دگرگونی اساسی در نظریه تکامل انسان

دگرگونی اساسی در نظریه تکامل انسان

احمد شماع زاده

 خدای را شکر که انتظار به سر آمد و دانشمندان هم معتقد شدند که موجودی جز انسان بر روی کره زمین میزیسته است. این اولین بار در تاریخ انسانشناسی است که یک کشف علمی نظریه داروینیسم را به چالشی عمیق میکشاند که گریز از آن کار ساده ای نیست!

شاید دانشمندانی بودند که این عقیده را داشتند ولی آرزو داشتم روزی فرارسد تا با مقایسه ژنتیک انسان و جن به این حقیقت دستیابند که همین گونه شد و در این پژوهش علمی مشخص میشود که این مقایسه صورت گرفته و هیچ شباهتی میان این موجود کشف شده و انسان وجود ندارد. این سندی است که هیچ دانشمندی نمیتواند آن را انکار کند.

اکنون با افتخار میگویم آنانکه پژوهش "جن در قرآن" یا "جن موجودی که از نو باید شناخت"  را خوانده اند دوباره بخوانند و آنانکه نخوانده اند بخوانند تا بدانند که قرآن کریم تا چه اندازه دقیق و کامل جن را به تصویر کشیده و نیز بدانند کسی که به قرآن اعتماد کند یقیناً راه را از بیراهه تمیز خواهد داد. گفتنی است که این پژوهش قرآنی در بیش از بیست وبگاه وجود دارد و تصورمیشود دستکم دهها هزار نفر از سال 1384 تاکنون آن را خوانده اند.

 بررسی یافته های تازه

در ویدئو اول که مصاحبه با یک انسانشناس است در یک جا اشاره ای میشود به اینکه دهها سال پیش در فرانسه کشفی از انسانهای ناشناخته صورت گرفته است. از خود پرسیدم اگر چنین است پس چرا تاکنون دستکم برای آنانی که به دنبال چنین کشفیاتی بوده اند روشنگری نشده و برای همگانی کردن آن کوششی صورت نگرفته است؟

خوشبختانه پس از لحظاتی مصاحبه کننده موضوع داروینیسم را پیش میکشد و پژوهشگر به نکته ای مهم و جالب اشاره میکند و میگوید: دانشمندان در ذهن خود داروینسم را اصل قرار داده و هر کشفی که آن را به چالش بکشاند به کناری میگذارند و از آن رد میشوند. سپس عکس پروفسور هاپکینز را نشان میدهد که تصور میشود منظور از آن دانشمندان یکی هم هاپکینز زیست شناس شهیر آمریکایی است. و بدین ترتیب پاسخ پرسش خود را میگیرم و متوجه مشوم چرا تاکنون این نکته های مهم از تاریخ تکامل و شناخت انسان در بوته ای از ابهام و ایهام قرار گرفته است.

 نکته دیگری که مصاحبه کننده به آن چند بار اشاره میکند موضوع توفان و سیل نوح و از میان رفتن بسیاری از موجودات است و میپرسد پس مهاجرت چگونه صورت گرفته؟ مصاحبه شونده پاسخی میدهد که باز تأیید کننده حقیقی بودن حدیث دومی است که در آغاز پژوهش دیگرم زیر عنوان جایگاه جنیان و آدمیان در سیرتکاملی انسان آورده ام و اساس نظریه ام را پیرامون تکامل انسان شکل میدهد و یکی از نکته های آن مهاجرت اجباری و بر اساس مشیت الهی جنها به نقاط دور دست زمین و دیگر سیاره هاست.  

 نکته دیگر اینکه در این ویدئو و در متن، از موجودی یاد میشود که نامش در عهد  عتیق با عنوان نفیلیم آمده است و سیزده جمجمه به دست آمده در کاوشهای مکزیکو را به آنان نسبت میدهند و نیز اشاره میشود که در ادیان دیگر و در میان افسانه های سرخپوستان از چنین موجودی یاد شده ولی متأسفانه به قرآن و اسلام که بهترین معرفی را از این موجود ناشناخته دارد هیچ اشاره ای نمیشود. این در حالی است که نگارنده در مقدمه جن در قرآن آورده ام "اگر دانشمندان مسیحی به وجود جن معتقد شوند که مسیحیان نیز به آن باوردارند بسیاری از مشکلات باستانشناسی و انسانشناسی آنان رفع خواهدشد".

