هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

آفریدگانی خرد، ساختارهایی کلان

آفریدگانی خرد، ساختارهایی کلان

 

احمد شماع زاده

 

سعدی علیه‌الرحمه:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار     هر ورقش دفتری است معرفت کردگار


چندین قرن از این گفتة سعدی می گذرد. ببینیم دفتر هوشیاران این روزگاران چه شناخت‌هایی را به رشتة پژوهش کشیده‌است:

 

«الهام از صدف نرم‌تنان برای طراحی»

«اقیانوس‌ها محیط خطرناکی برای موجودات زندة نرم‌تن نظیر حلزون دریایی هستند، اما چنین محیطی سبب پیدایش یک سیستم دفاعی نانوساختار پیشرفته در سطح بدن این موجودات شده که سفت و محکم و در عین حال سبک هستند؛ و به نام صدف معروفند. درک اصول اساسی طراحی چنین سیستم زرهی طبیعی می‌تواند به مهندسان و طراحان در طراحی پوشش‌های سخت پیشرفته کمک‌کند».

 

«هم‌اکنون در MIT محققان در حال مطالعة ساختار و مکانیک لایة سخت نانومتری درونی صدف نرم‌تنان هستند صدف از 95 درصد کربنات کلسیم که یک سرامیک شکننده است و پنج‌ درصد بیوپلیمر انعطاف‌پذیر که مواد نسبتاً ضعیف هستند، تشکیل شده است. این مواد به صورت یک ساختار خشت‌وملات با انباشته‌شدن میلیون‌ها صفحة سرامیک به اندازة چند هزار نانومتر برروی همدیگر تشکیل‌شده‌اند. هر لایه از صفحات به وسیلة لایة نازکی از بیوپلیمر مذکور به هم می‌چسبند»

«با جایگزین‌کردن قطعات ضعیف ساختمان صدف با مواد محکمتر می‌توان کامپوزیت‌های بسیار سفت و محکم برای استفاده در پوشش‌های زرهی با کاربردهای ساختاری، مانند پانل‌های خودروها یا بال هواپیما به‌دست‌آورد. این تیم پژوهشی مطالعات تجربی خود را با تصویربرداری از صفحات نازک بریده‌شده از صدف یک نوع حلزون دریایی با استفاده از میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM) آغازکردند. تصاویر به‌دست‌آمده، برامدگی‌هایی را در مقیاس نانو با سطح صاف و هموار به همراه مولکول‌های بیوپلیمری با ارتفاع یک نانومتر که به آنها متصل بودند نشان‌می‌دهد».

 

«لایه‌های صدف به منظور تشکیل یک ساختار محکم از دو مادة ضعیف توسط بیوپلیمرها، به همدیگر می‌چسبند این تیم هم اکنون در حال مطالعة نیروی چسبندگی بین صفحات سرامیکی و بیوپلیمر انطاف‌پذیر در مقیاس نانو، و همچنین خواص نانومکانیک مولکول‌های منفرد بیوپلیمر هستند».(شرق: 26/7/84)

 

این اولین یا چندمین باری نیست که ظاهراً ناچیزترین و بی‌اهمیت‌ترین آفریدگان خداوند چنین ‹نشانه‌های› شگفت‌انگیزی را از خود بروزمی‌دهند و الگویی برای اندیشمندان و رایمندان می‌شوند. همین یکی دو سال پیش در خبرها آمده‌بود که سازندگان ربات‌ها دریافته‌اند بهترین الگوی حرکتی یک ربات، پاهای ظریف با اندازه‌ها و طرح دقیق سوسک‌هاست؛ و اکنون نوشته‌ای دیگر در این راستا:

 

«بهره‌گیری از پوستة حشرات در تجهیزات نظامی»

«پژوهشگران دانشگاه ‹کانزاس› آمریکا موفق به شناسایی ژنی شدند که سختی پوستة بدن حشراتی از قبیل سوسک را موجب ‌می‌شود . از دهة 1940 پژوهشگران در حال بررسی آنزیم‌هایی بودند که موجب سخت‌شدن پوستة سوسک‌ها می‌شود. در آخرین بررسی‌های انحام‌شده، مشخص‌شد آنزیمی به نام ‹لاساس2›، سختی پوستة این حشرات را برعهده‌دارد. به گفتة محققان پوستة بدن سوسک‌ها در ابتدا نرم است، اما با گذشت زمان رفته‌رفته با حفظ برّاقی و انعطاف‌پذیری حالت محکم‌تری به خود می‌گیرد. بنابر اعلام پایگاه ملی داده‌های علوم زمین، این پژوهشگران هم اکنون مشغول بررسی فرایندهایی هستند که موجب این تغییرا ت است. نتایج به‌دست‌آمده در تولید نسل جدیدی از تجهیزات نظامی از قبیل هواپیما به‌کارخواهدرفت».(شرق: 6/6/84)

 

«الهام از نحوة عمل مورچه‌ها در تعمیر فضاپیما»

«پژوهشگران سازمان ملی تحقیقات فضائی استرالیا با همکاری کارشناسان سازمان فضانوردی آمریکا (ناسا) سرگرم تکمیل طرحی هستند که هدف آن طراحی بدنة جدیدی برای فضاپیماهایی است که می‌تواند به طور خودکار آسیب‌هایی را که در اثر برخورد با زباله‌های فضائی به‌وجودمی‌آید ارزیابی کند. اندیشة اصلی این طرح با الهام از نحوة عمل مورچه‌ها شکل گرفته‌است، و نخستین گام در زمینة ساخت فضاپیماهایی به شمارمی‌آید که از توانایی تعمیر خود برخوردارند پژوهشگران استرالیایی و آمریکایی تاکنون طرحی برای پوستة بیرونی فضاپیماهای جدید طراحی و تکمیل‌کرده‌اند که که از 192 سلول مجزا تشکیل‌شده‌است. در زیر هر سلول یک سنجنده وجوددارد که اثر ضربه و برخورد ذرات و اشیاء را مشخص‌می‌کند و یک پردازنده‌ الکترونیک که مجهز به الگوریتم یا نرم‌افزاری است که به سلول اجازه‌می‌دهد اطلاعات دریافتی را به سلول‌های مجاور انتقال‌دهد. این نحوة عمل سلول‌های پوسته جدید مشابه نحوة عمل مورچه‌ها در هدایت هم لانه‌های خود به سمت منابع غذایی یا به سوی لانه است هدف نهای ناسا طراحی و تولید فضاپیماهای موسوم به ‹فضاپیماهای کهنه‌نشدنی› است که قادرند صدمات را شناسیایی ، ارزیابی و تعمیر کنند».(شرق: 26/6/84)

            این خبر مربوط به شهریورماه 84 است؛ ولی در بهمن ماه همین سال در خبرها اعلام‌شد که چنین طرحی به اجرا د‌رامده‌است.

 

پژوهشی دیگر که بدون ترجمه نامش را هنگامی که میکروبها کارساز میشوند گذاشته ام:

 

Joint Genome Institute Finishes 100th Microbial Genome

Microbes, thriving in even the world's most extreme environments, are capable of performing myriad biological functions, learned over the billions of years they have inhabited the planet. Those lessons, and how they can be captured to render clean renewable sources of energy and to repair damaged environments, are among the many secrets encoded in their DNA sequence. On May 23, at the general meeting of the American Society of Microbiology (ASM), the U.S. Department of Energy Joint Genome Institute (DOE JGI) will announce that it has finished the sequence of 100 microbial genomes and released this information for the benefit of the global research community.


Saccharophagus degradans 2-40. (formerly Microbulbifer degradans) Ronald Weiner, University of Maryland. Marine microbe degrades and recycles insoluble complex polysaccharides; potential for conversion of complex biomass to energy. (Image courtesy of DOE/Joint Genome Institute)

ASM President Dr. Stanley Maloy, who will touch on DOE JGI's achievement in his President's Forum remarks, said that the 100 microbes represent a rich portfolio of the vast and mostly uncharacterized microbial world. "DNA sequencing has opened a particularly productive vein to mine in exploring and expanding the frontier of microbiology. Especially where, through conventional culture methods, we are unable to shed light on the metabolic profiles of these microorganisms and their environmental implications, DNA sequencing provides us a welcome set of tools."

"The power of DOE JGI sequencing microbes, and other organisms, is that it gives us the complete genomic 'parts list' of those organisms," said Dr. Raymond L. Orbach, Director of the DOE Office of Science. "With this list in hand, we can explore how microbes use these parts to build and run their key functions, many of critical importance to DOE because they can break down plant materials to produce such useful sources of energy as ethanol and hydrogen, and clean up toxic waste sites. We know that microbes can perform these and a multitude of other amazing tasks and with the proper technology we can harness these capabilities."

