هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

جدلی در فیسبوک پیرامون هستی شناسی قرآنی

جدلی در فیسبوک

پیرامون هستی شناسی قرآنی

اردیبهشت 1394

Ahmad Shammazadeh ·

فضا ـ زمان(جای‌گاه- spacetime

الف: نیوتن با ارائة قانون گرانش، زمین و آسمان را یکی‌کرد. ماکسول بین الکتریسیته و مگنتیک یگانگی ایجادکرد. و اینشتین موجب یگانگی فضا و زمان شد.

ب: فضا و زمان را نمی‌توان عینی تصورکرد و آنچه که عینی می‌تواند باشد، یگانگی آنهاست؛ که آینشتین آن دو را یگانه کرده و spacetime(جای‌گاه) نامگذاری کرد.

قرآن کریم، پیش از آینشتاین از این مفهوم با عنوان «کرسی» یادکرده‌است.(در این زمینه به گفتار ‹سازمان کیهان در قرآن› بازگشت‌شود.)

Początek formularza

Erfan Rahmani با این حرف شما کلی علم فیزیک با اون همه معادلات رو زیره سوال بردین!!! من معادله یا چیزی حتی شبیه علم هم در قرآن ندیدیم.

در ضمن نمیدونم چرا همیسه بعد از کشف مسلمین مدعی میشن که همه کشفیات در قرآن ذکر شده و چیز جدیدی نیست!!!!

Ahmad Shammazadehعرفان عزیز چنین نیست که تصور می کنی. من خود یکی از منتقدان کسانی هستم که پس از کشف دانشمندان میگویند که قرآن کریم چنین گفته است؛ ولی اگر نوشته های مرا خوانده بودی به شما ثابت می‌شد که بسیاری از پژوهشهای من ادعایم را ثابت می‌کند. نمونه اش هم همین شکل حلزونی کیهان است که هنوز دانشمندان به آن دست نیافته اند؛ هرچند مطمئنم که برخی از کیهانشناسان آن را دیده اند؛ ولی چون قرآنی است می‌ترسند آشکارا آن را بپذیرند. قرآن منظومه هستی است؛ و نباید در این روزگار مانند قدیمیها به آن بنگریم. البته اگر برخی نکته‌های علمی کشف نمی‌شدند کسی متوجّه گفته قرآن در آن زمینه نمی‌شد. مثلاً کسی مثل من متوجّه نمی‌شد که کتاب حفیظ یعنی دی ان آ. ولی دستکم من که مطالب علمی و قرآنی را همزمان مطالعه می‌کنم، توانسته ام آن را کشف کنم.

از سوی دیگر بسیاری مطالب را قرآن کریم گفته که چون مسلمانان و بویژه مفسران آن را به گونه ای دیگر میفهمیدند و از کوشش دانشمندان نیز بی‌خبر بودند، نمی توانستند گفته‌های قرآن را با دانشهای مختلف تطبیق دهند. مثلا گسترش کیهان را قرآن کریم خیلی ساده در یک آیه بیان کرده؛ ولی دانشمندان 50 سال بحث کردند تا بدان رسیدند. (دستکم مقاله گسترش کیهان را بخوان.) سخن بسیار است که جایش اینجا نیست.

این بخش بعد اضافه شده: نوشته ای "من چیزی حتا شبیه به علم هم در قرآن ندیدم". من هم هیچ حقیقتی در این سخن شما ندیدم. چون شما را می‌شناسم که نه تنها قرآن پژوه نیستی که قرآن را هم نمی خوانی؛ چه برسد به اینکه با دقت بخوانی و بدانی که چیزی شبیه به علم یا خود علم در آن هست یا نیست. با ادعا که چیزی ثابت نمیشود!

Erfan Rahmani: اول اینکه قرآن یک کتابیست که هر کسی‌ می‌تونه برداشته خودشو داشته باشه، چون دو پهلو حرف می‌زنه، این اینا میتون صرفا برداشته شما باشه

نکته بعدی اینکه اگه اینجوری حساب کنید قبل از قران و اسلام، ‌قم مایا‌ها ستارهشناسان و دانشمندان خیلی‌ ماهری بودن، اون ولی‌ قران نداشتند! نکتهٔ بعد اینکه هیچ دانشمندی در دنیا نمی‌تونه با اتکا‌ به یک آیه در یک کتاب که مسلمانان فقط به آن‌ اعتقاد دارند بسنده کنن وگرنه بعید میدونم کسی‌ از سر لج بازی یا دشمنی چیزی رو قبول نکنه چون این جهالت!