*****

متن زیر ترجمه مقاله ای علمی است که نشانی پایگاه آن در پایان ترجمه میآید با عنوان:

These Ancient Elongated Skulls Are NOT HUMAN

By Michael Snyder, on January 16th, 2014

این جمجمه های کشیده انسانی نیستند!

نویسنده: مایکل اشنایدر

16 ژانویه 20014

آیا آماده رو به رو شدن با دستاوردهایی علمی تازه هستید؟ دستاوردهایی که در تعارض کامل با نسخه تاریخ جهانی است که در مدرسه آموخته اید:

در سالهای اخیر صدها جمجمه بسیار عجیب در جهان کشف شده که آزمایشهای صورت گرفته روی برخی از آنها ثابت کرده است این جمجمه های دراز به انسان تعلق ندارند. این موضوع بدان دلیل که بسیار شگفت انگیز است برای مردم پذیرفتنی نیست. اما حقیقت آن است که در متون کهن چند هزار ساله نیز در مورد این موجوات سخن به میان آمده است.

 در تاریخ سینه به سینه سرخپوستان شمال آمریکا نیز میتوان رد پای این موجودات را حتا پیش از سر بر آوردن سرخپوستها در این سرزمین یافت.

یک افسانه سرخپوستی از پیکاری میان قبیله ای سرخپوست با نژادی از غولهای موقرمز آدمخوار پرده بر میدارد.

انجیل(عهد عتیق) از این بیگانگان زیر عنوان نفیلیم یاد میکند که گذر زمان نقش آنها را برجسته تر کرده است. در کشور پرو و بویژه در شبه جزیره پاراکاس پژوهشگران جمجمه هایی بسیار بزرگ و بسیار کهن را یافته اند . برایان فورستر در صفحه فیسبوکش تصویر یکی از این جمجمه های بسیار کهن را نشان میدهد که هنوز موهای سرخ رنگ بر روی سرش نمایان است!

نمونه دیگری از این جمجمه های سرخ موی اخیرا کشف شده که متعلق به یک کودک است. این جمجمه های بزرگ و دراز بیش از حد بزرگتر از نمونه های انسانی است . معمولا دگرگونیهای مربوط به شکل جمجمه ظاهر آن را تغییرمیدهد و آن را کشیده میکند ولی نمیتواند حجم آن را نیز افزایش دهد. از این گذشته این جمجمه ها ویژگیهای فیزیکی خاصی دارند که کاملا آنها را از جمجمه انسانها متفاوت میسازد.

برایان فورستر تعدادی از این تفاوتهای کلیدی را در این ویدئو شرح داده است.

اخیرا فورستر در مصاحبه با اگزماینر شرح داد که پژوهشهایش منتج به این شده که معتقد شود این آفریدگان یا گونه ای متفاوت از انسان یعنی موجودی دیگر بوده اند و یا نتیجه ترکیب دی ان ای انسان با دی ان آی بیگانگانی است که از فضا آمده اند.

مصاحبه گر اگزماینر: شما در ویدئوی اخیرتان کودک دورگه بیگانه ای که در پرو یافت شده یعنی بقایای یک کودک با جمجمه ای دراز و نیز جنینی با جمجمه ای بزرگتر از حد معمول را نشان داده اید. آیا فرضیه ای دارید که چرا این کودکان با جمجمه های ناجور و ناقص الخلقه به صورت طبیعی رشد نموده اند؟

فورستر: این نمونه ها دقیقا در شکل طبیعی شان هستند. جمجمه هایی با حجمی بسیار زیاد. اینها یا گونه ای متفاوت از گونه انسان هستند و یا نتیجه ترکیبی از دی ان ای انسان و بیگانگان اند. نمونه ای از جمجمه سرخ موی را برای پژوهشهای بیشتر به آزمایشگاه فرستادیم. نتیجه ای که به دست آمد گیج کننده بود! گروههای تحقیقاتی دیگری نیز در مورد این جمجمه های دراز باستانی به نتایج مشابهی رسیده اند. که میتوانید در ویدئوی زیر مشاهده کنید.

 یک جمجمه دراز مومیایی که در پرو یافت شده تأییدکننده وجود بیگانگان است. سر بزرگ این موجود که تقریبا پنجاه سانتیمتر است انسانشناسان را مبهوت کرده است! این جمجمه یکی از دو مجموعه جمجمه هایی است که در شهر Andahuaylillas در استان جنوبی Quispicanchi یافت شده بودند.

هنگامی که یک گروه بین المللی از انسانشناسان جمجمه یافت شده را مورد بررسی قرار داد، تأیید کردند که این جمجمه متعلق به انسان نیست. سه انسانشناسی که از کشورهای اسپانیا و روسیه، هفته گذشته برای بررسی این یافته ها وارد این موزه شدند تایید کردند که این جمجمه ها متعلق به انسان نیست و برای دانستن واقعیت آنها نیاز به پژوهشهای بیشتری است. اگر چه ارزیابی سطحی است اما آشکار است که این مشخصات با هیچ گروه و قومی در جهان ربطی نمی یابد.

جمجمه دیگری که در سالهای اخیر موجب بحثها و جدلهای زیادی شده جمجمه کودک ستاره ای است. در تصویر زیر جمجمه کودک ستاره ای در مقایسه با جمجمه انسان معمولی قرارگرفته است که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند.

روشن است که تفاوتها بسیار زیاد است . اما پروژه کودک ستاره ای بنا بود دستاوردهای خیلی بیشتری داشته باشد. قرار بود پژوهشگران آزمایشهای دی ان ای گسترده ای روی جمجمه انجام دهند تا ببیند این آفریده تا چه اندازه به انسان شبیه و نزدیک است.

پس از سیزده سال پژوهش در پروژه کودک ستارده ای متوجه شدیم که این جمجمه  اصولا متعلق به انسان نیست. اول از همه اینکه مشخصات فیزیکی آن با یک انسان معمولی به هیچ وجه شبیه نیست! متأسفانه این اختلاف حیرت انگیز نکته های قابل قیاس فیزیکی طیف اصلی دانشمندان را تحت تاثیر قرار نداد! زیرا از نظر آنان این اتفاق میتواند رخ دهد و اغلب هم رخ داده است. گیبلی(یکی از آنان) همه این تفاوتها را اینگونه شرح میداد که: طبیعت قادر به انجام هر کاری هست! اما این حقیقت ندارد.

 در حقیقت طبیعت وظایفش را با قانونها و سنتهای دقیق آفرینش که با کدهای ژنتیکی خاص مشخص میشوند تعریف میکند. هیچ قانونی محکمتر از قوانین ژنتیک نیست. اگر پنجاه نفر یک جرم را شهادت بدهند ولی دی ان ای خلاف آن را ثابت کند همه شهادتها مردود اعلام میشوند. به دلیل برتری تشخیص ژنتیکی بر دیگرتشخیصهاست که سخن اول را در دادگاهها ژنتیک میزند.

وقتی آنها بازگشتند به نتایج بسیار شگفت انگیزی رسیدند که تتها یک نکته از آن را در زیر میخوانید:

در رابطه با دی ان ای کودک ستاره ای ژنشناس ما متوجه شد که چهار فراگمان بزرگ قابل قبول رویهم رفته تنها 1583 جفتهای پایه(بخشی از دی. ان. آ. که میان دو رشته واقع شده) یا 9.55 درصد از 16569 جفتهای پایه انسان را داراست که نشان میدهد هیچ نشانی از همنوع بودن با انسان را ندارد.

برای دیدن ویدیو ها به سایت منبع مراجعه کنید.

http://thetruthwins.com/archives/these-ancient-elongated-skulls-are-not-human

اهرام مصر و فرعون زمان!

اهرام مصر و فرعون زمان!

اشاره:

به نظر نمیرسد نظری را که نویسنده داده، درست باشد زیرا آتش برافروختن بر گل معنای آجرپزی برای برپایی یک رصدخانه را میرساند تا ایجاد اهرام(اگر موضوع دیگری در کار نباشد). منظور فرعون طبق ادامه آیه دیدن آسمان و رصد ستارگان برای آگاهی بیشتر از خدایی است که موسی مدعی آن بوده است. بنابراین و با توجه به موارد زیر این نظر منتفی میگردد:

-         تاکنون در میان کارکردهای اهرام مصر کمتر به کیهانشناسی به وسیله آنها اشاره شده است.

-         رصد ستارگان بر نوک تیز اهرام آنهم با آن سختی که برای رسیدن به قله هر هرم وجود دارد معقول به نظر نمیرسد.

-         اگر چنین کارکردی برای ساخت اهرام در نظر بوده چرا چند تا در اندازه های متفاوت ایجادشده و نه یکی؟

-         آگاهی سازندگان اهرام از کیهان تا آنجا پیشرفت داشته است که نسبت بزرگی و فاصله هر یک از اهرام سگانه با بزرگی و فاصله سیاره هایی در منظومه شمسی برابری میکند. هرچند دانشمندان در این زمینه اتفاق نظرندارند؛ ولی آنچه که مسلم است ارتباط کلیه هرمهای موجود در مصر با صور فلکی و ستارگان(Orion) کهکشان راه شیری است که در این نقشه به صورت زیبا پیداست. مراکز A ،B ،C  و D قبلا هرمهایی بودند که تخریب شده اند ولی بقایای آنها باقی است.

برگرفته از پارس اسکای دات آر

از سوی دیگر، با توجه به:

-         آگاهی هوشمندانه سازندگان اهرام از کیهان، و تبحر آنان در کیهانشناسی در زمانهای دور،

-         موادی که در ساخت اهرام به کاررفته در کره زمین  وجود نداشته و ندارد(به نقل از خود مقاله: سنگ های اهرام مصر دارای ترکیباتی هستند که در هیچ کجای دنیا یافت نمیشود.)،

-         برخی دانشمندان آغاز ساخت اهرام را به دوازده هزار سال پیش میرسانند(به نقل از خود مقاله)، پس مشخص میشود که اهرام مصر نه تنها پیش از رامسس دوم که همگاه حضرت موسی بوده، بلکه پیش از فرعونهای مصر وجودداشته است.

بدین ترتیب، گمان ما بر اینکه "اهرام مصر را فرازمینیها ساخته اند" بیشتر میشود.

 مهرماه نودوسه- احمد شماع زاده

اشاره قرآن به نحوه ساخته شدن اهرام مصر

مجموعه اهرام جیزه، عنوان مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده‌است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفتگانه جهان محسوب می‌شود. قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر می‌رسد که نام‌های آنها عبارتند از هرم خوفو،هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفتگانه است.[1]

مساحت جیزه در حدود ۸ کیلومتر است. سه هرم اصلی مجموعه عبارتند از هرم خوفو،هرم خفره و هرم منکور. علاوه بر آن چندین هرم کوچکتر، مجسمه ابوالهول و کشتی بزرگ مصری متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نیز در منطقه جیزه واقع شده‌است. برخی از پژوهشگران، تاریخ ساخت اهرام را به بیش از ۱۲ هزار سال پیش نسبت می‌دهند که هنوز منبع موثقی در این مورد یافت نشده‌است.[2]

در مورد ساخته شدن اهرام مصر، نظرهای مختلف، و اختلاف های بسیاری میان صاحبنظران وجود دارند. عده ای اظهار میکنند که اهرام مصر توسط موجودات فضایی ساخته شده اند؛ زیرا همه فکر میکردند که اهرام مصر از قطعات بزرگ سنگی هفتادتنی ساخته شده و این قطعات اساسا در کشور مصر وجود نداشته اند و امکان حمل آنها نیز به مصر فراهم نبوده است. ولی مطالعات دانشمندان به تازگی نشان داد که سنگ های اهرام مصر دارای ترکیباتی هستند که در هیچ کجای دنیا یافت نمیشود.

یک محقق و استاد مهندسی مواد به نام میشل بارسون از دانشگاه کسل با بررسی ساختار بلوکهای سازنده اهرام مصر به نتایج عجیبی در این مورد دست یافته است او میگوید بلوکهای سنگی اهرام مصر از مخلوط سنگ آهک ، خاک رس، آهک، و آب ساخته شده است و مشاهدات میکروسکوپ الکترونی نیز این مساله را تایید کرده است که اهرام مصر از بلوک های بتونی ساخته شده است.[3] [4]

و این به این معنی است که قرنها تصورات در مورد بلوکهای سنگی اشتباه بوده است و قطعات سنگی، همانند آجر در داخل مصر ساخته شده است. جالب این است که قرآن کریم 1400 سال پیش در سوره قصص به نحوه ساخته شدن اهرام مصر اشاره کرده است:

وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿۳۸﴾

و فرعون گفت اى بزرگان براى شما خدایى جز خود نمیشناسم، پس اى هامان براى من آتش بر گل برافروز [/ آجر بپز] و براى من برجى[بلند] برآور، باشد که به خداى موسى پى ببرم، همانا گمان میبرم از دروغگویان است.

-----------

[1] و [2] اهرام مصر از ویکی پدیا دانشنامه آزاد.

[3] The Surprising Truth About How the Great Pyramids Were Built

[4] Riddle Of The Great Pyramids Of Giza: Professor Finds Some Building

 Blocks Were Concrete

برگرفته از یوفو لاو

آفرینش باوری Creationalism

آفرینش باوری

Creationalism

مایکل روس

ترجمه اشکان صالحی

آفرینش باور، در معنای گسترده، به کسی گفته می‌شود که خدا را آفریننده مطلق می‌داند. آفریننده ای که زمین و آسمان را با اراده‌ای آزاد از هیچ آفریده است. (از هیچ که نمیشود چیزی ایجاد شود. درست آن است که بگوییم از وجود خود آفریده است- ویرایشگر) به طور کلی تصور بر این است که این خدا همواره درگیرِ(«درون‌ماندگارِ2») خلقت و در صورت لزوم آماده مداخله در امور جهان است، و بدون توجه دائم او خلقت متوقف شده یا از بین میرود.

به این معنا مسیحیان، یهودیان و مسلمانان همگی خلقت‌باورند و آنان را عموماً به عنوان خداباوران3 میشناسند که با دادارباوران4 فرق دارد. این گروه اخیر باور دارند که طراحی وجود دارد که ممکن است ماده مورد استفاده‌اش را خلق کرده یا نکرده باشد و از آن زمان که کار طراحی به پایان می‌رسد در امور جهان دخالتی نمیکند.(یکی از مراحل آفرینش آفریدگان که در قرآن ذکر شده طراحی است- ویرایشگر)

توجه این بحث(عقیده) معطوف به معنای محدودتری از خلقت باوری است؛ معنایی که به طور معمول در نوشته های عامیانه(بویژه در امریکای امروز) به چشم می‌خورد. اینجا خلقت باوری به معنای در نظر گرفتن انجیل، بویژه فصلهای نخست سفر پیدایش5، به عنوان راهنمای - به معنای دقیق کلمه- راستین تاریخ جهان و تاریخ حیات، شامل ما انسانهای روی زمین است(نامبرز 1992).

خلقت باوری به این معنای محدودتر دربرگیرنده شماری از باورها است؛ از جمله اینکه پیش از شروع همه چیز زمانی کوتاه بوده است(«خلقت‌باوران زمین جوان6» بر این باورند که محاسبه اسقف اعظم آشر7 در قرن شانزدهم مبنی بر شش‌هزار‌ساله بودن عمر زمین تخمینی معتبر است.(این نظر بسی ابلهانه است و جز برای تحقیر دین باوران به کار نمیرود و نباید در متنی که ظاهرا علمی است چنین اباطیلی آورده شود.- ویرایشگر)؛ این که شمار روزهای خلقت شش بوده است(بر سر معنای «روز» در این باره بحث هست، عده‌ای بر بیست و چهار ساعت به معنی دقیق کلمه تأکید دارند، و دیگران در این باره انعطاف بیشتری نشان می‌دهند. (این نیز حرفی بی معناست زیرا یوم در قرآن و به احتمال زیاد در تورات به معنای دوره است و نه 24 ساعت. تصور اینکه یوم معنای 24 ساعت را میدهد بسیار کوته بینانه و عامیانه است. ویرایشگر)؛ نیز اینکه آفرینشی معجزه آسا کل حیات و از جمله انسانهای اندیشه ورز8 را پدید آورده است(با در نظر گرفتن بحث‌هایی در این باره که آیا آدم و حوا با هم به وجود آمده‌اند یا این‌که حوا پس از آدم و برای همراهی با او به وجود آمده است)؛ اینکه مدتی پس از خلقت آغازین سیلابی سراسر جهان را فراگرفت که تنها شمار محدودی از انسان‌ها و حیوان‌ها از آن جان سالم به در بردند؛ و نیز رویدادهای دیگری چون برج بابل و بدل شدن همسر لوط پیامبر به ستونی از نمک. خلقت باوران(در این معنای محدود) به عناوین گوناگونی همچون بنیادگرایان یا لفظ‌باورانِ کتابِ ‌مقدس9 شناخته شده‌اند و گاه نیز(بویژه زمانی که برای باورهای خود دلایلی علمی عرضه می‌کنند) به عنوان خلقت باوران علمی شناخته می‌شوند.

