هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

شیعه و سنّی ! وحدت قرآنی یا هوای نفسانی؟

شیعه و سنّی

وحدت قرآنی یا هوای نفسانی؟

احمد شماع زاده

یکی از مهمترین شخصیّتهایی که موجب شکاف بیشتر میان شیعه و سنی شده شیخ عباس قمی است؛ وی با ریزه کاریهای ویژه ای که در تدوین و تنظیم کتاب مفاتیح الجنان به کار برده، و از آنجا که مفاتیح الجنان پس از قرآن کریم در قریب به اتّفاق همه خانه های شیعیان وجود داشته و دارد، بیشترین تأثیر را بر تفرقه میان شیعه و سنی گذارده است. چند نمونه:

با پرسش، و پاسخی از استاد امیرحسین ترکاشوند کارشناس حدیث، ثابت شد که شیخ عبّاس قمی، عامدانه و به دلیل دشمنی اش با اهل سنّت، موجب شده شیعیان از بسیاری ثوابها محروم بمانند:

پرسش: علمای اهل تسنن تأکید بسیاری دارند بر روایتی از رسول اکرم(ص) که فرموده هرکس شش روز از ماه شوال را روزه بگیرد، گویی همه سال را روزه بوده. ولی مفاتیح الجنان در این زمینه ساکت است. خواستم بدانم شما میتوانی از میان کتابهای علمای بزرگ شیعه چنین حدیثی را در بیاورید تا بدانیم مرحوم شیخ عباس قمی از جمله کسانی است که فاصله شیعه و سنی را زیادتر کرده است یا نه؟

خلاصه‌ای از پاسخ مفصل نامبرده: حدیث روزه ماه شوال را در منابع کهن شیعی (بجز الغارات) نیافتم ولی به نقل از الغارات در بحارالانوار، مستدرک الوسائل و جامع الاحادیث بروجردی آمده است. جالب اینکه در نقل شیعی، این سخن پیامبر را امام علی برای محمد بن ابی بکر مکتوب کرده است. بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 94 - ص 108 - 46


نمونه دوم: اهل تسنن ثواب بسیار فراوانی را برای نماز عندالفجر قائلند؛ ولی شیعیان به طور کلی از چنین موضوعی بی اطلاعند. این نماز دو رکعت است که همزمان با فجر خوانده میشود؛ و پس از آن، نماز صبح را میخوانند، البته این نماز بیشتر مناسب کسانی است که پیش از فجر مشغول نماز نافله و یا نمازهای شفع و وتر هستند. علمای اهل تسنّن، توصیه اکید عمل به این نماز را با نقل از یک یا چند راوی از رسول اکرم (ص) برای مخاطبانشان نقل میکنند.

نمونه سوّم: جایگزین کردن زیارت عاشورای جعلی (که توسط غالیان یا جعالان زیارت و حدیث تدوین شده) به جای اصلی، و به حاشیه بردن زیارت عاشورای اصلی زیر عنوان زیارت عاشورای غیرمعروفه. برای توضیح مفصل، لینک زیر را باز کنید:

نقدی بر زیارت عاشورای معروفه: https://www.academia.edu/9091151



نمونه چهارم: وی در مورد اعمال شب بیست و هفتم تنها به سه سطر!! نوشته و دعا اکتفاکرده و حتّا ننوشته است که این شب یکی از شبهای قدر است؛ بلکه این شب عظیم را به مانند شب قدر وصف کرده است؛ و راضی شده این حقیقت را بپوشاند که کتابهای شیعیان و روایات شیعی این شب را یکی از شبهای مهم قدر دانسته اند؛ تنها به این دلیل که اهل تسنن تأکیدشان بر شب قدر بودن آن بسیار زیاد است.

نگارنده به یاد دارد در سالهایی دور، یک روحانی میانسال شیعه، در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان بر منبر این موضوع را به میان کشید که: «امشب شبی است که احتمال قدر بودنش بسیار زیاد است و روایات زیادی در این زمینه وارد شده است».

از سوی دیگر در دعاهای روزهای ماه رمضان که راوی آنها ابن عباس از رسول اکرم (ص) است، میبینیم تنها در دعای روز بیست و هفتم این گونه آمده است: اللهم ارزقنی فیه فضل لیله القدر... این جمله نشان میدهد که رسول اکرم(ص) توجه خاصی به این شب داشته اند.

نمونه پنجم: خودداری نکردن از نقل احادیث و زیارات و به طور کلی شیوه عبادات شیعیان، منقول از غالیان. اولین و مهمترین وظیفه کسی که کتابی را در موضوعی تألیف و تدوین میکند، بایستی کتاب خودر را از تحریفهای وارده در آن موضوع پاک کند و به خوانندگان کتاب خود هشدار دهد که مراقب غرض ورزی تحریف کنندگان باشند؛ و در موضوع دعا و زیارت، مراقت تأثیرهای غالیان باشند و هر دعایی را نخوانند و هر عبادتی را انجام ندهند.

