هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

ویژگیهای «عبادالله المخلصین» در قرآن

ویژگیهای «عبادالله المخلصین» در قرآن


احمد شمّاع زاده



یکی از نکاتی که ما را به دانستن ویژگیهای عبادالله المخلصین (با فتح لام) برمیانگیزاند، استثناء شدن آنان توسط ابلیس است، آنجا که به خداوند میگوید: من همه بندگان تو را فریب میدهم جز بندگان مخلص تو را! و پاسخ خداوند که تو هرگز بر بندگان من غلبه نتوانی کرد.

در کلام خداوند دو نکته بسیار مهم نهفته است:

یکی اینکه کسی که بنده من باشد، هرگز بنده و پیرو تو نمیشود.

نکته دوم اینکه نه اینکه تو نمیخواهی، بلکه نمیتوانی بر کسی که بنده من است، چیره شوی و به نافرمانی از من تشویقش کنی و فریبش دهی.

***

خداوند در آیاتی، عامّه رسولان و پیامبران را مصداق مؤمنین قرار داده ولی آنان را مصداق مخلصین قرار نداده، و تنها در دو آیه، به حضرات یوسف و موسی، عنوان مخلص داده است:


وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا (مریم: 51)

ترجمهو یاد آر درباره موسی همانا که او مخلصی بود، و رسولی پیامبر بود.


روشنگری: پیرامون «رسولی پیامبر» باید گفت اینکه گفته شده124 هزار پیامبر داشته ایم؛ گفته ای عوامانه است و اگر شمار آنان نشانه کثرت نباشد، باید گفت 124 هزار رسول داشته ایم؛ زیرا همه رسولان (مرسلین) پیامبر نبوده اند. همه برگزیدگان الهی در طول تایخ انسان، رسول بوده اند؛ چون رسالتی بر دوش آن‌ها گذاشته شده بود. ولی تنها برخی از رسولان، پیامبر یا نبی نیز بوده اند. یعنی برای قوم خود، رسول، و برای جهانیان، پیامبر یا نبی بوده اند؛ مانند پیامبر اکرم اسلام.

رسالت رسولان در حد قبیله و قوم خود بوده است؛ مانند رسولان بسیاری که در قرآن از آنان نام برده شده همچون هود، شعیب، ثمود؛ ولی پیامبران رسالتی جهانی یعنی فراقومیتی داشته اند؛ مانند حضرات داوود و سلیمان از پیامبران عادی و حضرت عیسی بن مریم از پیامبران اولوالعزم.


***

لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ (یوسف: 24)

مخلص صفتی مفعولی است. یعنی کسی، شخص مخلصی را مخلص کرده است و آن خداست. خداوند در آیه بالا میگوید اگر حضرت یوسف برهان پروردگار خویش را ندیده بود، به آن زن تمایل پیدامیکرد و بدین ترتیب، او را از بدی و فحشاء منصرف کردیم؛ او از بندگان مخلص ماست.


از این دو آیه میتوان به این اصل پی برد که مخلص مصداق ندارد و هرکس میتواند مصداق مخلص واقع شود، چه رسول و پیامبر باشد و چه نباشد

***

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ 39 إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (حجر: 40) قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (82) إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (ص: 83)


با توجه به دو آیه بالا، ابلیس با مخلصین کاری ندارد و نمیتواند داشته باشد؛ ولی با دیگران از جمله پیامبران کار دارد و در صدد فریب آنان است؛ مگر خداوند آنها را مخلص کرده باشد، همچون حضرت موسی. به همین دلیل است که خداوند به پیامبر اکرم اسلام بسیار سفارش میکند که فریب شیطان را نخورد و از مشرکان پیروی نکند.

از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که مخلص بودن، مقام و منزلت نیست بلکه لطفی است که خداوند برای جلوگیری از آبروریزی نیکانی که دوستشان دارد، همچون حضرات یوسف و موسی قائل شده؛ زیرا یوسف در مخمصه عجیبی گرفتار آمده بود و اگر خداوند به کمکش نمیآمد، آلوده میشد؛ و حضرت موسی هم از جوانی بسیار اشتباه میکرد؛ از جمله قتل قبطی، و خداوند با مخلص کردن او، او را در کنف حمایت خود قرار داده است.


***

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 40)

از این دو آیه متوجه می‌شویم که همه به اندازه عملشان پاداش میگیرند، ولی حساب مخلصین با خداست؛ و کسی از آن آگاهی ندارد.

***

فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿٧٣﴾ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 74)

از این دو آیه مشخص می‌شود که همه مردمان مورد هشدار الهی واقع می‌شوند و اگر به هشدارهای خداوند توجه نکنند، عاقبت بدی در انتظار آنهاست؛ و تنها مخلصین هستند که چون خداوند آنان را در کنف حمایت خود نگهداشته، مورد هشدار قرارنمیگیرند.

***

فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (127) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 128)

از این دو آیه متوجه می‌شویم که مخلصین در روز قیامت برای بازخواست، مجبور نمیشوند حساب اعمال خود را پس بدهند؛ همان‌گونه که پاداششان نیز مانند دیگران نیست و با خداست.


***

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (159) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 160)

از دو آیه بالا فهمیده می‌شود که مخلصین خداوند را توصیف و تشبیه نمیکنند تا مورد نکوهش واقع شوند.

متأسفانه برخی این دو آیه را بد و انحرافی فهمیده اند و میگویند تنها مخلصین میتوانند خداوند را توصیف کند!! و این در حالی است که خداوند دارد هشدار میدهد به توصیف خود و اینکه من قابل توصیف نیستم؛ نه اینکه چه کسی میتواند مرا وصف کند و چه کسی نمیتواند!!

اینان اصولاً معنای سبحان الله را نفهمیده اند. مفهوم سبحان الله این است که خداوند بالاتر است از آنچه که بتوانید در ذهن خود به تصویر بکشید، تشبیه که جای خود را دارد (درصورتی که بخواهی مثال بیاوری که خداوند مانند این است یا آن… ). تنها نکته ای که میتوان از چیستی خداوند دانست این است که الله نورالسّموات والارض مثل نوره … (آیه محوری سوره نور) خود خداوند، خود را در این آیه توصیف کرده است و بس! و کسی حق توصیف خداوند را به هیچ روی ندارد؛ زیرا که با سبحان الله در تضاد خواهد بود.

***

لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِکْرًا مِنَ الْأَوَّلِینَ (168) لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ (صافات: 169)

ترجمه: اگر نزد ما یادی از نخستینان بود، حتماً از بندگان مخلص خداوند میبودیم.


از دو آیه بالا چنین برمیآید که مخلصین یادی یا میراثی از نخستینان یا پیشینیان نزد خود دارند که شایستگی مخلص شدن را یافته اند. در توضیح این موضوع باید افزود:

ممکن است منظور خداوند کسانی باشد که به هر دلیلی از تاریخ آفرینش کیهان و مافیها، و بویژه تاریخ آفرینش جن و سپس انس آگاهی داشته‌ باشند.


بیست و چهارم اردی‌بهشت نودونه

نوزدهم رمضان 41 - احمد شمّاع زاده


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد