ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بررسی شخصیّت آدولف آیشمن
دکترمحمدسرگلزائی
هنگامی که در سال ۱۹۴۵ متفقین برلین را محاصره کرده بودند، هیتلر خودکشی کرد؛ اما هیتلر به تنهایی جنایات خود را سازماندهی نمیکرد، بلکه گروهی از نوابغ آلمان با او همراه بودند. گوبلز، گورینگ، هیملر و آیشمن نمونه هایی از این نوابغ مؤمن به پیشوا بودند. بخشی از آنها در دادگاه جنایات جنگی نورنبرگ محاکمه شدند؛ ولی شماری از آنها به نقاط دور دنیا همچون آمریکای جنوبی گریختند و با هویت ساختگی سالها به زندگی مخفیانه خود ادامه دادند؛ که آیشمن یکی از آنان بود. او سالها پس از پایان جنگ، دستگیر، و به اورشلیم فرستاده شد.
پژوهشگران برجسته ای به مطالعه پرونده آیشمن پرداختند. آنها کنجکاو بودند ببینند وضعیت روانی کسی که مرگ هزاران انسان بی گناه را مدیریت کرده چگونه است. یکی از معروف ترین کسانی که پرونده آیشمن را بررسی کردند، هانا آرنت بود. هانا آرنت دکترای فلسفه خود را در سال ۱۹۲۹ زیر نظر کارل یاسپرز روانپزشک و فیلسوف آلمانی در دانشگاه هایدلبرگ گرفت. پس از به قدرت رسیدن دوباره نازیها، مدتی توسط گشتاپو دستگیر شد؛ ولی به آمریکا گریخت. او اولین زن استاد در دانشگاه پرینستون بود.
هانا آرنت در زمان محاکمه آیشمن، مقاله هایی را برای مطبوعات مینوشت ؛ که بعدها در کتاب آیشمن در اورشلیم گردآوری و منتشر شدند.
نتیجه تحقیقات پژوهشگرانی برجسته همچون هانا آرنت:
- آیشمن هیچگونه بیماری روانی نداشت.
- او نه نسبت به لهستانی ها و نه نسبت به یهودیان هیچ خاطره بد یا کینه ای نداشت.
- وی در تمام سالهای مدرسه و دانشگاه، فردی منضبط، قانون مدار، وظیفه شناس و "نمونه" بود!
- آیشمن هیچ سابقه شخصی از پرخاشگری و خشونت نداشت و در خانواده و دوستان به عنوان فردی معاشرتی، مهربان و خونگرم شناخته میشد!
- آیشمن اعتقاد داشت که به عنوان یک تکنوکرات به وظایفش عمل کرده است، سیستمی که در آن کار میکرد، مأموریتی را به وی محول کرده بود و او هم به بهترین نحو ممکن مأموریت خویش را مهندسی، و به انجام رسانده بود!
بنابر این نتایج، باید در نظر داشته باشیم که در جنایات بزرگ و سیستماتیک، به دنبال شخصیّتهای ضد مردمی نگردیم، شاگرد اولهایی با معدل بالا و نمره انضباط بیست هستند که بدنه ماشینهای سرکوب را میسازند؛ و نوابغ خودشیفته (Narcissistic) هستند که این کارگزاران شریف، وظیفه شناس و مطیع را به انجام وظیفه! مکلّف میکنند!
جنایات سازمان یافته و در مقیاس کلان، زمانی تحقق مییابند که "جنایت" تبدیل به "وظیفه" شود! تردستی رهبران توتالیتر یا تمامیت خواهی همچون هیتلر، استالین و مائو، این است که جنایت را تبدیل به تکلیف میکنند!
آماده سازی و ویرایش: احمد شمّاع زاده- مرداد 1403