*****

نمونه‌هایی از تحریفهای غالیان که در مفاتیح الجنان آمده است:

1ـ در ششمین عمل از اعمال مستحبی شب سیزدهم ماه رجب، تولد حضرت علی(ع) به نقل از امام صادق(ع) آمده‌است: ‹بعد از سلام چهارمرتبه بگوید: الله الله ربی لااشرک به شیئاً ولااتّخذ من دونه ولیّاً و هرچه می‌خواهد بخواند. و این نماز را بدین طریق سید از حضرت صادق علیه‌السلام روایت‌کرده؛ ولیکن شیخ در مصباح فرموده(با چند نقل قول) میگویی: الله‌الله‌ ربی‌ لااشرک‌ به ‌شیئاً و ما شاءالله‌ لاقوه الا بالله العلی‌العظیم

اولین دعای نماز، کاملاً توحیدی است و دوری‌جستن حتا از هرگونه شرک خفی و کوچک و ‹ولی نگرفتن جز خداوند›؛ در آن تأکید شده‌است؛ بویژه که ‹الله› دوبار در آغاز دعا تکرار شده و کل دعا چهار بار بایستی تکرار شود.

اما می‌بینیم که نمی‌گذارند این دعاهای ضدشرک به همین شکل باقی بماند و فرهنگ قرآن در دعاها جاری و ساری شود؛ و شکل دوم دعا به‌وجود آمده است که بخش دوم (ماشاء….) آن ربطی به بخش اول پیدانمی‌کند!!

چرا چنین کاری را کرده‌اند؟ زیرا می‌بینیم اگر بخش دوم عوض‌نشود، چگونه می‌توانند علی(ع) را ولی خود بگیرند، و بعد هم در شب ولادتش بگویند ‹اگر کسی جز خداوند را ولی بگیرد›، شرک ورزیده‌است؟

حقیقت این است که امام صادق(ع) می‌خواسته به شیعه بگوید: بایستی در شب میلاد آن حضرت چنین گفت تا به شرک آلوده‌نشویم؛ و با این دعا، ایشان خواسته‌است، درسی به پسینیان از شیعه بدهد؛ که متأسفانه غالیان (غلوکنندگان در امور شیعه) سخن امام معصوم را نادیده گرفته و گونه دوم دعا را ساخته اند!!


2ـ هیچ‌یک از دعاهایی که از معصومین واردشده، شرک‌الود نیست. و اگر شرکی دیده‌شد باید یقین بدانیم که از معصوم نیست. از آنجا که پیشگام ‹دعا› امام علی است و سپس در داشتن بیشترین دعاها، امام سجاد پیشگام است، برای ‹دعاسازی› دست شیعیان غلوکننده، تا اندازه‌ای بسته‌بوده،‌ و جز در مواردی همچون مورد بالا، نتوانسته‌اند در مفاهیم ضدشرک قرآن دستکاری‌کنند.

3ـ از آنجا که در مورد زیارت‌ها قضیه عکس می‌شود، یعنی تنها برخی از زیارت‌هایی که امامان معصوم بر سر مزار پدران خود خوانده‌اند، ثبت‌وضبط شده‌است، دست شیعه بویژه غلات، برای ‹زیارت‌سازی› بازشده و هرچه خواسته‌اند، ساخته‌ و پرداخته، و یا کم‌وزیادکرده‌اند. برخی از آن‌ها:

ـ در اعمال مسجد کوفه: سلّمت لامرالله لااشرک به شیئاً و لااتخذ مع‌الله ولیاً(در اینجا نیز می‌گوید تسلیم امر خدا شدم و چیزی را به او شریک قرارنمی‌دهم‌؛ و نمی‌گیرم با خدا کسی را ولی.) ولی پس از آن می‌خوانیم: انّ علیاً والائمه المهدیین من ذریته علیهم‌السلام اولیائی(در اینجا تمام امامان علیهم‌السلام را ولی یا سرپرست گرفته است.).

ـ در آخرین زیارت صاحب‌الامر: السلام علی محیی‌المؤمنین و مبیرالکافرین…

ـ در دعای نماز این زیارت: ولیّ‌المؤمنین و مبیرالکافرین

با مقایسة این دو جمله نیز متوجه‌می‌شویم که این زیارت نیز دستکاری شده و محیی‌المؤمنین که با مبیرالکافرین همخوانی دارد، در شکل دیگر زیارت، به ولی‌المؤمنین تغییریافته‌ که هم با مبیرالکافرین بی‌ارتباط ‌است؛ و هم خداوند گفته ولی‌المؤمنین منم و بس. پایان نقد شیخ عباس قمی.


