برجسته ترین کار علمی خیام اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام الملک توسی در زمان سلطان ملکشاه سلجوقی است. خیام در جوانی فقه و حدیث و تفسیر را آموخت. همچنین فلسفه را مستقیم از زبان یونانی اموخت. و ستاره شناسی را هم آموخت.
درسال ۴۴۹ تحت حمایت ابوطاهر، قاضی القضات سمرقند کتابی درباره معادله درجه سه به زبان عربی نوشت. نام این کتاب رسالة فی البراهین علی المسائل الجبر و المقابله است. خیام به دلیل دوستی و ارادتی که به خواجه نظام الملک داشت این کتاب را تقدیم او کرد. سپس به دعوت سلطان ملکشاه و خواجه نظام الملک به اصفهان رفت و سرپرستی رصد خانه اصفهان را به عهده گرفت. هجده سال در اصفهان اقامت داشت. در این مدت اصلاح تقویم و تنظیم آن را به عهده گرفت که تقویم جلالی نام گرفت.
در همین سالها، مهمترین و اثر گذار ترین اثر ریاضی خود را با نام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس را که شرح خطوط موازی و نظریه نسبت هاست، تدوین کرد.
پس از مرگ سلطان ملکشاه و کشته شدن خواجه نظام الملک، مورد بیمهری بسیار قرار گرفت و عازم مرو، پایتخت تازه تأسیس سلجوقیان شد. در آنجا کتاب میزان الحکم و قسطاس المستقیم و رساله مشکلات حساب را نوشت.
خیام به همراه خواجه نظام الملک تاثیر به سزایی در پیشرفت ریاضیات دارند. خیام نخستین کسی است که نشان داد معادله درجه سه ممکن است یا جواب نداشته باشد یا بیش از یک جواب داشته باشد و با استفاده از مقاطع مخروطی به جواب این معادله ها رسید.
خیام در جبر هم موفق بود و اثبات اصل پنجم هندسه اقلیدس که شالوده هندسه اقلیدسی است از کارهای مهم خیام است. بسط دوجمله نیوتن که معروف به دوجمله ای نیوتن- خیام است و نوشتن ضرایب آن به صورت منظم در مثلث خیام- پاسکال هم جز مهم ترین کار های خیام است.
و اما برجسته ترین خدمت علمی خیام، اصلاح گاهشماری ایرانی و تنظیم تقویم جلالی است.خیام برای این کار مدار گردش زمین به دور خورشید را تا شانزده رقم اعشار محاسبه کرد.
در آن دوره، به دلیل کشمکشهای مذهبی و به وجود آمدن فرقه های مذهبی گوناگون، به فیلسوفان و دانشمندان اتهام کفر زده میشد که خیام هم از این قاعده مستثنی نبود.
خیام را به عنوان جانشین ابن سینا و استاد بی بدیل فلسفه طبیعی (مادی) ، ریاضی، منطق و متافیزیک میدانند.
رباعیات خیام در جهان طرفداران بسیاری دارد. ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی رباعیات خیام را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است و رباعیات خیام را به جهانیان شناسانده است.
داستان معروف شدن خیام و کتاب رباعیات او در غرب، به افسانه میماند:
ترجمۀ
جادویی فیتزجرالد از رباعیات خیام، کتاب
کوچکی است که حتا نام مترجم بر روی آن
نیست.
کتابی
ناموفق که در ابتدا هیچ خریداری نداشت،
تا اینکه یک کتابفروش لندنی آن را جزو
کتابهای حراجی با قیمت یک پنی در جعبهای
در بیرون کتابفروشیاش گذاشت.
"ویتلی
استوکز"
(Whitley Stokes) که
خود ویرایشگر بود، به طور اتفاقی خریدار
این کتاب ارزان شد و پس از مطالعه به اهمیت
اشعار خیام پی برد.
او
سپس چند نسخه از کتاب را خریداری کرد و
یکی از نسخهها را برای دوستش روزتی
که شاعر و نقاش بود، فرستاد.
از
همین زمان بود که رباعیات خیام بین
روشنفکران اروپایی شناخته و او هر روز
معروفتر و معروفتر شد، تا زمانی که
اندیشههای این شاعر که چندین قرن پیش
در نیشابور شکل گرفته بود، در همۀ جهان
معرفی شد.
کتاب
فیتزجرالد در هزاران نسخه به چاپهای
مجدد رسید و طراحان و صحافان مشهور برای
نقاشی و تزئین این اثر از یکدیگر پیشی
جستند.
بنا
بر گفتههای خانم ویلیامز، تنوع در طراحی
و صحافی کتاب فیتزجرالد، به شهرت بیشتر
آن کمک کردهاست.
یکی
از مشهورترین این صحافیها کتاب "خیام
بزرگ"
است.
شرکت
صحافی "سانگورسکی
و ساتکلیف"
(Sangorski & Sutcliffe) که
در انجام صحافیهای مرصع شهرت بسیار
داشت، زیباترین جلد از ترجمۀ فیتزجرالد
را در پی چند سال تلاش آماده کرد و جلد
رباعیات خیام با هزار قطعه جواهر چون
یاقوت زرد، یاقوت ارغوانی، فیروزه و زمرد
سبز تزیین شد.