و مهمتر اینکه واقعاً حمصهین مبحث علمی‌ رو می‌شه در یک آیه جا داد؟؟ و دقیقتر اینکه دانشمندان این رو به صورت ریاضی‌ و فرمول باید ثابت کنند وگرنه کسی‌ چیزی رو باور نمیکند زیرا این خصیصه زیبای علم است. همهٔ مردم دنیا احتیاجی به دانش فیزیک به شکل دانشمندان ندران ولی‌ مگه می‌شه روا حساب حرف قران که ادلی نیاورده ماهواره جی‌پی‌اس به فضا فرستد؟!

جلبتر اینکه چرا؟ چرا باید حلزونی شکل باشه؟؟ جوابی‌ که برای همه میتون جالب باشه، نظر قران و ادلهٔ ایشون چیست؟

و در مورد آخر، علم، فلسفه و دین کاملا در تضّاد هستند فلسفه حتا با هنر هم در تضّاد است. اونجا سقراط میگه هنر یک توهّم هست پس نمی‌توان رویش حساب کرد چه برس به بحث، حافظ و بخصوص حضرت مولانا از طریقه فلسفه و عرفان به کنکاش پرداختند ... در کّل ما نیاز به علم منطقی‌ داریم که بتوان با اساس آن‌ قلمرو انسان در اب`اد مختلف گسترش داد پس نیاز به ریاضیات داریم، ما به فلسفه هم نیاز داریم چه درک بهتری از رفتار آیندگان در اعماق فضا داشته باشیم

متاسفانه مقالات شما رو نخوندم همانطور که شما مستند سریلی "COSMOS" رو ندیدی!


Ahmad Shammazadeh سلام

اول عرض کنم که یه جوری جواب منو دادی که گویی یک استاد کهنه کار دانشگاه هستی. یک عمری ازت گذشته و در بسیاری زمینه ها صاحبنظر شده ای. انشاء الله که در آینده این گونه بشوی آرزو بر جوانان عیب نیست و من امیدوارم چنان روزی را ببینم.

دوم اینکه بسیاری چیزها را به هم بافته ای که اگر کسی از یکی از آنها مثلا فلسفه کمی بداند و یا از کیهانشناسی کمی بداند، خیلی راحت متوجه میشود که شما تنها کلی گویی کرده ای. شما مرا به یاد جوجه کمونیستهایی میاندازی که در اوایل انقلاب چنان از کمونیزم سخن میگفتند که گویی مارکس هستند.

سوم اینکه این گونه نیست که (قرآن دوپهلو حرف بزنه. بیخود به قرآن تهمت نزن! چون سخن قرآن را نمی فهمند به جای اینکه تدبر و تحقیق کنند، این تهمتها را به قرآن میبندند.)

نوشته ای: "هرکسی می تونه از قرآن برداشت خودش رو داشته باشه". غلط میکنه کسی از قرآن برداشت کنه! برداشت یعنی انحراف! قرآن را طبق دستور خودش باید اول تدبرکرد که بسیاری از مفسران با اینکه باید این کار را بکنند ولی بی تدبر تفسیر می کنند.

تدبر یعنی پشت ظاهر آیات را دیدن نه معنای ظاهری آن را. مثلاً قرآن می گوید "به وسیله ستاره راه می یابند". عرب بیابانگرد فکر میکرد همان گونه که او میفهمد و در بیابان به کارش میخورد منظور قرآن همان است و بس و مفسران هم چیزی بیشتر نمیگفتند؛ ولی هنگامی که من از شبکه 5 تلویزیون مستندی را دیدم از یک کیهانشناس، متوجه سخن قرآن شدم که چگونه ستاره به کمک یک کیهانشناس هم میآید و یک سیاهچاله را به او نشان میدهد. بعدها دیدم که این رشته سر دراز دارد و در بسیاری مواقع ستاره به کمک کیهانشناس میآید و او را راهنمایی میکند. این میشود تدبر.(به روش یافتن سیاهچاله مراجعه شود.)


