ماجرای «غرانیق» و مصونیت وحی
احمد شمّاع زاده
درباره عنوان مقاله
نگارنده برای عنوان مقاله، واژه ماجرا به معنی آنچه رخ داده است را برگزیدم؛ ولی بسیاری از نویسندگان که به این ماجرا پرداخته اند، قضاوت نادرست خویش را در عنوان نوشته خود آورده، و نوشتهاند: افسانه یا داستان غرانیق!
ماجرای غرانیق چیست؟
غَرانیق در مباحث قرآنی، رخدادی است مربوط به رسول اکرم اسلام در دوران حضورش در مکّه مکرّمه، به هنگام خواندن سوره نجم در جمع مردم، از جمله برخی مشرکان.
ماجرا از آنجا شروع میشود که پس از خواندن آیات 19 و 20، شیطان رجیم دو جملهٔ کوتاه را به ایشان القاء میکند. پیامبر هم به ظن اینکه این دو جمله وحی هستند، آنها را بر زبان میآورد.
چون در آن جمع مشرکان نیز حضور داشته اند، برخی از حضّار، اینگونه برداشت میکنند که رسول اکرم برای خوشایند مشرکان، این دو جمله را بر آیات پیشین افزوده است!
شب که فرا میرسد، جبرئیل امین وی را از وحی نبودن این دو جمله آگاه می سازد؛ که موجب شرمندگی و پشیمانی رسول اکرم میشود که نتوانسته وحی را از تلقین شیطان تشخیص دهد.
آیات سوره نجم:
أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى «20»
ترجمه: آیا (بتهاى) لات و عزّى را دیدهاید؟ و منات، آن سومین بت دیگر.
دو جمله شیطانی:
فاِنّهُن الغرانیقُ العُلی و اِنّ شفاعتَهُنّ لَتُرتَجی
ترجمه: پس همانا که ایشان پرندگان زیبای بلندپروازند که بر شفاعتشان امید میرود.
روشنگری:
بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران، به پیروی از کتاب آیات شیطانی در نوشته خود آوردهاند دو آیه شیطانی. نظر به اینکه مفهوم آیه مربوط به کتابهای مقدس است، نگارنده از جملههای تلقین شده، با عنوان دو جمله یادکرده و نه دو آیه.
نکته دیگری که کتاب آیات شیطانی بر قرآن پژوهان از جمله آقای بهاء الدّین خرمشاهی تأثیرگذارده، این است که این ماجرا را به دخالت شیطان در پروسه وحی، و تحریف قرآن نسبت داده و نوشتهاند «بعد یا بعدها از متن قرآن حذف شد»! این اتّهام، گویای تحریف قرآن است؛ و این در حالی است که کل این ماجرا شفاهی بوده، به کتابت نرسیده، و تنها از پاسی از روز تا پاسی از شب طول کشیده است.
کی بر متن قرآن افزوده شد که حذف شده باشد؟! اندیشیدن در نوشتار و گفتار، چیز خوبی است!
نکته اساسی:
با مطالعه دقیق ماجرای غرانیق، به این نکته کلیدی و اساسی پی بردم که هیچیک از مفسران، تاریخ نویسان، و پژوهشگران قرآن، پیرامون قدرت شیطان و شیاطین بحث نکرده اند؛ و همگان خواسته اند با توجّه به اینکه رسول گرامی معصوم است، ماجرا را از بیخ و بن منکر شوند!
نگارنده در این نوشتار میکوشد تا نقش شیطان و شیاطین را در نزول وحی (از دیرباز تا نزول قرآن) برجسته و تأثیرگذار نشان دهد؛ و نقش خداوند قادر متعال را در پیشگیری از اخلال در نزول وحی، و مصون ماندن وحی به اثبات برساند.
کسانی این ماجرا را رد میکنند یا افسانه میخوانند که:
یک- آن را به زیان وحی و قرآن میدانند؛ که اینگونه نیست.
