هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

انقلاب ایران، آزمونی الهی

انقلاب ایران، آزمونی الهی

احمد شمّاع زاده

قال موسی لقومه استعینوا بالله و الصبروا آن الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتّقین قالوا اوذینا من قبل آن تأتینا و من بعد ما جئتنا قال عسی ربّکم آن یهلک عدوّکم و یستخلفکم فی الارض فینظر کیف تعلمون (اعراف: 128 و 129)

ترجمه: موسی به قومش گفت از خداوند یاری جویید و پایداری کنید (بر سختیها) زمین از آن خداوند است و میراث آن را به هر یک از بندگانش که بخواهد میدهد و عاقبت از آن پرواپیشگان است. (غیر متقّین اگر هم زمین را میراث ببرند، عاقبت خوبی نخواهند داشت.) گفتند پیش از آنکه بیاییم و پس از آمدن، ما را آزار رساندند. موسی گفت چه بسا که پروردگارتان دشمن شما را هلاک گرداند و شما را در زمین جایگزین کند پس بنگرد چگونه عمل خواهید کرد.

در نهایت خداوند دشمن آنان را هلاک گردانید و آنان وارث زمین شدند ولی این میراث خواری تاریخی زمین نیز آزمونی بود که به پسینیانی مانند انقلاب کنندگان و یا میراثخواران انقلاب اسلامی بفهماند که در حال آزمون پس دادن هستید؛ و اگر متقی و پرهیزگار نباشید، شما نیز مانند قوم پیش از خود هلاک خواهید شد، چنانکه قوم موسی نیز از آزمون الهی به نیکی بیرون نیامدند.

*****

چرا انقلاب رخ داد؟

وقتی دوران پیش از پیروزی انقلاب را مرور میکنم، از خود میپرسم:

مگر شاه چه کرده بود و چگونه کشور را اداره میکرد که همه چیز ظرف یک سال تغییرکرد و انقلاب ایران خیلی زود به پیروزی رسید؟

ممکن است دلایل زیادی برای پاسخ به این پرسش وجود داشته باشد:

دلایل درونی، مانند فساد دستگاههای اداری، خودکامگی شاه، اختلاف طبقاتی، نبود آزادیهای فردی و گروهی، فشار دستگاههای امنیتی، و...

و نیز دلایل بیرونی، مانند دگرگونیهایی در سیاست و اقتصاد جهان، فزونی مخالفتهای جهانی و منطقه ای بر علیه شاه، اوجگیری تفکر چپ و...

و به خود پاسخ میدهم که: همه اینها درست ولی خدایی که میدانست همه اینها در حکومت ظاهراً اسلامی دوباره زنده میشود چرا چنین اراده کرد و یا اگر اراده نکرده بود چرا اجازه داد این گونه شود؟

اینجاست که دست کم این پاسخ را می‌توان از جانب خداوند دریافت کرد:

اولاً در سنت من نیست که مانع اراده و کردار شما شوم. شما در تصمیمگیری برای زندگی خویش مختارید و من دخالتی نمیکنم؛ مگر در شرایطی ویژه. ولی من میخواستم به شما بفهمانم که هر یک از شما که ظاهراً مسلمان و موحد هستید، و حتا آنانکه به دفاع از دین من جان بر کف گذاردند و به مبارزه با شاه برخاستند، ممکن است خود، همان اعمالی را انجام دهند که شاه و دستگاه حکومتی اش انجام میداد! و تنها تفاوتش این باشد که شما مدعی باشید این کارها را برای حاکمیت دین خدا انجام میدهید و شاه هدف دیگری داشت.

شما شعار میدادید خمینی بت شکن... یعنی اینکه شاه به یک بت تبدیل شده بود. کاملاً درست! ولی هر یک از شما نیز ممکن است یک شاه باشید و از کنه وجود و درون خود بیخبر باشید و یا در درون خود یک بت داشته باشید و یا خود زمینه بت شدن داشته باشید!! و یا دیگران از شما یک بت درست کرده باشند. و من میدانستم که همه اینها شدنی است چنانکه در حکومت زاییده انقلابتان دیدید که شدنی است.

بدین ترتیب میخواستم به شما بگویم کسی نباید خود را از شرکهای کوچک و بزرگ مبرا بداند؛ بویژه کسی که کارهای بزرگ را در دست میگیرد و با رقمهای درشت و کارهای سترگ سروکار دارد، باید بیش از دیگران مراقب باشد تا به بیراهه نرود!

آزمون الهی وسیله ای برای درک علل ناهنجاریهای روانی افراد و سیاسی حکومتها:

تا خود گرفتار دنیا و حیله ها و دلبستگیهایش نشوید گرفتارانی همانند شاه را درک نمیکنید. هرچند شاه تنها خود را خراب کرد، ولی شما همه چیز را خراب کردید. انقلاب شما یک آزمایش بود و بوته آزمایش شما کشورتان ایران بود. ولی با این وجود هنوز هشیار نشده اید و نمیدانید که این انقلاب برای آزمودن شما بود تا به شما بفهمانم که گرفتارید و خود بت و یا بت پرست شده اید، چه برسد به اینکه اگر این انقلاب را برای آزمون شما و بعضاً جهانیان پیروز نکرده بودم.

ای مردم بر من خرده مگیرید! آه و ناله مکنید!‌ به خود بازگردید! و به تاریخ بنگرید که من در طول تاریخ موجودیتتان بر کره خاک، همواره برای بیداری و هشیاری بندگانم از این گونه کارها بسیار کرده ام!! مگر قرآن نمیخوانید و مگر نمیدانید که جوامع و ائمه کفر را تنها در ساعاتی به نابودی کشانده ام. بروید و مرا شکر کنید که مانند آنان همه شما را یکجا هلاک نکرده ام و این هم به خاطر شمار اندکی از خوبان و نیکان شماست که در میان شما هستند و هنوز مانند پدرتان آدم که فریب ابلیس را خورد و به قدرت(ملک لایبلی او) اندیشید و از راه و منش من دور شد فریب دنیا و چشیدن مزه قدرت را نخورده اند.

با این حال همان گونه که شما هم میتوانید ببینید و بفهمید تاکنون کمتر دیده ام به خود بیایید و از کردار و رفتار خود آگاه شوید و به راه رفته تان شک کنید. بلکه خودخواهی تان چنان عمیق است که کارهای خود را نیکو میپندارید. کارهای دیگران را ناشایست میپندارید. خود را در ردیف من قرارمیدهید و مخالفان و منتقدانتان را دشمن من قلمداد میکنید و من پوششی شده ام برای کارهای ناشایستتان... چه بگویم از نابندگانی که رسم بندگی نمیدانند!!

بنی اسرائیل در آزمایشگاه الهی

واختار موسی قومه سبعین رجلا لمیقاتنا فلما اخذتهم الرجفه قال رب لوشئت اهلکتهم من قبل و ایای اتهلکنا بما فعل السفهاء منا ان هی الا فتنتک تضل بها من تشاء و تهدی من تشاء انت ولینا فاغفرلنا وارحمنا و انت خیرالغافرین واکتب لنا فی هذه الدنیا حسنه و فی الاخره انا هدنا الیک قال غذابی اصیب به من اشاء و رحمتی وسعت کلی شیء فساکتبها للذین یتقون و یؤتون الزکوة والذین هم بایاتنا یؤمنون(اعراف: 155- 156)

موضوع از این قرار است که خداوند به موسی میگوید هفتاد مرد خبره و مؤمن از میان قوم خود برگزین و به ملاقات ما به کوه سینا بیا. موسی چنین میکند. ولی هنگامی که به میقات میرود، لرزشی سخت و رو به مرگ بر تن و اندام آنان میافکند(عجب ملاقاتی آن هم با مهمانانی که آنها را فراخوانده ای تا به ملاقاتت بیایند!!). موسی که تحمل و انتظار چنین کاری را حتا در ذهن خود از خداوند نداشت، برمیآشوبد و میگوید:

پروردگارا اگر از پیش برنامه ای داشتی و میخواستی، نابود میکردی آنان را و مرا. آیا ما را نابودکنی به آنچه بیخردان ما کردند؟ این نیست، مگر آزمون تو که گمراه میکنی به وسیله آن کسی را که میخواهی و هدایت میکنی آنکه را که میخواهی. تو سرور مایی. پس بیامرز ما را و ترحّم کن بر ما و تو بهترین پوزشپذیرانی و برای ما(من و قومم) حسنه ای بنویس در این دنیا و در آخرت، تا به سوی تو هدایت شویم. (چون در این آزمون کمی اذیت شده بودند، حضرت موسی میخواهد به گونه ای برای خود و قومش ویژه خواری کند.)

خداوند پاسخ میدهد که: غذاب من به هرکس که بخواهم میرسد؛ و رحمتم(تا کنون) همه چیز را فراگرفته است. پس از این به بعد رحمت خود را ویژه کسانی میکنم که پرهیزگارند و زکوة میپردازند و کسانی که به آیات و نشانه هایم ایمان میآورند. (نکته ظریفی که در این آیه هست، آن است که تا آن زمان، همه از رحمت الهی به گونه ای یکسان برخوردار بوده اند؛ ولی پس از این گفت و گو رحمت خداوند تنها ویژه کسانی میشود که از آنان یاد کرد.)

اسفندماه نودوسه: ‌احمد شماع زاده



اینهم شاهدی بر پیشبینی این روزها، تنها نه ماه پس از پیروزی انقلاب، یعنی اواخر دولت موقت مهندس مهدی بازرگان:

آزمایش بزرگ

آزمایشگاه: جهان اول دهه هشتاد قرن بیستم

شرایط متعارف آزمایش: انقلاب ایران

بوته آزمایش: کشور ایران

مورد آزمایش: مردم ایران

انقلابی صورت گرفته و این انقلاب هر روزه قوام بیشتری مییابد. هرچند پیروزی نهائی آن مشخص نیست ولی در وجودش نیز شک نیست. به قول امام "اگر پیروز نشویم مهم نیست؛ مهم این است که ما وظایف خود را انجام دهیم". و اینجاست که مشخص میشود این انقلاب تنها یک آزمایش است. یک آزمایشگاه به بزرگی جهان و بوته آمایشی به بزرگی کشور ایران و شرایط متعارفی که انقلاب ایران است و مواد این آزمایش که مردم ایران اند؛ بویژه آنانکه مسئولیتشان بیشتر است و با کوچکترین خطایشان انقلاب و نتیجه آن را به انحراف خواهندکشاند.

آری همگی ملت در شرایطی یکسان، بدون بهانه ای که ما مجبور بودیم (همچنانکه در رژیم گذشته میگفتند) در حال آزمایش پس دادنیم. تا در روز بازپسین کسی را حجّتی نباشد که من نمیتوانستم. از هم اکنون میبینیم که بسیاری از انقلابیون دیروز آنچنانکه باید، مسئولیت خویش را به انجام نرسانده اند و برخی مبارزان دیروز، بنده هوی و هوس شده اند و چه کارها که نمیکنند که از یک انسان عادی بعید است؛ چه برسد به انسان مسلمان و آنهم مسلمان متعهد و مسئول!!

آگاه باشیم و آخرت خویش را به زخارف دنیا نفروشیم که بسیاری از ما فروخته اند!

ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

ساعت 8 شب، 29/7/58، احمد شمّاع زاده