*****

از سوی دیگر علمای برخی فرق اهل تسنن، مشوق دشمنی، کینه ورزی و نابودی شیعیان شده اند:

مثلاً برخی علمای وهابی بر چه مبنایی فتوای مهدورالدم بودن شیعیان را صادرمیکنند و فتوای بزرگان اهل تسنن همچون شیخ محمد شلتوت را نادیده میگیرند و موجب میشوند تا شماری افراد نادان با فتوای آنان گمراه شده و به روشهای انتحاری پیر و جوان، کوچک و بزرگ شیعیان را در مسجد و به هنگام نماز و یا زیارت بکشند؟ اگر کسی مشرک هم باشد، قرآن دستور قتل او را صادر نکرده؛ بلکه آتش جهنم را به او وعده داده است. شمایان چگونه و با چه حقّی و از سوی چه کسی دستور قتل عام را برای شیعیانی که فریب خورده غالیان هستند و عقایدی شرک آلود دارند صادر میکنید؟

سیاست استعماری انگلیس طی دویست تا سیصد سال گذشته همواره در پی عملی کردن شعار تفرقه بیانداز و حکومت کن! (تفرّقوا تسیّدوا) (Divide and Rule) بوده است. قرآن کریم که در بسیاری موارد آینده را پیشبینی کرده است در این زمینه هزار سال پیش از آغاز سیاست انگلیس مسلمانان را رهنمون شده است:

واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا

همگی به ریسمان یگانه الهی چنگ زنید و پراکنده مشوید!

این رهنمود الهی که وحدت امت اسلامی را توصیه میکند، ما را به معنای توحید که پایه و مایه اسلام است ره مینمایاند. توحید به معنای یکی کردن هدفها، نیتها، کردارها، و همه برای رسیدن به او (و الیه المصیر) است. اویی که همه برای اوییم و به سوی او بازمیگردیم. اگر معتقد به توحید و پیرو ابراهیم خلیل الله، آن منادی توحید و وحدت جوامع الهی، بی توجه به نوع دین آنها هستیم، باید که با او همنوا شویم، از دلبستگیهای نفسانی، خودبینی و خودپسندی ببریم و بگوییم:

ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین

آنگاه که از ریسمان الهی دور شدیم، یقیناً از خداوند و راه و روش او دور شده ایم که این خلاف سنن الهی و هدفمندی آفرینش است. وحدت، سنت الهی است، و تفرقه مخالفتی آشکار با سنت الهی، و روشی است که خودخواهی و خودبینی منشأ آن است و نه خداوندگار. وحدت راه است و تفرقه بیراهه! وحدت مایه انسجام و هدایت یافتگی جامعه است؛ و تفرقه موجب از هم گسستگی و گسیختگی جامعه و امت اسلامی و مانعی بر سر راه رشد و تعالی انسان است!

انسان باید تا چه اندازه از فرهنگ و هدایت الهی دور باشد تا راه راست وحدت را واگذارد و به کجراهه و بیراهه تفرقه پاگذارد!

وصیت منادی وحدت جامعه مسلمانان علی علیه السلام که بیست و پنج سال برای وحدت جامعه مسلمین سکوت اختیار کرد این است که : الله الله یا عبادالله اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم

ای بندگان خدا! شما را سفارش اکید میکنم که پرهیزگار باشید (از خودپسندیها و خودمحوریها دوری گزینید) و در کارهایتان نظم را رعایت کنید.

ولی آیا تقوی بدون انگیزه ای برای وحدت امت مسلمان امکانپدیر است؟ آیا انسان میتواند با خوی تفرقه انگیز متقی شود و متقی بماند!؟ و آیا با تفرقه و پراکندگی میتوان نظم جامعه را برقرار ساخت؟

نتیجه آنکه:

وحدت رکن رکین جامعه ها و امت اسلامی، و تضمین کننده بقاء و پایداری آن است. به همین دلیل هر دشمنی برای چیره شدن بر جامعه ای در آغاز میان مردم آن جامعه تخم نفاق و جدایی میپراکند تا با از میان رفتن پیوندهای همبستگی آن جامعه بتوانند زمینه های فروریختگی، از همگسیختگی و نابودی آن جامعه را فراهم آورد.

پس شایسته است با قرآن همنوا شویم و آوای وحدت واقعی! سردهیم و به این آیت الهی عمل کنیم:

واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا

تاریخ اولین نگارش: سال 1367

نگارش دوم، تایپ و انتشار: رمضان 1435 - تیر 1393

نگارش و ویرایش سوم: آبان 1400

نگارش و ویرایش چهارم: بهمن 1402

احمد شمّاع زاده