هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

فلسفه زندگی از دیدگاه قرآن

فلسفه زندگی از دیدگاه قرآن

احمد شمّاع زاده


پیرامون مادّیّاتی که خداوند از آسمان بر زمین فروفرستاده (نازل کرده) و در قرآن آمده و برای من شگفت انگیز بوده و ذهنم را به خود مشغول داشته، یکی قدیمی و مربوط به حدود بیست سال پیش است و دیگری بسیار تازه است. پیرامون مورد اول، هیچ سخنی به میان نمیآورم و خواننده را در صورت تمایل به دانستن آن، به پژوهشهای زیر ارجاع میدهم:

قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن: https://www.academia.edu/8327057

تأیید علمی منشأ حیات در قرآن: https://www.academia.edu/7503918


در پیرامون مورد تازه:

مشغول خواندن سهمیه روزانه قرآن بودم. آیه 27 سوره حدید نظرم را به خود جلب کرد که خداوند میگوید آهن را ما وارد زمین کرده ایم! که باید برای زمینشناسان و نیز کیهانشناسان قابل توجه و بسیار مهم باشد. در نتیجه تصمیم گرفتم همه واژگانی را که از ریشه نزل مشتق شده اند، در قرآن بکاوم، تا بلکه موارد مادّی مشابه را بیابم. این کار صورت گرفت و نتایج زیر به دست آمد.


در قرآن 59 کلیدواژه با ریشه نزل به کار رفته است، که فراوانی برخی از آن‌ها به شرح زیر است:

اولین فراوانی به کلیدواژگانی تعلق دارد که به آیات قرآن، و دیگر کتب‌ آسمانی مربوط اند.

دومین فراوانی، واژه آب (ماء) است. جز یکی دو آیه که به نزول آب اولیه از آسمان بر زمین و تشکیل اقیانوسها مربوط اند (آیه 18 سوره مؤمنون)، بقیه مربوط اند به نزول باران به گونه های مختلف و با منظورهای متفاوت از منظر قرآن.

سومین فراوانی، کلیدواژگانی است ناظر بر فرشتگان (ملائکه) و کارها و وظایف آنان.


فاصله میان فراوانی هر یک از این واژگان و مفاهیم، بسیار است. مثلاً اگر اولی 100 مورد باشد، دومی 50 مورد، و سومی 25 مورد است.


واژگان دیگری که هر یک، تنها موضوع یک، دو، یا سه آیه هستند، به قرار زیرند:

نعمتهای الهی، که برخی از آن‌ها به درخواست پیروان حضرات موسی و عیسی صورت گرفته.

خزانه غیب: یک آیه در این باره که هرچه از خزانه غیب بر زمین نازل می‌شود، حساب و کتابی دارد: و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننرله الّا بقدر معلوم. (حجر: 21)

آیات کلی، آیاتی هستند پیرامون بده بستان میان زمین و آسمان. (سبأ: 2 و حدید: 4)

برف (برد، نور: 43) - باران (غیث، شوری: 28)- آلودگی (رجز- بقره: 59)- خیر (مال دنیا، بقره: 105) آهن (حدید، حدید: 25)- لباس (برای آدمیزاد، اعراف: 26)- روزی (رزق، غافر:13، شوری: 27، جاثیه: 5)


طبق این بررسی، مهمترین مادّه ای که بر زمین نازل شده و زندگی انسان را سخت تحت تأثیر خود قرار داده، «آهن» است که جای تأمل و اندیشیدن فراوان دارد.

این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که قرآن کتاب ایجاز است و ممکن است منظور خداوند از واژه آهن، تنها خود آهن نباشد؛ بلکه همه فلزات یا بخش اعظمی از فلزات منظور نظر بوده است. بررسی این موضوع و روشنگری در این زمینه بر عهده زمینشناسان و کیهانشناسان است.


اهمیت این موضوع چنان است که خداوند به سوره‌ای که این آیه، آیه محوری آن است، عنوان آهن داده است!! برای بررسی اهمیت موضوع، آیه را تدبّر میکنیم:


لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انـزلنـا الحـدیـد فـیـه بـأسٌ شـدیـد و مـنافع للناس ولیعلم اللّه من ینصره و رسله بالغیب ان اللّه قوى عزیز

ترجمه: به درستی که رسولان خود را همراه با دلایل روشـن گـسـیـل داشـتـیـم؛ و بـا ایـشـان کـتـاب (وسیله هدایت) و مـیـزان (نماد عدالت) نازل کردیم؛ تا مردم به عدالت خوى گیرند؛ و آهن را که نیروى شدیدی در آن است و سودهایی براى مردم دارد، فروفرستادیم؛ و تا خـدا بدانـد چـه کـسى خدا و فرستادگان او را ندیده یارى مىرساند. همانا خداوند نیرومند و بسیار عزّتمند است (حدید:25).


شایسته است تعبیر جالبی را که مرحوم دکتر علی شریعتی در یکی از سخنرانیهایش (که بعداً کتاب شد)، پیرامون این آیه به کار برده بود، در اینجا بیاورم:

ایشان می‌گفت (نقل به مضمون): خداوند در این آیه میزان یا ترازو را که وسیله سنجش و نماد عدالت است، در میانه کتاب و آهن قرارداده؛ تا میان این دو، موازنه و عدالت برقرار کند.

کتاب ظریف و لطیف است و آهن محکم و قوی و ممکن است به کتاب ضربه بزند و کتاب را پاره کند. پس خداوند با آوردن میزان در میانه این دو، خواسته است میان کتاب (نیروی معنوی) و آهن (نیروی مادّی) گونه ای هماهنگی ایجاد کند.

***


و اما از نظر نگارنده، این آیه نسبتاً کوتاه، فلسفه زندگی انسان برروی کره زمین را اعجازگونه و به روشنی بیان کرده است. پس در آغاز باید واژگان این آیه را تجزیه کنیم:

یک- ارسال رسل. برای کی؟

دو- برای مردم. چگونه؟

سه- با دلایل و برهانهای روشن و آشکار. دیگر چی؟

چهار- کتابی که در دست داشتند و شریعت آنان در آن قرار داشت؛ و میزان.

مفهوم کتاب تا اندازه‌ای برای همگان روشن است؛ ولی میزان یعنی چه؟

تعریف میزان: میزان، سنن الهی یا قوانین طبیعی و علت و معلولی حاکم بر زمین است که از سوی خداوند به منظور برقراری عدالت میان مردم بر زمین نازل، و بر اعمال مردم حاکم شده اند.

روشنگری: از نظر خداوند انسان برای تکامل و پیشرفت آفریده شده؛ و باید رو به تکامل پیش رود؛ و در نهایت به ژرفای کیهان راه یابد. پس باید موادومنابعی که برای پیشرفت انسان بر روی کره زمین لازم بود، جدا از آنجه در زمین وجود داشت، در زمین قرارداده شود که فرمود:

و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها (و قرارداد در آن از بالایش، کوه‌ها را و برکت داد در آن، و منابعش را در آن اندازه گذاری کرد.)


به نظر میرسد یکی از اقوات یا منابع، آهن و دیگر فلزات است که معادن آن‌ها در کوهها هستند و کوهها هم روزگاری کف دریا بوده‌اند. پس طبق این آیه، برخی از منابع زمین، پس از آفرینش زمین بر زمین فروفرستاده شده؛ تا وسیله پیشرفت و تکامل انسان شوند. (اینجاست که به قول قرآن، انسان نسبت به خداوند بسیار ناسپاس است و همواره ناشکری و کفران نعمت میکند!!)


ولی خداوند طبیعت و نهاد انسان را میشناخت و میدانست که او حریص و بخیل و سرکش است:

إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20» وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً «21»- سوره معارج

همانا انسان حریص آفریده شده؛ هرگاه بدى به او رسد، نالان؛ و هرگاه خیرى به او رسد، بخیل میشود.

ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی: همانا که انسان هرگاه خود را بی‌نیاز میبیند، سرکشی میکند.

و در برخورد منافعش با دیگران، همه چیز را برای خود میخواهد! (احضرت النفس الشّح)


آری! انسان با همه این صفات ضد انسانی آفریده شده بود، ولی چاره‌ای جز این هم نبود تا بتواند از اسفل سافلین تا به اعلی علیین سیر تکاملی داشته باشد؛ و این صفات مذموم، لازمه انسانیت وآدمیت او بوده است تا با تقابل اضداد، بتواند سره را از ناسره و حق را از باطل بازشناسد.


پس انسان آینده، با توجه به طبیعت و نهادی که دارد، باید میدانست که در همین دنیا نیز حساب و کتابی در میان است؛ و کارهایش به گونه‌ای خودکار و علت و معلولی (اگر این کار را بکنی این‌گونه میشود.) مورد بررسی، سنجش، و امتیازدهی قرار میگیرد، و اگر درست زندگی کند، برای خود و جامعه اش سودمند است؛ ولی اگر به نادرستی و تعدی به منابع زمین و حقوق دیگران زندگی کند، بازخورد کردار بد و ناشایسته خود را دریافت میکند.


بدین دلیل بود که خداوند علاوه بر کتاب (نماد معنویات) و آهن (نماد مادّیّات)، سنن طبیعی را نیز، زیر عنوان میزان (نماد عدالت) در زمین حاکم ساخت. فاعتبروا یا اولی الابصار!!


بیست و ششم فروردین 1400

احمد شمّاع زاده