ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
درسهایی از زندگی برای زندگی
گاوبندی سپاهیان با روحانیان در تاریخ ایران
و به قول دکتر شریعتی همدستی زور و زر و تزویر
برای آگاهی کسانی که موضوع حمله اعراب به ایران، در زمان حکومت عمربن الخطّاب را به درستی درک نکرده و از این اصل سیاسی و اجتماعی غافلند که کرم درخت از خود درخت است.
پایان سلطنت نوشروان، ایران وضعی سخت متزلزل داشت. سپاه یاغی بود و روحانیت روی در فساد داشت. فسادی که در وضع روحانی بود، از قدرت و نفوذ موبدان برمیخاست. تشتت و اختلاف در عقاید و آراء پدید آمده بود. و موبدان در ریا و تعصب و دروغ و رشوه غرق بودند. مزدک و پیش از او مانی برای آنکه تحولی در اوضاع روحانی و دینی پدید آورند، کوششهای بسیاری کردند اما نتیجه ای نگرفتند.
کار مزدک با مقاومت روحانیان و مخالفت سپاهیان مواجه شد و موجب فتنه و تباهی گشت. رای و تدبیر نوشروان که با خشونتی بی اندازه توأم بود، این فتنه را به ظاهر فرونشاند اما عدالتی که در افسانه ها به او نسبت داده اند، نتوانست ریشة ظلم و فساد را یکسر از بن برآورد. از اینرو با مرگ او باز روحانیان و سپاهیان سر به فتنه انگیزی برآوردند.
سلطنت کوتاه هرمز با مخالفت روحانیان و سپاهیان به سرآمد و پرویز نیز با آنکه در جنگها کامیابیهایی داشت، از اشتغال به عشرت و هوس فرصت آن را نیافت که نظم و نسقی به کارهای پریشان بدهد. جنگهای بیهوده او نیز با آنهمه تجملی که جمع آورده بود، جز آنکه خزانه مملکت را تهی کند نتیجه ای نداد. فتنه ای که دست شیرویه را به خون پدر آلوده ساخت، از نیرنگ سپاهیان و روحانیان بود؛ و از آن پس، این دو طبقه چنان سلطنت را بازیچه خویش کردند که دیگر از آن جز نامی نمانده بود.
سرداران سپاه مانند شهربراز و پیروز و فرخ هورمزد همان راهی را که پیش از آنها بهرام چوبین رفته بود پیش گرفتند و هر یک روزی چند تخت و تاج را غصب کردند. اردشیر خردسال پسر شیرویه، و پوراندخت و آزرمیدخت، نیز قدرت آن را نداشتند که از پس نفوذ و مطامع سرداران برآیند.
چند تن دیگر نیز که بر این تخت لرزان بی ثبات برآمدند، یا کشته شدند و یا از سلطنت خلع شدند. یزدگرد آخرین بازماندة تاجداری بود که از تخمة ساسانیان مانده بود. اما او نیز کاری از پیش نبرد و گرفتار سرنوشت شوم بدفرجامی شد که دولت و ملک ساسانیان را یکسره از میان برد. بدین گونه سپاهیان یاغی و روحانیان فاسد را پروای مملکت داری نبود و جز سودجویی و کامرانی خویش اندیشه ای دیگر نداشتند.
پیشه وران و کشاورزان نیز، که بار سنگین مخارج آنان را بر دوش داشتند در حفظ این اوضاع سودی گمان نمیبردند. بنابراین مملکت بر لب بحر فنا رسیده بود و یک ضربت کافی بود که آن را به کام طوفان حوادث بیفکند. این ضربتی بود، که عرب وارد آورد و مدت دو قرن دراز کشوری آباد و آراسته را عرضة دردناکترین طوفان حوادث کرد.
منبع: کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب - ص: 28
سلام با بوی خدا یا با بوی نفت؟
یکی از مراجع زنده کنونی میگفت:
در محله ما، یک گاری چی بود که نفت میفروخت و به او عمو نفتی میگفتند. یک روز منو دید و گفت: سلام حاج آقا؛ ببخشید! خونتون گازکشی شده؟ گفتم بله! مگر چی شده؟
گفت: فهمیده بودم. ولی میخواستم مطمئن بشم که پرسیدم.
گفتم: چطور؟ گفت چون سلام علیکهات تغییرکرده!
من که تعجب کرده بودم پرسیدم: یعنی چه که سلام علیکام تغییر کرده؟
گفت: پیش از اینکه خانه ات گازکشی بشه، خیلی خوب مرا تحویل میگرفتی، حال خودم و بچه هامو می پرسیدی و ادامه داد:
همۀ اهل محل همین طور هستند. هرکس خونه شو گازکشی میکنه سلام علیکش تغییر میکنه.
منه مرجع، از این عمو نفتی درس گرفتم:
فهمیدم سی سال، سلامم بوی نفت میداده و خودم هم خبر نداشتم. به جای اینکه بوی خدا بده...
سی سال او را با اخلاق اسلامی تحویل میگرفتم و خیال میکردم اخلاقم اسلامی است؛ ولی با گوشزد او که گوشزد خدا بود، متوجه شدم سلام علیکام بوی نفت میداده و نه بوی خدا!!
یادمان باشد که: سلام هایمان بوی نیاز ندهد!
شرکتهای مسافرکشی اینترنتی
شرکتهای مسافرکشی اینترنیتیِ خارجی و بزرگ داخلی، مانند اسنپ و تپسی، میلیاردها پول مردم شهرهای ایران را صاف از جیبشان میفرستند به خارج در حساب صاحبانشان ... چون آنها براساس قوانین "تجارت آزاد" میتوانند تا 100% منافعشان را از کشور خارج کنند، و احتمالا مالیات هم نمیپردازند.
یعنی غیر از آن درصد بخورونمیری
که راننده ایرانی میگیرد بقیه اش عموماً
میرود خارج از کشور و در ایران سرمایه
گذاری نمیشود و به جامعه و شهرهای ما
استفاده ای نمیرساند.
این شرکتهای خارجی و بزرگ
داخلی با امکانات تکنولوژی، پول زیاد و
روابط رانتی بالائی که دارند بازار هر
صنعتی را قرق میکنند، و تک مسافرکشها،
آژانس و تاکسی های بومی را به ورشکستگی
میکشانند. (در
سال 95 شرکت
اسنپ بیش از 5
میلیون درخواست داشت)
یعنی در دراز مدت صدمه ای
که به کاروکسب و قدرت درآمدزائی ایرانیان
و شهرها میزنند بسیار بیشتر از کرایۀ کمی
است که امروز میگیرند.
اگر اختیار درآمدهای نفت و گازمان را نداریم، این یک موردی است که مردم مستقیما میتوانند دخالت کنند! تا آنجائی که میتوانید حتما از تاکسی، آژانس و مسافرکشهای خیابانی و فردی استفاده کنید تا ثروتهای ما در جامعه ما و در جیب خانواده های ایرانی بماند و شهرهای ما را رونق دهد.
مبارزه هوشمند کنیم!
سرمایه داران کوچک!
لطفا به طراحهای اپلیکیشن
در ایران کمک کنید تا این نوع اپلیکیشن
را برای مسافرکشهای خیابانی نیز فراهم/طرح
کنید، تا قدرت انحصار را از شرکتهای بزرگ
بگیریم و صنعتِ جدیدِ مسافرکشیِ اینترنتی
را در دسترس تک مسافرکش ها، تاکسی و آژانس
ها قرار دهیم و به میلیونها خانواده ایرانی
امکان درآمدزائی بدهیم!!
و فعالان مدنی و صنفی هر
شهری باید کمک کنند که نوعی استاندارد
قیمت کرایه و اخلاق و رفتار برای کل صنعت
و صنف مسافرکشی شهر یا منطقه خودشون بوجود
بیآورند و اعمال کنند.
این مسئولیتی است که مردم
و نخبه های ما باید قبول کنند تا خودمان
بتوانیم به خودمان کمک کنیم!!
ولی گزینه با ماست. میتوانیم مسئولیتی که در حال حاضر از پس ما برمیآید قبول بکنیم یا نکنیم. گزینه با تک تک ماست! همه ثروتهای ایران متعلق به همه ایرانیان است.
در صورتی که با هم باشیم پیروز هستیم!
6 دسامبر 2019. نویسنده سهیلا شاکرین. اگر صلاح دیدید متن را در رسانه خودتان پست کنید.
آذر 1403
گرداوری، ویرایش و آماده سازی: احمد شمّاع زاده