DOE JGI, a national user facility, has sequenced or is in the process of sequencing over 380 organisms, more than any other institution in the world. DOE JGI averages over 3.1 billion bases or letters of sequence generated per month, or roughly the equivalent of a human genome once over. As microbes range in size from typically five to tens of millions of bases, several microbes could be sequenced in one day. However, the sequencing process, in order to meet rigorous quality standards and to satisfy the demands of the scientific community, is an iterative one, requiring six- to eight-times coverage. The term "finished," associated with the 100 microbial genomes accomplished by DOE JGI, is a technical designation referring to a standard of accuracy established for the Human Genome Project of tolerating no more than one mistake in 50,000 letters of genetic code with no gaps.

The microbes sequenced by DOE JGI, both single-celled and those multi-celled organisms invisible to the naked eye, cross all main branches of the tree of life: Eubacteria, Archaea, and even the Eukaryota, which include microscopic fungi, plants, and animals.

The 100th microbial genome, a project originally proposed by Dr. Kevin Sowers of the Center of Marine Biotechnology at the University of Maryland Biotechnology Institute (UMBI), is Methanosarcina barkeri fusaro, a methane-producing organism that exploits a unique metabolic pathway to do the job. This microbe, while isolated from a freshwater mud sample, also lives in the rumen of cattle where cellulose and other polysaccharides are digested.

"We are delighted that the DOE JGI’s 100th genome is a microorganism that one of our UMBI faculty members has been studying to evaluate its potential for bioremediation and as an alternative energy source," said Dr. Jennie Hunter-Cevera, UMBI President. "By sequencing this and other important organisms, DOE JGI is helping to accelerate biotechnology discovery and innovation."

Microbes are critical micromanagers in the balance of nature. DOE JGI collaborator Dr. Donald A. Bryant, Ernest C. Pollard Professor of Biotechnology and Professor of Biochemistry and Molecular Biology at Penn State University, elaborates.

"Green sulfur bacteria, Chlorobi, are extremely important players in the global cycling of carbon, sulfur, and nitrogen," said Bryant. "Thanks to DOE JGI, the availability of multiple genome sequences for the Chlorobi has turbocharged our functional genomics studies. This has allowed us to make remarkable progress in understanding sulfur and ferrous iron oxidation, carotenoid and chlorophyll biosynthesis, photosynthetic light harvesting, oxygen tolerance, and many other aspects of the physiology and metabolism of the green sulfur bacteria."

The search for microorganisms that can inform solutions to energy and environmental challenges can go to the extremes--the boiling hot pools in Yellowstone National Park, for instance--and lead to new biotechnology products.

"DOE JGI has played an invaluable and otherwise unavailable role in the development of new enzymes for industrial use," said David Mead, President & CEO, of Lucigen Corporation. "The sequence acquisition of DNA from superheated thermal aquifers and other unique sources has resulted in the discovery of a new class of thermostable DNA polymerases and unique thermostable cellulase and hemicellulase enzymes. Without the DOE JGI these valuable molecules would not have made it into the marketplace."

1385 - احمد شمّاع‌زاده

مگس؛ حشره کثیفی که ممکن است به درد ما بخورد!

دانشمندان نقشه کامل سلسله ژن های مگس را تهیه کرده اند و می گویند این دستاورد می تواند به کشف درمان های تازه برای بیماری های انسانی کمک کند.

مگس می تواند حامل حدود ۱۰۰ نوع بیماری از جمله یک نوع بیماری عامل کوری باشد.

تیم محققان در دانشگاه کورنل آمریکا میگویند با مقایسه دی ان ای مگس خانگی با مگس میوه توانسته اند ژنهایی که مگس خانگی را در برابر بیماریهایی که ناقل آنهاست مصون میکند شناسایی کنند. آنان همچنین یک کد ژنتیکی منحصر به فرد را که به مگس کمک میکند فضولاتی مانند مدفوع را تجزیه کند کشف کرده اند.

دکتر جف اسکات و همکارانش از کورنل به نشریه "ژنوم بیولوژی" گفتند که اطلاعات مربوط به این ژنها میتواند برای دفع آلودگیهای انسانی و بهبود محیط زیست به ما کمک کند.

مگسهای خانگی در انتقال بیماری نقش فوق العاده ای دارند. آنها مرتبا با لاشه حیوانات، زباله و سایر مواد آلوده آکنده از باکتری، ویروس و دیگر منابع بیماری در تماسند. مگس ها هم از بسیاری از غذاهایی که ما میخوریم تغذیه میکنند و چون چابک هستند فرصت زیادی برای تغذیه از خوراکیهای خانگی دارند. به عقیده کارشناسان تغذیه آنها از مواد مایع یا نیمه مایع - مثل مدفوع - تغذیه میکنند و همین دلیل اصلی حمل این همه عامل بیماری زا توسط مگسهاست.

تغذیه بی وقفه مگسها به این معنی است که مدفوع زیادی تولید میکنند و هرجا بیش از چند ثانیه بنشینند عوامل بیماری زا را هم با مدفوع خود دفع می کنند. اما برخلاف انسان، این زندگی کثیف آنها را مریض نمیکند. دکتر اسکات و تیمش کنجکاو بودند بدانند چرا چنین است و اینکه آیا ممکن است این نقطه قوت را به نفع انسان به کار برد؟

آنها آرایش پایه ژنهای شش مگس ماده را تعیین کردند. حجم اطلاعات گرداوری شده ۶۹۱ مگابایت بود. آنان سپس این داده ها را با ۱۲۳ مگابایت داده های ژنتیکی مگس میوه (Drosophila melanogaster) مقایسه کردند تا دریابند کدام بخش از بخشهای دی ان ای منحصر به مگس خانگی است و باید مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد.

مگس خانگی ژنهای ایمنی خیلی بیشتری از مگس میوه داشت و به علاوه ژنهای ایمنی اش خیلی متنوع تر بود - تا ظاهرا بهتر بتواند در برابر عوامل بیماری زایی که حامل آنهاست محافظت شود.


مهرماه نودو سه- احمد شماع زاده

استدلالهای خداشناسی یک ژنتیکدان


استدلالهای خداشناسی یک ژنتیکدان

(مرلین آدامسون)

آیا تا کنون برای داشتن رابطه ای با خدا کوشیده اید؟ مقاله زیر راهنمای شما در این زمینه است:

در اینجا شش استدلال صریح و واضح وجود دارد تا به خداوند هستی بخش ایمان بیاورید.

 

پیشگفتار:

آیا مایل نیستید برای یک بار هم که شده کسی شواهد و مدارکی را که دال بر وجود خداوند است به شما نشان دهد؟ بدون اینکه دستان خود را پیچ و تاب داده و یا اظهاراتی از این قبیل را بیان کند که: «تو لاجرم مجبور هستی باور کنی.» این مقاله تلاشی خالصانه است تا از طریق ارائة دلایلی چند، وجود خدا را ثابت نماید.

ابتدا این را در نظر داشته باشید که اگر کسی حتا امکان وجود خدا را نیز نپذیرد و با این موضوع مخالفت کند، در این صورت هر دلیلی که ارائه شود، توجیه کرده و با تعبیر و توضیحی آن را مردود خواهد شمرد. درست شبیه این میماند که کسی کلاً نپذیرد که انسان توانسته است بر روی کرة ماه قدم بزند. در این صورت هیچ فرقی نمیکند که درباره این موضوع چه مقدار اطلاعات به او داده شود؛ طرز فکر او تغییر نخواهد کرد. اگر به این شخص عکسهای مستندی از فضانوردان نشان داده شود که در حال راه رفتن بر روی کره ماه هستند، و یا مصاحبه هایی را که با فضانوردان شده است به او نشان دهند و یا حتا سنگهایی را که از سطح کره ماه جمعاوری شده ببیند، تمامی این شواهد و مدارک برای چنین شخصی بی ارزش خواهد بود. زیرا که او قبلاً این نتیجه گیری را کرده است که انسان قادر نیست به کره ماه برود.

(به تعبیری دیگر او نمیخواهد بداند. تفهیم چیزی به کسی که نمیداند ولی میخواهد که بداند ممکن است ولی کسی که چیزی را نمیداند و نمیخواهد که بداند محال است. این شعر نیز همین را میگوید: آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند. آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند. و نیز گفته اند: کسی که خواب است میتوان بیدارش کرد. ولی کسی که خود را به خواب زده است چگونه میخواهی بیدارش کنی؟)

وقتی که صحبت از امکان وجود خداوند پیش میآید، کتاب مقدس میفرماید: "هستند مردمانی که به اندازه کافی شواهد و مدارک قانع کننده را دیده اند اما حقیقت وجود خدا را زیر پا گذاشته اند"(رومیان 1 : 19 - 21). (قرآن کریم در این زمینه میفرماید:‌ و ان تدعهم الی‌الهدی فلن یهتدوا اذاً ابداً(کهف: 57) یعنی و اگر آنان را به سوی رستگاری بخوانی پس هرگز به راه راست نخواهند آمد تا ابد.)