خلقت باوران امروزی اغلب به واسطه علاقه وافرشان به چیزی شناخته می‌شوند که به طراحی هوشمندانه10 معروف است. از آنجا که رابطه میان خلقت باوری در معنای لفظ‌باوری و طراحی هوشمندانه رابطه‌ای نسبتاً پیچیده است، بررسی آن به فرصتی دیگر موکول می‌شود و بحثی که در ادامه می‌آید بر لفظ‌باوران متمرکز خواهد بود، مگر اینکه خلاف آن اظهار شود. با توجه به شروطی که در زیر به آنها اشاره خواهد شد، خلقت باوران قویاً با فرضیه جهان پدیدآمده به وسیله تکامل در تقابلند، خاصه جهانی که چارلز داروین در کتاب منشاء انواع11 وصف کرده است. خلقت باوران(بی‌تردید خلقت باوران سنتی) با واقعیت تکامل مخالفت می‌ورزند و منظور از تکامل این است که تمام ارگانیسم‌های زنده و مرده، محصول نهایی یک فرایند تکوین طبیعی‌اند که از چند شکل یا ماده معدود و احتمالاً غیرارگانیک(«توارث عمومی12») نشأت گرفته است. (منظور نویسنده از آفرینش باوران تنها کسانی در دین مسیحیت را دربرمیگیرد که اندیشه هایشان هنوز مربوط به سده های میانه یا قرون وسطائی است. بسیاری از آفرینش باوران مسیحی و نیز مسلمانان این گونه نیستند که به تکامل آفرینش معتقد نباشند بلکه معتقدند روند آفرینش تکاملی است ولی در مورد انسان امروزی یعنی انسان از نسل آدم تکاملی را که داروین در مورد انسان بیان داشته نمیپذیرند. مبحث تکامل داروینی امروزه جایگاه خود را برای دانشمندان نیز از دست داده است بویژه هنگامی که دی ان آی انسان نئاندرتال با دی ان آی انسان امروزی همخوانی نداشت و نیز دستاوردی که به تازگی مشخص شده گونه هایی از آفریدگان ذیشعور بر روی زمین میزیسته اند که دی ان آی آنان تنها کمتر از ده درصد با دی ان آی انسان امروز اشتراک و همخوانی داشته است و دستاوردهای دیگری که زیر عنوان دگرگونی اساسی در نظریه تکامل انسان به آن پرداخته ام.- ویرایشگر)

افزون بر این آفرینش‌باوران بر کفایت تام نظریه تکامل داروینی مخالفت می‌ورزند؛ یعنی اینکه:

-         فشارهای جمعیتی به تنازع بقا منجر شده است؛

-         ارگانیسمها به شیوه‌های تصادفی، که معلول خطاهای موجود در توارث مادی(«جهش‌های» صورت‌گرفته در «ژن‌ها») است، با هم تفاوت دارند؛

-         تنازع و تنوع منجر به قسمی انتخاب طبیعی میشود که توأم با بقای برخی گونه‌ها و تولید مثل ایشان و شکست دیگران است؛

-         نتیجه غایی همه این امور عبارت است از تکامل، تکاملی معطوف به ارگانیسم های واجد تطابق13مطلوب.

(این نوشته بسی بلندبالاست ولی از آنجا که این تعریفها مبنای نوشته را شکل میدهند به همین اندازه نقد آن بسنده شد. کسانی که مایل به شناخت درست این مبجث هستند میتوانند جایگاه جنیان و آدمیان در سیر تکاملی انسان را در گوگل سرچ و بهره برداری کنند یا با ایمیل [e-mail] تماس بگیرند- ویرایشگر)

ویرایشگر: احمد شماع زاده

‹اوتاد› در قرآن

‹اوتاد› در قرآن

و فرعون ذوالاوتاد (ص: 12)

و فرعون ذی‌الاوتاد (فجر: 10)

الم نجعل‌الارض مهاداً و الجبال اوتاداً(نبأ: 6 و 7)

همان گونه که دیده می‌شود، در قرآن سه بار از اوتاد یادشده، که در ترجمه ها هریک را به گونه‌ای ترجمه کرده اند: ‹قدرت›، ‹قدرت و سپاه›، ‹عماد و نگهبان› و ‹میخ›

برای درک درست این واژة قرآنی به المنجد بازمی‌گردیم:

فعل: وتّد رجله فی‌الارض ای ثبّتها

       ترجمه: ثابت نگاه‌داشت پایش را در زمین یا ثابت‌قدم ماند.

اسم: ما رزّ فی‌الحائط او الارض  

       ترجمه: آنچه که در دیوار یا زمین فرومی‌رود.

       اوتادالارض: جبالها. اوتاد الفم: اسنانها  

       ترجمه: اوتاد زمین کوهها هستند. اوتاد دهان دندان‌ها هستند.

        الهنیّه‌النّاشره فی مقدّم الاذن کالثّلول

       ترجمه: بلندی برامده در جلو گوش، مانند زگیل

با بهره‌برداری از المنجد، ‹وتد› (‹اوتاد› جمع) به چیزی می‌گویند که دارای این سه ویژگی باشد:

1 ـ موجب استحکام و پیوند شود،‌ همچون ‹بست› و ‹میخ›.

2 ـ نسبت به پیرامونش برامده، برجسته، و ریشه در چیزی داشته‌باشد.

3 ـ شکلش مانند هرم یا کوهان شتر باشد. چنانکه زگیل و برجستگی جلو گوش نیز چنین‌اند.

قرآن کریم هر سه ویژگی را در این آیه آورده: والجبال اوتاداً و کوهها را اوتاد قرارداد.

پرسش اول: آیا ماهیت وجودی کوه‌ها دارای این سه ویژگی هست؟ یقیناً چنین است.

پرسش دوم: ‹فرعون دارای اوتاد› یعنی چه؟  مگر او کوه یا چیزی شبیه به کوه داشته که قرآن کریم با این ویژگی منحصر به فرد از او یادکرده؟

پاسخ: آری هرم‌های سه‌گانه مصر که همانند کوه و با همان ویژگیها هستند.

اگر بگوییم معنای اوتاد، سپاه یا قدرت است، درست نیست. زیرا بسیاری از جبّاران تاریخ سپاهیانی پرتوان‌تر از او داشته‌اند. می‌توان گفت او جزء جبّاران و لشگرکشان تاریخ نبوده بلکه مرد منصفی بوده که خداوند به حضرت موسی گفت با او به‌نرمی سخن بگو و او را دعوت به یکتاپرستی کن. اینها نشانة یک جبّار نیست. قرآن او را طغیانگر نسبت به خدا و فرعون و هامان و سپاهیانشان را تنها خطاکار(خاطئین) خوانده و نه ‹جبارین›. نزدیک بود خداوند او را ببخشاید، تنها کمی دیر استغفارکرد.

فروردین 94- احمد شماع زاده

اشاره های قرآنی و پرسشهای انسانی

اشاره های قرآنی و پرسشهای انسانی

احمد شماع زاده

در زیر آیه هایی را میبینید که نه در تفسیرها تفسیر(پرده برداری) شده اند و نه اندیشه نگارنده توانسته است پرده ای از پرده ها و بطنی از بطنهای آنها را باز کند هرچند کسانی که با قلم این نگارنده آشنایی دارند میدانند پیرامون بسیاری از آیاتی که تفسیرنشده بودند تا آنجا که در توان بوده با تدبر در آن آیات روشنگری کرده ام.