جورج ساتکلیف با این باور که این کتاب نفیس در آمریکا بهتربه فروش میرسد، آن را به آنجا فرستاد، اما گمرگ آمریکا برای ترخیص آن مبلغ هنگفتی درخواست کرد که پرداخت آن مقدور نبود و به همین علت "خیام بزرگ" به لندن بازگردانده شد.
سپس او کوشید این اثر را در لندن به فروش رساند. سرانجام "گابریل ولز"(Gabriel Wells) آن را به قیمت ۴۰۰ و چند پوند که از ارزش واقعی آن بسیار کمتربود، خریداری کرد و تصمیم گرفت "خیام بزرگ" را با کشتی تایتانیک با خود به نیویورک ببرد. اما غرق شدن این کشتی باعث از بین رفتن آن شد
سپس "استنلی بری" (Stanley Bray)، برادرزادۀ ساتکلیف، نسخۀ مشابهی از "خیام بزرگ" تهیه کرد، ولی آن هم در جنگ جهانی دوم نابود شد. پس از جنگ، استنلی بری که هنوز انگیزۀ ساخت نفیسترین جلد از کتاب فیتزجرالد را در سر داشت، نسخۀ سوم آن را تهیه کرد؛ نسخهای که امروز در کتابخانۀ بریتانیا به نمایش گذاشته شدهاست.
خانم ویلیامز میگوید: "نسخۀ اصلی "خیام بزرگ" همچنان در اعماق اقیانوس است. اما این خوشبختی بزرگی است که ما امروز نسخۀ مشابهی از آن را دراختیار داریم و توانستهایم آن را در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار دهیم".
نمایشگاه رباعیات عمر خیام و جلسات و کنفرانسهایی که امسال به مناسبت صد و پنجاهمین سال انتشار ترجمۀ فیتزجرالد از رباعیات خیام انجام گرفتهاست، حکایت ازاهمیت کار فیتزجرالد و پیش از آن، از بیهمتایی اثر حکیم عمر خیام بر مردم چهار گوشۀ جهان دارد. فیتزجرالد هیچگاه نکوشید ترجمۀ دقیقی از رباعیات ارائه کند و تنها دست به ترجمهای آزاد با الهام از آن زد.
بیشک، فیتزجرالد تنها کسی نیست که خیام را ترجمه کرد، ولی نخستین کسی است که او را به کمک دوست خود ادوارد کاول کشف و به جهانیان معرفی کرد. با این کار، فیتزجرالد نه تنها توانست باعث شهرت جهانی خیام شود، بلکه نام خود را در کنار این شاعر و اندیشمند جاودانه ساخت.
به جرأت میتوان گفت از بین اندیشمندان و هنرمندان ایرانی هیچ کدام شهرت جهانی حکیم عمر خیام نیشابوری را نیافتهاست. اگر معروفیت او بیش از فیلسوفها، ادیبان و حکیمانی چون سقراط و ارشمیدس و نیوتون و شکسپیر و هوگو نباشد، کمتر از آنها هم نیست. او شاعری فیلسوف بود که درعلوم ستارهشناسی و ریاضی جایگاهی بس بلند داشت. اما آنچه که خیام را بیش از هر چیز شهرۀ عالم ساخت، جهانبینی و اعتقاد او به ناپایداری هستی بود. او گذرا بودن لذتهای زندگی که به اعتقاد او باید از آن به بهتری شیوه بهره گرفت و پوچی حیات را به یاری اندیشۀ فلسفی و قدرت بینظیر بیان خود در زیباترین شکل ممکن و در غالب "رباعیات" متبلورکرد.
هنگامی که از شهرت جهانی خیام و آغاز آشنایی اروپاییان با او سخن گفته میشود، نام "ادوارد فیتزجرالد" (Edward FitzGerald) در صدر قرار میگیرد. فیتزجرالد، شاعر انگلیسی، در سال ۱۸۵۹ با ترجمۀ رباعیات خیام اندیشه و فلسفۀ او را به مردم مغربزمین معرفی کرد و به سرعت دل فرنگیان روشنفکر و اندیشمند را ربود.
فیتزجرالد با برگرداندن رباعیات خیام نه تنها او را به دنیا معرفی کرد، بلکه تا امروز شهرت خود او هم به واسطۀ ترجمۀ اشعار خیام است. اینک ۱۵۰ سال ازاولین ترجمۀ رباعیات خیام به زبان انگلیسی میگذرد و اشعار این شاعر قرن یازدهم میلادی به ۸۵ زبان منتشر شدهاست. ترجمۀ رباعیات خیام فیتزجرالد که بازآفرینی اشعار این شاعر شرقی محسوب میشود، تا کنون نزدیک به ۲۰۰۰ بار تجدید چاپ شدهاست وبیش از ۱۳۵ طراح و نقاش مشهور در تدوین نسخههای این کتاب سهم داشتهاند.
***
به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد ترجمه و انتشار رباعیات خیام توسط ادوارد فیتزجرالد، نمایشگاهی با نام "رباعیات عمر خیام" در سالن "فولیو" کتابخانه ملی بریتانیا برپاست.
همین امر باعث شده تا این روزها کتابخانۀ ملی بریتانیا مجموعهای از نسخههای خطی و چاپی در مورد عمر خیام و ادوارد فیتزجرالد را در معرض تماشای عموم قرار دهد.
نمایشگاه رباعیات عمرخیام که عکاسی از جزئیات آن ممنوع است، با نمایش عکسهایی از جدیدترین چاپ ترجمۀ رباعیات خیام که در اکتبر ۲۰۰۹ منتشر شده و نیروت پوتاپی پات (Niroot Puttapipat)، یکی از مستعدترین طراحان جوان معاصر، تصویرگری آن را به عهده داشته، آغاز میشود.
در گرداگرد نمایشگاه ۷۵ رباعی ترجمهشده توسط فیتزجرالد، امکان آشنایی بازدیدکنندگان با رباعیات خیام را میسر میسازد. بیگمان نخستین رباعی، که ترجمه انگلیسی آن بیشتر به برداشتی از رباعی خیام میماند، توجه هر بازدیدکنندهای را به خود جلب میکند.
Awake!
for Morning in the Bowl of Night
Has flung the Stone that puts
the Stars to Flight:
And Lo! the Hunter of the East has caught
The Sultan’s Turret in a Noose of Light.
خورشید
کمند صبح بر بام افکند
کیخسرو روز باده در جام افکند
می خور که منادی سحرگه خیزان
آوازه اِشرِبوا در ایام افکند
بخشی
از این نمایشگاه به چگونگی آشنایی فیتزجرالد
با زبان فارسی اختصاص یافتهاست.
"اورشولا
سیمز-
ویلیامز"
(Ursula Sims-Williams) متصدی
مجموعۀ ایران در کتابخانۀ ملی بریتانیا
در این باره میگوید:
"فیتزجرالد
توسط "ادوارد
بایلز کاول"
(Edward Byles Cowell) با
زبان فارسی آشنا شد.
وی
در ابتدا مثنوی "سلامان
و ابسال"
عبدالرحمان
جامی را ترجمه کرد، اما هیچ مجلهای چاپ
آن را نپذیرفت.
درسال
۱۸۵۶ ادوارد کاول یک نسخه خطی از رباعیات
خیام را کشف کرد و آن را به فیتزجرالد داد.
سه
سال بعد فیتزجرالد ترجمۀ رباعیات خیام
را به هزینۀ خودش منتشر کرد"
ادوارد بایلز کاول یکی از استادان زبانهای شرقی در انگلستان قرن نوزدهم بود که در کلکته کرسی زبانهای هندی، بنگالی و سانسکریت داشت. او بعد از آن که روزی در کتابخانه یک کتاب گرامر زبان فارسی یافت، به آن علاقهمند شد و به صورت خودآموز زبان را فراگرفت. فیتزجرالد دوست نزدیک ادوارد کاول بود و از او فارسی آموخته بود.
***
هدایت نویسنده ایرانی هم بسیار تحت تاثیر خیام بوده است و بر این باور است که حافظ هم تحت تاثیر خیام بوده است.
آرامگاه خیام در سال ۱۳۴۱ با همکاری هوشنگ سیحون استاد معماری نوین ایران و حسین جودت ساخته شده است.
در ژوئن سال ۲۰۰۹ چهار تاقی متشکل از مجسمه چهار دانشمند ایرانی یعنی خیام، زکریای رازی، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به سبک معماری هخامنشی در ورودی اصلی دفتر سازمان ملل متحد در وین قرار داده شد. همچنین حفره ای در ماه و و سیارکی در منظومه شمسی به نام خیام است.
October 2009
This year’s Chelsea Book Fair has the extra attraction of a special exhibition staged by a great institution, The London Library. Now recognized as the world’s largest independent lending library, it was founded in 1841 by Thomas Carlyle – himself a Chelsea resident – and it has since maintained a place in the Literary London history.
This year (2009) marks the 150th anniversary of the first publication of Edward Fitzgerald’s translation of the magnificent 11th century Persian poem "The Rubaiyat of Omar Khayyam." Initially ignored on its first appearance,
Fitzgerald’s translation was soon ‘discovered’ and appreciated for its serious merit by Rossetti and Swinburne. It quickly became a bestseller, and was produced in hundreds of editions, which came in all sizes and shapes and often with illustrations, catering to the taste for the exotic east in late Victorian England.
In celebration of the anniversary of Fitzgerald’s publication, the ABA (organiser of the Chelsea Book Fair) has arranged an exhibition with The London Library, which boasts one of the most comprehensive collections of the Rubaiyat. The Library’s collection was donated by Edward Heron-Allen, a London solicitor who produced a prose translation of the Rubaiyat in 1898. There will also be representative samples from the Heron-Allen collection, including the earliest editions (and even some of the strangest).
منابع:
یک- ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
دو- صفحه فیسبوک رباعیات عمر خیام با لینک:
https://www.facebook.com/profile.php?id=100052222674307
31 اردیبهشت 1402
گرداوری، تدوین و ویرایش: احمد شمّاع زاده