دو- معنا و مفهوم واژه عصمت را نمیدانند و مقام عصمت را درک نکرده اند؛ در نتیجه ماجرای غرانیق را وهن پیامبر اکرم و تحریف قرآن قلمداد کردهاند! توضیح آنکه:
مقام عصمت، پاکی از گناه است و نه مصون ماندن از خطا. همگان باید بدانند که در عالم هستی یکی خداوند خطا یا اشتباه نمیکند؛ و دیگری کارگزارانش مشهور به فرشتگان؛ که اگر اینان اشتباه کنند، همه کیهان بر هم میریزد. مفصل این بحث را در مقاله زیر آوردهام:
جایگاه الله، محمّد، و علیّ در دیدگاه شیعه سنتی: https://www.academia.edu/10031869
سه- کوشش کردهاند تا از ربط دادن آیه 52 سوره حج با این ماجرا جلوگیری کنند.
این آیه خود یک منبع موثق است. چه به این ماجرا ربط پیدا کند یا نکند، آیه موثّقی است برای راستی آزمایی این ماجرا که در پی به آن خواهم پرداخت.
چهار- اگر شرقشناسی استدلالی معقول آورده، آن را بدون ارائه دلیل موجهی رد کردهاند.
توضیح آنکه: اکثر مستشرقین قرآن شناس، پیش از سال 1980 و آشکارشدن ماجرای غرانیق توسط سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی، به درستی این ماجرا پی برده و استدلال کرده بودند که احتمالش بسیار کم است که خود مسلمانان چنین داستانی علیه خویش جعل کنند یا آن را از معاندان اسلام بپذیرند؛ بویژه اینکه دشمنان و معاندان اسلام در این میان غایبند، و همه نقلها از مفسران و تاریخ نویسان مسلمان است!
بررسی موضوع با توجّه به قدرت شیاطین و بویژه شیطان اکبر: ابلیس لعین:
یک- در داستان آفرینش انسان در قرآن میخوانیم:
نقل از «گامی در خودشناسی»: پس از اینکه ابلیس از مقام و منزلتش معزول می شود، به خداوند میگوید: ‹اگر تا روز قیامت به من مهلت بدی، خواهیدید که فرزندان این موجودی را که بر من برتریاشدادی چگونه ریشهکنمیکنم. مگر بعضیها را›.
خداوند درخواست او را پذیرفت. اما او که حالا ‹شیطان› شدهبود باز گفت: «چون مرا گمراه کردی پس سوگند به بزرگواریت که من هم تمام آدمها را فریب میدم و گمراه میکنم. جلو راهشون مینشینم؛ و از راه راست تو منحرفشون میکنم؛ و از هر سو، و با روشهای مختلف با آنها روبهرو میشوم؛ باز هم میگویم که حتماً آنان را گمراهمیکنم و حتماً وعدههای دروغین به آنان میدهم؛ و حتماً به آنان دستورمیدهم؛ پس باید گوشهای چهارپایان را ببرند (موضوع، تغییرات ژنتیک* است.) پس باید در خلقت خداوند دستکاری کنند؛ و خواهیدید که ‹بیشترشان› شکرگزار تو نیستند؛ مگر عدّه کمی که بندگان ‹مخلص› تو باشند.
* آذان الانعام یا ژنها: https://www.academia.edu/7503159
گامی در خودشناسی و قصّه هستی: https://www.academia.edu/12078728
میبینید که خداوند تا چه اندازه اختیارات تامّ و تمام به شیطان داده است؛ تا ما را در بوته آزمایش دنیا به خوبی بیازماید. پس قدرت شیطان را هرگز نباید دست کم بگیریم و به خویشتن خویش خوشبین باشیم! بویژه آنکه تکبّر (خود بزرگ بینی) دلیل اصلی انحراف ابلیس از مسیر الهی بود.
دو- ادبیات به کار رفته در دو جمله شیطانی، نمونهای از قدرت شیطان:
اگر در دو جمله شیطانی دقت کنید و کمی هم به ادبیات عرب آشنایی داشته باشید، متوجّه میشوید که این دو جمله تا چه اندازه هم زیبا و هم استوارند؛ به گونهای که موجب شد تا رسول اکرم آنها را به جای وحی زیبا و استوار، اشتباه بگیرد و بر زبان آورد!