از طرف دیگر کتاب مقدس درباره کسانی که مایلند بدانند آیا خدا واقعاً وجود دارد، میفرماید: «و مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت»(ارمیا 29 : 13 - 14).

(قرآن در این زمینه میفرماید: وهو اقرب الیکم من حبل الورید. یعنی و او(خداوند) از رگ گردن به شما نزدیکتر است. و نیز میفرماید: ادعونی استجب لکم. مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را.)

پیش از اینکه به حقایقی که وجود خدا را در بر دارد نگاه کنید، از خودتان بپرسید: اگر خدا وجود دارد، آیا من میخواهم او را بشناسم؟ اگر این چنین است در اینجا دلایلی را مطالعه خواهید کرد که میتوانید درباره آنها تفکر و تعمق کنید:

استدلال اول:

پیچیدگی سیاره ما بر یک طراح اندیشمند دلالت دارد که نه تنها تعمداً عالم هستی را آفریده، بلکه امروز نیز از آن حمایت و نگهداری میکند.

نمونه های بیشماری را میتوان نشان داد که گواهی بر طراحی خداوندند. در اینجا شمار معدودی از این نمونه ها را خواهید دید:

اندازه ها و معیارهای کرة زمین کاملاً متناسبند.

اندازة کرة زمین و هماهنگی و تناسب آن با نیروی جاذبة زمین باعث میشود که لایة نازکی که حاوی گازهای نیتروژن و اکسیژن است، در فاصلة تقریباً 50 مایلی سطح کرة زمین قرار گیرد.

اگر اندازة کرة زمین همانند سیارة عطارد کوچکتر بود، وجود جو یا اتمسفر در پیرامون کرة زمین غیرممکن میشد.

اگر اندازة کرة زمین همانند سیاره مشتری بزرگتر بود، در این صورت اتمُسفر تنها حاوی هیدروژن آزاد میبود.(برگرفته از مقاله ای به قلم آر. ای. دی. کلارک، مجله آفرینش، انتشارات تیندل، لندن، 1946، صفحة 20)

 

کرة زمین تنها سیارة شناخته شده ای است که مجهز به جو یا اتمسفر حاوی ترکیب مناسبی از گازهاست و میتواند زندگی گیاهان، جانوران و انسان را حفظ کند.

 

کرة زمین در فاصلة مناسبی از خورشید قرار گرفته است. نوسانات دمای هوا را که با آن مواجه هستیم و چیزی در حدود 30 تا 120 درجه است را در نظر بگیرید.

 

اگر کرة زمین از خورشید دورتر بود همة ما یخ میزدیم.

اگر کره زمین نزدیکتر به خورشید بود، همة ما میسوختیم.

اگر کوچکترین تغییری در موقعیت کرة زمین نسبت به خورشید وجود داشت، زندگی بر روی  زمین ناممکن میشد.

 

در حالی که کرة زمین با سرعت 67000 مایل در ساعت به دور خورشید میگردد، فاصله مطلوب خود را نیز از خورشید حفظ میکند. کرة زمین دور محور خود نیز میگردد و با این عمل این امکان را به وجود میآورد که تمامی سطح کرة زمین هر روز به طور مناسب گرم و خنک شود.

 

کرة ماه نیز با در نظر گرفتن نیروی جاذبه ای که دارد، در اندازة درست و در فاصلة صحیح از کرة زمین قرار گرفته است. کرة ماه باعث ایجاد جزر و مد و حرکات مهمی در اقیانوسها میشود که در نتیجة این حرکات آب اقیانوسها راکد و ساکن نمیماند و در عین حال از سرازیر شدن آب حجیم اقیانوسها به قاره ها نیز جلوگیری میشود.(شگفتیهای خلقت خداوند، انجمن علوم مودی، شیکاگو، ایلینوی)


آب، بیرنگ، بیبو و بیمزه است. ولی هیچ موجود زنده ای بی آن توانا بر ادامة زندگی نیست. بیشترین بخش از بدنه گیاهان، حیوانات و انسانها را آب تشکیل میدهد. (تقریباً دو سوم بدن انسان از آب تشکیل شده است). در اینجا خواهید دید که چرا ویژگیهای آب، منحصراً برای حیات جانداران مناسب است:

آب دارای نقطة جوش و نقطة انجماد بسیار بالایی است. آب به ما این امکان را میدهد که در محیطی که دمای هوا نوسانات متغیری دارد زندگی کنیم و آب باعث میشود بدن ما دمای 37 درجة خود را حفظ کند.

آب حلالی جامع است. این خاصیت آب باعث میشود که هزاران گونه مواد شیمیایی مانند مواد معدنی و مغذی به تمامی قسمتهای مختلف بدن ما برسد و حتا در کوچکترین رگهای خونی ما نیز جریان پیدا کند.

همچنین آب از لحاظ شیمیایی خنثی است. آب قادر است غذا، داروها و مواد معدنی را حمل کند تا در بدن جذب شده و مورد استفاده قرار گیرند بدون اینکه در ترکیب ماده اصلی تغییری ایجاد نماید.

آب دارای ویژگی منحصر به فردی است. یعنی تمایل به کشش به سمت بالا را دارد. به خاطر این خاصیت، آب این قابلیت را دارد که در گیاهان، علیرغم وجود نیروی جاذبة زمین به سمت بالا حرکت کند و آب و مواد مغذی حیات بخش مورد نیاز برای گیاهان را حتا در بلندترین درختان نیز فراهم سازد.

در زمستان آب از سطح به سمت پایین یخ میزند و قابلیت آن را دارد تا شناور شود، بنابراین ماهیان میتوانند در فصل زمستان زنده بمانند.

نود و هفت درصد آبهای کرة زمین را اقیانوسها تشکیل میدهند. بر روی کرة ما سیستمی طراحی شده است که نمک را از آب اقیانوسها جدا کرده و آب عاری از نمک را در تمامی نقاط کرة زمین تقسیم میکند. با تبخیر آب اقیانوسها، نمک آن باقی مانده و ابرها تشکیل میشوند. باد قادر است تا به راحتی ابرها را پراکنده ساخته و در نتیجه آب در تمامی نقاط کرة زمین برای مصرف گیاهان، حیوانات و انسان مهیا میشود.

این یک سیستم پالایش و تامین کننده آب است که به صورت چرخه عمل کرده و آب لازم برای بقای حیات بر روی کرة زمین را به طور مداوم قابل استفاده میسازد.

 

مغز انسان همزمان و در آن واحد حجم شگفت انگیزی از اطلاعات را دریافت میکند. مغز شما قادر است اطلاعاتی از قبیل رنگها و اشیائی را که میبینید، دمای محیط اطراف، مقدار فشاری که پای شما بر زمین وارد میکند، صداهای پیرامونتان، احساس خشکی دهانتان و حتا نوع جنس صفحة کلید کامپیوترتان را دریافت کند.

مغز شما محل تجمع و دریافت تمامی احساسات، افکار و خاطرات شماست. مغز شما در آن واحد مراقب و پیگیر اعمال دیگری نیز هست که در بدن شما در حال انجام گرفتن است، مانند الگوی تنفسی، حرکات پلک، گرسنگی و حرکات ماهیچه های دستانتان.

 

مغز انسان میتواند در هر ثانیه بیش از یک میلیون پیام را دریافت کند. مغز شما تمامی داده ها را سنجیده و پیامهایی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستد را تصفیه میکند. در نتیجة عمل غربال اطلاعات و داده ها، برای شما این امکان به وجود میآید که در دنیای خود بتوانید تمرکز کرده و عملکردی موثر داشته باشید.

عملکرد مغز انسان با دیگر اعضای بدن تفاوت دارد. مغز انسان دارای هوش و فراستی است که میتواند استدلال کند، احساس کند، خواب ببیند و نقشه بکشد و قادر است با دیگران گفتگو کند. چشم قادر است هفت میلیون رنگ را از یکدیگر تشخیص دهد. دارای قابلیت تمرکز خودکار است و میتواند همزمان با مقدار غیر قابل تصور 5/1 میلیون پیام سر و کار داشته باشد.(هیو داوسون، فلسفه چشم، چاپ پنجم؛ نیویورک: مک گروهیل، 1991)

 

فرضیه تکامل بر جهش و تغییراتی تمرکز دارد که از درون آن اورگانیزم موجود پدید میآید. اما فرضیه تکامل به طور کامل توضیح نمیدهد که منشاء به وجود آمدن چشم و مغز چیست. به عبارتی آغاز اورگانیزم زنده از ماده غیر زنده چگونه امکان پذیر است؟


استدلال دوم:

عالم هستی آغازی داشته است. چه چیزی عامل و سبب آن بوده است؟

 

دانشمندان بر این عقیده اند که جهان هستی ما با انفجار عظیمی از انرژی و نور آغاز شده است که اینک آن را انفجار بزرگ مینامیم. این آغاز منحصر بفردی است که شروع تمامی چیزها را باعث شده است: آغاز جهان هستی یعنی آغاز فضا و نیز آغاز زمان.