شایسته است فیزیکدانانی که کارویژگی‌شان امواج نوری و پرتوهای گوناگون است! روی این آیات از دیدگاه فیزیک و ماهیت نور کارکنند؛ و  دستاوردهای خود را به جهانیان اعلام کنند.

1.     و له ماسکن فی‌ا‌لیل والنهار(انعام: 13)

ترجمه: و از آن اوست آنچه در شب و روز ساکنند. 

آفریدگان همه در حرکتند چه ذرات زیر اتمی و سلولها باشند و چه ستارگان و ابرنواخترها و چه فرشتگان. تنها وجودی که در تغییر و تبدل نیست ذات احدیت است ولی خداوند میگوید در این کیهان نیز چیزهایی یافت میشوند که همواره ساکنند. آنها چیستند؟

2.      الم تر الی ربک کیف مدالظّل ولو شاء لجعله ساکناً ثم جعلناالشمس علیه دلیلا ثم قبضناه الینا قبضاً یسیرا(فرقان: 45 تا 55)

ترجمه: آیا به سوی پروردگارت نمی‌نگری که چگونه سایه را کشید؛ و اگر می‌خواست همانا آن را ساکن قرارمی‌داد. سپس خورشید را دلیلی بر آن قرارداد. سپس آن را به سوی خود برگرفتیم برگرفتنی شدنی.

چگونه سایه ممکن است ثابت بماند؟ آیا منظور خداوند این است که خورشید یا ستارگان از حرکت باز ایستند؟ یا خداوند کریم نکته های دیگری از بیان این آیه در نظر دارد؟ چگونه و چرا خداوند سایه را به سوی خودش برگرفته آنهم برگرفتنی ویژه؟!!

3.      اولم یروا الی ماخلق‌الله من شیء یتفیّؤا ظلاله عن‌الیمین والشمائل سجداً لله وهم داخرون(نحل: 48)

ترجمه: آیا نمی‌نگرند به سوی آنچه آفریده‌است خداوند از چیزی که می‌افکند سایه خود را از راست و چپ. سجده‌کنانند برای خداوند و آنان فروتنانند.

این آفریدگان چگونه آفریدگانی هستند که راستگرد و چپگرد هستند. در مورد ذرات میتوان گفت ذراتی خرد با چنین وضعیتی وجود دارند ولی در مورد آنانکه سایه دارند یعنی به اندازه ای بزرگ که به چشم ما انسانها بیایند چگونه است؟ یقینا فرشته نیستند زیرا که فرشتگان مادی نیستند و سایه ندارند.

4.     انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب لا‌ ظلیل ولا یغنی من‌اللهب(مرسلات: 30 و31)

ترجمه: بروید به سوی سایه سه شاخه. نه سایه‌افکن است؛ و نه بی‌نیازکند از شراره آتش.

این آیه که مربوط به آخرت و جهنمیان است خیلی پیچیده است به گونه ای که ذهن آدمی حتا برای طرح پرسشی پیرامون این گونه از سایه قد نمیدهد. دنباله این دو آیه دو آیه دیگر است مربوط به نور(عکس سایه) که اگر کسی مسائل مربوط به نور از جمله فیزیک نور و ماهیت نورهایی همچون لیزر را نداند نه تنها نمیتواند این دو آیه را بفهمد بلکه نمیتواند آنها را ترجمه کند: انها ترمی بشرر کالقصر(32) کانه جمالت صفر(33)

5.     اوقد لی یا هامان علی‌الطّین

ترجمه: برافروز(پرتو بیفکن) برای من ای ‹هامان› بر گل.

در مورد این آیه ساده ترین موضوعی که به ذهن نگارنده رسیده آجرپزی برای ساخت رصدخانه است. اگر منظور خداوند تنها همین باشد(که احتمالاً چنین نیست!) قرآن کریم به ما گفته است که در زمان فرعون(حدود سه هزار و پانصد سال پیش) آجرپزی آغاز شده و یا رواج داشته است.