ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در سوک دوست
بلال بعد از وفات #رسول_خدا صلی الله علیه و سلم نزد ابوبکر رضی الله عنه رفت و گفت: ای خلیفه رسول الله، من از رسول الله ﷺ شنیده ام که می گفت :
"بهترین عمل یک مومن جهاد در راه خداست "
ابوبکر به او گفت : خواسته ات را بگو ای بلال .
گفت : میخواهم در راه الله باشم تا زمانی که بمیرم .
ابوبکر گفت : برای ما که اذان دهد!؟
بلال در حالی که اشک میریخت، گفت : من بعد از رسول الله ﷺ برای کسی اذان نمیدهم . ابوبکر گفت : همینجا باش و برای ما اذان بده.
بلال گفت : اگر مرا برای خودت آزاد کرده ای پس هرچه میخواهی بگو، اگر مرا برای الله آزاد کرده ای پس مرا واگذار به کسی که برای آن آزادش کرده ای.
ابوبکر گفت : ترا برای الله آزاد کرده ام برو هر جا که میخواهی.
بلال به سوی شام سفر کرد وی میگوید :
نتوانستم بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه بمانم.
زمانی که میخواست بلال اذان بدهد و به لفظ " اشهد ان محمد رسول الله " میرسید غم فراق پیغمبر گلویش را می فشرد و گریه سر می داد.
بعد از گذشت چند سال بلال رسول الله ﷺ را بخواب دید در حالی که رسول ﷺ به او گفت: ای بلال این چه جفایی است که در حق ما میکنی!
آیا وقت آن نرسیده که به زیارت ما بیایی ؟
از خواب که بیدار شد، غم فراق رسول ﷺ وجودش را فرا گرفته بود، سپس به سوی مدینه حرکت کرد و در نزد روضه اطهر رسول ﷺ رسید و گریه را آغاز کرد. حسنین نوه های رسول خدا که کودک بودند هردو آمدند. بلال آنها را در آغوش خود میفشرد و میبوسید و میگریست ، حنین به او گفتند : ای بلال از تو میخواهیم یکبار اذان بدهی . سخن آنان را به احترام جدشان به گوش جان خرید و به مأذنه رفت و اذان را شروع کرد. آنگاه که گفت:
الله أکبر الله أکبر مدینه منوره در جوش و خروش شد. زمانیکه گفت:
أشهد أن لا آله إلا الله جوش و خروشش بیشتر شد.
و آنگاه که گفت : أشهد أن محمداً رسول الله
زنان از خانه های خود به گریه و فغان بیرون برآمدند ، زمان رسول خدا ﷺ بیاد شان آمد .
از آن پس هیچگاه کسی مردان و زنان مدینه را تا این اندازه گریان ندید.
هنگامی که وفات بلال (رض) فرارسید، همسرش کنارش نشسته بود و میگریست. بلال میگفت:
گریه نکن ، فردا با دوستانم ملاقات میکنم ، با محمد و یارانش.
برگرفته از صفحه فیسبوک شخصی سنّی مذهب، با حذف برخی بخشهای غیرضروری
اردیبهشت 1403
احمد شمّاع زاده