رابرت جاسترو، متخصص فیزیک نجوم، از منکرین وجود خداست که خود سخنان خویش را توضیح میدهد: «بذر تمامی آنچه تاکنون در جهان هستی اتفاق افتاده است در همان لحظه اول کاشته شد؛ وجود هر ستاره، هر سیاره و هر موجود زنده ای نتیجه رویدادهایی است که حرکت آنها در لحظه انفجار کیهانی شروع شده است. به عبارتی، لحظه آفرینش. جهان هستی به یکباره بوجود آمد و ما نمیتوانیم بفهمیم که چه چیزی سبب شد تا این اتفاق بیفتد.» (رابرت جاسترو؛ «پیغام از جانب پروفسور رابرت جاسترو»؛ LeaderU.com؛ 2002)

 

استیون وینبرگ، برنده جایزه نوبل در فیزیک، توضیحات بیشتری میدهد: «در آن لحظه انفجار، دمای عالم هستی تقریباً یکصد هزار میلیون (10 به توان 11) درجه سانتیگراد بوده است و عالم هستی از نور آکنده گشت.» (استیون وینبرگ؛ سه دقیقه اول: نگاهی مدرن به سرچشمه عالم هستی؛ (Basic Books، 1988)؛ صفحه(5


عالم هستی همیشه وجود نداشته است. آن دارای آغازی بوده...(یعنی عالم قدیم نیست بلکه حادث است. شماع زاده). چه چیزی باعث آغاز آن شده است؟ دانشمندان هیچ توضیحی برای انفجار ناگهانی نور و ماده ندارند.

 

استدلال سوم:

عالم هستی به وسیله قوانین یکدست(یکنواخت) طبیعی عمل میکند. چرا اینگونه است؟


شاید به نظر برسد که بخش عمده ای از زندگی متغیر است، اما به چیزهایی نگاه کنید که میتوانیم یک روز پس از روز دیگر بر روی وقوع آنها حساب کنیم:

جاذبه زمین ثابت است، اگر یک فنجان قهوه داغ را بر روی پیشخوان بگذاریم، پس از مدتی سرد خواهد شد، کره زمین در هر 24 ساعت یک بار دور خود میچرخد، و سرعت نور هرگز تغییر نمیکند. سرعت نور بر روی کره زمین و در کهکشانهای دیگر همواره ثابت است.


چگونه میتوانیم قوانین طبیعت را که هرگز تغییر نمیکنند تشخیص دهیم؟ چرا عالم هستی تا این اندازه منظم و قابل اطمینان است؟

حتا دانشمندان بزرگ نیز معترفند که این موضوع تا چه اندازه عجیب است. هیچ نیاز و ضرورت منطقی وجود ندارد که یک جهان هستی از این قوانین پیروی کند، چه رسد به اینکه نسبت به قوانین ریاضی نیز وفادار بماند. این شگفتی از آنجا سرچشمه میگیرد که هیچ الزامی وجود ندارد تا جهان هستی اینگونه رفتار نماید.

تصور جهانی که در آن شرایط موجود به شکل غیرقابل پیشبینانه ای لحظه به لحظه تغییر کند، و یا حتا جهانی که در آن به ناگاه چیزی به وجود آید و یا از بین برود کار بسیار ساده ای است. (دینیش دسوزا، چه چیزی درباره مسیحیت تا این اندازه عالی است؛ انتشارات رگنری، 2007، فصل 11)

ریچارد فیمن، برنده جایزه نوبل در الکترودینامیک کوانتومی، گفت: «اینکه چرا طبیعت وابسته به ریاضیات است یک معماست. این واقعیت که اصولاً قوانین به هر نوعی وجود دارند خود گونه ای معجزه است.» (ریچارد فیمن، «مفهوم همه اینها: افکار یک شهروند دانشمند»، (نیویورک: Basic Books، 1998)، صفحه 43)

 

استدلال چهارم:

کدهای DNA رفتار یک سلول را برنامه ریزی کرده و به آن آگاهی میدهند.


تمامی دستورالعملها، تعالیم، و آموزشها با قصد و هدفی انجام میگیرند. کسی که یک کتاب راهنما مینویسد این کار را به منظور خاصی انجام میدهد. آیا میدانستید که در هر یک از سلولهای بدن ما یک کد راهنما با جزئیات کامل وجود دارد که شبیه به یک برنامه کامپیوتری بسیار کوچک است؟ شاید بدانید که یک برنامه کامپیوتری از تعدادی ارقام صفر و یک نظیر 110010101011000 ساخته شده است. ترتیب قرار گرفتن این ارقام به کامپیوتر میگوید که چه بایستی بکند. کد DNA موجود در هر یک از سلولهای بدن ما بسیار شبیه به این است. DNA از چهار ماده شیمیایی ساخته شده است که دانشمندان آنها را به صورت اختصاری A، T، G و C نامگذاری کرده اند. این مواد شیمیایی در سلول بدن انسان به این شکل چیده شده اند: CGTGTGACTCGCTCCTGAT و غیره. در هر سلول انسان تعداد سه میلیارد از این حروف وجود دارد!!


همانطور که شما میتوانید تلفن خود را طوری برنامه ریزی کنید تا در مواقع معینی زنگ بزند، DNA  نیز سلول را راهنمایی میکند.DNA برنامه ای است که حاوی سه میلیارد حرف میباشد و به سلول دستور میدهد که چگونه باید عمل کند. این یک کتاب راهنمای کامل است.

(فرانسیس اس. کالینز، مدیر پروژه ژن انسان و نویسنده کتاب زبان خدا، Free Press، نیویورک، 2006)

چرا این موضوع تا این اندازه شگفت انگیز است؟ هر کس باید این سوال را از خود بپرسد. این برنامه اطلاعاتی چگونه سر از سلول انسان در آورد؟ اینها صرفاً مواد شیمیایی نیستند. اینها مواد شیمیایی هستند که دستور میدهند و با جزئیات کامل قانون وضع میکنند و دقیقاً مشخص میسازند بدن شخص چگونه بایستی پرورش یابد.

جایی که صحبت از این اطلاعات برنامه ریزی شده وجود دارد، دلایل طبیعی و زیست شناختی قادر به ارائه توضیح نیستند. شما نمیتوانید دستورات و اطلاعاتی چنین جامع و دقیق را در جایی بیابید بدون اینکه کسی عمداً آن را ایجاد کرده باشد.


استدلال پنجم:

همه ما میدانیم که خدا وجود دارد زیرا او به دنبال ما است. خداوند دائماً خود را به ما مینمایاند و در جستجوی آن است که ما به او روی آوریم.  (قرآن کریم: حیث تولوا وجوهکم فثم وجه الله- به هرجا که رویتان را بگردانید پس آنجاست روی خدا. و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی لعلهم یرشدون- بقره: 186 و هرگاه بندگانم مرا جویا شدند، پس من بسیارنزدیکم. پاسخ میدهم خواهانم را آنگاه که مرا بخواند. پس آنان نیز به من پاسخ میدهند و نیز به من ایمان میآورند، باشد که به رشدوبالندگی رسند.)

من خود زمانی یک ملحد بودم، مانند اغلب ملحدین. موضوع ایمان مردم به خدا مرا بسیار آزار میداد. نمیدانم چرا ما منکران خدا این همه وقت، توجه و انرژی خود را صرف تکذیب کردن چیزی میکنیم که حتا باور نداریم وجود دارد؟! چه عاملی باعث میشود ما اینگونه رفتار کنیم؟ زمانی که من یک ملحد بودم، غرض و مقصود خود را با کمک و حمایت از مردم فقیر و بیچاره نشان میدادم، میخواستم از خواب و خیال بیدارشان کنم و به آنها کمک کنم تا متوجه شوند که امیدشان کاملاً واهی و بیهوده است.

اگر بخواهم صادق باشم باید اعتراف کنم که انگیزة دیگری نیز داشتم. در حالی که ایمانداران را به مبارزه میطلبیدم، کنجکاو بودم ببینم که آیا آنها میتوانند مرا طور دیگری متقاعد بسازند یا خیر. قسمتی از تلاش و کوششم این بود که از موضوع مورد بحث دربارة خدا رهایی یابم. اگر میتوانستم به طور قاطع و نهایی به ایمانداران ثابت کنم که در اشتباه هستند، آن موقع دیگر بحثی در میان نبود و من میتوانستم به راحتی و آزادانه به دنبال زندگی خودم بروم.

من این را درک نمیکردم که چرا موضوع و بحث خداوند تا این حد بر ذهن من سنگینی کرده و فکرم را مشغول خود ساخته بود. دلیلش این بود که خدا بر این موضوع اصرار میورزید. من به این نتیجه رسیده ام که خدا میخواهد تا ما او را بشناسیم. خداوند ما را با این هدف و مقصود خلق کرده است که او را بشناسیم. (قرآن در این زمینه میفرماید:‌ ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انس را نیافریدم مگر که مرا بستایند؛ عرفا گفته اند منظور و پیشنیاز ستایش خدوند شناخت اوست.)

