هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

علم غیب ویژه خداوند است

علم غیب ویژه خداوند است

احمد شمّاع زاده


دانش پنهانیها یا علم غیب، ویژه خداوند است؛ و همه کسانی که با قرآن آشنایی دارند، به این موضوع آگاهی دارند؛ ولی از آنجا که شیعه سنّتی معتقد است ائمّه معصومین غیب می‌دانسته اند؛ (که خود آن معصومین چنین ادعایی را نداشته‌اند و یقیناً این موضوع غیر حقیقی را تهمت به خود می‌انگارند و در روز جزا تهمت زنندگان مسئولند.) به هر طریقی که شده می‌خواهند بگویند پیامبران هم به گونه‌ای بر غیب آگاهی داشته‌اند؛ تا بتوانند داشتن علم غیب را از رسول اکرم به امامان تعمیمش دهند! در نتیجه نگارنده در بسیاری از نوشته‌های خود، داشتن دانش غیب برای غیرخدا را با استناد به آیات قرآن رد کرده‌ام.

این نکته را نیز بیفزایم که در همه قرآن، تنها دو یا سه آیه وجود دارد که به پیامبر می‌گوید ما تو را بر خبری از غیب آگاه کردیم که پیشتر هیچ‌یک از پیامبران را از آن آگاه نکرده ایم. این را نمی‌گویند داشتن علم غیب؛ بلکه خداوند می‌خواهد کام پیامبرش را با فاش کردن برخی رازها شیرین کند، نه اینکه درهای عالم غیب را بر او بگشاید. این‌گونه خبرها تنها یکی از میلیاردها میلیارد نکته‌های پنهانی عالم غیب است! و گویای این نکته پنهان در درون خود هستند که عالم غیب، تنها در حیطه خداوند علیم (همه چیز دان) است.

به نظر می‌رسد اشکال کار شیعه آن است که علم امامت و کراماتی را که امامان داشته‌اند را، با داشتن علم غیب اشتباه گرفته‌ باشند؛ البته اگر ریگی در کفش نداشته باشند! الله اعلم بالامور


در اینجا آیاتی را گرداوری کرده‌ام که صراحتاً می‌گویند هیچ‌کس از جمله پیامبران بر غیب آگاهی نداشته‌اند:

این آیات در سوره جن آمده و خطابش به جن و انس است.(26،27،28):

عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصى‌ کُلَّ شَیْ‌ءٍ عَدَداً

دانای پنهانیها پس کسی را بر غیب خود آگاه نمى‌کند؛ مگر از رسولی راضی باشد. پس همانا از پیش و پس او، مراقبانى بر او می گمارد تا بداند (رسولان) پیامهاى پروردگارشان را رسانده‌اند؟ و او به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیزها را با عدد، شماره کرده است.

این آیات تنها آیاتی است که برخی شیعیان از جمله آقای قرائئی مستمسک قرار می‌دهند که خداوند برخی پیامبران را از علم غیب آگاه ساخته، تا بدین ترتیب به امامان نیز نسبتش دهند؛ که البته به دلایل زیر این نظر رد می‌شود:

خداوند در این آیات گفته است، تنها به پیامبرانی که از آن‌ها راضی است(و نه همه پیامبران!)، چیزهایی را از غیب خود بر آن‌ها آشکار می‌سازد؛ نه اینکه درهای عالم غیب را بر آن‌ها بگشاید، تا بتوانند پیام الهی را به بندگانش به خوبی برسانند و باز هم تأکید می‌کند که به آنان اعتماد کامل ندارد؛ و به همین دلیل نگهبانانی را بر آن‌ها میگمارد تا مطمئن شود، پیامش به بندگانش رسیده، و باز هم تأکید می‌کند که ما آمار همه چیز را جزء به جزء در کامپیوتر خود و نزد خود نگه داشته ایم؛ و اگر پیامبری گوشه چشمی به غیب ما داشته باشد، کامپیوتر ما فوری ارور می‌دهد و مچش را می‌گیرد.

قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحى‌ إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى‌ وَ الْبَصِیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ «انعام: 50»

بگو من به شما نمی‌گویم گنجینه‌هاى خداوند نزد من است و غیب هم نمى‌دانم و به شما نمی‌گویم من فرشته‌ام؛ که جز آنچه را به من وحى مى‌شود پیروى نمى‌کنم. بگو آیا نابینا و بینا برابرند؟ آیا نمى‌اندیشید؟

وَ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِی أَنْفُسِهِمْ إِنِّی إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ «هود:31»

(نوح به قومش گفت) به شما نمى‌گویم گنجینه‌هاى الهى نزد من است و غیب هم نمى‌دانم و نمى‌گویم که من فرشته‌ام و نمى‌گویم خداوند به کسانى که در پیشِ چشمِ شما خوارند، هرگز خیرى نخواهد رساند، خداوند به آنچه در وجود آن‌هاست، آگاه‌تر است. در آن صورت همانا از ستمکاران خواهم بود.


قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ «اعراف: 188»

بگو من مالک سود و زیان خود نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد؛ و اگر غیب مى‌دانستم حتماً منافع زیادى براى خود فراهم مى‌آوردم و زیانی به من نمى‌رسید؛ که من جز هشداردهنده و بشارت‌دهنده ای براى گروهى که ایمان مى‌آورند، نیستم.

قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَ ما یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ «نمل: 65»

بگو کسی در آسمان‌ها و زمین غیب نمى‌داند؛ مگر خداوند؛ و آگاهی ندارند که چه زمانى برانگیخته می‌شوند.

بسیاری کسان و بویژه حوزویان به پیروی از غلات شیعه، تصور میکنند که معصومین علیهم السّلام بر غیب آگاهی داشته اند. باز یادآوری می‌کنم:

آنچه را که ما نمیدانیم و امامان معصوم میدانسته اند، غیب نیست؛ بلکه کرامتی است که خداوند به آن‌ها عنایت کرده و به عبارتی دیگر علم امامت است؛ و تنها خداوند است که بر غیب آگاهی دارد و «عالم الغیب والشّهاده» است.

پیامبران هم علم غیب نداشته اند. برخی از آنان تنها علم لدنی داشته اند. یعنی علمی که از جانب خداوند به آنان داده شده است. در سوره یوسف و درشرح قصّه یوسف، خداوند به دادن علم لدنّی به حضرات یعقوب و یوسف در چند آیه اشاره کرده است.

در جایی که خداوند در سوره اعراف: 188 به رسولش میفرماید:

بگو! من مالک خودم نیستم و سودوزیان خود را هم نمیدانم، مگر آنچه را که خدا بخواهد. اگر من غیب میدانستم همه خوبیها را برای خودم میخواستم و هیچ گونه بدی بر من اثرگذار نبود.

و نیز در آیات انعام: 50 و هود: 31 میفرماید:

قل لااقول لکم عندی خزائن الله و لااعلم الغیب بگو! من نمیگویم گنجینه های خداوندگاری نزد من است و نه غیب میدانم

و در سوره نمل: 65: قل لایعلم من فی السّموت والاض الغیب الّاالله

بگو! در کیهان کسی یافت نمیشود که غیب بداند مگر خداوند.

پس چگونه است که برخی مدعی هستند که امامان شیعه بر غیب آگاهی داشته اند؟ مگر اینکه کلام خداوند و آیات قرآن را قبول نداشته باشند.

امامان معصوم علیهم السّلام، تنها علم امامت داشته اند؛ یعنی بسیاری چیزها میدانسته اند که مردم عادی نمیدانسته اند و نمیدانند. چنانکه امام علی(ع) که میگوید من به راههای آسمان آگاهترم تا راههای زمین، نتیجه علم امامت ایشان بوده یا حضرت امام محمد باقرالعلوم(ع) با علم امامتش چنین عنوانی را یافته و نیز با جنیان رابطه داشته است و یا حضرت امام جعفر صادق(ع) که نوشته اند 4000 شاگرد تربیت کرده اند، نتیجه علم امامت ایشان بوده است.


روزی در مسجد اهل تسنن یک جوان سنی مذهب وقتی فهمید شیعه هستم پرسید:

شما شیعیان می‌گویید که امامانتان غیب میدانند؟

گفتم: الله یعلم غیب السموات والارض.

  • پس چرا در باره شما چنین می‌گویند؟

  • شاید به این دلیل باشد که امامان شیعه برخی کرامات داشته اند که از برخی شواهد به باطنها پی میبرده اند و این تنها مربوط به ائمه نیست برخی کسان که چشم باطن یا برزخی شان روشن است نیز میتوانند چنین کراماتی را داشته باشند. البته امامان شیعه علم امامت هم داشته اند ولی اگر کسی مدعی باشد امامان همچون خداوند غیب میدانسته اند و آنها را جای خداوند قرار دهد مشرک است.


او که از وصفهایی پرشده بود که شیعیان با اعمال شرک آلود خود بهانه به دست اهل تسنن میدهند و به شیعه آنگونه نگاه میکرد، گفت: نه... تو شیعه نیستی...!!

نگارش: مرداد 1402

ویرایش: تیر 1404

احمد شمّاع زاده