این تنها یک نمونه است که به شما یاداور شدم تا بدانی نکته های قرآنی که می‌تواند همه متخصصین را راهنما باشد بسیار است. این گونه آیات میتوانند مانند همان موضوع گسترش کیهان که دیروز نوشتم به کمک دانشمندان بیاید. ولی قرآن همواره مهجور یعنی دور افتاده بوده است و نیز باز هم به آن بی اعتنایی خواهد شد. روز قیامت پیامبر میگوید این قوم من یعنی مسلمانان قرآن را مهجور گرفتند و به خدا شکایت میکند. این موضوع در خود قرآن آمده است.

چهارم اینکه پیرامون قوم مایا نوشته ای. خوب این تأییدی است بر نظر من که بسیاری روشها و دانشها هست که ما از آن بی اطلاعیم و چون بی اطلاعیم میگوییم تنها با مثلاً فرمولهای ریاضی میتوان به آن داست یافت. بسیاری مسائل دیگر هم هست که حتا پیش از مایاها و هزاران سال پیش، کشف شده و انسان امروزی به آن دست نیافته است که امثال مستند کاسموس به آنها اشاره کرده اند. اگر بخواهی بدانی باید دستکم برخی نوشته های مرا هم بخوانی.

پنجم لازم نیست یک دانشمند به یک آیه بسنده کند و بپذیرد همان گونه که گفتم قرآن کتاب هدایت است. یک نکته به شما میدهد تا بروی دنبالش و کشفش کنی که من بسیاری نکته های علمی را با اهداف بسیار والای الهی در قرآن کشف کرده ام و سالهاست که خوانندگان بسیاری در تمام نقاط دنیا دارند و بسیاری دانشجویان و حتا استادان از آنها بهره برداری مکنند و در بسیاری وبسایتها و وبلاگها آنها را میتوان دید (چون از یکدیگر کپی برداری کرده اند). برخی از آنها را به زبان انگلیسی ترجمه کرده ام.

ششم، آری می‌شود یک مبحث علمی را در یک آیه جا داد. نمونه اش: والنجم اذا هوی. که مربوط به شکلگیری یک سیاهچاله است؛ و اگر خواستی ریزش را بدانی باید مقاله ابواب السماء یا سیاهچالگان را بخوانی که در محیط وب موجود است.

نکته ای مهم از قرآن اینکه بیشتر نکته های مهم علمی در قرآن در آیه های سه واژه ای نهفته است و قرآن میخواهد بگوید من یک کتاب علمی نیستم ولی اعجاز من همین است که نکته های بدیع علمی را در آیه هایی کوتاه جادهم. همانند اینکه یک جهان را ته یک استکان جادهم.

الهی تو آنی که آنی توانی تپانی جهانی ته استکانی

نه کاهیده جوی از جهان و نه وسعت ببخشی ته استکان را


نوجوان که بودم این شعر را شنیدم و یکی دو سال بعد یک نظریه علمی را خواندم که میگفت اگر فضای میان اتمها و ملکولهای کره زمین را برداریم کره زمین با همین سنگینی، به اندازه یک پرتقال میشود. میبینی که لازم نیست حافظ عارف باشی یک شاعر معمولی هم میتواند به نکاتی مهم از هستی دست یابد و بعد دانشمندان به آن دست یابند.

هفتم اینکه چرا باید حلزونی شکل باشد باید نوشته را بخوانی. من حرف مفت و بی دلیل نمیزنم خط را قرآن به من می‌دهد؛ ولی خودم دنباله مطلب را با آخرین دستاوردهای روز میگیرم و به لب کلام دانش و قرآن دست مییابم و آن دو را آشتی میدهم که شما بی ارائه دلیلی میگویی با هم در تضادند. (شکل کیهان در قرآن یا شکل حلزونی کیهان را سرچ کن و بخوان. لطفاً امتحانش کن تا دستکم بدانی چقدر این مطلب طرفدار دارد.)