خداوند با شواهدی که وجودش را ثابت میکند، ما را احاطه کرده و این پرسش را درست روبه روی ما قرار داده است که آیا او واقعاً وجود دارد یا خیر. من قادر نبودم از این فکر که ممکن است خدا واقعاً وجود داشته باشد خلاصی و رهایی بیابم. در واقع روزی که این واقعیت را تصدیق کردم که خدا وجود دارد، دعای من اینگونه شروع شد: «خیلی خوب، تو برنده شدی.» ممکن است دلیل نهفته ای که باعث میشود منکرین خدا هنگام روبه رو شدن با ایمانداران تا این اندازه احساس ناراحتی و پریشانی کنند این باشد که خداوند فعالانه دارد آنها را دنبال میکند.


من تنها کسی نیستم که چنین تجربه ای را داشته است:

مالکوم ماگریج که یک مولف سوسیالیست و فلسفی است، میگوید: «من به نوعی این تصور و اندیشه را داشتم که در کنار تحقیق و جستجویی که انجام میدادم کسی در تعقیبم بود.»

 

سی. اس. لوییس میگوید که به خاطر دارد: « ... شبهای متوالی زمانی که فقط یک لحظه ذهنم از کار دور میشد، احساس میکردم کسی که به هیچ عنوان مشتاق نبودم ملاقاتش کنم بی امان و پیوسته سعی میکرد به من نزدیک شود. بالاخره تسلیم شدم و پذیرفتم که خدا، خداست و زانو زده دعا کردم: شاید آن شب من در تمام انگلستان محزونترین و بیمیلترین کسی بودم که زندگی اش تغییر کرده بود


در نتیجه شناخت خدا، لوییس کتابی با عنوان «شگفتزده از مسرت و شادی» نوشت. من نیز هیچ توقع و انتظاری جز این نداشتم که وجود خدا را آنگونه که مستحق بود تصدیق کنم. با این حال پس از گذشت چندین ماه از محبتی که خدا نسبت به من داشت شگفتزده شدم.


استدلال ششم:

بی شباهت با دیگر مکاشفاتی که از خداوند به دست آمده، عیسی مسیح واضحترین و صریحترین تصویری است که نشان میدهد خداوند در پی ما است.


چرا عیسی؟ اگر به مذاهب و ادیان بزرگی که در دنیا وجود دارند نگاه کنید در مییابید که بودا، محمد، کنفسیوس و موسی همگی خود را معلمین و یا انبیا معرفی کرده اند. هیچکدام از آنها ادعا نکرد که با خداوند برابر است. حیرت انگیز است، اما عیسی این ادعا را کرد. این موردی است که عیسی را از دیگران متمایز میسازد. عیسی گفت که خداوند وجود دارد و شما دارید به او نگاه میکنید. اگرچه او داشت دربارة پدر آسمانی خود که در بهشت است سخن میگفت، اما این سخن از موضع جدایی و دوری نبود، بلکه از موضع یک اتحاد و همبستگی نزدیک و بینظیر بین تمامی نوع بشر بود. عیسی فرمود هر کس که او را دیده است پدرش را دیده است و هر کس به او ایمان آورد به پدر ایمان آورده است.

 

استدلال ششم متأسفانه هم با گفتارهای خود حضرت مسیح مباینت دارد و هم با قرآن کریم. ممکن است این ادعا از متن کتاب انجیل که توسط حواریون نگاشته شده به گونه ای به ذهن انسان واردشود ولی طبق آنچه که در قرآن کریم آمده و همان گونه که خود نویسنده گفته است هیچ پیامبری چنین ادعایی نکرده که با خدا برابر است و از آنجا که همه پیامبران هیچ اختلافی با هم نداشته اند(لانفرق بین احد من رسله) و تنها برای یکتاپرستی برانگیخته شده اند نه شرک پس در این مرحله نویسنده به وسیله انجیل از خط مستقیم هدایت منحرف شده است. برای اینکه بدانید که نوشته های انجیل دستنویس حواریون تا چه اندازه با تصدیقهای قرآن متفاوت است لازم است به آیاتی که پیرامون حضرت مسیح آمده و او را از نظر تواناییها و معجزاتش همچون دیگر پیامبران به ما مینمایاند توجه کنیم:

در آیات 16 تا 34 سوره مریم ضمن بیان نظرهای مشترک هر دو دین نسبت به حضرات مریم و مسیح علیهما سلام اختلاف نظرها نیز به شکلی زیبا بیان شده است. بخشی که مربوط به این بحث است:

انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً(30) و جعلنی مبارکاً این ماکنت و اوصانی بالصلوة والزکوة مادمت حیا(31) و براً بوالدتی ولم یکن جباراً شقیاً(32) والسلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیاً ذلک عیسی بن مریم قول الحق الذی فیه تمترون(34)

ترجمه: من بنده خدا هستم.(یعنی فرزند خدا که شما میخوانیدم نیستم.) به من کتاب داده است و مرا نبی قرارداده است.(یعنی ای قوم یهود قبول داریم که شما دارای عقاید ویِِژه خود هستید ولی عیسی نبی خدا و پیام آور اوست.) و قرارداد مرا برکت دهنده هرجا که باشم(یعنی هرچه از نیکی و برکات از من ببینید همه را خداداده است و من از خود چیزی ندارم.) و سفارش کرده است(خداوند) مرا به انجام نماز و دادن زکوة مادامی که زنده ام. سلام(و رحمت الهی) بر من است چه هنگامی که زاده شدم و چه هنگامی که بمیرم و چه آنگاه که در روز قیامت برانگیخته شوم.(یعنی اینکه قرآن و خود حضرت عیسی درباره عیسی مسیح یک حرف و نظر را دارند: او نیز مانند دیگر آدمیان از این سه مرحله زندگی گذر میکند.) اوست عیسی بن مریم که گفته حق است.(یعنی عیسی فرزند مریم و نه فرزند خدا که این گونه گفتن درست و از جانب حق است.) همان کسی که در آن تردید دارید.(یعنی با وارد کردن تثلیث خداوند و تصلیب عیسی در دین خود مردم و خود را به شک و تردید انداخته اید.) 

این آیات نیز ردیه است بر تمام نظرهای شرک آمیزی که در دین مسیحیت پس از مسیح در انجیل آمده و برخی از آنها مورد استشهاد نویسنده قرارگرفته است:

سوره مریم:‌ وقالوااتخذ الرحمن ولداً(88) لقد جئتم شیئاً اداً تکادوالسموات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخرالجبال هداً ان دعوا للرحمن ولداً و ما ینبغی للرحمن ان یتخذ ولداً ان کل من فی السموات والارض الا اتی الرحمن عبداً لقد احصیهم وعدهم عداً وکلهم آتیه یوم القیامه فردا(95)

ترجمه: و گفتند رحمن(خداوند در این آیات خود را تنها با عنوان رحمن که معنای هستی بخش میدهد و همه آفریدگان را دربرمیگیرد یاداورشده و خواسته است بگوید کسی که همه هستی را آفریده هیچ نیازی ندارد تا برای خود نسبی و سببی قائل شود.) پسری برگزیده است! همانا که مطلبی را آورده اید که بسیار زشت و ناپسند است! نزدیک است آسمانها از هم شکافته شوند، از این نسبت ناروایی که(به ساحت قدسی خداوند) وارد میکنید و زمین شکافته شود و کوهها فروریزند و ویرانی به بار آوردند! چگونه است که برای رحمن پسری قائل میشوید و این در حالی است که هیچ نیازی به گرفتن فرزند ندارد. همانا هرکه در آسمانها و زمین است بی چون و چرا و بی استثناء نزد رحمن میآیند بنده وار. همانا که او آمار آنان را دارد و میشماردشان شمردنی. و همگی روز قیامت فرد فرد نزد او میآیند.(رد ادعای مسیحیان به نقل از انجیل، از جمله در مطالبی که در زیر میآید، از قول حضرت مسیح: هیچکس نزد پدر جز به وسیلة من نمیآید.)   

عیسی فرمود: «من نور عالم هستم.(قرآن میفرماید: الله نور السموات و الارض) کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد.» (یوحنا 8 : 12) عیسی ادعا نمود که صفاتی را داراست که صرفاً متعلق به خداست: قادر است گناهان انسان را ببخشد، انسان را از عادت گناه کردن رها سازد، به انسان یک زندگی پر برکت ببخشد و حیات ابدی را در بهشت به انسان بدهد. برخلاف تعلیم دهندگان دیگر که مردم را متوجه سخنان خود میساختند، عیسی مردم را متوجه خود ساخت.

عیسی نگفت: «از سخنان من پیروی و اطاعت کنید تا حقیقت را بیابید.» عیسی گفت: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز به وسیلة من نمیآید.» (یوحنا 14 : 6)

عیسی چه گواه و دلیلی ارائه نمود تا ثابت کند او الهی است؟ او کارهایی را انجام داد که دیگران قادر به انجامش نبودند. عیسی معجزه کرد.(تمام معجزات همه از سوی خداوند یکتا و با اجازه اوست.) او بیماران را شفا داد... نابینایان، لنگان و ناشنوایان را شفا داد حتی چند نفر را از مردگان زنده کرد. عیسی بر روی اشیاء بیجان نیز قدرت داشت... عیسی از هیچ، برای سیر کردن هزاران نفر غذا به وجود آورد. او بر روی نیروی طبیعت نیز تسلط داشت و معجزه نمود... عیسی بر روی دریاچه راه رفت و به خاطر دوستانی که در دریاچه داشت، به طوفان خشمگین و خروشان دستور داد تا آرام گیرد. همه جا مردم به دنبال عیسی راه میافتادند زیرا که او دائماً نیازهای آنها را برآورده میساخت و معجزه میکرد.

 

(قرآن کریم در سوره آل عمران آیات45 تا آخر 51 نوشته های انجیل در این زمینه را بدین گونه اصلاح کرده است: آن هنگام که فرشتگان گفتند ای مریم خداوند بشارت میدهد تو را به کلمه ای از خودش نام او مسیح عیسی بن مریم است که آبرودار و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین درگاه اوست. و در گهواره و به هنگام رشدوبالندگی نیز با مردم سخن میگوید و او از درستکرداران است. مریم گفت پرودگارا چگونه فرزندی داشته باشم در حالی که باکره ام. گفت خداوند بدین گونه هرچه را که بخواهد میآفریند. هرگاه کاری را بخواهد که بشود پس همانا میگوید باش پس میشود. و میآموزد او را کتاب و حکمت و تورات و انجیل را. و رسولی به سوی بنی اسرائیل: همانا که من به درستی نشانه ای از پروردگارتان میآورم. همانا که من برای شما میآفرینم از گل چیزی به شکل پرنده. پس در آن میدمم پس میشود پرنده ای با اجازه خداوند. و دور میکنم امراض خوره و پیسی را. و زنده میکنم مردگان را با اجازه خداوند. و به شما خبر میدهم که چه چیزی در خانه هایتان میخورید و میاندوزید. در این موضوع نشانه ای است برای شما اگر ایمان بیاورید. و تصدیق میکنم هر آنچه را که آگاهم از تورات و حلال خواهم کرد بر شما برخی از چیزهایی که در دین یهود حرام شده است. و میآورم نشانه ای از پروردگارتان پس پرهیزگاری پیشه کنید و مرا فرمانبردار باشید. همانا که خداوند پروردگار من و شماست. پس بستایید او را. این است راه راستی و درستی.)

اگرچه خداوند میتواند ما را مجبور سازد تا به او ایمان آوریم، اما او این کار را نمیکند. (این موضوع نیز چندین بار در قرآن کریم آمده است.) در عوض او به اندازة کافی شواهد و مدارک برای اثبات وجودش در اختیار ما گذاشته است تا با میل خود به دعوت او پاسخ دهیم.

اگر میخواهید رابطة خود را با خدا آغاز کنید هم اکنون میتوانید این کار را انجام دهید. این تصمیم خودتان است و هیچ اجباری در کار نیست.

و الهکم اله واحد لااله الا هوالرحمن الرحیم(بقره: 163)

تمام مطالبی که در پرانتز و با رنگ قرمز آمده و نیز نقل آیات قرآن از ویرایشگر است.

 خرداد نودوچهار- ویرایشگر علمی و فنی: ‌احمد شماع زاده

××××××××××××××××

دربارة نویسنده:  برای مرلین آدامسون، به عنوان کسی که سابقاً یک ملحد بوده است، بسیار مشکل بود که دعاهای پاسخ داده شده و طریقة زندگی دوست صمیمی خود را نادیده بگیرد. در حالی که مرلین ایمان و اعتقادات دوستش را زیر سوال میبرد و به مبارزه میطلبید، از دیدن آن همه شواهد عینی در ارتباط با وجود خدا شگفت زده شد. پس از یک سال تحقیق مداوم و مصرانه، او به دعوت خدا برای ورود به زندگی اش پاسخ مثبت داد. مرلین دریافته است که ایمان به خدا با دلایل و مدارک اثبات پذیر است و بسیار با ارزش میباشد.

تحقیقات در مورد دی ان ای و موسیقی ناشی از آن و به تبع؛ موسیقی منتشرشده  در جهان هستی (کیهان) که در یک هارمونی و هماهنگی عظیم رخ می دهد موضوع تحقیق آقای فرانسیس کالینز و کرایگ ونتر است که دریک دهه گذشته از بزرگترین و دگرگون کننده ترین پژوهشهای درحال انجام است . کتاب زبان خدا از فرانسیس کالینز که گویا به فارسی ترجمه شده بیانگر بخشی از این پژوهش به زبان کالینز است.امید که مورد استفاده قرار گیرد.

کاهش جو زمین در دیدگاه قرآن و دانش

کاهش جو زمین در دیدگاه قرآن و دانش

 

اولم یروا انا نأتی‌الارض ننقصها من اطرافها(رعد: 41)

افلایرون انا نأتی‌الارض ننقصها من اطرافها(انبیاء: 44)

 

این دو آیه شبیه به یکدیگرند. تنها تفاوت در به‌کارگیری زمان فعل جمله است،‌ که در آیة اول زمان گذشته به کاررفته و در آیة دوم،‌ مضارع؛ یعنی برای تمام زمان‌ها، و اما ترجمة واژه به واژه آنها:

آیا پس نمی‌بینند(و هرگز ندیدند) ما می‌آییم زمین را کم‌می‌کنیم از آن، از کرانه‌های آن؟

 

خلاصه‌ اینکه: ‹یکی از سنت‌های طبیعی ما این است که کرانه‌ها و اطراف کرة‌ زمین را کاهش‌دهیم›. و شما درپی پژوهش این پدیدة علمی برایید، و به دلایل و تأثیرهای  کنش‌واکنشهای طبیعی آن پی‌ببرید.

در قرآن کریم هرجا که عبارتهایی همچون عبارتهای آغازین این دو آیه آمده موضوع مربوط به طبیعت یا سنن الهی است و آن آیه ها نکته یا نکته هایی قابل پژوهش دربردارند. و از آنجاکه در قرآن همه واژه‌ها دقیق به‌کارگرفته‌شده‌، نکته‌ای که در این دو آیه وجوددارد، واژة ‹نأتی› است؛ که نشان می‌دهد عامل کاهیدن از زمین، درونی نیست، بلکه عاملی بیرون از زمین است و مضارع‌بودن این واژه و نیز واژة ‹ننقصها› نشان از آن دارد که این روند همیشگی است

محتوای این آیة قرآنی دارای نکته‌ای است که انسان کنجکاو و پژوهشگر را به کندوکاو وامی‌دارد. از سوی دیگر اتمام حجتی با کافران(پوشانندگان حقایق) قرآن است، تا بگوید ما با این نوع یاداوری‌ها،‌ می‌خواهیم شما را با دین اسلام که دوستدار علم و طبیعت است آشناکنیم.

 

نکته‌هایی از دانش امروزین در این زمینه:

«گرداگرد سطح زمین را پوششی از هوا احاطه‌کرده‌است.(جوّ زمین) این پوشش آدمی را از اشعة فرابنفش خورشید محفوظ‌می‌دارد و موجب‌ اعتدال دماهای بسیارمتفاوت سطح زمین می‌شود.

اطلاعاتی که از ماهواره‌های ‹ونگارد›(1958) و ‹اکسپلورر›(1961) به‌دست‌آمده، به‌وضوح تمام نشان‌می‌دهد که چگالی در هر ارتفاع معین، از روزی به روز دیگر، کاملاً تغییرمی‌کند و علت عمدة این تغییر، تغییرات فعالیت خورشیدی است.

 

جذب اشعة فرابنفش خورشید به‌وسیلة ازن بسیار مهم است، زیرا این اشعه برای همة انواع حیات برروی زمین فوق‌العاده زیان‌آور است.

توضیح آنکه بر اثر گازهای گلخانه‌ای، از ضخامت جو زمین کاسته‌می‌شود و این کاهش‌ (ننقصها من اطرافها) موجب نفوذ اشعة فرابنفش به سطح زمین شده که برای زندگانی جانداران بسیار زیانبار و تهدیدکننده‌است.

 

در ناحیة ‹بیرون‌کره›(یکی از لایه‌های جو)، فرار ملکولی و اتمی از جو زمین (ننقصها من اطرافها) قابل‌ملاحظه می‌گردد. اتم‌ها و ملکول‌های سبکتر حتا اگر در قاعدة ‹بیرون‌کره› باشند، می‌توانند بگریزند ولی ذرات سنگین‌تر تنها از ارتفاعات بالاتر می‌گریزند».(مایر دگانی ـ نجوم به زبان ساده، ترجمة خواجه‌پور ـ ص: 223 تا 226)

 

چندسال پیش یکی از شبکه‌های تلویزیونی،‌ فیلمی مستند پخش کرد؛ که پژوهش‌های دانشمندان محیط‌ زیست را پیرامون دگرگونی‌های پیرامون زمین بررسی‌می‌کرد، و با استفاده از فیلم‌برداری‌های فضائی و تحلیل‌های رایانه‌ای دگرگونی‌ها و اثرگذاری این روند را نشان‌می‌داد.

 

نکته ای مهم:

همان‌گونه که مشاهده‌می‌شود یکی از این دو آیه در سورة ‹رعد› آمده‌است، و آمدن این آیه در سورة رعد بی‌حساب‌وکتاب نیست. به‌ این خبر از اطلاعات ضمیمه 11/12/75 توجه‌کنید:

«نورها و پرتوهای عجیبی که به‌دنبال وقوع رعد و برق در طبقات بالایی جو، به‌مدت زمان بسیارکوتاهی پدیدار و سپس محومی‌شوند، از تازه‌ترین پدیده‌هایی هستند که توجه گروه‌های علمی بین‌المللی را به‌خودمعطوف‌داشته‌است».

 

« برای اولین بار یکی دو دانشمند متخصص در امور جو همراه سفینه‌های شاتل به‌گردش در اطراف زمین پرداختند،‌ و به‌ چشم خود ناظر وقوع این پدیده‌های شگفت‌انگیز شدند این پرتوهای عجیب نام‌های عجیبی نیز دارند: ‹شبح قرمز›، ‹پری قرمز›، ‹فوارة آبی›».

 

« به‌اعتقاد دانشمندان این پرتوهای نوری محصول تخلیة بارهای الکترومغناطیسی (ننقصها من اطرافها) ناشی از بروز صاعقه در لایه‌های مختلف جو هستند. به نوشتة دیلی تلگراف، اهمیت این پرتوها از آن جهت است که موجب تصحیح دیدگاه دانشمندان درخصوص پدیده‌های جو شده‌است.»

 

پژوهش‌های تازه

«مارتین وایلد از انستیتوی فدرال زوریخ معتقد است که اطلاعات به‌دست‌آمده از پایگاه‌هایی که پیش از دهة 1990 بر فعل‌وانفعالات جوی نظارت‌داشتند،‌ نشان‌می‌دهدکه بین سال‌های 1960 تا 1990 پدیدة تاریک‌شدن کرة زمین رخ‌داده‌است».

« دکتر راشل پینکر از دانشگاه مریلند آمریکا به بی. بی. سی. گفت: ماهواره‌هایی داریم که می‌توانند وضعیت را از سال 1983 تا 2001 بررسی‌کنند. ما دریافته‌ایم که تا اوایل دهة 1990 در بسیاری مناطق، از میزان تشعشع خورشید بر سطح زمین کاسته‌شده‌بود و پس از آن روبه‌افرایش گذاشت».

« دکتر الیانور هایوود کارشناس آب‌وهوا از دانشگاه ردینگ بریتانیا می‌گوید نکتة اصلی این است که چرا نوری که در اوایل دهة 1990 به زمین می‌رسید، درحال‌کاهش بود؛ ولی بار دیگر تقویت‌شد. دکتر وایلد این نظر را که علت این امر افزایش نور خورشید بوده، ردمی‌کند و می‌گوید: ابعاد تغییراتی که مشاهده‌می‌کنیم، بزرگتر از آن است که این‌گونه توجیه‌شود. بنابراین، توجیه هرچه باشد باید آن را در جو زمین جست‌وجو کرد».(روزنامة شرق: 25/2/84)

            بدین ترتیب، می‌بینیم که همیشه نامسلمانان بی‌قرآن، بر ما مسلمانان قرآن‌دار‌ بی‌تدبر در قرآن، پیشی‌گرفته‌اند. البته این طبیعی است تا هنگامی که ما مترجمین و مفسرینی داریم که اصلاً معتقد نیستند به اینکه قرآن مطالب علمی را هم بیان‌کرده‌است، و مانند همان دکتر ستاره‌‌شناسی فکرمی‌کنند که به نگارنده گفت: ‹قرآن به مسائل کیهان‌شناسی چه‌کار دارد؛ قرآن برای آخرت و مسائل آن است›، هیچگاه از گوشزدهای علمی قرآن بهره‌مند نخواهیم ‌شد؛ و افتخار کشف‌ها و پرده‌برداری‌های علمی همواره نصیب نامسلمانان می‌شود.

 

افزون بر مواردی که گفته‌شد، در اطراف زمین چیزهای دیگری مانند نیروی الکترومنتیک، پدیدة النینو، کمربندهای گوناگون، از جمله کمربند ذرات باردار پرانرژی  وجوددارد. کتابی نیز زیر عنوان ‹حقیقت زمین› را آقای ‹جمشید مبین› پیرامون نیروها و انرژی‌های مدارهای کرة زمین، نوشته‌اند که نکته‌های بدیعی دارد.

 

فروردین نودوچهار- احمد شماع زاده

روش یافتن سیاهچاله

وبالنّجم هم یهتدون

(روش یافتن سیاهچاله)

 

در چند نوشته از جمله ‹افلایتدبرون القرآن› آورده‌ام که یک عرب بیابانگرد از آیة ‹وبالنّجم هم یهتدون› یک برداشت را دارد، و یک کیهان‌شناس، برداشت دیگری؛ و هردو درست است. مورد اول را همه می‌دانند و لابد تفاسیر نیز پر از این گونه برداشتهای ساده و ساده‌انگارانه است؛ ولی مورد دوم، نتیجة شناختی است که از قرآن کریم در طول عمر خود یافته‌ام؛ اما دلیلی عینی و علمی برای آن نداشتم، تا امروز که از کانال پنج تلویزیون فیلمی مستند زیر عنوان ‹مستند پنج› در مورد سیاهچالگان پخش می‌شد؛ و به دیدن آن نشستم. در بخشی از این فیلم آمده‌بود: ‹از آنجا که سیاهچاله‌ها از مرگ ستارگان به‌وجود‌می‌آیند، پس در طول عمر کیهان بایستی میلیون‌ها سیاه‌چاله به‌وجود‌آمده باشد؛ ولی ما جز تعداد انگشت‌شماری از آنها را نمی‌یابیم. چرا؟ زیرا نوری از خود بروز نمی‌دهند تا دیده‌شوند

 

سپس یک کیهان‌شناس با چراغ‌قوه‌ای که در دست داشت، نور آن را بر چیزهایی که در تاریکی نسبی قرارداشتند افکند؛ در این حالت برخی چیزهایی که نور اندکی داشتند، ونیز یک حفرة سیاه نمایان شدند. وی به روشنگری پراخت و ادامه‌داد که: ‹روش یافتن سیاه‌چاله نیز همین است. اگر ستاره‌ای مانند این چراغ‌قوه‌ در حالتی قرارگیرد که نور آن به سیاه‌چاله‌ای تابانده‌شود، آن سیاهچاله نمایان می‌شود. بدین ترتیب بود که راه یافتن سیاهچاله را پیداکردیم؛ و با تلسکوپی قوی پس از هشت سال توانستیم از این راه، سیاهچاله‌ای را بیابیم.› کیهان‌شناس دیگری ظاهرشد و گفت: ‹پس، ستاره است که سیاهچاله را می‌نمایاند.› در اینجا بود که من به یاد آیة قرآن افتادم: ‹با ستاره است که آنان راه‌می‌یابند.› و نیز به یاد جملة خودم افتادم: ‹هم یک عرب بیابانگرد با ستاره راه می‌یابد، و هم یک کیهان‌شناس.›

البته راه‌یابی یک کیهان‌‌شناس، تنها به یافتن سیاه‌چاله پایان نمی‌یابد؛ بلکه او باید بیندیشد که چگونه ستاره می‌تواند او را در موارد دیگر رهنمون ‌شود. آیات قرآن کریم کاربردهای فراوان دارند و هرکس باید بتواند بر حسب پیشه،‌ هنر، ذوق، اندیشه، و دانش خود بیشترین بهره‌ها را از آیات قرآنی ببرد؛ مثلاً در اینجا خود گفته‌است: ‹هم› یعنی ‹آنان› و همین که قرآن کلی سخن‌گفته، این معنی را می‌رساند که: ‹نباید کلام مرا محدود به آن کسانی کنید که در وهلة اول به ذهنتان می‌آید، بلکه قرآن من بسیار بزرگتر از آن است که تنها برای چیزهایی که شما می‌دانید، مثال بزند؛ بلکه رسالت من هدایت همة جامعه‌های انسانی است، و روی هر حرف و علامت من باید حساب کنید و مرا دست‌کم نگیرید، و آیات مرا فدای روانی ترجمه‌‌هایتان و راحتی تفسیرهایتان نکنید، و    

وه که چه عظمتی دارد این قرآن!!!

جمعه ـ 1/8/83 ، هشتم رمضان 1425

نمونه‌ای دیگر:

در نوشتة بالا اشاره‌ای به تمام‌نشدن کار کیهان‌شناسان در تحقق‌بخشیدن و یا بهره‌برداری از این آیه را آوردم؛ و امروز(جمعه: 29/8/83) که چهار هفته از آن روز می‌گذرد، این پیش‌بینی به وقوع پیوست:

باز هم روز جمعه،‌ و برنامة ‹مستند 5› شبکة پنج سیما پیرامون کشف سیاره‌ها، و از راه آنها، یافتن آثار زندگی در آنها در کهکشان راه‌شیری و دیگر کهکشان‌هاست: « چون یافتن سیّاره کار ساده‌ای نیست، برای یافتن سیّاره نباید دنبال سیّاره گشت، بلکه باید به دنبال ستاره بود؛ وقتی ستاره را یافتیم و دیدیم که تلوتلو می‌خورد، معلوم می‌شود که این ستاره، یک یا چند سیّاره را در اطراف خود دارد که به این حالت درامده در کهکشان راه شیری می‌توان میلیون‌ها سیّاره را بدین ترتیب یافت». و گوینده ادامه‌می‌دهد که: «ستاره مانند آینه عمل می‌کند که می‌توانیم سیّاره‌ها را در آن بیابیم ما نبابد نسبت به وجود حیات در کیهان پیشداوری داشته‌باشیم و به گمان خود عمل کنیم. همان‌گونه که ممکن است در جایی از زمین با نوعی زندگی روبه‌رو شویم که اصلاً فکرش را نمی‌کردیم، پس همین موضوع ممکن است در خارج از منظومة ما نیز رخ‌دهد».

 

کیهان‌شناسان چه‌خوب دریافته‌اند که پیشداوری تا چه اندازه گمراه‌کننده‌است؛ ای کاش مترجمین و مفسرین قرآن نیز این موضوع را نسبت به قرآن کریم در نظرمی‌گرفتند؛ و با پیشداوری‌هایشان موجب بدفهمی قرآن نمی‌شدند. ـ نمونه‌ای دیگر:

 

امروز(جمعه: 23/11/83) مشغول وراندازی ماهنامه‌های نجوم چندسال پیش بودم که درشمارة 86 و 87 آن، با این عنوان برخورد کردم: «شکار کوتوله‌های قهوه‌ای» با اینکه علاقة زیادی به خواندن آن نداشتم ولی مرا به یاد ‹وبالنجم هم یهتدون› انداخت. پیش خود گفتم نکند کیهان‌شناسان این کوتوله‌ها را هم می‌‌خواهند با ‹ستارگان› به تور بیندازند؟ و بدین گونه بود که مقاله را خواندم و دیدم که درست است؛ و این آیه کارایی خود را هنوز حفظ‌‌کرده و گویا این کارایی تمامی ندارد. بسم‌الله:

«کوتوله‌های قهوه‌ای از اجرام عجیب‌وغریب آسمانی‌اند. نه سیاره‌اند،‌ و نه ستاره. با این حال خواص مشترکی با هردوی آنها دارند. بنابر نظریه‌های ما، کوتوله‌های قهوه‌ای، مانند ستاره‌ها بر اثر رمبش گرانشی غبار و گاز در ابر میان‌ستاره‌ای به‌وجودمی‌آیند. به بیان دیگر، در ابر میان‌ستاره‌ای ناحیه‌ای که چگالی آن بیشتر از جاهای دیگر است، با نیروی گرانشی خود، دیگر قسمت‌ها را به سمت خودمی‌کشد و باعث متراکم‌شدن ابر می‌شود. اما از طرف دیگر، جوّ کوتوله‌های قهوه‌ای تا حدودی شبیه سیاره‌های گازی بزرگ است. جوّ آنها مانند جوّ چند غول گازی باشد که در منظومة شمسی یافت‌می‌شوند شکارچیان کوتوله‌های قهوه‌ای، معمولاً یکی از سه روش زیر را به‌کارمی‌برند:

بهترین مکان برای یافتن هرنوع جرم شبه‌ستاره‌ای جوان،‌ ‹خوشة ستاره‌ای باز› است».

سپس نویسنده، به بررسی و توضیح این روش می‌پردازد. و در مورد روش سوم(متأسفانه روش دوم گویا از قلم افتاده‌بود، که آن را نیافتم) می‌نویسد: «روش سوم برای شکار کوتوله‌های قهوه‌ای، رفتن به‌دنبال همدم کم‌نور ‹ستاره‌های واقعی› است. در این روش،‌ کوتولة قهوه‌ای با بررسی اثری که نیروی گرانش آن به‌طور مؤثر بر مسیر ‹ستاره› می‌گذارد، کشف‌‌می‌شود». نمونه‌ای مشابه:

جمعه، دوم اردیبهشت 84 شبکة خبر:

از نوسان‌های برخی ستاره‌ها می‌توان پی‌برد که ستاره‌ای عظیم به دور آن می‌چرخد. سیگنال‌های حاصل از این نوسان‌ها ما را به وجود سیاره‌ها رهنمون می‌سازند و بدین ترتیب شمار و اندازة اجرام درگردش آن را می‌توان محاسبه‌کرد.

نور حاصله را تجزیه و تحلیل می‌کنند و ماهیت سیاره را مشخص می‌سازند.

جایگاههای ستارگان

جایگاههای ستارگان

احمد شماع زاده

 

فلا اقسم بمواقع‌النّجوم و انه لقسم لو تعلمون عظیم(واقعه: 75 و 76)

 

این دو آیه، بسیار محکم و پرصلابتند؛ بویژه بدان گونه که خداوند برای جایگاههای ستارگان سوگند یاد کرده(فلااقسم). همان‌گونه که پیش از این نیز آمد، سوگندهای خداوند بسیار ارزشمند و کارساز و مهمّند.

بی‌شک، خداوند منّان، نکته‌های مهمی را در ضمن آنها به ما یاداوری‌می‌کند. هرچند به‌هیچ‌روی نمی‌توان چنین آیه‌هایی را به‌خوبی ترجمه کرد و مفهوم آنها را به زبانی دیگر برگرداند، ولی برای اینکه کمی با این دو آیه آشناشویم، با کمال درماندگی می‌نویسیم:

پس سوگند به جایگاه‌های ستارگان(و جایگیری آنها نسبت به‌یکدیگر)،‌ و همانا که این سوگند اگر بدانید(که سخت است درک‌کنید) بسیار باشکوه‌وعظمت است.

 

امروزه جایگاه‌ والای ستارگان در دانش کیهان‌شناسی و نجوم بر کسی پوشیده‌ نیست و خداوند خواسته است با این دو آیه، چنین امر مهمی را به ما گوشزدکند. برای فهم سوگند ‌قرآن به جایگاه‌های ستارگان(فلااقسم بمواقع‌النجوم) کافی‌ است که نوشتة زیر را با دقت بخوانید و بدانید که تنها با پیشرفت دانش بشری است که آیات قرآن‌‌کریم به‌درستی تفسیرمی‌شوند:

«رقابت میان اخترشناسان بالاگرفته‌است. در طول شب، گروههای مختلف در سرمای طاقت‌فرسای بیابان مرتفع شیلی و ارتقاعات خالی از اکسیژن آتشفشان‌های هاوایی بیدارمی‌مانند تا از تصاویر تلسکوپ‌های فضائی هابل و اسپیتزر سردربیاورند و کنفرانس‌های خبری یکدیگر را تحت تأثیر قراردهند».

 

            «همة این کارها برای جست‌وجوی کوچکترین و کم‌نورترین ذرات آفرینش است که امکان دارد در معمول‌ترین ذرات غباری به دور باغ متنوع ستارگان در گردش باشند. در اینجا در محیط آرام و ملال‌آور کهکشان راه‌ شیری، به دور از فوران‌های مهلک ذرات پرانرژی، انبوه شهابسنگ‌های قاتل و سیاهچاله‌های گرسنه است که ما باید برای یافتن حیات احتمالی و اقامتگاه‌های قابل سکونت، فرصت را مغتنم بشماریم. این مهیج‌ترین و شگفت‌آورترین پدیدة تاریخ علم، یکی از معدود نتایج اخترشناسی است که به فراتر از علم هم سرایت‌می‌کند و دیدگاه ما را دربارة جایگاهمان به عنوان مستأجران این اقامتگاه شگفت‌ ستارگان، تحت تأثیر قرارمی‌دهد».

(شرق: 16/5/84 ـ ترجمة مقالة دنیس اوربای، نیویورک‌تایمز: 19/7/2005)