فاِنّهُن الغرانیقُ العُلی و اِنّ شفاعتَهُنّ لَتُرتَجی
سه- تأیید قدرت شیطان در آیه 52 سوره حج:
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
ترجمه: و پیش از تو هیچ رسول و پیامبرى را نفرستادیم، مگر اینکه هرگاه چیزی آرزو مىکرد، شیطان در آرزوى او چیزی القا مىکرد. پس خداوند هر چه را که شیطان القا کند، از میان مىبرد، سپس آیات خود را استحکام مىبخشید و خداوند آگاه و حکیم است.
یعنی با اینکه شیطان در پروسه وحی به همه رسولان و پیامبران اگر خواستهای داشتهاند، دخالت کرده، ولی خداوند دخالت شیطان را نقش بر آب کرده و از وحی به پیامبران و رسولانش در هر حال مراقبت و مواظبت کرده، و مصونیت وحی را تضمین کرده است.
چهار- قدرت شیاطین در ربودن وحی:
در راستای آیه بالا باید افزود که جنها از جمله شیاطین آنها، تا پیش از نزول وحی بر پیامبر اکرم، میان زمین و آسمان در رفت و آمد بودهاند و در سفینه های فضائی خود، به شنود و از جمله دزیدن و دخالت در وحی مینشسته اند؛ ولی با نزول قرآن از این مهم در زندگی خود منع شده اند:
وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ ۖ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا (جن: 9)
ترجمه: ما در ایستگاههای فضائی خود به شنود مینشستیم؛ پس اکنون هرانکس که به شنود بنشیند، مییابد شهابسنگی را که در کمین اوست.
بدین ترتیب متوجه میشویم که خداوند برای رسول اکرم حساب جداگانه ای باز کرده و با اینکه وحی قرآن همچون دیگر وحی ها به دیگر پیامبران و رسولان نیست و بسی بیشتر و پر مایه تر است، و از نظر کمیت نیز بیش از شش هزارودویست آیه را در بر میگیرد، ولی شیاطین را از دخالت در وحی به رسول اکرم پیش از نزول قرآن، معزول کرده است.
اکنون این پرسش پیش میآید که اگر نمونه ای بسیار کوچک (نسبت به 6236 آیه) از دخالت مستقیم خود شیطان قدرتمند در وحی به رسول اکرم صورت گیرد، و خداوند باز هم مانند همه موارد پیشین، القاء شیطان در وحی به پیامبرش را منسوخ کند، موجب خدشه بر پروسه وحی و قرآن عظیم میشود؟! زهی نادانی و نفهمی برای کسی که چنین فکر کند!
پنج- آیه حفاظت از وحی و قرآن:
آیهای وجود دارد که خداوند با تأکید بسیار میفرماید ما خود، قرآن را فروفرستاده ایم و خود نیز قویاً نگهبان و حافظ آن هستیم: انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون
مفسران و پژوهشگران قرآنی معمولاً این آیه را برای اثبات بی انحراف بودن قرآن به کار میبرند؛ ولی تاکنون دیده نشده نمونهای برای تحقق این آیه بیاورند که خداوند چگونه از قرآنش عملاً نگهبانی کرده است.
به نظر نگارنده ماجرای غرانیق تنها موردی است که خداوند ثابت میکند چگونه از وحی و سلامت آن دفاع کرده و مصونیت آن را عملاً تضمین کرده و با زبان عمل گفته است «ما با فوریت هرچه تمامتر از انحراف در وحی خود دفاع میکنیم و ترفندهای شیطان و شیاطین را نقش بر آب میسازیم»!! بنابراین:
این ماجرا کاملاً درست بوده، و به سود وحی و قرآن تمام شده است. التماس اندیشه در آیات الهی
آذر 1403
احمد شمّاع زاده