هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

میانپرده! در دو پرده!(لطائف الحکایات!)

میانپرده! در دو پرده!

پرده اول:

پسربچه ای خردسال که از درودیوار بالا میره از مادربزرگش می‌پرسه: چرا بابا و مامانم از هم جداشدن؟

  • مگر بده؟

  • چرا بد نباشه؟

  • برای اینکه اون موقع که با هم بودند تو تنها یه خونه داشتی الان سه خونه داری!

  • چطوری؟

  • تو یه روز خونه من هستی یه روز دیگه خونه مامان بابات و یک روزم خونه مامانت. پس تو سه خونه داری و همه نازت رو میکشن و تحویلت میگیرن!! همه چیز برات میخرن و ...

  • راس راسی راس میگی ها...!!

پرده دوم:

پس از مدتی پدرومادرش تصمیم میگیرند دوباره با هم زندگی کنند... ولی کودک که از موضوع باخبر میشود اعتراض میکند که:

  • چرا میخواین با هم زندگی کنید؟

  • مادر: مگر بده؟!

  • آره!

  • چرا؟

  • چون من الان سه خونه دارم. یه روز خونه تو یه روز خونه مامان بزرگ و یه روز خونه مامان بابا. اگه با هم زندگی کنید من تنها یه خونه دارم و تنها بعضی وقتها میتونم خونه اونا برم!!

مادر ظاهرا پاسخی ندارد که بدهد... شما چه طور؟

1392- احمد شمّاع زاده

در زمان شاه، روزی خانمی آمریکایی، که ساکن تهران، و اسمش سوزان بود و سوزی صداش میکردند، کتباً شکایتی در یکی از کلانتریهای تهران ثبت میکنه مبنی بر اینکه مزاحمی هر روزه همراه با سازی بزرگ و عجیب و غریب! که روی دوشش میذاره، توی کوچه ما میاد و اسم من رو صدا می زنه و میگه آی لاو سوزی. (من سوزی رو دوست دارم.) و بدین ترتیب مزاحم من می‌شه. هنگامی که کلانتری به جست‌و‌جو می پردازه متوجه میشه که اون یک لحاف دوزیه که برای جلب مشتری، تا لحافهاشون رو بدوزه میگه آی لحاف دوزی...