که مایلند متن کامل پاسخ دکتر طباطبایی را ببینند، به لینک زیر بازگشت کنند:

پاسخ دکتر طباطبائی به دکتر سروش:https://www.academia.edu/49976345


بیست و ششم تیر 1400 - احمد شمّاع زاده

1

2