هشتم یکی از کلی بافی های شما این است که بدون ارائه هیچ دلیلی میگویی علم و فلسفه و دین کاملاً در تضاد هستند. از این سخن ناپخته تر چه میتواند باشد؟ اول شما باید بدانی علم چیست بعد فلسفه بدانی و بعد دین را بشناسی که همه اینها با یکی دو کتاب و مقاله ممکن نیست و تاکنون هیچ دانشمندی چنین ادعایی نکرده است. این مقوله ها هرکدام جایگاه خود را دارند و اگر دانشمندان مسیحی یا غربی با دین مخالفت میکنند در اصل با دخالتهای کلیسا در علم مخالفت میکنند که آن هم مربوط به زمانهای دور است و اکنون کلیسا هم به مانند قرون پیش، فکر نمیکند و بسیار متحول شده است.

نهم- "حافظ و مولانا از طریق فلسفه و عرفان به کنکاش پرداختند". این سخن شما نشان میدهد که شما نه حافظ و مولانا را میشناسی و نه فلسفه و عرفان را. اولاً آن بزرگواران هر دو عارف بوده اند و نه فیلسوف. لب سخنان حافظ و مولانا تفسیر و فهم آنان از آیات قرآن کریم است.) آنان ضد فلسفه بودند و مولانا در مخالفت با فلسفه سروده است:

پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود.


اصولاً روش های فلسفی و عرفانی با یکدیگر در تضادند. زیرا عارف با دل می بیند و به حقیقت می رسد و فیلسوف با عقل. عقل و دل با یکدیگر در تضادند؛ چنانکه یک عاشق به دنبال دلش می رود و کاری عقلانی نمیکند.

از سوی دیگر آنان تحقیق یا به قول شما کنکاش نمیکنند زیرا عارف از راه دل می بیند و چیزی برای کنکاش که مربوط به عقل است برای آنان باقی نمیماند. خداوند همه ما را هدایت کند...

Erfan Rahmani آقای شمازاد شما ظاهراً این گفتگوی رو خیلی‌ جدی داری باهاش برخورد میکنی‌ در صورتی‌ که بنده دوستانش رو ترجیح میدم.بنده استاد دانشگاه نیستم ولی‌ بیسواد هم نیستم (گرچه بسیاری از استادان دانشگاه در حال تدریس به اندازهٔ ۸ ساله پیش من هم علم ندارند). ۲ تا زبان بلدم و ۴ تا تخصص دارم که اسم نصفشون رو هم اغلب مردم نشنیده اند... بگذریم اینا نه برای من مهم نه برای شما جالب. آرزو بر هیچکس غیر از من عیب نیس، داشتن هدف رو به آرزو ترجیح میدم (یا آرزوهامو به منطق نزدیک کنم)

بنده در مورد سقراط یک مثل آوردم تا این سؤ تفاهم پیش نیاید اما نشد. من کیهان شناس نیستم شما رو نمیدونم بخاطر همین سوالاتم رو خیلی‌ کلی‌ پرسیدم اما جوابی‌ نگرفتم.


من کلی‌ گفتم اگر شما به قران تکیه می‌کنید و به این دلیل که میگویید علم در قران نهفته است، گفتم پس ‌قم مایا باید چندین پیامبر میداشته! آنها با ریاضیات خود به اثبات میرساندند که این توانستند مثلا آن تقویم با آن‌ دقت را ارائه کنند...(مستند "Cosmos" به مایا اشاره‌ا‌ی نداشته)


آیه‌های ۳ واژه‌ای مرا یاد نوستراداموس می‌اندازد، از نظر شما آیا ایشون هم پیامبر بودند؟؟ چون کاری رو کردن که انسانهای عآدی قادر به انجامشون نیستن!


شکل حلزونی کیهان، شما تصور کنید که من می‌خواهم یک فضا پیما به دور دست بفرستم پس قاعدتاً نیاز به اطلاعات دارم، آیا امکان داره که شما با استفاده از همون آیه‌های ۳ واژه‌ای راه را به من نشان دهید ؟

راجع کدورت دانشمندان و قران، انیشتین یک ده تلاش کرد تا یک نظریش رو ثابت کنه پس فکر نمیکنم این ربطی‌ به تبعیض علیه قران ندارد.


یه سوال دیگر، در قران در مورد برخورد با یک دزد یا یک قتل چه تدبیری اندیشیده اند؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد